نام پژوهشگر: محمود حیدریان
محمود حیدریان سید مهدی موسوی کوهپر
بررسی ها و کاوشهای باستان شناختی متعددی در حوضه شمال کشور و سواحل جنوبی دریای مازندران انجام گرفته که مبنای توالی زمانی مازندران-گرگان از دوره نوسنگی تا اواخر عصر آهن بوده اند. علیرغم انجام این مطالعات، کاوش ها و بررسی های باستان شناسی در منطقه، باید اذعان داشت که اطلاعات موجود از باستان شناسی پیش از تاریخ نواحی جنوبی این دریا، بسیار ناچیز است. این منطقه در یک چشم انداز کلی از شرق به دشت دامغان و دره های اترک و دره گز متصل است، از غرب به کوهپایه های شرقی گیلان و از جنوب به یک نوار باریک از زمین های قابل کشاورزی در امتداد رشته کوه های البرز محدود می شود. انجام یک پژوهش بنیادی در این منطقه با توجه به موارد زیر ضروری به نظر می رسید: شناسایی و گزارش آثار مربوط به دوره های نوسنگی، مس-سنگ، مفرغ، آهن، دوره های تاریخی و اسلامی در نواحی همجوار و در نظر گرفتن وجود روابط برون منطقه ای با نواحی ذکر شده، عدم انجام مطالعات، کاوش ها و بررسی های باستان شناختی در منطقه مورد مطالعه و کمبود اطلاعات مستند و قابل توجه در مورد پتانسیل باستان شناسی آن، لزوم شناخت و شناسایی نقاط باستانی و ارتباط زمانی و مکانی آنها و کسب اطلاعات مربوط به جمعیت، وسعت و دسترسی آنها به منابع طبیعی و محیط زیست و در نهایت ارایه الگوها و مدل توسعه و تغییرات جوامع انسانی جهت شناخت توالی ادوار مختلف زمانی از شروع دوران نوسنگی تا عصر حاضر در منطقه غرب مازندران. در چنین مواردی که اطلاعات اولیه در مورد موضوع پژوهش وجود ندارد ناگزیر، جمع آوری و تهیه اطلاعات توصیفی اولیه نخستین مرحله ای است که ضرورت می یابد. پس از این مرحله بحث اصلی، چگونگی سیر تحول فرهنگی پیش از تاریخ غرب مازندران در سه مقیاس و با روش های پژوهشی میدانی خاص هر مقیاس مورد تحلیل قرار گرفت. در مقیاس کلان، منطقه، حوزه جغرافیایی استان مازندران با روش بررسی عمومی باستان شناسی مطالعه شد که شناسایی 2475 اثر باستانی را در پی داشت. در مقیاس متوسط، ناحیه، چالوس، کلاردشت و بیرون بشم، با روش بررسی ناحیه ای مورد مطالعه قرار گرفت که شناسایی 190 محوطه را در برداشت. در مقیاس خرد، استقرار، لایه نگاری دو محوطه پناهگاه صخره ای راشک و تپه کلار در مرکز ناحیه مورد مطالعه انجام شد. ارایه چارچوب گاهنگاری مطلق برای غرب مازندران و ارایه چگونگی سیر تحول فرهنگ های پیش از تاریخ این منطقه نتایج این پژوهش است که در بخش پایانی مورد بحث قرار گرفته است.
هادی فرجی چشمه زنگی علیرضا هژبری نوبری
با وجود بررسی های زیادی که در جای جای فلات ایران انجام شده است، عصر آهن ایران هنوز باابهامات و پرسش های زیادی مواجه است. به طور کلی مواد عصرآهن i و ii در زاگرس مرکزی از محوطه هایی چون گودین، گیان، باباجان و چندین محوطه در منطقه ی ماهیدشت و هلیلان بدست آمده است که بیشتر آثار عصر آهنi از قبور بدست آمده است. با توجه به داده های موجود نمی توان در مورد محوطه های شاخص با ساختار معماری در این منطقه سخن به میان آورد. اگرچه این منطقه در دوره ی زمانی مذکور همزمان با عیلام میانه بوده و انتظار محوطه های شاخص مرتبط با عیلام میانه را داریم. در عصر آهنiii در منطقه ی زاگرس مرکزی تعداد محوطه ها به صورت چشمگیری افزایش می یابد، از جمله این محوطه ها می توان به محوطه هایی چون گودینii، نوشیجان، باباجان(iوii) ، جامه شوران و ... اشاره کرد.این دوره همزمان با حکومت های الیپی، مانا و ماد است. شهرستان سنقروکلیایی به علت عدم انجام کاوش های هدفمند از جمله مناطق ناشناخته ی زاگرس مرکزی است. تنها پژوهش هدفمند انجام گرفته در این منطقه مربوط به دو فصل بررسی حیدریان در سال های 1383و 1387 است که طی این بررسی ها 286 محوطه از دوره های مختلف شناسایی شده است که در مجموع 45 محوطه سفال های عصر آهن را در بردارند. دراین پایان نامه محوطه های شناسایی شده عصر آهن این منطقه معرفی خواهد شد و همچنین بامعرفی سفال های عصرآهن و وضعیت قرارگیری محوطه ها به بررسی الگوی پراکنش با استفاده از نرم افزار arcgis خواهد پرداخت.
