نام پژوهشگر: عباس شکاری
زهرا حمیدی رهقی عباس شکاری
هدف این پژوهش شناسائی نیازهای آموزشی آموزشیاران شاغل در مراکز یاد گیری محلی مشتمل بر مهارتهای تدریس ، رسانه های آموزشی ، مهارت اساسی (شغلی ، زندگی) است این پژوهش از نوع کاربردی و با روش تحقیق توصیفی - پیمایشی انجام شده و با ابزار جمع آوری اطلاعات که عبارتند از سه نوع پرسشنامه دارای 50 سئوال باز و بسته پاسخ و مصاحبه به روش کیفی با تکنیک گروه متمرکزfocus group) ) با حجم نمونه آماری برابربا88نفرازآموزشیاران مراکزیادگیری محلی شهرستان کاشان درسال1388-1387می باشد برای تجزیه وتحلیل دادها ازآمار توصیفی به صورت فراوانی،درصد فراوانی،میانگین وآماراستنباطی شامل: تحلیل واریانس(anova)وآزمونf ، دانت و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است . یافته های حاصل از مرحله اول (نظر سنجی)شامل نیازهای آموزشی آموزشیاران به ترتیب اولویت دوره های آموزشی ،تجهیزات آموزشی ،فضای مناسب آموزشی ،برگزاری اردوهای علمی و آموزشی ،ایجاد و غنی سازی کتابخانه ها ،وسایل ور سانه های آموزشی ،برگزاری جلسات گروه آموزشی ،برگزاری جشنواره الگوی برتر تدریس ، جزوات آموزشی ،آموزش و تربیت مربیان درس مهارت های اساسی ،برگزاری کلاس آموزش هنر ،تجدید نظر در کتب درسی وافزایش ساعات تدریس در یک دوره و چند مورد نیاز فرعی نیز اعلام شده است .نتایج حاصل از مرحله دوم (آزمون های دانشی و مهارتی)آموزشیاران در زمینه دانش طراحی آموزشی ، مهارت قبل از تدریس ، مهارت های حین تدریس و کل روشهای تدریس در حد متوسط و پایین تر هستند و در مورد دانش وسایل و رسانه های آموزشی به کار گیری آنها و همچنین مهارت های اساسی در حد متوسط به سمت ضعیف هستندرابطه میان سابقه آموزشی ومدرک تحصیلی بامهارتهای قبل ازتدریس وحین تدریس وکل تدریس معنادار می باشد یعنی هرچه سابقه آموزشی و مدرک تحصیلی بیشتر می شود این مهارتها نیز افزایش می یابد.رابطه میان سابقه آموزشی وطراحی آموزشی و مهارتهای اساسی زندگی و دانش کاربرد رسانه معنادار می باشد یعنی هرچه سابقه آموزشی بیشتر می شود این مهارتها بهتر می شود رابطه بین مدرک تحصیلی و مهارتهای اساسی زندگی و دانش و مهارت بکارگیری رسانه معنادار نیست یعنی با افزایش مدرک تحصیلی این مهارتها افرایش نمی یابد .نتایج حاصل از مرحله سوم نیازهای آموزشی آموزشیاران که با استفاده از تکنیک گروه متمرکز بدست آمده است بطور خلاصه عبارتنداز:افزایش دانش درموردروشها و فنون تدریس ،طراحی آموزشی،وسایل و رسانه های آموزشی وکمک آموزشی مهارت های اساسی ونیزبرگزاری دوره های آموزشی مناسب بصورت کارگاهی در رابطه با روشها و فنون تدریس ،رسانه های آموزشی و مهارت کاربردآنهاو سایر مهارت های اساسی آموزشی .پیشنهادات کاربردی برگرفته از یافته های تحقیق عبارتند از،برگزاری دوره های آموزشی کوتاه مدت وبصورت عملی وکارگاهی درشهرستان ها برای آموزشیاران وجشنواره تدریس برتر درسطح استان طراحی واجراگردد . کلید واژه ها:مراکز یاد گیری محلی ، رسانه های آموزشی ،مهارت شغلی وزندگی ،آزمون های دانشی و مهارتی
محمد هادی حاجی رشیدی نصراباد عباس شکاری
چکیده: پژوهش حاضر در زمینه یکی از اساسی ترین مباحث در حوزه تعلیم و تربیت و برنامه درسی تحت عنوان آموزش حقوق بشر انجام گردیده است. این تحقیق از نوع کاربردی و باروش تحقیق توصیفی – پیمایشی انجام شده است . ابزار جمع آوری اطلاعات متشکل از پرسشنامه های محقق ساخته اند که از طیف 5 درجه ای لیکرت استفاده شده است و ضریب آلفای کرنباخ پرسشنامه کارشناسان 94 درصد ،معلمان 92 درصد و دانش آموزان 89 درصد می باشد .جامعه نمونه پژوهش شامل کارشناسان برنامه درسی دوره متوسطه در دفتر تالیف کتب درسی تهران (15 نفر )، معلمان مدارس متوسطه شهر یزد (200نفر ) و دانش آموزان دوره متوسطه شهر یزد (300 نفر) در سال 89-1388 است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده بر اساس جدول مورگان و جرسی انتخاب شده اند . در این تحقیق از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی: درصد ، میانگین ، انحراف استاندارد و خطای انحراف استانداردازمیانگین ) و نیزدر سطح آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای ، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی lsd ) استفاده شده است و از نرم افزار spss17 جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است . هدف از این پژوهش بررسی میزان توجه به مولفه های آموزش حقوق بشر در سه حیطه اساسی دانشی ، نگرشی و توانشی در سطوح طراحی ، اجرا و ارزشیابی برنامه های درسی می باشد نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که کارشناسان برنامه ریزی آموزشی ، معلمان و دانش آموزان در دوره متوسطه با آموزش مفاهیم و مولفه های آموزش حقوق بشر در دوره متوسطه موافق هستند و همچنین معلمان و دانش آموزان، میزان آموزش مفاهیم و مولفه های حقوق بشر در دوره متوسطه را در حد پایین و کارشناسان آن را در حد متوسط ارزیابی نمودند همچنین از دید معلمان توجه به این مفاهیم در مرحله اجرا و ارزشیابی ضعیف ارزیابی شده است. کلید واژه ها : آموزش حقوق بشر – طراحی ، اجرا و ارزشیابی برنامه های درسی - حیطه دانش ، نگرش و توانش یادگیری فهرست مطالب
حیدر قادری عباس شکاری
چکیده هدف از این پژوهش، ارزیابی کیفیت برنامه درسی رشته علوم تربیتی (گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزشی) از نظر اعضاء هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1390- 1389 می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی است که به ارزشیابی کیفیت برنامه درسی موجود رشته علوم تربیتی براساس الگوی کلاین می پردازد. جامعه آماری پژوهش جمعاً 111 نفر که شامل دو زیر جامعه: الف)اعضای هیأت علمی رشته علوم تربیتی 6 نفر ب)دانشجویان رشته علوم تربیتی 105 نفر بوده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. قابلیت اعتماد پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرانباخ برآورده شده که پایایی پرسشنامه دانشجویان 934/0، و پایایی پرسشنامه اعضای هیأت علمی 878/0 به دست آمد. یافته های پژوهش نشان داد که کیفیت کلی برنامه درسی دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی از دیدگاه اعضای هیأت علمی و دانشجویان، در حد نسبتاً مطلوب بوده است. براساس داده های جمع آوری شده ملاک های ارزیابی اهداف، محتوا، وضعیت فعالیتهای پژوهشی، مواد و وسایل، وضعیت گروه های پژوهشی و فضای آموزشی؛ از نظر اعضای هیأت علمی و دانشجویان در سطح نسبتاً مطلوبی می باشد. اعضای هیأت علمی وضعیت زمان در نظر گرفته شده را مطلوب گزارش کردند ولی دانشجویان معتقدند که در سطح نامطلوبی می باشد. از نظر اعضای هیأت علمی روش تدریس و وضعیت ارزشیابی؛ مطلوب گزارش شده در حالی که دانشجویان معتقدند که در سطح نسبتاً مطلوبی می باشد.
