نام پژوهشگر: علیرضا اسدی
عادل ناصری پور محمدتقی جهانی
در اواخر دوره ی صفویّه و آغاز افشاریّه در میان شاعران و نویسندگان ایران اندیشه هایی مبنی بر روی گردانی از سبک هندی پدید آمد و این اندیشه ها در دوره ی کریم خان زند به نهضتی ادبی تبدیل شد که به سبک «بازگشت ادبی» موسوم است. در این دوره شاعرانی که از نازک خیالی ها و باریک اندیشی های سبک هندی به ستوه آمده بودند، بر آن شدند که قصیده را به سبک پیشینیان خود در سبک خراسانی و غزل را به شیوه ی شاعران سبک عراقی بسرایند. یکی از شاعران غزل سرای بازگشتی در دوره ی زندیه، میرزا محمد حسین حسینی متخلّص به وفای فراهانی است. وی وزیر سه تن از خوانین زند یعنی صادق خان، جعفر خان و لطفعلی خان زند می باشد که در شیراز محفلی دایر کرد و موجبات گسترش این شیوه سخن سرایی را در آن دیار فراهم آورد. او که مردی ادیب و سخن شناس بود و کتابخانه ای از نفایس آثار فارسی در اختیار داشت، خود نیز به پیروی از میرزا صادق نامی و مشتاق اصفهانیکه هر دو از بزرگان این دوره بودند، در این طرز شعر سرود. وصف عشق و عاشقی از نوع واقعی و زمینی، عشق آسمانی و عرفان، اخلاقیات و زهد و همچنین اشعار تاریخی، محتوای اصلی غزلیات وفا است. واژه های کلیدی : سبک شناسی، دوره زندیّه، بازگشت ادبی، وفای فراهانی، سطح زبانی، سطح ادبی، سطح فکری
علیرضا اسدی سعید بزرگ بیگدلی
اصطلاح سوررئالیسم در این رساله، محدود به معنای تاریخی آن نیست، بلکه بیشتر، نوعی بوطیقای زیباشناختی و مجموعه ویژگی هایی در فرم، فضا و روایت است که می تواند در زمان های مختلف، با محتواهای گوناگون، اعم از دینی یا غیر دینی، وجود داشته باشد. ویژگی های اصلی بوطیقای سوررئالیستی، به اعتقاد ما، عبارت است از وجود رمزگانی ارتباطی که از ناخودآگاه آفریننده تولید می شود-به همین علت نامتعارف است- و پس از ارتباط با ناخودآگاهِ مخاطب، در صورتِ اشتراک محتویات ناخودآگاهی فرستنده و گیرنده، در گیرنده، به نسبت، حسی غریب ایجاد می کند. تفاوت سبک های سوررئالیستی مختلف به طور غالب در منبع ناخودآگاهی است، وگرنه این آثار، در فرم، فضا و بوطیقا تا حدود زیادی مشابهند. نگارش به سبک سوررئالیستی به تصریح خود برتون، صرفاً پس از بنیان گذاری مکتب سوررئالیسم و در دهه-های آغازین قرن بیستم به وجود نیامده است، بلکه در کهن ترین متون دینی و اساطیری نیز سابقه دارد، به همین سبب است که پس از پیدایش این اصطلاح، گاه برخی از آثار قدیمی ادبیات کهن جهان به سبب مبتنی بر ناخودآگاه بودن یا فرم رویاگونشان، به صفت سوررئالیستی متصف می شوند. در ادبیات فارسی نیز چنین اطلاقی به برخی از غزلیات مولانا و حکایت های او صورت گرفته است، اما در منابع روایی فارسی، شاید نزدیک ترین آثار به ژانر سوررئالیسم، حکایت های شهودی عرفانی باشند که هم از نظر بوطیقا نزدیک به این سبکند و هم در فرم فضاهایی از این سنخ دارند. در این رساله سعی شده است که ژانری به نام حکایت سوررئالیستی عرفانی تعریف شود و از میان آثار روایی منثور عرفانی تا قرن هشت هجری حکایت هایی که ذیل این ژانر می گنجند معرفی شوند. . نتیجه بررسی این پژوهش نشان می دهد که در این حکایت ها نیز فضاهای ذهنی و خیالی وجود دارد که حالتی شگفت، غیرمنتظره و نمادین دارند. این فضاها عموماً بر اثر دگرگونی در کارکرد معمول عناصر سازنده حکایت اعم از مکان، زمان، شخصیت، راوی و غیره به وجود آمده اند. مهمترین ویژگی این حکایت که با ویژگی های عام داستان های سوررئالیستی نیز قابل قیاس است، عبارت است از: تقلیل یافتن روایت به تصویر، بی بعد بودن و ناشناخته بودن مکان، زمان، شخصیت و اشیاء، تصاویر متناقض نما، آزادی راوی در روایت، و وجه نمادین. در پایان این نظر مطرح شده است که می توان این حکایت ها را در ادبیات کهن گونه ای حکایت یا داستان متقدم سوررئالیستی دانست که بر اساس جهان بینی عرفانی به وجود آمده اند و در میان انواع فراواقعی دیگر در ادبیات فارسی و حتی خود ادبیات عرفانی جایگاه خاص و علی حده ای دارند.
علیرضا اسدی روزبه زرین کوب
چکیده ندارد.
مهدی صداقت منصور صاحب الزمانی
چکیده ندارد.