نام پژوهشگر: مهین بذرافشان

کاربرد روش تدریس قیاسی و استقراریی در آموزش فیزیک به دانش آموزان مدارس ابتدائی و متوسطه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1357
  مهین بذرافشان

یکی از مسائل موردبحث مجامع آموزشی و تربیتی چگونگی انتخاب یک روش تدریس موثر و صحیح و یا تعیین برتری یک روش پرورش دیگر میباشد. از آنجا که اکثر مطالب درسی بصورت کلیتهای وابسته و مرتبط تنظیم گردیده است دو روش قیاسی (یعنی تدریس از کل به جزء) و استقرایی (یعنی نحوه تدریس از جزء به کل) از اهمیت ویژه ای برخوردارند. عقاید و نظرات متضاد و متفاوتی در این زمینه ابراز گردیده و تحقیقات وسیعی تاثیر نسبی این دو روش را مورد آزمایش قرار داده است . بعضی از این مطالعات روش استقرایی را روش برتر و موثرتر دانسته و عده ای دیگر بر روش قیاسی تاکید نموده اند. در این میان گروهی نیز هستند که تاثیر این دو روش را بر یادگیری دانش آموزان یکسان می دانند. بطورکلی نتایج حاصله از تحقیقات انجام شده در این زمینه متناقض بوده است . هدف از انجام این تحقیق، بررسی تاثیر دو روش تدریس قیاسی deductive و استقرایی inductive بر یادگیری دانش آموزان کلاس چهارم ابتدائی (ده سال) و دانش آموزان کلاس سوم راهنمائی (14 ساله) میباشد. بدین منظور شصت نفر دانش آموز کلاس چهارم ابتدائی و شصت دانش آموز سال سوم راهنمائی بطور تصادفی از دو مدرسه در محله متوسط شیراز انتخاب گردیدند و به چهار گروه (دو گروه ابتدائی و دو گروه متوسطه) سی نفری تقسیم شدند. در تدریس گروه (ابتدائی) و گروه 3 (متوسطه) از روش استقرایی و برای تدریس گروه 2 (ابتدائی) و گروه 4 (متوسطه) از روش قیاسی استفاده شد. بمنظور کنترل بیشتر موقعیت آموزشی، تدریس از طریق تلویزیون انجام گردید. میزان یادگیری دانش آموزان بکمک بیست و پنج تست چهار جوابی (که بوسیله متخصصین فیزیک تهیه شده بود) در دو نوبت یکی بلافاصله بعد از تدریس و دیگری با فاصله زماین سه هفته بعد از آن، اندازه گیری شد. میانگین هر گروه بطور جداگانه محاسبه گردید و سپس با استفاده از روشهای آماری و با استفاده از فرمول t و f اطلاعات بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج حاصله از محاسبات نشان داد که : - تفاوت میانگین گروههای 1 و 2 که با استفاده از فرمول t تعیین شده معنی دار نبود. - تفاوت میانگین گروه 3 و 4 نیز با استفاده از فرمول t معنی دار نبود. - تفاوت میانگین گروههای 1 و 2 با گروههای 2 و 4 (برای تعیین محفوظات ذهنی و یادگیری دانش آموزان پس از سه هفته) با تعیین درجه f از نظر آماری معنی دار نبود. بطورکلی، میتوان نتیجه گرفت که هیچیک از روشهای تدریس قیاسی و استقرائی برای دانش آموزان دوره ابتدائی و راهنمائی (چه در مورد یادگیری آنی و چه پس از یک فاصله زمانی) یادگیری بیشتر و وسیعتری را سبب نشده است .