نام پژوهشگر: فتاح حسینی
فتاح حسینی طهماسب علیپوریانی
مکتب معتزله و تکوین و گسترش آموزه های آن را باید حادثه دوران سازی در تاریخ اندیشه ی دنیای اسلام تلقی کرد. این مکـتب فکری که از متن چالـش ها و کشـاکش های سخت سیاسی و اعتقادی قرن اول و سال های نخست قرن دوم هجری سر بر آورد، چنان تأثیر ژرفی بر تکوین و تداوم اندیشه در جهان اسـلام گذاشت که پس از قـرن پنـجم علی رغم افول تدریجی آن از سپهر اندیشه ورزی متفکران، نحله های گوناگون کلامی و مذهبی هرگز نتوانستند از تأثیر آموزه های آن برکنار بمانند. نظریه پردازان این تفکر با تأکید بر منزلت عقل و سهم این دو در فهم متون و استنباط احکام، راه نوینی را در عرصه ی دین داریِ خردورزانه گشودند چنان که با پای فشردن بر اختیار و اراده آزاد انسان، علاوه بر بیان عقلانی مفاهیم اعتقادی، زمینه نظری لازم را برای خلاقیت های عملی و اجتماعی فراهم آوردند. آنان با فروزان نگه داشتن مشعل های خردورزی و اعتقاد و پیکار، پی گیر نظری با خرافه، سحر، شعبده و دریافت ها و معتقدات جبراندیشانه و مغایر با اختیار و اراده آزاد انسان، در پی ریزی بنیادهای نظری تمدن اسلامی در فاصله قرن دوم تا پنجم، سهم درخور اعتنایی بر عهده گرفتند. هم زمانی دوره رشد و شکوفایی تمدن اسلامی با دوران رواج تعالیم مکاتب کلامی را نمی توان یک سره تصادفی و اتفاقی دانست و تأثیر مبانی نظری جنبش کلامی در اعتلای تمدن اسلامی را نمی توان نادیده گرفت. تفکر بعدی اشعری است که بعد از معتزله شکل گرفت و در جهان اسلام نقش عظیمی بر جای نهاد و بر اساس اصول بنیادی خود یعنی قران و حدیث، اثرات بزرگی بر عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام گذاشت. البته باید اعلام کرد، این تفکر از مواضع فکری و عقلی محض که معتزلیان بر آن پافشاری می کردند، از جمله مسأله اختیار انسان و قدر که زیر بنای فکری آنان بود، جهتی دیگر را برگزیدند و گفتند: اعمال بندگان به دست خداست و بـندگان فقط کسب می کنند و بر مسأله ی جبر تأکید کردند و اختیار را در انسان محدود فرض کردند. در نهایت اشاعره در حیات سیاسی خود در دو سلسله ی بنی امیه و بنی عباس بر اساس فراخور و درک حاکمان سیاسی، اثرات خود را بر جای نهادند و در مسیر رو به جلو خود و با سردمداری افراد سرشناس فکری و علمی افق-های درخشانی برای پویندگان خود به ارمغان آوردند و در حال حاضر این نحله ی کلامی در اکثر بلاد اسلامی تفکر غالب کلامی است که در فصل پنجم مشروحاً به دیالکتیک حاکمیت سیاسی و علم کلام خواهیم پرداخت.
فتاح حسینی
چکیده ندارد.