نام پژوهشگر: سعد گورانی نژاد
زینب جمشیدی سعد گورانی نژاد
در این بررسی تاثیر کلسترول جیره بر فاکتورهای رشد ماهی و هورمونهای جنسی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کلسترول بر میزان هورمون های جنسی ماهی کپور در اردیبهشت 1389 در آزمایشی به صورت کاملاً تصادفی 90 قطعه ماهی کپور معمولی نابالغ در سه گروه ( هر گروه 30 قطعه ماهی)انتخاب گردید. میانگین دمای آب 22 درجه سانتی گراد بود. عوامل مورد مطالعه شامل سه تیمار 1 ، 5/0 و 0 درصد کلسترول بود. پس از گذشت یک ماه نمونه های خون از ورید ساقه دمی اخذ شد و پس از تهیه سرم از طریق روش ria میزان هورمون های استروئیدی اندازه گیری گردید. و سپس بقیه صفات مانند وزن گناد، طول و وزن ماهی اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز مطابق روش تجزیه واریانس proc glm)) از برنامه sas و مقایسه میانگین داده ها به روش آزمون lsd در سطح احتمال 5 درصد صورت گرفت. میزان پروژسترون در گروه شاهد و گروه کلسترول 5/. و 1 درصد به ترتیب 44/0 ± 83/1 ، 44/0 ±45/2 ، 44/0±62/2 نانوگرم بر میلی لیتر بدست آمد . این مقادیر برای استروژن 16/122 ± 34/3670 ، 16/122 ± 20/3791، 16/122± 78/3836 پیکوگرم بر میلی لیتر و تستوسترون به ترتیب 355/0 ±75/1 ، 355/0 ± 09/2، 355/0±25/2 نانوگرم بر میلی لیتر بوده است. نتایج نشان دهنده اثرات معنی دار کلسترول بر میزان هورمون های جنسی (استروژن ، تستوسترون، پروژسترون)، وزن گناد، طول و وزن ماهی در سطح احتمال 1 درصد می باشد بطوریکه مقایسه میانگین ها نشان داد که بیشترین میزان وزن ماهی در گروه های با مصرف کلسترول و کمترین آن در گروه شاهد بوده است. اگر چه مقایسه میانگین ها نشان دهنده تأثیرات مثبت کلسترول بر میزان هورمون های جنسی (استروژن ، تستوسترون، پروژسترون) می باشد با این حال بین تغذیه با جیره نیم درصد و یک درصد کلسترول از نظر میزان هورمون های جنسی اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که جهت افزایش میزان هورمون های جنسی در مسیر پرورش ماهیان مولد کپور معمولی می توان از روش اضافه کردن میزان نیم درصد کلسترول به جیره استفاده نمود.
نغمه موری بختیاری مسعود رضا صیفی آباد شاپوری
بیماری سقط آنزئوتیک میش ها که توسط کلامیدوفیلا ابورتوس ایجاد می شود، به عنوان یکی از رایج ترین بیماری های کلامیدیایی در حیوانات ضررهای اقتصادی فراوانی را متوجه صنعت دامپروری ساخته است. کلامیدوفیلا ابورتوس (کلامیدوفیلا پسی تاسی، سروتیپ 1) یک باکتری گرم منفی داخل سلولی می باشد که اخیرا در جنس کلامیدوفیلا از خانواده کلامیدیاسه طبقه بندی شده است و علاوه بر خسارات اقتصادی در دامپزشکی، یک خطر زئونوز برای زنان باردار محسوب می شود. اگر چه مشاهده مستقیم پاتوژن یک روش تشخیصی اصلی می باشد، اما روش های سرولوژیکی برای غربالگری تعداد زیاد دام ها مناسب تر می باشند. روش های متعددی به منظور ارزیابی سرولوژیکی کلامیدیایی گسترش یافته اند، که اختصاصی ترین آنها بر پایه پروتئین های پلی مورفیک غشای خارجی (pomp90) می باشد. هدف از این مطالعه تولید سه قطعه پروتئین نوترکیب از پروتئینpomp90 و طراحی الیزا توسط آن ها بود. به این منظور نواحی ژنی کد کننده قطعات مورد نظر ازdna ژنومی باکتری کلامیدوفیلا ابورتوس سویه ی 3/26 با pcr تکثیر و با استفاده از وکتور بیانی- پروکاریوتی pgex-4t-1 در باکتری اشریشیا کولی سویه ی bl21 کلون گردید. پروتئین های نوترکیب بیان شده در اشریشیا کولی با کمک ستون کروماتوگرافی گلوتاتیون آگارز خالص و به عنوان آنتی ژن های تشخیصی در طراحی الیزای غیر مستقیم اختصاصی گونه، برای بررسی آنتی بادی های تولید شده بر ضد باکتری کلامیدوفیلا ابورتوس در گوسفند مورد استفاده قرار گرفت. الیزاهای طراحی شده با هر سه قطعه، با یکدیگر و با کیت تجاری کلامیدوفیلا ابورتوس نشخوارکنندگان ساخت institute pourquier مقایسه شدند. بهترین توافق (91/92%) بین الیزای طراحی شده با قطعه ی 3 و کیت تجاری مشاهده شد (858/0=k). بنابراین الیزای طراحی شده با قطعه ی 3 برای تشخیص آنتی-بادی در سرم میش های آلوده به کلامیدوفیلا ابورتوس، مشابه کیت تجاری عمل می کند و نشان دادن تعداد کمتری از موارد مثبت با الیزای طراحی شده می تواند ناشی از بالاتر بودن ویژگی آن باشد، نه پایین تر بودن حساسیت آن.
