نام پژوهشگر: محمدحسین جمشیدی
عباسعلی توتونچی صدرالدین موسوی
یکی از مهم ترین شاخصههای سیاست مدرن، عمومی شدن سیاست ومشارکت هرچه بیشتر افراد در امور مربوط به اداره کلی جامعه وکشور است . از این ویژگی در ادبیات سیاسی به مردمسالاری یا همان دموکراسی یاد میکنند. این پدیده اگرچه در اشکال سنتی آن در جوامع اسلامی نیز قابل بررسی ومشاهده بوده؛اما در شکل مدرن آن پدیده وارداتی است. ازهمین رو با آشنایی اندک اندک اندیشمندان معاصر دنیای اسلام با این پدیده و وجوه متعدد آن شاهد نظریه پردازی در ابعاد مختلف آن بودهایم. یکی از شاخصههای مهم اندیشه ورزی در اندیشه سیاسی مدرن اسلامی، فقه سیاسی است و دراین حیطه اندیشمندان شیعی اندیشه های جدیدی داشته اند. دوتن از اندیشمندان با اهمیت فقه سیاسی شیعه حضرت امام خمینی(س) و شهیدمحمدباقرصدر هستند. مردمسالاری مستقردر نظام جمهوری اسلامی محصول اندیشه ورزی ودیدگاههای این دوتن در حوزه سیاست به معنای مدرن آن است؛ اما یکی ازپرسشهای اساسی که دراین حوزه مطرح است این است که مردم چگونه میتوانند درحکومت اسلامی نقش خود را آن گونه که از الزامات این نظریه یعنی مردمسالاری برمی آید،ایفا کنند. این پرسش برای جامعهی کنونی ما نیز همواره مطرح بوده است. آنچه در این پژوهش قصد بررسی آن را داریم تعیین نوع، ماهیت، جهت گیری وگسترهی نقش آفرینی مردم ازدیدگاه این دو اندیشمند معاصر دنیای اسلام است. بنابر این تحقیق امام خمینی(س) در چارچوب الگوی ولایت عامه فقها (جمهوری اسلامی) و شهید محمدباقر صدر در قالب حکومت شورایی ( الگوی ولایت حسبیه) قابل مطالعه هستند.
محمدرضا مرادی طادی محمدحسین جمشیدی
نسبت دین و سیاست در اندیشه سیاسی امام خمینی و تحول گفتمانی آن در سه دوره زیستی متفاوت بررسی شده است و تضاد های ساختاری آن ذیل سه گفتار(گفتمان)مشروطه خواهی انقلابی گری و نصلحت جویی برجسته شده است
گل تاب دارابی محمدحسین جمشیدی
از آغاز عمر سه دهه ای جمهوری اسلامی ایران، شش رئیس جمهور از دو حزب اصلی آمریکا یعنی دمکرات و جمهوری خواه بر سر کار آمده اند. اگر چه سیاست هر دو حزب از تقابل و خصومت با جمهوری اسلامی حکایت دارد، اما بیانگر نوعی عدم هماهنگی در شیوه برخورد آنان با این مسأله بوده است. در تحقیق پیش رو، شناسایی وجوه اختلاف و همسانی سیاست دو حزب در قبال ایران و نیز علل و عوامل تاثیرگذار بر آن مد نظر قرار گرفته است. در این تحقیق که در قالب روش توصیفی– تحلیلی انجام شده است، پس از بررسی سیاست دو حزب دمکرات و جمهوری خواه در قبال ایران، این نتیجه به دست آمد که همسویی و ناهمسویی سیاست دو حزب ناشی از تصور آنان در رابطه با تهدید انقلاب اسلامی برای منافع آمریکاست که این تصور قبل از هر چیز مبتنی بر ایدئولوژی دو حزب و تحت تاثیر کنش های انقلاب اسلامی بوده است. این مسأله در فصول: نگرش و بنیان های فکری احزاب دمکرات و جمهوری خواه، دیدگاه و عملکرد دو حزب در رابطه با انقلاب اسلامی ایران، مسأله هسته ای ایران، رابطه ایران با تروریسم، حقوق بشر و صلح خاورمیانه بررسی شد. از چهار مسأله مرتبط با ایران (از دیدگاه جمهوری خواهان و دمکرات ها) یعنی حمایت از تروریسم، تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای، نقض حقوق بشر و مخالفت با فرایند صلح خاورمیانه، دو مسأله اول بیشتر مورد توجه جمهوری خواهان و دو مسأله دوم بیشتر مورد توجه دمکرات ها قرار گرفته است. هر چند در هر دوره همه این مسائل مورد بحث قرار گرفته است، اما جمهوری خواهان به ویژه بعد از حوادث 11 سپتامبر، حمایت از تروریسم و تلاش برای کسب سلاح هسته ای از سوی ایران را بسیار محتمل می دانستند و بر مقابله با آن به هر شکل ممکن تأکید داشتند؛ آنان مخالفت با صلح خاورمیانه را نیز در چارچوب حمایت از تروریسم قلمداد می کردند، ضمن اینکه از دیدگاه آنان این گونه رفتارها نقض حقوق بشر را در ایران تشدید می کرد. در نتیجه محور اصلی جمهوری خواهان در برخورد با ایران حول مقابله با تروریسم و سلاح