نام پژوهشگر: محمدرضا صعودی
سارا علایی شهنی سامان حسینخانی
بسیاری از محیطهای کشت صنعتی دارای اسیدهای آلی به عنوان بخش مهمی از ترکیبات محیط می باشد. حضور مولکولهای اسیدی تغیرات متابولیکی را القا می کند که منجر به تنظیم فعالیتهای میکروبی می گردد. اسیدهای آلی نقش های دیگری در تولید زانتان بازی می کند. برای تولید زانتان با استفاده از محیط سنتزی سیتریک اسید به عنوان عامل شلاته کننده به منظور جلوگیری از رسوب نمکها محیط سنتزی تخمیر در طی استریلیزاسیون گرمایی استفاده شد. نشان داده شده است که اضافه کردن اسید سیتریک به ترکیبات محیط کشت بازده تولید زانتان را افزایش می دهد. محققین نشان داده اند که حدواسطهای چرخه tca باید اثر مشابه با اسید سیتریک بر روی سنتز زانتان داشته باشند. در این بررسی تولید بیوپلیمر زانتان با استفاده از اسیدهای آلی به عنوان منبع کربن توسط xanthomonas campestris b82 بررسی شد که در ابتدا میزان حداقل غلظت مهارکننده رشد برای اسیدهای استیک، سوکسینیک، فوماریک، فورمیک، و سیتریک سنجش گردید. میزان mic بر حسب میلی مولار برای اسید استیک (200)، اسید سوکسینیک (300)، اسید فوماریک(300)، اسید فورمیک(200)، اسید سیتریک (100) می باشد. برای بررسی اثر دقیق تراسیدهای آلی، اسید سیتریک که در تمامی محیطهای کشت صنعتی تولید زانتان به عنوان جزئی از ترکیبات محیط به کار می رفت حذف گردید و تنها یک اسیدآلی به عنوان منبع کربن علاوه بر سوکروز به کار رفت. نتایج به دست آمده با اسید سوکسینیک در غلظت 12/5 میلی مولار (g/l 14/66) بهتر از اسید سیتریک در غلظت 12/5 میلی مولار (g/l 14/3) بود و نتایج حاصل از اسید فوماریک مشابه سیتریک اسید مشاهده شد. نتایج تولید زانتان حاصل از اسید استیک و اسید فورمیک به عنوان منبع کربن اختلاف معناداری با سایر اسیدها در غلظتهای بهینه نشان داده نشد. بررسی تولید زانتان با استفاده از اسید آلی به عنوان محرک تولید نشان داد افزودن غلظتهای پایینی از اسید استیک در ابتدای فاز سکون و یا انتهای فاز لگاریتمی تولید زانتان را افزایش می دهد. افزودن 2 پالس اسید استیک 25/6 میلی مولار در انتهای فاز لگاریتمی (ساعات 24 و 26 پس از شروع کشت لگاریتمی) باعث تراکم زانتان بیشتری ( g/l11/5) نسبت به 3 پالس (g/l 11/05) و 1 پالس اسید (g/l 10/05)می گردد. روش سنجش atp نشان داد که در atp درون سلولی کاهشی ایجاد می شود که به نوبه خود هدایت مسیرهای متابولیک بسوی افزایش تولید زانتان را تشدید می کند.
پرستو صبایی فرد جواد حامدی
زانتان پلی ساکارید خارج سلولی است که توسط باکتری xanthomonas campestris تولید می شود و به دلیل ویژگی های رئولوژیک خاص در صنایع غذایی، نفت، آرایشی – بهداشتی، نساجی و ... کاربردهای گسترده ای دارد به طوری که نیاز به زانتان در بازار جهانی سالانه در حدود 10-5 درصد افزایش می یابد. از دیدگاه تخمیر، یکی از راه های افزایش تولید محصولات میکروبی، القای افزایش نشت و نفوذپذیری دیواره های اطراف سلول های مولد است. در این پژوهش از ترکیبات متفاوت ضد میکروبی استفاده شد تا اثرات آنها بر میزان تولید زانتان توسط xanthomonas campestris dsm 1706 ارزیابی شود. ترکیبات ضد میکروبی شناخته شده مانند آنتیبیوتیک های پنی سیلین و پلی میکسین، ترکیب دی (2- اتیل هگزیل) فتالات، با احتمال دارا بودن اثرات ضد میکروبی و نیز صاف شده کشت سویه های بومی اکتینومیست در زمان ها و غلطت های متفاوت بر باکتری مولد زانتان اثر داده شد و میزان تولید صمغ زانتان، ویسکوزیته حاصل از آن و نیز توده سلولی مورد بررسی قرار گرفت. در مورد آنتی بیوتیک های پنی سیلین و پلی میکسین، افزودن آنتی بیوتیک در هیچ یک از غلظت های مورد بررسی بر تولید صمغ زانتان، ویسکوزیته حاصل از آن و نیز توده سلولی اثر مثبت نداشته و در برخی غلظت ها نیز اثر منفی داشت. اگرچه افزایش آنتی بیوتیک ها در غلظت های مورد مطالعه اثر مثبتی بر پارامترهای تولید نداشت اما دارای کاربردهای خاص خود در صنعت تولید زانتان می باشد. افزودن آنتی بیوتیک می تواند در مورد آلودگی اتفاقی راکتور تولید نهایی جهت ممانعت از اثرات شدید ناشی از آلودگی بر تولید توصیه شود. هیچ گونه اثر مثبتی با استفاده از صاف شده کشت اکتینومیست ها به عنوان ماده ضد میکروبی دیده نشد. افزودن ترکیب دی (2- اتیل هگزیل) فتالات در زمان تلقیح باکتری در غلظت g/mlµ 1000 بر ویسکوزیته ظاهری و در غلظت های g/mlµ 100 و 500 بر میزان زانتان خام اثر مثبت داشت و در ساعت سی-ام تخمیر افزودن این ترکیب در غلظت g/mlµ 1000 بر ویسکوزیته ظاهری و میزان زانتان خام اثر مثبت داشت.
فرشته رحمتی خسرو خواجه
گونه های زانتوموناس کمپستریس به کمک غربالگری از خاک کرج، ایران جدا سازی شدند. این گونه های جدا شده به وسیله روش نیمه کمی از نظر توانایی تولید آمیلاز مقایسه شدند که سرانجام گونه زانتوموناس کمپستریس sam0302 انتخاب شد. آمیلاز به کمک روش رسوبدهی با آمونیوم سولفات و کروماتوگرافی تعویض آنیونی تخلیص شد. هموژنی بخش خالص شده توسط الکتروفورز ژل پلی اکریلامید بررسی شد و سپس وزن مولکولی آن 65 کیلو دالتون تعیین شد. دما و ph بهینه به ترتیب 47 درجه سانتیگراد و 1/6 مشخص شد. کاتیون های کلسیم پایداری دمایی آنزیم را که در 47 درجه سانتیگراد پایدار بود را افزایش داد، ولی حدود 90% فعالیت آن پس از 30 دقیقه در 1/6 = ph در 60 درجه سانتیگراد از بین رفت. به علاوه، مقادیر ثابت میکائیلیس و سرعت ماکزیمم آنزیم خالص شده در نشاسته محلول( دمای 45 درجه سانتیگراد، 1/6=ph ) به ترتیب 3/4 mg/mlو 2/4 µmol/min محاسبه گردید.
