نام پژوهشگر: نعمت الله عزیزی
پرگل محمودی فر ناصر شیربیگی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی ارزشیابی از تدریس اساتید از دیدگاه اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه های غرب کشور در سال تحصیلی 88-87 می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری این تحقیق، کلیه اساتید رسمی، پیمانی و کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های کردستان- رازی کرمانشاه و بوعلی همدان بوده است. نمونه گیری به صورت طبقه ای متناسب با حجم بوده که تعداد 257 نفر از اساتید و 600 نفر دانشجو انتخاب شدند. ابزار اندازه-گیری محقق ساخته بود و شامل پرسشنامه های اساتید 37 سوالی و پرسشنامه دانشجویان 25 سوالی بودند، که با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، برای پرسشنامه اساتید ضریب پایایی 88/0 و ضریب پایایی 86/0 برای پرسشنامه دانشجویان به دست آمد. تجزیه و تحلیل آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت. نتایج نشان داد که: از دیدگاه اکثریت اعضای هیأت علمی ارزشیابی دانشجویان از تدریس اساتید بر بهبود کیفیت تدریس آنان موثر می باشد. همچنین از دیدگاه اکثریت دانشجویان، ارزشیابی دانشجویان از تدریس اساتید بر بهبود کیفیت تدریس اساتید موثر می باشد. آزمون t مستقل و تحلیل واریانس نشان داد که نظرات اعضای هیأت علمی با توجه به جنسیت، مدرک و مرتبه علمی آنان متفاوت است اما از لحاظ متغیرهای نوع استخدام، دانشکده و دانشگاه تفاوت وجود ندارد. از طرف دیگر یافته ها نشان داد که نظرات دانشجویان در خصوص اثربخشی تدریس با توجه به جنسیت، مقطع تحصیلی دانشجویان متفاوت نبوده اما با توجه به دانشکده و دانشگاه تفاوت وجود دارد. آزمون t مستقل نشان داد که بین دیدگاه اساتید و دانشجویان در خصوص اثربخشی ارزشیابی دانشجویان از تدریس اساتید تفاوت معنادار وجود داشته است. - مقدمه انسان به صورت معمول و در طول زندگی با استفاده از عقل و تجارب خود در حال انتخاب و گزینش است و بالطبع در پس هر انتخاب و گزینش نوعی ارزشیابی نهفته است(محمدی و همکاران، 1386). امروزه دانشگاه ها همانند بخش صنعت نیازمندند که از کیفیت نظام اطمینان حاصل کنند و برای دستیابی به آن باید به ارزیابی مستمر بپردازند(بازرگان، 1374). فیگنبوم از پایه گذاران دیدگاه های مدیریت کیفیت، معتقد است که کیفیت آموزشی عاملی کلیدی در رقابت پنهان بین کشورهاست، چرا که کیفیت خدمات در هر کشور بر اساس نحوه تفکر، عمل تصمیم گیری مدیران، معلمان، اقتصاد-دانان، مهندسان و سایر گرو ه های تحصیل کرده اجتماع صورت می گیرد(صالح اولیاء، 1377). مسأله کیفیت همیشه در آموزش عالی مورد توجه بوده اما شدت و قوت آن متفاوت بوده است از دهه 90 به بعد کیفیت از یک حالت حاشیه ای و فرعی به یک مسأله مهم و قابل توجه تبدیل گشته است. هنگامی که از بهبود و تضمین کیفیت بحث می شود در واقع منظور این است که می خواهیم تلاش کنیم تا فعالیت ها در جهت کیفیت قابل قبول و مورد انتظار هدایت شوند. نظام آموزش عالی زمانی دارای کیفیت است که در جهت برطرف نمودن نارسائی های نظام تلاش کند تضمین کیفیت مستلزم شناخت وضعیت موجود و مشخص نمودن وضعیت مطلوب و ایجاد یک نظام کارآمد و موثر ارزشیابی است(محمدی و همکاران، 1384). بنابراین در آموزش می توان کیفیت را حذف خطاها، دوری از اشتباهات، بهبود مستمر فرایندهای یاددهی و یادگیری، توانائی در برآورده کردن نیازهای دانشجویان، اثربخشی و در نهایت تطابق با استانداردها دانست(عزیزی، 1379). به طور کلی کیفیت نظام آموزشی حالت ویژه ای است که در نتیجه یک مجموعه از اقدامات مشخص برای پاسخگوئی به نیازهای اجتماعی مشخصی ایجاد شده است(مختاریان و محمدی، 1387). اگر کیفیت را ترکیبی از کارآیی، اثر بخشی، بهره وری، نوآوری، مسئولیت پذیری در یک محیط در نظر بگیریم، می توان چنین گفت که کیفیت به عنوان اولین اولویت در نظام دانشگاهی مطرح است که در جهت بهبود آن باید کوشش کرد(محمدی و همکاران، 1384). تحقیق حاضر قصد دارد اثربخشی ارزشیابی از تدریس اساتید را از دیدگاه اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه های غرب کشور مورد بررسی قرار دهد.