های هسته ای بوده است. از نظر دمکرات ها، جمهوری اسلامی ایران بنا به همین دلایلی که جمهوی خواهان مطرح می کنند، تهدید به شمار می آید، اما فشارها علیه ایران تا این حد شدت ندارد، زیرا اولاً دمکرات ها پیوندی را که جمهوری خواهان میان تهدیدات ناشی از ایران مطرح می کنند نمی پذیرند و ثانیاً با توجه مشی لیبرال و نگرش آشتی جویانه به مخالفان، رویارویی با ایران را کمتر از جمهوری خواهان مد نظر قرار می دهند. دمکرات ها همچنین با رد یک جانبه گرایی در استفاده از زور، همکاری سایر کشورها را برای حل و فصل مسائل بین المللی مورد توجه قرار می دهند. دمکرات ها بر مسأله حقوق بشر و روند صلح خاورمیانه بیشتر از جمهوری خواهان تأکید دارند؛ با این حال با توجه به اینکه حزب دموکرات معتقد است، هیچ اولویتی مهم تر از تجدید رهبری آمریکا در عرصه جهانی وجود ندارد، حقوق بشر در رده آخر اولویت های تقابل با تهدید جمهوری اسلامی ایران به شمار می آید.
احمد ولوی نسب محمدحسین جمشیدی
در سالهای اخیر اندیشه متفکران سرمایه اجتماعی در ادبیات توسعه و جامعه شناسی توجه بسیاری را به خود معطوف کرده است. محتوای اصلی این اندیشه شبکه های اجتماع مدنی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انواع مختلفی از روابط اجتماعی است. از طرف دیگر کلیت اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)«حکومت اسلامی به ولایت و زعامت فقها» هنجارهایی همچون؛ آزادی ها در چهارچوب قوانین و شرع، عدالت در تمامی جنبه های آن، ضدیت با استبداد، تأکید بر اصول اسلامی و انسانی، ایجاد زمینه های مشارکت مردم در حکومت اسلامی و تأکید اساسی بر مسئولیت های اجتماعی مردم، هم به عنوان یک حق، و هم به عنوان یک تکلیف، را در بر دارد. با توجه به مطالب ذکر شده مدعای این پژوهش« بررسی نسبت هنجارهای مطرح شده در اندیشه متفکران سرمایه اجتماعی و اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)» است. فرضیه این پژوهش این است که " مسئولیت متقابل اجتماعی مردم" و "مشارکت سیاسی" در اندیشه متفکران سرمایه اجتماعی و اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) قابل تطبیق است». روش مورد استفاده در این پژوهش روش کیفی تحلیل محتوا می باشد. چهارچوب نظری پژوهش ما نیز اندیشه چهار مرحله ای اسپریگنز است. بنابراین متناسب با روش کیفی تحلیل محتوا و مرحله چهارم اندیشه اسپریگنز، محتوای این دو هنجار سیاسی در اندیشه سرمایه اجتماعی و اندیشه سیاسی امام(ره) بازیابی شده و مورد تطبیق و مقایسه قرار گرفتند. در بازیابی این دو هنجار در اندیشه سرمایه اجتماعی گفته شد که این دو هنجار سیاسی به صورت مستقیم به کار نرفته اند بلکه می توان مصادیقی برای آن دو در سرمایه اجتماعی ذکر کرد. از جمله این مصادیق می توان به اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شبکه های اجتماع مدنی و همیاریهای متقابل اشاره کرد. از طرف دیگر این دو هنجار به وضوح در اندیشه امام(ره) ذکر شده و مصادیق آنها مورد اشاره قرار گرفت. از جمله مصادیق” مسئولیت متقابل اجتماعی مردم" در اندیشه سیاسی امام(ره) می توان به حمایت و پشتیبانی مردم از دولت، نظارت و مشورت، حضور مداوم مردم و مقاومت آنها در برابر مشکلات اشاره کرد. همچنین از جمله لایه ها و مصادیق "مشارکت سیاسی" می توان به رأی دادن، انتخاب کردن و شدن، انتقاد کردن و مخالفت، استیضاح، مبارزه با ظلم و استبداد، نظارت همگانی، احزاب، رسانه های جمعی و حق تعیین سرنوشت اشاره کرد. نتایج حاصله از مقایسه محتوای این دو هنجار در اندیشه متفکران سرمایه اجتماعی و اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) به این شرح است که دو هنجار سیاسی هم در " سرمایه اجتماعی" و هم در "اندیشه سیاسی امام(ره) از نظر نتیجه و عملکرد باعث کاهش هزینه ها و تسریع و تسهیل روابط و کنش های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می شوند. در ضمن تفاوتهای بنیادینی بین نگاه این دو اندیشه به این