مطهره ارجمندنژاد محمدرضا صعودی
ترکیبات زنوبیوتیک و ترکیب های آروماتیک در نتیجه فرآیندهای صنعتی مختلف در طبیعت آزاد می شوند. فنل واحد ساختمانی اصلی بسیاری از ترکیبات سنتزی آروماتیک است. این ماده یکی از سمی ترین مواد موجود در پساب ها شناخته شده و غلظت مجاز آن در اکوسیستم ها بسیار اندک است. در نیم قرن اخیر اثرات زیان آور آلاینده ها آروماتیک، توجه زیادی به خود جلب کرده است. در این مطالعه، حضور ژن رمز کننده آنزیم کتکول 1و2 دی اکسیژناز(cata) در سویه بومی sko-1 بررسی و ژن مربوطه همسانه و بیان شد. بدین منظور dnaژنومی متعلق به باکتری بومی تجزیه کننده فنل استخراج شد و با پرایمرهای شناسایی، واکنش pcr انجام گردید. سپس یک جفت پرایمر با توجه به نواحی حفاظت شده ژن های مجاور طراحی و واکنش pcr با استفاده از آن ها انجام گرفت. محصول pcr تخلیص شد و تعیین توالی گردید و با استفاده از توالی به دست آمده پرایمرهای همسانه سازی طراحی و واکنش pcr با استفاده از آن ها انجام شد. محصول pcr تخلیص شد و در حامل بیانی pet28a(+)، همسانه گردید. پلاسمید نوترکیب در باکتری e.coli dh5? تراریخت شد. به منظور تایید همسانه سازی ، از سلول های تراریخته، پلاسمید استخراج شد. پلاسمید استخراج شده به وسیله pcr آنالیز شد. سپس محصول pcr تعیین توالی گردید. پلاسمیدهای نوترکیب دارای ژن cata، به میزبان بیانی bl21 تراریخت شدند. برای بیان ژن cata، کلونی های مثبت در محیط کشت lb دارای ?g/?l500 کانامایسین، کشت داده شدند. سپس iptg (mm1) به عنوان القاگر به محیط کشت افزوده شد. برای اطمینان از بیان ژن همسانه شده، sds-page انجام شد و محصول kd 38پروتئین نوترکیب مشاهده گردید. پروتئین نوترکیب با ستون ni-nta تخلیص گردید. سپس با توجه به توالی آمینواسیدی مربوط به پروتئین نوترکیب مدل سازی ساختمان سه بعدی آن با استفاده از نرم افزار swiss model انجام شد و توسط نرم افزار pdb viewer مورد بررسی قرار گرفت.
نازیلا سلیمان زاده محمدرضا صعودی
جیوه به عنوان یکی از خطرناک ترین فلزات سنگین، به هر شکلی که از منابع مختلف وارد محیط طبیعی می شود، به وسیله موجودات زنده آبی به ترکیب خطرناک تری (متیل مرکوری) تبدیل شده و در بافت های ماهی ها وپرندگان ذخیره می شود. این فلز تمایل بالایی برای اتصال به پروتئین ها داشته و باعث اثر بر سیستم های کلیوی و عصبی می شود. در ایران نیز در برخی از پساب های کارخانه ها آلودگی در حدود mg/l 10 به جیوه مشاهده شده است. جذب زیستی فلزات سنگین با استفاده از مواد زیستی از جمله مخمرها یک راه ارزان برای تیمار پساب های حاوی فلزات سنگین به شمار می آید. در میان مخمرها saccharomyces cerevisiae به دلیل اینکه محصول جانبی صنایع تخمیری بوده و به مقدار زیاد در دسترس می باشد توجه زیادی را به خود جلب می کند و به همین دلیل به عنوان ابزار پاکسازی زیستی در این پژوهش انتخاب شد. مقایسه جذب زیستی جیوه در 36 جدایه مخمری بدست آمده از نمونه های میوه های تخمیری و همچنین مخمر تجارتی نانوایی محدوده جذب 23/57% تا 42/99% را نشان داد. آزمون های ریخت شناسی و بیوشیمیایی اساسی برای شناسایی جدایه ها انجام شد، و جدایه ها به دو گروه منسوب به saccharomyces cerevisiae و دیگر سویه ها تقسیم شدند و از هر گروه یک جدایه که بیشترین میزان جذب زیستی را داشت (جدایه های ssl 3 و ssl 36) برای بررسی های بیشتر انتخاب شد. جدایه های ssl 3 و ssl 36از طریق آزمون pcr مورد شناسایی ژنتیکی قرار گرفتند و مشخص شد که جدایه ssl 3 به گونه saccharomyces cerevisiae و جدایه ssl 36 به گونه candida parapsilosis قرابت دارند. که جدایه ی ssl 36 نیز به دلیل توانایی بالا در جذب فلز برای بررسی بیشتر انتخاب شد. آزمون مقدماتی جذب جیوه با محلول های آبی محتوی 6 mg/l hg2+ برای هر 36 جدایه و مخمر تجارتی انجام شد و سنجش نمونه ها با روش اسپکتروفتومتری در محدوده سنجشmg hg2+/l 2-02/0 به وسیله ترکیب آن با 2- مرکاپتوبنزوتیازول (mbt) در محیط ستیل تری متیل آمونیوم بروماید (ctab) انجام گردید. تاثیر شرایط محیطی بر جذب توسط سویه تجارتی و سویه های ssl 3 و ssl 36 بررسی شد. سویه ی تجارتی و جدایه های ssl 3 و ssl 36 در شرایط متفاوتی در محدوه های دمایی °c 40-20،7-2 ph و مدت زمان 90-5 دقیقه حداکثر میزان جذبی برابر با mg hg2+/ g dry weight 12/2 ،28/2 و38/2 را نشان دادند. برای بررسی مدل جذب توسط مخمر تجارتی از ایزوترم فرندلیخ برای تفسیر داده ها استفاده شد و مقادیرk و 1/n به ترتیب برابر با 87/7 و 532/0 بدست آمد. در جذب زیستی با سلول های کشته شده مخمر تجارتی و جدایه ی ssl 3 میزان جذب نسبت به حالت زنده سلول ها افزایش پیدا کرد. در سلول های مغناطیسی شده مخمر تجارتی نانوایی و سویه ی ssl 3 میزان جذب به ترتیب برابر با mg/g 32/2 و 96/1 بود که نشانگر امکان استفاده از این تکنولوژی بدون اثر سوء بر توانایی جذب در این سویه هاست. جذب زیستی جیوه با استفاده از سلول های مخمری تثبیت شده در پلیمر آلژینات نیز انجام شد که دانه های آلژینات حاوی سلول های مخمر نسبت به دانه های بدون مخمر تثبیت شده 50% جذب بیشتری داشتند. امکان بازیابی و مصرف دوباره مخمرها وجود دارد و شستشوی سلول های مخمر تجارتی با اسید نیتریک 1 مولار بهترین عملکرد را نشان داد.
