نام پژوهشگر: احمد زواران حسینی
محمد انصاری احمد زواران حسینی
hla-g یک آنتی ژن کمپلکس بافتی غیر کلاسیک میباشد و 7 ایزوفرم مختلف شامل 4 نوع متصل به غشاء (g1,g2,g3,g4)و 3 نوع به عنوان پروتئینهای محلول (g5,g6,g7)دارد.الگوی بیان انتخابی رونوشتهای hla-g در بافتها نمایانگر وجود کنترل رونویسی محکم بیان ژنی می باشد.سایتوکاینهایی مانند اینترفرونها و il10 سبب تحریک بیان این آنتی ژنها می شوند. هدف این مطالعه بررسی اثر ifn-γ بر بیان رونوشتهای hla-g در سلولهای تک هسته ای خون محیطی افراد سالم و مبتلا به بیماری خود ایمن لوپوس اریتروماتوز سیستمیک است. در این مطالعه با هدف بررسی رونوشتهای hla-g در جمعیت سالم و مبتلا به لوپوس ابتدا 20 نمونه افراد دچار بیماری لوپوس و 15 نمونه افراد سالم انتخاب شده و از هر فرد 5 سی سی خون دارای edta گرفته سپس با روش فایکول لایه مربوط به pbmc را جدا نموده و سلولها را در مجاورت اینترفرون گاما به مدت 48 ساعت کشت داده و سپس توسط روش ترایزول اقدام به استخراج rna از سلولها نموده و بعد از تبدیل آنها به cdna و انجام rt-pcr ، محصول حاصل توسط روش الکتروفورز مورد ارزیابی قرار گرفت. با آنالیز نمونه های مورد بررسی مشخص شد که میزان بیان hla-g در افراد مبتلا به لوپوس نسبت به افراد نرمال بالاتر می باشد و اینترفرون گاما در بیان این مولکول در افراد نرمال نسبت به افراد دچار لوپوس موثرتر است.
غلامرضا گودرزی مرتضی ستاری
اگزوپلی ساکارید موکوئیدی (آلژینات) یک فاکتور کلیدی در پاتوژنز عفونت های مزمن سودوموناس آئروژینوزا از جمله سیستیک فیبروزیس است. آلژینات بدلیل ماهیت ضد فاگوسیتوزی با پاکسازی سودوموناس آئروژینوزا تداخل می کند. همچنین به عنوان یک ادهزین برای سویه های موکوئیدی عمل می کند. ایمونوژنیسیته آلژینات بدلیل ماهیت « غیر وابسته به سلول t » در انسان متوسط است. این باکتری همچنین دارای یک فلاژل قطبی ست که از واحد های فلاژلین ساخته می شود. فلاژل به عنوان یک ایمونوژن قوی، نقش مهمی در حرکت، کموتاکسی و استقرار سودوموناس آئروژینوزا در فاز حاد عفونت ها دارد. یافته های اخیر به نقش فلاژلین در شناسایی باکتری ها بوسیله میزبان و القاء پاسخ های ایمنی ذاتی بواسطه toll-like receptor-5 تاکید دارند. در این مطالعه ژن فلاژلین (flic) از سویه m 8821 با pcr تکثیر و در وکتور بیانی pet-28a کلون شد. فلاژلین نوترکیب در e.coli bl-21(de3) plyss به شکل تجمعات انکلوژن بادی بیان گردید. انکلوژن بادی ها در گوانیدین هیدروکلراید حل و با استفاده از رزین نیکل تخلیص و فولدینگ مجدد پیدا کردند. در یک تلاش برای ارزیابی اینکه آیا کونژوگاسیون آلژینات به یک پروتئین حامل می تواند ایمونوژنیسیته آن را ارتقاء بخشد، پلی مرهای با وزن مولکولی بالای آن به کمک 1- اتیل -3- ( 3- دی متیل آمینوپروپیل)-کربودی ایمید هیدروکلراید (edac) به عنوان پیوند دهنده و آدیپیک اسید دی هیدرازید به عنوان فاصله انداز به فلاژلین نوترکیب متصل شد. در مقایسه با مخلوط آلژینات/ فلاژلین، تزریق کونژوگه به موش های balb/c سطح igg علیه آلژینات را 1/7 برابر افزایش داد. هر چند ایمونیزاسیون با آلژینات طبیعی در تولید آنتی بادی های اپسونیک ناکارآمد بود اما سرم حاصل از موش های ایمن با کونژوگه، جذب و مرگ اپسونیک سویه موکوئیدی m 8821 را 29/4 % نسبت به مخلوط آلژینات/ فلاژلین ارتقاء بخشید. موش های ایمن با کونژوگه در چالش داخل صفاقی با دوز کشنده سویه موکوئیدی هترولوگ نسبت به گروه شاهد 57/14 % افزایش بقا داشتند.
داود اسماعیلی اشرف محبتی مبارز
گروههای موشی با آنتی ژنهای rcaga+ cpg، lps + cpg،pbs و r caga+ lps + cpg سه بار از طریق خوراکی و دو بار از طریق داخل عضلانی طی فواصل 10 روزه ایمن شدند. پاسخ های اختصاصی اینترفرون گاما، اینترلوکین 4، اینترلوکین 10و tgf? در طحال موش های ایمن شده بعد از مواجهه با سویه ss1 با روش الایزا اندازه گیری شد.میزان کشندگی لیپو پلی ساکارید هلیکوباکتر پیلوری نسب به e. coli و بروسلا کمتر بود. میزان توکسیسیته و کشندگی سروتیپ o2 نسبت به بقیه پایین تر بود. تیترهای آنتی بادی igg1 و igg2a اندازگیری و نسبت igg2a/igg1 در گروه rcaga + cpg بیشتر از یک بوده که نشانه ایمنی سلولی است. اطلاعات نشان می دهد که ایمونیزاسیون با rcaga+ lps + cpg پاسخ ایمنی th1 را افزایش داده که برای پاکسازی هلیکو باکتر پیلوری ضروری است. پروتئین نوترکیب caga در غلظت یک میکرگرم قادر به تحریک بسیار مناسب تکثیر لنفوسیتها (mtt ) بود.الیگو نوکلئوتید cpg ادجوانت مناسبی جهت تحریک پاسخ ایمنی th1 گزارش شده است.پاسخ قوی ایمنی th1 در اثر ایمونیزاسیون با rcaga + lps + cpg مشاهده گردید. به منظور تایید پاسخ th1/th2 تولید سایتوکاین های اختصاصی آنتی ژن بعد از مواجهه با سویه ss1 اندازه گیری گردید.اگرچه در هر دو گروه rcaga +lps + cpg و lps + cpg افزایش تولید اینترلوکین 12 و اینتر فرون گاما سلولهای طحالی مشاهده گردید اما در گروه rcaga+ lps+ cpg افزایش مشخصی نسبت به تمامی گروهها مشاهده گردبد(p<0.05 ( .بین گروه کنترل و rcaga+cpg هیچ اختلاف مشخصی مشاهده نگردید.برعکس در گروه rcaga + cpg افزایش مشخصی در تولید اینترلوکین4 (p<0.04 ) و افزایش تیتر igg1 مشاهده گردید. در گروه ایمن شده با rcaga+lps+cpg افزایش فوق العاده ای در پاسخ ایمنی سلولی مشاهده شده که نشانه اثر سینرژیستی این دو کاندید ایمونیزاسیون می باشد.در گروه ایمونیزه شده با rcaga + lps + cpg و lps + cpg میزان اینتر لوکین 10 و tgf? نیز بعد از مواجهه افزایش نشان داد که نشان دهنده این است که حضور lps موجب تحریک تولید سایتوکاین های تنظیمی و بالانس th1/th2 شده و از بروز التهاب ممانعت می کنند.به خاطر بروز پاسخ قوی ایمنی سلولی th1 موشها از عفونت با این باکتری حفاظت شده و 6log میزان باکتری بعد از مواجهه کاهش یافت. با کاهش لود باکتری در بررسی پاتولوژی معده، التهابی مشاهده نگردید که نشان دهنده این است ترکیب rcaga+lps+ cpg قادر است با تولید سایتوکاین های تنظیمی از بروز التهاب ممانعت نماید. پروتئین 32 کیلودالتونی rcaga طراحی شده در این تحقیق، حفاظت شده و ایمونوژنی مناسب بوده که برای ترکیب کاندید واکسن هلیکوباکتر پیلوری پیشنهاد می گردد. در این تحقیق نشان داده شد که841 باز انتهای آمینه caga حفاظت شده و ایمونوژن بوده و قادر است پاسخ مناسب ایمنی سلولی th1 را در مدل موشی القاء نماید. نتایج نشان داد که rcaga آنتی ژنسیته وایمونوژنسیته بهتری از پروتئین طبیعی caga و نوترکیب کامل القاء می کند.
