نام پژوهشگر: حسین اسکندری
سوسن علیزاده فرد حسن احدی
هدف: این پژوهش قصد دارد تا استعاره را بعنوان یک مفهوم شناختی- فرهنگی مورد بررسی قرار دهد. از این جهت اولا مقایسه برخی ویژگی های شناختی (حافظه و معناگذاری) در کاربرد استعاره های زبان اول و دوم در افراد دوزبانه، و ثانیا مقایسه تاثیر این ویژگی ها در اثربخشی استعاره های زبان اول و دوم در فرایند استعاره درمانی افراد دوزبانه افسرده مورد بررسی قرار گرفته است. روش: در بخش اول این پژوهش برای مقایسه تفاوت عملکرد کلی حافظه و سوگیری عاطفی حافظه از آزمون فراخوانی آزاد و برای مقایسه معناگذاری از آزمون افتراق معنا استفاده شده است. مواد این آزمونها، عبارات استعاری و غیر استعاری به زبان فارسی و ترکی آذری هستند. این آزمونها بر روی 120 دانشجوی یک زبانه فارس و دوزبانه آذری ، افسرده(غیر بالینی) و غیر افسرده اجرا شده است. همچنین در بخش دوم برای مقایسه اثربخشی درمانی استعاره های زبان اول و دوم، 19 فرد دوزبانه آذری زبان دارای اختلال افسردگی اساسی در دو گروه تحت استعاره درمانی قرار گرفتند. درمان گروه اول با استعاره هایی به زبان فارسی و درمان گروه دوم با استعاره هایی به زبان آذری صورت پذیرفته است. یافته ها: در بخش اول پژوهش میزان فراخوانی مواد استعاری به نحو معناداری بیش از مواد غیر استعاری بود. افراد دوزبانه استعاره های زبان اول را بطور معناداری بیش از استعاره های زبان دوم بیاد آوردند. افراد افسرده استعاره های دارای بار هیجانی منفی را بیش از استعاره های دارای بار هیجانی مثبت بیاد آوردند و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود. افراد دوزبانه افسرده، استعاره های منفی زبان اول را به شکل معناداری بیش از استعاره های منفی زبان دوم خود فراخواندند. همچنین معناگذاری مواد استعاری و غیر استعاری در آزمون افتراق معنا، به شکل معناداری تفاوت داشت. افراد افسرده دوزبانه، استعاره های منفی را بصورت معناداری متفاوت از استعاره های مثبت، معناگذاری کردند، اما این تفاوت در افراد یک زبانه معنادار نبود. افراد افسرده دوزبانه، استعاره های زبان اول و زبان دوم خود را متفاوت معناگذاری کرده و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود. در بخش دوم پژوهش یافته ها نشان دادند که رویکرد استعاره درمانی در هر دو گروه منجر به کاهش معنادار نمرات افراد در آزمون افسردگی بک شده است. بعلاوه درصد بهبودی گروه درمان با استعاره های زبان آذری بطور معناداری بیشتر بود. نتیجه: مفاهیم استعاری با برخورداری از خصوصیات ارتباطی، شناختی و فرهنگی دارای ویژگی های خاصی هستند که هر یک از این ویژگی ها در تعامل با سایر خصوصیات است. از اینرو در بررسی و کاربرد استعاره ها لازم است تا ویژگی های شناختی و فرهنگی آنها را در تعامل با نقش ارتباطی مورد توجه قرار داد. استعاره درمانی، بعنوان نمونه ای مهم از کاربرد استعاره در روانشناسی، توجه به این امر را از سوی درمانگران ضروری می نماید، چنانکه استفاده از استعاره های متناسب با زبان و فرهنگ بومی مراجعین، به نحو قابل توجهی اثربخشی درمان را تحت تاثیر قرار داده و موجب افزایش آن می گردد.
مریم اسماعیلی نسب حسن احدی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو رویکرد آموزش والدین رفتاری و آدلری بر بهبود مولفه های محیط خانواده و کاهش شدت نشانه های اختلال سلوک در کودکان انجام گرفت. به این منظور برای رویکرد آدلری ، برنامه استپ و برای رویکرد رفتاری، برنامه بارکلی به کارگرفته شد که هر دو از استانداردشده ترین برنامه های آموزش والدین به شمار می روند. روش پژوهش، طرح پیش آزمون، پس آزمون چندگروهی با جایگزینی تصادفی بود. به این منظور پس از انتخاب نمونه از میان دانش آموزان 5 مدرسه پسرانه منطقه 7 تهران که بر اساس پرسشنامه علائم مرضی کودکان (csi-4) واجد ملاک های تشخیصی اختلال سلوک بودند، 60 نفر والدین آنها به طور تصادفی در سه گروه آدلری، رفتاری و گواه جایگزین شدند. والدین هفته ای یک بار به مدت 2 ساعت در 12 جلسه برای گروه آدلری و 11 جلسه برای گروه رفتاری مورد آموزش قرار گرفتند. جهت ارزیابی نتایج، علاوه بر پرسشنامه علائم مرضی کودکان، از مقیاس محیط خانواده موس و موس، پرسشنامه سبک فرزندپروری بامریند و پرسشنامه scl-90 استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از دو روش تحلیل کوواریانس و بلوکی کردن(آزمون تحلیل واریانس دوطرفه، برای عامل هایی که مفروضه های تحلیل کوواریانس در مورد آنها برقرار نبود) استفاده شد. برای مقایسه دو به دو میانگین ها نیز از آزمون های تعقیبی توکی و بن فرونی استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، نشان داد که در پایان دوره آموزشی، در هر دو گروه آدلری و رفتاری نسبت به گروه گواه، شدت نشانه های اختلال سلوک کاهش یافته بود و از این نظر بین دو گروه آزمایشی تفاوت معناداری نبود. این نتایج در مورد دو اختلال همراه سلوک، یعنی اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و بی اعتنایی مقابله ای نیز صادق بود. در ضمن در گره آدلری، عوامل تعارض و کنترل کاهش و جهت گیری فرهنگی و تاکید اخلاقی مذهبی مربوط به مولفه های محیط خانواده افزایش یافت. ولی در گروه رفتاری تنها عامل تعارض کاهش یافت. در بخش سوالات فرعی پژوهش، در گروه آدلری میزان سبک سخت گیرانه کاهش و در گروه رفتاری میزان سبک سهل گیرانه افزایش یافت و بین دو گروه آزمایشی تفاوت معناداری در این زمینه ها یافت نشد. همچنین در گروه آدلری در همه 10 عامل، شدت نشانه های آسیب شناسی روانی نسبت به گروه گواه کاهش یافت. در گروه رفتاری نیز، شدت 5 عامل نسبت به گروه گواه کاهش یافت. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که هر دو روش آموزش والدین به منظور کاهش شدت نشانه های اختلال سلوک مفید به نظر می رسند. اما وقتی اثرگذاری بر عامل بنیادی محیط خانواده مدنظر است روش آدلری از اولویت برخوردار است.
محدثه حسنی مهناز مهرابی زاده هنرمند
هدف این پژوهش بررسی همه گیر شناسی نگرانی از بدریختی بدن و اثر بخشی روایت درمانی به شیوه گروهی بر کاهش آن در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز در نیمسال اول تحصیلی 88-87 بود .نمونه اولیه پژوهش شامل 1520نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند . سپس 40 نفر از میان 212 نفری که نمره آنها در پرسشنامه نگرانی از بدریختی بدن یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود ، به روش تصادفی ، جهت آزمون فرضیه ها انتخاب شدند این 40 نفر به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 20 نفر) تقسیم شدند . ابندا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد ، سپس روایت درمانی طی ده جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد . در پایان آخرین جلسه مداخله ، همزمان از دو گروه پس آزمون گرفته شد و پس از گذشت دو ماه مرحله پیگیری انجام شد . نتایج حاصل از همه گیر شناسی نشان داد که میزان شیوع bdc در کل دانشجویان ، دانشجویان دختر و پسر به ترتیب 14% ، 8/12% ، 6/15% بود. برای آزمون فرضیه ها از روش تحلیل کوواریانس (ancova) استفاده شد. یافته ها بیانگر این بود که روایت درمانی باعث کاهش نگرانی از بد ریختی بدن گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است . پیگیری با فاصله دو ماه ، سود مندی روایت درمانی را بر نگرانی از بد ریختی بدن نشان داد .
زهرا دلخوش حسین اسکندری
این پژوهش با هدف ارزیابی بازنمایی های معنایی ( استعاره ها ) بیماران دارای اضطراب اجتماعی در مقایسه با افراد غیر اضطرابی انجام گرفت. به این منظور از بین کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های دولتی شهر تهران، 120 دانشجوی کارشناسی ( 60 زن، 60 مرد ) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند که به آزمون افتراق معنایی در دو مفهوم " زندگی " ، " خود " و پرسشنامه هراس اجتماعی پاسخ دهند که از این 120 نفر، 45 نفر مضطرب اجتماعی و مابقی افراد ( 75 نفر ) بهنجار بودند. برای استخراج استعاره های زندگی و خود افراد، از قسمت جملات ناتمام آزمون افتراق معنایی استفاده شد. این پژوهش از نوع پژوهش توصیفی – مقایسه ای بود و داده های پژوهش به کمک روش های آمار توصیفی، آزمون آماری t ، تحلیل رگرسیون ارزیابی شدند و داده های حاصل از جملات ناتمام آزمون افتراق معنایی با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. که این یافته ها را در پی داشت: بین میانگین نمره های کل آزمودنی های مضطرب اجتماعی و بهنجار در آزمون افتراق معنایی در دو مفهوم " زندگی " و " خود " تفاوت معناداری دیده شد. بازنمایی منفی از مفهوم " زندگی " نسبت به مفهوم " خود " در گروه مضطرب اجتماعی وجود داشت. بازنمایی منفی از بعد " ارزش زندگی " قوی ترین پیش بینی کننده ی میزان اضطراب اجتماعی بود. یافته های حاصل از تحلیل کیفی، گویای تفاوت مضامین استعاری این دو گروه بود. به علاوه، استعاره های این دو گروه از لحاظ بار و باز / بسته بودن متفاوت بودند. در مجموع نتایج این تحقیق، نشان داد که بیماران مضطرب اجتماعی بازنمایی معنایی منفی از زندگی و خود، دارند که در شیوه ی تعبیر این افراد رسوخ می نماید و عملکرد آنان را تحت تاثیر قرار می دهد لذا با توجه به اهمیت و تاثیر نظام معنایی در این اختلال، نظم بخشی دوباره نظام معنایی نیازمند توجه درمانگران است.
مریم قره گوزلو حسین اسکندری
چکیده پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه روایت های دختران 20 - 15 ساله شهر تهران در رابطه با سبک های هویتی آنان پرداخته است. در این پژوهش، جامعه آماری دختران20-15 ساله شهر تهران هستند.برای اجرای پژوهش، ابتدا 55 نفر دختر 20-15 ساله به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه گسترش یافته سنجش عینی پایگاه هویتی من (eom-eis-2) را تکمیل کردند. سپس از این تعداد،20 نفر (یعنی از هر سبک هویتی 5 نفر) با روش نمونه گیری انتخابی انتخاب شدند و با کسب رضایت ایشان، با آنها مصاحبه انجام شد. در تحلیل داده ها 2 بخش وجود داشت. در بخش اول این پژوهش برای بررسی رابطه بین سبک های هویتی با 3 مولفه مصاحبه داستان زندگی (عاملیت، مشارکت همدلانه، پیامد رهایی بخش)، از روش تحلیل واریانس یک طرفه (آزمونf) استفاده شد و نتایج تفاوت معنی داری بین سبک های هویتی و نمره کلی روایت ها (مجموع این سه مولفه) نشان داد و آزمون تعقیبی فیشر مشخص کرد که تنها بین هویت موفق با سردرگم، در نمرات عاملیت و پیامد رهایی بخش تفاوت معنی دار دیده شد و در عامل مشارکت همدلانه در بین هیچ یک از گروه ها تفاوتی دیده نشد. در بخش دوم این پژوهش داده های حاصل از مصاحبه داستان زندگی برای تحلیل محتوای داستان ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد و نتایج نشان داد که گروه دارای سبک هویتی موفق در برخی از مولفه-های داستان زندگی، مثل خاطرات، اتفاقات مهم زندگی، دید مثبت به زندگی و موضوعات داستان زندگی با سایر سبک های هویتی تفاوت داشت. تبیین این نتایج این است که نوجوانانی که مرحله کاوشگری و تعهد را پشت سر گذاشته اند، تفاوت های روشنی با سایر نوجوانان دارند.
جمیله حسینی نژاد فرامرز سهرابی
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های حل مسأله از طریق برنامه تدوین شده به وسیله پژوهشکده بر میزان سلامت روان نوجوانان بی سرپرست مسنقه در مراکز شبانه روزی بهزیستی می باشد. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است عبارت است از پرسشنامه مقیاس سلامت روان (ghq-28) که توسط عباس هومن در ایران هنجار شده است. پایایی کلید مقیاسها بیشتر از گزارش شده است و روایی آن بالا گزارش شده است.جامعه پژوهش حاضر، نوجوانان بی سرپرست دختر و پسر 19-12 ساله بودند که در مراکز شبانه روزی بهزیستی تهران مستقر بودند. نمونه گیری در این پژوهش بطور خوشه ای تصادفی صورت گرفت. به این صورت از بین مناطق شمال – جنوب و غرب و شرق تهران، شمال انتخاب و از بین مراکزی که در شمال تهران بود نیز 2 مرکز به طور تصادفی انتخاب شد. از بین کلیه نوجوانان مستقر در مراکز 24 نفر از افراد داوطلب بطور تصادفی انتخاب و باز این 24 نفر بطور تصادفی در دو گروه آزمایش n=12 و کنترل n=12 جایگزین شدند.پس از نمونه گیری ، اعضای دو گروه به پرسشنامه ghq-28 پاسخ دادند، سپس گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند و گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه در برنامه آموزشی مهارت های حل مسأله تدوین شده توسط پژوهشگر شرکت نمودند.مطابق نتایج بدست آمده آموزش مهارت حل مسله بر سلامت روان تاثیر مثبت دارد
منصوره ابوالحسنی معصومه اسمعیلی
یکی از گرایشات مهم انسانها، رسیدن به کمال و خودشکوفایی و دستیابی به موفقیت و پیروزی است. اکثریت جمعیت کنونی کشور ما را جوانان تشکیل می دهند و یکی از عواملی که این جامعه جوان بتوانند شادابی و نشاط خود را حفظ کنند، کسب موفقیت در برهه های مختلف زندگی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای استعاره های موفقیت بین سه گروه رتبه های برتر، متوسط و پذیرفته نشدگان آزمون سراسری سال 1387 انجام پذیرفت. برای این منظور، تعداد 150 نفر از داوطلبان آزمون سراسری سال 1387 (50 نفر از رتبه های برتر هر پنج گروه آزمایشی، 50 نفر از رتبه های متوسط هر پنج گروه آزمایشی و 50 نفر نیز از بین پذیرفته نشدگان هر پنج گروه آزمایشی)، از بین داوطلبان آزمون سراسری سال 1387 با رتبه های بین 1 تا 20، برای گروه رتبه های برتر، رتبه های بین 1500-1000، برای گروه رتبه های متوسط و رتبه های بالاتر از 30000 برای گروه پذیرفته نشدگان به روش نمونه گیری ساده انتخاب شدند. استعاره های بدست آمده از این افراد با روش تحلیل محتوا از نوع توصیفی، بررسی و تحلیل شدند. از تحلیل استعاره ها، این نتایج بدست آمد: گروه رتبه های برتر، عوامل موفقیت خود را به عوامل درونی، گروه رتبه های متوسط، به ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی و گروه پذیرفته نشدگان به عوامل بیرونی نسبت داده بودند. همچنین از بین عوامل موثر در موفقیت بین سه گروه، تنها عامل شرایط نامساعد بیرونی برای گروه پذیرفته نشدگان معنادار و سایر عوامل به عنوان وجوه اشتراک بین سه گروه مشخص شدند. در گروه پذیرفته نشدگان کنکور، بیشترین ویژگی های موثر در موفقیت، استرس، اضطراب، ترس و احساس گناه بوده، درحالیکه در گروه رتبه های برتر و متوسط، نشاط، مهارت و درنظرگرفتن جنبه های مهم زندگی، مهم ترین ویژگی ها را تشکیل می دهند. همچنین به طور خاص در گروه رتبه های برتر، خودتنظیمی، در گروه رتبه های متوسط، خود مثبت انگاری و در گروه پذیرفته نشدگان، باورهای محدودکننده، مهم ترین ویژگی موثر در موفقیت و عدم موفقیت بودند. از آنجاییکه در این پژوهش تعریفمان از افراد موفق و ناموفق بر اساس رتبه های کنکور در نظر گرفته شده بود، نتایج مختص این گروه است وتعمیم آنها به سایر گروه ها که تعریف موفقیت در آنها با گروه های حاضر در این پژوهش متفاوت است، باید با احتیاط صورت پذیرد.
سمیه سادات مکیان حسین اسکندری
پژوهش حاضربه منظور مقایسه تاثیر آموزش روایتی و رژیم غذایی برشاخص توده بدن وتصویربدن زنان مبتلا به" bmi بیش از 25" انجام شد. روش این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی وشامل 2 گروه آزمایشی و1گروه گواه بود.به این منظور، سی تن از زنان مبتلا به شاخص توده ی بدنی بالاتر از 25 از کلینیک انستیتوتحقیقات تغذیه ای ایران به صورت دردسترس انتخاب شده وبه صورت تصادفی در سه گروه مداخله ی روایتی، رژیم درمانی وگواه قرار داده شدند. .هرگروه شامل 10 نفر بوده، مداخله ی درمانی در گروه آزمایشی یک (رژیم غذایی به تنهایی)به صورت انفرادی و درگروه آزمایشی 2(رژیم غذایی به همراه آموزش روایتی)به صورت گروهی انجام شد. پرسشنامه روابط چندبعدی خود-بدن و اندازه گیری شاخص توده بدن درهرسه گروه، قبل و بعد از انجام مداخلات درمانی به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد.داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارspss وروش تحلیل کوواریانس و تی داده های وابسته مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین تاثیر آموزش روایتی و رژیم درمانی بر شاخص توده بدن زنان مبتلا به اضافه وزن وچاقی، تفاوت معناداری وجودندارد، اما بین تاثیر آموزش روایتی و رژیم درمانی بر شاخص تصویر بدن زنان مبتلا به اضافه وزن وچاقی تفاوت معناداری دیده شد.به این معنا که مداخله ی روایتی بر اصلاح تصویر بدن زنان چاق، موثر است.
گل نما مرادی حسین اسکندری
هدف از پژوهش حاضر مقایسه و اثربخشی آموزش گروهی حل مسئله و مهارت های ارتباطی بر میزان شادکامی و کیفیت زندگی زنان شاغل( مقطع ابتدایی) شهرستان جوانرود بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان شاغل مقطع ابتدایی شهرستان جوانرود در سال تحصیلی 89-88 بوده که از طریق نمونه گیری تصادفی 42 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند ( 30 نفر در 2 گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل). ابزاری که در این پژوهش به کار رفتند عبارتند از : پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی. طرح پژوهش از نوع آزمایشی بود که به طریق زیر اجرا شد: ابتدا یک پیش آزمون به عمل آمد، بدین صورت که پرسشنامه شادکامی و کیفیت زندگی اجرا شد و کسانی را که دارای کمترین نمره در شادکامی و کیفیت زندگی بودند بودند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. سپس 8 جلسه آموزش حل مسئله و10 جلسه آموزش مهارت های ارتباطی به دو گروه ازمایش داده شد، ولی گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند، بعد پس آزمون از 3 گروه به عمل آمد و بعد از یک ماه بر روی 2 گروه آزمایش وگروه گواه پیگیری انجام شد. برای بررسی اثربخشی آموزش گروهی حل مسئله و مهارت های ارتباطی بر میزان شادکامی و کیفیت زندگی و تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس- کوواریانس استفاده شد که نتایج نشان دادند که آموزش گروهی حل مسئله و مهارت های ارتباطی به طور کلی شادکامی و کیفیت زندگی زنان شاغل را در مرحله پس آزمون نسبت به گروه گواه افزایش می دهد و در مرحله پیگیری نتایج دارای ثبات است. وبین آموزش گروهی حل مسئله و مهارت های ارتباطی بر شادکامی و بهبود کیفیت زندگی تفاوت معنی داری یافت نشد بنابراین فرضیه فوق مبنی براینکه بین آموزش گروهی حل مسئله و مهارت های ارتباطی بر شادکامی و کیفیت زندگی تفاوت وجود دارد تائید نشد. واژه های کلیدی: مهارت حل مسئله، مهارت های ارتباطی، شادکامی و کیفیت زندگی.
لیلی رسولی احمد برجعلی
چکیده: پژوهش حاضربه بررسی اثر بخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب وافزایش اعتماد به نفس بیماران مبتلا به ام اس پرداخته است.جامعه آماری شامل کلیه بیماران عضوانجمن ام اس سنندج بود. نمونه اصلی شامل 40 نفر بیمار بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند.نمونه فرضیه ها شامل 20بیمار با اضطراب بالابود که به شیوه تصادفی به دوگروه آزمایش وکنترل تقسیم شدند.شرکت کنندگان مقیاس خودسنجی اضطراب وپرسشنامه اعتمادبه نفس را پاسخ دادند.بعداز 10جلسه معنادرمانی به شیوه گروهی ،نتایج تحلیل آماری کوواریانس وآزمون تی همبسته در سطح 05/0 معنادار بودند.نتایج نشان داد که معنا درمانی به شیوه گروهی باعث کاهش اضطراب وافزایش اعتماد به نفس در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است وهمچنین اینکه معنادرمانی برتداوم کاهش اضطراب واعتماد به نفس در مرحله پیگیری یک ماهه تاثیر داشته است.
عیسی جعفری حسین اسکندری
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مداخله مبتنی بر مهارت های مقابله ای و سبک زندگی در پیشگیری از عود و افزایش تاب آوری در افراد وابسته به مواد افیونی بود. در یک طرح نیمه آزمایشی گروهی 39 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی (بر پایه معیارهای تشخیصیdsm- iv- r ) که مرحله سم زدایی را به پایان رسانده بودند و گروه کنترل که به مرکز جمعیت آفتاب مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارده شدند: 1) گروه درمان با روش مهارت های مقابله ای ، 2) گروه درمان با روش سبک زندگی، 3) گروه کنترل. گروه های آزمایشی اول و دوم 12جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی قرار گرفتند. آزمودنی ها از طریق آزمایش ادرار و مقیاس تاب آوری کونور – دیویدسون قبل از شروع درمان و 4 ماه پس از پایان درمان گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکرد و درانتظار درمان ماند. داده ها به کمک روش آماری فیشر، تجزیه و تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی lsd تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که هر دو آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی در پیشگیری از عود و افزایش تاب آوری در گروههای مورد مطالعه موثر بوده اند. همچنین بین دو گروه آموزشی در پیشگیری از عود و افزایش تاب آوری در مرحله پی گیری تفاوتی مشاهده نشد و هر دو مداخله به یک اندازه در پیشگیری از عود و افزایش تاب آوری موثر بوده اند. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی به نحو قابل توجهی موجب پیشگیری از عود مواد افیونی و افزایش تاب آوری در افراد تحت آموزش می شود .