شهرام پارسه مجید ساریخانی
آگاهی از این موضوع که چه عواملی در مکان گزینی محوطه های باستانی یک منطقه نقش دارند، تنها با مطالعه یک محوطه امکان پذیر نیست، بلکه اینگونه پژوهش ها مستلزم بررسی تمامی محوطه های یک منطقه جغرافیایی مشخص است. امروزه در مطالعات باستان شناختی، از اطلاعات بررسی های باستان شناختی استفاده می شود که این روش در مقایسه با حفاری، علاوه بر عدم تخریب سایت های باستانی، موجب صرفه جویی در هزینه و زمان نیز می شود. علاوه بر این امکان مطالعه مجموعه ای از آثار به صورت واحد نیز از دلایل گسترش اینگونه مطالعات است. در سال های 1383 و 1388 دو فصل بررسی باستان شناختی در شهرستان سنقر و کلیایی صورت گرفت که حاصل آن شناسایی و ثبت 286 محوطه باستانی بود. طی این پژوهش و با گونه شناسی سفال های حاصل از بررسی و مقایسه سفال ها با اطلاعات بدست آمده از محوطه های دارای گاهنگاری مطلق، معلوم شد که از این تعداد، 54 محوطه دارای آثار سفالی دوره ساسانی هستند. در این پژوهش اطلاعات به دست آمده از بررسی های باستان شناختی صورت گرفته در شهرستان سنقر و کلیایی مورد تجزیه و تحلیل و روابط بین استقرارگاه های ساسانی و محیط طبیعی هر یک از آنها، با استفاده از برنامه های مورد استفاده در علوم جغرافیا و آمار، مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش تحقیق به این صورت است که ابتدا اطلاعات وضعیت جغرافیایی شهرستان جمع آوری گردید سپس با داده ههای مکانی محوطه های ساسانی تلفیق گردید. برای تلفیق داده های پژوهش از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) و دیگر برنامه های آماری همچون excel استفاده شد. حاصل کار نشان می دهد که درصد بالایی از محوطه ها تحت تاثیر عوامل جغرافیایی شکل گرفته اند. به صورتی اکثر محوطه ها از نظر ویژگی های محیطی از الگوی یکسانی تبعیت می کنند و از نظر مواردی چون ارتفاع، میزان شیب، جهت شیب، نزدیکی به منابع، کاربری اراضی و وضعیت زمین شناختی، شرایط تقریبا یکسانی دارند. لازم به ذکر است که در شرایط محیطی یکسان، محوطه ها نوعی گرایش به سمت غرب شهرستان دارند که در این شرایط، احتمال گرایش به سمت محوطه های شهری که نزدیکترین آنها دینور می باشد، دور از ذهن نیست.