سمانه خرمی احمد زواران حسینی
یکی از مولکولهای غیرکلاسیک از آنتی ژنهای سازگاری نسجی کلاس یک hla-g : مقدمه hla- تا hla-g انسان است که دارای هفت ایزوفرم پروتئینی شامل چهار پروتئین متصل به غشا ( 1 hla- می باشد.ایزوفرم های غشایی و محلول (hla-g تا 7 hla-g و سه پروتئین محلول ( 5 (g4 خصوصیات تولرژنیک که به نفع فرار تومور از نظارت سیستم ایمنی است را نشان می دهند. g مواد و روشها: این مطالعه روی 30 بیمار مبتلا به آدنوکارسینوم معده که تحت نظر پزشک معالج در انیستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی انتخاب شدند انجام شد. در این مطالعه جهت بررسی استفاده کردیم. بدین منظور از نمونه خون rt-pcr از روش hla-g بیان رونوشت های محلول این بیماران قبل از شروع درمان با روش فایکول اقدام به جداسازی لنفوسیت edta کامل حاوی % 5 اقدام به reverse transcriptase استخراج و با آنزیم trizol را با روش rna ها نمودیم سپس را مورد بررسی hla-g بیان ایزوفرم های محلول pcr کردیم وسپس به کمک روش cdna ساخت قرار دادیم. در بیماران مبتلا به آدنو کارسینوم معده در مقایسه با افراد سالم افزایش hla-g نتیجه: بیان 7 قابل ملاحظه ای را نشان می دهد. در بیماران مبتلا به آدنو hla-g نتیجه گیری: در این مطالعه نتایج نشان داد که بیان 7 در hla-g کارسینوم معده در مقایسه با افراد سالم افزایش قابل ملاحظه ای می یابد .همچنین 5,6 تعدادی از بیماران و افراد سالم بیان می شود که نتایج با توجه به میزان کم بیان آن در افراد بیمار و سالم از نظر آماری معنی دار نمی باشد.
ویدا فرسام زهیر صراف (محمد حسن)
هدف: با توجه به اینکه امروزه ثابت شده است در صورت استفاده از رژیم های تقویت کننده سیستم ایمنی می توان موفقیت درمان های ضد سرطان را افزایش داد، تلاش بر آن است ترکیباتی ساخته شوند که همزمان از این دو ویژگی برخوردار باشند. گسترش چنین ترکیباتی که هم به طور مستقیم سبب مرگ سلول های سرطانی می شوند و هم پاسخ های ایمنی ضد تومور را افزایش می-دهند قدم مهمی در درمان سرطان به شمار می رود. در این مطالعه اثرات ایمنومدولاتوری داروی آرتمیتر که مشتق محلول در چربی آرتمیزینین است در مدل موشی سرطان پستان بررسی گردید. مواد و روش ها: ابتدا برای تعیین دوز دارو که تحریک کننده سیستم ایمنی است تست های ازدیاد حساسیت تاخیری و هماگلوتیناسیون بر روی موش های نرمال حساس0شده با گلبول های قرمز گوسفند انجام شد. آزمایشات بعدی بر روی 20 موش balb/c توموری در 4 گروه جهت بررسی اثرات سایتوتوکسیک و ایمنولوژیک دارو طراحی شد. به گروه اول و دوم دوز 10 میلی گرم بر کیلوگرم آرتمیتر به ترتیب به صورت داخل صفاقی (ip)و داخل توموری (it) تزریق شد و گروه سوم 20 میلی گرم بر کیلوگرم سیکلوفسفامید و گروه چهارم محلول اتانول رقیق شده با فسفات بافر سالین (به نسبت 2:1) دریافت کردند. سایز تومور طی 10 روز توسط کولیس ورینه اندازه گیری شد. سپس موش ها کشته و طحال و تومور آنها جهت انجام آزمون تکثیر لنفوسیتی، اندازه گیری سایتوکاین های اینترفرون گاما و اینترلوکین4به روش الیزا و فلوسیتومتری (درصد سلول های t تنطیمی) جدا گردید نتایج: طبق نتایج بدست آمده، آرتمیتر پاسخهای ازدیاد حساسیت تاخیری و تولید آنتی بادی را در موش های نرمال افزایش داده است. تیمار موش های توموری با آرتمیتر چه داخل صفاقی و چه داخل توموری رشد تومور را مهار می کند. تزریق داخل صفاقی آرتمیترمیزان سلول های cd4+cd25+foxp3+ را به طور معنی داری کاهش می دهد و بر تکثیر لنفوسیت وتولید سایتوکاین هم اثر می گذارد؛ اگرچه در این مورد فقط تولید اینترلوکین4 به طور معنی دار افزایش نشان داد.نتیجه اینکه این یافته ها با روشن کردن خواص سیتوتوکسیک و ایمونولوژیک آرتمیتر دیدگاه های جدیدی را برای تولید ترکیبات موثر ایمونوشیمی درمانی ارائه می کند.
فاطمه بیضایی احمد زواران حسینی
مقدمه: اتوفاژی به مسیر بلع سلولی که شامل رساندن مواد سیتوپلاسمی به لیزوزوم اشاره دارد. با توجه به اینکه یکی از محرک های موثر در اتوفاژی starvation است و وجود یا عدم وجود بعضی عناصر می تواند در این فرآیند موثر باشد و از طرفی با توجه به نقش روی در فعالیت های سیستم ایمنی در این مطالعه درصدد هستیم وضعیت اتوفاژی ماکروفاژهای صفاقی موش balb/cآلوده به مایکوباکتریوم بوویس را در حضور غلظت های متفاوت روی بررسی نمائیم. اهداف: بررسی اثر غلظت های مختلف یون روی بر فرآیند اتوفاژی ماکروفاژی های صفاقی موش balb/cدر مواجه با bcg روش تحقیق: جدا کردن ماکروفاژهای صفاقی و آلوده کردن آن ها با bcg و اضافه کردن غلظت های مختلف روی (10%،50%،100%) به مدت 5 روز و مشاهده با میکروسکوپ فلورسنت و برای تایید نتایج میکروسکوپ فلورسانس از میکروسکوپ الکترونی استفاده شد. یافته ها: پس از بررسی میکروسکوپ فلورسانس و الکترونی سلول های زنده و مرده شمارش شدند و داده ها آنالیز شدند. 4 گروه مورد نظر در اینجا بررسی شدند در گروه اول که شامل سلول و bcg بودند سلول ها به طور کامل دژنره شده بودند واز بین رفتند در گروه دوم که شامل سلول و bcg و 10% روی سلول ها به طور کامل از بین رفته بودند و گروه سوم شامل سلول و bcg و 50% روی حدود 58% سلول ها زنده بوند و گروه چهارم شامل سلول و bcg و 100% روی بودند 98% سلول ها زنده بودند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که غلظت های بالاتر روی باعث تحریک اتوفاژی در سلول ها و حمایت از سلول در برابر bcg می شوند p?0.05)).
