نام پژوهشگر: ژاله شکری
مهناز جمال شریف عبدالرسول مولودی
نتایج حاصل از مطالعه : دربررسی پانزده ماهه بیماران زن دچار آنفارکتوس میوکارد بستری در بیمارستان شهید بهشتی کرمانشاه از تاریخ 1ˆ12ˆ70 الی 31ˆ2ˆ72 تعداد 104 پرونده استخراج گردید که در همه بیماران، افزایش آنزیمهای قلبی وجود داشت و بیش از 3ˆ2بیماران با علائم درد قفسه سینه مراجعه کرده بودند. این بیماران در محدوده سنی 33-96 سال قرار داشتند و در گروه سنی 60-64 سال براساس نمودار شماره یک بیشترین، درصد ابتلا به آنفارکتوس میوکارد (25) وجود داشت . همچنین دراین مطالعه ریسک فاکتورهائی چون دیابت ، فشارخون، هیپرلیپدمی، مصرف قرص های ضد بارداری، سیگار و سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری عروق کرونر مورد بررسی قرار گرفت که متاسفانه در پرونده ها گزارشی از مصرف ocp ذکر نشده بود و سابقه خانوادگی آنفارکتوس میوکارد ندرتا مورد پرسش قرارگرفته بود. شیوع ریسک فاکتورهای فوق دراین مطالعه براساس نمودار 2 بدین قرار است : فشارخون 55 سیگار 23 هیپرلیپیدمی 83ˆ10 دیابت 10 در بررسی دفعات ابتلا به آنفارکتوس میوکارد در حدود 94 بیماران باراول ابتلا و تقریبا 6 بار دوم ابتلا به آنفارکتوس میوکارد راداشته اند همچنین در این بررسی، بیش از 51 بیماران آنفارکتوس نوع قدامی و 39 بیماران آنفارکتوس نوع تحتانی داشتند و آنفارکتوس میوکارد در 97 بیماران از نوع ترانس مورال و در 3 بیماران ساب اندوکاردیال میباشد شایعترین عارضه بدنبال آنفارکتوس میوکارددراین مطالعه، سیستول های زودرس بطنی با شیوع بیش از 35 میباشد و سایر عوارض و درصد شیوع آنها مشخص گردیده است و مورتالیته بیماران نیز حدود 10 میباشد. نسبت ابتلا مردان و زنان دچار آنفارکتوس میوکارد در این مطالعه 1ˆ5 میباشد که بیانگر ابتلا بیشترجنس مذکر در مقایسه با جنس مونث به این بیماری میباشد درخاتمه میتوان نتیجه گرفت که ریسک ابتلا به آنفارکتوس میوکارد در خانمهایی با سن بیش از 55 سال، همراه با عوامل مخاطره انگیز بیماری کرونر قلب ، خصوصا سابقه هیپرتانسیون بالا میباشد. امیداست که بتوان با حذف یا کاهش عوامل مخاطره انگیز بیماری کرونر قلب (مانند : دیابت ، فشارخون بالا، سیگار، هیپرلیپیدمی ...) ریسک ابتلا به این بیماری را کاهش داد.
ژاله شکری فرحناز کشاورزی
در این بررسی که نوعی تحقیق توصیفی بوده از تعداد 12 نمونه، از نمونه های در دسترس مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی معتضدی استفاده شد. انگیزه انتخاب این موضوع برای تحقیق بدنبال تشخیص سل ولو در دختر 14 ساله ایجاد شد که احتمال سل ژنیتالیا خارجی برای ضایعه با توجه به نادر بودن آن در مراحل آخر تشخیص های افتراقی بود حال آنکه در اینجا پاراکلینیک سهم عمده در تشخیص داشت . اما در بررسی بیماران بعدی متاسفانه امکانات پاراکلینیکی حداقل بوده، چنانکه از 12 بیمار مورد مطالعه 2 مورد در نهایت تشخیص داده نشد و 9 مورد بعدی، 4 مورد ضایعات هرپتیک واضح داشتند که یک مورد آن در دختر 15 ساله virgin (باکره) بود. 2 مورد علائم تیپیک سندرم بهجت و 2 مورد کندیلوم ولو داشتند و 1 مورد نیز بافت کلوئید تشخیص داده شد. اگرچه بسیاری از ضایعات دستگاه تناسلی خارجی ظاهری واضح و تیپیک برای یک بیماری خاص داشته اما در تائید تشخیص کلینیکی بیماری، خصوصا در طرح های تحقیقاتی، پاراکلینیک نقش عمده ای داشته که امید است مسئولین امر در تهیه این امکانات اقدامات لازم را مبذول فرمایند.