زهرا بلندقامت پور احیا عبدی عالی
با توجه به اهمیت به کارگیری الگوی دارویی مناسب در بیماری های عفونی، تحقیقاتی در جهت ابداع روش های سریع تعیین رژیم آنتی بیوتیکی صورت گرفته است. هدف از مطالعه حاضر طراحی محیط های کلریمتریک جهت کوتاه شدن زمان تعیین الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی، کاهش هزینه های ناشی از مصرف داروهای غیر ضروری و همچنین کاهش عوارض جانبی ناشی از مصرف بی رویه آنتی بیوتیک ها می باشد. طراحی این محیط ها بر اساس رشد سریع میکروارگانیسم ها و ایجاد تغییرات رنگی در حضور معرف مناسب می باشد. در خانواده enterobacteriaceae92.39% همخوانی کلی ( total agreement) مشاهده شد. همخوانی کلی در خانواده باکتری های غیر تخمیری ( non-fermentative bacteria) 90.46% ?می باشد ، ناهمخوانی عمده(major discrepancies) در این خانواده 3.28%?و درخانواده enterobacteriaceaeبرابر با 3.52% می باشد. با در نظر گرفتن اهمیت تعیین الگوی صحیح حساسیت آنتی بیوتیکی در همان روزی که عامل بیماری زا جداسازی می شود، می توان به کارگیری این محیط ها را به عنوان راهی برای بهبود روند تجویز دارو معرفی کرد.
طاهره قشقایی عزت عسگرانی
چکیده جنس xanthomonas حاوی گونه های باکتریایی بیماری زای گیاهی است که سبب ایجاد بیماری در گیاهان مختلف می شود. هر گونه طیف میزبانی ویژه ای دارد. علاوه بر ایجاد بیماری در گیاهان می شود، اغلب گونه های این جنس صمغ زانتان را از طریق فرایند هوازی تولید می کنند. صمغ زانتان بیوپلیمر مهمی است و در صنایع غذایی، نفت و آرایشی کاربرد دارد. در مطالعات بسیاری با استفاده از روش های زیست شناسی مولکولی سعی شده است که سطوح بالایی از تنوع ژنتیکی را در میان گونه های این جنس و نیز درون گونه ها نشان دهند، از طرف دیگر پاتووار ها از گونه های مختلف این جنس شباهت های بسیار زیادی را از خود نشان می دهند که این مسئله منجر به طبقه بندی مجدد این جنس شده است. در این مطالعه به شناسایی و بررسی تنوع ژنتیکی در میان سویه های xanthomonas پرداخته شد. شناسایی آن ها با کمک توالی یابی ژن 16s rrna انجام شد. در این روش از پرایمر های یونیورسال27f و 1492r استفاده شد. نتیجه ی توالی یابی با نرم افزار bio editبررسی شد و توالی ها همتراز شدند و سپس با برنامه ی blast با سایر توالی های موجود در پایگاه ncbi مقایسه شدند و درصد شباهت آن ها بررسی شد. در این پژوهش 15 سویه مورد بررسی قرار گرفت که 13 سویه دارای 100-99 درصد شباهت به گونه ی xanthomonas campestris بودند، یک سویه با 99 درصد شباهت به xanthomonas arboricola و xanthomonas campestrisشبیه بود و یک سویه هم 99 درصد شباهت را به گونه ی xanthomonas translucens نشان داد .به منظور بررسی بیشتر پلی مورفیسم از تکنیک های مولکولی دیگر مثلpcr- rflp و rep-pcr استفاده شد. در روشpcr-rflp دو ناحیه ی ژنی به طور مجزا بررسی شد. یکی ناحیه ی internal transcribed sequence (its) و دیگری ژن atpd. ناحیه ی its با 8 آنزیم محدود کننده و ژن atpd با سه آنزیم محدود کننده بررسی شد. نتایج its نشان داد که این ناحیه در بین سویه های xanthomonas تقریبا حفاظت شده است و لذا فقط یک سویه در اکثر بررسی ها با آنزیم های مختلف متفاوت بود و سه سویه هم با یکی از آنزیم ها متفاوت شدند. ولی سایر سویه ها تنوعی را با یکدیگر نشان ندادند. در بررسی ژن atpd سویه شماره ی 1 نتوانست با پرایمری که برای این ژن مورد استفاده قرار گرفت تکثیر شود و سایر سویه ها هم در هضم آنزیمی تفاوتی را نشان ندادند به جز سویه ی شماره ی 12 که با یکی از آنزیم ها یک الگوی متفاوت را نشان داد. برای بررسی های دقیق تر از تکنیک های rep-pcr و eric-pcr استفاده شد. از آنجا که این تکنیک ها به بررسی تنوع ژنتیکی در کل ژنوم می پردازند لذا برای بررسی پلی مورفیسم مناسب تر می باشند. الگوی eric-pcr حتی تنوع بالاتری را نسبت به الگوی rep-pcr نشان داد و در واقع توانست الگوی بهتری را از تنوع جمعیتی سویه های مورد مطالعه به ما نشان دهد و از طرفی روشی است که هم از نظر زمانی و هم از نظر هزینه مقرون به صرفه است و برای انجام مطالعات بعدی نیز توصیه می شود
عاطفه قربانی محمدرضا صعودی
استفاده از میکروارگانیسم ها برای احیای اکسی آنیون های سمی به شکل عنصری غیر سمی آن ها، روشی مقرون به صرفه در پاکسازی زیستی است. نظر به گزارش های اندک در زمینه ی پردازش اکسی آنیون ها توسط مخمرها، این پژوهش به جداسازی مخمرهای مقاوم به اکسی آنیون تلوریت و کرومات پرداخت. مخمرهای احیاکننده ی تلوریت با هدف کاربرد احتمالی آن ها در فزون سازی زیستی فراتر بررسی شد. در این تحقیق، 309 جدایه ی مخمری از پساب کارخانه های چرم سازی شهرک چرم شهر ورامین و تصفیه خانه های پالایشگاه های گازی پارس جنوبی جدا و خالص سازی شد. جدایه ها روی دو نوع محیط جامد حاوی غلظت های متفاوت تلوریت و کرومات، شامل محیط کشت کمپلکس بر پایه sda و محیط کشت حداقل غنی شده با عصاره ی مخمر کشت داده شد. بیش از 99% جدایه قادر به رشد و احیای تلوریت در محیط های کشت کمپلکس و حداقل مذکور به ترتیب تا غلظت 2 و 5/0 میلی مولار بودند. نتایج نشان داد که در محیط کمپلکس و محیط حداقل به ترتیب حدود 85% و 69% جدایه ها قادر به رشد در حضور 5 میلی مولار تلوریت بودند که در این غلظت لزوما رشد همراه با احیا نبود. آزمون مقاومت به کرومات نشان داد که در محیط کمپلکس و در حضور 