سمیرا شهرابی فراهانی احمد زواران حسینی
اتوفاژی به فرآیندی اطلاق می شود که بواسطه آن سلول محتویات سیتوپلاسمی خود را تجزیه می کند. در این فرآیند پروتئین های طویل العمر یا تخریب شده و ارگانل های فرسوده سلول در واکوئل های دو غشایی که اتوفاگوزوم (مشخصه مورفولوژیک کلیدی اتوفاژی) نامیده می شوند، به دام می افتند سپس با ادغام واکوئل های اتوفاگوزوم با لیزوزوم ، اتوفاگولیزوزوم شکل می گیرد که تجزیه محتویات سیتوپلاسمی در آن اتفاق می افتد. اتوفاژی با فرآهم آوردن غذا و انرژی، امکان بقای سلول را در مواقع استرس ومحرومیت غذایی افزایش می دهد. اتوفاژی نه تنها درحذف اجزای سیتوپلاسمی نقش دارد بلکه به تازگی مشخص شده است که با پاسخ های ایمنی ذاتی و اکتسابی علیه پاتوژن های داخل سلولی، از جمله مایکوباکتریوم توبرکلوزیس که می تواند با مهار ادغام اتوفاگوزوم با لیزوزوم درون ماکروفاژها زنده بماند، در ارتباط است. القای اتوفاژی ماکروفاژهای آلوده را قادر به حذف این میکروارگانیسم می کند. همچنین در بین انگل های تک یاخته، نشان داده شده است که اتوفاژی برای تمایز لشمانیا به فرم عفونی متاسیکلیک پروماستیگوت و افزایش بیماری زایی آن ضروری است. در این مطالعه، الگوی اتوفاژی به راه افتاده علیه مایکوباکتریوم بویس(bcg) و لشمانیا ماژور در ماکروفاژهای تخلیص شده از صفاق موش balb/c به عنوان مدل انتخابی مقایسه شد. بدین منظور واکوئل های اتوفاژیک داخل ماکروفاژهای جدا شده از صفاق موش که در دو گروه مجزا در مجاورت bcg و لشمانیا ماژور قرار گرفتند، با بکارگیری میکروسکوپ فلورسنت و میکروسکوپ الکترونی ردیابی شدند. نتایج : در بررسی های انجام شده با کمک میکروسکوپ فلورسنت تفاوت معنی داری میان الگوی اتوفاژی علیه مایکوباکتریوم بویس(bcg) و لشمانیا ماژور در ماکروفاژها مشاهده شد (p < 0.05).
مریم عظیمی محمدابادی زهیر صراف
هدف: با تکیه به این نکته که استفاده از روش هایی که بتواند به صورت اختصاصی سلول های توموری را ازبین ببرد موجب افزایش موفقیت درمان های ضد سرطان خواهد شد، هدف بسیاری از تحقیقات بر آن شد که ترکیباتی را ایجاد کنند که دارای چنین ویژگی باشند.گسترش چنین ترکیباتی، به عنوان یک قدم مهم در درمان سرطان به شمار می آید. داروی آرتیتر"مشتق محلول در چربی آرتیمیزین" نیز دارای چنین خواصی است، در این تحقیق اثرات ایمونومدولاتوری این دارو در مدل های موشی سرطان سینه مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: ابتدا برای تعیین دوز مناسبی از دارو که توانایی تحریک سیستم ایمنی را دارد، تست های ازدیاد حساسیت تاخیری و هماگلوتیناسیون بر روی موش های ماده نرمال وحساس شده با گلبول های قرمز گوسفند انجام شد.آزمایشات بعدی شامل بررسی ترشح سایتوکاین های اینترفرون گاما واینترلوکین-4و آزمون تکثیر لنفوسیتی بود که بطور خلاصه 25 موش ماده balb/c 8 الی 10 هفته ای در 5 گروه با تومور پستان موشی به صورت زیر پوستی پیوند زده شدند. به گروه اول و دوم دوز 6 میلی گرم بر کیلوگرم آرتیتر به ترتیب به صورت داخل صفاقی (ip)و داخل توموری (it) تزریق شد و گروه سوم 20 میلی گرم بر کیلوگرم سیکلوفسفامید و گروه چهارم و پنجم به ترتیب محلول اتانول رقیق شده با فسفات بافر سالین (به نسبت 60:40) به صورت داخل صفاقی (ip)و داخل توموری (it) دریافت کردند. سایز تومور طی 8 روز توسط کولیس ورینه اندازه گیری شد. سپس موش ها کشته و طحال و تومور آنها جهت انجام آزمایش های ذکرشده جدا گردید. نتایج: طبق نتایج بدست آمده، آرتیتر پاسخ های ازدیاد حساسیت تاخیری را درموش های نرمال افزایش داده است (05/0(p<، اما تاثیری روی تولید آنتی بادی نداشته است (05/0p>). تیمار موش های توموری با آرتیتر به صورت داخل صفاقی و داخل توموری رشد تومور را مهار نمی کند، اما سیر رشد تومور را کند کرده (05/0p<). تیمار با آرتیتر روی تکثیر لنفوسیتی نیز تاثیر معنا داری نداشته است (05/0p<). از نظر سایتوکاین اینترفرون گاما و اینترلوکین 4 اختلاف معناداری میان گروه ها دیده نشد. نتیجه اینکه این یافته ها با روشن کردن خواص سیتوتوکسیک و ایمونولوژیک آرتیتر دیدگاه های جدیدی را برای تولید ترکیبات موثر ایمونوشیمی درمانی ارائه می کند.
