نام پژوهشگر: حسین بهزادی اندوهجردی
حمید رضا اردستانی رستمی محمد علی گذشتی
فردوسی و شاهنامه او را می توان حاصل دو فرهنگ دانست؛ یک سوی فرهنگ ایرانی و دیگر سوی فرهنگ اسلامی. هنگامی که او آهنگ سرودن اثر خود را داشته، نزدیک به چهارصد سال از ورود اسلام به ایران می گذشته است و بی گمان اندیشه های اسلامی در اثر وی تأثیر داشته؛ بنابراین بدون بررسی اندیشه های اسلامی، که دو روش معتبر کلامی معتزله و اشاعره از تجلّیات آن است ، شناخت فردوسی امکانپذیر نیست. به جز اندیشه های اسلامی، باورهای در پیوند با ادیان کهن و آداب باستانی قطعاً بر او تأثیر گذاشته؛ چرا که او خود از طبقه دهقانان بوده و پدران او پاسبانان فرهنگ ایرانی بوده اند. تحقیق حاضر بر آن است که تأثیر فردوسی از این دو فرهنگ را که در شاهنامه به یک نقطه پیوند می رسند، آشکار سازد؛ بنابراین در فصلی به بررسی اندیشه های کلامی فردوسی پرداخته می شود که برآمیختگی اندیشه های زروانی، معتزلی- شیعی و اشعریت حاکم بر جامعه فردوسی را نمایان می کند و در فصلی دیگر، حکمت عملی نزد فردوسی و شاهنامه او مورد بررسی قرار می گیرد که خود در بردارنده سه بخش است؛ بخشی متعلق به فضایل اخلاقی است که توجه فردوسی و ایرانیان را به این موضوع نشان می دهد. در بخشی دیگر، حکمت منزلی و مهمترین مسأله در آن؛ یعنی زن مورد بحث است و در بخش پایانی، سیمای سیاست و دولت در ایران باستان با تکیه بر شاهنامه و نظر شخص فردوسی بررسی می شود.
زهرا کماسی احمد حسنی رنجبر
موضوع این رساله تبیین جایگاه دعا و نیایش در چهار اثر از آثار شیخ عطار می باشد باتوجه به اینکه عرفا دیدگاه خاصی به این مساله داشته اند شیخ عطار نیز مستثنی نبوده و در آثارش به این مهم پرداخته و چگونگی ارتباط دعا با قضاو قدر را به خوبی بیان می کند، همچنین ارتباط دعا با فنا و دعا با رضا را در اشعار خود آورده است . دراندیشه عطارهمه چیزازجمله سعادت وشقاوت آدمی به حکم قضای الهی است و عقل وتدبیروحیله های انسان دربرابرقضا محکوم به شکست است.راه نجات ازقضای بد و رسیدن به هدایت ورستگاری، دعاوتضرع به درگاه الهی است.درمقام رضا که مقام بی حاجتی است،عارف هیچ حاجت ودرخواستی ازخدا نداردوبه هرآنچه خدا برایش بخواهد،راضی وخشنوداست ،پس دعا نمی کند. درحال فنا نیز به دلیل زوال شعورسالک ،براثراستیلای ظهورحق،مباینتی بین انسان وخدا نیست وعارف آگاه به وجودخودونیازهای خودنمی باشد،پس درچنین حالتی دعایی ندارد. شرط اصلی استجابت دعا از نظر عطار نهایت احتیاج واضطرارعمیق روحی است و گناه موجب عدم استجابت دعا می شود . محتوای اصلی دعاهای عطار: طلب رستگاری وهدایت وطلب قرب الهی است و مقاصد دنیوی و بهشت و دوزخ جایگاهی در آن ندارد .
