نام پژوهشگر: جلال فاطمی
جلال فاطمی نوراله قیصری
تشکل ها و گروههای سیاسی در ساختار سیاسی مردم سالار، از جمله ویژگی ها و عوامل موثر در ظهور و بقای آن به شمار می روند. از آنجا که مردم سالاری یکی از ارکان گفتمان و اندیشه سیاسی حضرت امام(س) محسوب می شود هیچ گاه مخالفتی با فعالیت آزادانه ی تشکل های سیاسی در چارچوب قانون اساسی و اصول، ارزش ها و مصالح حکومت اسلامی نمی نمایند. به طور کلی در نگرش ایشان امر سیاست و فعالیت های سیاسی منحصر به گروه، جناح، و یا صنف خاصی نیست و همه ی مردم حق مشارکت در تمامی امور سیاسی کشور را دارند مگر در مواردی که این فعالیت ها با مصالح اسلام و جامعه در تضاد باشد. حضرت امام(س) بر ضرورت ساماندهی سیاسی تأکید می گذارند و اصل تشکل و تحزب در نظام سیاسی را به عنوان یک حق و البته با شروط خاص آن پذیرفته اند. با این حال همواره این شائبه مطرح بوده که اساساّ و جود تشکل، تحزب و گروههای سیاسی با حکومت مبتنی بر ولایت فقیه در گفتمان سیاسی حضرت امام(س) ناسازگار است و ایشان هیچ اعتنا و وقعی برای این مهم قائل نبوده اند. همچنین همواره در نقد عملکرد تشکل ها و گروههای سیاسی نیز، انحراف از اندیشه ها و سیره ی عملی و نظری سیاسی حضرت امام(س) مطرح بوده است. حال نیاز اساسی و جدی است تا نگرشی دوباره بر مفهوم تشکل ها، گروهها، جناح ها، و احزاب سیاسی در اندیشه و گفتمان سیاسی حضرت امام(س) صورت پذیرد تا علاوه بر پاسخگویی به شائبه های موجود در باب این مقولات، مختصات تشکل سیاسی مطلوب و اشکال منحرف آن در نظام اسلامی تبیین گردد و همچنین آن بخش از زوایای اندیشه های حضرت امام(س) درباره سامان سیاسی که تا کنون مغفول مانده است باز نمایی گردد تا برای سیاستگذاران و برنامه ریزان این عرصه راهنما و ضوابط مطلوب به دست داده شود.
جلال فاطمی
چکیده ندارد.
جلال فاطمی حسینعلی قبادی
شناخت ادبیات داستانی معاصر فارسی که بخش اعظم ادبیات امروز ایران را شامل می گردد، مستلزم نقد و تحلیل موشکافانه است. در این میان هوشنگ گلشیری از نویسندگان پرکار ادبیات داستانی معاصر می باشد. گلشیری با توجه به آفرینش بیش از چهل داستان کوتاه و چند رمان و داستان بلند، جایگاه ویژهی در بین ادبیان و داستان نویسان معاصر دارد. هدف ما در این تحقیق، نقد و بررسی آثار داستانی گلشیری با استفاده از عناصر مهم داستانی و با تکیه بر نظریه های جدید ادبی بوده است تا بتوان پس از پایان مراحل تحقیق در تدوین تاریخ ادبیات معاصر و نقد داستان نویسی به منظور عرضه به منتقدان و داستان نویسان جوان و غنی کردن فرهنگ نقد و شناسایی دقیقتر مسایل نقد داستان معاصر استفاده شود. روش ما در این تحقیق، ابتدا مطالعه نقد نظری و عناصر داستان بود که پس از احاطه بر نقد نظری، به طور عملی داستانهای گلشیری مورد نقد و بررسی قرار گرفت که با تکیه بر عناصر داستان و با تاکید بر درونمایه آثار، داستانها مورد نقد و تحلیل موشکافانه قرار گرفت که حاصل تحقیق و دستاوردهای آن به ترتیب زیر به دست آمده است:- گلشیری با تاثیرپذیری از رمان نو فرانسه و به تبع آن با استفاده از جریان سیال ذهن، قصد دارد با نفوذ به لایه های زیرین ذهن شخصیت، به شناخت خود، دیگری و جامعه دست یابد. - گلشیری با تسلط نسبتا کافی به ادبیات هزار رساله ایران، به اغلب مولفه های فرهنگی خود پی برده است و با بهره گیری از امکانات زبان به آفرینش آثار ادبی محکم دست زده است. - اکثر داستانهای گلشیری به زندگی و درگیریهای فکری روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان محدود می شود و با جرات می توان او را نویسنده قشر تحصیل کرده و نویسنده به شمار آورد.- در آثار گلشیری، زندگی و مشکلات مردم کمتر نمود پیدا کرده است و صدای مردم در داستانهای او کمتر به گوش می رسد.