دو هنجار سیاسی وجود دارد. به این معنا که هنجار ”مسئولیت متقابل اجتماعی مردم" در "سرمایه اجتماعی" نوعی وظیفه است که در نتیجه اعمال دیگر شهروندان به وجود می آید و محتوای آن در نتیجه تراوشات ذهنی انسانهاست. به همین ترتیب "مشارکت سیاسی" در اندیشه "سرمایه اجتماعی" حقی است که هیچ قانونی نمی تواند آن را از شهروندان سلب نماید، حتی اگر جنبه ضدیت با نظام سیاسی حاکم پیدا کند. در ضمن محتوای این هنجار سیاسی نیز عرفی و بشری است. در حالی که هنجار "مسئولیت متقابل اجتماعی مردم" در اندیشه سیاسی امام(ره) هم حق و هم تکلیفی است برای شهروندان، که باید آن را انجام دهند. همچنین اسلام محتوای این هنجار را تشکیل می دهد. به همین ترتیب "مشارکت سیاسی" در اندیشه سیاسی امام(ره) در چهارچوب نظام اسلامی معنا دارد و ضدیت با آن را تجمل نمی کند مگر این که حکومت جنبه طاغوتی داشته باشد. همچنین این هنجار محتوای خود را از اسلام می گیرد.
مصطفی جلیلی مقدم نوراله قیصری
امام خمینی (ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران، احیاگر هویت جدیدی از فرد و اجتماع بوده که منشأ تحولات در عرصه داخلی، منطقه ای و بین المللی است . درک اندیشه سیاسی ایشان اقتضا می کند که به مقولات معرفت شناسی و هویت سیاسی که در کانون نظام اندیشی وی قرار دارد بپردازیم: مقوله اول: معرفت ، حضور شیء یا صورت آن با واسطه یابی واسطه نزد عالم است که دارای ویژگی «باور صادق موجه» می باشد. خطاپذیری معرفت، معرفت شناسان را بر آن می دارد که در حوزه معرفت شناسی ، به تیبین چگونگی حصول معرفت ، حدود، سطوح و درجه اعتبار و منابع آن بپردازند. امام خمینی ، با ذکر منابع معرفت (حس ـ عقل ـ فطرت ، شهود ، وحی ) ضمن تفکیک حوزه های معرفتی ، رابطه ای طولی و تکاملی بین معرفتهای مذکور ترسیم می نماید تا در پر تو آن انسان به کمال مطلوب نایل شود . معرفتهای موجه از دید ایشان عبارتند از: 1 ـ معرفت عقلانی واقع گرایانه: عقل به عنوان فرستاده نزدیک خدا، دارای دو وجه نظری و علمی است. وجه نظری عقل به کار استدلال ، استنتاج ، تجزیه و ترکیب ، حکم و تدوین قواعد منطقی و عقلی پرداخته و وجه عملی آن ، عمل به معقولات می نماید. 2ـ معرفت شهودی واقع گرایانه: عدم کفایت عقل در درک ادراکات غیر مفهومی و رساندن انسان به کمال مطلوب، ضرورت شهود یا رویت بی واسطه را به عنوان معرفتی برتر ایجاب می کند. ماده اصلی چنین شهودی ، ایمان است که در پرتو و رود ادراکات عقلی به قلب و ارتیاض نفس برای انسان حاصل می شود. 3 ـ معرفت شهودی وحیانی واقع گرایانه : عقل کل به عنوان اولین تعین ، مشیت الهی و نور است که شهود آن (وحی) اصیل ترین و بزرگترین منبع موثق معرفتی است. این نوع از شهود به دلیل اتحاد عاقل و معقول در کمال تطابق با واقع است و احتمال هیچ نوع خطا پذیری در آن راه ندارد . مقوله دوم: هویت سیاسی هویت به معنی کیستی و چیستی و تشخص و عینیت خود در رابطه با دیگران است که حاصل تعاملات درونی (اشتراکات) و برونی (افتراقات) می باشد که در ساحت فردی و جمعی وجود دارد. سیاست به معنی قدرت ، حکمرانی و... و اینجا به دلیل عطف آن به هویت به معنای سرپرستی ، هدایت و رهبری است . نتیجه این همانی دیانت و سیاست در اندیشه امام ، عینیت هویت سیاسی و هویت دینی است. ایمان به ولایت الهی در هویت دینی و سیاسی ، موجب در کانون قرار گرفتن تکلیف گرایی در ساحت هویت فردی و جمعی است. آموزه های قرآنی « ناس » «مومنون » و ... با توجه به محوریت تکلیف گرایی ، در هویت فردی ، سازنده انسانهای الهی است که در مسیر تکامل به رتبه انسان کامل ارتقا می یابد. و آموزه های قرآنی « امت» ... با توجه به همان محوریت، در هویت جمعی ، در مسیر تکاملی به امت واحد نایل می شود. در نسبت سنجی بین مفهوم معرفت و هویت در می یابیم که معرفت متغیر مستقل و هویت متغیر وابسته است. و دلالت بین این دو بخش دلالت عقلانی است . به طوری که مقولات معرفتی حکم دال و مقولات هویتی حکم مدلول را دارند.