یاسر مردانی محمود حیدریان
چکیده از جمله پدیده های مخرب که از دیرباز فعالیت های بشری را تحت تاثیر قرار داده، پدیده زمین لغزش است. در بین مطالعات مربوط به زمین¬لغزش ها، کمتر کسی به تأثیر مخرب آن ها بر استقرارهای انسانی تأکید کرده و تاکنون ویژگی ها، مشخصات، عوامل رخداد و مخاطرات این پدیده که در لایه های باستانی یک استقرار انسانی به وقوع پیوسته باشد، مورد مطالعه قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با تلفیق داده¬های باستان شناختی حاصل از دو فصل حفاری نجات¬بخشی تپه مهرعلی فارس واقع در استان فارس و مطالعات میان رشته ای مرتبط، به بررسی پدیده ای نادر از یک زمین لغزش باستانی می پردازد. نتایج حاصل از حفاری های باستان شناسی، شواهد زمین شناسی و نیز ریخت¬شناسی تپه گویای وقوع تغییراتی در لایه های باستانی است. دامنه جنوبی تپه که با شیب تندی (درحدود 35 درجه) به رودخانه بالنگان می رسد، نشانگر رویداد یک زمین لغزش باستانی است که منجر به ترک استقرار در دوره ای از دوره های استقراری موجود در تپه شده است. روش ابتدایی مورد استفاده در این پژوهش، لایه نگاری است. این رویکرد شامل مطالعه نسبت بین واحدها (ریزلایه¬ها)، طبقه بندی (توصیف طبقه بندی شده) آنها در مجموعه های بزرگتر و تفسیر نسبت آنها با یکدیگر همراه با دیدی عمومی و عمودی نسبت به برش ها و اطلاعات است. در نهایت نتیجه آن شد که به قطعیت می توان اذعان کرد که در تپه مهرعلی یک زمین لغزش به وقوع پیوسته و استقرارهای باستانی همزمان با وقوع رخداد را تحت تأثیر قرار داده است. در تصاویر ماهواره ای حرکت رودخانه بالنگان به سمت تپه مهرعلی در دوره های مختلف زمانی کاملاً مشخص است. این تغییر مسیر و پیشروی رودخانه بالنگان و نهایتاً شستن و برش قسمت جنوبی محوطه عامل اصلی رویداد زمین لغزش مهرعلی بوده است. ولی این تنها دلیل بروز این اتفاق نبوده است. همچنین می¬توان از عوامل دیگری چون بالا بودن سطح آب های زیرزمینی و جریان این آب ها از میان تپه، اضافه بار ناشی از بارش برف های سنگین بر روی تپه، نفوذ آب های سطحی ناشی از ذوب برف ها و وجود کانی رس فراوان در بین لایه های مختلف باستانی به عنوان عوامل محرک در رویداد این زمین لغزش نام برد. در این میان جذب آب توسط کانی های رسی سبب شده تا این کانی ها به عنوان عامل روان کننده، با کاهش مقاومت برشی خاک نقش بسزایی در تسهیل رخداد زمین لغزش داشته باشند. بارزترین شواهد باستان شناختی این اتفاق لایه¬های کج شده و افتادگی آن ها در ترانشه های f10 وf11 است که بازگوکننده گستردگی زمین لغزش بر روی تپه نیز می باشند.
حمید محمدی علیرضا خسروزاده
بخش میان کوهِ شهرستان اردل به سبب دارا بودن کوه های مرتفع، دره های عمیق و دشت های میان کوهیِ کوچک و قرارگیری در مسیر کوچ عشایر از گذشته های دور تاکنون مورد توجه انسان بوده است. بنابر اهمیت دوره ی ایلامی در این منطقه، ناشناخته بودن این دوره در مناطق کوهستانی شرق خوزستان شناخت الگوی استقرار، تأثیری که محیط بر چگونگی شکل گیری و پراکندگی محوطه های این دوران داشته ضروری است. طی سه فصل بررسی که در این منطقه در سال های 1387 تا 1390 انجام شد، شمار 78 محوطه ی ایلامی شناسایی و ثبت شد. این پژوهش بر آن است تا عوامل زیست محیطی و نقش آن ها را در شکل دهی فضای زیستگاه های انسانی در دوره ی ایلامی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. برای بررسی و ارزیابی تأثیر عوامل محیطی بر استقراهای ایلامی، آن ها را براساس عواملی چون ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، فاصله از رودخانه، فاصله از مسیرهای ارتباطی در منطقه تحلیل آماری کردیم. برای یافتن ارتباط هر محوطه با هر عارضه طبیعی، آن ها را براساس نقشه ی پایه ی آن عارضه، به چندین طبقه تقسیم کرده و میزان همبستگی محوطه ها را با هر طبقه بدست آوردیم. بر این