هیوا فتحیان کیوان بلند همتان
صلح یک آرزوی تاریخی بشر بوده است. اما به معنای واقعی کلمه و به معنای امروزی کمتر به آن پرداخته شده است. بیشتر مصلحان، حکیمان و پیامبران به دنبال تحقق اموری مانند عدالت، برادری و برابری بودند که صلح می توانست نتیجه آنها باشد. توجه به مقوله صلح، به معنای متداول امروزی آن، معلول جنگهای خانمان سوز سده های اخیر بوده است. وقتی از صلح بحث می شود عموماً نبود جنگ و بودن آرامش نسبی در جامعه به ذهن متبادر می شود. جامعه ای که نه درگیری و جنگ داخلی دارد و نه خارجی. اما معنی و مفهوم صلح بسی فراتر از این است. وجود آرامش نسبی نمی تواند دلیلی بر وجود صلح در یک جامعه باشد اگر کسی صلح را تنها نبودن جنگ تعریف کند او قائل به «صلح انفعالی» است،که بسیار شکننده و سست است. تحقق صلح واقعی یا به تعبیر کانت «صلح پایدار» بستگی تام به تحقق زیر بناهای اساسی تر مثل عدالت وآزادی دارد. جهان امروز ما محصول تربیتی است که ما درگذشته دیده ایم. آینده هم بستگی به تربیتی دارد که الان فرزندان ما می بینند. بزرگترین جنگها همیشه در اذهان کوچک شکل گرفته و می گیرند. بر این اساس برای مبارزه با جنگ هایی که در اذهان شکل خواهد گرفت باز باید از همان طریق استفاده کرد. تربیت زیر بنای تمام امور از جمله سیاست، اخلاق، اقتصاد و... است. با توسل به تربیت می توان ساختار های خشونت زا و تعارض آفرین را اصلاح و بازسازی کرد، نسلی صلح طلب و خیر خواه را به جامعه عرضه کرد. محتوای کتب مدارس از منابع مهم تربیتی به شمار می رود که تأثیر بسزایی در شکل گیری شخصیت دانش آموزان دارد. بدیهی است محتوای هر چه پر بارتر کتب می تواند کمک شایانی به ایجاد جامعه ای سالم، پویا و مملو از صلح, جنگ و ستیز بنماید و بالعکس. آنچه درباره محتوای کتب عمومی دوره پیش دانشگاهی در ارتباط با میزان توجه به مولفه های صلح می توان گفت این است که این کتابها توجه چندانی به مولفه های صلح نداشته اند.
نادر سرهنگی محمد امجد زبردست
دانشگاه ها از جمله ذخایری هستند که جوامع برای رشد و پیشرفت در اختیار دارند. این نهاد به عنوان پدیده ای هدفمند دارای دو بعد کمی و کیفی است؛ که رشد متعادل و موزون آن نیز باید در هر دو بعد کمی و کیفی به موازات یکدیگر باشد. رشد کمی نظام آموزش عالی بدون توجه به کیفیت، مسایلی مانند ترک تحصیل، اضافه عرضه نیروی انسانی متخصص و عدم فرصت جهت خلاقیت و درنهایت اتلاف منابع ماالی و انسانی را به وجود می آورد.بنابراین توجه به کیفیت آن امری ضروری است. در این راستا ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه ها از جمله گام های اساسی برای ارتقای کیفیت آموزش عالی محسوب می شود. بنابراین در پژوهش حاظر کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه های شهر سنندج (کردستان، پیام نور و آزاد) مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و ازنوع تحقیقات توصیفی- پیماشی( مقطعی) می باشد. و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی پیوسته ورودی 86 دانشگاه های شهر سنندج (کردستان، پیام نور و آزاد) است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 360 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه گیری نیز پرسشنامه محقق ساخته با اقتباس از مدل سروکوال و تحقیقات انجام گرفته در این زمینه بود. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ( t وابسته، t مستقل و آنووا ) و تحلیل شکاف بین انتظارات دانشجویان و واقعیات موجود کیفیت خدمات آموزشی استفاده گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که تفاوت بین انتظارات دانشجویان از کیفیت خدمات آموزشی و واقعیت موجود از نظر آنها معنا دار می باشد به طوری که سطح انتظارات دانشجویان از کیفیت خدمات آموزشی بالاتر از زیاد و سطح واقعیت موجود پایین تر از متوسط بود. همچنین تفاوت بین کیفیت خدمات آموزشی دانشگاه ها و دانشکده های مورد بررسی معنادار بود. از نظر متغیرهای جمعیت شناختی نیز تفاوت بین دانشجویان پسر و دختر درسطح انتظارات معنادار بود اما در سطح واقعیات معنادار نبود. به علاوه تفاوت بین انتظارات دانشجویان کرد زبان و غیر کرد زبان معنادار نبود، اما درسطح واقعیت موجود تفاوت بین آنها معنادار بود. از نظر وضعیت تحصیلی نیز تفاوت بین دانشجویان با وضعیت های مختلف تحصیلی هم در سطح انتظارات و هم در سطح واقعیات موجود کیفیت خدمات آموزشی معنادار نبود. واژگان کلیدی: دانشگاه های شهر سنندج، کیفیت خدمات آموزشی، مدل سروکوال، انتظارات، واقعیات، تحلیل شکاف.
جلیل میرزانیا نعمت الله عزیزی
وجود نیروهای کارآمد در هر سازمانی به عنوان منابع فعال جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. نقش مدیران به عنوان هماهنگ کننده این نیروها غیر قابل انکار است. بنابراین یافتن راههایی که بر جذابیت پست های مدیریتی در سازمانها بیفزاید، از ضروریات است. این پژوهش در جهت یافتن عللی که باعث افزایش و یا کاهش میزان تمایل دبیران به پست های مدیریتی موثر هستند انجام شده است. پژوهش کنونی به منظور شناسایی علل و میزان رغبت دبیران مقطع متوسطه ناحیه یک شهری سنندج در جهت پذیرش پست مدیریت دبیرستانها انجام شده است. برای این منظور از میان چهارصدوشصت و چهار دبیر شاغل در دبیرستانهای شهر سنندج، دویست و بیست نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته که برای جمع آوری اطلاعات تهیه شده بود، پاسخ گفتند. در پایان برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون خی دو و آزمون تی استفاده شد. یافته ها نشان داد که بجز متغیر ویژگیهای شخصیتی، بین متغیرهای جنسیت، سن، مدرک تحصیلی، مزایای اقتصادی پست مدیریت، و عوامل سازمانی و اداری با میزان رغبت دبیران در جهت پذیرش پست مدیریت دبیرستانها رابطه ای وجود ندارد. بر اساس یافته های به دست آمده به نظر می رسد بهترین راه حل این باشد که در انتخاب مدیران مدارس از افرادی که دارای شخصیت تاثیر گذارو جامعه گرا هستند، استفاده شود. همچنین با ارائه اقداماتی در جهت افزایش جاذبه های پست مدیریت، زمینه جذب دبیران کارآمد در پست مدیریت مدارس متوسطه فراهم گردد.