10 میلی مولار کرومات بیش از 33% جدایه ها و در محیط حداقل غنی شده با عصاره ی مخمر و در حضور 3 میلی مولار این اکسی آنیون، بیش از 16% جدایه ها رشد کردند. بررسی احیای تلوریت در محیط مایع حداقل غنی شده با عصاره ی مخمر منجر به انتخاب دو جدایه ی sg 519 و sg 3702 گردید. بیش از 98% از تلوریت موجود در محیط حاوی 1 میلی مولار تلوریت توسط جدایه ی sg 519 و در محیط حاوی 1، 5/1 و 2 میلی مولار آن توسط جدایه ی sg 3702 در مدت یک هفته حذف گردید. نتایج نشان داد که میزان حذف تلوریت توسط جدایه ی sg 519 مستقل از میزان تلقیح اولیه بوده اما با افزایش غلظت تلوریت به شدت کاهش می یابد؛ در حالی که میزان حذف تلوریت توسط جدایه ی sg 3702 وابسته به میزان تلقیح اولیه بوده و با افزایش غلظت تلوریت کاهش چشم گیری ندارد. شمارش تعداد سلول های زنده مانده در پایان دوره ی گرماگذاری نشان داد که با افزایش غلظت تلوریت این تعداد کاهش یافته اما میزان کاهش برای جدایه ی sg 519 بیش از جدایه ی دیگر بود. این دو جدایه قادر هستند که در محیط حداقل غلظتی بیش از 15 میلی مولار را تحمل نمایند. شناسایی این دو جدایه بر پایه ی روش های فنوتیپی و مولکولی نشان دهنده ی شباهت 100 درصدی توالی 600 جفت بازی مربوط به 26s rdnaجدایه ی sg 519 به گونه ی rhodotorula mucilaginosa بود. جدایه ی sg 3702 قرابت کامل به گونه های شناخته شده نشان نداد، ولی این جدایه از نظر فنوتیپیک مشابه trichosporon domesticum و از نظر قرابت توالی d1/d2 مشابه t. montevideense می باشد، بر اساس درخت فیلوژنی این جدایه ممکن است گونه ای جدید باشد و لازم است که ویژگی های آن فراتر تعیین شود.
فرزانه سادات نقوی پریچهر حناچی
کاروتنوئیدها نه تنها می تواند به عنوان پیش ساز ویتامین آ عمل کنند بلکه قادر به عملکرد آنتی اکسیدانی و ضد توموری نیز می باشند. سنتز انواع مختلفی از کاروتنوئیدهای مهم به وسیله برخی از گونه های مخمری سبب شد تا این میکروارگانیسم ها به عنوان منابع کارآمد در تولید کاروتنوئید مطرح شوند. در این تحقیق غلظت کاروتنوئید تام در 3 سویه مورد بررسی قرار گرفت. سویه rhodotorula mucilaginosa به عنوان سویه ای با بیشترین مقدار کاروتنوئید تام انتخاب شد و باقی مطالعات بر روی آن انجام گردید. بهترین محیط کشت و بررسی شرایط محیطی بهینه شامل دوره ی انکوباسیون، دما، ph و شوری برای تولید حداکثر کاروتنوئید نشان داد که بهترین محیط کشت برای تولید کاروتنوئید تام محیط نیمه سنتزی mms بود و شرایط محیطی مورد بررسی به طور معنی داری بر روی تولید کاروتنوئید تام و رشد سلولی اثر داشت. هم چنین این امر مشخص گردید که استفاده از چرخه های انجماد – ذوب پیش از آغاز استخراج تاثیر مثبتی بر مقدار کاروتنوئید استخراج شده می گذارد. در مطالعه 5 روش شکست سلولی و 5 حلال مختلف به منظور افزایش بازده کاروتنوئید جداشده از سلول های مخمر سونیکاتور و اتانول به ترتیب به عنوان کارآمدترین روش شکست و بهترین حلال مشخص شدند. کروماتوگرافی لایه نازک در جهت مطالعه ی کیفی و کمی اجزای نمونه مشخص کرد که عصاره ی حاصل از دو جز تشکیل شده بود و یکی از آن ها احتمالا بتا-کاروتن و دیگری تورولارهودین است. در بخش دیگری از این مطالعه آزمایشات مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی بر پایه ی توالی دمین d1/d2 ی 26s rdna جهت شناسایی سویه ای با کد sg006 انجام پذیرفت و در نهایت، سویه ی sg006 به احتمال زیاد به عنوان rhodotorula soolaffiae شناسایی شد.
سعیده جعفری ندوشن محمدرضا صعودی
زانتان پلی ساکارید مهم تجاری است که توسط xanthomonas campestris تولید می شود و به دلیل ویسکوزیته ی بالا در صنایع دارویی ، غذایی و ازدیاد برداشت نفت کاربرد دارد. زانتان پلی مری خطی از گلوکز با پیوند ? (1?4) می باشد که زنجیره جانبی باردار منفی به آن متصل شده است. تجزیه ی زانتان نیز مانند تولید آن می تواند کاربردهای عمده ای داشته باشد. دو دسته آنزیم تخریب کننده ی زانتان وجود دارد. گروه اول شامل هیدرولازهایی هستند که زنجیره ی اصلی را می شکنند. گروه دوم شامل زانتان لیاز می باشد که باعث آزادشدن مانوز انتهایی زانتان می شود. در این پژوهش ph، درصد نمک، درصد زانتان و دمای بهینه ی رشد باکتری paenibacillus sp.sm0 و تولید آنزیم زانتان لیاز مورد بررسی قرار گرفت. تخلیص این آنزیم با روش های رسوب دهی با آمونیوم سولفات، ستون کروماتوگرافی تعویض آنیونی، ژل فیلتراسیون، با استفاده از هیدروکسی آپاتیت و ژل الکتروفورز انجام شد. نتایج نشان داد که زانتان لیاز در غلظت60% اشباع آمونیوم سولفات رسوب می کند و بیشترین میزان تخلیص و فعالیت ویژه این آنزیم نیز مربوط به این روش می باشد. در ژل فیلتراسیون و رسوب دهی با آمونیوم سولفات دو آنزیم زانتان لیاز و زانتاناز از یکدیگر جدا شدند و وزن مولکولی زانتان لیاز حدود 85 کیلودالتون تعیین گردید. ph بهینه فعالیت آنزیم زانتان لیاز برابر 8 در بافر تریس اسید کلریدریک است. دمای بهینه ی فعالیت اش oc30 می باشد. همچنین سوبسترا ویژگی و اثر یون های فلزی، edta، dtt و سایر قندها بر فعالیت زانتان لیاز تعیین شد. dtt اثری بر فعالیت اش نداشت.hg2+ و edta باعث کاهش 60 % فعالیت آنزیم شدند. fe3+ فعالیت آنزیم را به طور کامل منع کرد. شناسایی مولکولی باکتری نشان داد که این جدایه 98% به paenibacillus phyllosphaerae قرابت دارد و به عنوان paenibacillus sp.sm0 نامگذاری شد.