لیلا پیردل بهرام کاظمی
lpg3در مسیر سنتز لیپوفسفوگلیکان(lpg) نقش دارد و یک مولکول با ارزش با ایمونوژنیسیتی بالا برای اهداف تشخیصی و کاندید واکسن می باشد. هدف: هدف کلون سازی و بیان lpg3 در یک سیستم بیان پروتئین نو ظهور برپایه تک یاخته تریپانوزوماتیدی به نام لیشمانیا لیزارد می باشد. به دلیل محدودیت در تولید پروتئین lpg3 از استراتژی dna واکسن برای ارزیابی پاسخ ایمنی علیه آن در موش balb/c استفاده گردید. روش کار: lpg3 لیشمانیا اینفانتوم کلون شده و در لیشمانیا لیزارد بیان گردید. سپس ژن کد کننده پروتئین lpg3 در وکتور بیانی pcdna3 کلون شده و به عنوان dna واکسن در موش balb/c برای ارزیابی ایمونولوژیکی و پارازیتولوژیک از لحاظ پاسخ لنفوپرولیفراسیون، تولید سایتوکاین های il-10 و ifn-?، پاسخ آنتی بادی و بار انگل استفاده شد. یافته ها: پس از تایید بیان پروتئین 97 کیلودالتونی lpg3 نو ترکیب در لیشمانیا لیزارد، ژن 2316 جفت بازی lpg3 ساب کلون شده در وکتور pcdna3 برای ایمونیزاسیون موش های balb/c استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که موش های ایمونیزه شده با pclpg3 با ایجاد پاسخ th1 بواسطه نسبت بالای ifn-?/il-10 و تفاوت معنی دار در تولید igg2a، نقشی در ایجاد مصونیت در مقابل انگل نداشتند. ویژگی ادجوانتی hsp70 نیز نتوانست تغییر معنی داری در القا پاسخ ایمنی قوی توسط lpg3 در گروه موش های ایمونیزه شده با pclpg3+hsp70 ایجاد کند. بحث: بر اساس یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که سلول لیشمانیا یک سیستم بیانی مناسب برای تولید پروتئینlpg3 می باشد و اینکه lpg3 یک کاندید مطلوب برای مطالعات واکسن علیه لیشمانیوز می باشد ولی نیاز به بررسی در استراتژی های مختلف واکسیناسیون بهمراه سایر ادجوانت ها می باشد.
سارا صعودی احمد زواران حسینی
بروز لیشمانیوز جلدی که در پی انتقال لیشمانیا ماژور به پوست توسط پشه ناقل صورت می گیرد، متاثر از عملکرد همکارانه سلولهای t تنظیمی cd25+foxp3+ ساکن پوست است. بلافاصله پس از ورود لیشمانیا به پوست، لیشمانیا توسط ماکروفاژها و سلولهای دندریتیک به دام میافتند و مانع القای پاسخهای ایمنی نوع یک توسط این سلولها می شوند. یکی از مکانیسمهای مهاری لیشمانیا ، می تواند القای سلولهای t تنظیمی توسط ماکروفاژها باشد. مطالعات متعددی شکل گیری سلولهای t تنظیمی اختصاصی آنتی ژن و مولد il-10 را حین عفونت لیشمانیا نشان می دهد، اما درباره چگونگی القا و میزان القای آن گزارشی منتشر نشده است. پژوهش حاضر به بررسی اثر مستقیم ماکروفاژهای آلوده به لیشمانیا ماژور بر سلولهای tnaive و القای سلولهای t تنظیمی foxp3+ پرداخته است. موشهای balb/c و c57bl/6 به صورت داخل صفاقی با لیشمانیا ماژور آلوده شدند. دو ماه پس از تزریق داخل صفاقی لیشمانیا، موشها با تیوگلیکولات تحریک شده و ماکروفاژهای صفاقی جدا شدند. بخشی از ماکروفاژها با لنتی ویروسهای حامل shrna tgf-?1 تیمار شدند و بخش دیگر تیماری دریافت نکردند. سلولهای tnaive (cd4+cd25-cd62l+) از سلولهای طحال جدا شدندو با دکتور حاوی پروموتر foxp3 ترانسداکت شدند. ماکروفاژها و سلولهای tnaive به مدت 72 ساعت در مجاور هم کشت داده شدند. پس از اتمام زمان انکوباسیون ، سوپرناتانت سلولها جمع آوری شد و سایتوکاین های il-10، il-17، il-4، tgf-?1 و ifn-? به روش الایزا بررسی شدند. سلولهای tnaive از نظر بیان مارکرهای cd4، cd25 و foxp3 به روش فلوسایتومتری بررسی شدند. میزان تولید نیتریک اکساید و توان فاگوسیتی ماکروفاژها پس از72 ساعت هم کشتی با لنفوسیت t بررسی شد. همه نتایج بین گروههای موش balb/c و c57bl/6 ، و بین تیمارهای مختلف در هر گروه مقایسه شدند. بررسیهای آماری با نرم افزار spss انجام شد و سطح معنی داری p?0.05 در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده ماکروفاژهای آلوده می توانند سلولهای tتنظیمی cd25+foxp3+ را از سلولهای tnaive القا کنند، درصد این القا به طور معنی داری p?0.05در گروه c57bl/6 بیشتر است. بررسی الگوی سایتوکاینی نشان داد که در سوپرناتانت 72 ساعته کشت توام، تولید il-17 و il-10 قبل از تولید il-4 و ifn-? به طور معنی داری القا می شود. گروه c57bl/6 به طور معنی داری مقادیر بیشتری il-10 و il-17 تولید می کنند. نتایج نشان داد که مهار tgf-?1 با shrna سبب کاهش معنی دار میزان mrna tgf-?1 می شود، اما اثری بر میزان کل tgf-?1 ترشحی در سوپرناتانت گروههای کشت توام ندارد. نتایج نشان دادند که مهار یا افزایش tgf-?1، اثر چشمگیری بر میزان il-10 و il-17 در گروههای موش balb/c و c57bl/6 دارد. تولید نیتریک اکساید در گروههای کشت توام ماکروفاژ- سلولهای tnaive القا شد و میزان این تولید در گروه c57bl/6 بیشتر از گروه balb/c بود. نتایج نشان داد که میزان tgf-?1، اثر عکس با میزان تولید نیتریک اکساید دارد. نتایج نشان داد که میزان اندیکس فاگوسیتی در ماکروفاژهای گروه کشت توام ماکروفاژهای آلوده با سلولهای tnaive ، به طور معنی داری کاهش می یابد و می تواند تحت تاثیر tgf-?1 قرار گیرد.یافته ها نشان می دهند که ماکروفاژهای آلوده به لیشمانیا ماژور می توانند سبب القای سلولهای t تنظیمی foxp3+ از سلولهای tnaive در کشت توام 72 ساعته شوند. سلولهای tتنظیمی القا شده، الگوی سایتوکاینی th10/th17 را نشان می دهند که می تواند توسط tgf-?1 تحت تاثیر قرار گیرد. گروههای کشت همزمان balb/c و c57bl/6، پاسخهای متفاوتی به تغییر tgf-?1 در محیط کشت همزمان ماکروفاژ-tnaive نشان می دهند.