فواد فاتحی کیوان بلندهمتان
چکیده تعلیم تربیت به سبب کارکردهای گوناگون علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، همواره به عنوان موضوعی مهم و ابزاری کارآمد برای رشد و توسعه ی همه جانبه ی ملت ها در نظر گرفته شده است. یکی از کارکردهای اصلی این نظام تربیت مدنی است. امروزه مفهوم حقوق شهروندی دارای اهمیت زیادی است و تحقق آن در یک جامعه یکی از مهمترین نشانه های حکومت مردم سالار و تحقق دموکراسی است و تامین حقوق شهروندی، از اساسی ترین وظایف حکومتها است. به همین منظور امروزه، در بسیاری از کشورهای مدرن برای شهروندان، حقوقی گنجانده و به آنها آموزش داده می-شود تا افراد درصدد مطالبه ی آن بر آیند. موضوع این پژوهش" بررسی رویکردهای آشناسازی دانش آموزان در دوره ی راهنمایی با حقوق شهروندی " است که بعد از تحلیل کتابهای تعلیمات اجتماعی با استفاده از ابزار تحلیل محتوا (با واحد تحلیلی جمله و مضمون) و بررسی فعالیت های فوق برنامه ای که براساس آیین نامه ها و دستورالعملها به مدارس راهنمایی ابلاغ می شود و همچنین مصاحبه با مدیران و مربیان پرورشی شهر سنندج در رابطه با دامنه ی فعالیت هایی که به ابتکار عوامل اجرایی مدرسه انجام می گیرد، به این نتیجه رسیدیم که رویکرد غالب در ایران رویکردی محافظه کار و منفعل است که از میان حوزه های چهارگانه ای که برای آموزش شهروندی با توجه به ادبیات تحقیق و بافت جامعه ی ایرانی در نظر گرفته شد(سیزده مولفه)، در راستای آموزش شهروندی در حوزه ی مدنی بیشترین تاکید بر مقوله ی تثبیت ارزشهای بنیادین جامعه؛ در حوزه ی سیاسی بر شرکت در انتخابات به عنوان یک وظیفه؛ در حوزه ی اقتصادی-اجتماعی بر حق بهزیستی؛ و در حوزه ی فرهنگی بر توانایی گفتگو و مذاکره است. در فعالیت های فوق برنامه نیز که در راستای تکمیل مطالب کتاب درسی است، بر همان مولفه هایی که در کتابها مورد توجه هستند، بیشترین تاکید صورت گرفته است. به علت عدم آگاهی کافی عوامل اجرایی مدرسه از مفهوم شهروندی و محدودیت های ساختاری و کمبود امکانات، ابتکارات به کار برده نیز بسیار کم و ناچیز است. هم چنین با وجود اقوام مختلف در ایران و استفاده از این کتابهای مشترک درسی برای تمام قومیت ها، توجه بسیار ناچیزی به حوزه ی فرهنگی و به تنوع فرهنگی و به رسمیت شناختن اقلیت ها شده است . مفاهیم کلیدی: شهروند"تبعه" – شهروندی – حقوق شهروندی –آموزش شهروندی -راهکارهای تربیت شهروندی.
حبیب احمدی ارکمی خلیل غلامی
آنچه در ابعاد جهانی آموزش و ضرورت وجودی آن حتمی است، این است که توسعه آموزش یک ضرورت جهانی و آموزش مجازی یکی از بهترین راه حل های آن است. تمرکز اصلی در این مطالعه شناسایی عوامل موثر در استفاده از تکنولوژی های جهان مجازی در آموزش عالی با توجه به دیدگاههای اساتید و دانشجویان و پیشنهاد چهارچوب مفهومیمناسب است.در این پژوهش از رویکرد تحقیقی تلفیقی همزمان استفاده شد به عبارت دیگر داده های کمی و کیفی همزمان گرد آوری شدند. ازجامعه آماری دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اساتید دانشگاه کردستان در سال تحصیلی90 تعداد103 نفرهیئت علمی و 243 دانشجو در این تحقیق شرکت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات برای بخش کمی داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که بر اساس چهارچوب نظری و تحقیقات گذشته تدوین شده است. برای تعیین پایایی پرسش نامه مورد نظر در تحقیق حاضر از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است که آلفای به دست آمده از مقیاس های پرسش نامه این تحقیق مابین 6/86% تا 71%متغیر است و به طور کلی ضریب آلفای پرسشنامه 84% بوده است. داده های کیفی در این مطالعه از طریق مصاحبه نیمه سازمان یافته با 12 استاد از دانشکده های مختلف دانشگاه کردستان انتخاب و انجام شد. از روش های کمی و کیفی متناسب برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد که وضعیت عوامل مختلف برای اجرای آموزش مجازی متفاوت است. در بعد زیرساخت ها، تسهیلات و امکانات در دانشگاه، اساتید و دانشجویان آن را در سطح متوسط( 6/50)ارزیابی کرده اند. اساتید و دانشجویان در بعد مهارت کامپیوتری و اینترنتی، خود را در سطح متوسط (3/58)دانسته اند.در بعد طراحی آموزشی، که به دودسته آموزش کنترل شده و استاد محور و آموزش آزاد و دانشجو محور تقسیم شده بود هم دانشجو و هم استاد به شیوه آموزش کنترل شده و استاد محور(56/0) تمایل داشته اند. بعد معرفت شناسی اساتید نسبت به آموزش مجازی، که در این راستا معرفت شناسی اساتید را در ابعاد و مقوله های اساسی مرتبط با تدریس در آموزش عالی مورد بررسی قراد دادیمکه نتایج نشان داد به طور کلی اساتید یک نگرش سنتی مبتنی بر تئوری های یادگیری رفتار گرایی در ابعاد مخنلف تدریس، ارزشیابی، استفاده ار منابع درسی و تعامل با دانشجویان دارند و آموزش مجازی را به عنوان یک روش کامل و استاندارد در آموزش عالی مورد نظر قرار نمی دهند، بلکه آن را به عنوان یک زمینه و ابزار تکمیلی می دانند. در آخر یک چهارچوب مفهومی برای آموزش مجازی پیشنهاد شدکه از 8 بخش تشکیل شده است که این بخش ها از تحلیل های بدست آمده از اطلاعات کمی و کیفی استخراج شده است.
