نام پژوهشگر: قدمعلی سرامی
فخرالدین گوهری لیلی جمیله اخیانی
چکیده ادبیات عامیانه که بخش عظیمی از باورداشت ها و رسوم هر ملتی را در خود جای داده است به سبب نقش و اثر فراوانی که در متن زندگی مردم دارد ، جایگاه ارزشمندی در زمینه هایی چون فرهنگ شناسی و مردم شناسی دارا است. موضوع پایان نامه ی حاضر،ادبیات عامیانه گیل و دیلم با تکیه برگالشی است که کوشش شده به تمام آنچه که به آن مربوط می شود مانند: شعر و ترانه، افسانه، مثل، چیستان، آیین ها و باورداشت هایی که درسطوح مختلف زندگی مردم رواج داشته و یا دارد، پرداخته و درمواردی نیز این عناصر تحلیل شود. بدین منظور از منابعی که دراین زمینه در دسترس بوده، ازجمله آثار نویسندگان و شاعران محلی استفاده شده و علاوه بر آن برای جمع-آوری بسیاری از عناصر مذکور، تحقیقات میدانی نیز انجام گرفته است.
فروغ بیژن قدمعلی سرامی
در فصل اول بیان مسأله تحقیق، علتها، فرضیات، سوالها و منابع تحقیقاتی بیان شده است. در فصل دوم این تحقیق ابتدا به مرور زندگی نیما از تولد تا مرگ پرداخته شده است تا با آنچه گفته شد اطلاعاتی در باب شخصیت نیما در دوران زندگیش به مخاطبین داده شود. سختی ها و مشقت هایی که او در دوران زندگی اش به خاطر شرایط جامعه خویش متحمل شد و پایه دیدگاهش را در شعر بنیان نهاد. طبیعت اطرافش منبع الهام عناصر نمادین اشعارش بود. او شاعر برخاسته از طبیعت و زبان گویای مردم جامعه اش است. در فصل سوم، به بررسی تصویر و تصویرآفرینی در شعر شاعران قبل از نیما که با رعایت اصول حاکم بر سنت شعر قدیم شعر می سرودند پرداخته شده و از شاعرانی چون منوچهر دامغانی که در طبیعت پردازی استاد بی نظیر به حساب می آمد، سخن به میان آمده است. تأثیرپذیری نیما از ادبیات قرن 19 اروپا و نیز هنرمندان سبک رمانتیسیسم و سمبولیسم خود محور بررسی تأثیرپذیری نیما از غرب بوده است. قیاسی بین اصول موسیقیایی شعر، نمادین بودن، تأثیر از طبیعت و تأکید به تخیل تصویرپردازی در شعر! صور خیال در شعر شاعران قدیم، نماد شناسی شعر و منبع الهام شاعران برای استفاده از نمادها، تعریف تصویر و تصویرپردازی در شعر، بررسی عناصر گیاهی و جانوری در شعر و ... از مباحث دیگری است که در این فصل به تفصیل سخن گفته شد. در فصل چهارم مبحث اصلی تحقیق که پیوند اندیشه ها و تفکرات نیما و تصاویر می باشد به صورت تحلیل اشعار از لحاظ معنایی و الهامات نیما انجام شده است. و در نهایت با توجه به رابطه بین نمادها که متشکل از اشکال و رنگها می باشد تصاویری براساس شعر نیما تصویرسازی شده است. واژه های کلیدی:تصویر، نماد، طبیعت گرایی، اندیشه، تأویل و تفسیر، تصویرآفرینی، نیما یوشیج، تخیل
مسروره مختاری محبوبه مباشری
نثرهای عرفانی، بخش قابل توجّهی از متون منثور فارسی را تشکیل می دهند. این آثار با تمام جلالت قدری که دارند، از نظر شکل، زبان، اسلوب بیان، موضوع و محتوا، یکسان نیستند. گاه تخطّی از اصول تثبیت شده ی یک ژانر، آن چنان برجسته است که مخاطب، در صدد مطالعه یِ دوباره یِ ارزش های آن نوع ادبی می شود.؛ چرا که هنگام مطالعه، بین آثار پیشین و آثاری که پیش رو دارد، تفاوت های قابل ملاحظه ای مشاهده می کند. از سوی دیگر نظریه های ادبی معاصر پایبندی و وفاداری مطلق را به تقسیم بندی های ساده ی انواع ادبی بر نمی تابد. از جمله الهام بخش ترین مطالعات ساختارگرایان تتبّعات آن ها در تغییرات انواع ادبی است. انواع ادبی غالباً بر اساس الگوهای زبانی، میزان تأثیر بر مخاطبان، الگوهای زیباشناختی و... تقسیم بندی می شوند. پژوهش حاضر به میانجیِ درآمیختن آراء نظریه پردازان ساختارگرا (مخصوصاً مناسبات تعالی دهنده متن «ژرار ژنت» و تحلیل روایت متن «رولان بارت») و با به کار بستن روش مطالعه ی توصیفی ـ تحلیلی و کتابخانه ای، ساختار سه اثر: سوانح العشاق، عبهرالعاشقین، لمعات و برخی دیگر از آثار مشابه را به طور همزمان مورد مطالعه قرار داده و وجوه شباهت و تفاوت این آثار را با ذکر دلایل و مستندات به طور منسجم ارائه داده است. نتایج حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که آثاری مانند: کشف المحجوب، الّلمع فی التّصوّف و...، گرچه مجموعه ای گرانبها از کارنامه ی درخشان نثرهای عرفانی هستند، با آثاری که مورد مطالعه قرارگرفته اند، تفاوت های آشکاری دارند. در آثار مورد تأکید، نگرش خاصِّ نویسندگان به موضوع «عشق»، تمام ساختار و محتوای آثار را تحت الشّعاع قرارداده است. این آثار، به دلیل داشتن ساختی تازه، بن مایه ای غنایی (محوریّت «عشق»، «حُسن» و«جمال»)، زبان و بیانی بدیع، استعاری، نمادین و رمزی، حضور پررنگ دو عنصر «عاطفه» و «خیال» و غالب بودن جنبه های هنری و عاطفی آثار، استفاده از منطق شعر، به کارگیری عناصر موسیقایی و زیباشناختی، امتزاج با ابیات، اشعار، آیات و احادیثِ متناسب با محتوا، تلفیق سنّت گفتار و نوشتار، و همچنین به دلیل روایی بودن و حضور کنش گرانه ی «عشق» و اختلاط با حکایت هایی متناسب با تصوّف عاشقانه، داشتن رابطه ی بینامتنی با آثار متقدّم (به اشکال صریح، غیرصریح و ضمنی در ساختار و محتوا) و...، از دیگر نثرهای عرفانی، ـ که غالباً دارای منطق نثر هستند ـ تفاوت های چشمگیری دارند. از این رو در این پژوهش، در قالب یک گونه ی ادبی مستقل، تحت عنوان: «نثرهای عرفانی عاشقانه» (غنایی) نام گرفته اند
زینب حاجی عبداللهی قدمعلی سرامی
چکیده ندارد.
زهرا محمدنژاد عبدالحسین سرامی
چکیده ندارد.
قدمعلی سرامی
چکیده ندارد.