محسن شایان فرد عباس شکاری
نظام آموزشی هر کشوری دارای سیر تکاملی ویژه ای است که تحت تاثیر عوامل تاریخی ، جغرافیایی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و مسائل خاص فرهنگی آن کشور قرار دارد . اگر چه برخی از رهبران آموزشی کشورها ممکن است تصور کنند دارای بهترین نظام آموزشی جهان هستند ، مقایسه ی نظام های آموزشی با یکدیگر بیانگر آن است که هر نظام آموزشی معایب و محاسنی دارد که نظام های آموزشی دیگر فاقد آن است . با توجه به اینکه نظام آموزش و پرورش از دو جنبه ی کمّی و کیفی تشکیل یافته است و ضروری است در ارزیابی نظام های آموزشی هر دو جنبه ی آن در نظر گرفته شود ، می توان دریافت که کشور ها ی مختلف در این دو زمینه با مسائل و مشکلات متعدد و بسیار متفاوتی مواجه اند که مستلزم برخوردها و راه حل های گوناگونی است از این رو به جرات می توان ادعا کرد که تا کنون نظامی ایده آل برای آموزش وپرورش کودکان و حل مسائل و مشکلات آنان کشف یا ابداع نشده است اما رهبران آموزشی در صدد یافتن بهترین ، موثرترین و کارآمدترین روش ها و طرح ها به منظور پاسخگویی به مسائل و مشکلات روزافزون جامعه ی خود و رفع نیازهای آن هستند. زمانی نه چندان دور ، دغدغه ی سیاستگذاران کشور ما نیز عمدتا گسترش کمّی آموزش و پرورش بود وتلاش می شد که حتی المقدور به تقاضاهای گسترده و رو به رشد خانواده ها برای آموزش و پرورش فرزندان شان پاسخ داده شود و حداقلی از آموزش برای تمامی کودکان فراهم گردد . به دیگر سخن ، دغدغه ی مسئولین در این مرحله دو موضوع مهم و اساسی بود : نخست ، افزایش دسترسی به آموزش در تمامی نقاط کشور و دیگر دسترسی برابر به آموزش ، اما در سال های اخیر ، این دغدغه ها اندک اندک از رشد کمیِ دسترسی به آموزش به موضوع اساسی ترِ بهبود کیفیت روی برگردانده است و توجه به کیفیت ، از مسائل مورد توجه سیاست گذاران شده است . فعالیت در جهت بهبود کیفیت آموزش بی تردید از فعالیت در گسترش کمّی آن پیچیده تر است . زیرا عوامل موثر در بهبود کیفیت بسیار متنوع اند و از بهبود و اصلاح آموزش های ضمن خدمت تا اصلاح برنامه های درسی را شامل می شود . تمامی این اصلاحات باید به بهبود کیفیت یادگیری در کلاس درس منجر گردد. « یکی از عوامل مهم در بهبودکیفیت آموزش و یادگیری در کلاس درس و شاید یکی از عوامل نتیجه بخش تمامی اصلاحاتی که با هدف بهبود کیفیت یادگیری صورت می گیرد ، ارزشیابی تحصیلی در کلاس درس است . این موضوع که ارزشیابی کلاسی یکی از عوامل موثر در بهبود یادگیری است ، در سال های اخیر در غالب ارزشیابی توصیفی ، بسیار مورد توجه صاحب نظران آموزشی کشور ما قرار گرفته است صاحب نظران این دیدگاه بر این باورند که معلم می تواند با تغییر در طرز تفکر و روش کار خود در زمینه ی ارزشیابی تحصیلی ، آن را در خدمت بهبود یادگیری دانش آموزان قرار دهد» (حسنی 1389 : 12) . طرح ارزشیابی توصیفی الگوی جدیدی است که تلاش می کند زمینه ای را فراهم سازد تا دانش آموزان در کلاس درس با شادابی و نشاط بهتر و بیشتر و عمیق تر مطالب درسی را یاد بگیرند . در این طرح ارزشیابی ، آموزگار کلاس به جای توجه افراطی به آزمون های پایانی و نمره، روند یاددهی و یادگیری را در طول سال تحصیلی مورد توجه قرار می دهد و در راستای این توجه، رشد عاطفی و اجتماعی و حتی جسمانی دانش آموز را نیز در نظر می گیرد. حصاربانی (1383) بیان می دارد؛ این طرح با هدف بهبود کیفیت یادگیری و یاددهی و افزایش بهداشت روانی محیط یاددهی و یادگیری، تغییرات اساسی را در نظام ارزشیابی فعلی پیشنهاد کرده است. از جمله تغییر مقیاس فاصله ای(?تا??) به مقیاس ترتیبی، تغییر ساختار کارنامه و تبدیل آن به کارنامه توصیفی تحت عنوان گزارش پیشرفت تحصیلی، تغییر و تنوع بخشی به ابزارها و روش های جمع آوری اطلاعات از وضعیت تحصیلی دانش آموز، مانند: پوشه کار، آزمون های عملکردی، فهرست وارسی و برگ ثبت مشاهدات، تغییر در رویکرد کلی ارزشیابی از ارزشیابی پایانی به ارزشیابی تکوینی و فرآیندی تغییر در مرجع تصمیم گیرنده در ارتقای دانش آموزان. از آن جایی که طرح ارزشیابی توصیفی در آموزش و پرورش را می توان یکی از نوآوری های مهم حوزه تعلیم و تربیت کشورمان خواند که قادر است با ارائه ی چهره جدیدی از اهداف و ابزارهای ارزشیابی، تحولی جدید در نظام آموزشی و تحولات بنیادین و گسترده ای را در مولفه های دیگر آموزش و پرورش ایجاد کند ، به همین دلیل به اعتقاد صاحب نظران آموزش ابتدایی در حوزه ی ارزشیابی آموزشی یکی از بهترین روش ها برای ایجاد و حفظ نظام آموزشی مطلوب و مورد نظر، نظارت کامل و دقیق بر این نوع ارزشیابی در فرآیند آموزش است . نظارت بر شیوه های نوین ارزشیابی از وظایف مهمی است که برای نظام آموزشی خوب و مطلوب ضرورت دارد و هدف اصلی آن اصلاح و بهبود وضع آموزش در مدارس ابتدایی است . وجود برنامه های نظارت و راهنمایی آموزشی و کیفیت تداوم آن در تحقق هدف های آموزشی نقش تعیین کننده ای دارد. امروزه ناظران آموزشی طرح ارزشیابی توصیفی به منظور بهبود کیفیت اجرای این طرح با ارائه ی روش های گوناگون نظارت با معلمان و به کمک آنان کار و فعالیت می کنند و از طریق همکاری حرفه ای سعی در ارتقای کیفیت عملکرد معلمان و رفع مسائل و مشکلات آنان در اجرای ارزشیابی توصیفی در دوره ی ابتدایی دارند. در طرح ارزشیابی توصیفی ، ناظران آموزشی چه به عنوان راهنمای آموزشی و چه به عنوان ناظر آموزشی ، وظایف یکسانی دارند و در هر پست و مقامی که خدمت کنند ، برقراری ارتباط و کار و همکاری حرفه ایی با معلمان و کمک به آنان از وظایف مهم آنان است تا بهتر رشد و پرورش یابند و بدین وسیله فرایند تدریس و یادگیری را در غالب روش ارزشیابی توصیفی اصلاح کنند، عملکرد موثرتری داشته باشند و در نهایت ، نتایج آموزشی مطلوبتری به دست آورند چرا که رشد و پرورش بهتر معلمان به معنای رشد و پرورش بهتر دانش آموزان و نیز موفّقّیت برنامه های نظارت و راهنمایی آموزشی در این طرح است که رضایت و حمایت عمومی از مدارس را در پی دارد . هدفی که شیوه های متنوع و نوین نظارت بر ارزشیابی توصیفی در نظام های آموزشی در صدد نیل به آنان است.