آذر شهری نعمت الله عزیزی
هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم "یادگیری برای زندگی کردن با هم" در برنامه درسی مدارس ابتدایی کشور بر پایه چارچوب یونسکو می باشد. به منظور دستیابی به چنین هدفی از رویکرد تلفیقی، استراتژی با رویه ی همزمان و روش توصیفی استفاده شد. در بخش اصلی این پژوهش جامعه مورد نظر شامل تمامی کتاب های درسی پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی بود که در سال 1389 چاپ شده اند. در این ارتباط و در راستای سوالات تحقیق و برای انتخاب نمونه کتب مورد نظر، از روش نمونه گیری هدفمند بهره گرفته شد. اما در بخش دوم پژوهش جامعه آماری مورد نظر برای بررسی سوالات سوم تا ششم تحقیق، مشتمل بر کلیه دانش آموزان پایه ی چهارم و پنجم ابتدایی و کلیه معلمان ابتدایی شهر سنندج در سال تحصیلی 90-1389 بود. برای این منظور از روش نمونه گیری در دسترس برای انتخاب نمونه های مورد نیاز استفاده شد. از تحلیل کتاب های درسی با استفاده از ابزار تحلیل محتوا (با واحد تحلیلی مضمون) و بررسی نگرش دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی شهر سنندج نسبت به اقوام مختلف و مذهب (شیعه و سنی) با استفاده از پرسشنامه ای با مقیاس طیف بوگاردوس و همچنین بررسی نظرات معلمان ابتدایی شهر سنندج در ارتباط با مفهوم یادگیری برای زندگی کردن با هم در بین دانش آموزان، به این نتیجه رسیدیم که در میان مقولات آموزش صلح بیشترین تأکید بر روی مقولات احساس مسئولیت در برابر دیگران، همکاری و شجاعت بوده است و در آموزش چند فرهنگی بیشترین تأکید بر روی مولفه ی مطالعه ی فرهنگ کشورهای دیگر و انعکاس تنوع قومی، مذهبی و محیطی بود که در مولفه-ی مطالعه فرهنگ سایر کشورها بیشتر به زبان و وضع طبیعی کشورهای همسایه پرداخته شده است و در مولفه ی انعکاس تنوع قومی و مذهبی و محیطی بیشترین تأکید بر روی مذهب شیعه و تنوع محیط زندگی، جاذبه های طبیعی و تنوع آب و هوا در ایران بوده است. نتایج داده ها در سوال سوم و چهارم حاکی از آن بود که اکثر دانش آموزان نسبت به قومیت های مختلف تمایل متوسط و نسبت به مذهب همدیگر انزجار دارند. به علاوه از نظر دبیران با وجودی که مولفه های آموزش صلح از جمله همکاری و فداکاری به صورت بارزی در رفتار بچه ها نمود یافته است اما مولفه های آموزش چند فرهنگی به صورت خیلی کمی در رفتار بچه ها مشاهده شده است. واژگان کلیدی: کتاب درسی، دوره ی ابتدایی، یادگیری برای زندگی کردن با هم، آموزش چند فرهنگی و آموزش صلح
عرفان ناصری نعمت الله عزیزی
هدف کلی این پژوهش بررسی عوامل مرتبط با رضایت شغلی مربیان و معاونان پرورشی شهرستان سنندج بود. با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه ی کرجسی و مورگان تعداد 175 نفر از 320 نفر جامعه ی آماری به صورت تصادفی و از طریق جدول اعداد تصادفی به عنوان نمونه ی مورد بررسی انتخاب شدند که از ایشان خواسته شد به دو دسته سئوالات پرسشنامه ی استاندارد شاخص توصیف شغل (jdi) و پرسشنامه ی محقق ساخته پاسخ دهند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های آماری تی تست، تحلیل واریانس و رگرسیون استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که از عوامل فردی مورد نظر محقق، بین جنسیت، رشته تحصیلی، تأهل، سن، سابقه ی کار، نوع مدرسه (مدارس روستایی در مقایسه با مدارس شهری) و رضایت شغلی رابطه ی معناداری وجود دارد اما میان وضعیت منزل مسکونی، نوع استخدام، میزان تحصیلات، مقطع خدمت (ابتدایی، راهنمایی، متوسطه) و رضایت شغلی ارتباط معناداری مشاهده نمی شود. نتایج بررسی ارتباط نقش عوامل سازمانی، اجتماعی و اقتصادی با رضایت شغلی بیانگر این مطلب است که از میان عوامل فوق تنها عوامل سازمانی با رضایت شغلی نمونه ی مورد بررسی ارتباط معناداری دارد.