مریم شادمحمدی حسین بهزادی اندوهجردی
طنز یکی از زیر شاخه های گونه ی ادبی غنایی و مبتنی بر زیباترین حالت انسانی یعنی خنده است؛ اگر در پس این خنده، هدفی برتر همچون تعالی انسان و اصلاح اجتماع نهفته باشد، طنز در معنای واقعی خود شکل گرفته است. اما اگر تنها به قصد تنوع و تحت تأثیر کلام بی پروای راوی صورت پذیرد، هزل است و اگر از روی غرض شخصی به دشنام و نفرین منجر گردد، به هجو گراییده است. طنز، هجو و هزل به عنوان قالب های ادبی از دوران کهن در ادبیات ایران کاربرد داشت، اما قلمرو طنز محدودتر بوده است؛ ایجاد تحولات همه جانبه در عصر مشروطه، قالب طنز نخست به عنوان ابزاری کارآمد به ادبیات سیاسی ـ اجتماعی و سپس به حوزه ی ادبیات داستانی راه یافت. سیدمحمدعلی جمال زاده، پیشرو در داستان نویسی جدید ایران، تحت تأثیر فضای فکری موجود از مایه های طنز در سطح معنا و زبان برای بیان مفاهیم اجتماعی ـ سیاسی عصرخود بهره جست. پس از وی، هدایت نیز در برخی از آثار خود مستقلاً از قالب طنز استفاده کرد. هدایت با رویکردی پخته تر علاوه بر موضوعات اجتماعی به قلمرو فکری و مذهبی جامعه نیز وارد شد. صادق چوبک نیز در آثار خود، از طنزی تلخ که منبعث از دیدگاه او درباره ی زشتی ها و پلیدی های جامعه بود استفاده کرد. در کنار آن به دلیل بی پروایی در بیان، هزل نیز در برخی از آثار او جایگاه خاصی دارد. آل احمد نیز تحت تأثیر فضای جامعه ی عصر خود، به طنز اجتماعی و انتقاد از کمرنگ شدن اصالت های فرهنگی پرداخته و در بخش هایی از طنز کلامی که به کنایه زدن می انجامد، به هجو و هزل متمایل شده است. بهرام صادقی نیز با آگاهی از ساختار طنز، از تکنیک های طنزآفرینی در ظاهر داستان و طنزی تلخ در محتوای آن بهره برده است. نگارش این رساله با استفاده از روش کتابخانه ای و با تحلیل محتوایی آثار داستانی نویسندگان مورد اشاره، انجام شده است. نتیجه ی حاصل از این تحقیق، میزان بهره گیری این نویسندگان از قالب طنز و چگونگی آن رادر آثارشان نشان می دهد. واژگان کلیدی: طنز، هجو، هزل، سیدمحمدعلی جمال زاده، صادق هدایت، صادق چوبک، جلال آل احمد، بهرام صادقی.
رسول بخش بلوچ احمد حسنی رنجبر
بررسی تطبیقی آثار ادبی همواره راز و رمزهایی را آشکار می سازد که در بررسی جداگانه آثار کمتر به آن توجه می شود رویکرد تطبیقی این امکان را فراهم می سازد که جنبه های مشترک و متضاد آثار و مهم تر از آن اندیشه های گوناگون در دو اثر با یکدیگر مقایسه شوند . درباره شاهنامه و حماسه های بلوچ تا کنون پژوهش های زیادی انجام شده اما آنچه تا کنون بدان پرداخته نشده ، بررسی مضامین مشترک آن هاست. در این رساله در بخش جداگانهی کوشش شده است تا با رویکرد تطبیقی پاره یی از مضامین مشترک میان شاهنامه فردوسی و حماسه های بلوچستان واکاوی شود. در این رساله ادبیات منظوم بلوچ از آغاز تا امروز بررسی شده است و نگارنده به این نتیجه رسیده که ادبیات حماسی منظوم بلوچ 12 مورد و آثار غنایی مطرح در آن 6 مورد است که نیمی از آن حماسه هاست و همچنین برمی آید که شاعران بلوچ با شاهنامه فردوسی آشنایی داشته اند که بسیاری از مضامین مشترک میان شاهنامه فردوسی و آثار شعری بلوچ در این رساله دیده می شود. واژگان کلیدی: حماسه ،ادبیات تطبیقی، شعر بلوچی، شاهنامه فردوسی
مهناز صفایی هوادرق علی اصغر حلبی
