نام پژوهشگر: لیدا وطن
لیدا وطن محمدرضا باطنی
هدف اصلی این پژوهش روشن کردن این نکته است که نحو یا معناء کدامیک در بخاطرآوردن جملات نقش اساسی را بازی می کند. بدین منظور دو آزمایش مختلف از دو گروه سنی مختلف بعمل آمد. در مورد اول پنج کلمه که از نظر نحوی چندان پیچیده نبودند پشت سر هم و برای عده ای دانشجوی بالای 20 سال خوانده شد. از دانشجویان خواسته شد که جملات را تکرار کنند. نتایج منبعث از آزمایش بدین قرار است : 1) به علت نبودن ارتباط معنایی بین جملات دانشجویان در بخاطرآوردن بیش از سه جمله که آنهم از نظر نحوی و معنایی کامل نبود ناتوان بودند. 2) آنها سعی کرده بودند ترتیب جملات را حفظ کنند. 3) در بسیاری از موارد آنچه را که بخاطر آورده بودند مفهوم جمله بوده و نحو آن با نحو جمله اصلی تفاوت اساسی داشته است . در آزمایش دوم ده جمله با ساخت نحوی پیچیده تر نسبت به جملات گروه اول برای دانش آموزان 11 و 16 ساله بطور جداگانه و تک تک خوانده شد. از گروه مذکور خواسته شد که جملات را تکرار کنند. نتایج حاصله بدین قرار بود: 1) در بخاطرآوردن جمله آخر که زنجیره ای طولانی تر از نه جمله اول داشت اشکال داشتند. 2) در بیشتر موارد آنچه که بخاطر آورده بودند مفهوم کلی جمله بود. 3) آنچه که بخاطر سپرده شده بودنمود معنایی یک جمله نبود بلکه این نمود شامل اطلاعاتی هم می شد که از آن معنا بدست می آمد ولی خود آن معنا نبود. 4) عناصر حذف شده معمولا عناصر روساختی مانند در، که و ... بودند که از نظر معنایی نقشی نداشتند. 5) هیچیک از دانش آموزان در بخاطرآوردن جملات لانه ای اشکالی نداشتند. این آزمایش نشان داد که معنا در بخاطرآوردن جملات نقش اساسی بازی می کند.