صلاح الدین سرخابی نعمت الله عزیزی
هدف از این تحقیق شناسایی نیاز های آموزشی مدیران پرستاری شهرستان سنندج با استفاده از مدل های شایستگی می باشد. روش انجام پژوهش توصیفی- پیمایشی بود که برروی 103 نفر از مدیران پرستاری (مدیر خدمات پرستاری، سوپروایزر، سرپرستار و مدیران قبلی پرستاری) به طریق سرشماری و با استفاده از پرسشنامه با دو هدف اهمیت سنجی و نیازسنجی آموزشی شاخص های مورد نیاز مدیران پرستاری انجام گرفت. با استفاده از الفای کرونباخ، ضریب پایایی برای پرسشنامه اول 935/0، و برای پرسشنامه دوم 961/0 به دست آمد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر مدیران پرستاری تمامی شاخص ها و ابعاد شایستگی استفاده شده، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و در کلیه آن ها نیاز به آموزش بالایی را بیان نمودند که نشان دهنده ضرورت برنامه ریزی و اجرای برنامه های آموزشی بر اساس نیاز های آموزشی می باشد. همچنین تحلیل یافت ها ی این تحقیق برپایه متغیر های جمعیت شناختی نشان می دهد که اختلاف معناداری میان نظرات آنان در خصوص اهمیت و نوع نیاز های آموزشی وجود ندارد.
شیلا امیری ناصر شیربگی
پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیدارنگارانه ی درک و تجربه والدین و معلمان از " مشارکت والدین در آموزش و پرورش"مدارس دخترانه شهر کرمانشاه صورت گرفت.روش بررسی این پژوهش از نوع مدل آمیخته ی اکتشافی است. جامعه ی آماری شرکت کننده در این پژوهش شامل 5180 نفر معلم و 61211 نفر دانش آموز بود که در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر از معلمان و 20 نفر از والدین انتخاب گردیدند و در بخش کمی نیز با استفاده از جدول مورگان تعداد 200 نفر معلم و 200 نفر والدین به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کیفی از روش مصاحبه ی نیمه سازمان یافته به منظور بررسی پدیدارنگارانه ی درک و تجربه والدین و معلمان در مورد مشارکت والدین در آموزش استفاده شده است. در بخش کمی نیز از پرسشنامه برای بررسی مشارکت والدین در آموزش استفاده شد..نتایج پژوهش نشان دهنده ی این امر بود که پدیده ی مشارکت از دیدگاه والدین و معلمان شامل مقوله هایی همچون: نوع همکاری والدین در آموزش، گونه های ویژه تعامل مستقیم والدین در آموزش، گونه های ویژه تعامل غیر مستقیم والدین در آموزش، روانی ، اجتماعی، احساس رضایت معلمان است و همچنین تحلیل کمی داده ها نشان داد که در میان مقوله های مشارکت تنها مقوله ی عدم ارتباط معلمان با والدین معنی دار شده است.
شب بو محمدی کیوان بلندهمتان
ایجاد و دستیابی به معیارها یا استانداردهای اخلاق حرفه ای تدریس در دوره ی ابتدایی یک ضرورت اجتناب ناپذیر و حیاتـی می باشد. زیرا، این حرفه به کم قدرت ترین گروه سنی در جامعه رسیدگی می کند. لیکن علی رغم اهمیتی که این موضوع دارد، هنوز جایگاهی برای این بحث در نظر گرفته نشده است. بر این اساس در این پژوهش به شناسایی مولفه های تشکیل دهنده اخلاق حرفه ای تدریس در دوره ی ابتدایی از دیدگاه معلمان، والدین دانش آموزان، و مدیران آموزش و پرورش ناحیه 2 شهر سنندج پرداخته شده است. این مطالعه را باید از نوع اکتشافی - کیفی - دانست که می کوشد به شکلی استقرایی داده های مورد نیاز را گردآوری و سازماندهی کند.در این پژوهش، از 3 گروه شرکت کننده بهره گرفته شده است. گروه اول شرکت کنندگان در این تحقیق شماری ازمعلمان ابتدایی شاغل در آموزش و پرورش ناحیه 2 شهـر سنندج در سال تحصـلی 91 – 1390 است که بین 15 تا 25 سال تجربه تدریس دارند. گروه دیگر شماری از اولیای دانش آموزانی بودند که در همان سال تحصیلی در آموزش و پرورش ناحیه 2 سنندج در حال تحصیل بودند. و گروه سـوم شماری از مدیران ابتدایـی شاغل در آموزش و پرورش ناحیه 2 شهـر سنندج در سال تحصـلی 91 – 1390 است. با عنایت به فرایند نمونه گیری نظری یا هدفمند، با 13 نفر از معلمان، 9 نفر از والدین و 9 نفر از مدیران مصاحبه به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که هر یک از 3 گروه شرکت کننده بر نکاتی از ابعاد اخلاقی کار معلم - تدریس - در دوره ی ابتدایی تأکید داشتند که آن ها را در 7 مقوله اصلی «مولفه های اخلاق حرفه ای تدریس در ارتباط معلم با خود، همکاران، والدین، دانش آموزان، تدریس، حرفه، و اجتماع» طبقه بندی نمودیم.