محمد جواد احمدی زاده حسین اسکندری
این ?پژوهش، بااستفاده?از ?رویکردهای روان شناختی?درمان?اختلال?استرس?پس?از?ضربه?، به?بررسی ?و مقایسه?دو?روش? درمان،?شناختی- رفتاری?cbt)، )? و? حساسیت?زدایی??حرکات??چشم??و??پردازش?مجدد (emdr)??پرداخته? ??و?اثربخشی??هریک??از??روش?های?درمانی??فوق? را??برکاهش?علایم اختصاصی (هفده گانه)??و سایر اختلالات روانی همرا?ه ?با??اختلال? استرس? پس از ضربه( ptsd) مورد بررسی قرار داده ??است.?. جامعه آماری پژوهش، عبارت بودند از بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه ناشی از جنگ که با تشخیصptsd در یکی از مراکز درمانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا بنیاد شهید وامور ایثارگران پرونده روان پزشکی داشتند. از میان آنها ،? تعداد ?45 نفر?از??بیماران?با? استفاده??از?یک طرح شبه آزمایشی با پیش?آزمون??و??پس?آزمون وپیگیری ?در?مرحله اول به دوگروه?آزمایشی??شامل?: 1- گروه ?شناختی- رفتاریcbt)، )؛ 2- گروه?حساسیت?زدایی?حرکات?چشم? و?پردازش ?مجدد?(emdr)??و??یک??گروه??شاهد??به??طور تصادفی?انتخاب ودر هر گروه جایگزین?شدند.?در?مرحله??بعد ?هر?گروه?? به??? سه? زیرگروه? به? شرح? زیر?تقسیم??شد: 1- بیماران?مبتلا??به?اختلال? استرس?پس?از??ضربه? خالص؛ 2-??بیماران مبتلا به? اختلال ?استرس?پس?از?ضربه??با??هم?ابتلایی? سایر?اختلالات روانی؛ ?3-?بیماران? مبتلا? به? اختلال استرس?پس?از?ضربه?با? هم?ابتلایی?به آسیب های? شیمیایی?. ابزار??اندازه?گیری مورد?استفاده در?این پژوهش?عبارت??بود?از: 1- فهرست اختلال استرس?پس?از?ضربه - ویرایش نظامی(pcl-m)؛ 2- چک لیست??اختلالات??روانی(scl-90-r) که?در?سه?مرحله?به?صورت?پیش?آزمون،?پس?آزمون ??و?مرحله?پیگیری ،اثربخشی?روش?های??درمانی نسبت به ?هم??و?درمقایسه با??گروه شاهد ?مورد بررسی?قرار گرفت. یافته های ?پژوهش??، بیانگر?این?است??که؛?از??هشت??فرضیه?پژوهش?تعداد??چهار??فرضیه?(?8،3،2،1)?که?دلالت?بر?اثربخشی?روش?های??درمانی?مورد?مطالعه درکاهش?احتمالی علایم?و?نشانه های?اختصاصی?وبهبودی بیماران از طریق سایر اختلالات?روان پزشکی یا سلامت روان داشت، مورد?تایید?قرارگرفت. ?چهار??فرضیه?دیگر?(7،6،5،4) که?دلالت??بر?وجود?تفاوت?بین?اثربخشی?روش?ها?ی?درمانی?مورد ?مطالعه?در ?زیرگروه?های هر?یک ?از?روش?های?درمانی? بود?، ?مورد? تایید? قرار? نگرفت.?. این?نتایج??نشان?می?دهد؛ ? هر?دو?شیوه ?درمان?شناختی-?رفتاری??و حساسیت?زدایی? حرکات?چشم ?و??پردازش?مجدد بر?درمان?اختلال ?استرس??پس?از??ضربه?ناشی?از?جنگ?موثر??هستند. همچنین سایر یافته های پژوهش مبنی بر اثربخشی روش های درمانی مورد مطالعه برعلایم و نشانه های اختصاصی اختلال که بر اساس ملاک های تشخیصیdsm iv –tr به دست آمد حاکی ازآن بود؛ ?روش?درمان?حساسیت?زدایی??حرکات??چشم?و?پردازش?مجدد?برعلایم?مربوط?به??پنج?ماده??ملاک(d)?یا برانگیختگی?شدید شامل(مشکل در به خواب رفتن یا تداوم خواب، تحریک پذیری یا حملات خشم، اشکال در تمرکز، گوش به زنگ بودن شدید، تشدید پاسخ از جا پریدن) از نشانه های هفده گانه اختلال استرس پس از ضربه نسبت??به?گروه?شناختی-?رفتاری?? ?موثرتر ? بوده است.?اما?در ?بررسی??به??عمل?آمده?در?رابطه?با?علایم ?و?نشانه?های??سایر?اختلالات?روانی??همراه ?با?این?اختلال?روش?های??درمانی مورد?مطالعه?اثربخشی?یکسانی?داشتند.?
فرید براتی سده محمود گلزاری
به منظور بررسی اثربخشی مداخلات روان شناسی مثبت گرا بر افزایش شادکامی، خشنودی از زندگی و افزایش معنا در زندگی و کاهش افسردگی، ضمن تدوین بسته آموزشی مربوطه، به اجرای مداخلات فوق اقدام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر مددجویان و مراجعان به سازمان بهزیستی استان ها اصفهان، ایلام، بوشهر و تهران بودند. طرح تحقیق، آزمایشی تک گروهی با پیش و پس آزمون بود.نمونه شامل 159 نفر از مراجعان و مدد جویان بهزیستی چهار استان مورد شاره بودند که به روش تصادفی انتخاب شدند. افراد پیش از اجرای مداخلات و پس از آن با استفاده از آزمون های افسردگی بک، پرسشنامه جهات شادکامی (ahi)، آزمون شادکامی- افسردگی (فرم کوتاه)، مقیاس خشنودی از زندگی(swls) و آزمون معنا در زندگی(mlq) که اعتبار آنها پیش از اجرا مورد بررسی قرار گرفت، مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری مناسب از جمله آمارهای توصیفی و استنباطی مثل آزمون t، ضریب همبستگی، آنالیز واریانس یک راهه (anova) و رگرسیون چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. مقایسه میانگین و انحراف معیار نمرات در دو مرحله پیش و پس آزمون و نیز تحلیل داده ها نشان می دهد که آموزش مداخلات فوق تاثیر معنا داری در افزایش شادی و نشاط، خشنودی از زندگی و افزایش سطح معناداری زندگی داشته و به کاهش شدت و سطح افسردگی منجر شده است. همچنین نتایج حاصل نشان می دهد که از بین متغیر های تحقیق افسردگی با زندگی با معنا، خشنودی از زندگی و شادکامی رابطه معنادار منفی دارد.همچنین در بین سه زندگی خوب مثبت ؛ خشنودی از زندگی و وجود معنا در زندگی نیز روابط معنادار مثبتی بین افسردگی با خشنودی از زندگی و زندگی معنادار ( وجود معنا در زندگی ) وجود دارد اما افسردگی با زندگی لذت بخش و زندگی با اشتیاق ( زندگی در گیرانه) رابطه معناداری ندارد که نشان دهنده آن است که افسردگی لزوماً با زندگی لذت بخش و زندگی با اشتیاق بر روی یک پیوستار واحد نیستند.
ابوالقاسم عیسی مراد فرامرز سهرابی
چکیده پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی رواندرمانی دینی و تعیین اثربخشی آن بر اختلال استرس پسضربهای (ptsd) مزمن آزادگان ایرانی انجام شد. نوع تحقیق حاضر نیمه آزمایشی یانیمه تجربی می باشد. جامعهی پژوهشی عبارت بود از کلیهی آزادگان ساکن شهر تهران که به اختلال استرس پس از ضربهای (ptsd) مزمن مبتلا بودند. به منظور انتخاب نمونه ی آماری، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند (در دسترس) افراد به دو گروه 12 نفری (گروه آزمایش و گروه کنترل) تقسیم وانتخاب شدند. به منظوراثر بخشی دوره با استفاده از پروتکل آموزش روان درمانی دینی که با تاکید بر آموزه های اسلام می باشد، به گروه آزمایش به مدت 10 جلسه ی دو ساعته ( هفته ای دو جلسه)، آموزش های لازم ومرتبط با موضوع داده شد. دادههای حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده ازآزمون های چک لیست اختلال استرس پس ضربه ای(tsc-40 و pcl-17) و سلامت عمومی(ghq) مورد تجزیه وتحلیلآماری قرار گرفت. در این تحقیق با توجه به آموزه های اسلام که با استنادات عقلی، نقلی و استدلال های فلسفی طراحی شده بود به تدوین الگوی روان درمانی دینی پرداخته شد و پس از اجرای پروتکل (برنامه آموزشی) نتایج به دست آمده در 8 فرضیه تنظیم و پس از تحلیل آن ها مورد تأیید قرار گرفت. فرضیه های اصلی عبارت بودند از: اثربخشی دوره آموزشی روان درمانی دینی در کاهش علائم و نشانه های اختلال استرس پس ضربه ای (ptsd) آزادگان ونیز افزایش سلامت جامعه هدف اثربخش بوده است. همچنین با توجه به خرده مقیاس های آزمون ها سایر فرضیه ها نیز مورد تأیید قرار گرفت که عبارتند از:آموزش روان درمانی دینی برکاهش علایم ونشانه های اختلال استرس پس ضربه ای(ptsd) آزادگان ایرانی مانند تداعی ها وافکار مزاحم، اجتناب ها ومحدودیت عواطف، بیش انگیختگی وخشم، اضطراب وافسردگی وتقویت عملکرد اجتماعی، شغلی وصبوری موثر بوده است. در نهایت ، نتایج نشان داد که آموزش رواندرمانی دینی درکاهش علایم و نشانههای اختلال استرس پس ضربه ای (ptsd) آزادگان ایرانی موثر می باشد. این یافته ها می تواند کاربردهای مفیدی برای درمان مبتلایان به اختلال ptsd و سایر اختلالات مشابه داشته باشد که در تحقیق حاضر به آن پرداخته شده است.
ریحانه سادات روحانی هادی خانیکی
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر وبلاگ بر نگرش افراد نسبت به روابط مجازی و آثار روانشناختی آن بر تنهایی و انزوای اجتماعی، رابطه همبستگی احتمالی موجود میان سه متغیر "میزان بهره مندی از وبلاگ"، "احساس تنهایی"، و "نگرش افراد نسبت به روابط مجازی بلاگی" را مورد مطالعه قرار داده است. به این منظور 310 تن از دانشجویان دوره کارشناسی پردیس فنی دانشگاه تهران انتخاب شده و با توجه به جنسیت در سه گروه "بلاگر"، "بلاگ خوان"، و "هیچکدام" تقسیم گردیده و به تناسب طبقه بندی به دو پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به روابط بلاگی، و احساس تنهایی ucla پاسخ داده اند. حاصل تحقیق پس از انجام همبستگی پیرسون میان هر جفت متغیر و نیز رگرسیون چند متغیره میان سه متغیر وجود رابطه میان میزان بهره مندی از وبلاگ و احساس تنهایی، و میان نگرش و احساس تنهایی را نشان نداد. اما میان نگرش و میزان بهره مندی از وبلاگ رابطه معنی دار مشاهده شد. علاوه بر این، تفاوت معناداری میان میانگین های احساس تنهایی سه گروه نیز بدست نیامد. اگر چه، از دیدگاه جنسیت در کل گروه نمونه در سطح پنج درصد میان دختران و پسران میانگین احساس تنهایی اختلاف معنادار نشان داد.
محمد سلگی حسین اسکندری
چکیده: در قرن اخیر موضوع هویت ملی به عنوان یکی از انواع هویت، مطرح و متخصصان رشته های مختلف علمی از جمله روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی، فلسفه و... در مورد آن نظریه پردازی کرده و به تحلیل پرداخته اند. این موضوع، یکی از پایه ها و مقدمات حصول و ظهور وحدت و انسجام ملی است که فهم ساز و کار آن، به درک مکانیزمهای تحقق وحدت ملی مدد می رساند. از آنجا که وحدت ملی، از ضروریات یک اجتماع مدرن در عصر کنونی است؛ بالتبع شناخت هویت ملی به عنوان یکی از پیش نیازهای آن لازم می نماید. یکی از عرصه های اثرگذار بر وحدت ملی، نوع، نحوه و جهت تعامل سطوح مختلف هویت (فردی، اجتماعی) بر هویت ملی است که نتایج این تعامل (مثبت، منفی)، وحدت و انسجام ملی را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا با عنایت به این مقولات، در این پژوهش تلاش گردیده است اثر و نتیجه تعامل هویت فردی و اجتماعی بر هویت ملی مورد مطالعه قرار گیرد. برای بررسی هویت فردی، ادبیات رسمی علم روانشناسی مورد استفاده قرار گرفت. در بررسی هویت اجتماعی نیز از میان ابعاد و طبقه بندیهای مختلف هویت اجتماعی، 3 سطح یا 3 نوع هویت قومی، هویت دینی و هویت مدرن انتخاب گردید. ضمناً در مطالعه هویت اجتماعی از ادبیات و مبانی نظری علم جامعه شناسی استفاده گردیده است. مبنای نظری این پژوهش بر نظریه کنش متقابل نمادین استوار است و اعتقاد بر این است که، هویت چندگانه، متکثر و تغییرپذیر است؛ صورتهای هویتی با هم روابط ترکیبی دارند و بین منابع متشکله هویت، همزیستی وجود دارد تا رقابت و تخاصم. برای اجرای این تحقیق از دو روش همبستگی و زمینه یابی استفاده گردید. همچنین از 2 پرسشنامه هویت فردی (آدامز)، مشهور به «پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی من» (eom-eis-2) و پرسشنامه هویت ملی و اجتماعی (محقق ساخته) به عنوان ابزار تحقیق استفاده گردید. این دو آزمون روی حدود 600 دانشجوی دانشگاههای شهر تهران (به عنوان جامعه آماری پژوهش) به اجرا در آمد و در نهایت 524 پرسشنامه (فاقد ایراد) در سیستم پردازش داده ها ثبت و مورد تحلیل قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها، ابتدا از روشهای آمار توصیفی (میانگین، میانه، مد، واریانس، انحراف استاندارد و...) و سپس از روشهای آمار استنباطی (آزمون کای اسکوئر، ترسیم ماتریس همبستگی متغیرها، تحلیل رگرسیون مرحله ای (گام به گام) و تحلیل مسیر) استفاده گردید. همچنین در جریان ساخت آزمون هویت ملی و اجتماعی (محقق ساخته) و در مرحله تحلیل سوالات، از روشهای آماری: ضریب تمیز، روش لوپ، آزمون کفایت نمونه برداری (kmo)، آزمون کرویت بارتلت، تحلیل عوامل و ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. در طی فرایند تحلیل عوامل 4 نوع هویت مورد مطالعه، (ملی، قومی، دینی، مدرن)، 13 عامل شناسایی و معنی پذیر گردید؛ به این شرح: هویت ملی (5 عامل)، هویت قومی (3 عامل)، هویت دینی (3 عامل) و هویت مدرن (2 عامل). ضمناً در این پژوهش، اثر 12 متغیر مستقل (پیش بین) [شامل: هویت فردی (4 متغیر)، هویت قومی (3 متغیر)، هویت دینی (3 متغیر)، هویت مدرن (2 متغیر)]، روی 5 متغیر وابسته (عوامل هویت ملی) مورد مطالعه قرار گرفت؛ لذا می توان گفت در این پژوهش 17 متغیر مورد مطالعه قرار گرفته است. در طی این پژوهش یافته های زیر به دست آمد: -هویت معوق، هویت اول دانشجویان (دختر و پسر) دانشگاههای تهران است. به بیان دیگر بیشتر دانشجویان مورد مطالعه واجد هویت معوق هستند. -بین زنان و مردان از نظر انواع پایگاههای هویت فردی تفاوت چشمگیری وجود ندارد. -بعد ایدئولوژیک هویت (فردی)، از بعد بین فردی هویت فردی وضعیت بهتری دارد. -دین، قومیت و تجدد منابع اصلی هویت اجتماعی دانشجویان می باشند. -بین انواع مختلف هویت (فردی، اجتماعی)، با هویت ملی تفاهم و سازگاری حاکم است نه تعارض و تخاصم. -هویت قومی، بیشترین تاثیر مستقیم و غیرمستقیم را بر هویت ملی دارد و اصلی ترین پشتیبان، مقوم و پیش بینی کننده هویت ملی است. -هویت دینی نیز در رتبه بعد است. این هویت نیز پشتیبان و همساز با هویت ملی است. -از میان 4 پایگاه هویت فردی، تنها پایگاه هویت موفق، پشتیبان و پیش بینی کننده هویت ملی است. -هویت مدرن سهمی در پیش بینی هویت ملی ندارد. -مدل روابط ساختاری بین ابعاد هویت فردی، اجتماعی و ملی از برازش لازم برخوردار است. کلید واژه ها: هویت، هویت ملی، هویت فردی، هویت اجتماعی، هویت قومی، هویت دینی، هویت مدرن
پریوش رحمتی حسین اسکندری
از دو فرضیه تحقیق که به بررسی تاثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر رشد قضاوت اخلاقی و کردار اخلاقی کودکان 12ساله ÷ایه ÷نجم ابتدایی می ÷ر داخت فرضیه اول با 99%اطمینان تایید گردید و لی فرضیه دوم مبنی بر وجود رابطه مثبت بین این آموزش ورشد کردار اخلاقی کودکان بود رد گردید .
رقیه غفاری دیزجی حسین اسکندری
چکیده تمام نما: این پژوهش در سال تحصیلی 88-89 برای دانش آموزان افسرده دبیرستانی دختر در منطقه آموزشی قرچک در حومه تهران طراحی واجرا گردید .و قصد آن مقایسه تاثیر گذاری cbt و mbct برکاهش افسردگی و آزمون برتری روش mbct بر cbt بود .پس از انتخاب تصادفی یک دبیرستان برروی 380 نفر از دانش آموزان تست scl-90 اجرا گردید .و افراد افسرده غربال شده که حدوداٌ 70 نفر یعنی 21% بودند .بطور تصادفی 30 نفر انتخاب و به 3 گروه cbt ,mbct و کنترل تقسیم شدند .پس از اجرای پروتکل های آموزشی از آنان پس آزمون گرفته شد . و نتایج بدست آمده بیانگر رد هر سه فرضیه بود .البته نتایج در درون گروهی معنا دار بود یعنی در هر 3 گروه کاهش افسردگی دیده می شد اما در مقایسه با هم تفاوت چندانی مشاهده نشد و فرضیه های پژوهش رد شدند .که به دلایل آن در فصل 5 اشاره شده است .توصیه به تکرار این پژوهش از سوی پژوهشگر اکیداٌ صورت پذیرفت.
منیره رزاقیان احمد برجعلی
این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای (مبتنی بر شیوه های حل مسئله) و باورهای غیرمنطقی افراد اقدام کننده به خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا شهرستان مشهد و مقایسه آن با گروه گواه انجام شد. دراین بررسی که از نوع علی- مقایسه ای است 30 نفر به عنوان گروه آزمایش(اقدام به خودکشی) با 30 نفر به عنوان گروه گواه که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر برخی متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شده بودند، مقایسه شدند. ابزارهای مورد استفاده برای آزمون سوالات و فرضیات پژوهش شامل موارد زیر است: 1- mcmi برای سنجش نشانگان بالینی و اختلالات شخصیت 2- مقیاس شیوه حل مسئله کسیدی ولانگ 3- پرسشنامه باورهای غیرمنطقی الیس. روش های آماری مورد استفاده آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(آزمون t برای میانگین های مستقل) می باشد. بعد از تجزیه و تحقیق داده ها نتایج زیر بدست آمد: 1- در اختلالات بالینی بین اقدام کنندگان به خودکشی و عادی تفاوت معنادار وجود دارد. 2- در اختلالات شخصیت بین اقدام کنندگان به خودکشی و عادی تفاوت معنادار وجود دارد. 3- شیوه حل مسئله در افراد اقدام کننده به خودکشی به طور معنادار متفاوت از افراد عادی است. 4- بین افراد اقدام کننده به خودکشی و عادی در میزان باورهای منطقی تفاوت معنادار وجود دارد.
فاطمه محمد حسین پور حسین اسکندری
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی با تنبلی اجتماعی کارکنان انجام شده است. جامعه پژوهش حاضر ، کلیه کارشناسان شرکت آلومینیوم المهدی با حداقل مدرک تحصیلی لیسانس و حداقل یک سال سابقه کاری بودند که از این میان، 127 نفر به عنوان معرف جامعه 200 نفری کارشناسان به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. برای اندازه گیری رفتار شهروندی سازمانی و تنبلی اجتماعی کارشناسان ،پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی (ارگان و کانوسکی، 1996) وتنبلی اجتماعی حسینی (2008) مورد استفاده قرار گرفت که از اعتبار و پایایی مطلوبی برخوردار بودند. نتایج با استفاده از آزمون های همبستگی ، رگرسیون و تحلیل واریانس و به کمک نرم افزار آماری spss تحلیل شد. نتایج نشان دادند که بین مولفه های ocb ازجمله نوعدوستی، وجدان کاری (وظیفه شناسی)، تواضع، فضیلت شهروندی و تنبلی اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد ؛ اما بین جوانمردی و تنبلی اجتماعی رابطه ای یافت نشد. یافته های جانبی پژوهش نیز نشان داد که مولفه های تنبلی اجتماعی (وابستگی متقابل در کار ، قابلیت دیده شدن کار ، عدالت توزیعی ، عدالت رویه ای، اندازه گروه ، به هم پیوستگی (صمیمیت) و تنبلی ادراک شده همکاران) با مولفه های ocb به جز جوانمردی، رابطه معنادار دارند.