سعید ضمیری اخلاقی داریوش غریبی
کوکسیلوز در حیوانات اهلی معمولاً به صورت تحت بالینی می باشد اگرچه با سقط و مرده زایی در گوسفند و بز نیز همراه می شود. حیوانات اهلی مهمترین مخزن کوکسیلا و از طریق شیر، ادرار، مدفوع و ترشحات تنفسی و تولید مثلی آن را دفع می کنند و استنشاق آئروسول های آلوده مهمترین راه آلودگی انسان و حیوانات است. هدف از مطالعه حاضر تعیین شیوع سرمی تب کیو در گوسفندان اهواز و همچنین ارتباط آن با تعیین کننده های میزبانی می باشد. در این تحقیق نمونه های خون به طور تصادفی از 220 رأس گوسفند بالغ ماده در شهرستان اهواز جمع آوری گردید و سرم های تهیه شده به روش الیزا از نظر کوکسیلا بورنتی آزمایش شدند. شیوع سرمی تب کیو 18/13 درصد (فاصله اطمینان 95% 65/17-71/8 درصد) بود. رگرسیون لاجستیک تک متغیره نشان داد شانس ابتلا بین سن و بیماری 73/0 (فاصله اطمینان 95% 16/1- 46/0) است(05/0<p) و سن 6/1 درصد از تغییرات بیماری را توجیه می کند. شانس ابتلای نژاد لری 44/1 برابر نژاد عربی (فاصله اطمینان 95% 16/3- 66/0) است (05/0<p) و نژاد 7/0 درصد از تغییرات بیماری را توجیه می کند. شانس مبتلا بودن گوسفندان دارای سابقه سقط 56/120 برابر گوسفندان بدون سابقه سقط (فاصله اطمینان 95% 49/915- 88/15) است(001/0>p) و سابقه سقط 4/51 درصد از تغییرات بیماری را توجیه می کند. رگرسیون لاجستیک چند متغیره نشان داد که سن، نژاد و سابقه سقط 52 درصد از تغییرات بیماری را توجیه می کنند. بررسی حاضر نشان می دهد که کوکسیلا بورنتی با سقط گوسفندان ارتباط دارد و با توجه به وضعیت آب و هوایی منطقه و تسهیل در انتقال هوابرد، بایستی اقدامات کنترلی و پیشگیری مد نظر سیاست گذاران بهداشتی قرار گیرد.
شبنم کریمی بالاکفشه امیرپرویز سلاطی
ماهی شانک زردباله acanthopagrus latus یکی از با ارزش ترین ماهیان دریایی از نظر اقتصادی وشیلاتی در ایران است و مطالعات مختلفی بر روی جنبه های مختلف پرورشی آن صورت گرفته است. بنابراین برای تکثیر وپرورش موفق این گونه دریایی نیاز به درک و شناخت درست از مراحل رسیدگی جنسی و تغییرات هورمونی آن می باشد. جهت بررسی این تغییرات نمونه برداری ها از مهر ماه 1389 تا اردیبهشت 1390 در منطقه خور موسی واقع در شمال غربی خلیج فارس صورت گرفت. پس از مطالعات بافتی ماهی شانک، 6 مرحله رسیدگی جنسی در این ماهی شناسایی شد. این مراحل شامل مرحله نابالغ (سلول های مرحله اووگنی، هستک کروماتینی و پیش هسته ای اولیه)، مرحله رسیدگی اولیه ( سلول های مرحله پیش هسته ای انتهایی)، مرحله بلوغ (سلول های مرحله زرده سازی) ، مرحله رسیدگی نهایی (سلول های مرحله مهاجرت هسته انتهایی و اووسیت های آبدار شده)، مرحله تخمریزی کرده (لایه های فولیکولی خالی و اووسیت های دژنره شده) و مرحله استراحت (سلول های اووگنی به همراه تعدادی از اووسیت های اولیه) بود. تغییرات فصلی مراحل بافتی، شاخص گنادوسوماتیک (gsi) و هپاتوسوماتیک (hsi) با هورمون استرادیول (e2) در ارتباط بود. شاخص های hsi و gsi از آبان ماه که همزمان با مرحله نابالغ (i) بود شروع به افزایش و در اسفند ماه، مرحله گناد رسیده (iv)، به پیک خود رسیده بودند و در ماه بعد از تخمریزی در فروردین ماه کاهش ناگهانی یافتند. بالاترین سطوح هورمون e2 در اسفند ماه در ماهیان در حال تخمریزی مشاهده شد و سپس در فروردین ماه در مرحله بعد از تخمریزی کاهش یافت. سطوح هورمون های تستوسترون (t) و پروژسترون (p) در طول سال نوسانات اندکی را از خود نشان دادند و تنها دارای یک پیک در بهمن ماه در دوره ی قبل از تخمریزی همزمان با زرده سازی (iii) بودند و بعد از آن دوباره در مرحله رسیده کاهش یافتند. تغییرات فصلی مشاهده شده در مراحل رشد گنادی، هورمون های جنسی و شاخص gsi انعکاس دهنده الگوی رشد تخمدانی و رفتار تولیدمثلی ماهی شانک زردباله بودند. این بررسی ها نشان دادند که ماهی شانک زردباله دارای دوره ی تخمریزی طولانی بوده و تخمریزی در این ماهی به صورت غیرهمزمان صورت می گیرد. تغییرات هورمونی در این ماهی مشابه با دیگر ماهیانی بود که تخمریزی چند مرحله ای داشتند.