پژمان نقشبندی نعمت الله عزیزی
چکیده هدف از پژوهش حاضر ارزیابی برنامه ی درسی تعلیمات اجتماعی دوره ی راهنمایی بر اساس پرورش انواع مسئولیت پذیری از دیدگاه معلمان بود. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفیِ پیمایشی بود. جامعه آماری عبارت از کلیه معلمان تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی شهر سنندج بود که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تدریس بودند (65 نفر). با توجه به محدود بودن حجم جامعه، نه از روش نمونه گیری بلکه از روش سرشماری کامل استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها آزمون استاندارد مسئولیت پذیری اجتماعی و فردی بارت (2004) بود که توسط پری سیما نعمتی بعد از بومی سازی آن، هنجاریابی شده است. که میزان توجه به پرورش مسئولیت پذیری در برنامه درسی تعلیمات اجتماعی را در قالب شش مولفه ی مسئولیت پذیری دینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی اندازه گیری می نمود. روایی پرسشنامه با استناد به نظر اساتید و متخصصان حوزه تعلیم و تربیتی و پایایی آن با استناد به ضریب آلفای کرونباخ (992.) مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد که از دیدگاه معلمان، میزان توجه به پرورش مسئولیت پذیری در برنامه درسی تعلیمات اجتماعی در مجموع در سطح بالایی بود. نتایج همچنین نشان داد که میزان توجه به پرورش مسئولیت پذیری در ابعاد مختلف دینی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سطح بالایی بود اما میزان توجه به پرورش مسئولیت پذیری در ابعاد مسئولیت پذیری فرهنگی و مسئولیت پذیری زیست محیطی در سطح متوسط بود. واژگان کلیدی: پرورش مسئولیت پذیری، معلمان دوره ی راهنمایی، برنامه ی درسی تعلیمات اجتماعی، شهر سنندج
شه ونم عثمانی نعمت الله عزیزی
بیان موضوع : مطالعه ی شیوه های آموزش قانون گرایی، مشارکت و احترام به حقوق شهروندی در مدارس راهنمایی دخترانه شهرستان سنندج هدف پژوهش : پژوهش حاضر به منظور مطالعه ی شیوه های آموزش قانون گرایی، مشارکت مردمی و احترام به حقوق شهروندی در مدارس راهنمایی دخترانه ی ناحیه 2 سطح شهر سنندج انجام شده است. از آنجا که حکومت های مردم سالار قدرت را از طریق قانون اعمامی می کنند، خود ملزم به اطلاعات از آن هستند، به همین دلیل مردم نیز در این حکومت ها، مشتاقانه از قانون پیروی می کنند و در نتیجه گرایش به احترام از حقوق شهروندان و عدالت اجتماعی د رچنین جوامعی به بهترین نحو ممکن برقرار می شود. روش پژوهش : روش مطالعه از نوع توصیفی و جامعه ی آماری شامل 252 نفر از اولیاء دانش آموزان این ناحیه می باشد که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. با در نظر گرفتن نوع منطقه (برخوردار، نیمه برخوردار و کمتر برخوردار یا محروم) و جنسیت افراد پاسخگو (زن و مرد) از هر منطقه 84 نفر از اولیاء دانش آموزان انتخاب شده و پرسشنامه در بین آنها توزیع شد. این پرسشنامه ی محقق ساخته شامل 6 فرضیه و هر فرضیه شامل 5 سیوال بود که در مجموع 30 سیوال پاسخ بسته را شامل می شد. این سیوالات در قالب طیف 5 درجه ای لیکرت به صورت بسیار زیاد، زیاد، تا حدودی، کم و خیلی کم طراحی شده بود. یافته های پژوهش : نتایج این پژوهش نشان می دهد که آموزش والدین و دانش آموزان بر قانون گرایی، مشارکت مردمی و احترام به حقوق شهروندی در مدارس تاثیر دارد.
بهروز علیمحمدی جمال سلیمی
یکی از ابعاد نظام آموزشی که بایستی متناسب با تغییرات جهانی مورد بازنگری قرار گیرد، نظام برنامه درسی است. به همین دلیل شناسایی راهکارها و موانع بین المللی شدن بخشی از نظام آموزش عالی یکی از الزامات کنونی سیستم آموزش عالی در جهان می باشد. بین المللی کردن برنامه های درسی به خلق زبانی مشترک منجر می شود. هدف از این پژوهش کاربردی شناسایی موانع موجود بر سر راه بین المللی شدن برنامه های درسی آموزش عالی و همچنین تعیین راهکارهای جهت غلبه بر این موانع است؛ برای شناسایی این موانع و راهکارها از یک پرسشنامه 63 سوالی استفاده شده است. از آنجا که جامعه آماری پژوهش محدود است لذا نمونه برابر با جامعه و از روش سرشماری کامل استفاده شده است که عبارتند از اساتید هیأت علمی گروه های دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه های شهرستان سنندج (اعم از دانشگاه کردستان، دانشگاه پیام نور، دانشگاه آزاد) که در سال تحصیلی91-92 مشغول به تدریس و آموزش هستند. با توجه به نتایج این پژوهش بین پاسخ های ارائه شده اغلب هماهنگی وجود دارد و بعضاً تفاوت های هم مشاهده می شود. یافته های تحقیق اغلب بیانگر آن است که اعضای هیئت علمی عوامل فرهنگی، انسانی، ساختاری، تجهیزاتی، محتوای و روش تدریس را به عنوان موانع بین المللی سازی برنامه های درسی می دانند. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس جنسیت نشان داد که جنسیت بر موانع بین المللی سازی اثر گذار نیست و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس گروه های آموزشی نشان داد که بین نظرات اعضای هیئت علمی به تفکیک گروه آموزشی آن ها در خصوص موانع بین المللی سازی برنامه های درسی تفاوت وجود ندارد؛ نتایج پژوهش در مورد راهکارهای ارائه شده در پرسشنامه نشان داد که جنسیت، سابقه کاری و گروه آموزشی بر روی نظرات اعضای هیئت علمی در مورد راهکارهای سیاسی، ارتباطی، دانشگاهی و خدماتی تأثیر نداشته است و اعضای هیئت علمی این راهکارهای ارائه شده را برای بین المللی کردن برنامه های درسی مناسب می دانند.