حسین اسکندری سید مهدی سجادی
چند دهه اخیر شاهد رخدادهای مهمی در زمینه دانش و فناوری بوده است؛ علاوه بر این نقد جهان منظم نیوتونی و ترسیم پدیده های جهان بر اساس پارادایم معرفت شناختی پیچیدگی، در حال پی گیری است. این رخدادها حوزه تعلیم و تربیت را با چالش ها و مطالبات جدیدی روبرو کرده است. در راستای پاسخ به شرایط جدید الگوها و نظریه های گوناگونی توسعه یافته اند. هدف این رساله بررسی و تحلیل یکی از نظریه های جدید یادگیری تحت عنوان ارتباط گرایی است که در چند سال اخیر مورد اقبال پژوهشگران قرار گرفته است. برای این منظور پژوهشگر با استفاده از روشهای توصیفی- تحلیلی به گردآوری شواهد متنی، و تجزیه و تحلیل آنها مبادرت کرده تا به سوالاتی درباره این نظریه پاسخ دهد: آیا ارتباط گرایی می تواند یک نظریه یادگیری باشد؟ چه نقدهایی بر آن وارد است؟ آیا اساسا یک نظریه نوبنیاد است یا بر داشته های نظریه های قبلی استوار شده است؟ مبانی معرفت شناختی آن چیست و چه نقدهایی بر آن وارد است؟ درباره این نظریه تاکنون پژوهش های متعددی در سراسر دنیا به انجام رسیده است، – بویژه در رابطه با فضاهای مجازی و یادگیری های الکترونیکی-اما کمتر موردی را می توان یافت که از لحاظ معرفت شناسی به آن توجه کرده باشد. از آنجا که هر نظریه در انقیاد زمینه های فرهنگی و همچنین پارادایم های علمی حاکم بر زمانه خود است، به طور ویژه جوامعی که از مختصات انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی متفاوتی برخوردارند لازم است قبل از هر اقدام عملی در زمینه بکارگیری نظریه های جدید، آن را از جنبه های مذکور مورد بررسی و نقادی قرار دهند. از اینرو، بر اساس واقع گرایی اسلامی، مبانی معرفت شناختی نظریه جدید مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که ارتباط گرایی در مقایسه با نظریه های رفتارگرایی، شناختی و سازنده گرایی از پارادایم های مدرنیسم و پست مدرنیسم فاصله گرفته و در واقع ریشه در پارادایم جدید پیچیدگی دارد. همچنین این نظریه با اتکا به دانش ارتباطی(در برابر دانش کمّی و کیفی) و همچنین التزام به نظریه ی برآمدنی(در برابر نظریه ی علّی)، تلاش می کند از دیدگاه های تحویل گرایانه نسبت به یادگیری و فضاهای تعلیم و تربیت، به سوی دیدگاه های کل گرایانه حرکت کند؛ با این وجود، پژوهش نشان می دهد که تسری قوانین و یافته های دیگر علوم(فیزیکی) به علوم تربیتی، و همچنین انگاره ارگانیستی به آدمی، و یکسان انگاری قوانین شبکه های عصبی، اجتماعی و فناوری، به شکل پیچیده تری این نظریه را از جهات دیگری به تحویل گرایی نزدیک کرده است. با این وجود، اگر واقع گرایی اسلامی را از نوع انتقادی بدانیم، نظریه ارتباط گرایی به خاطر التزام به واقع گرایی هستی شناختی، از برخی جهات نقاط مشترکی با واقع گرایی اسلامی خواهد داشت. در انتها مولفه های یاددهی و یادگیری این نظریه، با لحاظ کردن نقاط ضعف و محدودیت های آن مورد بررسی و توجه قرار گرفته است. واقع گرا بودن ارتباط گرایی، و همچنین ارائه نوع واقع گرایانه تری از الگوی ارگانیستی به موضوع یاددهی و یادگیری، باعث شده است غالب مولفه های آن را – البته با لحاظ محدودیت های آن- بتوان در طراحی آموزشی و طراحی محیط های آموزشی بکار گرفت. با این وجود این نظریه، هنوز از پشتوانه های تجربی کافی برخوردار نیست، بنابراین بکارگیری آن بویژه در حوزه طراحی آموزشی نیاز به پژوهش بیشتر دارد. در مجموع این نظریه می تواند به عنوان همکار جدید نظریه های یادگیری نه جایگزین آنها، رهنمودها و کاربردهای زیادی، بویژه برای یادگیری الکترونیکی در فضای وب 2.0 به همراه داشته باشد.
علی رضا رضوانی فر حسین اسکندری
به نظر می رسد برخی زیرساختهای شناختی در شکل گیری سوءمصرف و وابستگی به مواد، که به عنوان معضلی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نگریسته شده است، در ارتباط باشند. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه ی ویژگی های شخصیتی افراد مستعد به سوءمصرف مواد و بهنجار در سه بعد تکانشگری، خطرپذیری و احساس جوئی است. نمونه مطالعه حاضر دو گروه (هر گروه متشکل از 30 نفر) مستعد به اعتیاد و عادی شهر تهران بوده که در شاخص های تکانشگری، خطرپذیری و احساس جوئی با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان داد که دو گروه در هر سه شاخص تکانشگری و خطر پذیری و حس جوئی تفاوتهای معناداری با یکدیگر نشان دادند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان این گونه نتیجه گرفت که جنبه های ژنتیکی و زیستی که خود را به صورت صفات متجلی می کنند نقش قابل توجهی در آسیب پذیری افراد نسبت به اعتیاد دارند.
نفیسه ایرانپور مبارکه حسین اسکندری
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین خلاقیت و شیوه های مقابله با استرس و تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر شیوه های مقابله با استرس در دانش آموزان دختر دوره ی راهنمایی شهر مبارکه انجام گرفت. جامعه ی آماری در این پژوهش عبارت بود از کلیه ی دانش آموزان دختر دوره ی راهنمایی شهر مبارکه که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل بودند. به منظور نمونه گیری در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. به این ترتیب از بین 4 مدرسه ی راهنمایی به طور تصادفی یک کلاس اول، یک کلاس دوم و یک کلاس سوم انتخاب گردیدند. سپس از بین این کلاسها تعداد 100 نفر از دانش آموزان (33 نفر از کلاس اول)، (33 نفر از کلاس دوم) و (34 نفر از کلاس سوم) به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس تست خلاقیت تصویری تورنس (فرم ب) و همچنین پرسشنامه ی شیوه های مقابله با استرس (تست کوپینگ) برای این 100 نفر اجراء گردید. بعد از آن دانش آموزان به طور تصادفی با فواصل منظم به دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه متشکل از 50 نفر) تقسیم شدند. به طور یک روز در میان و در طی 4 جلسه ی تقریباً 70 دقیقه ای برای گروه آزمایش، 8 برنامه از مهارتهای زندگی شامل (مهارت خودآگاهی، مهارت حل مسأله، مهارت تصمیم گیری، مهارت برقراری ارتباط موثر با دیگران، مهارت تفکر خلاق، مهارت همدلی، مهارت مقابله با هیجانها و مهارت مقابله با استرس) اجراءگردید و در این مدت، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در قسمت اول این پژوهش نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین خلاقیت و شیوه ی مقابله ای مسآله مدار رابطه ی معنا داری وجود دارد (p<0/05)، ولی بین خلاقیت و شیوه های مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار رابطه ی معناداری وجود ندارد (p>0/05). همچنین در قسمت دوم پژوهش نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی سبب کاهش معناداری در استفاده از شیوه های مقابله ای هیجان مدار (p<0/05) و اجتناب مدار(p<0/01) در مرحله ی پس آزمون می شود، ولی این آموزش افزایش معناداری در لستفاده از شیوه ی مقابله ای مسأله مدار ایجاد نمی کند (p>0/05).
یوسف اکبری کهنمویی حسین اسکندری
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سبکهای زندگی با میزان تاب آوری در افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار شهر تبریز در سال 89-1388 می باشد. برای انجام این تحقیق از روش همبستگی استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مردان وابسته به مواد و بهنجار شهر تبریز می باشد که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 نفر (50 نفر وابسته به مواد و 50 نفر بهنجار) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه تاب آوری کونور و دیویدسون و پرسش نامه بیسیس = ای بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری رگرسیون ،همبستگی پیرسون و آزمو ن t برای دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که فرضیه اول که بیانگر وجود همبستگی بین انواع سبک زندگی و سطح تاب آوری افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار است تایید می شود. مبنی بر اینکه بین تاب آوری با کنار آمدن و تعلق و علاقه اجتماعی همبستگی مثبت و بین تاب آوری با محتاط بودن همبستگی منفی وجود دارد. فرضیه دوم که بیانگر وجود تفاوت بین سطح تاب آوری افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار است تایید می شود بدین شکل که تاب آوری افراد بهنجار بالاتر از افراد وابسته است. فرضیه سوم که بیانگر تفاوت بین سبک زندگی افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار است تایید می شود مبنی بر اینکه میانگین نیاز به تایید و تعلق و علاقه اجتماعی افراد بهنجار بالاتر از افراد وابسته به مواد است و محتاط بودن افراد بهنجار پایین تر از افراد وابسته به مواد است. بنابر این می توان نتیجه گرفت که بین سبک زندگی و سطح تاب آوری همبستگی وجود داشته و اینکه تاب آوری می تواند به وسیله سبک زندگی پیش بینی شود.
سیده فاطمه حیدری حسین اسکندری
موضوع این پژوهش بررسی تاثیر روایت درمانی بر تحول هویت نوجوانان دختر مقطع دبیرستان منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانهای دولتی منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران است که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای دو کلاس انتخاب و از بین دو کلاس دو گروه 12 نفره انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به منظور بررسی تغییرات حاصله از اعمال متغیر مستقل ابتدا پیش آزمون برروی دو گروه اجراشد و سپس گروه آزمایش طی 16 جلسه در معرض متغیر مستقل (روایت درمانی) قرار گرفت و نهایتاً هر دو گروه در یک زمان مجدداً مورد اندازه گیری قرار گرفتند. روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی و ابزار مورد استفاده، پرسشنامه سنجش حالات هویت من بنیون و آدامز (eom-eis-2) می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصهای آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار و نمودار) و همچنین آمار استنباطی ( تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج نشان داد که روایت درمانی بر هویت آشفته، زودرس و موفق نوجوانان موثر است ولی بر هویت معوق آنان تاثیری ندارد. واژه های کلیدی: نوجوانی- هویت – روایت درمانی
امین نصیری احمد برجعلی
در سالهای اخیر، توجه زیادی به سخت رویی به عنوان عامل تعدیل کننده اثر استرس بر روی سلامتی شده است. مهارت های مقابله ای و خودکارآمدی نیز به عنوان متغیر واسطهای مهم در تحقیقات مربوط به استرس و سخت رویی بررسی می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش سخت رویی بر افزایش باور های خودکارآمدی و مهارت های مقابلهای کارآمد و در نتیجه کاهش میزان استرس در دانشجویان انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه برداری چند مرحلهای 32 نفر (n=32) انتخاب گردید که این تعداد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به آزمودنیهای گروه آزمایش شیوههای مقابله با استرس و مهارتهای سخترویی بر اساس پروتکل آموزشی کوشابا و مدی (1998) آموزش داده شد. با استفاده از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و پرسشنامه خودکارآمدی بندورا (1997) و پرسشنامه ی شیوه های مقابله ای لازاروس و فلکمن(1985) میزان استرس و خودکارآمدی و مهارت های مقابله ای آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش اندازه گیری شد. در نهایت داده ها بوسیله آزمون تحلیل واریانس یکراهه (anova) مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفت. نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه برای آزمون تفاوت میانگین نمرات آزمودنی های دو گروه آزمایش و کنترل در مقیاس استرس ادراک شده بیانگر آن است که میانگین نمرات استرس گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار داشته است. معناداری تفاوت میانگین های نمرات آزمودنی های دو گروه آزمایش و گواه بیانگر افزایش میزان خودکارآمدی و کلیه زیرمقیاسهای آن در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه گواه است و نیز، معناداری تفاوت میانگین های نمرات آزمودنی های دو گروه آزمایش و گواه بیانگر افزایش میزان مهارتهای مقابلهای کارآمد و کاهش مهارت های مقابلهای ناکارآمد در آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه گواه پس از آموزش سخت رویی میباشد. بنابراین می توان گفت با آموزش مولفه های سخت رویی، توان مهارگری، چالش و تعهد آزمودنی ها تغییر کرده است، که منجر به تغییر در باورهای خودکارآمدی فرد و تغییر در ارزیابی فرد از موقعیت پراسترس می شود که در نتیجه فرد استرس کمتری را تجربه می کنند. همچنین با افزایش مهارت های مقابلهای کارآمد فرد توانایی بیشتری در مواجهه با استرس و اثرات سوء آن بدست میآورد. کلید واژه: استرس ، سخت رویی ، خودکارآمدی ، مهارت های مقابله ای
زینب ویزواری حسین اسکندری
چکیده: در راستای تحقیقات در مورد مشکلات سالمندان، این پژوهش با عنوان بررسی اثر بخشی خاطره گویی گروهی بر کاهش افسردگی و اضطراب سالمندان آسایشگاه کهریزک انجام شده است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی خاطره گویی گروهی بر کاهش افسردگی و اضطراب سالمندان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح مورد استفاده در این تحقیق، طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود.جامعه آماری در این پژوهش شامل سالمندان ساکن آسایشگاه کهریزک می باشد.روش نمونه-گیری در این تحقیق تصادفی ساده از جامعه مورد نظر بود. ابتدا پرسشنامه افسردگی سالمندان و اضطراب بک بر روی سالمندانی که مشکلات شدید جسمانی و روانی نداشتند اجرا شد و کسانی که در آزمون افسردگی سالمندان نمره 8 و بالاتر و در آزمون اضطراب بک نمره 16 و بالاتر بدست آورده بودند شناسایی شده و تعداد 20 نفر از آنها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش 10نفر و گروه کنترل 10 نفر جایگزین شدند. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزارspss و روش تحلیل کوواریانس و تی داده های مستقل بین میانگین اختلافی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد خاطره گویی گروهی به طور معنا داری منجر به کاهش نشانه های افسردگی و اضطراب شده است.
نسیم رستمی نژاد حسین اسکندری
چکیده هدف از انجام این پژوهش از یک طرف پرداختن به رویکرد رفتار درمانی شناختی روایتی است که نظریه ای جدید در حوزه ی روان-شناسی است؛ و از طرف دیگر بررسی کارآمدی این نظریه در یک حیطه ی آسیب شناختی روانی (تعارضات زناشوئی) و همچنین مقایسه-ی آن در این حیطه با یک نظریه ی کارآمد و برجسته، نظریه ی شناختی – رفتاری، است، که از پیشینه ی پژوهشی بسیاری برخوردار می باشد. آزمودنی های نمونه ی این پژوهش شامل 30 نفر از زنانی بودند که به دلیل ناسازگاری با یکدیگر و داشتن روابط آشفته به بهزیستی شهر تهران مراجعه کرده و خود قادر به حل تعارضاتشان نبودند. جامعه ی آماری این تحقیق شامل کلیه ی زوج هائی بوده است که از ابتدای دی ماه 1388 تا اردیبهشت ماه 1389، به دلیل تعارضات زناشوئی و درگیری های خانوادگی برای حل مشکلات خود به بهزیستی شهر تهران مراجعه نمودند. انتخاب و جایگزینی آزمودنی ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی بوده است. آزمودنی ها به طور تصادفی در سه گروه؛ یکی از این گروه ها به عنوان گروه کنترل و دو گروه دیگر به عنوان گروه های آزمایشی تعیین شدند. گروه اول آزمایش شامل آموزش شناختی-رفتاری و گروه دوم آزمایش شامل آموزش شناختی-رفتاری-روایتی بود. به دلیل اینکه در این پژوهش امکان کنترل همه ی متغیرهای دخیل در متغیر وابسته وجود نداشت، از روش تحقیق نیمه آزمایشی استفاده شد. طرح تحقیق این مطالعه از نوع طرح پیش آزمون، پس-آزمون با گروه کنترل بود. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی 42 سوالی تعارضات زناشوئی که توسط براتی و زیر نظر ثنائی(1375) تهیه شده بود (به صورت پیش آزمون و پس آزمون) استفاده شد. محتوای جلسه های درمان طبق نظریه ی شناختی رفتاری(اپستن و همکاران،2002) و رویکرد شناختی رفتاری روایتی، تهیه و طی 12 الی 15 جلسه ی 55 الی 70 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا گردید. داده های به دست آمده با روش تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون t برای مقایسه ی میانگین های مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آماری نشان داد که هر دو روش در کاهش تعارضات زناشوئی موثر بوده اند و همچنین رویکرد شناختی رفتاری روایتی از رویکرد شناختی رفتاری در کاهش تعارضات زناشوئی موثرتر بود. کلیدواژه ها: روایت درمانی ، درمان شناختی رفتاری، درمان شناختی-رفتاری-روایتی، اهمیت بدن، تعارضات زناشوئی
پریسا کیهانی فر حسین اسکندری
abstract present research considered to examine and compare shahrray 14 years girls and boys narrative concerning with their responsibilities in this research, statistical society are 14 years girls and boys of shahrry . for performing this research. first, 14 years of 50 boys and 50 girls were selected in accidental method and have filled memati hormaled adolescents responsibility questioner. then, from this numbers, 14 girls and 14 boys ( 7 people with high responsibility and 7 people with low responsibility ) were selected with selectual testing method and have been interviewed with getting their satisfies. in dates analysis of this research, aehieved dates of life story interview to analyzing stories content was used from content analysis method and results showed that boys and girls group with high responsibility varied with girls and boys with low responsibility in some of life story fields suchas memories, important life events, positive view of life and life story subjects and also these differences were observed between two sexes. the determining of these results is that adolescent who having higher responsibility, have clear difference in their life narrative with adolescents who have lower responsibilities levels and also these differences are abservable between tow sexes.
میثم ربیعی پور سلیمی فریبرز درتاج
چکیده تمام نما : در این پژوهش تاثیر استفاده از استعاره در متن بر درک مطلب ، یادآوری و بازشناسی دانش آموزان دبیرستان مورد بررسی قرار گرفته است . نمونه ی پژوهش شامل 80 دانش آموز مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 90-1389 در شهر لاهیجان بوده است که به روش خوشه ای انتخاب شدند . در آزمایش اول 40 دانش آموز سال سوم از دبیرستان غیرانتفاعی ارشاد لاهیجان به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و متن هایی را که شامل حدود 500 کلمه می شدند را مطالعه کردند . پس از آن ، این دو گروه به آزمون های درک مطلب و یادآوری پاسخ دادند . در آزمایش دوم 40 دانش آموز سال اول از دبیرستان دولتی عبدالرزاق لاهیجان به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و متن هایی را که شامل حدود 350 کلمه می شدند را مطالعه کردند . پس از آن ، این دو گروه به آزمون بازشناسی پاسخ دادند . تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل انجام شده است . طبق نتایج به دست آمده ، نمره های درک مطلب دانش آموزانی که متن استعاری را مطالعه کرده بودند ، به صورت معناداری بالاتر از نمره های گروهی که متن تحت الفظی را مطالعه کرده بودند قرار داشت . نتایج آزمون یادآوری نشان داد که تفاوت معناداری بین نمره های گروهی که متن استعاری را مطالعه کردند با گروهی که متن تحت الفظی را مطالعه کردند وجود نداشته است . نتایج آزمون بازشناسی نشان داد که دانش آموزانی که متن استعاری را مطالعه کرده بودند ، به صورت معناداری نمره های بازشناسی بیشتری نسبت به دانش آموزانی که متن تحت الفظی را مطالعه کرده بودند ، به دست آوردند .
فرزاد نادری معصومه اسماعیلی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای نظریه مراجع محوری راجرز منطبق با عناصر درمانی مثنوی معنوی مولانا انجام شد. به منظور این مقایسه کتاب مثنوی معنوی مولانا همراه با تفاسیر متعددی که از این کتاب شده است و همچنین منابع موجود در رابطه با نظریه مراجع محوری راجرز مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به آنکه این تحقیق از نوع توصیفی بود، از روش تحلیل محتوا برای تجزیه و تحلیل عناصر درمانی مولانا در مقایسه با نظریه مراجع محوری راجرز استفاده شد. سوال اصلی پژوهش حاضر این بود که آیا می توان مفاهیم مثنوی معنوی را با مفاهیم درمانی مثنوی معنوی مقایسه کرد؟ و همچنین سوالات مرتبط دیگری با سوال اصلی و مفاهیم انسانگرایانه مولانا در مثنوی معنوی مرتبط با نظریه درمانی راجرز مطرح شد. نتایج پژوهش نشان داد که راجرز و مولانا نظریات مشابهی در رابطه با ماهیت انسان و منحصر بودن او و همچنین مفهوم اختیار، خودشکوفایی، رابطه بیمار روانی با عقاید و جهان بینی، علت شناسی مسائل روانی، نقش مشاور و مشاوره و تکنیک های همدلی، هماهنگی، پذیرش نامشروط و رابطه حسنه دارند. هر چند که مولانا این مسائل درمانی و نگرش خود را نسبت به انسان در قالب داستانهای تمثیلی و ادبیات عرفانی خود بیان می کند. اما آنچه که از تفاوت بین مولانا و راجرز وجود داشت تفاوت جهان بینی راجرز و مولانا و بیش از همه در علت شناسی بیماری روانی و در نتیجه در روش و شیوه درمان آنها بروز کرده است. دیدگاه مولانا دیدگاهی معنوی نگر و خدا محور است، و خدا و مفاهیم دینی به عنوان مرکز و محور یکپارچگی نظرات مولاناست و تمام مضامین مثنوی حول این مرکز معنا و مفهوم پیدا می کند. در حالی که دیدگاه راجرز دیدگاهی( هرچند متاثر از دین و شرق است) اما تجربی نگر و انسان محور است. درمان همه علت ها و داروی جمیع بیماری های روانی و درونی بشر که از شهوت و غضب و نخوت و ناموس تولید می شود در مکتب عرفانی مولانا عشق است. روش درمانی راجرز متفاوت از مولانا است. راجرز به صراحت اعلام داشته است که شرایط ضروری و کافی برای درمان، در رابطه درمانی نهفته است. در کل دیدگاه مولانا و راجرز علی رغم داشتن تعابیر متفاوت از انسان و بیان آن به گونه ای متفاوت، بهم نزدیک ، خوشبینانه و انسان گرایانه است.
محمد رضا هاتفی نیا عبد الله شفیع آبادی
نظر به اهمیت بیماری ایدز ما بر ان شدیم تا در این پژوهش رابطه سلامت عمومی و حمایت اجتماعی افراد مبتلا به ایدز(hiv) را در شهر شیراز بسنجیم و میزان ان را با افراد عادی مقایسه کنیم در این راستا 70 نفر از افراد دارای hiv و 60 نفر از افراد فاقد ان را به روش دردسترس انتخاب کردیم . سپس از همبستگی پیرسون برای یافتن رابطه و از تحلیل واریانس برای مقایسه سلامات عمومی و حمایات اجتماعی استفاده شد و در این راستا از آزمون های(ghq28) و (mspss) استفاده گردید.نتایج نشان داد بین سلامت عمومی و حمایت اجتماعی رابطه مثبت معنی داری(r=0/33و سطح معنی داریp=0/005) وجود داشت و سلامت عمومی افراد دارای hivبا سطح معنی داری(p=0/00) پایین تر ازافراد عادی بود . در سه زیر گروه علائم جسمانی(p=0/004) و اضطراب - بیخوابی(p=0/00) و افسردگی (p=0/00) اختلاف معنی داری ود ولی در زیر گروه اختلال در عملکرد اجتماعی (p=0/149) اختلاف معنی دار نبود بین حمایت اجتماعی در افراد دارا و فاقد hiv اختلاف معنی داری یافت نشد (p=0/169) و نیزاختلاف دو زیر گروه حمایت خانواده (p=0/287) و افراد مهم (p=0/156) معنا دار نبود اما در زیر گروه دوستان (p=0/00) معنا دار بود.