این سخن از ارسطو است که «هم? مردمان به حسب طبیعت خویش می خواهند بدانند.» انگیز? این خواستن نیروی اندیشه است که در آدمی به ودیعت نهاده اند. مفاهیمی از قبیل خدا، انسان و آزادی هر کدام از موضوعاتی است که از آغاز خلقت ذهن بشر را به خود مشغول داشته است و بسیاری از اندیشمندان جهان کوشیده اند به تعریف این مفاهیم بپردازند.در سراسر قلمرو ادبیات عارفان? جهان شاید کسی را از حیث عمق،جامعیّت و وسعت نظر وتسامح مولوی نمی توان یافت سخنان وی همه مشحون از خداست و حاکی از حضور خدا، خدای مولوی هر چند خدایِ خود او است، همچنانکه خدای هر کس خدایِ خود اوست و با خدای دیگری فرق دارد، زیرا به تعبیر ابن عربی «اَلاِلأهُ فیِ اَلاعتقاداتِ بالجَعْلِ» امّا خدایِ او خدای همه است چون او مُبَلِّغ وحدت ادیان نیز هست. اسپینوزا نیزیکی از بزرگترین فیلسوفان وحدت وجودیِ عقل گرا و از پژوهندگان حقیقت بود که فقط عقل ومعرفت را حلّال مشکلات دانسته و آنچه را عقلش درست تشخیص داده پذیرفته آنچه را نادرست دانسته مردود شناخته ولو گویند? آن ارسطو و دکارت باشد، لذا خدایش با خدای دیگران و فلسفه اش با فلسف? دیگران فرقها دارد. انسان در نظر این دو متفکّرِ بزرگ یعنی مولوی و اسپینوزا مقامی والا دارد. مولوی هرگاه از انسان سخن به میان می آورد مرادش «مرد حق» یا «انسان کامل» است وی از این طریق وارد بحث وحدت وجود می شود و انسان را کامل ترین جلوه گاه حق می یابد که باید با رهایی از قید هواجس نفسانی وترک خودپرستی به آزادی دست یابد و با خدای خود یگانه گردد. اساس و زیست مای? چنین آزادی عشق است. اسپینوزا نیز معتقد است که همه چیز خداست یا خدا در همه چیز است و«آدمی،برایِ آدمی خداست» ، یعنی انسان باید انسانِ همنوع خود را به مثابه خدا بداند چون او جزوی ازخداست و غرض از حیات آن است که آدمی از راه خوشبخت ساختن دیگران برخوشبختیِ خود بیفزاید. هیجان عامل اصلی برهم زننده زندگانی است و آنچه هیجانات ما بیشتر از هر چیز دیگر بدان نیاز دارد ضبطِ عقلانی است وانسان باید بکوشد تا خود را با نقش و طرح نامتناهی منطبق کند یعنی هواهای نفسانیِ خود را طرد کند و به نظم کُلّی بگرود.
سوزان جهانیان حسین بهزادی اندوهجردی
چکیده شاید بتوان شاهنامه را بزرگترین سند ملی،حماسی و هویت فرهنگی سرزمین کهنسال ایران از دوران تاریک و راز آلود عهد اساطیر دانست که گونه های متفاوتی از مظاهر زندگی و اندیشه ی قوم ایرانی در طی چند هزاره در آن پدیدار است. یکی از نمود های بارز آن تصور دخالت عالم کیهانی و اختران در زندگی و سرنوشت انسان به خصوص شاهان و قهرمانان است . شاهنامه از متون پهلوی عصر ساسانی متاثر است. این متون که در شرح اندیشه های ادیان باستانی ایران مانند آیین های مهری ، زروانی ، زرتشتی واسلام وتمدنهای کهن در تأثیر افلاک بر زندگی انسان دچار تصورات گوناگون ومتضاد گردیده اند طبیعتاً بر شاهنامه اثرگذاشته اندکه تحقیقات دانشمندان در قرون معاصر درباره ی علم نجوم ادیان باستانی ایران، این واقعیت را به اثبات می رساند. اندیشه ی تاثیر عناصر افلاکی بر زندگی انسان بخش قابل توجهی از فرهنگ وادب امروزی ما را به خود اختصاص داده است و بسیاری از آن باورها همچنان در فرهنگ واعتقاد ما زنده اند اگرچه دانش نوین ستاره شناسی این دخالت را انکار می نماید اما انسان امروزی در موارد زیادی در ضمیر ناخود آگاه خویش در ژرفای عهد اسطوره مانده است و به یاری بخت وسپهر که آنها را جزء اراده ی خداوند یا عوامل اجرایی خواست الهی می انگارد امیدوار است. این پژوهش بر آن است که هویت فرهنگی باستانی ایران را در اندیشهی دخالت افلاک برزندگی انسان در شاهنامه و عوامل پیدایش این اندیشه ها و راز ماندگاری آنها بررسد.