بتول ریکاطرهانی نعمت الله عزیزی
چکیده پژوهش حاضر در صدد است موانع و چالش های آموزشی در انتقال اثربخش دانش آموختگان متوسطه فنی و حرفه ای به بازار کار بررسی نماید. روش شناسی مطالعه ی حاضر کیفی است. با استفاده از روش نمونه گیری نظری هدفمند، نمونه ی آماری برابر با 26 نفر از مدیران هنرستان ها و مدیران بنگاه های اقتصادی شهر سنندج انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که مطابق دیدگاه مدیران، آموزش در هنرستان ها با نیازهای مراکز صنعتی به نیروی کار آموزش دیده و با آنچه که مراکز صنعتی و اقتصادی نیاز دارند، تفاوت قابل تأملی وجود دارد. به علاوه چالش های آموزش های فنی و حرفه ای به صورت درون سازمانی و برون سازمانی قابل تقسیم است. چالش های درون سازمانی شامل چالش های آموزشی، ضعف در مدیریت منابع انسانی و چالش های برون سازمانی شامل مشکلات اداری- ساختاری و چالش های مربوط به بازارکار روبه رو می باشد. مطابق نتایج تحقیق، برای رفع این چالش ها، نیاز به سرمایه گذاری در سطح وسیع و کاربردی، برنامه ریزی های کلان آموزشی، ایجاد معاونت فنی و حرفه ای، نیاز سنجی شغلی، هدایت تحصیلی صحیح، بهبود کیفیت منابع انسانی، بهبود کیفیت امکانات و تجهیزات آموزشی، به روز رسانی سیستم های آموزشی، آموزش مهارت های متناسب با نیازهای بازارکار، کارشناسی دقیق در برنامه ریزی و تعیین محتوای آموزشی، تحکیم ارتباط نظام آموزشی با نظام اقتصادی و بازارکار، استفاده از متخصصان صنعت در زمینه تعیین محتوا و برنامه های آموزشی، ارتباط با آموزش عالی در تربیت صحیح نیروی هنرستانی می باشد. واژگان کلیدی: آموزش های فنی و حرفه ای، بازارکار ، گذار از مدرسه به کار، موانع و چالش های آموزشی.
عدنان صبا نعمت الله عزیزی
در پژوهش حاضر، محقق به بررسی دیدگاه معلمان دوره ابتدایی و نقش آموزش های پیش دبستانی بر رشد مهارتهای نوشتاری مانند املا ،جمله نویسی و انجام بهتر تکالیف درس فارسی دانش آموزان دو زبانه پایه اول شهر سنندج میپردازد.از این رو در این پژوهش از روش توصیفی-پیمایشی استفاده شده است. افراد شرکت کننده این پژوهش205 معلم با سابقه پایه اول شهرستان سنندج می باشدو روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. یعنی نواحی یک و دو سنندج به عنوان نمونه بزرگ انتخاب شدند و از میان دبستانهای این دو نواحی به صورت تصادفی 165 نفر معلم که در پایه اول ابتدایی تدریس می کردند و حداقل سابقه 5 سال خدمت در این پایه را داشتند انتخاب شدند. از نمونه مذکور 102 نفر (8/61 درصد) زن و 63 نفر (2/39 درصد) مرد بودند.ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه ای میباشد و جهت پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد و همچنین برای تجزیه و تحلیل دادهای بد دست امده پژوهش حاضر محقق از نرم افزار spss استفاده و از آزمون x2 برای تایید یا رد فرضیات تحقیق نیز استفاده نمود. نتایج پژوهش حاضر حاکی از معنادار بودن نقش آموزش های پیش دبستانی بر رشد مهارتهای نوشتاری دانش اموزان میدهد و توجه بیشتر به دوره پیش دبستانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بطوریکه این دوره نقش مهمی را در تحول کودک در زمینه سازگاری، پیشرفت تحصیلی، اعتماد به نفس و شرکت کودک در فعالیتهای گروهی دارد. اهمیت این امر بخصوص در مناطق دوزبانه(مانند استان کردستان)، از آنجا که زبان مادری کودک خود یکی از عوامل مشکل ساز در یادگیری زبان رسمی کشور است دوچندان است.علاوه بر این طراحان سیلابس، نویسندگان و ناشران بایستی کتاب های ویژه ای متناسب با نیاز دانش اموزان دو زبانه تالیف کنند.