زینب شریفی نجف ابادی حسین اسکندری
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی الگوی آموزش تفکر فلسفی مبتنی بر روایت بر رشد مهارت حل مسأله دانش آموزان دختر پایه اول راهنمایی صورت گرفت. برای این منظور، نمونه ای به حجم 28 دانش آموز دختر در پایه اول راهنمایی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از منطقه 5 آموزش و پرورش شهر اصفهان، در قالب دو مدرسه و در هر کدام یک کلاس، انتخاب شدند و سپس 14 دانش آموز از هر کلاس انتخاب ودر دو گروه بطور تصادفی در قالب گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از یک طرح آزمایشی با شیوه پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه استفاده شد. آموزش برای گروه آزمایش، طی 15 جلسه اعمال گردید، اما گروه گواه بدون دریافت آموزش به فعالیت معمول خود ادامه می دادند. آموزش با استفاده از برنامه آموزش "فلسفه به کودکان" لیپمن از طریق تشکیل اجتماع پژوهشی و با استفاده از 5 داستان صورت گرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه حل مسأله pisa 2003 واستفاده از5 داستان بود. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون های کوواریانس و t مستقل تحلیل گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش تفکر فلسفی مبتنی بر روایت بر مهارت های حل مساله، تصمیم گیری، طراحی وتحلیل و برنامه ریزی سیستم و مشکل گشایی تاثیر معنادار داشت و باعث بهبود مهارتهای مزبور در آنها گردید.
رزگار محمدی معصومه اسمعیلی
چکیده تحقیق حاضر با هدف تدوین الگوی جان درمانی بر پایه قصه طوطی و بازرگان (مثنوی معنوی) در زمینه مفاهیم ،فرایند، محتوا ، فنون درمان و تعیین اثربخشی آن بر روی کاهش نا امیدی انجام گرفته است. محقق برای تدوین الگو از روش هرمنوتیک (تاویل) بر اساس ادغام و چرخش هرمنوتیکی میان افق ها بهره گرفته است همچنان برای تعیین اثربخش الگو بر روی ناامیدی از روش مطالعه موردی استفاده شده است. در این تحقیق قصه طوطی و یازرگان از دفتر اول مثنوی معنوی به عنوان پایه تدوین الگو به عنوان نمونه از جامعه مورد نظر(مثنوی معنوی ) انتخاب شد، به این صورت که مفاهیمی که از این قصه به روش تاویل استخراج می شد در شش دفترمثنوی معنوی جستجو می شد و برای مطالعه موردی سه نمونه بصورت تصادفی در دسترس انتخاب شدند. برای تعیین اثربخشی پژوهش بر کاهش نامیدی از پرسشنامه ناامیدی بک استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نتایج مطالعات موردی بصورت توصیفی وتحلیلی در قالب نمودارهای ستونی وخطی ارائه وگزارش شد و الگوی جان درمانی در زمینه درمانی در قالب بخش های مفاهیم عرفانی –درمانی ، بنیادهای وجودی جان ، هستی شناسی جان، فرایند ، محتوا و فنون درمانی گزارش شد. برای تعیین نتایج مطا لعات موردی،نمرات آزمودنی ها در پیش آزمون و پس آزمون با مقیاس ناامیدی بک مقایسه شد.نتایج مطالعات موردی نشان دادکه اجرای الگوی جان درمانی درکاهش ناامیدی موثربوده است بصورتی که درصد بهبودی در مورد سه آزمودنی به ترتیب 53%،55 %، 33% و بهبودی کلی 47% به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد با اجرای مفاهیم ، فنون، فرایند و محتوای الگوی جان درمانی ناامیدی کاهش پیدا کرده است. واژگان کلیدی: الگوی جان درمانی، قصه طوطی و بازرگان، ناامیدی
رضا شریفی حسین اسکندری
هدف از این تحقیق شناسایی ویژگیهای افراد نوعدوست و بررسی عوامل مرتبط و پیش بینی کننده گرایش به نوعدوستی برای دست یابی به مدل معرف شخصیت نوعدوست بود. این پژوهش از نوع علی مقایسه ایی است که با روش نمونه گیری داوطلبانه از میان جوانان (با تعداد500 نفر) انجام رسید . آزمودنی ها بعد از آزمون عملی در سنجش میزان ایثارگری ، پرسشنامه های تحقیق را تکمیل کردند و داده های بدست آمده با آزمون آماری تحلیل واریانس چند متغیری ورگرسیون تشخیصی به کمک نرم افزار spss18موردتجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد افراد نوعدوست در زمینه ابعاد سیک زندگی، ویژگی های شخصیتی ، جهت گیری مذهبی ، هوش هیجانی وسرمایه اجتماعی از افراد عادی متمایز هستند . نتایج نشان داد ، صفات توافق پذیری ، با وجدان بودن و برون گرایی همراه با عامل هوش هیجانی مدیریت فشار ، سرمایه اجتماعی وپرسشگری دینی می توانند گرایش به نوعدوستی افراد را پیش بینی کنند . نتایج مدل معرف شخصیت نوعدوست را نشان نداد ولی نیمرخ صفات شخصیتی افراد نوعدوست ونیکوکار به دست آمد .
علی اکبر موحدی نسب حسین اسکندری
چکیده این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی روایت درمانی بر کاهش بحران هویت دانشجویان انجام شد. روش پژوهش آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقیم خوابگاههای علامه طباطبایی (در سال تحصیلی 1389-1388) بودند. از بین دانشجویان 20نفر به عنوان نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار این پژوهشرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (isi-6g) بود. محتوای جلسات بر طبق نظریه ی روایت درمانی که توسط پژوهشگر تدوین گردید، و در 8 جلسه یک ساعته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده های بدست آمده بار روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آماری نشان داد که روایت درمانی در کاهش سبک سردرگم-اجتنابی و افزایش سبک اطلاعاتی دانشجویان موثر بوده است. سطح معناداری دز این پژوهش 5./. است. واژه های کلیدی: روایت درمانی، سبک های پردازش هویت.
نجمه مکی ابادی حسین اسکندری
فرهنگ یکی از متغیرهایی است که بر تنوع علائم نقش دارد.مطالعه حاضر با هدف بررسی نشانه ها و علائم و اختلال افسردگی اساسی در میان مراجعه کنندگان به مراکز درمانی شهر تهران انجام شد.تعداد 100 بیمار به صورت در دسترس انتخاب شدند.نتایج نشان داد که افراد افسرده بیشتر علائم خود را به شکل غمگینی با 89 درصد و در تظاهرات شناختی احساس تنهایی و فقدان تمرکز حواس در درجه دوم و سوم به دست آمد. و احساس گناه و خودکشی خود کمتر شکایت داشتند.
مهرناز سیدعزیزاله طهرانی صغری ابراهیمی قوام
کودکان و نوجوانان به خاطر ویژگی های خاص روانی و تمایلات خاصشان به مراتب بیشتر از بزرگترها به قصه علاقه دارند.کارکرد قصه گویی تنها برای لذت بخشی و افزایش قدرت تخیل و توانایی های شنوایی و کلامی کودک نیست،بلکه در کلاس درس از قصه گویی برای انتقال مفاهیم اجتماعی بهره می گیرند.با استفاده از ادبیات و داستان های کودکان می توان مهارت های ارزشمندی را در زمینه رفتارهای اجتماعی به کودکان آموزش داد.بنابراین،این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی قصه گویی بر ارتقای مهارت های مبتنی بر رفتارهای مربوط به خود دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهر تهران طراحی شده است.روش پژوهش در چارچوب روشی نیمه آزمایشی در قالب یک طرح پیش آزمون-پس آزمون پیگیری با گروه کنترل صورت گرفت.به همین منظور 30 دانش آموز به صورن نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در مقط جهارم ابتدایی انتخاب شدند و کلیه دانش آموزان در هر دو گروه،پرسشنامه مهارت های اجتماعی"ایندر بیتزن"(1992)،را دریافت نمودند.سپس به طور تصادف در هر دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه،جایگزین شدند.برنامه قصه گویی همراه با خلاصه نویسی و کار تکلیف،در طول هشت جلسه،به مدت یکماه بر روی گروه آزمایشی اجرا گردید.در حالیکه گروه گواه در طی این مدت برنامه روزانه خود را دنبال می کرد و هیچ گونه مداخله آموزشی دریافت نکردند.پس از اجرای برنامه آموزشی،محددا،چرسشنامه مهارت های اجتماعی بر روی هر دو گروه اجرا گردید.تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که قصه گویی بر ارتقای مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی در گروه آزمایش پس از پایان 8 جلسه به طور معناداری موثر بوده است.این نتایج نشان می دهد که قصه گویی قابلیت آموزش مهارت های اجتماعی را دارد همچنین می توان از قصه گویی بر ارتقاء و آموزش مهارت های بیان کردن احساسات،مراقبت از خود و رفتار مسولانه که از مهارت های اجتماعی در سطح رفتارهای مربوط به خود می باشد،استفاده کرد.
لیلا کریمی حسین اسکندری
پژوهش های گوناگون تفاوت های قومی و نژادی نظامداری را در نمود بالینی اختلال دوقطبی نشان داده اند.هر چند اختلال دوقطبی دارای مولفه های زیست شناختی انکار ناپذیری است، با این وجود جنبه های روانی-اجتماعی، به ویژه مولفه های فرهنگی آن نادیده انگاشته شده است.پژوهش حاضر با هدف بررسی علائم و نشانه های اختلال دوقطبی در بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران انجام گرفت.گروه نمونه ی پژوهش از 100 زن و مرد مبتلا به اختلال دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین تشکیل شده است.در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که بیماران نمونه ی مورد بررسی به جسمانی کردن علائم اختلال خود گرایش دارند. عصبانیت و تحریک پذیری،کم خوابی، بی قراری و سبقت جویی افکار فراوان ترین علائم و نشانه های مانیا در نمونه ی مورد بررسی هستند. از سوی دیگر، کاهش علاقه و لذت، خلق افسرده، تغییرات وزن، خستگی و احساس تقصیر و گناه فراوان ترین علائم و نشانه های افسردگی دوقطبی در بیماران شرکت کننده در پژوهش می باشند.
حمیده صادقیان حسین اسکندری
هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی نشانه های اختلال وسواس فکری - عملی در بیماران ایرانی است.این پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی بوده و در آن 103 بیمار (78زن و 25 مرد) مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی (مبتنی بر ملاک های تشخیصی dsm-iv-tr) که به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کردند به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس برای بررسی شدت و نشانه های اختلال وسواس فکری - عملی در اعضای گروه نمونه، از مقیاس وسواس فکری - عملی ییل براون و یک سوال باز پاسخ استفاده گردید.داده های به دست آمده، با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی و درصد) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که رایج ترین نشانه های وسواس فکری در بیماران ایرانی به ترتیب شامل آلودگی (%92.23)، وسواس فکری متفرقه (%66.99) و جسمی (%57.28)است و وسواس عملی متفرقه (%78.64)، نظافت و شستشو (%73.78) و وارسی کردن (%64.07)به ترتیب رایج ترین نشانه های وسواس عملی در بیماران ایرانی است.
سمیه محمدتبارکاسگری حسین اسکندری
به منظور بررسی رابطه بین رفتارشهروندی سازمانی، هوش هیجانی و رضایت شغلی کارکنان تحقیقی به روش توصیفی از نوع همبستگی در شرکت هفت الماس انجام شد. جامعه آماری نمونه پژوهش شامل 227 نفر از کارکنان شرکت یاد شده بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رفتارشهروندی سازمانی، هوش هیجانی و رضایت شغلی استفاده شد. ضریب آلفای پرسشنامه های مذکور به ترتیب0/872، 0/726 و 0/718 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل اجرایی پژوهش با استفاده از روش همبستگی و معادلات ساختاری انجام پذیرفت. در نهایت نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که رابطه بین رفتارشهروندی سازمانی، هوش هیجانی و رضایت شغلی معنادار است. همچنین نتایج حاکی از آن است که رفتار شهروندی سازمانی 48 درصد تغییرات رضایت شغلی را تبیین می کند و هوش هیجانی 76 درصد تغییرات رضایت شغلی را تبیین می کند. یافته های جانبی پژوهش نیز نشان داد که بین رضایت شغلی و سطح تحصیلات رابطه معناداری وجود دارد اما در این پژوهش بین دو جنس تفاوت معناداری به لحاظ رضایت شغلی وجود نداشت.
الهام فتحی معصومه اسمعیلی
چکیده: پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر بخشی بر نامه ی درمانی خود بخشودگی مبتنی برمبانی قرآنی بر کاهش افسردگی در زنان مطلقه، انجام گرفت. ابتدا در مرکز بهزیستی شهر زنجان، از 65 زن طلاق گرفته که بواسطه فراخوان اطلاع یافته بودند، آزمون افسردگی بک(2)اجرا شد. سپس برای 20 نفر از شرکت کنندگان که نمرات افسردگی 10-30(خفیف تا متوسط) کسب کرده بودند، آزمون خودبخشودگی موگر اجرا شد و سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایشی و کنترل (در هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. طی 2 ماه، 8 جلسه ی مشاوره ی گروهی خود بخشودگی بر مبنای مفاهیم قرآنی بر گروه آزمایشی انجام شد .پس از اتمام جلسات، پرسشنامه افسردگی بک(2) و آزمون خود بخشودگی موگر مجددا برای هر دو گروه اجرا شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان دادند که نمرات خود بخشودگی در گروه آزمایشی افزایش یافته و به تبع آن نمره ی افسردگی نیز در این گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته بود.
حسین محققی حسین اسکندری
مقدمه :تدارک برنامه های آموزشی با هدف توانمندی روانشناختی زوجین یک ضرورت امروزی است واگربرنامه هابامحورقراردادن یک نظریه تدارک دیده شوند ،ماندگارتروموثرترخواهندبود.یکی ازاین نظریه هاکه درحوزه زوجین به بحث می پردازد،نظریه عشق استرنبرگ است که یک نگاه جدیدبه ارتباطات بین فردی است. روش: محوراصلی دراین پژوهش ابتداتدارک یک برنامه آموزشی توانمندسازی مبتنی برنظریه عشق استرنبرگ ودرگام دوم بررسی تاثیرآن برکاهش تعارض وافزایش رضایت زناشویی زوجین ناخرسندشهرهمدان بود.جامعه پژوهش رازوجین ناخرسندی تشکیل می دادندکه به صورت خواسته یاارجاعی به مراکزمشاوره شهرهمدان مراجعه می کردندکه موردارزیابی قرارگرفتندو98زوج شرایط اولیه مطالعه رااحرازکردندکه ازبین آنها 60زوج براساس نمره دریافتی درآزمون خرسندی زناشویی انتخاب ودربلوکها وگروههای آزمایشی وکنترل جایابی شدند(طرح بلوکی چندآزمودنی).ابتداآزمون های رضایتمندی وتعارض زناشویی اجراوسپس زوجین گروه آزمایش درمعرض برنامه توانمدسازی مبتنی برنظریه عشق قرارگرفتندودرانتهای برنامه دوازده جلسه ای، دوباره ارزشیابی به عمل آمد.یک ماه پس ازطی دوره آموزشی وجهت تعیین ماندگاری اثرآموزش، برای مرحله سوم آزمونهااجراشد. یافته: تحلیل نتایج بااندازه گیری مکررنشان دادکه درطی فرآیندآموزش رضایتمندی زناشویی افزایش یافته ویک رابطه خطی بین رضایت زناشویی درمراحل پیش ازآموزش ،آموزش وپیگیری مشاهده می شودوبرنامه آموزش توانمندسازی اثرماندگاری درطی زمان بررضایت زناشویی داشته است .دربین ابعادرضایت زناشویی به ترتیب روابط جنسی،مدیریت مالی،ویژگیهای شخصیتی،تربیت فرزندان ،تعارض،اوقات فراغت،روابط باآشنا،مذهب وارتباط بین فردی بیشترین تاثیرراازبرنامه آموزشی پذیرفته است.همچنین فرآیندآموزش تعارض زناشویی راکاهش داده ویک رابطه خطی بین تعارض زناشویی درمراحل پیش ازآموزش ،آموزش وپیگیری مشاهده می شودوبرنامه آموزش توانمندسازی اثرماندگاری درطی زمان برتعارض زناشویی داشته است.دربین ابعادتعارض زناشویی به ترتیب رابطه جنسی،رابطه باخویشان همسر،مدیریت امورمالی،تحریک پذیری ،همکاری،رابطه باخویشان خود وامورفرزندان بیشترین تاثیرراازبرنامه آموزشی دریافت کرده اند. بحث:دریک نگاه کلی می توان گفت که به دلیل ضعف دربرنامه های آموزشی وفقرآموزش مبتنی بربرنامه توانمندسازی برای زوجین؛زمینه های تعارض زناشویی شدت گرفته که اگرآنهاتحت تاثیرآموزش هدفمندوبرنامه مدارقرارگیرند،شدت تعارض کاهش یافته ورضایتمندی افزایش خواهدیافت. واژگان کلیدی: برنامه آموزشی- تعارض زناشویی- توانمندسازی روانشناختی- خرسندی زناشویی- رضایت زناشویی- زوج درمانی- عشق- قصه عشق - ناخرسندی زناشویی
ابراهیم روزدار حسین اسکندری
پژوهش فوق با هدف بررسی اثر بخشسی روایت درمانی بر کاهش شدت نشانه های افسردگی در بیماران افسرده شهر شیراز انجام شد و از بین بیمان افسرده این شهرستان 25 نفر به عنوان نمونه مورد بررسی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک مورد پیش ازمون قرار گرفته و سپس گروه آزمایش 8 جلسه روان درمانی به شیوه روایتی دریافت نموده و پس از آن پس ازمون اجرا و نمرات آن با استفاده از نرم افزار کامپیوتری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از اثربخشی روایت درمانی بر کاهش شدت نشانه های افسردگی بویژه در بیماران با علائم افسردگی خفیف و متوسط بود.
محمدعلی حکیم آرا حسین اسکندری
چکیده رای دادن به عنوان یک رفتار سیاسی، همچون دیگر رفتارهای اجتماعی، مبتنی بر نگرش هایی است که ارزیابی های سیاسی و اجتماعی رای دهنده را در قالب استدلال های انتخاباتی به نمایش می گذارد. هدف این پژوهش بررسی رابطه میان درگیری های مبتنی بر نگرش با انتخابات و تأثیر آن بر سوگیری های استدلالی چهارگانه ای است که از تعامل میان سطح و نوع درگیری پدید می آید. به این منظور، مطالعه ای در میان 479 رای دهندگان تهرانی واجد شرایط در دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست، با الگوگیری از نظریه داده مبنا با کمک 26 نفر از کارشناسان آموزش دیده با مراجعه مستقیم به 10 تا 15 نفر (در مجموع بیش از 345 نفر) از کسانی که دست کم یکبار رای داده بودند، پیرامون اهمیت و انگیزه های مشارکت آنان در انتخابات ریاست جمهوری و انتظاراتشان از منتخب خود، مصاحبه ای انجام شد. ابتدا بیش از 3000 استدلال جمع آوری گردید که پس از عملیات پالایشی، تعداد آن به 609 گویه استدلالی کاهش یافت. به کمک کارشناسان، استدلال ها در چهار طبقه بر پایه مفاهیم درگیری (بالا-پیامدی، بالا-ارزشی، پایین-پیامدی، و پایین-ارزشی) در قالب یک جدول 2×2 مرتب شدند تا ملاک طبقه بندی سوگیری های استدلالی 152 شرکت کننده ای قرار گیرند که در مرحله دوم مصاحبه شدند. هدف مرحله دوم گردآوری و تحلیل یافته هایی بود که الگوی چهارگانه ای را از سوگیری های استدلالی افراد برحسب سطح و نوع درگیری (پیامدی/ارزشی) نشان دهد. سوگیری های استدلالی به ترتیب، سوگیری نخبگان (درگیری بالا-پیامدی)، متعهدان (درگیری بالا-ارزشی)، نیاز -محور (درگیری پایین-پیامدی)، و شخص-محور (درگیری پایین-ارزشی) نام گذاری شدند. مقیاس های اندازه گیری یکی شامل سیاهه درگیری شخصی (pii) ژیاکوسکی (1985) برای اندازه گیری سطح درگیری، و دیگری گویه های تحلیل شده چو و بوستر (2005) برای اندازگیری نوع درگیری بودند. تحلیل رگرسیون لجستیک چندمتغیره یافته ها نشان داد که سطح و نوع درگیری افراد الگوی استدلالی آنان را رقم می زند. همین طور، نشان داد نخبگان در مقایسه با متعهدان به این گرایش دارند که از منابع متکثر استفاده، و تصمیم گیری خود را به روز های پایانی مهلت انتخابات موکول کنند. مطالعه بیشتر پیرامون این الگوی رای دهی و به ویژه دسته-بندی دقیق تر استدلال ها مورد نیاز است. کشف روابط میان این متغیرها، بهره گیری از راهبردهای متقاعدگرانه ویژه ای را در تبلیغات رسانه ای برای جلب حداکثری مشارکت در انتخابات توصیه می کند.
فاطمه شقاقی حسین اسکندری
هدف این پژوهش افزایش تاب آوری و سازگاری دانش آموزان دختر مقطع اول دبیرستان شهر تهران از طریق بازآموزی اسناد بود.20 نفر از دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مقطع اول دبیرستان شهر تهران نمونه این پژوهش را تشکیل دادند که با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای از دبیرستان فرزانگان واقع در منطقه 13 انتخاب شدند؛ به این ترتیب که ابتدا در مرحله پیش آزمون پرسشنامه تاب آوری و سازگاری برای همه دانش آموزان مقطع اول اجرا شد. سپس 24 نفر از میان کسانی که بیشترین ناسازگاری و کمترین تاب آوری را داشتند بطور تصادفی انتخاب و به همین شیوه در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند که در نهایت تعداد گروه نمونه به 20 نفر کاهش یافت. آموزش اسناد طی ده جلسه یک ساعت و نیم برای گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل هیچ آموزشی در این خصوص دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون و پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ است که سازگاری دانش آموزان را علاوه بر شاخص کلی در سه حوزه آموزشی، اجتماعی و عاطفی می سنجد. تحلیل داده ها از طریق آزمون t مستقل و t همبسته انجام گرفت. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری در میزان تاب آوری، سازگاری کلی، سازگاری آموزشی و اجتماعی گروه آزمایش و کنترل وجود دارد. اما در سازگاری عاطفی تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج پیگیری دو ماهه نیز ماندگاری اثر بازآموزی اسناد بر تاب آوری و سازگاری را نشان می دهد. بنابراین آموزش اسناد به گروه آزمایش توانسته بر تاب آوری، سازگاری کلی، آموزشی و اجتماعی دختران این مقطع سنی اثر بگذارد.