مژده مخدوم سعد گورانی نژاد
مینرال ها، مواد ضروری هستند که در تولید مثل حیوانات نقش مهمّی دارند، لذا تعیین مقادیر آن ها در شرایط متفاوت خصوصاً در دام هایی همچون اسب اصیل عرب که در منطقه و جهان جایگاه خاص خود را دارد، می تواند اطلاعات ارزشمندی را در ارتباط با تغییرات احتمالی این مواد بر حسب شرایط مختلف مورد نظر ارائه نماید. به منظور مطالعه ی تأثیر آبستنی بر روی برخی از ماکرومینرال ها و میکرومینرال های سرم خون اسب اصیل عرب، از تعداد یکصد راس مادیان به ظاهر سالم از مناطق مختلف اهواز شامل 50 راس مادیان آبستن (سبک، متوسط، سنگین) و 50 راس مادیان غیر آبستن نمونه گیری به عمل آمد. در مطالعه ی حاضر ماکرومینرال ها (کلسیم، فسفر، منیزیم، سدیم و پتاسیم) و میکرومینرال ها (مس، روی و آهن) با استفاده از روش های استاندارد اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت. مقادیر کلسیم به روش ارتوکرزول فتالئین، فسفر به روش احیای مولیبدات، منیزیم به روش زایلیدیل بلو و سدیم وپتاسیم به روش فلیم فتومتری اندازه گیری شدند. مقادیر مس، روی و آهن به روش جذب اتمی مورد سنجش قرار گرفتند.پس از انجام کلیه ی آزمایشات به منظور تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از نرم افزار spss-17 استفاده شد. در بررسی میزان کلسیم سرم، بین مادیان های آبستن و غیرآبستن اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در این مطالعه بین میزان فسفر سرم در مادیان های آبستن و غیرآبستن اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0p<). همچنین سطح فسفر سرم طی مراحل مختلف آبستنی دارای اختلاف معنی دار بود (05/0p<). و میزان فسفر سرم در طول آبستنی نسبت به مادیان های غیر آبستن در مجموع کاهش یافت. در بررسی حاضر، غلظت سرمی منیزیم گروه آبستن نسبت به مادیان های غیرآبستن تفاوت معنی داری را نشان نداد. مقایسه ی سطح سدیم سرم دو گروه آبستن و غیرآبستن و همچنین در مراحل مختلف آبستنی، در مطالعه ی انجام شده، تغییر معنی داری را نشان نداد. تغییرات میزان پتاسیم سرم در مطالعه ی حاضر اختلاف معنی داری بین دو گروه مادیان آبستن و غیرآبستن نشان داد (05/0p<). مقدار پتاسیم سرم در مادیان های آبستن نسبت به غیرآبستن کاهش یافت و پایین ترین غلظت پتاسیم، در آبستنی متوسط مشاهده شد. در مطالعه ی انجام شده، در مادیان های غیرآبستن و در دوره های مختلف آبستنی، میزان مس و آهن سرم تغییر معنی داری نداشت. اما میزان روی سرم، در گروه های مورد مقایسه اختلاف معنی داری را نشان داد و بالاترین میزان روی، در طی آبستنی سبک مشاهده شد.