علی اصغر چهره گشا نوش آبادی عباس شکاری
چکیده هدف اصلی این پژوهش،بررسی امکان سنجی استقرار برنامه درسی مبتنی بر تلفن همراه هوشمند در مدارس متوسطه ایران از دیدگاه متخصصان،دبیران و دانش آموزان و ارائه راهکارهایی برای طراحی و اجرای آن است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- پیمایشی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان(12690نفر) و دبیران مقطع متوسطه کاشان(810نفر) در سال تحصیلی 89- 1388و نیز متخصصان شهرستان کاشان،اصفهان و تهران (50نفر)بوده است که با استفاده از جدول کرجسی ومورگان وروش نمونه گیری رتبه ای نمونه های مورد نظر انتخاب گردیدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای شامل 51 سوال بسته پاسخ براساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت بوده است. برای تعیین روایی پرسشنامه از نظرات اساتید راهنما و مشاور و متخصصان حوزه برنامه درسی وفلسفه تعلیم وتربیت، استفاده گردید و پایایی پرسشنامه نیز از طریق روش ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد که ضریب پایایی کل 88%و برای هرمولفه پرسشنامه برابر(86%)،(93%)،(87%)،(90%)،(93%)،(91%)و(82%) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار17spss در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. در سطح آمار توصیفی از شاخص های آماری نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه وآزمون خی دو استفاده گردید. نتایج حاصل ازبررسی عناصر اصلی برنامه درسی، درپژوهش نشان داد که از دیدگاه متخصصان، دبیران و دانش آموزان،زمینه امکان سنجی استقراربرنامه درسی مبتنی بر تلفن همراه هوشمند در ایران وجود دارد. نتایج حاصل از بررسی سوال های های فرعی پژوهش نیز نشان داد که بین دیدگاه متخصصان،دبیران و دانش آموزان در زمینه امکان سنجی استقرار برنامه درسی مبتنی بر تلفن همراه در آموزش متوسطه،درسطح اطمینان 99% تفاوت معناداروجود دارد.نتایج حاصل از tمستقل نیز نشان داد که بین متخصصان و دبیران ودانش آموزان برحسب جنسیتشان در سطح (05/0>p) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین مقایسه نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک راهه بین دیدگاه متخصصان،دبیران و دانش آموزان و رشته تحصیلی آنان نشان داد که تنها در دو مولفه اهداف و شیوه های ارزشیابی درسطح(05/0>p) تفاوت معناداری وجود دارد. کلمات کلیدی: امکان سنجی،برنامه درسی مبتنی برتلفن همراه هوشمند،آموزش متوسطه،طراحی،اجرا وارزشیابی برنامه درسی
مریم گنجعلی عباس شکاری
از آنجا که دانشگاه ها به عنوان متولیان اصلی پرورش نیروهای متخصص جامعه محسوب می شوند، نقشی کلیدی و تعیین کننده در توسعه کار آفرینی و پرورش ویژگی های شناختی-رفتاری کار آفرینانه در دانشجویان دارند. هدف از این پژوهش ، ارزیابی و مقایسه ویژگی های شناختی-رفتاری کار آفرینانه دانشجویان در دانشکده های مختلف دانشگاه کاشان می باشد و با روش تحقیق توصیفی-پیمایشی انجام شده است. در این تحقیق از طریق پرسشنامه نظر سنجی بیش از 500 نفر ، به صورت تصادفی از بین 5 دانشکده، به تفکیک و نسبت جمعیت هردانشکده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت . وبا کمک نرم افزار spss داده هاتجزیه و تحلیل شد.تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد در مجموع بین ویژگی های شناختی-رفتاری کار آفرینانه دانشجویان دانشکده های مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارد. البته بررسی داده های مربوط به هر یک از ویژگی ها به صورت مجزا، تفاوت هایی را بین دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه کاشان نشان می دهد. همچنین بررسی فرضیه های تحقیق با استفاده از آزمون یومن ویتنی نشان داد بین ویژگی های شناختی-رفتاری کار آفرینانه دانشجویان دانشکده های علوم انسانی ، معماری و هنر، فنی-مهندسی ، شیمی و علوم پایه تفاوت معناداری وجود دارد. علاوه بر این، رتبه بندی نمره کارآفرینی دانشجویان دانشکده های مختلف با استفاده از آزمون تحلیل واریانس فریدمن نشان داد دانشجویان دانشکده های علوم انسانی، فنی-مهندسی، علوم پایه، هنر و شیمی به ترتیب در رتبه های اول تا پنجم قرار می گیرند.. . نظربه هدف اساسی تحقیق، سنجش ویژگی های شناختی-رفتاری کارآفرینانه دانشجویان جامعه نمونه می تواند در طراحی دوره های آموزشی کار آفرینی در دانشگاه ها استفاده شود
الهام زمانی مورکانی عباس شکاری
چکیده یادگیری سیار نوع متفاوتی از یادگیری از طریق فاوای آموزشی (icte)است که میتواند با استفاده از فناوریهای بیسیم، تحولات بزرگی را در امر آموزش همگانی ایفا کند . هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش سیار به وسیله ی تلفن همراه هوشمند بر کاهش آلودگی های زیست محیطی در بین دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر اصفهان در سال 91-1390می باشد. روش پژوهش بر اساس ماهیت، شبه تجربی با طرح پیش آزمون–پس ازمون با گروه شاهد می باشد. جامعه ی آماری در این پژوهش دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه های دولتی اصفهان در سال91-90 می باشد(n=7822) که 78 نفر از آن ها به روش نمونه گیری طبقه ای_تصادفی به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار سنجش این پژوهش پرسشنامه ی محقق ساخته ی 47 سوالی بود که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 83% برآورد شد. آموزش به مدت 21 جلسه و تحت مداخله ی روش آموزش سیار به وسیله ی (sms,mms,blutooth) انجام شد. ابزار سنجش این پژوهش پرسشنامه ی محقق ساخته ی 47 سوالی بود که روایی آن از طریق بررسی توسط اساتید و متخصصان فن محقق گردیده و پایایی از طریق آلفای کرونباخ 83% محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی(میانگین،انحراف معیار، درصد و فراوانی) و آمار استنباطی( آزمون t تک متغیره و آزمون f) استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش سیار درکاهش رفتار مخاطره آمیز افراد نسبت به محیط زیست نقش اساسی دارد همچنین آموزش سیار به وسیله ی تلفن همراه هوشمند باعث بالا رفتن سطح آگاهی افراد در مورد آلودگی صوتی، ترافیکی و گازهای آلاینده ی هوا شده ونیز موجب افزایش توجه به کنترل الودگی مواد زاید جامد در محیط توسط افراد می شود. به علاوه یافته های تحقیق نشان دهنده ی تاثیر آموزش سیار در افزایش میزان آگاهی افراد نسبت به حفظ منابع زیست محیطی می باشد.