حیدر کسروی حسین اسکندری
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر افزایش شادکامی و هدفمندی در بین افراد آلوده به ویروس نقص ایمنی اکتسابی انجام شده است. انسان موجودی اجتماعی و ناگزیر به برقراری ارتباطات اجتماعی است و از آنجا که این بیماران از سوی اجتماع طرد می شوند لازم و ضروریست که به آنها در ایجاد ارتباط مجدد و موثر با جامعه کمک کرد روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با حجم نمونه 30 نفر بوده که بصورت تصادفی از افراد تحت پوشش مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری شهرستان کرمانشاه از دو جنس زن و مرد انتخاب شده، و در دو گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش، طی 10 جلسه 2 ساعته تحت آموزش مهارتهای اجتماعی قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از روش کوواریانس و 2 پرسشنامه شادکامی آکسفورد و هدف در زندگی کرامباف و ماهولیک استفاده شد. یافته ها: فرضیه های تحقیق عبارت بود از؛ 1- آموزش مهارتهای اجتماعی به افراد آلوده به ویروس نقص ایمنی اکتسابی باعث افزایش شادکامی در آنها می شود، 2- آموزش مهارتهای اجتماعی به افراد آلوده به ویروس نقص ایمنی اکتسابی باعث افزایش هدفمندی در آنها می شود. نتایج تحلیل کوواریانس، 2 فرضیه تحقیق را با 99% اطمینان به اثبات رسانید. یعنی آموزش مهارتهای اجتماعی بر افزایش شادکامی و هدفمندی آزمودنی ها موثر میباشد. نتایج: نتیجه گیری نهایی تحقیق نشان داد که؛ آموزش مهارتهای اجتماعی بر افزایش شادکامی و هدفمندی آزمودنی ها موثر بوده، و این اثربخشی در طی گذشت زمان پا برجاستی آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش امید به زندگی در بین افراد آلوده به ویروس hiv می گردد، و این اثربخشی با گذر زمان نیز باقی خواهد ماند. پس از نتیجه گیری در پایان پژوهش پیشنهادات و محدویت های تحقیق ارائه شد
سیده سعیده آتش فراز احمد برجعلی
پژوهش فوق به اجرای دو نوع مداخله گروهی بازسازی شناختی تمثیلی، برای ایجاد تغییر در باورهای عقلانی و هیجانی و بازسازی شناختی معنایی برای ایجاد تغییر در باورهای عقلانی پرداخته است تا اثار این مداخلات را بر میزان کاهش سطح اعتیاد پذیری دانش اموزان مورد مطالعه قرار دهد.برای انجام پژوهش ،از میان 531 نفر دانش اموز پسر مقطع متوسطه که به صورت انتخاب خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند(n=45)نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه بر اساس نمرات بدست امده از پرسشنامه اعتیاد پذیری (aps)انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ازمایشی ویک گروه کنترل جایگزین شدند.سپس آموزش بازسازش شناختی تمثیلی و آموزش بازسازی شناختی معنایی به مدت 12 جلسه یک و نیم ساعته ارائه گردید.بر اساس تحلیل کوواریانس ،نتایج نشان داد در سطح(001/0>)هر یک از دو روش اموزشی در کاهش میزان اعتیاد پذیری موثر است.و در سطح(001/0>)روش بازسازی شناختی تمثیلی نسبت به روش بازسازی شناختی معنایی از اثر بخشی بیشتری در کاهش میزان اعتیاد پذیری نوجوان برخوردار است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بازسازی شناختی به هر دو روش تمثیلی و معنایی می تواند میزان اعتیاد پذیری نوجوان نسبت به مواد را کاهش دهد.و همچنین روش بازسازی شناختی تمثیلی اثر بخشی بیشتر با داوام تری نسبت به روش بازسازی شناختی معنایی داشته است.
خدیجه بزرگی حسین اسکندری
هدف این پژوهش بررسی شکل گیری مفهوم دروغ در کودکان 4تا12 سال است . بر این اساس 80کودک از مدارس ابتدایی شهر تهران انتخاب شدند. از 80 کودک انتخاب شده 20 کودک 5ساله ،20کودک 7 ساله ،20 کودک 9 ساله و20کودک 11 ساله انتخاب شدند که لازم به ذکر است که در هر گروه سنی نیمی دختر و نیمی پسر انتخاب شدند.این کودکان تحت مصاحبه ی بالینی پیاژه راجع به دروغ قرار گرفتند.نتایجی که حاصل شده از طریق جدول های متقاطع شاخصه های خی دو نشان می دهد که همان طور که پیاژه بررسی کرده است به موازات افزایش سن در کودکان استدلال های کودکان تغییر می کند وبا افزایش سن مسئولیت عینی جای خود را به مسئولیت ذهنی می دهدو با افزایش سن کانون های اجباراخلاقی در کودک تغییر می کند به این معنا که با افزایش سن کانون های اجبار خارجی جای خود را به کانون های اجبار درونی در کودک می دهند اما عاملی که روند شکل گیری مفهوم دروغ را در کودکان پیچیده می سازد،تحت تاثیرکیفیت تعامل کودک و بزرگسال در بستر فرهنگ وتجربیاتی که کودک از این تعامل بدست می آورد،است. بررسی روند پاسخ ها در موقعیّت عملی که از طریق در معرض قراردادن آنهادر یک موقعیت آزمایشی از طریق برگزاری امتحان املا ونقّاشی در شرایطی که کودکان بتوانند آزادانه درامتحان خود دخل وتصرف کنند، بدست آمد، نشان می دهد که شناختی که کودکان از مفهوم دروغ بدست می آورند ،تعیین کننده ی رفتار دروغگویی آنها نیست ودر موقعیّت عملی رفتاراز تعامل پیچیده ی نیاز،توانایی و شناخت پیروی می کند براین اساس می توان گفت که هرچه فرد در موقعیتی قرار بگیرد که نقش انگیزه در آن موقعیت برای او برجسته تر باشد عملکرد او پیچیده تر وغیر قابل پیش بینی تر خواهد بود. شرایطی ایجاد شده از طریق مصاحبه وامتحان املا ونقاشی ، کودکان را در دو موقعیت متفاوت قرار داد..تفاوت نتایج بدست آمده در دوموقعیت یعنی روند صعودی تکامل در استدلال ها در موقعیت اول و روند نزولی اعمال در موقعیت دوم را با توجه به تفاوتی که در دوموقعیت وجود داشت را می توان از طریق عاملی به نام نیاز و انگیزش که در موقعیت اول نبود و در موقعیت دوم وجود داشت توضیح داد و بر اساس فلسفه ی پس اثبات گرایی می توان گفت فاصله ی موجود بین خود اجتماعی و خود فردی و تضادبین نیاز ها ی فردی واجتماعی ، انسان را بر این می دارد که به دنبال راهی برای رسیدن به تعادل باشد و برای انسان کلام پر کاربرد ترین وسیله ای است که می توانداین تعادل را ایجاد کند. با افزایش سن قادر به درک دید گاه های دیگران می گردد ونیاز های فردی و اجتماعی اور بیشتر و متضاد تر می گردد و فاصله ی بین خود فردی وخود اجتماعی بیشتر می شود و احتمال دروغ گویی بیشتر می گردد.لذا پیشنهاد می شود به مربیان و معلمان پرورشی و سایر دست اندر کاران با توجه به نتایج بدست آمده بازنگری جدیدی در روش های تربیتی خود بکار گیرند. .
سارا خلیلی حسین اسکندری
اختلالات اضطرابی از شایعترین اختلالات روانپزشکی در ایالات متحده و بسیاری از جمعیتهای دیگری است که مورد مطالعه قرار گرفتند. در مطالعه ملی ابتلای همزمان گزارش است که از هر چهار نفر یکی واجد معیارهای تشخیصی لااقل یک اختلال اضطرابی است.اضطراب یکی از اختلالاتی است که از تنوع برخوردار است.نه تنها شیوه تأثیر پذیری افراد متغییر است بلکه آسیب پذیری افراد نیز به طرز شگفت آوری متغییر است که این تفاوت واضح وابسته به مولفههای متعددی نظیر تفاوتهای زیستی، موقعیتهای اجتماعی و برداشتی است که افراد از موقعیتها دارند. موقعیت اجتماعی و زمینه فرهنگی و بومشناسی نه تنها در نشانههای اختلال روانی تأثیر مستقیم دارد، بلکه در بروز و ابتلا به اختلال روانی سهم اساسی دارد.با توجه به نگاه رو به افزایشی که dsm به فرهنگ دارد و در هر تجدیدنظر آن شاهد اضافه شدن مطالبی در خصوص تأثیر فرهنگ و نگاه فرهنگی – اجتماعی به بیماریها هستیم.با توجه به این مسأله محقق بدنبال یافتن پاسخ به این پرسش است که نشانههای فرهنگی اضطراب در فرهنگ ایرانی کدامند؟ هدف اصلی پژوهش بررسی و شناسایی نشانگان اضطراب در بیماران مضطرب مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران می باشد. در این تحقیق به منظوربررسی نشانه شناسی اضطراب در فرهنگ ایران تلاش شده است تا در قالب یک تحقیق توصیفی به هدف مورد نظر دست یابیم برای اجرای این تحقیق ابتدا مراکز درمانی از مناطق مختلف شهر تهران در نظر گرفته شد،سپس با تشخیص بالینی روانپزشک با مقیاس scl-90 و مجموعه ای از سوالات باز پاسخ به تحلیل علایم پرداخته و در نهایت با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به تجزیه و تحلیل علایم پرداختیم. نتایج مشاهده شده از این تحقیق به اینصورت است. بروز اضطراب در بین ایرانیان بیشتر بصورت بروز روانی و هیجانی است. و بیشتر اضطراب هیجانی و ذهنی دارند تا اضطراب آشکار و بدنی. و در بیشتر ایرانیان اضطراب همراه باعلائم افسردگی از قبیل ناامیدی،احساس غمگینی و تنهایی،زود رنجی و گریه فراوان دیده می شود. فراموشی ، بحث و درگیری و بی اشتهایی از کمترین میزان فراوانی را در بین نشانه های رایج کسب کرده اند و دلخوری ، گریه زیاد ، احساس تنهایی ، احساس غمگینی ، و نا امیدی بیشترین میزان فراوانی را دارند.
حسین اسکندری سید علیرضا حجازی
رمانس ،بعنوان یکی از انواع ادبی در ادبیات فارسی جایگاه ویژه و خاصی دارد . رمانس ها نوعی از ادبیات داستانی هستند که به صورت منظوم و منثور وجود دارند.رمانس ها علاوه بر اینکه باید از لحاظ سبک ادبی و زبانی مورد بررسی قرار گیرند از لحاظ ریخت شناسی داستان نیز بسیار قابل تاملند و باید مطالعه شوند .رمانس ها دارای چارچوب وساختارداستانی مشخصی هستندکه ازنقطه ای آغاز می شوند ودرنقطه ای پایان می پذیرندو شخصیت های ثابت داستانی وکارکردهای یکسان ومتناوب آنهاراشکل داده اند.رمانس های منظوم فارسی ازکارکردداستانی(a)یعنی نیازبه ازدواج باشاهزاده خانم آغازمی شوندوبعدازچندکارکرددیگردرنهایت به کارکرد(w)یعنی عروسی باشاهزاده خانم ختم می شوند.نتایج حاصل شده دراین تحقیق نشانگرآن است که الگوی ولادیمیرپراپ درریخت شناسی قصه های پریان،دررمانس های منظوم فارسی نیزقابل بررسی است. کلمات کلیدی : رمانس،ریخت شناسی، ولادیمیر پراپ ،کارکرد داستانی وشخصیت ثابت داستانی
شیرین قرنلی حسین اسکندری
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر اموزش مهارتهای زندگی بر کاهش تمایل دوستیهای خیابانی در نوجوانان انجام پذیرفت به همین منظور پس از تعیین سه فرضیه فرعی و فرضیه کلی: اموزش مهرتهای زندگی بر کاهش تمایل دوستیهای خیابانی در نو جوانی موثر است.طرح پژوهشی نیمه تجربی از نوع پیش ازمون - پس ازمون با گروه کنترل انجام شده و از جامعه اماری که کلیه مددجویان دختر نوجوان موجود در ندامتگاه شهر قم در سال 1389 الی 1390 در نظر گرفته شده بود،به روش نمونه گیریه در دسترس 30نمونه انتخاب و پیش ازمون توسط پرسشنامه روابط دختر و پسر ساخته یوسفی 1385 که روایی محتوایی و صوری و اعتبار ان با ضریب الفای کرونباخ 81% مورد تایید واقع شده و هنجاریابی شده ، انجام گرفته ، حجم نمونه ، 30 نفر در دو گروه 15 نفره ازمایش و گواه به روش نمونه گیریه تصادفی ساده جایگزین شدند.گروه ازمایش در طول 1 ماه در 8 جلسه دو ساعته ، دوره اموزشی مهراتهای زندگی را گذرانده و پس از طی این دوره اموزش پس ازمون به روش ازمایی مجددا بر روی دو گروه انجام پذیرفت تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از فنون امار توصیفی و امار استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت نتایج نشان داد: اموزش مهارت های زندگی بر کاهش تمایل دوستیهای خیابانی در نوجوانی با سطح معناداری (sig=.001)تفاوت معناداری داشت که فرض کلی پژوهش را با 99% سطح اطمینان تایید میکرد.
فاطمه بهزادفر حسین اسکندری
چکیده این پژوهش به بررسی رابطه عوامل فردی و اجتماعی در بروز آزار جنسی زنان شاغل شهر تهران می پردازد. جامعه آماری این پژوهش زنان شاغل 21 تا 37 سال که در طی 12 ماه گذشته در معرض آزار جنسی قرار گرفته بودند در شهر تهران انجام شد و گروه نمونه بر روی120 نفر از زنان شاغل همین جامعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در این مطالعه آزمودنی ها به سه ابزار ، آزمون تجربه جنسی (seq، فیتز جرالد، 1988)، آزمون تجدید نظر شده پنج عامل بزرگ شخصیت (neo-pi-r ، مک کری و کاستا،1992) و آزمون تجربه روابط نزدیک (ecr، برنان و والر فرالی،0020) پاسخ دادند و به منظور سنجش عوامل اجتماعی، به صورت چند گزینه ای به جز پایگاه شغلی در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون و آزمون f استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای پیش بین روان رنجورخویی(%75/4) ، برون گرایی با (%0.51)، توافق جویی با (%3.718) ، وظیف شناسی با (%0.11)و گشودگی به تجربه با (%0.64) ، واریانس مربوط به شخصیت را تبیین می کند که عاملهای روان رنجورخویی، برون گرایی و توافق جویی با آزار جنسی رابطه معناداری دارند اما درعامل های وظیفه شناسی و گشودگی به تجربه با آزار جنسی رابطه معناداری یافت نشد. متغیر پیش بین سبک ناایمن اضطرابی با (1.702%) و سبک ناایمن اجتنابی با (%0.98 )واریانس مربوط به سبک دلبستگی را تبیین می کنند که هر دو سبک دلبستگی با آزار جنسی رابطه معناری دارند. متغیرهای پیش بین مربوط به عوامل اجتماعی که عبارتد از سن با (2.29%)، میزان درآمد با (1.219%)، پایگاه شغلی با (0.59%) ، سابقه کاری با (0.48% )، وضعیت تاهل با (0.68%)، و میزان تحصیلات با (0.39%) واریانس های مربوط به داده-های جمعیت شناختی را تشکیل می دهند که با آزار جنسی رابطه معناداری دارند. واژگان کلیدی: آزار جنسی، زنان، محیط کار
سمانه بیات حسین اسکندری
مقدمه: در محیط متغیر و متحول سازمانی امروز، تنها سازمان هایی خواهند توانست به بقا و ماندگاری خود امیدوار باشند، که از کارکنان با انگیزه برخوردار باشند، چرا که نیروی انسانی برانگیخته برای انجام وظایف سازمانی، مهمترین عامل بهرهوری است. عوامل و عناصر گوناگون و متنوعی به طور انفرادی یا توأماً در انگیزش افراد موثرند، که از این حیث بررسی و شناسایی این عوامل، حائز اهمیت است. در این پژوهش نیز سعی بر آن است تا به بررسی تاثیر دو عامل از ویژگیهای فردی یعنی بخشی از نیازها) نیازهای بنیادی روانشناختی( و دستهای از باورها و نگرشها ) خودکارآمدی( بر انگیزش شغلی پرداخته شود. روش بررسی: طرح مطالعه حاضر، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت استیل البرز بوده، که 231 نفر از آنان، با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. دادههای حاصل از پرسشنامههای انگیزش شغلیِ رابینسون) 1002 ( ، نیازهای بنیادی روانشناختی در کارِ دسی و ریان) 1000 ( و خودکارآمدی عمومیِ شرر و مادوکس) 1982 ( ، با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و به کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد، انگیزش شغلی با متغیرهای نیازهای بنیادی روانشناختی، خودکارآمدی، خودمختاری ، شایستگی و ارتباط، رابطه آماری معنیداری دارد. نتیجه گیری: هرچه ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی به طور کلی و هر کدام از نیاز ها به صورت مجزا بالاتر بوده و کارکنان از خودکارآمدی بالاتری برخوردار باشند، انگیزش شغلی بیشتری در محیط کار خواهند داشت. کلید واژهها: نیازهای بنیادی روانشناختی، خودمختاری، شایستگی، ارتباط، خودکارآمدی، انگیزش شغلی.
آزاده شفی فرامرز سهرابی
سندرم روده تحریک پذیر نوعی اختلال عملکردی گوارش است که با درد مزمن شکمی و تغییر اجابت مزاج و بدون علت ارگانیک تعریف می شود. اتیولوژی ibs هنوز به روشنی مشخص نیست اما فاکتورهای روان شناختی همیشه به عنوان علت اساسی در این بیماری مطرح بوده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سرسختی روانشناختی و میزان استرس افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر (ibs) با افراد سالم (غیرمبتلا) بود. نمونه ی پژوهش شامل 60 نفر مرد و زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و60 نفر از افراد غیرمبتلا بود که بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر از بین مراجعان به کلینیک های تخصصی و فوق تخصصی گوارش شهر اصفهان به صورت در دسترس انتخاب شدند و نمونه ی افراد غیرمبتلا نیز همتا با گروه بیمار به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس از نظر سرسختی روانشناختی و میزان استرس مورد مقایسه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه سرسختی روانشناختی و مقیاس رویدادهای زندگی پیکل. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از روش های آمار توصیفی از آزمون t مستقل و رگرسیون لوجیستیک نیز استفاده گردید. تحلیل داده ها نشان داد که بین سرسختی-روانشناختی و میزان استرس افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر (ibs) با افراد سالم (غیرمبتلا) تفاوت معناداری وجود دارد بدین صورت که میزان استرس افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر به طور معناداری بالاتر از میزان استرس افراد غیرمبتلا می باشد و سرسختی روانشناختی افراد مبتلا به (ibs) به طور معناداری پایین تر از افراد غیرمبتلا بود. کلید واژه ها: سرسختی روانشناختی، استرس، سندرم روده تحریک پذیر(ibs)
زهرا وطن دوست احمد برجعلی
چکیده : هدف : پژوهش حاضر اجرای مداخلات بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل و بررسی اثربخشی آن در افزایش انگیزه دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی می باشد. کمک به این افراد ، در جهت رشد مطلوب ، مناطق محروم می باشد. همچنین این تحقیق به دنبال بکار گیری هر چه بیشتر روشهای علمی در جهت رفع مشکلات تحصیلی می باشد. ارائه یک روش کم هزینه و مبتنی بر قصه ها و داستانهای موجود در فرهنگ اسلامی می تواند روانشناسان و مشاوران را در جهت توانمند کردن دانش آموزان یاری دهد.جامعه آماری : این پژوهش همه دانش آموزان پسر شهرستان قشم در سال تحصیلی 1390-1389 می باشد. نمونه : این پژوهش با استفاده از نمونه در دسترس بوده به طوری که ؛ 30 نفر از دانش آموزان ارجاع داده شده به هسته مشاوره این شهرستان به علت ضعف درسی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره ، شامل گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار: ابزار این پژوهش آزمون انگیزه پیشرفت هرمنس (1978) می باشد. روش : این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی و با روش پیش آزمون – پس آزمون انجام شد. نتیجه : نتایج پژوهش حاضر با استفاده از آزمون t معنادار بوده . نتایج پیگیری نمرات دو گروه پس از دو ماه حاکی از ماندگاری اثر مداخلات بود. می توان نتیجه گرفت که مداخله بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل به دلیل تاکید بر شناخت و افکار افراد در داستانهای مطرح شده ، به طور ناهشیار در تغییر باور افراد موثر است. کلید واژها : بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل، انگیزه تحصیلی ، شناخت درمانی ، آزمون انگیزه پیشرفت هرمنس (1987).
راحیل پورابولقاسمی حسین اسکندری
نمونه به روش تصادفی طبقه ای به حجم 247 نفر از کارکنان شرکت پایانه های نفتی ایران انتخاب شد.ابزار اندازه گیری عبارت بود از پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی neo و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و پرسشنامه ابهام و تعارض نقش ریزو،هاوس و لیتزمن.این پژوهش از نوع همبستگی بوده و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss انجام شد.روشهای آماری به کاررفته ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری،میباشد.نتایج نشان داد بین ویژگیهای شخصیتی وشغلی با فرسودگی شغلی رابطه معنی دار وجود دارد.همچنین بین ویژگیهای شخصیتی و شغلی با فرسودگی شغلی رابطه چندگانه وجود دارد. تحلیل رگرسیون مرحله ای نشان داد از بین ویژگیهای شخصیتی ویژگی برونگرایی،مسئولیت پذیری و سازگاری و دو ویژگی ابهام و تعارض نقش به ترتیب پیش بینی کننده های فرسودگی شغلی هستند
آزاده صفارزاده حسین اسکندری
این پژوهش با هدف تعیین تآثیر شیوه ی مواجهه با مرگ برکاهش شدت نشانه های وسواس در افراد مبتلا به اختلال وسواس -اجبار صورت گرفت. روش: شیوه استفاده شده در این پژوهش روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترول بود که آزمودنیها شامل 28 نفر که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدندو15 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گر وه کنترل جلسات درمانی را به پایان رساندند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش : "مقیاس وسواس-اجبار ییل براون " و "مقیاس وسواس فکری-عملی مادزلی" و " مقیاس افسردگی بک " بود. هر دو گروه به طور متوسط 14 جلسه erp جهت درمان وسواس را گذراندند ولی گروه آزمایش تحت تآثیر متغییر مستقل "مواجهه بامرگ" به صورت تجسمی و عینی به مدت 8 جلسه نیز قرار گرفت . به منظور تجزیه تحلیل داده ها از آزمون tمستقل نمره های اختلافی استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از تفاوت معنی دار در کاهش شدت نشانه های وسواس بین دو گروه آزمایش و کنترل بود. نتیجه:مطابق نتایج بدست آمده استفاده از شیوه ی مواجهه با مرگ (نیستی )تآثیر قابل توجهی در کاهش شدت نشانه های وسواس در افراد مبتلا باین اختلال دارد.