آمنه بختیاری حسین معتمدی
کیتین پلیمر خطی از واحدهای ان استیل گلوکز آمین است و توسط گروه وسیعی از موجودات مانند باکتری ها، قارچ ها، گیاهان و حیوانات سنتز می شود. کیتینازها گروهی از آنزیم های کمپلکس هستند که قادرند کیتین را به صورت کامل تجزیه کنند و جهت حذف پسماندهای کیتینی و کنترل بیولوژیک حشرات و آفت های قارچی کاربرد دارند. هدف از تحقیق حاضر، شناسایی باکتری های هوازی مولد کیتیناز از منابع محیطی می باشد. برای این منظور نمونه هایی از آب دریا، رسوبات، سخت پوستان دریایی، خاک مزارع کشاورزی و خاک منطقه نگهداری و پرورش زنبور عسل جمع آوری شد. سپس باکتری های مولد کیتیناز با کشت در محیط مایع و بعد در محیط جامد حاوی 3 درصد کیتین کلوئیدی، جداسازی شدند. کیتین از پسماند پوسته های میگو تهیه شد. در مرحله بعد جدایه های مولد کیتیناز بر اساس قطر هاله شفاف در محیط جامد انتخاب شدند و شرایط رشد بهینه ی دما، ph و غلظت نمک nacl، 4 جدایه برتر بررسی شد.از این 4 جدایه، یک جدایه که بهترین تولید کیتیناز را نشان داد، انتخاب و فاکتورهایی همچون بهترین درصد کیتین، بهترین منبع نیتروژن، دما و ph بهینه تولید آنزیم در مورد آن مشخص شد. پایداری آنزیم تولید شده در دماهای مختلف و ph های متفاوت و واحد آنزیمی آن نیز محاسبه شد. این جدایه ها با استفاده از تست های بیوشیمیایی و تعیین سکانس ژن 16srrna تعیین هویت شدند. در نتیجه این تحقیق 38 جدایه مولد کیتیناز جداسازی شد. 4 جدایه که بیشترین میزان تولید را داشتند متعلق به جنس هایachromobacter، lysinibacillus، paenibacillus و vibrio تشخیص داده شدند. از این بین جدایه ی wz1 (vibriogroup 512) بهترین تولید کننده آنزیم تشخیص داده شد. شرایط بهینه برای تولید کیتیناز توسط این جدایه عبارتبودند از: دمای c?30، 7ph، 5درصد nacl، منبع نیتروژن عصاره مالت، 48 ساعت انکوباسیون و 5/2 درصد کیتین. فعالیت آنزیمی در دمای 45 تا 50 درجه سانتی گراد و 5/6 phبه حداکثر مقدار خود می رسد. واحد آنزیمیکیتیناز و محتوای پروتئینی باکتری مورد مطالعه، به ترتیب 51/0 میکرومول و mg/ml 89/0 بودند. این پروتئین به طور نسبی خالص سازی شده و وزن مولکولی آن حدود 45 کیلودالتون گزارش شد.
فاطمه ستایش کیا عزت عسگرانی
صمغ زانتان یک اگزوپلی ساکارید میکروبی با کاربرد های گسترده در صنایع مختلف است. مطالعات وابستگی آشکاری میان سویه ی مورد استفاده و بازده و ویژگی های صمغ زانتان نشان می دهند. جداسازی سویه های xanthomonas spp. از زیستگاه های طبیعی هنوز کاراترین روش غربالگری سویه هایی با توانایی تولید زانتان و کیفیت رئولوژیکی بالا می باشد. پنجاه و نه نمونه خاک از زمین های زراعی چند منطقه در شهر اهواز و حومه ی آن جمع آوری شد. غربالگری باکتری ها بر روی محیط نیمه انتخابی sx agar و انجام آزمون های ریخت شناسی و بیوشیمیایی کلیدی منجر به 2 جدایه احتمالی xanthomonas spp. از میان 39 کلنی زرد و موکوئید شد. قابلیت تولید بیوپلیمر در جدایه های احتمالی مورد بررسی قرار گرفت. یکی از جدایه ها در محیط تولید هیچ بیوپلیمری تولید نکرد. بنابراین آزمون های بیوشیمیایی تکمیلی برای جدایه ی دیگر که ss309 نامیده شد، انجام گرفت. به این ترتیب شباهت فنوتیپی جدایه ی ss309 به xanthomonas. مورد تأئید بیش تر قرار گرفت. در پژوهش حاضر، از دو پرایمر یونیورسال 27f و 1492r برای شناسایی جدایه ی ss309 استفاده شد. به این ترتیب جدایه ی مورد نظر شباهت 100% به 4 گونه ی زانتوموناس شامل؛ x. campestris، x. gardneri، x.cynarae و x. cucurbitae نشان داد که به دلیل شباهت بسیار بالای این ناحیه در بین باکتری های این جنس است. از پرایمرهای اختصاصی گونه (hrccf2 و hrccr2) که یک بخش 519 جفت بازی از ژن hrcc متعلق به باکتری x. campestris را تکثیر می کنند، برای شناسایی جدایه استفاده شد. پس از انجام واکنش زنجیره ای پلیمراز، قطعه ای با طول تقریبی bp 520 از dna جدایه ی ss309 و سویه شاهد مثبت بدست آمد و شناسایی به x. campestris را تایید کرد ویسکوزیته ی مایع کشت و تولید خام، تولید خالص، توده ی سلولی و ویسکوزیته ی پلیمر برای جدایه ی ss309 (و باکتری x. campestris dsmz 1706) به ترتیب cp 64/623 ( cp96/1129)، g/l 55/7 ( g/l42/9)، g/l 26/6 ( g/l04/8(، g/l 29/1 ( g/l37/1) و cp 97/1248 (cp 1/972) تعیین شد. به منظور بررسی کاربرد بیوپلیمر در سیالات حفاری، زانتان تولید شده توسط جدایه ی ss309 برای انجام آزمون های استاندارد xc به آزمایشگاه گل شرکت مناطق نفت خیز جنوب فرستاده شد. دراین آزمون ها خواص رئولوژیکی بیوپلیمر تولیدی مثل ویسکوزیته ی پلاستیک، نقطه ی واروی و همین طور آبگمشدگی و قدرت ژل شدگی در ترکیب آب شیرین و cacl2 به ترتیب cp 24، lbs/1000ft2 25، ml 5/3 و lbs/1000ft2 8/6 تعیین شد. در این بررسی ها برای بیوپلیمر تولیدی هیچ گونه رسوب و ته نشینی مشاهده نشد. اما به دلیل نامطلوب بودن برخی ویژگی های زانتان تولیدی ازجمله نقطه ی واروی، برای کاربرد در حفاری مناسب تشخیص داده نشد.