حسنعلی عباس پور اسفدن احمد حسنی رنجبر هرمز آبادی
اگر چه از اولین بار از واژه ی «یوتوپیا» تامس مور نویسنده و فیلسوف انگلیسی استفاده کرده است ولی بشر از دیرباز در برابر ناکامی ها، بیدادگری ها، ناهمواری های زندگی سعی کرده بر بال اندیشه سوار شده طرح یک شهر آرمانی را تصویر کند. انگیزه ی او از بیان این شهر خیالی این بوده از که از دردها و رنج های خود بکاهد و معایب و محاسن جوامع را بازگو نماید در شاهنامه فردوسی نیز جلوه های از این شهر آرمانی دیده می شود که در این پژوهش نمونه های از این جلوه ها در داستان سیاوش و حکومت شاهان دوره ی اساطیری، پهلوانی و تاریخی شاهنامه از جمله جمشید، فریدون، کیخسرو و ... پرداخته شده است منش های اهریمنی و اهورایی در شاهنامه و تحلیل چند داستان از دیگر موضوعات این پژوهش هستند.
محمد صادق خادمی احمد رنجبر
چکیده رساله (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) : اخلاق و پایبندی به اصول و مبانی آن ، از ویژگی های زندگی کمال یافته و هدفمند است که می تواند سعادت دنیوی و اخروی بشر را تضمین نماید . رسالـه حاضر با عنوان « مبانی اخلاقی در دیوان صائب تبریزی » نگاهی به نکات اخلاقی و تعلیمی شعر صائب دارد. صائب در دیوان خود به مضامین اخلاقی، توجّه ویژه ای دارد. وجود تقریبـ? چهار هزار بیت دردیوان با رویکرد اخلاقی، گواه این ادّعاست. تسلّط او برمضامین اخلاقی و استفاده به جا از آن ها در جهت انتقال محصول فکر و اندیشـه خود به مخاطب، از او شاعری متفاوت ساخته است. صائب در تبیین مبانی اخلاقی، از روش اخلاق دینی و انسانی بهره می جوید و آن را در قالب ادبیات تعلیمی ارائه می دهد. اونیز با به کاربردن « تمثیل»، کلید تفهیم را در دست گرفته و به خانـه ذهن مخاطب وارد می شود و به آسانی پیام خود را القا می کند. نویسنده کوشیده است تا باآوردن شواهد شعری مبتنی بر فضایل و رذایل اخلاقی، شعرصائب را از نظر اخلاقی مورد تحلیل وبررسی قرار دهد تا شاید بتواند گامی در جهت شناسایی بهتر و بیشتر صائب بردارد. هدف از این پژوهش، آشنایی بیشترخوانندگان با مبانی اخلاقی شعرصائب و افکار و اندیشه های والای او و نیز فضای اجتماعی و فرهنگی عصر صفوی است. نتایج این پژوهش آشکار می سازد که صائب تبریزی، آگاهانه از مضامین اخلاقی در شعرخود استفاده نموده و در تبیین آن ها از آموزه های دینی بهره جسته و به عنوان بزرگ ترین و آگاه ترین شاعر دوره صفویه و سبک هندی، سهم عمده ای در نشان دادن اوضاع اجتماعی ، اخلاقی و فرهنگی جامعـه خود داشته است. کلید واژه ها : اخلاق ، فضایل اخلاقی ، رذایل اخلاقی ، دیوان صائب تبریزی
محمد مهدی رضاپور آکردی حسین بهزادی اندوهجردی
دوره افشاریه از جهت ادبی دارای اهمّیّت است. وجود اسامی شاعران سرشناس در تذکره ها و آثار به جا مانده از آنان و شکل گیری نهضت بازگشت، نشان از حیات شعر و ادب در این عصر دارد. در این پژوهش شعر شاعران مطرح این دوره به روش کتابخانه ای- اسنادی ازجهت ویژگی های ادبی با روش تحلیل محتوای کیفی و کمی بررسی شد.نتایج بررسی ها نشان می دهد شاعران این عصر مبنای سخن خود را در پیروی از شاعران صاحب سبک خراسانی و عراقی قرار دادند امّا وجود نشانه هایی چون آمیختگی واژگان کهنه ونو، عامیانه وادیبانه، اشکالات صرفی و نحوی و بسامد بالای لغاتی چون قتل و قاتل ، بیانگرآن است که شاعران این دوره نتوانستند به طور کلّی خود را از زبان معیار عصر خویش دور کنند. غزل، رباعی و قطعه از قالب های عمده شعر است. مضامین عاشقانه، مدح ومرثیه ازمهم ترین درون مایه های شعری این دوره است و به مسائل تعلیمی و اخلاقی کمتر توجّه شده است.در این دوره آرایه های لفظی و معنوی رونق پیدا می کند. تصاویر بکر وتازه در شعر این دوره دیده می شود. می توانیم صنعت تکرار را یکی ازویژگی های سبکی این عصر بدانیم. 52/48درصد از قصاید و غزلیّات دارای قافیه تکراری اند. 39/56درصد اشعار در قالب های گوناگون مردف هستند و قالب غزل با 65/76درصد بالاترین بسامد را به خود اختصاص داده است. تحلیل آماری ساختار عروضی اشعار، نشان می دهد، از بحور مختلف در قالب اوزن و زحافات گوناگون استفاده شده است. در میان اوزان مختلف، زحافات بحر هزج با 33درصد بیشترین کاربرد را داشته است.
