نام پژوهشگر: محبوبه حبیبی
محبوبه حبیبی امیراشرف آریانپور
اهداف این تحقیق آموزش رنگ به کودکان با رویکرد روانشناسانه است چرا که کودکان با دنیای رنگ و تصاویر رنگی ارتباط برقرار می کنند. از آنجا که این موضوع در تمامی کودکان در هر جای جهان وجود دارد، در نتیجه ریشه آن به زوایای روانشناختی کودک باز می گردد. آنها آنچه را که به لفظ نمی توانند بیان کنند، در نقاشی های شان نمود پیدا می کند و در این میان گرافیک می تواند نقش موثری داشته باشد زیرا گرافیک ایجاد ارتباط بصری می کند و کودک همیشه جذب فرم و تصاویر می شود. در این پژوهش ابتدا به مطالعه جوانب مختلف عنصر رنگ پرداخته تا از این منظر خصوصیات و قابلیت هایی را که رنگ می تواند برای کودکان به ارمغان آورد، شناسایی شود. در بخشی دیگر نقاشی به عنوان یک مدیا مورد بررسی قرار گرفته و چگونگی بیان درونیات کودک از طریق نقاشی مطرح شده است و در نهایت امر آموزش و روش های آموزشی و همچنین تأثیرشان در یادگیری موضوعات مختلف برای کودکان مورد مطالعه قرار گرفته است. طبق نتیجه حاصله از این پژوهش، تشویق و آموزش کودک در شناخت عناصر مختلف باعث می شود وی بتواند استفاده صحیحی از عناصر و ابزارهای مختلف در جهت بیان مقصود مورد نظرش داشته باشد و این امر مستلزم بکارگیری روش کارآمد و موثر در این حوزه می باشد. با توجه به اهمیت و جایگاه رنگ در گرافیک، می توان از طریق طراحی عناصر آشنا برای کودکان و همچنین طرح یک بازی با آن عناصر، کودک را درگیر موضوع مورد نظر کرده و در حین بازی و دخالت مستقیم کودک در فرایند آموزش، مفاهیم مختلفی را در ذهن او ایجاد و ماندگار نمود.
محبوبه حبیبی مهین میرصدرایی
این پژوهش یک پژوهش نیمه تجربی است که به منظور، بررسی تاثیر آموزش بر تغییر رفتار ولی کودک مبتلا به آسم مراجعه کننده به درمانگاه کودکان بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران، درامر مراقبت از کودک خود، انجام شده است . این مطالعه برروی 40 نفر ازوالدین کودکان مبتلا به آسم (مادر یا پدر) که دارای شرایط واحدهای مورد پژوهش بودند، صورت گرفته و پرسشنامه ای توسط واحدهای مورد پژوهش تکمیل شده وازاین طریق اطلاعات لازم در رابطه با رفتار آنان در دو حیطه شناختی و عاطفی در ارتباط با آناتومی، فیزیولوژی وپاتولوژی بیماری آسم، مواد و عوامل آلرژن، درمان دارویی، مراقبت های لازم در دوره نقاهت و مراقبت های لازم حین بروز حمله آسم در کودک ، جمع آوری گردید . به منظور تعیین تاثیر آموزش ، در دوهفته بعد از ارائه آموزش که بصورت انفرادی و گروهی شامل سخنرانی و دادن کتابچه آموزشی و با استفاده از وسایل سمعی و بصری بوده، آزمون ثانویه صورت گرفت . نتایج حاصله از دو آزمون نشان داده است که آموزش توانسته است برتغییر رفتار مثبت واحدهای مورد پژوهش در دو حیطه شناختی و عاطفی با اطمینانی بیش از 9ˆ99 درصد،موثر واقع گردد.