محمدعلی نگهدار سیدرضا فاطمی طباطبایی
غده تیرویید از جمله غدد با اهمیّت درون ریز بدن محسوب می شود که به واسطه هورمون های خود (عمدتأ t3 و t4) اعمال فیزیولوژیک با اهمیتی را در بدن کنترل می کند. در شرایط کمبود این هورمون ها متابولیسم بدن و کارکرد دستگاه های مختلف آن تحت تاثیر قرار گرفته و نشانه های بالینی متفاوتی تظاهر می یابد. هدف از مطالعه حاضر تعیین مقادیر هورمون های تیروییدی(t3، t4،ft3 و ft4) در اسب های نژاد عرب در چهار فصل سال در استان خوزستان می باشد. جهت انجام این کار با مراجعه به تعدادی از اسب داری های استان 240 نمونه خون از اسب های موجود در آنها اخذ گردید. مقادیر هورمون های فوق با روش سنجش ایمنی آنزیم (eia) اندازه گیری شده وتحلیل نتایج با استفاده از نرم افزارsas مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بررسی میزان متوسط و خطای استاندارد هورمون های t3 و t4، ft3 و ft4 در کل سال به ترتیب03/0±5/1(نانو مول بر لیتر)، 4/1±1/45 (نانو مول بر لیتر)،12/0±5/5 (پیکو مول بر لیتر) و31/0±6/13 (پیکو مول بر لیتر) را نشان داد. میزان این هورمون ها در فصل زمستان (فصل سرد) بالاتر از فصل تابستان(فصل گرم) بودند. اگرچه میزان این هورمون ها در جنس نر بیشتر از جنس ماده تعیین گردید، امّا اختلاف بین دو جنس از نظر آماری معنادار نبود. مقایسه سنین مختلف نشان داد بالاترین غلظت این هورمون ها در کره ها بود هر چند اختلاف معنادار فقط در t4 و t3 با بالغین وجود داشت.در بررسی شرایط فیزیولوژیک میزان هورمون هادر آبستن ها با اختلاف معنادار)05/0(p <کمتر از غیر آبستن ها بود
مهدیه داورنژاد محمد راضی جلالی
مطالعه شاخص های مهم خون شناسی و بیوشیمیایی در اسب اصیل عرب به جهت فراهم آوردن شرایط بهتر جهت تشخیص اختلالات و بیماری ها و امکان انتخاب درمان مناسب اهمیت بالایی دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات دوره آبستنی و شیرواری طی یک دوره کامل آبستنی و شیرواری بر برخی مواد معدنی سرم خون مادیان اصیل عرب استان خوزستان است. این مطالعه بر روی 6 راس اسب عرب با میانگین سن تقریبی 7 سال موجود در اسبداری های استان خوزستان انجام شد. مقادیر کلسیم به روش ارتو کرزول فتالئین، فسفر به روش احیای مولیبدات، منیزیم به روش زایلیدیل بلو، کلر به روش تیوسیانات و مقادیر سدیم و پتاسیم به روش نشر شعله ای اندازه گیری گردید. مقادیر میکرومینرال ها شامل مس، آهن و روی در آزمایشگاه شرکت نفت اهواز به روش جذب اتمی شعله ای انجام گرفت. پس از انجام آزمایشات به منظور تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از رویه mixed در نرم افزار sas استفاده شد. در نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر میزان کلسیم در ماه 4 آبستنی افزایش و در ماه 5 آبستنی کاهش یافت(05/0>p). در ماه های آخر آبستنی و پس از زایمان نیز کاهش در مقادیر کلسیم دیده شد که این تغییر معنادار نبود(05/0<p)؛ البته تمام مقادیر کلسیم در محدوده طبیعی( mg/dl6/13-2/11) بود. در مقدار فسفر از شروع آبستنی تا ماه 4 کاهش دیده شد و به کمترین مقدار خود رسید که این نوسان معنادار نبود(05/0<p). در ماه های آخر آبستنی نیز کاهش جزیی دیده شد، دو ماه پس از زایمان نیز مقدار فسفر افزایش یافت که این مقدار نیز معنادار نبود(05/0<p)؛ البته تمام مقادیر فسفر در محدوده طبیعی mg/dl)6/5-1/3) بود. همچنین در این تحقیق تغییر معنادار و محسوسی در میزان منیزیم دیده نشد و مقدار منیزیم در محدوده طبیعی آن ( mg/dl8/2-2/2) قرار داشت. میزان سدیم سرم مادیان نیز طی آبستنی نوسانات غیر معنادار(05/0<p) و پس از زایمان کاهش معناداری را نشان داد(05/0>p) ولی بطور کلی میزان سدیم در طول آبستنی و شیرواری از محدوده طبیعی آن یعنی( mg/dl146-132) بیشتر بود. در مطالعه حاضر میزان پتاسیم از شروع آبستنی رو به کاهش گذارد بطوری که افت شدیدی در ماه 4 دیده شد و سپس در ماه 5 افزایش ناگهانی یافت (05/0p<)؛ بطور کلی میزان پتاسیم در دوران بارداری و شیرواری از محدوده نرمال آن(meq/l7/4-4/2) بیشتر بود، پس از زایمان نیز تغییر معناداری مشاهده نشد. میزان کلر در سرم مادیان تغییرات معناداری را در هیچ دوره ای نشان نداد. طبق این تحقیق میزان آهن در ماه پنجم آبستنی کاهش یافت (05/0<p) ولی در ماه هفتم یک افزایش معنادار را نشان داد و به بیشترین میزان خود رسید. پس از زایمان نیز میزان آهن کاهش پیدا کرد (05/0<p)، البته تمام این تغییرات در محدوده نرمال آهن (g/dlµ 140-73) بوده است. میزان مس در ماه سوم آبستنی افزایش یافت که این افزایش معنادار بود و در ماه نهم آبستنی مقادیر مس رو به کاهش گذاشت(05/0>p) و تا زمان زایمان تقریباً ثابت باقی ماند. پس از زایمان میزان مس کاهش یافت(05/0<p). میزان روی در خون مادیان ها تا ماه چهارم آبستنی افزایش یافت که این افزایش معنادار نبود؛ سپس از ماه هفتم تا زمان زایمان رو به کاهش گذارد(05/0<p) و در دوران شیرواری افزایش پیدا کرد(05/0<p). در تمام این موارد میزان روی در محدوده طبیعی خود (µg/dl 150 -50) است.
