نام پژوهشگر: عباس میکانی
عباس میکانی غلامعلی افروز
در این تحقیق نظام مدیریتی و تشکیلاتی آموزش و پرورش کودکان و دانش آموزان استثنائی در کشورهای امریکا به عنوان یک کشور پیشگام و پیشرفته دراین نوع آموزش و ژاپن به عنوان یک کشور آسیائی که بعد از جنگ جهانی دوم با هزاران معلول و عقب مانده روبروبوده است و کشور کوبا به عنوان نمونه ای از کشورهای جهان سوم و بلوک شرق و فرانسه به عنوان یک کشور پیشرفته اروپائی و کشور جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گرفته است .
عباس میکانی غلامعلی افروز
دانش آموزان استثنائی به دلائل ویژگیهای هر گروه از آنها شرایط و امکانات متناسب با خود را می طلبد. آزموشگاههای متناسب با معلولیت افراد، کلاسهائی خاص با طول و عرض مشخص با توجه به تعداد کم افراد در هر کلاس ، به عنوان مثال در کلاسهای آموزش استثنائی بطور متوسط هر 8 نفر به یک معلم نیاز دارند. همچنین علاوه بر معلم در یک آموزشگاه، مدیر، ناظم، سرپرست آموزشی، معاون، خدمتگزار، به متخصصان دیگری همانند: گفتار درمانگر، مشاور آزمونهای روانی، مددکار اجتماعی، کاردرمان، مربی حرفه آموزی و در مدارس ناشنوایان: شنوائی سنج، معلم گفتار و زبان، و در مدارس نابینایان: بینائی سنج، مربی تحرک و جهت یابی، و در مدارس معلولین جسمی: فیزیوتراپ و کاردرمان نیازمند است . لذا در این نوع آموزش طبعا به سرمایه گذاری بیشتری نیاز است . در آموزش و پرورش استثنائی روشهای آموزشی، وسائل کمک آموزشی، و در بسیاری موارد محتوی کتابها نیز با افراد عادی تفاوتهای اساسی دارند و از همین رو است که این نوع آموزش پیچیده و گران می باشد. هزینه آموزش و پرورش یک دانش آموز استثنائی در ایران حدود 5 برابر دانش آموز عادی و در آمریکا حدود بیست برابر دانش آموز عادی است و در بعضی از جوامع مثل دانمارک 4 برابر دانش آموز عادی است . تجربه نشان داده است که اگر تعملیات و آموزش این عزیزان با برنامه ریزی درست و دقیق باشد و اجراکنندگان آن افرادی متعهد و انسان دوست و دلسوز باشند، افراد استثنائی نه تنها سربار جامعه نخواهند بود بلکه بطور فعال در سازندگی جامعه شرکت خواهند کرد. برنامه آموزشی افراد استثنائی در حقیقت از جامعه شروع می شود و حتی باید برای والدین برنامه های آموزشی ترتیب داد تا حتی الامکان از تولد افراد معلول جلوگیری شود و یا پس از آن از زمانی که تشخیص داده شد که طفل دارای نارسائی ذهنی و یا جسمی است برنامه های کمکی و توان بخشی آغاز گردد. آنچه که قابل توجه است در اینجا همکاری همه جانبه وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی وزارت آموزش و پرورش ، سازمان بهزیستی کشور، وزارت کار و امور اجتماعی کاملا ضروری است و باید امکاناتی نظیر خدمات توان بخشی به موقع ارائه شود. روند این همکاری باید با ارائه برنامه های حرفه ای، کاریابی، خدمات مشاوره ای و حمایتی تداوم یابد تا بتوان از این افراد انسانهائی مستقل و خودکفا و موثر تربیت نمود. وظیفه آموزش و پرورش کلاسیک از لحاظ قانونی از زمانی شروع می شود که کودک به مرحله آموزش رسمی رسیده باشد و فرد بتواند از برنامه های آموزشی بهره لازم را ببرد. اما تجربه امروز ثابت کرد که آموزشهای دوره آمادگی و برای بعضی از گروه ها قبل از آن کلاسهای اندرز گاهی یکی ضرورت اجتناب ناپذیر است و کودک برای زبان آموزی و زمینه سازی آموزش حتما باید قبل از شروع آموزشهای رسمی انجام گیرد. لذا وجود دوره های آمادگی در رابطه با کودکان استثنائی ضروری است . آنچه که این نوع آموزش را با آموزش رسمی و عادی متفاوت می سازد همین وجود شرایط فردی افراد است که بدنبال خود مسائل و مشکلات زیادی را موجب خواهد شد.