همتا بابایی ناییج شایسته سپهر
فساد مواد غذایی، تشکیل بیوفیلم به وسیله ی باکتری های مرتبط با غذا و باکتری های بیماری زای مرتبط با غذا، مشکل های اساسی در صنایع غذایی به وجود آورده است. اگرچه تمیز کردن زیاد و روش های ضدعفونی به طور کلی شرایط بهداشتی را در صنایع غذایی فراهم می کنند و سلول های آزاد و بیوفیلم هایی که در مراحل اولیه تشکیل خود قرار دارند را از بین می برند. cis-2- decenoic acid ، یک مولکول سیگنال از خانواده ی فاکتورهای قابل انتشار است که در مطالعات قبلی به عنوان یک سیگنال القاکننده ی پراکندگی در بیوفیلم های تشکیل شده بوسیله ی چند جدایه از میکروارگانیسم ها شناسایی شده بود. به هر حال این موضوع که آیا cis-2-decenoic acid پتانسیل کمک به افزایش فعالیت های ضدمیکربی را دارد، ناشناخته است. در مطالعه حاضر، استفاده از cis-2-decenoic acid در ترکیب با مواد ضدمیکربی که به طور گسترده ای در محیط ها و تجهیزات مربوط به پردازش مواد غذایی و وسایل پزشکی مورد استفاده قرار می گیرند، برعلیه بیوفیلم های تک گونه ای که توسط باکتری های مرتبط با غذا تشکیل شدند، مورد بررسی قرار گرفت. پس از اینکه بیوفیلم ها در معرض سطوح پایینی از cda قرار گرفتند، سلول های باقی مانده بر روی سطح به آسانی به وسیله ی عوامل ضدمیکربی در تمامی محیط های کشت مورد آزمایش کشته یا حذف شدند، تا جایی که تیمارهای ترکیبی با cda باعث کاهش 80 درصدی در زیست توده تمامی کشت های مورد آزمایش گردید. همچنین رنگ آمیزی livedead نشان داد که بیشتر بیوفیلم هایی که بعد از تیمار ترکیبی با cda بر روی سطح باقی ماندند، مرده بودند. این داده ها پیشنهاد داد که تیمار ترکیبی با cda می تواند استراتژی جدیدی برای کنترل بیوفیلم ها در صنایع مختلف و تجهیزات پزشکی باشد.
آزاده رحمانی بادی پریسا محمدی
در طبیعت میکروارگانیسم ها به طور عمده به صورت جمعیت های استقرار یافته بر روی سطوح هستند که بوسیله ماتریکس خارج سلولی احاطه شده اند و بیوفیلم نامیده می شوند. میکروارگانیسم ها در داخل بیوفیلم ها از تحمل بسیار بالایی به ترکیبات ضد میکروبی برخوردار هستند که این ویژگی ریشه کنی آنها را بسیار دشوار می سازد. هدف از این مطالعه بررسی آخرین و مبهم ترین مرحله توسعه بیوفیلم که شامل پراکندگی هماهنگ سلول های منفرد، فرار آنها از بیوفیلم و در نهایت بازگشت آنها به فنوتیپ آزادزی می شود، است با این امید که بتوانیم به راهکارهایی هایی دست یابیم که قادر به جلوگیری از تشکیل بیوفیلم، عفونت های مرتبط با آن و همچنین ریشه کنی بیوفیلم های پایدار باشند. به تازگی گزارش شده است که یک اسید چرب اشباع نشده بنام cis-2-decenoic acid بوسیله باکتری pseudomonas aeruginosa در کشت های بسته و همچنین پیوسته تولید می شود که مسئول القای یک پاسخ پراکندگی در بیوفیلم های تشکیل شده به وسیله برخی باکتری های گرم منفی از جمله خود p. aeruginosa، باکتری های گرم مثبت و همچنین مخمر candida albicans است که بیانگر فعالیت بین سلسله ای این مولکول سیگنال دهنده می باشد. در مطالعه حاضر با استفاده از تکنیک ریزآرایه مشخص گردید که cis-2-decenoic acid نه تنها باعث برانگیخته شدن پاسخ پراکندگی در بیوفیلم های p. aeruginosa می گردد بلکه تغییرات بسیار گسترده ای را در بیان ژن های این باکتری القا می کند که ماحصل آنها افزایش پایداری و بیماری زایی این پاتوژن در اکوسیستم های مختلف است. هرچند، در ادامه نتایج این پژوهش نشان داد که به دلیل ویژگی های ضد بیوفیلمی cis-2-decenoic acid، این مولکول قادر است در صورت ترکیب شدن با آنتی بیوتیک ها و بیوسایدهای معمول نظیر آمپی سیلین، سیپروفلوکساسین، ونکومایسین، توبرامایسین، پراستیک اسید، پراکسید هیدروژن و کلرهگزیدین بیوفیلم های تک گونه ای، دوگونه ای و همچنین چندگونه ای متشکل از پاتوژن های متعددی که در آلودگی محصولات غذایی (staphylococcus aureus، salmonella enterica، e. coli) ایجاد عفونت های دستگاه ادراری وابسته به کاتاترها (e. coli و (klebsiella pneumoniae و همچنین ایجاد پلاک های دندانی streptococcus mutans) و c. albicans) نقش مهمی دارند را ریشه کن کند. این یافته ها نشان می دهد که تیمارهای ترکیبی با cis-2-decenoic acid می توانند به یک راهکار نوین به منظور کنترل بیوفیلم ها در بسیاری از زیستگاه های مختلف صنعتی و بالینی تبدیل شوند.
مهدیه صانعی محمد رعایایی اردکانی
مخازن نفتی منابع زیرزمینی از آلکان های با زنجیره کوتاه و بلند (c1-c30)، خطی، زنجیره ای و شاخه دار هستند. گاز طبیعی در اثر فشار مخزن به صورت عمودی به سمت بالای سطح زمین نفوذ می کند و بخشی از آن توسط میکروارگانیسم های اکسیدکننده هیدروکربن مصرف می شوند. این میکروارگانیسم ها می توانند از آلکان های کوتاه زنجیره (c1-c4)، به عنوان منبع کربن و انرژی استفاده کنند. از آن جایی که اکتشاف ژئومیکربی هیدروکربن ها یک روش اکتشافی بر اساس نفوذ هیدروکربن های سبک از جمله گاز متان از منابع نفت و گاز به سمت سطح زمین و استفاده از آن ها توسط باکتری های مصرف کننده متان می باشد می توان از این باکتری ها به عنوان اندیکاتورهای میکربی به منظور اکتشاف نفت و گاز استفاده کرد. هدف از تحقیق حاضر، جداسازی و شناسایی باکتری های مصرف کننده متان به عنوان تنها منبع کربن و انرژِی بود. برای این منظور نمونه هایی از مناطق نفتی، مشکوک به نفت و غیر نفتی جمع آوری شد. سوسپانسیون باکتریایی تهیه و به محیط اختصاصی nms براث تلقیح شد سپس ارلن ها در سامانه جارهای حاوی اتمسفر 50 درصد هوا و 50 درصد متان (با خلوص 99/99 درصد)، قرار گرفتند. مخلوط گازی هر دو روز تجدید می شد. سپس نمونه های کشت مایع روی پلیت های nms آگار توزیع شد. پلیت ها به مدت دو هفته در جارهای با ترکیب گازی ذکر شده قرار گرفتند. کلنی های تک به پلیت های nms آگار تازه منتقل و به مدت چند هفته گرماگذاری می شد. منحنی رشد جدایه ها در مقادیر مختلف دما و ph رسم شد. این جدایه ها با استفاده از تست های بیوشیمیایی و تعیین سکانس ژن 16s rrna تعیین هویت شدند. در نتیجه این تحقیق، سه جدایه متعلق به sphingomonas sanguinis، sphingomonas parapaucimobilis و achromobacter xylosoxidans. از مناطق نفتی و مشکوک به وجود نفت جداشدند. شرایط بهینه برای رشد توسط هر سه جدایه عبارت بودند از: دمای 30 درجه سانتی گراد و 4/7 ph . براساس نتایج بدست آمده می توان بیان کرد که باکتری های جداسازی شده توانایی مصرف متان را دارند و می توان از آن ها به عنوان اندیکاتورهای میکربی در اکتشاف نفت استفاده کرد.