الهه صفری احمد زواران حسینی
ایمونوتوکسینها برای درمان سرطان در حال توسعه هستند. آنها از آنتی بادیهای متصل به توکسین مانند اگزوتوکسین پسودوموناس تشکیل میشوند. از طرف دیگر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (vegf) در آنژیوژنزیس تومور نقش دارد و مهار vegfr-2 آنژیوژنزیس و رشد تومور را مهار میکند. هدف از این مطالعه تولید ایمونوتوکسین anti-vegfr2/rpe38، ارزیابی فعالیت سایتوتوکسیسیتی و مکانیسم عملکرد آن در in vitro بود. برای تولید ایمونوتوکسین ابتدا dna سنتتیک طراحی شد که پروتئین pe38 نوترکیب را کد کرده و در ایکولای به شکل القایی بیان میشود و توسط کروماتوگرافی نیکل سفارز تخلیص شده و پروتئینها با تکنیک نوسترن بلات آنالیز شدند. سپس rpe38 به طور شیمیایی به anti-vegfr2 کونژوگه شد. سایتوتوکسیسیتی سلولی ایجاد شده با ایمونوتوکسین توسط تست mtt در رده های سلولی huvec و mcf-7 (vegfr2+) ارزیابی شد. در نهایت مکانیسم سایتوتوکسیسیتی ایمونوتوکسین به وسیله رنگ آمیزی آنکسین v و فلوسایتومتری ارزیابی شد. ارزیابی سایتوتکسیسیتی در in vitro نشان داد که ایمونوتوکسین anti-vegfr2/pe38 برای سلولهای vegfr2+ توکسیک است. در حقیقت ایمونوتوکسین به طور معنی داری تکثیر سلولهای huvec و mcf-7 را در مقایسه با گروه کنترل به شکل اختصاصی vegfr2 مهار میکند (p<0.05). همچنین نتایج فلوسایتومتری نشان داد که مکانیسم ایمونوتوکسین برای القا مرگ سلولی، آپوپتوز است. ایمونوتوکسین باعث اثر سایتوتوکسیسیتی سینرژیستیک میشود که با کاهش حیات سلولی و افزایش آپوپتوز ایجاد شده توسط anti-vegfr2 و pe38 مشخص میشود. بنابراین نتایج، امکان استفاده از ایمونوتوکسین anti-vegfr2/pe38 را برای درمان سرطان مطرح میکند زیرا تقریبا تمام تومورها آنژیوژنزیس را با بیان بالای vegfr2 القا میکنند.
ابراهیم علیجانی سهیلا اژدری
چکیده: بیماری سل بوسیله مایکوباکتریومهای بیماریزا از جمله mycobacterium tuberculosis ایجاد می گردد. طبق گزارش who، بیش از یک سوم جمعیت جهان آلوده به این باکتری هستند که بیش از 90 درصد آنها بدون علامت می باشند. این افراد تحت عنوان latent tuberculosis یا افراد ltbi معرفی می گردند. در این پژوهش، سیستم ایمنی اکتسابی در افراد مبتلا به سل فعال و سل نهفته، مورد مقایسه و آنالیز قرار گرفت. پروفایل سایتوکاینی شامل il-4 ، il-5 ، il-13 ، il-10 ، ifn-? و tgf-? ، ایمونوفنوتایپینگ سلولهای ایمنی شامل cd3+ ، cd4+ ، cd8+ ، cd25+ ، cd16+ و cd56+ قبل و بعد از تحریک با آنتی ژنهای ppd، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تغییرات در بیان microrna های mirna-21 ، mirna-31 ، mirna-146a و mirna-155 در افراد مبتلا به سل نهفته و افراد سالم در مقایسه با افراد مبتلا به سل فعال مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان دادند که هم در بیماران مسلول و هم در افراد مبتلا به سل نهفته، سلولهای تک هسته ای خون محیطی بدنبال مواجه با آنتی ژن ppd بطور معنی داری (p<0.05) تکثیر می یابند. بررسی ایمونوفنوتایپینگ سلولهای ایمنی نشان داد که در بیماران مسلول، درصد فراوانی سلولهای با فنوتیپ cd4+ ، cd4+cd25+ ، cd4+cd25high ، cd8+cd25+ ، cd3-cd(16+56)+ و cd3+cd(16+56)+ بطور معنی داری افزایش داشت؛ در حالیکه در افراد مبتلا به سل نهفته، درصد فراوانی سلولهای با فنوتیپ cd4+cd25+ ، cd4+cd25high و cd8+cd25+ افزایش و سلولهای با فنوتیپ cd3+ کاهش معنی داری دارند. همچنین بررسی ترشح سایتوکاین ها نشان داد که هم در افراد مسلول و هم در افراد ltbi ، بدنبال تحریک آنتی ژنی، ترشح ifn گاما معنی دار می باشد و همچنین در افراد مسلول در مقایسه با افراد ltbi و سالم ، ترشح tgf-? معنی دار بود. از سوی دیگر بررسی بیان mirna ها نیز نشان داد که mir-155 بطور معنی داری در افراد مسلول افزایش بیان دارد. یافته ها نشان دادند که افراد مسلول و مبتلا به سل نهفته در مقایسه با یکدیگر و نیز افراد سالم از نظر موارد مورد بررسی دارای تفاوت هایی می باشند. همچنین تفاوت در بیان mirna های مورد بررسی در افراد مورد مطالعه نیز می تواند بیانگر نقش و اهمیت این عوامل تنظیمی در طول بیماری سل و عفونت نهفته با mtb باشد.
شقایق پیشخوان دیبازر احمد زواران حسینی
مقدمه: فیکولین ها، پروتئین هایی هستند که به کربوهیدرات ها متصل می شوند و به عنوان اپسونین عمل می کنند. در انسان سه نوع فیکولین وجود دارد که موتاسیون های تک نوکلئوتیدی (snp) در ژن آن ها استعداد ابتلا به بیماری های مختلف از جمله دیابت را افزایش می دهد. هدف از این مطالعه، بررسی پلی مورفیسم فیکولین3 و ارتباط آن با دیابت تیپ 2 بود. مواد و روش ها: در این مطالعه از 36 نفر از افراد دیابتیک (براساس معیارهای انجمن دیابتیک آمریکا )و 37 نفر از افراد سالم که به سازمان انتقال خون مراجعه کرده بودند، نمونه های خونی تهیه گردیدو dna به روش دستی salting-out استخراج شد. روی نمونه ها pcr انجام شد و محصولات pcr برای بررسی پلی مورفیسم fcn3+1637delc موجود در اگزون 5 با آنزیم محدودالاثر apai بریده شد. بر روی سرم بیماران مقادیر قند خون با استفاده کیت اندازه گیری شد. نتایج: در این مطالعه، 2 نفر از 36 نفر (6/5%) برای این پلی مورفیسم در افراد دیابتی هتروزیگوت (wd) بودند و 3 نفر از 37 نفر (1/8%) از افراد نرمال برای این جهش هتروزیگوت بودند. بقیه افراد مورد مطالعه دارای ژنوتیپ بدون تغییر (ww) بودند. فراوانی پلی مورفیسم fcn3+1637delc بین دو گروه بیمار و نرمال معنی دار نبود (05/0<p). در بررسی میزان قند بیمارن نیز بین واریانت های ژنی تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p). بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که واریانت های فیکولین 3 به صورت fcn3+1637delc به عنوان فاکتور خطر در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در افراد ایرانی محسوب نمی شود و همچنین میزان قند خون این بیماران را تحت تاثیر قرار نمی دهد. با توجه به عملکردهای فیکولین 3 در تغییرات سیستم ایمنی و احتمالا دیابت نوع 2، بررسی های بیشتر بر روی تعداد بیشتر نمونه ها، جایگاه های پلیمرفیسم دیگر این ژن، بررسی همزمان چند ژن و بررسی میزان پروتئینی آنها در مطالعات بعدی میتواند داده های مفید دیگری را به این مطالعه اضافه نماید. کلمات کلیدی: فیکولین 3، پلی مرفیسم، جمعیت ایران، pcr-rflp
شیرین فاتح احمد زواران حسینی
مقدمه: sr-b1 مولکولی گلیکوپروتئینی است که در شناسایی ساختار های پلی آنیونیک چه اندوژنوس (مانند ldlاکسید شده و ldl استیله شده) و چه اگزوژنوس (مانند لیپوپلی ساکارید باکتریایی) نقش دارد. این مولکول توسط ماکروفاژها و سلول های دندریتیکی و تعدادی از سلول های دیگر بیان می شود و در پاسخ های ایمنی و متابولیسم چربی نقش دارد. در این مطالعه پلی مرفیسم rs5888 c.1119 c>t در مولکول sr-b1 بر روی نمونه های با چربی بالا و نرمال بررسی شد. مواد و روش: برای تشخیص پلی مرفیسم rs5888 c.1119 c>t در مولکول sr-b1از تکنیک pcr-rflp استفاده شد. 45 نمونه با چربی بالا و 37 نمونه نرمال از سازمان انتقال خون ایران تهیه شد. میزان چربی های خون توسط روش رنگ سنجی اندازه گیری شدند. dna با روش salting out استخراج شد و با استفاده از پرایمر های مخصوص، pcr با نمونه های dnd انجام شد و محصول pcr با آنزیم محدودالاثر hae iii به مدت 16 ساعت در 37 درجه سانتی گراد انکوبه شدند و بعد از الکتروفورز نتایج آنالیز و بررسی شدند. نتیجه: بررسی نتایج نشان می دهد که فراوانی ژنوتیپ های tt،ctوcc در جمعیت با چربی بالا به ترتیب 20%، 80%و0 است و در جمعیت نرمال به ترتیب0، 3/97%، 7/2% می باشد. نتیجه گیری: ژنوتیپ ct فراوان ترین واریانت sr-b1 در جمعیت مورد مطالعه بود، با توجه به عملکرد وسیع srs در ایمنی ذاتی و ارتباط آن با برخی بیماری ها، بررسی پلی مرفیسم آن می تواند در مطالعه بیماری های مختلف کمک کننده باشد. کلیدواژه: گیرنده رفتگر، پلی مرفیسم rs5888 c.1119 c>t ، جمعیت ایرانی.
