نام پژوهشگر: کریستال آلن کدیور
کریستال آلن کدیور
ویلیام موریس نویسنده قرن نوزده می باشد که بطورکلی بعنوان شخص تلقی می شود که یک دید افراطی بصورت مدینه فاضله بدور از جریان اصلی تفکرات ادبی ارائه می دهد. مطالعه کاملی از آثار او علاقه وی به قرون وسطی، خصوصا" درک او از جامعه قرون وسطائی ثابت می کند که موریس نویسنده زمان خویش می باشد" در حالیکه کارلایل، تنی سون، دیکنز و راسکین بخاطر موقعیت بشر در جامعه تازه صنعتی شده سوگواری می کردند، موریس طرح جامعه مشخصی را می ریخت که برپایه جامعه قرون وسطائی استوار بود و انسان کنونی می توانست در آن زندگی کند. در این رساله موریس و درک او از جامعه قرون وسطائی از نقطه نظر زمینه تاریخی قرن نوزدهم و حیات مجدد قرون وسطائی در آن مورد بررسی قرار گرفته است . از طریق معرفی نویسندگان دوره ویکتوریا چون کارلایل، راسکین، تنی سون که کشش شدیدی نسبت به قرون وسطی داشتند منابع موثر دنبال شده است . موریس بعنوان وارث آنها شناخته می شود، اما با مقایسه با آنها وی خود را وقف جامعه ایده آلش می کند. حیات دوباره قرون وسطائی در قرن نوزدهم توضیح داده شده و در مقدمه علل متعدد آن بررسی شده است . این موضوع اساسی برای مطالعه دقیقی از جامعه ایده آل موریس (که در مراحل بعدی این رساله آمده) در دسترس قرار می دهد. در فصل دوم جامعه قرون وسطائی تاریخی بحث و با جامعه موریس مقایسه شده است . در مقایسه با واقعیت تاریخی، ایده آل موریس مطابقتی با آن نداشته است زیرا وی هیچگاه ادعا نکرده که تاریخ دان است . وقف شخصی و هنری موریس به ایده آلش در فصل سوم بررسی شده است ایده آل موریس همانطور که با واقعیت احساسات انسانی در تضاد می باشد رویاگونه می نماید. این کوتاهی مربوط به نیت جزم موریس اینکه بتواند بیک هنرمند دوره ماقبل را فائل واقعی باشد می شود. عطی بودن ایده آل موریس ، در قسمتهای آخری این رساله مورد مطالعه قرار گرفته است . با درنظرگرفتن نیازهای کنونی ایده آل موریس غیرقابل اجرا می نماید. این موضوع از این واقعیت برمی خیزد که دید موریس پیوسته وسیع است و او بطور نمونه ای برای انجام هر نوع مطالعه دقیقی بی صبری می کند. استفاده موریس از افسانه و الگوهای اصلی در تمام طول این رسااله کانون توجه است . این مطلب موریس را قادر ساخته است که داستانی سنتی خلق کند که در آن انگلستان دوره ویکتوریا بتواند هویت خود را بازیابد. این عنصر بدیع در نوشته های موریس ضامن موفقیت اوست که در غیر این صورت نویسنده ای متوسط می بود. موریس در تصورکردن ایده آلش همزمان با انتقادی که از زمان خود می کند دنیائی بهتر را نوید می دهد. این بررسی به این نتیجه می رسد که که استفاده موریس از الگوهای اصلی او را بعنوان نویسنده ای محترم و مهم رقم می زند. در این رساله این مطلب که موریس بعنوان یک شخصیت ویکتوریائی که ارزش مطالعه زیادی دارد معرفی شده شایسته اهمیت است . او از آگودگی و بیگانگی انسان از انسانهای دیگر در دورانی صحبت به میان می آورد که این مسائل را درک نمی کرد. از طریق استفاده از الگوهای اصلی است که موریس فرصتی در دسترس انسان کنونی قرار می دهد که خود را با گذشته اش آشنا کند و در نتیجه بتواند مسائلی را که بوسیله پیشرفت خودش ایجاد شده حل نماید.