سارا معماری داریوش غریبی
نام خانوادگی :معماری نام: سارا شماره دانشجویی: 855839 عنوان پایان نامه: بررسی اپیدمیولوژی آلودگی به تایلورلا اکوئی جنیتالیس در اسب عرب استان خوزستان اساتیدراهنما: دکترمهدی پورمهدی بروجنی دکتر داریوش غریبی استاد مشاور: دکتر سعد گورانی نژاد درجه تحصیلی:دکترای عمومی رشته: دامپزشکی گرایش :دامپزشکی دانشگاه: شهید چمران اهواز دانشکده: دامپزشکی گروه: بهداشت مواد غذایی تاریخ فراغت از تحصیل:18/7/1391 تعداد صفحه: 74 کلید واژه ها: اسب ، تایلورلا اکوئی جنیتالیس، کشت، متریت واگیر اسب، pcr چکیده: متریت واگیر اسب بیماری مقاربتی و غیر سیستمیک اسب می باشد. عامل این بیماری باکتری گرم منفی، کوکوباسیل و غیر متحرک، تایلورلا اکوئی جنیتالیس است که منجر به ناباروری موقت و گذرا در مادیان می شود. شناسایی این باکتری بر مبنای کشت نیمه هوازی می-باشد، اما ضعف این باکتری در رشد نسبت به باکتری های ثانویه و همزیست موجب شده است که امروزه از تکنیک pcr به عنوان یکی از حساس ترین و سریع ترین روش ها در شناسایی آن استفاده گردد. در این تحقیق به منظور ردیابی و تعیین شیوع تایلورلا اکوئی جنیتالیس در اسب-های عرب استان خوزستان، از ناحیه ی گودی و سینوس کلیتوریس و پیشابراهی 76 رأس مادیان و پوست قضیب و یا گودی پیشابراهی 4 رأس نریان نمونه برداری صورت گرفت. بررسی نمونه ها به روش کشت نیمه هوازی بر روی محیط آگار شکلاتی و نیز روش pcr با استفاده از کیت تشخیصی genekom (ساخت کشور آلمان) نشان داد که مورد مثبتی از نظر تایلورلا اکوئی جنیتالیس وجود ندارد. بررسی های بیشتر بر روی سایر باکتری های رشد کرده منجر به شناسایی باکتری های دیگری نظیر اشرشیا کولای، کلبسیلا، استافیلوکوکوس و استرپتوکوکوس گردید. نتایج این بررسی نشان داد که تایلورلا اکوئی جنیتالیس به عنوان عامل ناباروری در اسب-های عرب استان خوزستان مطرح نمی باشد و برای جلوگیری از ورود آن بایستی مسوولین بهداشتی استان اقدامات کنترلی و تشخیصی را روی اسب های ورودی از سایر استان های کشور مد نظر داشته باشند.