منوچهر رسولی احمد زواران حسینی
چکیده: مقدمه: پروتئین شوک حرارتی-70 (hsp70) و گلیکوپروتئین-63 (gp63) توسط سویه های مختلف لیشمانیا که تاکنون مطالعه شده اند بیان شده و ایمونوژن اصلی در عفونتهای با واسطه این انگل می باشند. هدف: هدف این مطالعه تکثیر، کلون سازی و بیان hsp70 و gp63 و ارزیابی پاسخ ایمنی علیه آنها در موش balb/c و محیط کشت می باشد. روش کار: hsp70 لیشمانیا اینفانتوم و gp63 لیشمانیا ماژور کلون شده و در اشرشیا کولی سویه روزتا بیان گردید و با ستونهای hitrap chelating خالص گردیدند. قسمت انتهایی c (c-gp63) نیز کلون سازی و بیان گردید. چهار گروه موش balb/c با hsp70، gp63، gp63-hsp70 و سرم فیزیولوژی واکسینه شده و سپس با پروماستیگوتهای لیشمانیا ماژور برخورد داده شدند و پاسخ ایمنی محافظتی در آنها ارزیابی گردید. گروههای مشابه نیز واکسینه شده و سلولهای غدد لنفاوی آنها از لحاظ پاسخ لنفوپرولیفراسیون و تولید il-10 و ifn-? بررسی گردیدند. سلولهای مونونوکلئار خون محیطی سه گروه انسان (بهبود یافته از سالک پوستی، افراد سالم با تست پوستی لشمانین مثبت، افراد سالم با تست لشمانین منفی) با pha، hsp70، gp63، gp63-hsp70، c-gp63 و c-gp63-hsp70 تحریک شده و پاسخ لنفوپرولیفراسیون و تولید il-10 و ifn-? بررسی گردید. همچنین پاسخ آنتی بادی در بیماران مبتلا به لیشمانیوز احشایی و افراد سالم را به روش الیزا ارزیابی گردید. یافته ها: موشهای واکسینه شده با gp63 پاسخ محافظتی خوبی نسبت به لیشمانیا ماژور داشته و پاسخ ایمنی تیپ 1 نشان دادند در حالیکه موشهای واکسینه شده با hsp70 از خود محافظتی نشان نداده و پاسخ ایمنی تیپ 2 را نشان دادند. hsp70 همچنین نتوانست باعث القا پاسخ ایمنی قوی تر توسط gp63 شود. تفاوت معنی دار آماری بین سه گروه انسانی در ارتباط با لنفوپرولیفراسیون و تولید il-10 و ifn-? توسط سلولهای pbmc یافت نشد. سرم بیماران مبتلا به لشمانیوز احشایی واکنش قوی با hsp70 نشان داد. بحث: بر اساس یافته های فوق میتوان نتیجه گرفت که gp63، ولی نه hsp70، یک کاندید خوب برای مطالعات واکسن علیه لیشمانیوز می باشد. hsp70 یک ابزار مناسب برای تشخیص سرولوژی لیشمانیوز احشایی است.
سمانه خرمی احمد زواران حسینی
شواهد فراوانی نشان می دهند که تشکیل تومور، عود و متاستاز آن وابسته به زیر جمعیت کوچکی از سلول های توموری تحت عنوان سلول های بنیادی سرطانی می باشد. با وجود پیشرفت های اولیه در زمینه شناسایی سلول های بنیادیسرطانی مکانیسم ها و مسیرهایی که این سلول هااز طریق آن باعث تومورزایی و پیشرفت سرطانمی شوند هنوز بطور کامل مشخص نشده است . یکی از مکانیسم های احتمالی که سلول های بنیادی سرطانیاز طریق آن تومورزایی را پیش می برند ممکن است قابلیت فرار از پاسخ های ضد توموری موثر، از طریق microrna ها باشد. لذا در این مطالعه پروفایل بیانیmirnaدر سلول های بنیادی و غیر بنیادی سرطانی کولون بررسی و اثرات ایمونومدولاتوری mir-146aبعنوان mirna منتخب، بر پاسخ های ایمنی ارزیابی شد. همچنین اثرات مقاومت دارویی mir-146a بر سلول های توموری مورد بررسی قرار گرفت. سلول های سرطانی مشتق از بافت توموری سه بیمار مبتلا به آدنوکارسینوم کولونورده سلولی ht-29 با استفاده از محیط کشت انتخابی به صورت اسفرویید تکثیر داده شدند. بیان شاخص هایaldh1،cd44 وepcam و ژن های چندقوه زایی در اسفروییدها و سلول هایمادریارزیابی شد. همچنین جهت تعیین توانایی اسفروییدها در القاء تومور، پیوند زنوگرافت در موش های nude انجام گرفت.در ادامه پروفایل بیانی mirna در اسفروییدها و سلول های مادری با روش pcr-array بررسی و mir-146a انتخاب گردید. با افزایش بیانmir-146a توسط سیستم لنتی ویروسی در سلول های توموری، اثر آن بر القاء پاسخ های تکثیری لنفوسیتها، تولید il-10 و tgf-?، القای لنفوسیت هایt تنظیمی و همچنین اثرات مقاومت دارویی mir-146aبرسلول های توموری مورد مطالعه قرار گرفت. یافته ها حاکی از افزایش بیان شاخص هایaldh1، cd44وepcam ، ژن های چندقوه زایی و همچنین توانایی تومورزاییسلول های اسفروییدی در مقایسه با سلول های مادری به میزان قابل ملاحظه ای بود (01/0p<). بر اساس نتایج حاصل از پروفایل بیانی mirna ها، بیان mir-146aدر سلول های توموری افزایش داده شد. افزایش بیان mir-146a در سلول های توموری موجب افزایشالقاء لنفوسیت های t تنظیمی و میزان بیانil-10 و ?tgf-در هم کشتی با سلول هایpbmc گردید (01/0p<) . در حالیکه تفاوتی در تکثیر لنفوسیتی مشاهده نشد (05/0p>) . همچنین افزایش بیان mir-146a در سلول های توموری با افزایش مقاومت سلول های توموری به داروهای 5-فلورواوراسیل و ایرینوتکان گردید(001/0p<).در حالیکه تاثیری بر مقاومت دارویی به اگزالیپلاتین مشاهده نشد (05/0p>). نتایج نشان داد اسفروییدهایمشتق از سلول های توموری کولون غنی از سلول های بنیادی سرطانی می باشند. بطوریکه کولونوسفیرها در محیط کشت، ویژگی های اختصاصی سلول های بنیادی و توانایی ایجاد تومور را نشان می دهند.همچنین به نظر میرسد mir-146aنقش مهمی در مکانیسم های فرار سلول های بنیادی سرطانی کولون از پاسخ های ایمنی ضد توموری ایفا می کنند و می توانند بعنوان هدف درمانی جدید برای درمان سرطان کولون در نظر گرفته شوند.