حسین کرمی نژاد محمدحسین جمشیدی
روابطِ خصمانه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در دوره احمدی نژاد(1392 ـ 1384) به نسبت دوره های سازندگی و اصلاحات (1384 ـ 1368) تشدید گردید. از سوی دیگر در این دوره شاهد تشدید تضاد منافع ایران و رژیم اسرائیل در منطقه بویژه در جنگ های اسرائیل با حزب الله لبنان و حماس هستیم. از این رو، با توجه به روابط ویژه ایالات متحده آمریکا و رژیم اسرائیل از یک سو و افزایش تعارض اهدافِ جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل در دوران احمدی نژاد از سوی دیگر، نقش رژیم اسرائیل به عنوان عاملی مهم در تشدید تقابلِ ایران و آمریکا قابل ارزیابی است. بر این اساس، تحقیق پیش رو ، با هدفِ بررسی نقش رژیم اسرائیل در تشدید تقابلِ جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در دوره احمدی نژاد(1392 ـ 1384) تدوین گردیده است. با بررسی های صورت گرفته (به روش توصیفی ـ تحلیلی) این نتیجه به دست آمد که رژیم اسرائیل از طریقِ پیوند رویکرد برنامه هسته ای دولت احمدی نژاد به سیاست های آن درقبال این رژیم، با طرح مسئل? «تهدید وجودیِ» خود در مجامع بین المللی و با «اقدامات» و «سناریوهایِ» اعلامی و اعمالی در راستای این طرح همچون: جنگ های 33، 22 و 8 روزه(در سال های 2006، 2008 و 2012 ) علیه حزب الله لبنان و حماس، تلاش برای جدا کردن سوریه از ایران، تهدید حمله نظامی به ایران و سیاستِ ایران هراسی، نقش موثری در افزایش سیاست های تهاجمی آمریکا علیه ایران و به تبعِ آن تشدید تقابل ایران و آمریکا داشته است.
مریم صفری منصور انصاری
حکومت به عنوان عالیترین نهاد جوامع بشری متناسب با اهدافی که می پذیرد، نقشی موثر در تمامی ابعاد زندگی انسان ها ایفا می کند. حکومت ها در جامعه نقش های گوناگونی چون نقش های رفاهی، تربیتی، میانجیگری و...را می پذیرد که مهم ترین آنها نقشی است که در تربیت، رشد و اعتلای انسان ها ایفا می کند. لذا ما در این پژوهش به بررسی و تحلیل نقش حکومت در رشد و اعتلای انسان ها از منظر اسلام می پردازیم تا دریابیم که حکومت اسلامی تا چه میزان در رشد و تعالی شخصیت انسان موثر واقع می شود؛ برای انجام این کار با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و باروش توصیفی-تحلیلی منابع اصلی اسلام و دیدگاه اندیشمندان اسلامی و همچنین امام خمینی(س) را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم.به استناد پژوهش انجام شده درمی یابیم که دین مبین اسلام هدف اصلی خود را رستگاری وسعادت انسان عنوان می کند و حکومت را کارآمدترین ابزار تحقق این امر می داند. در حقیقت فلسفه وجودی حکومت در اسلام ساختن انسان کامل و تربیت وی به عنوان خلیفه خداوند است و این هدف جز از طریق تعلیم، تربیت و تزکیه انسان ها ممکن نخواهد بود. در نتیجه اصلی-ترین کارکرد و نقش حکومت اسلامی تعلیم و تربیت انسان ها در جهت رشد و تعالی آنها به سوی کمال است.امام خمینی(س) با طرح نظریه ولایت فقیه و تحقق آن در قالب جمهوری اسلامی تلاش می نماید تا هدف عالیه اسلام یعنی رساندن انسان به مقام خلیفه اللهی را محقق نماید.