میثم روزبه آناهیتا رضایی
داروی سیکلوفسفامید از دسته عوامل آلکیله کننده است که در درمان برخی از تومورها استفاده می شود. این دارو تاثیرات قابل توجهی بر روی تخمدان ها داشته و جمعیت فولیکول های موجود در اکثریت بیماران تحت شیمی درمانی شدیدا کاهش می یابد. خارخاسک گیاهی علفی و یک ساله می باشد. ترکیبات شیمیایی این گیاه شامل انواع رزین ، آلکالوئید و ساپونین های استروئیدی می باشد. از زمان های قدیم این گیاه به عنوان تحریک کننده جنسی استفاده می گردید. هدف از این تحقیق بررسی اثرات گیاه خارخاسک در رت های ماده بالغ که تحت درمان با سیکلوفسفامید قرار گرفته اند می باشد. جهت انجام این مطالعه از 48 سر موش صحرائی ماده نژاد ویستار استفاده شد و به شش گروه تقسیم شدند. گروه اول فقط سرم فیزیولوژی دریافت نمود. به گروه سیکلوفسفامید، سیکلوفسفامید + خارخاسک و سیکلوفسفامید + ویتامین c، داروی سیکلوفسفامید به میزان mg/kg 30 ، دو بار در هفته به مدت هفت هفته به صورت داخل صفاقی تجویز شد. گروه خارخاسک و سیکلوفسفامید + خارخاسک عصاره هیدروالکلی خارخاسک را به میزان mg/kg 10 دو بار در هفته به مدت ده هفته دریافت کردند. به گروه سیکلوفسفامید+ویتامین c و گروه ویتامین c این ویتامین به میزان mg/kg 80 ، دو بار درهفته به مدت هفت هفته تزریق شد. پس از پایان آزمایش در هر گروه خونگیری و پس از کالبدگشایی، از تخمدان نمونه جهت بررسی پاتولوژی گرفته شد. مقدار استروژن و پروژسترون سرم توسط کیت تجاری اندازه گیری شد. آنالیز آماری نتایج به دست آمده و مقایسه آماری وزن موش ها در گروه سیکلوفسفامید کاهش معنی داری را با سایر گروه ها نشان داد(001/0p?). همچنین افزایش وزن در گروه سیکلوفسفامید + خارخاسک در مقایسه با گروه سیکلوفسفامید معنی دار بود(001/0p?). بررسی هیستوپاتولوژیک بیانگر کاهش معنی دار انواع مختلف فولیکول های اولیه، ثانویه و ثالثیه و افزایش فولیکول های آترتیک در گروه سیکلوفسفامید بود(001/0p?). تعداد فولیکول ها در گروه سیکلوفسفامید + خارخاسک و سیکلوفسفامید + ویتامین c افزایش معنی داری در مقایسه با گروه سیکلوفسفامید نشان دادند(001/0p?). همچنین کاهش فولیکول های آترتیک نیز در هر دو گروه با گروه سیکلوفسفامید معنی دار بود. مقدار استروژن سرم در گروه سیکلوفسفامید کاهش معنی داری را در مقایسه با سایر گروه ها نشان داد و در گروه سیکلوفسفامید+خارخاسک و سیکلوفسفامید+ویتامین c افزایش معنی دار داشت(05/0p?). بر اساس نتایج به دست آمده عصاره خارخاسک نیز همانند ویتامین c اثرات تخریبی سیکلوفسفامید بر روی تخمدان را تا حدود زیادی برطرف نموده است.
زهرا سالمی سعد گورانی نژاد
هدف از این مطالعه، مقایسه دو روش سیتولوژی و هیستوپاتولوژی به منظور تشخیص اندومتریت در رحم گاومیش رودخانه ای اهواز می باشد. در مجموع تعداد 58 دستگاه تناسلی ماده غیر آبستن از کشتارگاه نیمه صنعتی اهواز اخذ گردید. نمونه های سیتولوژی به سه روش سواب، گسترش مستقیم و لاواژ رحمی تهیه و مورد رنگ آمیزی گیمسا قرار گرفتند. نمونه های پاتولوژی نیز پس از آماده شدن به روش هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شدند. در بررسی هیستوپاتولوژی تعداد 38 نمونه مبتلا به اندومتریت بودند که از این تعداد 8 مورد (21 %) اندومتریت خفیف، 7 مورد (42/18 %) اندومتریت متوسط، 6 مورد (9/15 %) اندومتریت شدید و 17 مورد (73/44 %) اندومتریت مزمن تشخیص داده شدند. در آنالیز آماری نتایج سیتولوژی، بین قطر و مساحت سلول-های اپیتلیوم و فاز جنسی ارتباط معنی دار دیده شد (001/0p<). تعداد نوتروفیل ها در روش سواب و لاواژ در بین نمونه های سالم و مبتلا به اندومتریت شدید (001/0p<) همچنین بین نمونه های مبتلا به اندومتریت مزمن و شدید اختلاف آماری معنی داری مشاهده گردید (05/0p<). تعداد لنفوسیت ها نیز در روش سواب دارای اختلاف آماری معنی داری بین نمونه های مبتلا به اندومتریت شدید با سایر گروه ها بود. تعداد لنفوسیت ها در روش گسترش مستقیم و لاواژ بین نمونه های نرمال و مبتلا به اندومتریت متوسط، شدید و مزمن دارای اختلاف آماری معنی داری بود (01/0p<). تجزیه و تحلیل سیتومورفومتری هسته (قطر و مساحت) در گاومیش که برای اولین بار صورت گرفت ارتباط معنی داری را با سیکل فحلی نشان داد و لذا می تواند کمک ارزشمندی به شناسایی مرحله چرخه تولید مثلی در این گونه با ارزش نماید. همچنین مشاهده ارتباط معنی دار بین مشخصات هسته و سالم یا بیمار بودن نیز برای تشخیص و تفریق شرایط پاتولوژیک رحم پر اهمیت است. روش سواب تعداد سلول کمتری را در مقایسه با اسمیر های تهیه شده به روش گسترش مستقیم و لاواژ به همراه داشت. روش گسترش مستقیم نیز در مقایسه با روش لاواژ و سواب سلول بیشتری را نشان داد که البته این روش برای انجام تحقیقات برروی سیتومورفومتری رحم ارزشمندتر می باشد. در این میان روش لاواژ دارای بیشترین کارآمدی بوده و ارزش تشخیصی بالاتری را در تشخیص انواع اندومتریت در مقایسه با دو روش دیگر نشان داد.