زهره حسن زاده سورشجانی عباس شکاری
پژوهش حاضر درصدد بررسی میزان همخوانی و هماهنگی برنامه ی درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده درس ریاضی پایه سوم راهنمایی با توجه به چهار عنصر عمده ی آن می باشد. پژوهش از نوع کمی بوده و روش بررسی روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش چنان که از عنوان آن بر می آید کلیه دانش آموزان سال سوم راهنمایی استان چهارمحال و بختیاری که در سال تحصیلی 91- 1390 مشغول به تحصیل هستند و بالغ بر 13715 نفر (6562 دختر و 7153 پسر) است همچنین کلیه دبیران مشغول به تدریس در همان سال و همان پایه است که برابر با 357 نفر ( 161 مرد و 196 زن ) می باشند. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 195 دانش آموز پسر و 179 دانش آموز دختر همچنین 83 دبیر مرد و 102 دبیر زن به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای دستیابی به برنامه درسی قصد شده از کتاب درسی و کتاب راهنمای تدریس ریاضی پایه سوم راهنمایی همچنین یک پرسشنامه نظر سنجی از دبیران که میزان آگاهی آن ها را از چهار عنصر اصلی برنامه درسی ریاضی می سنجید و شامل 21 سوال بود استفاده شد و برای دستیابی به برنامه درسی اجرا شده نیز از یک پرسشنامه نظرسنجی از دبیران و یک پرسشنامه نظر سنجی از دانش آموزان استفاده شد که به ترتیب دارای 55 و27 سوال بسته پاسخ می باشند و طبق مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده اند و به منظور دستیابی به برنامه درسی کسب شده نیز یک آزمون پیشرفت تحصیلی برگزار شد. پس از جمع آوری اطلاعات لازم تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss انجام شد و با استفاده از تحلیل واریانس رگرسیون چند متغییره رابطه بین برنامه درسی قصد شده (آگاهی دبیران از چهار عنصر برنامه درسی) با برنامه درسی اجرا شده (میزان پیاده سازی هر یک از این چهار عنصر در کلاس درس) و با برنامه درسی کسب شده (آزمون پیشرفت تحصیلی) مشخص گردید. نتایج به دست آمده از این پژوهش به شرح زیر است: در برنامه درسی قصد شده نتایج نشان داد که میزان آگاهی معلمان از اهداف، محتوا، اصول و روش های یاددهی- یادگیری و روش های ارزشیابی درس ریاضی پایه سوم راهنمایی بالاتر از حد متوسط می باشد. در رابطه با برنامه درسی اجرا شده نیز نتایج نشان داد که دبیران و دانش آموزان میزان تحقق اهداف، پیاده سازی محتوا، استفاده از روش های مناسب یاددهی- یادگیری و روش های ارزشیابی را بیشتر از حد متوسط ارزیابی کرده اند اما در همه این شاخص ها میانگین دیدگاه دبیران بالاتر از میانگین دانش آموزان بوده است. در رابطه با برنامه درسی کسب شده نیز نتایج نشان داد که تنها بین آگاهی از اهداف با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد و در دیگر زمینه ها رابطه معناداری مشاهده نشد. کلید واژه: برنامه درسی قصد شده- برنامه درسی اجرا شده – برنامه درسی کسب شده- کتاب درسی ریاضی
احسان زارعی سبهتی عباس شکاری
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین آموزش های کارآفرینی گدار کسب و کار(kab) با مهارت های کارآفرینی کارآموزان مراکز فنی و حرفه ای می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و روش آن از نوع توصیفی- همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کارآموزان مراکز فنی و حرفه ای ثابت دولتی و شعب شهری استان اصفهان است که بر اساس جدول کرجسی و دیگران، 285 نفر با روش خوشه ای متناسب با حجم به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ی استاندارد مهارت های کارآفرینی و پرسش نامه ی محقق ساخته آموزش های kab با ضریب آلفای کرونباخ (برای هر دو پرسشنامه) 92/0 می باشد و برای تعیین روایی آنها از روایی محتوایی(استفاده از نظر اساتید و کارشناسان) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که رابطه ی معنی داری بین آموزش های کارآفرینی گدار کسب و کار(kab) و ابعاد مهارت های کارآفرینی(مهارت های شخصی، مدیریتی و فنی) وجود دارد. همچنین بین آموزش های کارآفرینی الگوی گدار کسب و کار(kab) بر حسب ویژگی های جمعیت شناختی (جنسیت، نوع فعالیت، مدرک و رشته تحصیلی)تفاوت معناداری مشاهده نشده است. کلمات کلیدی:آموزش کارآفرینی، مهارت های شخصی، مهارت های مدیریتی و مهارت های فنی، الگوی گدار کسب و کار، سازمان بین المللی کار.