رویا تولایی ژیلا آزاد
چکیده ندارد.
سمانه صدیقی خویدک محمدرضا صعودی
چکیده ندارد.
سارا صدرمحمدبیگی شایسته سپهر
چکیده ندارد.
وحیده شعبانی فرشته افتخار
چکیده ندارد.
فاطمه رمضانی شایسته سپهر
چکیده ندارد.
سارا صدر محمد بیگی شایسته سپهر
پروتئازهای تولید شده توسط گونه های bacillus گروه مهمی از آنزیم های مورد استفاده در صنعت می باشند که تولید پنیر یکی از کاربردهای این پروتئازها در صنایع لبنی می باشد. در جستجو برای جداسازی باکتریهای مولد پروتئاز از 4 نمونه شیر فاسد، با توجه به اینکه مایع رویی کشت قادر به دلمه کردن شیر باشد، 17 باکتری غربال شد. پس از انجام آزمایش های مختلف برای انتخاب بهترین باکتری حاوی آنزیم لخته کننده، در نهایت باکتری 17 انتخاب گردید. با بررسی اثر القا در تولید آنزیم مشخص شد که باکتری 17 در محیط حداقل (محیط فاقد پروتئین) آنزیمی تولید نمی کند و در نتیجه تولید پروتئاز در این باکتری نیاز به القا دارد. به منظور کاهش هزینه تولید آنزیم، از کنجاله سویا بعنوان محیط کشت برای تولید مقرون به صرفه پروتئازهای خارج سلولی استفاده نموده و سپس به روش تغییر یک فاکتور در زمان، تولید آنزیم در باکتری 17 بهینه گردید. با توجه به نتایج بدست آمده، بهترین شرایط تولید آنزیم توسط این باکتری شامل محیط حداقل به اضافه 2% آرد کنجاله سویا، میزان همزنی 60 دور در دقیقه، دمای 37 درجه سانتی گراد، مدت گرماگذاری 48 ساعت و میزان 02/0 مولار کلرید پتاسیم بود که این شرایط میزان فعالیت لخته کنندگی شیر در هر میلی لیتر مایع رویی کشت باکتری را از 1 واحد به 60 می رساند. سپس شناسایی باکتری 17 با استفاده از آزمایش های بیوشیمیایی و تعیین توالی قسمتی از ژن 16s rrna انجام گرفت که نشان داد این باکتری جزء جنس bacillus بوده و از اینرو آنرا bacillus sp. sa87 نام نهادیم. با توجه به مزایای زیاد کیموزین نسبت به پروتئازهای باکتریایی و قارچی، این آنزیم هنوز هم بعنوان بهترین لخته کننده شیر در صنایع لبنی مطرح می باشد. هدف قسمت دیگری از این پژوهش، کلون سازی و بیان ژن پروکیموزین در مخمر p. pastoris بود. ژن پروکیموزین (گوساله) کامل و ژن فاقد اگزون 6 در پلاسمید ppic9k کلون و با کمک الکتروپوریشن به درون سلولهای سویه gs115 انتقال یافت. اینتگریت شدن پلاسمید با بررسی رشد در محیط فاقد هیستیدین تأیید شد؛ همچنین پس از انجام pcr قطعاتی به طول تقریبی 1587 جفت باز معادل ژن پروکیموزین کامل و 1473 جفت باز معادل ژن پروکیموزین فاقد اگزون 6 مشاهده گردید. سپس مشخص شد که اینتگرنتها به لحاظ مصرف متانل یک دسته هستند (mut+) یعنی همگی قادر به مصرف سریع متانل می باشند. به منظور انتخاب مستقیم ترانسفورمنتهای چند نسخه ای، کلون ها در غلظتهای 25/0، 5/0، ? و 2 میلی گرم جنتیسین در هر میلی لیتر محیط کشت رشد داده شدند. کلون 6 (از سری کلونهای حاوی ژن پروکیموزین کامل) و کلون 44 (از سری کلونهای حاوی ژن پروکیموزین فاقد اگزون 6) به مدت 5 روز در حضور 2% متانل القاء شدند. سپس میزان بیان پروتئین نوترکیب در عصاره سلولی و سوپرناتانت آنها (پس از تیمارهای مختلف) توسط الیزا، sds-page و وسترن بلاتینگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت بیان پروکیموزین فقط در کلون 6 (از سری کلونهای حاوی ژن پروکیموزین کامل) هم در عصاره سلولی و هم در سوپرناتانت دیده شد که بعلت رشد بر روی محیط حاوی 2 میلی گرم بر لیتر جنتیسین احتمالاً چندین نسخه از کاست بیان در ژنوم آن اینتگریت شده است. درمرحله بعد وجود mrna پروکیموزین نوترکیب به کمک rt-pcr بررسی شد که نتیجه فقط برای همان کلون حاوی ژن پروکیموزین کامل (کلون 6) مثبت بود.