امیر پویا بهمن ابادی مهدی پورمهدی بروجنی
هدف از این مطالعه بررسی عوامل موثر بر طول دوره ی آبستنی در اسب نژاد عرب استان خوزستان می باشد. با استفاده از فرم مطالعه ی تهیه شده (شامل سن، تعداد زایش، تاریخ دقیق آخرین کشش و زایمان و ...) مجموعأ 154 مورد زایش مستند به ثبت رسید. متوسط دوره ی آبستنی 01/12 ± 74/333 روز بدست آمد. میانگین طول دوره ی آبستنی در فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب 53/10 ± 68/334، 85/5 ± 91/324، 96/13 ± 94/331 و 59/14 ± 6/336 روز بدست آمد. تغییرات به دست آمده معنی دار بوده وطول دوره آبستنی در جفت گیری انجام گرفته در تابستان نسبت به بهار و زمستان به طور معنی دار کمتر می باشد (05/0>p). با افزایش سن مادیان طول دوره ی آبستنی نیز افزایش یافت. متوسط طول دوره ی آبستنی در دامنه-ی سنی 24-15 (58/13 ± 44/335) و 15-10 (33/12 ± 21/336) بیشتر از دامنه ی سنی 10-5 (34/12 ± 57/332) و 5-3 (18/9 ± 25/331) بود. سن مادر به طور معنی داری بر طول دوره ی آبستنی تأثیر داشت (p<05/0). تعداد زایش، فصل زایش، رنگ کره و آب و هوا تأثیر معنی داری بر طول دوره ی آبستنی نداشتند. متوسط طول دوره ی آبستنی در زایمان های منجر به تولد کره های نر و ماده به ترتیب 83/11 ± 01/335 و 13/12 ± 59/332 روز بدست آمد که این اختلاف معنی دار نبود (p>05/0). نتایج این مطالعه با مطالعات دیگر در زمینه ی نژاد عرب و سایر نژادهای اسب یکسان می باشد.
مریم فرهمندفر سعد گورانی نژاد
اشریشیاکولی o157:h7 یکی از معمول ترین سروتیپ های گروه اشریشیاکولی های انتروهموراژیک می باشد که تحت عنوان ارگانیسم انتروهموراژیک یا تولید کننده وروتوکسین یا تولیدکننده توکسین شناخته می شود. حیوانات اهلی و وحشی منبع اشریشیاکولی o157 می باشند، اما نشخوارکنندگان به خصوص گاو به عنوان مخزن طبیعی اصلی مورد توجه می باشند. در کشورهای توسعه یافته، سروتیپ o157:h7، از عوامل اصلی ایجاد درگیری در انسان می باشد، اگرچه گزارشاتی مبنی بر افزایش سویه های غیرo157 تولیدکننده شیگاتوکسین (slt) اشریشیاکولی مرتبط با عفونت های معدی -روده ای نیز وجود دارد. در تحقیق حاضر با هدف بررسی حضور اشریشیاکولی o157:h7 و حضور عوامل حدت چون ژن تولید توکسین stx1 و stx2 در ایزوله های جداسازی شده از نمونه های شیر جمع آوری شده از گاوداری های صنعتی سطح استان صورت گرفت. بطورکلی تعداد 150 نمونه شیر در طی مدت زمان بیش از شش ماه، از گاوداری های صنعتی سطح استان خوزستان جمع آوری و با روش کشت در محیط اختصاصی ct-smac و pcr مورد ارزیابی قرار گرفت. بنابر نتایج جداسازی، از 14 باکتری سوربیتول منفی که در ct-smac جداسازی شدند، 2 جدایه در آزمون های بیوشیمیایی، اشریشیاکولی تشخیص داده شدند، که براساس pcr، هیچ کدام از آن ها o157:h7 مولد توکسین نبودند. بر اساس نتایج حاصل از pcr مستقیم روی نمونه های شیر، 45 نمونه شامل الگوی مختلف ژنومی بر پایه ی ژن های مورد بررسی (o157، h7، stx1 وstx2 ) بودند. با pcr مستقیم، تنها 2 مورد از 150 نمونه ی شیر از نظر حضور o157:h7 مثبت بودند که هر دو توکسین زا ارزیابی شدند. براساس این نتایج، اشریشیاکولی o157:h7 در این منطقه وجود دارد بنابراین لزوم رعایت دقیق بهداشت مواد غذایی در استان توصیه می گردد. مطالعه حاضر، اولین گزارش از جداسازی و شناسایی اشریشیا کولیo157:h7 از نمونه های شیر در استان خوزستان می باشد.