محمد هادی خالق زاده محمد علی گذشتی
در سرزمین تاریخی فارس، شاعرانی بسیار ظهور کردند که گاه نام آنان در سایه¬سار مشاهیری چون «سعدی» و «حافظ» پنهان مانده است. این شاعران گمنام، نه تنها برای مردم این سرزمین که حتّی برای اهل ادب هم ناشناخته مانده¬اند. به همین سبب، این پژوهنده، زندگی، احوال و آثار این شاعران را در محدوده¬ی زمانی ابتدای قرن ششم تا پایان دهم هجری قمری از میان کتب تاریخی و تذکره¬های کهن، جمع¬آوری نموده و آثار بازمانده از آنان را مورد تحلیل ادبی و ساختاری قرار داده است و برای پاسخ به این سوال که «شعر شعرای سرزمین فارس از قرن ششم تا دهم از نظر ادبی- ساختاری چگونه بوده است؟» زندگی، احوال، مذهب و ممدوحان این شاعران گمنام را شرح و بررسی کرده و پس از ذکر آثار آنان، محتوا و درون¬مایه، تقلیدها و نظیره¬سرایی¬ها، صور خیال و صنایع بدیعی و سبک شعری اشعار باقی¬مانده را تحلیل نموده و ساختار زبانی را از نگاه آوایی، لغوی و نحوی مورد بررسی قرار داده است.
علیرضا قوجه زاده هلانی حسین بهزادی اندوهجردی
سید جلال الدین عضد یزدی، از شاعران قرن 8 هـ است که در شهر یزد متولد شد. درباره دوران کودکی و جوانی وی داستانهایی روایت کرده اند که به ظاهر ساختگی و مجعول است. در دوران جوانی به دربار آل اینجو در شهر شیراز رفت. پدرش کمال الدین / شمس الدین عضد یزدی از دولتمردان و شاعران زمان ابوسعید بهادر بوده که متاسفانه زندگی وی با عضدهای دیگر زمان خود خلط شده بود. با پیدا شدن نسخه نویافته دیوان اشعار وی از کتابخانه نورعثمانیه این ابهامات برطرف گردید. پسر جلال؛ یعنی نظام الدین معروف به ابن جلال نیز از شاعران قرن 8 هـ است که در این دفتر به شرح حال و بررسی اشعار پدر و پسر جلال یعنی عضد و ابن جلال بر مبنای گزارش مورّخان و تذکره نویسان و بر اساس اشعارشان پرداخته شده است. جلال عضد علی رغم مدّاحی آل اینجو بویژه ابواسحاق اینجو و تنی چند از رجال زمان خود، شاعری غزل سراست که ضمن پیروی از شیوه سعدی با ابیاتی شیوا و منسجم، افکار عاشقانه و ذوق عارفانه را به اوج خود رسانده است.در نگارش این پایان نامه از 26 نسخه خطی و چاپی که شامل 6 نسخه خطی دیوان اشعار، 11 نسخه خطی جنگ و مجموعه، 2 نسخه خطی تذکره، 6 تذکره چاپی و یک نسخه دیوان چاپی مغلوط و غیر منقّح وی استفاده شده است.در تصحیح این دفتر، نسخه خطی دیوان اشعار نویافته جلال عضد، مضبوط در کتابخانه نورعثمانیه به عنوان نسخه اساس قرار گرفت. در مواردی که در متن نسخه اساس افتادگیِ کلمه یا واژه ای مغلوط بوده از نسخه های دیگر استفاده شد. علامتهای اختصاری نسخه های مورد استفاده در پایان آخرین بیت (مقطع) هر قطعه شعر آورده شد و نسخه بدلها نیز به تقدّم تاریخ کتابت در پاورقی ثبت گردید. در بررسی به عمل آمده و بر مبنای آثار مورد استفاده، کل دیوان اشعار جلال عضد در این پایان نامه شامل 11 قصیده (374 بیت)، 282 غزل (2491 بیت)، 3 ترکیب بند (140 بیت)، 16 قطعه (65 بیت)، 54 رباعی (108 بیت) و 35 بیت مفردات بوده که در مجموع 3213 بیت شده است.