نسرین بیات عباس شکاری
پژوهش حاضر به بررسی نقش آگاهی مربیان از روش های تربیتی در اسلام و میزان تحقق آنها در برنامه های درسی مراکز پیش دبستانی شهر یزد در سال تحصیلی1391-1392 می پردازد. در این پژوهش تعداد 112 نفر از مربیان زن مراکز پیش دبستانی شهر یزد مورد مطالعه قرار گرفتند، نتایج نشان داد بین متغیر آگاهی مربیان از روشهای تربیتی در اسلام با تحقق آنها در مراکز پیش دبستانی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. هم-چنین بررسی رابطه بین ابعاد هفت گانه آگاهی مربیان از روشهای تربیتی در اسلام با میزان تحقق آنها نشان داد، بیشترین رابطه با بعد الگوی شایسته و کمترین رابطه با بعد تکریم شخصیت کودکان به دست آمد. ضرائب همبستگی در ابعاد تکریم شخصیت کودکان و روش عبرت آموزی معنی دار نمی باشد. اما در سایر ابعاد، "ایجاد فضای تربیتی مساعد، روش عقلانی، الگوی شایسته، روش روانشناسی و روش پرورش ایمان" معنی دار می باشند. در بررسی نقش آگاهی مربیان از روشهای تربیتی اسلامی بر میزان تحقق این روشها نتایج نشان داد بعد روش فضای تربیتی مساعد و بعد روش پرورش عقلانی پیش بینی کننده میزان تحقق آن در سطح پنج صدم در کل گروه مورد پژوهش است. بعد روش تکریم شخصیت کودک و بعد روش عبرت آموزی پیش بینی کننده میزان تحقق آن در کل گروه مورد پژوهش نمی باشد. بعد روش الگوی شایسته، بعد روش روانشناسی و بعد روش پرورش ایمان پیش بینی کننده میزان تحقق روشهای تربیتی اسلامی در سطح یک هزارم در کل گروه مورد پژوهش می باشند. با توجه به نتایج توجه هر چه بیشتر به آگاه سازی مربیان از روشهای تربیتی اسلامی ضروری و اهمیت آن بیش از پیش آشکار می گردد و می بایست به طراحی و ارائه مدل و الگوی تربیتی اسلامی مناسب و قابل اجرا توسط مربیان در مراکز پیش دبستانی پرداخت.
مریم صادقی طاهری محمدرضا تمنایی فر
هدف پژوهش حاضر، رابطه بین مهارت های فراشناختی و تفکرانتقادی دانشجویان دانشگاه کاشان و ارائه مدل آن می باشد.این پژوهش کاربردی بوده وروش آن از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان است که تعداد 370 نفر با روش نمونه گیری متناسب با حجم به عنوان نمونه انتخاب شده اند؛ ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد آگاهی های فراشناختی با آلفای کرونباخ 0/96 و آزمون مهارت تفکرانتقادی کالیفرنیا فرم ب با پایایی0/67 می باشد و برای تعیین روایی آنها از روایی محتوایی (استفاده از نظر اساتید و کارشناسان ) استفاده شده است. نتایج پژوهش با استفاده از آزمونt مستقل، تحلیل واریانس ، ماتریس همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که رابطه معناداری بین مهارت های فراشناختی و تفکرانتقادی وجود دارد. همچنین مهارت های حل مساله،نظارت و برنامه ریزی نقش چشمگیری در تبیین نمرات تفکرانقادی دارند. نتایج نیز نشان داد که بین میانگین نمره کسب شده در آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا و مهارت های فراشناختی با جنسیت، تفاوت معنی دار وجود ندارد.
علی انتهایی آرانی عباس شکاری
پژوهش حاضربا هدف،ارزیابی ومقایسه بازخوردهادر ارزشیابی توصیفی از نظر وضعیت قصد شده با اجرا شده در مدارس ابتدایی شهرستان آران و بیدگل می باشد.روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدار شناسی است. جمع آوری اطلاعات این پژوهش به شیوه ی مثلثی،با بهره گیری از سه ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته،مشاهده و تحلیل محتوا می باشد.در این پژوهش نمونه گیری در سه مرحله ی نمونه گیری گلوله برفی، آسان و هدفمند انجام پذیرفته است. در این روش از میان 56مدرسه ابتدایی،13کلاس درس، و تعداد 32 نفرازمعلمان و100برگ تکلیف دانش آموزان،برای اجرای پژوهش انتخاب شد.برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش،ازروش های کیفی تحلیل اطلاعات و شاخص های آمارتوصیفی(تهیه جدول و درصدفراوانی)استفاده شد.نتایج بدست آمده ازتجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که 66درصد از معلمان نمونه تحقیق درک فهم درستی از مفهوم باز خورد داشتند و 18درصد از آنان برداشت ناقصی داشتند،16درصدازمعلمان،فهم درستی ازمفهوم بازخوردنداشتندبازخوردنداشتند.معلمان نمونه تحقیق همچنین در زمینه چگونگی بازخورددادن درکلاس درس به انواع بازخوردها ازجمله: از منظر ابزار ارتباط (55درصد)،از نظر محتوا(38درصد)،از منظرمنبع(7درصد) اشاره نمودند.نتیجه دیگر این که،ازمیان چهار عامل مشکل زا(سیستم آموزشی،خانواده،دانش آموز ومعلم) در زمینه ارائه بازخوردها ی معلم در کلاس درس سیستم آموزشی با 56درصدعمده ترین مسائل معلم دراین زمینه می باشد.از مهمترین ضعف معلمان این است،که هیچکدام از بازخورد معلمان دارای ویژگی یک بازخورد مطلوب نمی باشد.