سارا کاویانی حسین اسکندری
هدف پژوهش بررسی رابطه وسواس اخلاقی با نشانه های وسواس فکری ـ عملی و سبک های شناختی مرتبط با آن بود. نمونه شامل 30 نفر از مبتلایان به وسواس فکری عملی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از مراکز شفا، آرمش، و کلینیک کودک و خانواده دانشگاه شهید بهشتی انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه وسواس اخلاقی پن، مقیاس ادغام فکر و عمل، مقیاس افسردگی اضطراب تنیدگی، پرسشنامه وسواس فکری ـ عملی بازنگری شده، و پرسشنامه باورهای وسواسی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که وسواس اخلاقی با نمره کل نشانه های وسواس فکری-عملی رابطه معنی دار ندارد، اما با باورهای وسواسی و ادغام فکر و عمل رابطه ای معنادار دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نتایج نشان داد که در بین زیر مقیاس های متغیرهای یادشده نشانه وسواس فکری، سبک شناختی کمال گرایی/اطمینان، و ادغام فکر و عمل احتمال برای خود دارای بیشترین قدرت پیش بینی تغییرپذیری نمرات وسواس اخلاقی اند. تشابهات و تفاوت های نتایج تحقیق حاضر با یافته های پژوهش های مشابه انجام شده روی نمونه های مسیحی مورد بحث قرار گرفت.
زهره داودی عباس عباس پور
چکیده بعد ارسال میشود
مهسا باغبان عباس عباس پور
هدف این پژوهش مقایسه میزان سازگاری زناشویی در زوجین شاغل شیفتی و غیرشیفتی مجتمع صنایع کاشی روناس شهرستان سمنان بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی و از نوع تحقیقات "علی-مقایسه ای" بود. نمونه آماری به طور مساوی از بین کارکنان شیفتی و غیرشیفتی مجتمع صنایع کاشی روناس شهرستان سمنان و همسرانشان، به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده است. برای سنجش سازگاری زناشویی تعداد 30 نفر از کارکنان شیفتی و همسرانشان و نیز 30 نفر از کارکنان غیر شیفتی و همسرانشان (در مجموع 120 نفر) انتخاب شدند و بر اساس پرسشنامه 47 ماده ای "انریچ" با ضریب پایایی 88/0 مورد اندازه گیری قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با روش های آماری t برای گروه های مستقل و همبستگی "اسپیرمن" بررسی شدند. در نهایت، نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین زوجین شیفتی و غیر شیفتی در زمینه سازگاری زناشویی وجود ندارد (p= 0/05). همچنین بین میزان سازگاری زناشویی کارکنان و همسرانشان تفاوت معناداری بدست نیامد (p= 0/05). و نتایج بدست آمده با استفاده از همبستگی اسپیرمن نیز نشان داد که بین سازگاری زناشویی کارکنان شیفتی و غیرشیفتی با شاغل بودن همسرانشان رابطه معناداری وجود ندارد (p= 0/05). با توجه به این نتایج به نظر می رسد که افراد و خانواده ها در گذر زمان با نوبت کاری منطبق شده اند.
سارا علیزاده سیاه اسطلخی حسین اسکندری
چکیده هدف از این بررسی پی بردن به رابطه بین افسردگی دوران بارداری و جنسیت جنین بوده است . روش تحقیق از نوع همبستگی چند متغیری است جامعه آماری پژوهش حاضر دربهارسال1390 از654 نفر از زنان باردار مرکز تخصصی زایشگاه الزهرا شهرستان رشت ، که در ماه هفتم و هشتم و نهم بارداری بودند انتخاب شدندازبین این افراد573نفرتمام ویژگیهای ورودبه پژوهش رادارابودند (فرد در ماه هفتم هشتم و نهم حاملگی باشد، همه نمونه ها سواد خواندن و نوشتن داشته باشند ، نمونه ها دارای مشکل ذهنی نباشند، و به خوبی بتوانند ارتباط برقرارنمایند، افراد شرکت کننده در گروه قادر به همکاری با محقق بوده ، از قدرت تکلم و آشنایی به زبان فارسی جهت برقراری ارتباط مناسب برخوردار باشند و جنسیت فرزندشان مشخص شده باشد)که ازبین این573نفر182نفربصورت تصادفی ساده انتخاب شدندوپرسشنامه مزبورراتکمیل نمودند به منظور جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامه اصلی رضایت زناشویی انریچ وپرسشنامه افسردگی بک و یک پرسشنامه محقق ساخته درباره اطلاعات شخصی مورد استفاده قرار گرفت. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و نمره گذاری آنها داده های تحقیق با استفاده از روشهای آمار توصیفی وهمچنین تحلیل واریانس یک راهه و ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تحقیق مبنی بر وجود رابطه مثبت بین افسردگی دوران بارداری با جنسیت جنین ، و وجود رابطه مثبت بین افسردگی دوران بارداری با ویژگی های دمگرافیک مادر(ماه بارداری، شرایط خواستن فرزند ،وضعیت تحصیلی ،ویژگی ازدواج ،وضعیت اقتصادی) به غیراز رضایت از جنسیت جنین ، وجود رابطه مثبت بین افسردگی دوران بارداری باشرایط بیولوژیکی مادر (دیابت ،چربی خون، فقر آهن )به غیراز تیروئید و وجودرابطه مثبت بین افسردگی دوران بارداری باشرایط رضایت زناشویی می باشد .
مرضیه سینا محمود گلزاری
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه مشکلات هویتی با اختلالات خوردن در دختران نوجوان دبیرستانهای شهر تهران بود. بدین منظور تعداد 400 دانش آموز دختر دبیرستانی از شهر تهران به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی هویت من (els ـ eom)، پرسشنامه بررسی اختلالات خوردن (q6ـ ede)، پرسشنامه محقق ساخته تشخیص اختلالات خوردن بر اساس tr ـ iv ـ dsm و سنجش شاخص توده بدنی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون خی دو و آزمون معنادار بودن همبستگی انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین افراد مبتلا به اختلالات خوردن و افراد بدون اختلال خوردن در انواع سبک های هویت عقیدتی و بین فردی تفاوت معناداری وجود ندارد. سبک هویت سردرگم در دختران نوجوان با اختلالات خوردن آنان رابطه مثبت معنادار دارد. سبک هویت زودرس دختران نوجوان فقط با اختلالات نامعین خوردن رابطه مثبت معنادار دارد. هم چنین سبک هویت دیررس دختران نوجوان با اختلالات خوردن آنان رابطه مثبت معنادار دارد. اما شواهدی در تایید این فرضیه که سبک هویت موفق در دختران نوجوان با اختلالات خوردن آنان رابطه منفی دارد، به دست نیامد.
زهره شیرافکن معصومه اسمعیلی
چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش مفهوم انتخاب (جبر و اختیار، صبر، توکل، رنج و آزمایش و عادت) در افق مولانا بر وضعیت هویت من انجام گرفت. برای انجام این پژوهش از دو روش کیفی و کمی استفاده شد. بخش کیفی در روش کیفی از روش تحلیل محتوا برای استخراج ابیات مرتبط با این مفاهیم (از شش دفتر مثنوی مولانا) و از روش هرمنوتیک برای مطرح ساختن افق مولانا و در کنار آن افق محقق در زمینه مفهوم انتخاب استفاده شد. در این بخش به بررسی ارتباط میان هویت و مفهوم انتخاب پرداخته شد. به نظر می رسد مولانا معتقد به آزادی انسان است اما از طرفی با اعتقاد به جبر حیطه اختیارات وانتخاب های او را محدود می داند و در پی بیان را هایی برای به کارگیری بهتر حیطه ی اختیار است. بخش کمی در بخش کمی، روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان در این تحقیق 24 نفر از دانشجویان دختر سال اولی (در سال تحصیلی 1390) خوابگاه پردیس کشاورزی دانشگاه تهران بودند که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای ارزیابی وضعیت هویت این افراد از پرسشنامه عینی وضعیت هویت من (eom_eis2) استفاده شد. به منظور بررسی معناداری داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از این بخش از پژوهش نشان داد که دانشجویان در تمامی سبک های هویتی در جهت مطلوب تغییر کرده اند به این صورت که میانگین نمره هویت موفق در پس آزمون در گروه آزمایش افزایش و میانگین نمره هویت پیش رس و سردرگم و همچنین نمره در حال هویت یابی کاهش یافته است. امّا در زمینه معناداری باید گفت که تأثیر این آموزش با 99% اطمینان بر وضعیت های هویت موفق و هویت سردرگم معنادار بوده است اما تأثیر آن بر هویت پیش رس و در حال هویت یابی معنادار نبوده است. کلیدواژه ها: افق مولانا، انتخاب، وضعیت هویت من.
زهره رافضی حسین اسکندری
به منظور طراحی مدل پیش بینی رفتارهای شهروندی سازمانی و اتلاف اجتماعی بر مبنای عوامل شخصیتی، انگیزشی و موقعیتی، پژوهش حاضر با روش کاربردی و بنیادی از حیث هدف و نیز توصیفی-زمینه یابی از نظر جمع آوری داده ها، انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی مدیران و کارکنان شرکت صنایع هفت الماس و استیل البرز در شهر تهران بودند که ازمیان آن ها 200 نفر با روش نمونه گیری تصادفی به منظور نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه 60 سئوالی neo-ffi (77/0=?) و مقیاس انگیزه های شهروندی (76/0=?)، مقیاس انسجام گروهی (73/0=?)، مقیاس احساس مسئولیت (67/0=?)، مقیاس دیده شدن وظیفه (84/0=?)، مقیاس وابستگی متقابل وظیفه (70/0=?)، مقیاس رفتار شهروندی سازمانی (76/0=?) و مقیاس اتلاف اجتماعی (89/0=?) جمع آوری و در نهایت داده های 155 نفرکه قابلیت تحلیل داشت، به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و روش همبستگی پیرسون تحلیل شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری بیانگر تایید برازش مدل فرضی پژوهش بود. سایر نتایج بدست آمده از ضرایب مسیر مدل ساختاری نشان داد که:1) بین ابعاد شخصیتی با ocbi و ocbo رابطه معناداری وجود دارد و رابطه کل بین ابعاد شخصیتی و اتلاف اجتماعی نیز معنادار است. 2) رابطه مثبت معنادار بین انگیزه های pvوoc با ocbi وجود دارد و رابطه ی معناداری بین انگیزه های pv وoc با ocboو نیز بین این انگیزه ها با اتلاف اجتماعی وجود ندارد. 3) عوامل موقعیتی با ocbi رابطه ای معناداری ندارد، ولیکن عوامل موقعیتی و ocbo رابطه مثبت معناداری دارند و رابطه کل بین عوامل موقعیتی و اتلاف اجتماعی نیز معنادار است. 4) رابطه منفی معناداری بین اتلاف اجتماعی و ocbo وجود دارد و رابطه ی معناداری بین اتلاف اجتماعی و ocbiمشاهده نمی شود. نتایج همبستگی پیرسون نیز حاکی از آن بود که :1) بین بعد سازگاری و ocbi و بین بعد سازگاری و برون گرایی با ocbo رابطه مثبت معناداری وجود دارد و بین بعد روان رنجورخویی با ocbo رابطه منفی معناداری وجود دارد و همچنین نتایج بیانگر رابطه منفی و معنادار دو بعد برون گرایی و سازگاری با اتلاف اجتماعی بود.2) نتایج موید رابطه مثبت معنادار انگیزه های pv وoc با ocbi بود ولیکن رابطه منفی فقط بین انگیزه pv با اتلاف اجتماعی مشاهده شد.3) هر چهار عامل موقعیتی (احساس مسئولیت و انسجام گروهی، دیده شدن وظیفه و وابستگی متقابل) با ocbo رابطه مثبت معنادار نشان دادند ولیکن صرفاً دو عامل انسجام گروهی واحساس مسئولیت با ocbi رابطه مثبت معنادار و با اتلاف اجتماعی رابطه منفی معنادار نشان دادند.4) مانند نتایج مدل، فقط بین ocbo و رفتار اتلاف اجتماعی رابطه منفی معنادار مشاهده شد. لازم به ذکر است براساس نتایج مدل ساختاری پس از تعدیل روی متغیرهای جمعیت شناختی مجدداً برازش مدل فرضی تایید گردید. از دیگر نتایج این پژوهش ظرفیت کاربست آن در گزینش و جذب افراد موثر برای گروه ها و سازمان ها، توسعه رفتارهای شهروندی سازمانی و حذف رفتار اتلاف اجتماعی است.
فاطمه صبایی ماسوله احمد برجعلی
چکیده مقدمه : این مطالعه در چارچوب نظریه خودتعیین گری رابطه متغیرهای مرتبط با خودمختاری، شایستگی ادراک شده، انتخاب ادراک شده و انگیزه فعالیت بدنی را با بهزیستی روانی در طی مدیریت وزن مورد آزمون قرار داده است. روش : 210 نفر از زنان تهرانی مبتلا به چاقی و اضافه وزن که جهت کاهش وزن از هر دو طریق رعایت رژیم غذایی و انجام فعالیت بدنی وزن خود را مدیریت می کردند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه هایی را که خودتنظیمی، شایستگی ادراک شده، خودتعیین گری عمومی و انگیزه فعالیت بدنی را اندازه گیری می کرد را تکمیل نمودند.همچنین پرسشنامه های عزت نفس، عواطف مثبت و منفی، سلامت عمومی و سرزندگی درونی برای ارزیابی بهزیستی روانی تکمیل گردیدند. یافته ها : در هر دو تغییر رفتاری (رعایت رژیم غذایی و فعالیت بدنی)، نتایج نشان دادند که خودمختاری نسبی، انتخاب ادراک شده، شایستگی ادراک شده و انگیزه فعالیت بدنی( لذت/ علاقه، شایستگی و تناسب) با سرزندگی درونی، عواطف مثبت، عزت نفس و بهزیستی روانی همبستگی مثبت و معنادار و با سلامت عمومی و عواطف منفی همبستگی منفی و معنادار دارد. نتیجه گیری : یافته های پژوهش در این نمونه آماری ، پیش بینی های نظریه خودتعیین گری را تأیید نموده و نشان می دهد که انتخاب ادراک شده در مقیاس خودتعیین گری، شایستگی ادراک شده در رژیم درمانی و خودمختاری نسبی در فعالیت بدنی به طور مثبتی بهزیستی روانی را پیش بینی می کنند. کلید واژگان : نظریه خود تعیین گری، انگیزه فعالیت بدنی، بهزیستی روانی، مدیریت وزن، سرزندگی درونی
منصوره اعلمی نیا حسین اسکندری
در تحقیق حاضر با بهره گیری از روش توصیف کیفی تحلیل محتوا، مبانی آسیب شناختی روانی و روان درمانی (مبانی انسان شناختی، روانشناختی و روش شناختی) به علت تاثیر گذاری ویژه بر نظریه های آسیب شناسی روانی و روان درمانی، در دیدگاه مولانا مورد بررسی قرار گرفت. در مبنای انسان شناختی به طور ویژه به بررسی موضوعات آزادی- جبرگرایی، تغییرپذیری، عینیت- ذهنیت و تعادل- تکامل پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مولانا انسان را موجودی آزاد و مختار می داند؛ امکان تغییرات اساسی در طول زندگی را در نظر می گیرد و اگرچه به تاثیر عوامل عینی و بیرونی، تجربیات ذهنی و به خصوص خیال بر رفتار آدمی اشاره می کند ولی معتقد است که زبان که امری بین الاذهانی است، تعیین کننده اصلی رفتار به شمار می آید؛ زیرا اساسا ذهن آدمی از زبان او جدا نیست و تجربه ذهنی و اندیشه او در قالب زبان شکل می گیرد و عوامل محیطی- بیرونی نیز پس از تفسیر و معنابخشی در قالب زبان موثر واقع می شوند. مولانا به گرایش اصیل آدمی به رشد و کمال اشاره داشته و آن را طریق رسیدن به سلامت و نشاط حقیقی می داند. او عمدتا بر آسیب شناسی وضعیت وجودی انسان تمرکز دارد و معتقد است انسان ها عموما در وضعیت آسیب قرار دارند؛ مردم اغلب وجود اصیل و واقعی خویش را به اشتباه می گیرند و گرفتار تعلقات بدنی، گرایش های نفسانی و برساختن خویشتن کاذب شده و با فرو غلتیدن در دام خیالات که صفای روحی آنها را از بین می برد، دچار غم و پریشانی و در نتیجه نوعی با خود بیگانگی می شوند. زبان در نگاه مولانا نقش برجسته ای در ساخت دهی به معنا و ادراک و رفتار آدمی دارد. سخن می تواند نقش اساسی در ایجاد آسیب روانی و درمان داشته و به تعبیر مولانا عالمی را ویران سازد و یا روباه وجود آدمی را شیر و جان مرده انسان را زنده کند. مولانا اهمیت ویژه ای برای زبان مجازی و از جمله قالب داستان در ساخت دادن به اندیشه، شناخت و خیال قائل است و از اینرو آن را خاستگاه آسیب و درمان می داند و زبان کاوی و تحلیل داستانی را راه و روشی مناسب برای بررسی وضعیت های انسانی بر می شمارد.
نرگس هنردوست حسین اسکندری
هر نظریه و دیدگاه علمی و از جمله نظریه های آسیب شناسی روانی و روش های روان درمانی بر پیش فرض های معین فلسفی و فرهنگی خاصی تکیه دارد. طراحی و مدل سازی و ارائه نظریه های علمی متناسب با فرهنگ بومی و در راستای بومی سازی علم نیازمند کاوش در مبانی معرفت شناختی و انسان شناختی آثار دانشمندان هر سرزمین می باشد. در همین راستا و به منظور تعیین مبانی آسیب شناختی روانی و روان درمانی، در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، تلاش شده تا مبانی انسان شناختی، روان شناختی و روش شناختی مندرج در آثار عطار مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان داده است که عطار انسان را موجودی مختار می داند که می تواند در طول زندگی خود تغییر کند. انسان موجودی شناخت پذیر است. قدرت ذهنیت در انسان می تواند موجب پیدایش پندار و خیال نادرست شود و زمینه را برای آسیب فراهم کند. در نگاه عطار آسیب در کمین همه انسان ها است. او تعادل ظاهری و زندگی روزمره را مورد نقد قرار می دهد و آسیب را در دل خوش کردن به ظواهر، سرخوشی و کافی دانستن آن می داند. سکون و حرکت نداشتن مانعی است که اجازه نمی دهد انسان در مسیر رشد و کمال قرار گیرد. عطار برای رفع این مشکلات، سلوک را پیشنهاد می کند. سلوک شامل طی کردن مراحل و مراتبی است که موجب رسیدن انسان به کمال حقیقی می شود.گذر از این مراحل مستلزم درد کشیدن و تحمل سختی هاست که از نظر عطار این درد و رنج سازنده است. انسان برای عبور از مراحل سلوک به رهبر و راهنما نیاز دارد. عطار برای زبان اهمیت قابل توجهی قائل است و بر همین اساس مسائل انسان را با استفاده از روش استعاری بررسی می کند. این نوع کاربرد ویژه ی زبانی در سراسر داستان ها و تمثیل هایی که درآثارش نقل می کند، دیده می شود. زبان، معبر مناسبی برای شناخت انسان است. راهنما برای هدایت سالکان از زبان استعاری بهره می گیرد. در این میان با گفتگو و سخن گفتن، سالک برای ادامه راه ترغیب می شود. زبان استعاری ابزاری است که عطار برای روشن شدن مسائل انسان از آن بهره برده است. او باورها، تفکرات، نیات وخواسته های انسان را به صورت تمثیلی و با بکار بردن استعاره های متنوع به گونه ای ملموس انتقال می دهد و بیان می کند و با همین زبان، راهکار های مناسب را ارائه می دهد. تحلیل زبان شناختی در نگاه عطار جایگاه ویژه ای دارد به طوری که وی معتقد است با تحلیل زبان استعاری و حکایتی می توان به بررسی مسائل انسان پرداخت.
قاسم اسماعیلی مینا جمشیدی
نیروی انسانی به عنوان مهم ترین، گرانترین و با ارزش ترین سرمایه سازمانی محسوب می شود. انسان تنها عنصر ذی شعوری است که به عنوان هماهنگ کننده سایر عوامل سازمانی نقش اصلی را در میان کلیه عوامل دارد. می توان به سادگی بیان نمود که بدون افراد کارآمد، دستیابی به اهداف سازمانی غیر ممکن است. با توجه به اهمیت نیروی انسانی یکی از تکنیک های موثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه از ظرفیت و توانایی های فردی و گروهی آنها در راستای اهداف سازمانی توانمند سازی می باشد. توانمند سازی موجب می شود که کارکنان، سازمان و شغل را از آن خود بدانند و از کار کردن در آن ببالند. بدین ترتیب نییروهای توانمند هستند که منابع طبیعی را به کمک و تکنولوژی به امکانات بالفعل تبدیل می کنند. با توجه به گفته های فوق توانمند سازی منابع انسانی به عنوان یک رویکرد نورین انگیزش درونی شغل به معنای آزاد کردن نیروی درونی کارکنان و به وجود اوردن فرصتها برای شکوفایی استعدادها، توانایی ها و شایستگی های افراد امری ضروری است. توانمند سازی باعث می شود که شغل افراد با معنی شود و افزایش انگیزه در آن ها مشاهده شود. از سوی دیگر توانمندسازی باعث می گردد، بهبود کیفیت در ارائه خدمات ایجاد گردد، سازمان به اثربخشی خود مطمئن گردد و انگیزه و تعهد کارکنان افزایش می یابد و سازمان ها با این کارکنان توانمند، متعهد و دارای انگیزه بهتر خواهند توانست خود را با تغییرات وفق داده و رقابت کنند.