اسرین زندی نعمت الله عزیزی
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی در دانش آموزان ابتدایی بر اساس دیدگاه جان لنگرر در سال تحصیلی 94-1393 انجام پذیرفته است. روش: این پژوهش از لحاظ هدف در طبقه تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها در قالب تحقیقات شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل قرار گرفته است. بدین منظور حجم نمونه ای از دانش آموزان پایه اول ابتدایی ناحیه 1 سنندج به تعداد 32 نفر که به طور تصادفی انتخاب و به طور هدفمند در دو گروه آزمایشی(17نفر) و کنترل(15نفر) تقسیم شدند و با به کارگیری دو آزمون محقق ساخته؛ پیش آزمون و پس آزمون از دو گروه آزمایش و کنترل به مطالعه و بررسی این تحقیق پرداخته شد. فرضیه های تحقیق بر مبنای اثربخشی آموزش تفکر انتقادی در تحقق وظایف زیر تدوین و مطرح است: 1- آموزش ابعاد تفکر انتقادی(سازمانی ، ارزیاب ، تحلیلی و خلاق ) بر توسعه ی ریسک پذیری دانش آموزان اثر مثبت دارد. 2- آموزش ابعاد تفکر انتقادی(سازمانی، ارزیاب، تحلیلی و خلاق) بر توانایی حل مسئله دانش آموزان اثر مثبت دارد. 3- آموزش ابعاد تفکر انتقادی(سازمانی، ارزیاب، تحلیلی و خلاق) بر توانایی پرسش گری دانش آموزان اثر مثبت دارد. نتیجه گیری: این مطالعه، اهمیت روش آموزش تفکر انتقادی را در افزایش توانایی ریسک پذیری، حل مسأله و پرسش گری را نشان می دهد. واژگان کلیدی: تفکر انتقادی، برنامه فکری جان لنگرر، ابعاد تفکر و آموزش تفکر انتقادی
فوزیه ویسی خلیل غلامی
چکیده در این پژوهش به بررسی وضعیت شادکامی دانش آموزان مدارس تیزهوشان(مدارس خاص) مقطع متوسطه شهر سنندجپرداخته شد. روشتحقیقمورداستفادهکمیوکیفی (درهمتنیدهیاترکیبشده) بودهکهدرقسمتکمّی،ازپرسشنامهاستانداردمرکباز29سوالبستهپاسخ براساس مقیاسپنجدرجه ایلیکرت، ودرقسمتکیفیازمصاحبهنیمهساختاریافتهبرایگردآوریداده هااستفادهشدهاست. نمونه آماری شامل 100 نفر از دانش اموزان مدارس تیزهوشان دخترانه و پسرانه شهر سنندج بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تعدادافرادموردنظربرایمصاحبهشامل10نفراز دانش آموزان برجستهپایه دوم وسوممدارس تیزهوشان مذکورمی باشدکهبهروشنمونه گیریهدفمندانتخابشدند. سوالات تحقیق عبارت بود از 1- وضعیت شادکامی در مدارس دخترانه و پسرانه چگونه است؟ 2- چگونه و به چه صورتی طراحی برنامه درسی و تجارب یادگیری در مدرسه می تواند در بهبود وضعیت شادکامی در مدارس خاص موثر است؟ 3-چگونه انتظارات، برداشت ها و نگرش اولیای مدرسه و دانش آموزان در وضعیت شادکامی مدارس خاص موثر است؟ برایتجزیهوتحلیلدادههایحاصلازمصاحبهازروشمقولهبندیوبرایتجزیهوتحلیلدادههایحاصلازپرسشنامهازspss استفاده شد. دربخش مربوط به روشهای آماری ازپارامترهائی مثل ،میانگین انحراف معیاروواریانس استفاده شده وجهت تحلیل نتایج ازازمون تی بهرهگرفته شده است . یافته های تحقیق در بخش کمی نشان داد که دانش آموزان پسر در مولفه های شادکامی از قبیل آمادگی روانی، احساس زیبایی شناختی، خودکارآمدی و امیدواری میانگین آنان بیشتر از دختران بود و اختلاف میانگین در مولفه های ذکر شده معنی دار بود. همچنینیافتههایحاصلازمصاحبه، نشانداد که روش های تدریس وآموزش، مقوله های عاطفی شامل استفاده از حس شوخ طبعی در تدریس، ابزار وامکانات و فعالیت های فوق برنامه از دیدگاه دانش آموزان در شادکامی آنان بسیار موثر بوده است . همچنین انتظارات معلمان از دانش آموزان در مولفه های روابطه دوستانه، تعامل دانش آموزان با معلمان و همکلاسیها،شرکت در فعالیت های فوق برنامه و رعایت بهداشت روانی و فیزیکی و همچنین انجام تکالیف در سی و پژوهشی در شادکامی دانش آموزان مدارس تیزهوشان موثر است. کلیدواژه ها: شادکامی، مدارس تیزهوشان،مدارس خاص،تیزهوش ?
مژگان امرایی نیا نعمت الله عزیزی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته زنان زندانی شهر سنندج از آموزش فنی و حرفه ای در زندان است. در این پژوهش از رویکرد کیفی، استراتژی پدیدارشناسی و ابزار مصاحبه عمیق با مشارکت کنندگان، به منظور پاسخگویی به سوالات پژوهش و دستیابی به هدف پژوهش استفاده شد. در پژوهش حاضر به بررسی دو سوال، وضعیت آموزش های فنی و حرفه ای از نظر مشارکت کنندگان در زندان چگونه است؟ و چگونه آموزش های فنی و حرفه ای در بازتوانمندسازی مشارکت کنندگان موثر بوده است؟ پرداخته می شود. مشارکت کنندگان در پژوهش 9 نفر از زنان زندانی کانون اصلاح و تربیت شهر سنندج بودند که در دوره های مهارت آموزی سازمان فنی و حرفه ای که در زندان برگزار می شود شرکت داشتند، که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از استراتژی تحلیل مضمونی، تحلیل شد. در تحلیل داده ها چهار بعد زمینه های قبل از زندان، زندان، آموزش در زندان و انگیزه مددجویان برای حضور در دوره های آموزشی و اثرات این دوره ها در توانمندسازی مددجویان مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که زنان زندانی با زمینه های جرم متفاوت، انگیزه ی زیادی برای شرکت در کلاس های مهارت آموزی دارند. همچنین بررسی تجارب مددجویان نشان داد که حضور در این کلاس ها نقش مثبتی در بازتوانمندسازی همه جانبه مددجویان داشته و در اکثر موارد با توانمندسازی شغلی و اقتصادی و فراهم نمودن فضای بازسازی مددجویان از لحاظ روحی، روانی و تربیتی زمینه ی ارتکاب مجدد جرم در بین مددجویان را کاهش می دهد. در واقع آموزش های فنی و حرفه ای فضای بازسازی خویشتن به واسطه کار برای مددجویان را فراهم نموده است.
رویا غفاری نعمت الله عزیزی
چکیده ندارد.
قادر علی پور مهران فرج الهی
چکیده ندارد.
فریدون زارعی مهران فرج الهی
چکیده ندارد.