محمد حسین باقری حسین بهزادی اندوهجردی
شیخ غلامعلی حکیم شیرازی ، از شاعران اواسط قرن سیزدهم و چهاردهم است . در این پایان نامه ، مجموعه ی خطّی تک نسخه ای دیوان شیخ غلامعلی حکیم ، تصحیح شده است . تصحیح دیوان بر اساس قیاسی و بر اساس تشبیه ، تمثیل ، تناسب و استعاره و ... است. توضیح لغات دشوار و آرایه های ادبی و معانی ابیات در بخش تعلیقات ، جای گرفت . و پس از آن ، فهرستی از آیات و احادیث مورد اشاره ی شاعر به صورت الفبائی تنظیم گردیده است .
محمدرضا شریفی حسین بهزادی اندوهجردی
ابوطالب کلیم کاشانی (990 ـ 1061 ه . ق) از شاعران شیعی برجسته سبک هندی است. تذکرهنویسان، اخلاق و منش وی را تحسین کرده و او را شاعری آزاده و بیکینه معرفی نمودهاند. وی از جمله شاعرانی است که به دربار شاهجهان پادشاه گورکانی هند راه یافته و به مقام «ملکالشعرایی» رسیده، در آفرینش معانی و مضمونهای تازه، دستی توانا داشته و هنرورزیهای وی در آثارش که شامل کلیات و مثنوی بلند «پادشاهنامه» اوست، به وضوح قابل مشاهده است. در این رساله، مثنوی «پادشاهنامه» وی که در توصیف فتوحات شاهجهانی است، تصحیح شده و از دیدگاه ارزشهای ادبی تحلیل شده است. هدف نویسنده از این کار این بوده که یک حلقه از زنجیره بلند حماسی در ادبیات شناخته شود. در انجام این مهم از دو نسخه خطی استفاده شده و با هم مقابله و مقایسه گردیده است. آشنا شدن با مضامین و خلاّقیتهای هنری شاعر، حال و هوای دوره صفوی، ارتباط شاعران با پادشاهان ایرانی و هندی، عقاید و آداب و اندیشههای هندی، منش و خوی و اخلاقیات شاعر از دستاوردها و نتایج این تحقیق است.
حسن عادلخانی مریم صادقی
یکی از شاخه های مطالعات علمی ادبیّات، مطالعه «فرهنگ عامّه» یا «ادبیّات شفاهی» ملّت هاست. در میان جلوه های گوناگون فرهنگ عامّه، «قصّه های عامیانه» جایگاهی ویژه دارند و توجه به گردآوری، تدوین، شماره گذاری و رده بندی، توصیف و تحلیل آن ها یکی از مشغله های پژوهشگران این رشته بوده و هست. از آنجا که قصّه های عامیانه از یک سو منشاءِ اصلی منظومه های بلند ادبیّات رسمی ایران از جمله شاهنامه و خمسه نظامی و دیگر آثار منظوم و منثور است و از سویی راهی برای مطالعه مردم شناسی و جامعه شناسی است؛ مورد توجه خاص دانشمندان و پژوهشگران در حوزه های ادبیّات، زبا شناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی، روان شناسی، باستان شناسی و اسطوره شناسی و ... قرار دارد. قصّه های عامیانه آمره نیز از قاعده مستثنا نیست و در این رساله تلاش شده تا ضمن بازیابی جایگاه آن ها در طبقه بندی های و رده بندی های شناخته شده جهانی از قبیل ریخت شناسی قصّه های پریان اثر پراپ، شماره گذاری آرنه / تومپسون و طبقه بندی قصّه های ایران اثر مارزلف به توصیف بن مایه های اجتماعی و ... قصّه ها نیز توجه شود. روش گردآوری داده های این پژوهش میدانی اما روش تحلیل داده ها تحلیلی-توصیفی است. نتیجه این پژوهش میدانی، ثبت 30 عنوان قصّه و شماره گذاری، طبقه بندی و توصیف بن مایه های آن هاست. از این میان تعداد 7 قصّه برای اولین بار شماره گذاری و طبقه بندی شده و به تکمیل ظرفیّت نمونه های قصّه های ایرانی انجامیده است. ضمن این که امیدوار است آن ها را برای همیشه از خطر نابودی حفظ کرده باشد.