اساس از هر یک از عوامل زیست محیطی، یک نقشه (gis) تهیه شد، تا با توجه خروجی های این نقشه ها، به تجزیه و تحلیل آماری هر یک از عوامل زیست محیطی، و نقش آن ها در شناخت الگوهای استقراری این منطقه پرداخته شود. از جمله مهم ترین عوامل زیست محیطی موثر در شکل گیری استقرارهای ایلامی در منطقه، فاصله از منابع آبی است که تقریباً تمامی محوطه ها با فاصله ی مناسب از این منابع آبی قرار گرفته اند. عوامل مهم دیگر فاصله با راه و جهت شیب است. این منطقه به واسطه ی قرارگیری در این مسیر و در همسایگی با خوزستان و فارس تحت تأثیر فرهنگ این مناطق قرار گرفته است که نمود این تأثیر در سفال گری جوامع ساکن در این منطقه دیده می شود. به لحاظ تولید و سنت سفال گری ایلامی، منطقه میان کوه بیشتر با مناطق شمال فارس و خوزستان در ارتباط است و هم گونی فرهنگی چشمگیری مشاهده می شود. بی شک نمی توان نقش جوامع کوچرو را در تحولات فرهنگی جاری در این منطقه طی دوره ایلامی بی تأثیر دانست. در مجموع سفال های ایلامی به دست آمده از استقرارهای این دوران در میان کوه به سه گروه تقسیم می شوند. سفال هایی که بیشتر با سفال های منقوش فارس از جمله کفتری، قلعه، شقا و تیموران شباهت دارند. گروه دیگر سفال هایی است که مشابه با سفال های تمامی مناطق ایلامی در خوزستان است و در نهایت گروه دیگر سفال های بومی محلی مختص خود منطقه هستند.در این مجال تلاش خواهیم کرد تا با مطالعه گونه شناختی سفال های ایلامی بدست آمده از بررسی باستان شناختی بخش میان کوه اردل، سیمایی روشن از از تحولات فرهنگی رایج در این منطقه رسم کنیم.
اعظم خواجه محمود حیدریان
شهرستان سنقر در شمال شرق استان کرمانشاه و در دامنه های ارتفاعات زاگرس مرکزی قرار گرفته که به تبع آن از منابع آبی سرشار و پوشش گیاهی مناسبی برخوردار است. وجود رودخانه های دائمی و فصلی، سراب ها و چشمه های جوشان و همچنین دشت های حاصلخیز و به طور کلی شرایط زیست محیطی مناسب باعث شده تا در این منطقه جایگاه مناسبی برای استقرار جوامع انسانی از آغاز تا روزگار حاضر فراهم باشد. یکی از شاخص ترین دوره هایی که آثار جوامع انسانی آن در منطقه سنقر شناسایی شده، دوره مفرغ است. در بررسی های باستان شناختی منطقه از این دوره تعداد 25 محوطه باستانی شناسایی شده که این پژوهش به بررسی ویژگی ها و مشخصات سفالی و تحلیل الگوی استقراری آنها می پردازد. علاوه بر مطالعه ویژگی سفالی این دوره و نحوه تاثیر و تاثر داده های فرهنگی آن ها با مناطق و سرزمین های همجوار، پژوهش حاضر با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی gis تا حدودی به تاثیر عوامل زیست محیطی در شکل گیری استقرارهای این دوره پرداخته است. برای اثبات فرضیات از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. بعد از یک رهیافت مقایسه ای بر اساس داده های فرهنگی (سفال) عصر مفرغ منطقه سنقر، چنین استنباط می شود که این ناحیه در دوره مفرغ دارای ارتباطات منطقه ای و فرا منطقه ای با مناطق کنگاور، لرستان، شرق دریاچه ارومیه و منطقه آذربایجان بوده است. به طور کلی سفال های این منطقه تحت تاثیر شرایط بومی، محلی و همچنین تحت تاثیر ویژگی های فرهنگی سرزمین های مجاور قرار داشته است. سفال ها از نظر شکل و تزیینات با سفال های گودین iv، دوره k گوی تپه، آثار طبقه مفرغ قدیم یانیک تپه و آثار سفالی محوطه های جمهوری آذربایجان بسیار مشابه اند. در تحلیل نقش عوامل طبیعی موثر در شکل گیری استقرارهای دوره های سه گانه مفرغ این گونه استنباط می شود که اصلی ترین عامل طبیعی، نزدیکی به حاشیه رودخانه بوده و به تبعیت از مسیر رودخانه و تمرکز مراتع مرغوب تر در داخل دره ها و حاشیه رودخانه ها، استفاده از مراتع در توزیع سکونتگاه های منطقه در وهله دوم اهمیت قرار داشته است.
محمود حیدریان مهدی موسوی کوهپر
چکیده ندارد.
محمود حیدریان
چکیده ندارد.