مسعود اعتضاد خسرو خواجه
حضور یونهای فلزات سنگین در داخل آبها و پسابهای صنعتی بدلیل سمی بودن ، یک مشکل بزرگ برای محیط زیست محسوب می شود. این آلوده کننده ها می توانند در ارگانیسمهای موجود زنده تجمع کنند و در نتیجه باعث بروز انواع بیماریها برای انسانها می شوند. جمع آوری و دفع پساب چه از نقطه نظر بهداشتی و چه از نظر اقتصادی در دیدکلان از اهمیت خاصی برخوردار بوده و انجام تصفیه و رها سازی پساب تصفیه شده و یا استفاده مجدد از پساب از موضوعات مهم جوامع صنعتی و رو به رشد می باشد. صرف نظر از چگونگی مصرف پساب تصفیه شده ، تصفیه فاضلاب را می توان از اصلی ترین و مهمترین معضلات جوامع امروزی به شمار آورد. در این میان احیای باکتریایی اکسی آنیونهای سلنیوم ( سلنات و سلنیت) به عنصر سلنیوم یک فرایند زیستی مهم در حذف آن از پساب می باشد. باکتری bacillus sp. stg-83 توسط آقای دکتر صعودی و همکارانشان از چشمه نی دشت جدا شده بود. این باکتری گرم مثبت و بی هوازی اختیاری، قادر است اکسی آنیونهای سمی و محلول سلنیوم( سلنات و سلنیت) و تلوریم( تلوریت) ر ا به فرم غیر محلول و غیر سمی سلنیوم عنصری احیا کند. در این تحقیق، آنزیم سلنات ردوکتاز و آنزیم تلوریت ردوکتاز حاصل از این باکتری تخلیص و خصوصیات سینتیکی آنها تعیین شد. مراحل تخلیص شامل رسوب با سولفات آمونیوم و روشهای کروماتوگرافی با استفاده از رزینهای سفاکریل s-200 و فنیل سفارز بود. مقدار km و vmax آنزیم سلنات ردوکتاز برای سوبسترای سلنات به ترتیب mm3/24 و µmol.min-1.mg-2/17 محاسبه شد. محدوده ph بهینه آنزیم 5/5-6 و دمای بهینه فعالیت آنزیم °c38 بدست آمد. کاتیون های mn2+ ,mg2+ ,k+ وca2+ فعالیت آنزیم را کاهش دادند. وزن مولکولی آنزیم با استفاده از کروماتوگرافی ژل فیلتراسیون در حدود kda 182 تعیین شد. مقدار km و vmax برای تلوریت ردوکتاز به ترتیب mm 2/63 و µmol.min-1.mg-1 5/18 بدست آمد. آنزیم بیشترین فعالیت را در دمای °c35 و8ph= از خود نشان داد. کاتیون های یک ظرفیتی و دو ظرفیتی تاثیری بر فعالی آنزیم نداشت. با استفاده از کروماتوگرافی ژل فیلتراسیون، وزن آنزیم در حدود kda 197 تعیین شد.
آزاده سجادیان جمشید فولادی
نمونه های جدا شده از حوضچه های آبگرم محلات، مشکین شهر و لاریجان برای غربالگری بیوکاتالیزور مناسب واکنش هیدرولیز نشاسته، بر روی محیط نشاسته آگار در درجه حرارتc °65 بمدت 24 ساعت کشت داده شده وبا اضافه کردن معرف ید و تشخیص بیشترین هاله ایجاد شده، سویه ایزوله شده از حوضچه آبگرم مشکین شهر، بعنوان سویه برتر انتخاب شد. با انجام تستهای بیوشیمیایی، نتایج زیر بدست آمد: از نظر مورفولوژی کلنی، باکتری مورد نظر دارای کلنی های گرد با حالت موکوئیدی است. باسیل گرم مثبت، متحرک و دارای توانایی تولید اسپور می باشد. بی هوازی اختیاری بوده و کاتالاز مثبت و اکسیداز منفی است. توانایی احیائ نیترات به نیتریت را دارد. اوره آز و سیترات مثبت، اندول و sh2 آن منفی است. توانایی تخمیر قندهای گلوکز، گزیلوز، لاکتوز و آرابینوز را دارد. و قادر به استفاده از قند مانیتول نیست. بیشترین کدورت در محیط های دارای ph 5/5-5/6 و دماهای بین°c 50-80 دیده شد. همچنین این باکتری قادر به تحمل میزان نمک 1و2% می باشد. با بررسی بهینه سازی شرایط محیط کشت، مشخص شد که مناسب ترین دما و ph برای تولید آنزیم α-آمیلاز مقاوم حرارتی توسط سویه مورد نظر در حضور 1% نشاسته محلول در محیط کشت ، 70ᵅc و ph 6 ،می باشد و بهمین ترتیب بیشترین فعالیت کاتالیزوری ویژه آنزیم در حضور 1% نشاسته محلول در محیط کشت ،در درجه حرارت c °70 ،و ph 6 ، می باشد. با اضافه کردن mm 10ca2+ , 1% پپتون، و5/0% عصاره مخمر ،به محیط کشت پایه افزایشی هم در مقدار توده سلولی و هم در تولید آنزیم مشاهده شد. همچنین مشخص شد که با افزودن غلظت یونهای fe3+ و2+ cu فعالیت آنزیم مورد نظر کاهش پیدا می کند و بمدت 45 دقیقه در درجه حرارت °c 100 تغییر قابل ملاحظه ای در فعالیت انزیم مو.رد نظر ایجاد نمی شود. با انجام الکتروفورز در حضور سدیم دو دسیل سولفات تک باند با وزن مولکولی تقریبی56 kdمشاهده شدکه با مقایسه با باندهای حاصل از فعالیت آنزیم در ژل سنجش آنزیم شده، مطابقت داشت.
فاطمه یاریان پریناز قدم
بعضی از پروتئین های باکتریایی? به دلیل وجود برخی ویژگی های بیوشیمیایی مشابه با پروتئین های هیستونی یوکاریوتی? پروتئین های شبه هیستونی نامیده می شوند. پروتئین های خانواده hu? بزرگ ترین خانواده از پروتئین های شبه هیستونی هستند که در همه باکتری ها وجود دارند و توالی آمینواسیدی آنها? 20 درصد با هم شباهت دارند. توالی پروتئین hu می تواند حتی در سویه های یک گونه نیز متفاوت باشد. از بین گونه های مختلف باسیلوس مورد بررسی? پروتئین مشابه با hu جداسازی شده که hb نامگذاری گردیده است و مشخص شده که شباهت توالی آمینواسیدی این پروتئین در این گونه ها حدود 80 درصد می باشد. این پروتئین توسط ژن hbs کد می گردد. توالی ژن hbs تنها در یک سویه از باکتری b. subtilis (23857 atcc) بررسی شده است و در بانک ژنی وجود دارد. در این مطالعه? dna ژنومی متعلق به سه سویه از باکتری b. subtilis دارای atcc ?6633 12711 و 6051 ? استخراج شد و ژن hbs موجود در آنها توسط روش pcr بررسی گردید. محصولات pcr تعیین توالی شد و مشخص گردید که در سویه b. subtilis با6633 atcc ? تنها در یک نوکلئوتید نسبت به سویه مرجع (23857 atcc)? تفاوت وجود دارد اما در دو سویه دیگر (با6051 atcc و 12711) این توالی کاملا مشابه است. بنابراین در این مطالعه سویه دارای6633 atcc به عنوان مرجع? برای نخستین بار برای تهیه پروب غیر رادیواکتیو مورد استفاده قرار گرفت. محصول pcr در سویهb. subtilis با atcc 6633 به وسیله نوکلئوتید نشاندار شده با دیگ اکسی ژنین? نشاندار شد و شرایط تهیه پروب و دورگه سازی بهینه گردید و برای تعیین صحت آن از این پروب برای شناسایی ژن hbs در سویه b.subtilis atcc 6633 به وسیله روشblotting dot و southern blotting استفاده شد.
محمدرضا صعودی فریدون ملک زاده
در این بررسی تاثیر برخی از فنل ها و کینون های طبیعی بر قارچهای ساپروفیت و بیماریزا بویژه گونه های مولد کچلی در شرایط invitro ، invivo مورد تحقیق قرار گرفته است .