مبینا غربا عباس شکاری
مسئله تعلیم و تربیت از جمله وجوه اساسی برای آدمیان جهت ادامه حیات و اقتضای مدنی بالطبع بودنشان می باشد. بویژه تربیت که خاصه برای انسان مفهومی ژرف می یابد. تربیت در ابعاد گوناگون قابلیت بررسی دارد از جمله تربیت دینی، تربیت سیاسی،تربیت اجتماعی و تربیت اخلاقی که این پژوهش با هدف تبیین تربیت اخلاقی و آسیب های ناشی از آن بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی صورت پذیرفته است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری آن دانشجویان دانشگاه کاشان در سال 93-1392 می باشدکه تعداد 330 نفر از دانشجویان به شیوه تصادفی طبقه ای ا¬نتخاب گردیدند. داده های این پژوهش از طریق اجرای یک پرسش نامه محقق ساخته و 3 سوال باز پاسخ به شیوه مصاحبه جهت اجرای پژوهش به روش پدیدار شناسی جمع آوری گردید. پرسش نامه آسیب های تربیت اخلاقی براساس مولفه های فردی (شجاعت، صداقت، صبر، توکل و وجدان) و اجتماعی (احترام، امانت داری، وفاداری و حسن خلق) مورد بررسی قرار گرفت. روایی پرسشنامه به صورت محتوایی و سازه تأیید گردید. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرانباخ 94/0 برآورد گردید. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که رشد و پرورش فضائل اخلاقی و یا آسیب های اخلاقی و روی آوردن دانشجویان به ضد ارزش ها غالباً نتیجه برنامه درسی پنهان و غیر رسمی بوده است تا برنامه درسی رسمی وآشکار. در عین حال، نتایج این پژوهش نشان داد که نقش آموزش پنهان دانشگاهی مبتنی بر تربیت اخلاقی تفاوتی بر مبنای ویژگی های جمعیت شناختی ندارد. کلید واژه: آسیب شناسی، تربیت اخلاقی، برنامه درسی پنهان
فاطمه آذریان علی یزدخواستی
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین باورهای معرفت شناسی و همدلی عاطفی دبیران با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. روش تحقیقیتوصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری معلمان دوره سوم متوسطه شهرستان زابل، در سال تحصیلی 93-92 به تعداد180نفر بودند که از میان آنها تعداد 118 نفر با استفاده از روش نمونه¬گیری سهمیه¬ای به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد معرفت شناسی شومر با ضریب پایایی 74/0 و پرسشنامه استاندارد همدلی عاطفی با ضریب پایایی 79/0 استفاده شده است.نتایج نشان داد که باورهای معرفت شناسی و همدلی عاطفی دبیران با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنادار داشت(p < 0.05).بین همدلی گرم معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود داشت. (p < 0.01).بین همدلی سرد معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود نداشتp > 0.05)).بین مطلق دانستن و ساده دانستن دانش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود داشت(p < 0.05). در پایان بر مبنای یافته های به دست آمده توجه به باورهای معرفت شناختی و همدلی معلمان، انتخاب برنامههای مداخلهای جهت تغییر و اصلاح و همچنین رشد راهبردهای مقابلهای موثر، پیشنهاد می گردد. واژگان کلیدی:باورهای معرفت شناختی، همدلی عاطفی، پیشرفت تحصیلی، راهبردهای مقابله
زهره زین العابدینی عباس شکاری
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه سواد رایانه ای و سبک های تفکر در بین دانشجویان دانشگاه کاشان انجام شده است. نوع تحقیق از نظر روش، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده علوم انسانی، ادبیات و زبان های خارجی، علوم پایه، فنی مهندسی و معماری و هنر دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 93-92 به تعداد5370 نفر بود که از میان آنها تعداد 380 نفر با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد سواد رایانه ای با ضریب پایایی 98/0 و پرسشنامه استاندارد سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر با ضریب پایایی 90/0 استفاده شده است. داده های آماری با استفاده آزمون t تک نمونه ای، آزمون t مستقل، آزمون تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و آزمون تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میزان سواد رایانه ای دانشجویان بالاتر از حد متوسط است و بین سواد رایانه ای و سبک های تفکر همبستگی معنی دار وجود دارد. همچنین سواد رایانه ای و سبک های تفکر تحققی و ارزیابی دانشجویان دختر و پسر یکسان است ولی در سبک تفکر آفرینندگی دانشجویان پسر بالاتر از دختران قرار داشتند. همچنین نتایج نشان داد که بین سواد رایانه ای و سبک های تفکر دانشجویان دانشکده های مختلف تفاوت معناداری وجود دارد. در عین حال در هر سه سبک تفکر( آفرینندگی، تحققی و ارزیابی) میانگین دانشجویان دانشکده فنی مهندسی از همه بالاتر و میانگین دانشجویان دانشکده علوم انسانی پایین تر بود.
حسین کدخدائیان آرانی عباس شکاری
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر شیوه های ارزشیابیسنتی با توصیفی بر میزان خلاقیت دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان آران و بیدگل در سال تحصیلی1393-1392 صورت گرفته است.این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق پدیدار شناسی صورت گرفته و ابزار جمع آوری داده ها مشاهده ومصاحبه های نیمه ساختاریافته بود.در این پژوهش از روش نمونه گیری موارد مطلوب استفاده شده است. نتایج پزوهش حاضر که حاصل مصاحبه با 20 نفر از کارشناسان و آموزگاران دوره ابتدایی مدارس آران و بیدگل است. نشان داد که تعدادکمی از مصاحبه شوندگان با روش های پرورش خلاقیت آشنایی داشتند . همچنین با توجه به نقش مهم کلاس های ضمن خدمت در پیشبرد اهداف آموزشی اغلب مصاحبه شوندگان در هیچ کلاس آموزشی پرورش خلاقیت شرکت نکرده بودنداین در حالی است که در برنامه درسی ملی تاکید زیادی بر روی پرورش خلاقیت در دانش آموزان به عنوان یک اصل مهم شده است. معلمان مصاحبه شونده در این تحقیق با اشاره به تاثیر مهم شرایط و جو کلاسی در گرایش بیشتر دانش آموزان به بروز خلاقیت اعتقاد داشتند که شرایط و جو کلاسی در طرح ارزشیابی توصیفی به واسطه حذف نمره و بدنبال آن کاهش استرس شرایط بهتری را برای پرورش خلاقیت دانش آموزان ایجاد کرده است. به اعتقاد مصاحبه شوندگان از بین شیوه های مختلف آموزشی روش مشارکتی به عنوان یکی از روش های مورد استفاده در ارزشیابی توصیفی بهتر می تواند در بروز و پرورش خلاقیت دانش آموزان موثر باشد. ونیز اغلب مصاحبه شوندگان بر این اعتقاد داشتند که روش توصیفی برای اجرای بهتر فعالیت های خلاقانه در کلاس و در نتیجه گرایش دانش آموزان در بروز خلاقیت خود موثرتر است به شرطی که آنچه در برنامه و طرح ارزشیابی توصیفی آمده است قابلیت اجرایی پیدا کند.
صمد محمدی عباس شکاری
هدف این پژوهش آسیب شناسی آموزش به زبان فارسی بر اساس دیدگاه برنامۀ درسی چند فرهنگی از دیدگاه دبیران و دانش¬آموزان دبیرستانی کُرد زبان شهرستان سنقر و کلیایی در سال تحصیلی ۹۴- 93 است. این پژوهش از نوع تحقیقات ترکیبی (کمی و کیفی) است و در ردۀ پژوهش¬های توصیفی- پیمایشی قرار می¬گیرد. جامعۀ آماری شامل همۀ دبیران و دانش¬آموزان شهرستان سنقر و کلیایی است. نمونه آماری تحقیق 113 نفر از دبیران و 354 نفر از دانش¬آموزان دبیرستانی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه¬ای چندمرحله¬ای انتخاب شده¬اند. در انجام این پژوهش از دو نوع پرسشنامه محقق ¬ساخته، یکی برای بررسی دیدگاه¬ دبیران و دانش¬آموزان استفاده شد که بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت جهت گردآوری داده¬ها در مورد آسیب های فرهنگی، دانشی، نگرشی و توانشی تنظیم شد و پرسشنامۀ دیگر به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارشناسان و دبیران نمونه آموزش وپرورش و دانش¬آموزان انجام شد؛ سؤالات پرسشنامه¬ها و مصاحبه¬ها با نظر متخصصان مربوطه انتخاب گردید. در تجزیه وتحلیل داده¬ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل واریانس، آزمون t و آزمون تعقیبی) استفاده شده است. یافته¬ها نشان می¬دهد که به اعتقاد مشارکت کنندگان در این تحقیق، آموزش به زبان فارسی یادگیری و توانایی دانش¬آموزان را در حیطه های دانشی، نگرشی و توانشی با اختلال روبه-رو کرده و در مسائل فرهنگی باعث دور شدن دانش¬آموزان از هویت فرهنگی و بی توجهی به زبان مادری شده است. تحلیل داده¬ها نیز نشان داد که از نظر مشارکت¬کنندگان در تحقیق بیشترین آسیب های یادگیری و آموزشی به ترتیب معطوف به حیطۀ دانشی و نگرشی است و حوزۀ توانشی با آسیب های کمتری مواجه¬ است. بنابراین برای کاستن آسیب های فرهنگی، دانشی، نگرشی و توانشی دانش¬آموزان دوزبانه و برقراری عدالت آموزشی، شایسته است که برنامۀ درسی و آموزشی چند فرهنگی را که خاص کشورهای چند فرهنگی نظیر ایران است بر نظام آموزش وپرورش حاکم باشد.