محمدرضا نیک فرجام حسین اسکندری
شواهد پژوهشی متعددی نشان داده است که پیمان کاری (پیمان درمانی) مهمترین متغیر در پیش بینی پیامد درمانی است. یکی از سوال های اساسی در این حوزه، این است که درمانگران و مراجعان چگونه از سبک های ارتباطی خود برای شکل گیری روابط درمانی استفاده می کنند. نظریه مدل های ارتباطی، به معرفی چهار مدل بنیادین (اشتراک جمعی، رتبه بندی قدرت، تطبیق برابری و ارزش گذاری بازاری) می پردازد که افراد تنها در قالب آن ها رفتار اجتماعی خود را با یکدیگر هماهنگ می کنند. هدف این پژوهش، پاسخگویی به این سوال است که آیا مدل های ارتباطی درمانگران و مراجعان بر پیمانِ کاری آنان تأثیر دارد. بدین منظور چهل جفت درمانگر-مراجع به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند تا پرسشنامه های شیوه های ارتباطی و پیمان کاری (نسخه های کوتاه و تجدید نظر شد? درمانگر و مراجع) را تکمیل نمایند. تحلیل های آماری نشان داد که رابطه معناداری بین مدل های ارتباطی درمانگران و پیمان کاری وجود دارد. به طور کلی، این پژوهش حاکی از شواهد نویدبخشی پیرامون تأثیر مدل های ارتباطی درمانگر-مراجع بر کیفیت پیمان کاری بود. در پایان، دلالت های بالینی و رهنمودهایی برای پژوهش های آینده ارائه شده است.
شیرین فلاحی حسین اسکندری
در طول دو دهه گذشته، تاب آوری جای خود را در بین مطالعات باز نموده است. این تحقیق نیز با هدف اثر بخشی آموزش مبتنی بر تاب آوری بر کاهش استرس و افزایش جرأت ورزی در دانشجویان دختر خوابگاهی ترم اول انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان خوابگاهی ترم اول دانشگاه فنی- حرفه ای دخترانه شهرضا در سال تحصیلی 90-91 را شامل می شد. نمونه گیری به صورت تصادفی در دسترس و روش این پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. 34 نفر از دانشجویان دختر ساکن درخوابگاه دانشگاه که استرس بالا و جرأت ورزی پائین داشتند در 2 گروه 17 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. با توجه به ریزش 5 نفری گروه آزمایش و در نتیجه حذف 5 نفر از گروه کنترل برای همسان سازی، در نهایت داده ها برای 12 نفر تحلیل شد. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن (1983) و پرسشنامه جرأت ورزی گمبریل و ریچی (1975) بود. جهت بررسی فرضیه ها، از روش کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر تاب آوری باعث کاهش استرس در دانشجویان دختر خوابگاهی شده اما در افزایش جرأت ورزی آنها تأثیر معناداری نداشته است.
رویا برق گیر حسین اسکندری
چکیده : این پژوهش به تبیین و پیش بینی نحوه فرهنگ پذیری والدین مهاجر ایرانی بر اساس سازگاری روانشناختی و شیوه های فرزند پروری آنها پرداخته است. پس از تهیه ابزار اندازه گیری و تعیین روایی و پایایی آن ، از بین جامعه آماری والدین ایرانی در شهر تورنتو در سال 1391 ، نمونه ای به حجم 61 نفر (41 نفر زن و 20 نفر مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد . این نمونه شامل والدین (52-29) ساله مهاجر نسل اول ایرانی مقیم تورنتو که طول اقامت آنها بیش از 6 ماه می باشد و حداقل یک فرزند دارند ، می باشد. مدل پیشنهادی ، بر اساس داده هایی که توسط چهار پرسشنامه : اطلاعات جمعیت شناسی ، پرسشنامه شیوه های فرزند پروری رابینسون ، ماندلکو ، السن و هارت ، پرسشنامه سلامت روانشناختی رایف و سینگر و پرسشنامه عقاید فرهنگ پذیری کیم جمع آوری گردید ، مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری رگرسیون خطی چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل از این بررسی منطبق بر الگوی چند بعدی فرهنگ پذیری بری بود که نشانگر رابطه معنادار بین سه نحوه متفاوت فرهنگ پذیری و سازگار روانشناختی والدین بود، ولی تنها فرهنگ پذیری یکپارچه والدین با شیوه فرزند پروری اقتداری رابطه معنادار داشت.
محمود عباس زاده حسین اسکندری
تغییر شکل پلاستیک شدید توسط فرآیندهای شکل دهی حالت جامد که در سالهای اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته، بعنوان روشی از بالا به پایین برای تولید نانوساختارهای فلزی محسوب شده و می تواند باعث بهبود و افزایش خواص مکانیکی آنها شود. در این تحقیق روش پرسکاری در قالب کنگره ای محدود شده به شیوه ای نوین برای ایجاد نانو ساختار ورق های فولادی کم کربن (st-12) استفاده شد. این فرآیند طی هشت مرحله که شامل چهار مرحله کنگره ای کردن و چهار مرحله صاف کردن با چرخش 90 درجه ای ورق در بین هر چهار مرحله است انجام شد. مزیت این روش جدید در مقایسه با روش های متداول، همگن تر بودن کرنش ایجادی در جهات مختلف ورق های تولیدی است. خواص مکانیکی ورق های فولادی مورد استفاده در این پژوهش به دو روش آزمایشگاهی و شبیه سازی با روش اجزاء محدود مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. آزمایش های مورد استفاده شامل : آزمایش کشش و سختی سنجی و شبیه سازی فرآیند نیز به روش اجزاء محدود در حالت سه بعدی با استفاده از نرم افزار آباکوس صریح صورت گرفت. توزیع کرنش و سختی ورق در طول فرآیند ارزیابی و مقایسه شد. نتایج نشان می دهد پس از دو پاس تغییر شکل که کرنشی معادل با 64/4 ایجاد می کند، استحکام تسلیم ورق از حدود 218 مگاپاسکال به 421 مگاپاسکال و سختی میانگین از 97 ویکرز به 176 ویکرز افزایش می یابد. مشخصه یابی ریز ساختاری ورق ها نیز با استفاده از پراش اشعه ایکس (xrd) انجام گرفت و نتایج حاکی از نانومتری شدن دانه های ورق بعد از عملیات پرسکاری کنگره ای ورق در پایان عملیات می باشد. بطور کلی می توان گفت در این پژوهش نتایج شیبیه سازی و آزمایشگاهی همخوانی و سازگاری خوبی را با هم نشان دادند
مونا امراللهی نیا پرویز آزاد فلاح
روایت به عنوان مفهومی پسانوگرا، روشی برای اندیشیدن دربار? ماهیت شناخت و زندگی انسان تلقی می شود. این روایت ها قالبی از مفاهیم و باورها می سازند که از طریق آن، جهانی که زندگی هایمان در آن روی می دهد، درک می کنیم. پژوهش حاضر به منظور شناخت کارکرد نظریه روایت در فهم داستان زندگی افراد درونگرا و برونگرا انجام شد و محتوای عمده ی سبک های روایی این تیپ های شخصیتی مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه از انواع تحقیق کیفی است. طرح آن از نوع پس رویدادی و با توجه به ماهیت مقایسه گروهی، از نوع علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تهران در سال 91-90 تشکیل دادند. نمونه مورد پژوهش شامل یک گروه 300 نفری از دانشجویان دختر بود که به صورت نمونه گیری در دسترس با توجه به توزیع ویژگی های شخصیتی درونگرایی و برونگرایی انتخاب شدند. سپس تعدادی از هر گروه درون گرا و برون گرا انتخاب شدند و از آنها مصاحبه به عمل آمد. به منظور جمع آوری داده ها از فرم کوتاه آزمون شخصیتی آیزنک (بزرگسالان) استفاده شد و سپس با گزینش افراد درونگرا و برونگرای انتهای پیوستار توزیع، فرم تجدید نظر شده مصاحبه نیمه ساختار یافته داستان زندگی مک آدامز اجرا شد. داده های به دست آمده از تحلیل محتوای اجزای هر رویداد با روش خی دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و برای مقایسه مضامین روایت های گروه های درونگرا و برونگرا از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد صفات درونگرایی- برونگرایی و نوروزگرایی می توانند بر رفتار تولید زبان فردی در تنوعی از بافت ها تاثیر بگذارند. در واقع، افراد در روش که صحبت می کنند، متفاوت هستند. برخی از این تفاوت های اصولی و قاعده مند می توانند از لحاظ ظاهری به تفاوت های عمقی تر مانند صفات شخصیتی نسبت داده شوند. بنابر یافته های پژوهش، سبک روایی برونگرایان نسبت به درونگرایان، با عاملیت و مشارکت کلی بیشتر مشخص می شود. همچنین، عاملهای پیشرفت/ مسئولیت پذیری و اتحاد/ باهم بودن از مواردی هستند که به طور برجسته در روایت های افراد برونگرا دیده می شود.
سارا ابویی ایراندخت فیاض
. از نتایج این پژوهش نکات زیر استخراج می شود: •اهداف آموزشی در مکتبخانه های دوران قاجار عمدتا مبتنی است بر آشنایی با حروف الفبا به شکل هجی کردن و آشنایی با سوره های کوچک قرآن و آموزش اصول دینی و اخلاقی به صورت شفاهی (پند و اندرز و موعظه) و رسیدن به مراتب بالاتر به خواست، توانایی و استعداد شاگرد بستگی داشت. تاسیس دارالفنون توسط امیر کبیر سرآغاز نهضت علمی جدید در ایران محسوب میشود و از مهم ترین اقدامات علمی و فرهنگی در تاریخ آموزش و پرورش ایران به شمار می آید. هدف از تاسیس دارالفنون، آموزش علوم جدید در رشته های پزشکی، فیزیک، شیمی، مهندسی، علوم انسانی، ریاضیات و فنون نظامی و زبان های خارجی بود •در سال 1272 (ه. ق) وزارت علوم تاسیس شد، مسئولیت اداره ی موسسات آموزشی و پرورشی را به عهده گرفت، گروهی از محصلان را به اروپا اعزام کرد، فارغ التحصیلان دارالفنون را به اروپا جهت ادامه ی تحصیل فرستاد و فعالیت تازه ای در ایجاد مدارس جدید به سبک اروپا آغاز شد. این مدرسه ها به شکل دولتی و ملی اداره می شدند.
سید صمد الماسی حسینی ایراندخت فیاض
این پژوهش به بررسی تاثیر اجرای برنامه آموزش تفکر، با عنوان «فلسفه برای کودکان» به صورت اجتماع پژوهشی، بر بهبود مهارت های اجتماعی و عزت نفس در دانش آموزان پایه پنجم دبستان های پسرانه و دخترانه آموزش و پرورش شهرستان دورود می پردازد. برای این منظور60 دانش آموز در پایه پنجم ابتدایی (30 پسر، 30 دختر) به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش (30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه گواه) قرار گرفتند. سپس با استفاده از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه رشد مهارت های اجتماعی کرامتی فر متغیرهای عزت نفس و مهارت های اجتماعی سنجیده شد. سپس کودکان گروه آزمایش طی 12 جلسه هفتگی به مدت 1 ساعت در جلسات «فلسفه برای کودکان» شرکت کردند. یافته ها نشان داد که اجرای این برنامه می تواند بر ارتقای عزت نفس و مهارت های اجتماعی دانش آموزان تاثیر معناداری بگذارد ( ( p<0.001. همچنین مشخص گردید که در میان دختران و پسران شرکت کننده در این برنامه، از نظر ارتقای عزت نفس و مهارت های اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد.
انور دست باز سید جلال یونسی
هدف: این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی " راه حل محور" و " روایت درمانی" بر سازگاری و خودکارآمدی دانش آموزان پایه اول دبیرستان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و با گروه کنترل بود. جهت اجرای این پژوهش یکی از دبیرستان های شهرستان شهریار انتخاب شد، که پس از اجرای آزمون سازگاری(aiss)، روی کل دانش آموزان، افرادی نمره ی سازگاری آن ها کمتر از میانگین بود، مشخص شدند، سپس به روش تصادفی 45 نفر از آن ها را انتخاب کرده و در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) تقسیم شدند، سپس پیش تست خودکارآمدی نیز بین آن ها توزیع شد. پس از انجام مداخلات (8 جلسه 90 دقیقه ای طبق رویکرد راه حل محور و 8 جلسه 90 دقیقه ای طبق رویکرد روایت درمانی) روی گروه های آزمایش، پس آزمون های سازگاری و خودکارآمدی هر سه گروه اجرا شد. سپس با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تقریبیf بنفرنی، شش فرضیه پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که به کارگیری مشاوره گروهی راه حل محور و مشاوره گروهی روایت درمانی بر افزایش میزان سازگاری و خودکارآمدی دانش آموزان پایه اول دبیرستان موثر بوده است(p<0.01). در بررسی مقایسه بین اثربخشی مشاوره گروهی راه حل محور و روایت درمانی بر سازگاری و خودکارآمدی تفاوت معناداری یافت نشد(p>0.05). نتیجه گیری: مشاوره گروهی راه حل محور و روایت درمانی می تواند در افزایش سازگاری و خودکارآمدی دانش آموزان مفید باشد و اجرای چنین جلسات گروهی در محیط های آموزشی و درمانی برای دانش آموزان توصیه می شود.
شهره تایبی شیوا دولت آبادی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی و عزت نفس با سبکهای مقابله زنان پس از طلاق در شهر تهران انجام شد روش: روش پژوهش همبستگی و علی-مقایسه ای بود و تعداد 90 نفرمادران مطلقه دانش آموزان دبستان دخترانه مناطق 3 ، 8 و 16 شهر تهران سال تحصیلی1387-1388 به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب و آزمونهای عزت نفس کوپراسمیت ، پرسشنامه حمایت اجتماعی و خانوادگی خسروی(1380) و سبکهای مقابله (کارور ، اسکیر ، وینتراب) که دارای اعتبار و روایی مطلوب می باشند ، بر روی آنها به طور همزمان اجرا شد . به منظور بررسی داده ها نیز از شاخص های آماری آزمون خی دو ، تحلیل واریانس یکراهه ،همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد : 1- سبکهای مقابله زنان مطلقه با یکدیگر تفاوت معنادار دارند. 2- بین میزان حمایت اجتماعی با سبک مقابله مسئله مدار و هیجان مدار مثبت ، رابطه مثبت و معنادار و با سبک مقابله هیجان مدار منفی ، رابطه منفی و معنادار وجود دارد . 3- بین میزان عزت نفس با سبک مقابله مسئله مدار و هیجان مدار مثبت ، رابطه مثبت و معنادار و با سبک مقابله هیجان مدار منفی ، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. 4- بین حمایت اجتماعی و عزت نفس زنان مطلقه رابطه مثبت و معنادار وجود دارد . 5- بین حمایت اجتماعی و عزت نفس با سبک مقابله مسئله مدار و هیجان مدار مثبت ، رابطه مثبت و معنادار و با سبک مقابله هیجان مدار منفی ، رابطه منفی و معنادار وجود دارد . 6- برای پیش بینی سبکهای مقابله ای بین دو متغیر پیش بین عزت نفس و حمایت اجتماعی ، عزت نفس از قدرت پیش بینی بالاتری برخوردار است . نتیجه : . در واقع پژوهش حاضر نشان می دهد زنانی که عزت نفس و حمایت اجتماعی بالایی دارند، در ارزیابی وقایع استرس زا، آن را قابل کنترل تر و کم خطرتر ارزیابی کرده، خود را توانمندتر احساس نموده و در نتیجه از سبکهای مقابله کارآمد (مسئله مدار و هیجان مدار مثبت ) بیشتر استفاده میکنند. برعکس زنانی که از عزت نفس و حمایت اجتماعی پایین برخوردارند بیشتر از سبکهای مقابله ناکارآمد ( هیجان مدار منفی) استفاده می نمایند.
حسین اسکندری حسن دهقان دهنوی
در این تحقیق با استفاده از برنامه ریزرل و اس پی اس داده های جمع آوری شده در سطح سازمان تجزیه و تحلیل گردیده که از پنج فرضیه مطرح شده چهار فرضیه تایید و یک فرضیه رد شده است . با توجه به نتایج فرضیه صفر تاثیر اشتراک گذاری دانش بر انتال دانش تایید گردید که از بی اثر بودن اشتراک گذاری دانش بر انتقال دانش حکایت می کند و فرضیه صفر بقیه موارد ر د گردیده که حاکی از تاثیر آنها بر عملکرد سازمانی شرکت دارد.
رضا طاهری حسین اسکندری
فرآیند اصطکاکی اغتشاشی که در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری قرار گرفته است روشی است مبتنی بر اصول جوشکاری اصطکاکی اغتشاشی که به منظور ایجاد لایه های سطحی کامپوزیتی یا نانو کامپوزیتی بر روی یک فلز پایه بکار گرفته می شود. فرآیند اصطکاکی اغتشاشی به صورت پیوسته شش عمل را انجام می دهد: الف- گرمای تولیدی پایین، ب- سیلان پلاستیکی وسیع ماده، پ- اندازه خیلی ریز دانه در منطقه اغتشاشی، ت – مخلوط سازی مکانیکی لایه سطحی، ث- اعمال فشار های فورجینگ بزرگ، ج- سیلان کنترل شده مواد.در این پایان نامه با توجه به ویژگی های بر شمرده، برای ایجاد لایه ی سطحی نانو کامپوزیتی هیبریدی و ساده بر روی فلز آلومینیوم آلیاژی aa8026، فرآیند اصطکاکی اغتشاشی به کار گرفته شد. پودر های سرامیکی al2o3و tib2 به عنوان ذرات تقویت کننده انتخاب گردید. ریزساختار کامپوزیت های سطحی ساخته شده از طریق میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد، ذرات تقویت کننده در سطح مورد نظر آلومینیوم بطور یکنواخت توزیع شده و عاری از نقص های مانند حفره و ترک می باشد و ریز ساختاری همگن بدست می آید. تأثیر تعداد پاس، سرعت پیشروی و چرخش ابزار فرآیند بر خواص کششی، سختی، مقاومت به سایش و توزیع ذرات تقویت کننده در کامپوزیت های سطحی تقویت شده با ذرات هیبریدی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که با افزایش سرعت چرخش و کاهش سرعت پیشروی ابزار، سختی، استحکام تسلیم و نهایی کامپوزیت کاهش پیدا می کند در صورتی که توزیع ذرات تقویت کننده، شکل پذیری و مقاومت به سایش کامپوزیت بهبود می یابد؛ و با افزایش تعداد پاس فرآیند، خواص کششی، سختی، مقاومت به سایش، توزیع ذرات تقویت کننده و ریز ساختار زمینه ی کامپوزیت ها بهتر شد. همچنین تأثیر اندازه و جنس ذرات تقویت کننده بر خواص کششی، سختی و مقاومت به سایش مواد مرکب سطحی ساده تولیدشده با ذرات تقویت کننده al2o3 و tib2 نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که با کاهش اندازه ذرات al2o3 از میکرو به نانو، خواص کششی، سختی و مقاومت به سایش کامپوزیت بهبود پیدا می کند، اما مقاومت به سایش کامپوزیت کاهش می یابد. همچنین استفاده از ذرات تقویت کننده tib2 به جای al2o3 در ساخت کامپوزیت، خواص کششی، سختی و مقاومت به سایش کامپوزیت را افزایش داد.
حمیده گلیج حسین اسکندری
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و رشد اجتماعی کودکان 4 تا 6 ساله و مهارت های اجتماعی آنان در مهد کودک های منطقه 2 شهر تهران صورت گرفته است. از بین کلیه مهد کودک ها دو مهد کودک و از بین کلیه کودکان این مهد کودک ها 100 کودک 4 تا 6 ساله از طریق نمونه گیری تصادفی مورد آزمون قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های مقیاس رشد اجتماعی واینلند ( با ضریب پایانی با بازآزمایی 123 نفر 92% )، هم چنین، ابزار سنجش خانواده با همسانی درونی شش زیرمقیاس ( بین 72/0 تا 83/0 و همسانی درونی زیرمقیاس کارکرد کلی 92/0 )و مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی کودکان (فرم والدین) ( با پایایی زیرمقیاس عدم کفایت اجتماعی ضریب آلفای این زیرمقیاس در گروه نمونه 1226 نفری، 89/0 ،زیرمقیاس عدم مهارت های اجتماعی:؛ضریب آلفای این زیرمقیاس در گروه نمونه ی 1226 نفری، 81/0 و پایایی حاصل از بازآزمایی زیر مقیاس مهارت های اجتماعی نیز 91/)0می باشد. روش تجزیه و تحلیل ، روش همبتگی پیرسون ورگرسیون چند متغیره با مدل گام به گام استفاده شد.در نهایت ،نتایج حاکی از آن بود که عملکرد خانواده قدرت پیش بینی رشد اجتماعی ومهارت های اجتماعی را دارد وهمچنین بین عملکرد خانواده و رشد اجتماعی و عملکرد خانواده با مهارت های اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد کلید واژه ها: عملکرد خانواده- رشد اجتماعی - مهارت های اجتماعی
پروانه ره روان حسین اسکندری
در سال های اخیر ، پژوهش های گوناگون اثر بخشی موسیقی را چه به صورت غیر فعال ( گوش کردن صرف به موسیقی) و چه به صورت فعال (گذرداندن دوره های آموزش موسیقی و نواختن ساز) بر توانمندی های ذهنی افراد در سطوح رفتاری و عصب شناختی مورد بررسی قرار داده اند. پژوهش های رفتاری نشان می دهد که آموزش موسیقی، به ویژه در خردسالی، سبب افزایش هوش عمومی، توانایی پردازش دیداری فضایی،تجسم موسیقی، توانایی های ریاضی و سازگاری اجتماعی می گردد. سالم (1374) با توجه به روش های آموزشی موجود در فرهنگ بومی مناطق ایران ، روشی را برای آموزش موسیقی به کودکان ایرانی با نام «بازی های آوازی» پیشنهاد کرد که توسط پژهشگر برای کودکان نو پا و خردسال و با توجه به ویژگی های ذهنی، عاطفی و جسمی آنها طراحی گردید. این کلاس ها که با نام کلاس های موسیقی مادر و کودک اجرا می شود ، در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته تا در صورت سودمند بودن ، به عنوان شیوه ی آموزشی موسیقی برای کودکان خردسال به مدیران، برنامه ریزان و مربیان موسیقی مهد کودک ها و مراکز آموزش هنر پیشنهاد شود. فرض این پژوهش از این قرار است که آموزش موسیقی سبب افزایش هوش عمومی، کلامی و غیر کلامی کودکان و هم چنین افزایش توانایی های آنان در زمینه دانش، استدلال سیال، استدلال کمی، پردازش دیداری فضایی و حافظه ی فعال و در دو حیطه ی کلامی و غیر کلامی می گردد. متغیر مستقل در این پژوهش موسیقی است که اثر بخشی آن به و سیله ی متغیر میانجیِ روش آموزشی «بازی های آوازی» به مدت 20 جلسه و به صورت هفتگی بر رشد ذهنی گروه آزمایش بررسی گردید. متغیر وابسته در این پژوهش رشد ذهنی بود که به وسیله ی متغیر میانجی هوش مورد سنجش قرار گرفت و پیش بینی شد که افزایش نمرات هوش منجر به رشد هوش می گردد. متغیر های میانجی: • روش آموزشی «بازی های آوازی» که به مدت 20 جلسه و به صورت هفتگی برای گروه آزمایشی انجام شد. • نمرات هوشبهر کل، هوشبهر کلامی و هوشبهر غیر کلامی در نسخه ی نوین هوش آزمای تهران - استنفور- بینه • نمره ی تراز دانش، استدلال سیال، استدلال کمی، پردازش دیداری-فضایی و حافظه ی فعال کلامی و غیر کلامی در نسخه ی نوین هوش آزمای تهران - استنفور- بینه متغیر کنترل: • سن: در این پژوهش کودکان در هنگام پیش آزمون فقط بین 24 تا 36 ماه سن داشتند. • وضعیت جمعیت شناختی: در این پژوهش با در نظر گرفتن شغل، تحصیلات و وضعیت اقتصادی خانواده تنها بر کودکان طبقه ی متوسط رو به بالای جامعه مطالعه شد. متغیر تعدیل کننده: • نمرات هوشبهر کل در پیش آزمون. • جنسیت کودکان: در این پژوهش از 6 دختر و 9 پسر در گروه آزمایش و 6 دختر و 9 پسر در گروه گواه استفاده شد. روش اجرای پژوهش نحوه ی انتخاب آزمودنی ها الف) مرحله ی اول پژوهش: 30 کودک 24 تا 36 ماهه شامل 12 دختر و 18 پسر که متقاضی شرکت در کلاس های موسیقی بودند انتخاب شدند. ب) مرحله ی دوم پژوهش: از تمام این افراد آزمون هوش تهران-استنفورد-بینه گرفته شد و سپس با توجه به سن، جنسیت، و نمره ی هوشبهر کل، همتا سازی شده و به دو گروه آزمایشی و گواه ( لیست انتظار ) تقسیم شدند. 1- گروه آزمایش که به مدت 20 جلسه ی نیم ساعته و به صورت هفتگی در کلاس های موسیقی شرکت می کردند. 2- گروه گواه (لیست انتظار) که در این مدت تحت هیچ گونه آموزش موسیقی قرار نگرفتند. ج) مرحله ی سوم پژوهش: پس از 20 هفته دوباره از هر دو گروه آزمایشی و گواه آزمون تهران-استنفورد -بینه گرفته شد. در این مدت تعداد 3 پسر از گروه انتظار پیش از تمام شدن دوره ی انتظار اصرار به شرکت در کلاس را داشته و بنابراین از پژوهش خارج شدند. سپس نمرات تراز و هوشبهر دو گروه، در 5 خرده آزمون دانش، استدلال سیال، استدلال کمی، پردازش دیداری فضایی و حافظه ی فعال در دو حیطه ی کلامی و غیر کلامی توسط نرم افزار spss مقایسه قرار گرفت. برای تحلیل داده ها و با هدف کنترل اثر پیش آزمون از روش تحلیل کواریانس چندگانه(mancova)استفاده شده است. نتایج تحلیل کواریانس چندگانه نشان داده است آموزش موسیقی به روش بازیهای آوازی بر افزایش نمرات هوشبهر کل، هوشبهر کلامی و نمرات تراز دانش، استدلال سیال، پردازش دیداری فضایی و استدلال کمی در حیطه ی غیر کلامی و دانش، پردازش دیداری فضایی و حافظهی فعال در حیطه ی کلامی در گروه آزمایش میگردد، اما پس آزمون دو گروه در نمره ی هوشبهر غیر کلامی و نمرات تراز حافظهی فعال غیر کلامی، استدلال سیال و استدلال کمی کلامی با هم تفاوت معنادار نداشتند.