نازنین رجبی صیغری احمد حسنی رنجبر
«جلال الدّین سعدالله تبریزی» متخلّص و ملقّب به «حافظ سعد» از شعرای نیمه نخست قرن نهم هجری است که در عهد تیموریان گورکانی می زیسته و از مریدان «قاسم انوار» بوده است. او در انواع قالب های شعری مانند قصیده، غزل، قطعه، رباعی، مستزاد و مخمّس، مثنوی و نیز در سرودن معمّا طبع آزمایی کرده است. اشعار وی به سبک عراقی است و بخش عمده دیوان وی غزل است. او بسیاری از اشعار خود را از شعرای متقدّم و معاصرش چون حافظ شیرازی، سعدی، عطار، خواجو، کمال خجندی، جامی و قاسم انوار اقتباس کرده است. در رساله حاضر دیوان ارزشمند وی بر اساس دو نسخه موجود تصحیح شده است. نسخه اساس این تصحیح متعلّق به کتابخانه مجلس شورای ملّی بوده و در سال 864 هجری کتابت شده است.با توخه به حجم کم نسخه بدل که تنها شامل 61 غزل است، در بیشتر جاها تصحیح قیاسی است. همچنین این رساله افزون بر متن دیوان حافظ سعدو مقدّمه ای در باب زندگی نامه و سبک شاعر، شامل واژه نامه ای از لغات دشوار این اثرو تعلیقات است که درک معانی اشعار را تسهیل می-نماید.
مریم یوزباشی حسین بهزادی اندوهجردی
رساله ی حاضر ،شخصیت پردازی زنان در هجده رمان جنگ ایران می باشد. در این رساله ابتدا شناخت مختصری از شخصیت پردازی وانواع شخصیت ارائه کردیم وسپس به بررسی این شخصیت ها در داستان های جنگ پرداختیم . اصولا در رمان های جنگ ایران که رمانی نوپا وجوان است وبه تبع آن نقاط ضعفی هم در آن دیده می شود ،برای پردازش شخصیت ها از دو روش مستقیم وغیر مستقیم استفاده شده است ولی فراوانی استفاده از روش غیر مستقیم بسیار بیشتراز روش مستقیم می باشد.در روش غیر مستقیم نویسنده برای ارائه ی شخصیت هایش از رفتار وگفتارشان استفاده می کند وگاهی نیز نویسنده هر دو روش را با هم تلفیق می کند وشخصیت را به نمایش می گذارد. زنان در رمان های جنگ در جایگاه های مختلفی از جمله مادر شهید ومفقودالاثر،مادر جانباز،همسر شهیدوجانباز ،فرزند شهید وجانباز،زنان در پشت جبهه،زنان امداد رسان ،پرستار وپزشک وزنان آواره ایفای نقش می کنند.برای این که یک شخص بتواند بجنگد واز کشور دفاع کند،نیاز به بسیاری عوامل پشت صحنه دارد که محیط را برای او فراهم کند وچه بسانقش این عوامل پشت صحنه بسیار فراتر ومهم تر باشد . در جنگ های اسلامی اصولا زنان نقش عوامل پشت صحنه را ایفا می کنند،آن ها در نبود همسرانشان از فرزندان نگهداری کرده ،کانون گرم خانواده را حفظ می کنند تا همسرانشان با فراغ بال به دفاع از کشور بپردازند ودر صورت جانباز یاشهید شدن، همین زنان هستند که به عنوان مادر وهمسر جانبازو شهید ایفای نقش می کنند واکثرموارد پایداری وصبرشان مثال زدنی است وهم چنین زنان در پشت جبهه وتدارک وسایل برای رزمندگان وبه عنوان پزشک ،پرستار وامداد رسان نیز نقش بسزایی دارند .پس نمی توان نقش وسهم زنان را در حفظ ودفاع از کشور نادیده انگاشت. کلید واژگان :رمان ،شخصیت پردازی ،زن ،جنگ .
حسین بهزادی اندوهجردی
چکیده ندارد.