عفت محمدی عباس شکاری
هدف از این پژوهش بررسی رابطه اخلاق تحصیلی با عدالت آموزشی و تعهد و فریبکاری علمی دانشجویان در دانشگاه کاشان می باشد. نوع تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی-پیمایشی ازنظر اجرا با روش همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 93-94 بود که از میان آن ها 364 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، چهار پرسشنامه استاندارد، الف) اخلاق تحصیلی با 8 گویه، ب) عدالت آموزشی با 28 گویه، ج) تعهد با 7 گویه د) فریبکاری علمی با 6 گویه می باشد.روایی پرسشنامه مورد تأیید اساتید راهنما و مشاور و کارشناسان قرار گرفت. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 89/0 برآورد گردید.تجزیه تحلیل داده با نرم افزار18 spss وlizrel در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین اخلاق تحصیلی با عدالت آموزشی رابطه مثبت و معنادار؛ بین اخلاق و تعهد تحصیلی رابطه مثبت و معنادار؛ بین اخلاق و فریبکاری علمی رابطه منفی و معنادار؛ بین عدالت آموزشی با تعهد تحصیلی رابطه منفی و غیر معنادار و بین عدالت آموزشی و فریبکاری علمی رابطه منفی و غیر معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون خطی نیز نشان داد از بین متغیرهای عدالت آموزشی، تعهد و فریبکاری علمی، عدالت آموزشی و فریبکاری می تواند اخلاق تحصیلی را پیش بینی نماید. یافته ها نشان داد فریبکاری علمی دانشجویان پسر با میانگین 54/20 بالاتر از میزان فریبکاری دختران به میزان 21/13 است. همچنین تعهد تحصیلی دانشجویان دختر با میانگین 46/29 بیشتر از میزان تعهد دانشجویان پسر با میانگین 74/24 است. شواهد حاصل از این تحقیق نشان می دهد که با رعایت اخلاق تحصیلی و عدالت آموزشی، میزان فریبکاری علمی دانشجویان تضعیف می شود؛ بنابراین رعایت اخلاق تحصیلی در فرایند یاددهی - یادگیری به عنوان یک چالش جدی در آموزش عالی محسوب می گردد که در زندگی تحصیلی و شغلی دانشجویان دارای اهمیت قابل توجهی است.
حسن مزروعی عباس شکاری
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و سواد اطلاعاتی با کارآفرینی سازمانی کارکنان دانشگاه کاشان و علوم پزشکی کاشان بود. نوع تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه کارکنان دانشگاه کاشان و علوم پزشکی کاشان به تعداد 1204نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران، 204 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سبک های تفکر در قالب چهل گویه در پنج مولفه (قانون گذار، اجرایی، آنارشی، آزادمنش و محافظه کار)، پرسشنامه سواد اطلاعاتی در قالب 35 سوال در چهار مولفه (تشخیص اطلاعات، مکان یابی اطلاعات، ارزیابی اطلاعات و استفاده موثر از اطلاعات) و پرسشنامه کارآفرینی سازمانی در قالب 12 سوال در چهار مولفه (نوآوری، انعطاف پذیری، تفویض اختیار، یادگیری سازمانی) استفاده گردید. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه سبک های تفکر 78/0، سواد اطلاعاتی 83/0 و کارآفرینی سازمانی 89/0 برآورد گردید. تحلیل داده ها در سطح توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر) با استفاده از نرم افزار آماری spss و amos انجام گرفت. یافته ها نشان داد که میانگین هر یک از مولفه های سبک های تفکر، سواد اطلاعاتی و کارآفرینی سازمانی از میانگین فرضی بیشتر است. بین سبک های تفکر با کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و غیرمعنادار و بین سواد اطلاعاتی با کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
علی محمدی عباس شکاری
پژوهش حاضر به منظور مطالعه تطبیقی کارایی برنامه درسی کار آفرینی از دیدگاه دانشجویان آموزشکده فنی و حرفه ای کاشان در سال تحصیلی 1388-1387و ارایه راهکارهایی در جهت بهبود این برنامه درسی است.برنامه درسی در این پژوهش شامل اطلاعات و مهارت هایی است که با توجه به سرفصل های سال 1385که مورد تصویب وزارت علوم تحقیقات و فناوری است تنظیم شده است.در این پژوهش از روش توصیفی-پیمایشی استفاده شده است.ازطریق روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین 1503نفر از کل دانشجویان در حال تحصیل در آموزشکده فنی و حرفه ای کاشان تعداد 300نفر را به عنوان نمونه و از طریق جدول مورگان و جرسی انتخاب شدند.ابزار پژوهش محقق ساخته با مقیاس پنج گانه لیکرت می باشد که ضریب آلفا کرونباخ آن 92/.بدست آمد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تعقیبی lsd وتحلیل واریانس با ابزارspss استفاده شد.در این پژوهش از یک فرضیه اصلی وپنج فرضیه فرعی استفاده شده است.در فرضیه اصلی بین دیدگاه دانشجویان در مورد کارایی برنامه درسی کارآفرینی تفاوت معناداری وجو دارد که با پژوهش نساج(1384)همخوانی دارد. در فرضیه فرعی اول درموردکاربست اصول برنامه درسی کارآفرینی تفاوت معناداری وجود دارد.درفرضیه فرعی دوم در مورد بین دیدگاه دانشجویان رشته های مختلف درموردکاربست برنامه درسی خلاقیت ونو آوری و trizتفاوت معنا داری وجود داردکه با با نتایج پژوهش عزیزی(1381) وخدمتی توسل (1379)همخوانی دارد.درفرضیه فرعی سوم بین دیدگاه دانشجویان رشته های مختلف در مورد کاربست برنامه درسی کارآفرینی با شیوه مدیریت واحدهای تجاری تفاوت معنا داری وجود دارد.درفرضیه فرعی چهارم بین دیدگاه دانشجویان رشته های مختلف در مورد کاربست برنامه درسی کارآفرینی با فرهنگ کسب وکار تفاوت معنا داری وجود دارد ودرفرضیه فرعی پنجم بین دیدگاه دانشجویان رشته های مختلف درمورد کاربست برنامه درسی کارافرینی با طرح کسب وکار تفاوت معناداری وجود داردکه یافته های این پژوهش با پژوهش بهمن پور(1383)همخوانی دارد. کلید وازه ها: کارایی برنامه درسی کارآفرینی، فرهنگ کسب وکار ، شیوه مدیریت واحدهای تجاری ،خلاقیت و نو آوری و triz