فاطمه جلالی شیرازی سارا صعودی
سلول های فیبروبلاست گره لنفی، سلول هایی هستند که اثر تنظیم کنندگی که بر سیستم ایمنی دارند. در گره لنفی،فیبروبلاست ها و لنفوسیت هایt در ارتباط با یکدیگر قرار دارند. به منظور بررسی تاثیری که سلول های فیبروبلاست از شرایط التهابی می پذیرند و بر سلول های ایمنی بخصوص سلول های t می گذارند، سلول های فیبروبلاست از گره لنفی موش تحریک شده با bcg، جدا و اثر آن بر القاء تمایز سلول های t تنظیمی بررسی شد. به موش های balb/c ،bcg تزریق شد، سپس گره های لنفی خارج شدند .سلولهای فیبروبلاست از گره های لنفی جداسازی شدند و به نسبت 1 به 10و به مدت 72 ساعت با سلول های t بکر طحال موش balb/c، هم کشتی شدند سپس سلول های t جمع آوری شدند و از نظر بیان مارکر های cd25، cd4 و foxp3 به روش فلوسایتومتری بررسی و میزان ترشح سایتوکاین های ifn-?، il-4، il-10 و tgf-? به روش الایزا بررسی شدند
صفورا دمشقی احمد زواران حسینی
ماکروفاژها نقش مهمی در ازبین بردن لیشمانیا دارد. تلاشهای زیادی صورت گرفته تا بتوان با واکسیناسیون و ایمونوتراپی ترشحات سایتوکاینی ومکانیسم میکروب کشی ماکروفاژها را به نفع میزبان تحریک نمود. با توجه به نقش (mscs) برعملکرد ماکروفاژها، اثرmscs را بر تغییر پاسخ ماکروفاژها در عفونت لیشمانیا بررسی کردیم mscs c57bl/6 و balb/c با ماکروفاژهای این موشها همکشتی شدند. پس از حذف mscs ، ماکروفاژها با لیشمانیا ماژور آلوده شدند. یک ساعت پس از آلوده سازی توان فاگوسیتی و اندیکس فاگوسیتیک اندازه گیری شد. 72 ساعت بعد میزان تولید نیتریک اکساید و سایتوکاین های tnf-? و il-10 بررسی شد. که مقدار آنها پس از آلوده شدن با لیشمانیا ماژورافزایش می یابد. سطح پایه تولید سایتوکاین در ماکروفاژهای هم کشتی شده با mscs کاهش داشت. هم کشتی ماکروفاژها باmscs سبب کاهش توان فاگوسیتیک ماکروفاژها و همچنین کاهش تولید نیتریک اکساید شده بود. نسبت القای (tnf-?/il-10)در گروههای هم کشتی با mscs با گروههایی که با mscs مجاور نشدند، متفاوت است. همچنین توان القای فنوتیپ ضد التهابی در مزانشیم balb/c با c57bl/6 متفاوت است.
موسی محمدنیا افروزی احمد زواران حسینی
سلولهای t تنظیمی در هموستاز ایمنی و تحمل محیطی نقش مهمی را ایفاء می¬کنند. اخیراً micrornaها را نیز در بیماریهای خودایمن دخیل دانسته¬اند. هدف از این مطالعه، بررسی فراوانی و عملکرد سلولهای treg و بیان چند microrna منتخب در سلولهای treg بیماران کولیت اولسر درمان¬نشده با بیماری فعال بود. 32 فرد بیمار و 31 فرد سالم در این مطالعه گنجانده شدند. فراوانی سلولهای treg با فلوسایتومتری و فعالیت سرکوبگری آنها با سنجش توانایی مهار تکثیر سلولهای t responder مشخص گردید. علاوه بر این، ترشح سایتوکاینهای مهاری و بیان micrornaها نیز به ترتیب با elisa و real time pcr مورد بررسی قرار گرفت. فراوانی سلولهای cd4+ cd25+ cd127low foxp3+ treg و فعالیت سرکوبگری آنها در بیماران کولیت اولسر کاهش یافته بود. مقادیر کمتری از il-10 و il-35 نیز توسط سلولهای treg بیماران تولید شده بود. بیان mir-21، mir-146a و mir-155 کاهش و بیان mir-31 افزایش یافته بود. این مطالعه پیشنهاد می¬کند سلولهای cd4+ cd25+ cd127low foxp3+ treg در ایمونوپاتوژنز بیماری کولیت اولسر نقش دارند. علاوه بر آن، micrornaهای ذکرشده نیز به عنوان تنظیم¬کننده¬های جدید عملکرد سلول treg عمل نموده و هدف درمانی بالقو¬ه¬ای برای درمان کولیت اولسر می¬باشند.
زهرا اسلامی راد احمد زواران حسینی
چکیده ندارد.
رقیه رحیمی فاطمه یاری
hla-g یکی از مولکول های غیر کلاسیک hla-i است که اولین بار با تشخیص بیان آن در سطح سلول های تروفوبلاست، به وجود آن پی برده شد. تاکنون 28 الل از ژن این مولکول شناسایی شده که ناشی از تغییراتی در نواحی کد کننده و غیر کد کننده آن می باشد. عمده این پلی مورفیسم در جایگاه اگزون 2، 3 و 4 این ژن می باشد. از بین افراد کاندید اهدای مغز استخوان که جهت hla typing به سازمان انتقال خون ایران مراجعه کرده بودند، 102 فرد سالم غیر خویشاوند به عنوان نمونه به طور تصادفی انتخاب شدند. از نمونه خون کامل حاوی edta 5% حاصل از این بیماران، dna با روش salting-out استخراج شد. سپس به کمک روش pcr-rflp و با استفاده از آنزیم های محدودالاثر، hla typing انجام شد. در این مطالعه میزان شیوع 9 الل hla-g با فراوانی شامل 01011g* (4%)، 01012g* (86/29%)، 01013g* (8/10%)، 01015g* (47/1%)، 01017g* (96/1%)، 01018g* (45/2%)، 01041g* (4/29%)، 01043g* (96/1%)، n0105g* (1/18%) به دست آمد. مطابق با این مطالعه ، در جمعیت ایران الل 01012g* و 01041g* بیشترین میزان شیوع را دارند. میزان شیوع این دو الل در جمعیت ایرانی، به ترتیب با جمعیت قفقاز (3/36%) و ژاپن (45%) تشابه دارد.