ابوالفضل پرویزی الان تغمه موری بختیاری
اندومتریت به معنی التهاب رحم بدون علائم بیماری عمومی می باشد. این بیماری با ترشحات موکوسی چرکی و چرکی پس از زایمان قابل شناسایی و با باکتری های هوازی و بی هوازی آلوده کننده رحم، در ارتباط است. تجویز داخل رحمی آنتی بیوتیک های مختلف سبب ایجاد باقیمانده دارویی در شیر و گوشت می شود. لوگل ایداین و اکسی تترا سیکلین تخریش کننده هستند و گزارشاتی مبنی بر ایجاد نکروز انعقادی پس از استفاده از آن ها در سطح اندومتر وجود دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثر درمان داخل رحمی دکستروز 50 درصد و پارافین مایع به جای آنتی بیوتیک بر اندومتریت پس از زایش می باشد. در این تحقیق تعداد 60 رأس گاو با نشانه های اندومتریت کلینیکی در روز 3±26 پس از زایمان به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند که شامل: درمان با 50 میلی لیتر پارافین در گروه اول، درمان با 200 میلی لیتر دکستروز 50 درصد در گروه دوم، درمان با پماد داخل رحمی حاوی سفاپرین (متری کیور) در گروه سوم و گروه کنترل منفی که بدون درمان باقی گذاشته شدند. از هر گروه دو نمونه ترشح رحمی قبل و بعد از درمان گرفته شده و درون لوله های استریل به آزمایشگاه ارجاع داده شد و نوع باکتری و تراکم رشد آن در نمونه های قبل و بعد از هردرمان بررسی گردید. با ارزیابی و مقایسه ترشحات رحمی و ماهیت آن ها، تغییرات قطر شاخ و قطر سرویکس قبل و بعد از درمان در این تحقیق، مشاهده گردید که مقایسه شاخص قطر شاخ رحم در هر گروه از درمان در زمان قبل و بعد از درمان به جز درگروه پارافین، از اختلاف معنی داری برخوردار بود اما با مقایسه شاخص قطر سرویکس و تراکم رشد باکتری در این دو زمان در تمامی گروه ها اختلاف معنی داری مشاهده شد. با استناد به نتایج حاصل از این تحقیق می توان دکستروز هیپرتونیک 50% را جایگزین مناسبی برای متری کیور، در درمان اندومتریت پس از زایش در نظر گرفت.
محسن شاهی خشت بهمن مصلی نژاد
از آنجا که متغیرهای زیادی بر میانگین غلظت سرمی تستوسترون در سگ ها تاثیرگذار هستند، مطالعه حاضر بر روی 6 قلاده سگ نر بالغ، سالم از نظر بالینی، از نژاد بومی و در محدوده سنی 2-5/1 سال انتخاب گردید. سپس در طول مدت مطالعه 1 سال (12 ماه)، هر 15 روز یک بار و در بازه زمانی 30/8 تا 30/11 قبل از ظهر، از ورید سفالیک خون گیری انجام شد. نمونه های خون سانتریفوژ گردیده و سرم ها تا بررسی نهایی، در منفی 20 درجه سانتی گراد فریز شدند. غلظت سرمی تستوسترون با استفاده از روش الایزا اندازه گیری شد. اطلاعات در رابطه با درجه حرارت محیط، میزان بارندگی و طول روشنایی روز از اداره هواشناسی استان خوزستان اخذ شده و نتایج بدست آمده با استفاده از آنالیز آماری anova و paired t-test مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه میانگین±خطای استاندارد غلظت سرمی سالانه تستوسترون ng/ml 8/1±5/4 بدست آمد. حداقل و حداکثر غلظت سرمی تستوسترون به ترتیب، 2/0 و 3/7 نانوگرم در میلی لیتر بدست آمد. نتایج به دست آمده نشان داد که تغییرات سطح سرمی تستوسترون، به طرز قابل توجهی تحت تأثیر ماه نمونه-گیری قرار گرفته است (0001/0>p)، به طوری که پایین ترین سطوح سرمی تستوسترون به میزان ng/ml 7/1 در ماه های اردیبهشت و خرداد و حداکثر سطح تستوسترون به میزان ng/ml 7/6و ng/ml 8/6 در ماه های دی و مرداد بوده است. میانگین غلظت سرمی تستوسترون در فصل بهار ng/ml 25/0±93/1 بود، سپس با یک افزایش معنی دار در فصل تابستان به ng/ml 25/0±11/5 رسید (05/0p<). در ادامه با یک کاهش اندک و غیر معنی دار در فصل پاییز به میزان ng/ml 25/0±96/4 تنزل یافته (05/0<p) و در ادامه با یک افزایش معنی دار، به سطح ng/ml 25/0±94/5 در زمستان رسید (05/0p<)، بنابراین غلظت سرمی تستوسترون تحت تأثیر فصل نمونه گیری قرار گرفته است. به طور کلی، متغیرهای مورد بررسی فصل، تأثیر بالقوه ای بر غلظت سرمی تستوسترون دارد، به گونه ای که دما و طول روشنایی روز رابطه معنی دار منفی (دما r=-0.27; p=0.001، طول روشنایی روز r=-0.20; p=0.013) و میزان رطوبت، رابطه معنی دار مثبت (r=0.21; p=0.011) با غلظت سرمی تستوسترون سگ های مورد مطالعه داشته است.