حسین فسنقری عباس شکاری
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط عمودی بین محتوای کتاب های درسی ریاضی پایه های سوم با چهارم وپایه های پنجم با چهارم دوره ابتدایی است. موارد مورد نظر در تحقیق ،موضوعات اصلی می باشد که در کتاب های ریاضیات ابتدایی ارائه شده است. این تحقیق با روش تحقیق توصیفی از نوع تحلیل محتوا انجام گردیده است که جهت بررسی و مقایسه مفاهیم از جدول هدف – محتوا استفاده شده است، جامعه این تحقیق مجموعه کتاب های درسی ریاضی پایه های سوم ، چهارم و پنجم ابتدایی بود که وزارت آموزش و پرورش در سال 1387 چاپ کرده است به گونه ای که مفاهیم بر اساس هدف های رفتاری استخراج شده و در جدول مورد نظر نوشته شده است و سپس بر اساس یک حالت از سه حالت (تکراری بودن ، تکرارهمراه با فزایندگی و جدید بودن)طبقه بندی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان می دهد که کتاب ریاضی پایه چهارم ابتدایی شامل 12 موضوع و 60 مبحث درسی می شودکه 21 مبحث آن یعنی 35 % درصد به صورت تکرار همراه با فزایندگی نسبت به محتوای کتاب پایه سوم و 3 مبحث آن یعنی 5 % درصد در دو کتاب پایه چهارم و سوم تکرار و 36 مبحث یعنی 60 % درصد این مباحث به صورت جدید در محتوای کتاب پایه چهارم نسبت به محتوای کتاب پایه چهارم ارائه شده اند و محتوای کتاب ریاضی ابتدایی دارای 17 موضوع اصلی است که این موضوعات در45 مبحث گسترده شده اند واز این 45 مبحث به تعداد 5 مبحث آن یعنی 11/12 % درصد کل محتوا به صورت تکراری نسبت به محتوای کتاب ریاضی پایه چهارم ارائه شده و به تعداد 9 مبحث یعنی 20 % درصد کل آن به صورت تکرار همراه با فزایندگی نسبت به محتوای کتاب پایه چهارم ارائه شده است و به تعداد 31 مبحث یعنی 68/88 % درصد از کل مباحث کتاب ریاضی پایه پنجم به صورت جدید نسبت به محتوای کتاب ریاضی پایه چهارم ابتدایی ارائه شده است.
مهدی خدادادی عباس شکاری
پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه دبیران و دانش آموزان در خصوص اصول و معیارهای سازماندهی محتوای کتاب تاریخ ایران و جهان درسال 1388 - 1387می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی وبا روش تحقیق زمینه یابی انجام شده است. جامعه آماری شامل دو گروه می باشد.گروه اول دبیران تاریخ دوره ی متوسطه که تعداد آنها در شهرستان کاشان 30 نفر می باشد.گروه دوم شامل دانش آموزان سال دوم و سوم علوم انسانی که تعداد آنها در شهرستان کاشان2189 نفر می باشد. برای تعیین جامعه نمونه آماری، تعداد 30 نفر از دبیران به دلیل محدود بودن دبیران درس تاریخ ایران و جهان در شهرستان کاشان ونیز تعداد 30 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارجمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی 89% و 81% برای دو گروه دبیران و دانش آموزان بوده است. پرسشنامه با مقیاس پنج نمره ای1-5 لیکرت (خیلی زیاد، زیاد، تا حدی، کم، خیلی کم) تهیه گردیده است. جهت بررسی یافته های این پژوهش از آمار توصیفی وآمار استنباطی از آزمون t- student استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل نشان داد. فرضیه اول: بین دیدگاه دبیران و دانش آموزان در مورد انطباق محتوای درس تاریخ با اهداف از قبل تعیین شده باتوجه به مقدار 74/. t = با درجه آزادی 58% تفاوت موجود معنی دار نبوده است. فرصیه دوم: بین دیدگاه دبیران و دانش آموزان در مورد رعایت اصول و معیارهای انتخاب و سازمان دهی محتوا درس تاریخ با تجربیات یادگیری تفاوت معنی داری وجود دارد که مقدار تی محاسبه شده با درجه آزادی 58 برابر 46/4 t = بدست آمده است. فرضیه سوم: بین دیدگاه دانش آموزان ودبیران در مورد انطباق محتوای درس تاریخ با نیازهای واقعی جامعه تفاوت معنی داری وجود ندارد.که مقدار تی محاسبه شده با درجه آزادی 58 برابر 53/. t = بدست آمده است. فرضیه چهارم: دیدگاه دبیران و دانش آموزان در زمینه انطباق محتوای درس تاریخ با توانایی ها ، نیازها و علایق دانش آموزان همسان است. با توجه به مقدار 36/. t = محاسبه شده با درجه آزادی 58 تفاوت معنی داری وجود ندارد.
یعقوب لهرابی گله عباس شکاری
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی دیدگاه های معلمان دوره ابتدایی درباره تناسب محتوای آموزشی دوره های ضمن خدمت کوتاه مدت با نیازهای آموزشی آنان در ناحیه 1و2 شهرکرد در سال تحصیلی 1387-1386 انجام گرفت. تحقیق از نوع کاربردی است و با روش توصیفی-زمینه یابی انجام شده است . جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق 900 نفر از معلمان دوره ابتدایی ناحیه 1و2 شهرکرد می باشد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده ، تعداد 410 نفر به عنوان نمونه آماری این تحقیق انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه با مقیاس 5 درجه ی لیکرت استفاده شد که آلفا کرونباخ آن 85/. محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار16 spss ، از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، نمودار و ...) و آمار استنباطی ( آزمون t ، تحلیل واریانس و شفه ) استفاده شد. در این پژوهش، سابقه ی تدریس ، مدرک تحصیلی و شرکت معلمان در دوره های ضمن خدمت کوتاه مدت مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین دیدگاه معلمان کم سابقه و معلمان باسابقه و همچنین معلمان آموزش دیده با معلمان آموزش ندیده و معلمان دیپلم با معلمان فوق دیپلم و معلمان لیسانس دوره ابتدایی درباره ی چهار مولفه ی به روز بودن، کاربردی بودن ، آگاهی از نیازهای آموزشی معلمان و بهبود عملکرد آنان در محتوای آموزشی دوره های ضمن خدمت کوتاه مدت تفاوت معنادار وجود دارد .