حسین اسکندری امیررضا عطاری
سطح مقطع راداری یکی از مهم ترین مشخصه های توصیف کننده جسم از دیدگاه رویت پذیری توسط رادار می باشد. هرچه سطح مقطع راداری کمتر باشد، تشخیص آن توسط رادار دشوارتر است. از این رو محاسبه و تخمین سطح مقطع راداری مخصوصا در کاربردهای نظامی اهمیت فراوانی دارد. مساله محاسبه این پارامتر در حیطه مباحث پراکندگی موج قرار می گیرد. محاسبه سطح مقطع راداری با روش های عددی الکترومغناطیسی مقدور نیست چرا که به علت بزرگ بودن ابعاد اجسام نسبت به طول موج، حافظه کامپیوتری و زمان شبیه سازی بسیار زیادی مورد نیاز است و پیاده¬سازی نرم افزاری را با مشکل روبرو می کند. روش های فرکانس بالا از جمله نور فیزیکی جایگزین مناسبی برای روش های تمام موج در محاسبه سطح مقطع راداری هستند. سطح مقطع راداری در روش نور فیزیکی با محاسبه انتگرال نور فیزیکی در ناحیه روشن اهداف انجام می شود. برای تعیین ناحیه روشن و همچنین محاسبه انتگرال نور فیزیکی نیاز به مدل سازی جسم با رویه های هندسی می باشد که به این عمل در اصطلاح مش بندی می گویند. در این پایان نامه از رویه های nurbs برای این منظور استفاده شده است. رویه های nurbs سطوح توصیف شده با توابع گویای قطعه به قطعه هستند و می توانند با دقت بیشتر و اشغال حافظه کمتری مدل سازی جسم را انجام دهند. پس از مدل سازی جسم بایستی انتگرال نور فیزیکی در ناحیه روشن جسم محاسبه شود. یک شیوه کارآمد برای محاسبه انتگرال نور فیزیکی روش لودویگ است. در این روش پس از مش بندی ناحیه انتگرال گیری، تقریبی خطی از جملات فاز و دامنه انتگرال، جایگزین آن ها می شود و حاصل انتگرال در هریک از مش ها بدست می آید. در نهایت مقدار نهایی انتگرال نور فیزیکی با جمع مقادیر حاصل از حل انتگرال در تمامی مش ها محاسبه می شود. هدف این پایان نامه آن است تا انتگرال نور فیزیکی روی سطوح توصیف شده با رویه های nurbs، با فرض معلوم بودن ناحیه روشن و با استفاده از روش لودویگ و بکارگیری الگوریتم وفقی مش بندی محاسبه شود. با توجه به نبود روشی کارآمد برای مش بندی بهینه سطح انتگرال گیری، الگوریتم وفقی برای این منظور پیاده سازی شده است تا بار محاسباتی را کاهش دهد. در ابتدا مقدمات ریاضی لازم در مورد مفهوم سطح مقطع راداری و روش های کارآمد در محاسبه آن ذکر می شوند. در بخش بعد روابط ریاضی پیرامون توصیف nurbs مطرح می شوند. پس از آن نرم افزار rhino به عنوان واسطی میان طراحی گرافیکی اجسام و داده های مورد نیاز آنها در کدنویسی، معرفی و نحوه استخراج داده از آن بیان می شود. سپس مروری مفصل بر روش های حل انتگرال نورفیزیکی خواهدشد و مزایا و معایب این روش ها به طور مختصر بیان می شود. روش لودویگ به عنوان روشی کارآمد و سریع در حل انتگرال نورفیزیکی معرفی شده و الگوریتم مش-بندی وفقی در آن استفاده می¬شود و معیاری از بهبود عملکرد روش ارائه می شود.
زهرا خدابخشی حسین اسکندری
اهداف پژوهش : اهداف این پژوهش شامل : تعیین رابطه ابعاد مختلف کمال گرایی در گرایش به طلاق در بین افراد متقاضی طلاق و افراد غیرمتقاضی طلاق ، رابطه سطح تحصیلات و دوره آشنایی قبل از ازدواج با گرایش به طلاق است . روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. همچنین با توجه به مقایسه ابعاد کمال گرائی و گرایش به طلاق در افراد متقاضی طلاق و افراد عادی، روش پژوهش پیمایشی از نوع علی- مقایسه ای می باشد. حجم نمونه تعداد 300 نفر می باشد که 150 نفر از متقاضیان طلاق که به دادگاه خانواده شهرشهرکرد مراجعه نموده بودند بطور دردسترس انتخاب شدند و 150 نفر دیگر از افراد عادی که تاکنون متقاضی طلاق نبوده اند پس از همگن سازی براساس ویژگی های تحصیلات ، سن ، محل سکونت و.. بطور دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های تحقیق شامل چهار پرسشنامه ، کمال گرایی مثبت و منفی ، ابعاد کمال گرایی، گرایش به طلاق و جمعیت شناختی جمعا به تعداد 84 سوال را تکمیل نمودند . یافته ها : یافته ها نشان می دهد بین کمال گرایی منفی و گرایش بالا به طلاق در متقاضیان طلاق و افراد عادی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد و در افراد عادی بین کمال گرایی مثبت و گرایش به طلاق رابطه معکوس و منفی می باشد ، از بین ابعاد کمال گرایی دو بعد کمال گرایی خویشتن مدارو دیگر مدار با گرایش به طلاق رابطه معنی دار دارد اما بین بعد جامعه مدارکمال گرایی و گرایش به طلاق رابطه ای بدست نیامد . از بین ابعاد کمال گرایی ، کمال گرایی منفی و بعد خویشتن مدار کمال گرایی می تواند پیش بینی کننده گرایش به طلاق باشد . همچنین علل اصلی گرایش به طلاق به ترتیب شامل عدم تفاهم ، اعتیاد و داشتن روابط پنهانی و خارج از ازدواج با فردی از جنس مخالف بدست آمده است . بین سطح تحصیلات متقاضیان طلاق و وجود دوره آشنایی قبل از ازدواج با گرایش به طلاق نیز روابط معناداری بدست آمده است . نتیجه گیری : کمال گرایی یکی از ویژگیهای پایدار شخصیتی است که سبک های تربیتی والدین در شکل گیری آن نقش مهمی دارند و این ویژگی با آسیب های روانشناختی متعددی در ارتباط است و در این تحقیق نیز رابطه آن با ناسازگاری زناشویی و گرایش به طلاق تایید گردید .
زهرا حاتمی نیا فرامرز سهرابی
هدف از این پژوهش تعیین بررسی و مقایسه سبک های هویت یابی و هیجان خواهی نوجوانان عادی و بزهکار شهر تهران است. این پژوهش از روش توصیفی-همبستگی در دو گروه عادی و بزهکار انجام گرفته است. جامعه آماری: شامل کلیه نوجوانان دختر و پسر بین سنین 15-18ساله بود که در شهر تهران سکونت داشتند.نمونه آمار تحقیق 120 نفر است. 60 نفر (30 دختر و 30 پسر) که از بین نوجوانان بزهکار 15 تا 18 ساله مستقر در کانون اصلا ح و تربیت تهران با شیوه نمونه گیری هدفمند و قابل دسترس انتخاب گردیده اند و 60 نفر (30 دختر و 30 پسر ) دانش آموزان مقطع دبیرستان مناطق 20 گانه آموزش و پرورش شهر تهران که از لحاظ سن و جنس با گروه بزهکار همتا سازی شده اند و به طور هدفمند و شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این تحقیق از دو پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن و سبک های هویت یابی برزونسکی استفاده شده است. پرسشنامه ها پس از تکمیل، نمره گذاری و کدبندی گردید و از طریق برنامه spssتجزیه و تحلیل شد؛ اطلاعات جمع آوری شده به دو صورت آمار توصیفی (میانگین ، انحراف معیار و...) و استنباطی (آزمون t جهت مقایسه میانگین های گروهها و همبستگی پیرسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد بین نوجوانان عادی و بزهکار درزمینه سبک های هویت یابی تفاوت وجود دارد اما بین هویت یابی دختران وپسران تفاوت وجود ندارد. بین نوجوانان عادی و بزهکار در زمینه هیجان خواهی تفاوت وجود ندارد. بین هیجان خواهی نوجوانان دختر و پسر تفاوت وجود داشت. همچنین بین سبک های هویت یابی و هیجان خواهی نوجوانان عادی و بزهکار رابطه ای وجود ندارد
سوده شبیری حسین اسکندری
موضوع پژوهش حاضر، بررسی عناصر نقش مربی در ایجاد طلب و شوق در انتخاب گری انسان بر مبنای آیات قرآن و روایات و در وادی عمل، برای کودکان است و این موضوع، بر اساس دو اصل مهم در تحقیق، پیش رفته است. نخست این که بسته ای که با نام دین، از جانب خداوند برای بشر درنظر گرفته شده است، حاوی پاسخ همه پرسش های او می تواند باشد به شرطی که مخاطب آن قرار گیرد از این رو، آیات قرآن و روایات، منابع یافتن پاسخ مناسب برای سوالات انتخاب شدند و دوم این که بنابر فرمایش امیرمومنان علی (ع) علم و عمل با یکدیگر مقرونند و ضروری است که آن چه در محدوده علم قرار می گیرد،مورد عمل هم قرار گیرد پس در بخش دیگر، این تحقیق، با توجه به اصل دوم، به بررسی عناصر نقش مربی در عمل پرداخته است. پژوهش حاضر که از نوع تحقیقات بنیادی- کاربردی و روش اجرای آن کیفی است، در دوبخش مجزا به سوالات زیر پاسخ خواهد گفت. نخست با تحلیل آیات قرآن و روایات و سپس با مطالعه موردی روند کار مربیان در مرکزی خصوصی در ارتباط با کودکان 3 تا 7 سال. آیا نقطه آغاز هر انتخاب آگاهانه، طلب و شوق متربی است؟ مبانی نقش مربی در ایجاد طلب برای انتخاب گری انسان چیست؟ اصول نقش مربی در ایجاد طلب برای انتخاب گری انسان چیست؟ این تحقیق، برای بخش اول، از روش توصیفی- تحلیلی-استنباطی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش تحلیل محتوا استفاده کرده و برای بخش عملی به روش مطالعه موردی و انجام مصاحبه و مشاهده و کدگذاری و مقوله بندی استفاده کرده است. این پژوهش در پی پاسخگویی به سوالات به این نتایج دست یافت: طلب نقطه آغاز انتخاب آگاهانه و مقدمه ای برای رشد انسان محسوب می شود. مبانی باور های مربی الهی برای ایجاد طلب در انتخاب گری انسان عبارتند از: باور به وجود خداوند به عنوان مربی اصلی در راس عالم و باور به این که طلب نقطه آغاز انتخاب آگاهانه و مقدمه ای برای رشد انسان محسوب می شود.اصول مربی در انتخاب گری انسان عبارت است از گفتگو که شنیدن، پذیرش،پرسشگری، تمثیل آوردن، دعوت به تفکر و آگاهی بخشی را در بر می گیرد. بر مبنای مطالعه موردی مبانی مربی با مبانی بخش اول یکی است اما اصول ابزاری مربی در مواجهه با کودکان عبارتند از شنیدن، پذیرش، گفتگو و آیینه شدن و استفاده از فضای گروه. کلمات کلیدی: مربی، طلب، انتخاب گری انسان، مبانی تربیت، اصول تربیت، قرآن، روایات
ساناز حلمی حسین اسکندری
زبان بازنمایی کننده خزانه مفاهیم و توانش های شناختی لازم برای آن ها و وسیله ای برای اصلاح و تقویت آن ها نیز می باشد. سطوح استعاری و کنایی زبان متوازن با روابط و قوانین منطقی هستند. پس شاید تقویت این سطوح شبکه معنایی را در افراد سالم غنی تر و قویی تر کرده و در بیماران نابهنجاری های شبکه معنایی را تا حدی اصلاح کند. بعلاوه یکی از یافته های مهم این پژوهش برای بکارگیری در روان درمانی بیماران اسکیزوفرن عبارتند از استفاده از گفتاری متشکل از جملات کوتاه تحت اللفظی، فاقد صنایع ادبی با روابط قوی معنایی میان واژه ها تا مانع از انحراف های پردازش شبکه معنایی مبتلایان به اسکیزوفرنی شده و تا حد ممکن پیش از دخالت ارجاعات نامتعارف، استنتاج از گفتار را برای آن ها امکان پذیر و تسهیل کند.
بهاره صحرایی عبداله معتمدی
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین رابطه پذیرش اجتماعی با اختلال های رفتاری – هیجانی و سبک های هویت در دانش آموزان دختر نوجوان است. روش پژوهش از نوع همبستگی است و داده های مورد نیاز با استفاده از جامعه سنجی (سوسیومتری) و پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (isi-6-g) و پرسشنامه خود گزارش دهی نوجوان آخن باخ (ysr) بدست آمده است.
فاطمه نادری حسین اسکندری
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روایت درمانی بر احساس گناه و عزت نفس مادران کودکان کم توان ذهنی ست و با طرح تجربی تک آزمودنی اجرا شد. سه آزمودنی به صورت انفرادی در 8 جلس? روایت درمانی شرکت کردند. آزمون های عزت نفس کوپر-اسمیت، و احساس گناه احمدپور سه نوبت در مرحل? خط پایه، سه نوبت در حینِ درمان، و یک نوبت در پیگیری یک ماه پس از پایان مداخله اجرا شد. باتوجه به تحلیل نموداری داده ها، یافته ها بیانگر اثربخشی روایت درمانی بر افزایش عزت نفس و کاهش احساس گناه مادران فرزندان کم توان ذهنی ست.
فاطمه خلج حسین اسکندری
چکیده ندارد.
محسن سلطانی گردفرامرزی حسین اسکندری
چکیده ندارد.
حسین اسکندری محمدنقی آذرمنش
چکیده ندارد.
معصومه امینی خو حسین اسکندری
چکیده ندارد.
مریم علوی حسین اسکندری
چکیده ندارد.
حسن یعقوبی حسین اسکندری
چکیده ندارد.
ژاله کیانی حسین اسکندری
چکیده ندارد.
نسترن رفیعی عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
سعید موسوی پور حسین اسکندری
چکیده ندارد.
محمدمهدی آتشی محمدرضا گلبهار حقیقی
در این پایان نامه ارتعاشات آزاد درون صفحه و برون صفحه تیرهای خمیده و ورق های حلقوی نازک تا نسبتا ضخیم ساخته شده از مواد با خواص مادی متغیر در محیط حرارتی بررسی گردیده است. خواص مادی وابسته به دما فرض شده و در راستای ضخامت دارای تغییرات پیوسته می باشند که به دو صورت توزیع توانی و توزیع نمایی در نظر گرفته شده-اند. معادلات حاکم و شرایط مرزی مربوط که شامل اثرات تنش های حرارتی اولیه می باشند، با استفاده از اصل هامیلتون و بر اساس تئوری مرتبه اول برشی بدست آورده شده اند. تنش های حرارتی اولیه با حل معادلات تعادل اولیه ترموالاستیک بدست آمده اند. سپس روش کارآمد و دقیق دیفرانسیل کوادریچر جهت تجزیه معادلات تعادل اولیه و معادلات ارتعاش آزاد به کار گرفته شده و فرکانس های طبیعی بدست آورده شده اند. جهت اثبات صحت فرمولاسیون ارائه شده، نتایج با نتایج بدست آمده بر اساس تئوری الاستیسیته، برای ارتعاش درون صفحه و ارتعاش ورق های حلقوی، مقایسه شده اند. علاوه بر این، در صورت امکان نتایح در حالت حدی با نتایج موجود در منابع علمی در دسترس مقایسه شده اند. شرایط مرزی دلخواه روی دو انتهای تیر خمیده و همچنین روی سطوح داخلی و بیرونی ورق حلقوی در نظر گرفته شده است. همگرایی سریع روش برای تحلیل ارتعاش آزاد تیرها و ورق های نسبتاً ضخیم با خواص مادی متغیر واقع در محیط حرارتی به صورت عددی نشان داده شده است. در پایان مطالعه پارامتری برای بررسی اثر پارامتر های مختلف از جمله شرایط مرزی مختلف، اندیس توزیع خواص مادی، توزیع دما (به صورت یکنواخت و یا غیریکنواخت)، نسبت ضخامت به شعاع بیرونی و شعاع درونی به شعاع بیرونی برای ورق و همچنین نسبت ضخامت به شعاع انحنا و زاویه دهانه تیر برای تیرهای خمیده، بر روی فرکانس های ارتعاش آزاد، صورت خواهد گرفت. در این جا می بایستی متذکر شد که تاکنون جوابی برای ارتعاش آزاد تیرهای خمیده و ورق های حلقوی ساخته شده از مواد با خواص متغیر تحت اثر محیط حرارتی بر اساس تئوری مرتبه اول برشی موجود نمی باشد. بنابراین یک سری نتایج جدید برای ارتعاش آزاد تیرهای خمیده و ورق های حلقوی با شرایط مرزی مختلف ارائه خواهند شد که این نتایج جدید می تواند به عنوان یک مرجع برای سنجش دقت دیگر روش ها در آینده به کار رود. لازم به ذکر است که در آخرین روزهای جمع آوری این پایان نامه، مسئله ای مشابه در بررسی ارتعاش آزاد درون صفحه تیر خمیده، بر اساس تئوری دو بعدی الاستیسیته حل گریده است.
حسین اسکندری
چکیده ندارد.
حسین اسکندری کاظم روحانی
در این تحقیق ابتدا در مورد نقش تشیع و تصوف و پیوند آنها و همچنین نقش قزلباشان و مسائل سیاسی و فرهنگی دوره شاه اسماعیل به اختصار بحث شده و سپس این تحقیق به چهار بخش تقسیم شده است: بخش اول ، دوره تثبیت مسائل سیاسی و فرهنگی یعنی دوره شاه تهماسب اول است. بخش دوم ، دوره تغییر مسائل سیاسی و فرهنگی یعنی دوره شاه اسماعیل دوم است. بخش سوم ، دوره بحرانی یعنی دوره سلطان محمدخدابنده است. دوره ای که به علت ضعف بینایی پادشاه و عدم قدرت کافی او و همچنین دخالتهای فراوان مهد علیا در اداره امور کشور ، اوضاع کاملا بحرانی می گردد.در این دوره است که شکاف سیاسی و فرهنگی بین دو عنصر ایرانی و ترک یعنی ایرانیان و قزلباشان به اوج خود می رسد.بخش چهارم، دوره اقتدار و شکوفایی یعنی دوره شاه عباس اول است.دوره ای که با تحول در امور نظامی یعنی سرکوب قزلباشان و کوچ دادن آنها به مناطق مرزی و قدرت گرفتن غلامان گرجی و چرکس همراه است و این خود باعث تحکیم موقعیت پادشاه در جامعه شد. از سوی دیگر، گسترش فقه شیعی و فلسفه توسط علمایی بزرگ مانند شیخ بهایی، میرداماد و ملاصدرا باعث گسترش فرهنگ مذهبی شده است.همچنین در این بخش سعی گردید، که سیاست های فرهنگی برون مرزی و تاثیرات فرهنگ ایرانی در این دوره ، بر کشورهای دیگر به ویژه امپراطوری عثمانی و هند مورد بررسی قرار گیرد.