انسیه علی آبادی احمد زواران حسینی
با توجه به یافته ها، این احتمال وجود دارد که در آینده بتوان جهت درمان بیماریهایی که در آنها عدم تعادل th1/th2 مشاهده می گردد از محرکها یا مهارکننده های نیتریک اکسساید استفاده نمود.
محمد ستوده احمد زواران حسینی
کارگران کارخانه آرد با خطر اختلات تنفسی مثل آسم و ذات الریه ازدیاد حسیاستی مواجهند. در این مطالعه 42 نفر کارگر مرد در معرض آرد (کارگران کارخانه گندم) و 32 نفر شاهد تماس نیافته (کارگران کارخانه پلی اتیلن) آزمایش شدند. نتایج این مطالعه تجزیه و تحلیل آماری شد. غلضت گردوغبار به روش وزن سنجی تعیین شد. غلظت گردوغبار کلی در نزدیکی منابع آلودگی (30ˆ61 و 25ˆ59mg/m3) بیشتر از 10mg/m3 (حداکثر میزان با گردوغبار مزاحم - osha9) در حد قابل قبول بود. بین میانگین تماس کارگران گروههای شغلی با گردوغبار قابل استنشاق و قابل تنفس ، تفاوتهای معنی داری وجود داشت (به ترتیب p0/0008 و p0/0015). آزمونهای آماری آشکار ساخت که در مشاغل کیسه گیری مواد زائد، پاک کردن کف سالنها و کیسه گیری آرد در مقایسه با سایر مشاغل تماس افزایش می یابد. حد قابل قبول برای گرد و غبار قابل استنشاق و قابل تنفس 4mg/m3 می باشد (acgih سال 1996-97). بین سن، قد و وزن گروههای مورد مطالعه تفاوت معنی داری نداشت . علائم بالینی با استفاده از پرسشنامه ارزیابی شدند. افراد دارای یک یا چند علامت بالینی (سرفه، خلط، فشردگی سینه و تنگی نفس) در کارگران تماس یافته با آرد به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود. کارگران در معرض در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری شیوع بیشتر علائم بالینی (سرفه، فشردگی سینه و تنگی نفس) ارتباط معنی داری وجود داشت . اندازه گیریهای قبل و بعد از نوبت کار در گروه در معرض کاهش قابل ملاحظهء (p0/001)vc، (p0/008) fvc، (p0/032) fev1 و (p0/011) pef را نشان داد. همچنین در گروه شاهد (p0/034) vc، (p0/008) fev1 این کاهش ملاحظه شد. بین سیگار کشیدن و نتایج اسپیرومتری ارتباط معنی داری وجود نداشت . 38 نمونه خون از گروه در معرض و 32 نمونه از گروه شاهد جمع آوری شد. نتایج خون شناسی بیماری خاصی را نشان نداد. سرمهای این افراد برای تعیین آنتی بادیهای اختصاصی ضد آسپرژیلوس فومیگاتوس و پنیسیلیوم نوتاتوم مورد آزمایش ایمونودیفیوژن دوگانه قرار گرفتند. این قارچها فراوانترین قارچها بودند. به طور کلی در مورد همه نمونه های سرم گروه در معرض و شاهد نتایج منفی بود. بین سابقه کار و شاخصهای اسپیرومتری و خون شناسی ارتباط معنی داری وجود نداشت . در نهایت پیشنهاد می گردد از کارگران معاینات دوره ای به عمل می آید و منابع آلودگی کنترل شوند.
صدف احمد پور محمود جلالی
هدف از این تحقیق بررسی آنتی ژنهای مسئول پاسخ ایمن سلولی (cmi) در مایکوباکتریوم تربوکلوزیس عامل بیماری سل بود، بدین منظور دوسویه استاندارد h37ra , h37rv روی محیط اصلاح شدهء سرتون (modified sauton) کشت داده شدند. پس از رشد لازم، باکتریها از محیط کشت جمع آوری و با استفاده از امواج ماوراء صوت (ultrasonic treatment) متلاشی شدند. استفاده از روش کروماتوگرافی ژل فیلتراسیون با ژل سفاکریل دارای قدرت تفکیک کنندگی بالا (s200-hr) وجود هشت مولکول مختلف تقریبا" مشابه را در دو نوع سویه با وزنهای مولکولی در مقایسه با مولکول های استاندارد نشان داد. مطالعه با روش sds-page و استفاده از 2 - مرکاپتواتانول روشن ساخت مولکول kd 204 دارای زنجیره های بین مولکولی است و به 6 باند به وزنهای مولکولی 81/5,45,29,21, 12a,12b روی ژل پلی اکریل آماید در مقایسه با استاندارد تقسیم می گردد و بقیه از یک باند تشکیل شده اند. نتایج آزمون جلدی (in vivo) در گروههای خوکچه هندی در مقایسه با استاندارد نشان داد که در بین فراکشن ها بالاترین تحریک مربوط به گروه دو خوکچه های هندی است که با فراکشن های 2 تست شده اند و همهء گروهها در مقایسه با گروههای شاهد منفی دارای پاسخ معنی دار (significat) هستند. نتایج آزمون در محیط کشت (in vitro) نشان داد همهء فراکشن ها با درجات متفاوت قادر به تحریک لنفوسیت های کشت شده، در مقایسه با گروههای کنترل هستند. در بین فراکشن ها بالاترین تحریک مربوط به گروه دو و سه می باشد و همهء گروهها در مقایسه با گروههای شاهد منفی دارای پاسخ معنی دار هستند. p<0.0001 در این مطالعه همچنین پدیده کمی لومینانس در ماکروفاژهای صفاقی خوکچه های هندی حساس شده با واکسن (purified protein derivatives)ppd , bcg و مولکولهای مختلف پروتئینی مایکوباکتریوم توبرکولوزیس h37rv مخلوط در ادجوانت ، با افزودن لومینول (5-amino-2,3-dihydrophthalazing, 4-dione) به محیط آزمایش ، مورد ارزیابی قرار گرفت . پس از مجاور ساختن ماکروفاژهای صفاقی گروههای مختلف مورد مطالعه با مایکوباکتریوم توبرکولوزیس زنده عامل سل bcg, (h37rv) و ماده شیمیایی فوربول مریستات استات (pma) بطور جداگانه، نشان داده شد فقط ماکروفاژهای گروههایی که با bcg واکسینه شده اند در مقایسه با بقیه گروهها و کنترل منفی از خود کمی لومینانس بالاتری بروز می دهند. (p<0.050) ماکروفاژهای تمام گروهها نسبت به pma پاسخ داده اند و از فعالیت بالایی برخوردار بودند.
سهیلا کاشانیان محمدجواد رسایی
جهت تولید آنتی بادی منوکلونال علیه دیگوکسین مشتق dig-c3-bsa به عنوان ایمونوژن سنتز شد. موشهای balb/c با تزریق صفاقی با این ترکیب پس از 4-3 ماه ایمن شدند. ایمن ترین موش جهت فیوژن انتخاب شد. فیوژن بین سلولهای طحال موش و سلولهای sp2/0 توسط peg با غلظت v/v 50درصد انجام شد. هیبریدوماهای حاصل از امتزاج با روش elisa غربال شدند.