ئاودیر مصطفی نبی اله ابراهیمی
هدف ما در این پژوهش، بررسی روند شکل گیری خودمختاری کردستان عراق و تاثیر قواعد و هنجارهای بین-المللی در شکل گیری خودمختاری کردهای عراق ¬است. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جهان گامی جدی را در زمینه نقش قواعد و هنجارهای بین¬المللی برداشت، نظم نوین جهانی در ابتدای دهه نود میلادی، قاموس اقدامات بشردوستانه و دنیایی هنجاری به نظر می¬رسد، و قسمتی از این اقدامات، آگاهی¬های جامعه بین¬المللی و نقش نهادهای بشردوستانه و قواعد وهنجارهای بین¬المللی، نصیب کردها در عراق شد. کردهای عراق بعد از جنگ جهانی اول و کنار گذاشتن معاهده سوَر، برای به دست آوردن حقوق از دست رفته¬شان وارد کشمکش¬ و تضاد با حکومت مرکزی شده ¬بودند، در این مدت به شدت دچار سرکوب و تبعیض شده ¬بودند، و سازش¬ها و مذاکرات میان دو طرف «کردها و حکومت مرکزی»، به نتیجه نمی رسید. جنایت¬هایی که رژیم عراق علیه کردها در عراق انجام داد، افکار عمومی را به صدا در آورد، و جهان نمی¬توانست به طور قطعی این فاجعه بشری را نادیده بگیرد، به همین خاطر، نجات دادن کُردها در این موقع، یک امر بین¬المللی بود و می¬بایست جامعه بین¬الملل اقدامات لازم و مداخله بشردوستانه را در این مورد بردارد، جنگ دوم خلیج فارس در ابتدای نود میلادی کانون تحولات وضعیت سیاسی برای کردها محسوب می¬¬شود. بعد از هفت دهه جهان زیر چتر قواعد و هنجارهای بین¬المللی آغوش را برای کردها در عراق گشاد. زیر چتر قواعد و هنجارهای بین¬المللی و همکاری بشردوستانه بین¬المللی حکومت خود گردانه کردها در شمال این کشور تشکیل شد، کردها در طول بیشتر از یک دهه به عنون یک واقع دیفاکتو در داخل عراق حکمران خود بودن، فرهنگ و ساختاری سیاسی کردها در این مدت به خوبی احیاء پیدا کرد. سوالی که در این پژوهش به دنبال پاسخ آن هستیم این است، قواعد وهنجارهای بین المللی چگونه باعث تقویت مسئله خودمختاری کردها در عراق شده ¬است.
سید محمد رضا صیفی نبی اله ابراهیمی
چکیده: هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر هویت دینی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر گفتمان امام خمینی(ره) است. پرسش اصلی این پژوهش این گونه مطرح میشود که چگونه هویت دینی و اصول فقهی بر درک و برداشت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر گذاشته است؟استدلال این نوشتار اینگونه است که به طور اساسی دین ، اخلاق و فقه سیاسی به معنی اخص آن در گفتمان امنیت ملی امام خمینی(ره) جایگاه محوری داشته و این منبع مهم راهبردی تا حد زیادی در ایجاد دولت "پساهابزی"در ایران نقش اساسی بازی کرده است. به عبارتی ، امنیت در نهاد دولت مدرن در ایران، افقی است نه عمودی و امنیت و درک و فهم آن در ساختار امنیتی جمهوری اسلامی ایران مطابق هویت دینی شکل گرفته است زیرا پیروزی انقلاب اسلامی ایران با رویکرد دینی و بر اساس احکام دین مبین اسلام و اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) که در آن دین را از سیاست جدا نمی داند صورت گرفته است از این رو هویت دینی میتواند به عنوان یکی از مولفه های موثر در فهم امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه و بررسی قرار گیرد. کلیدواژه ها: امام خمینی(ره). امنیت. جمهوری اسلامی ایران. دین. هویت
نرگس قاسمی اشکفتکی عبدالهادی فقهی زاده
چکیده ندارد.
حجت الله بهرکشکول یحیی فوزی
چکیده ندارد.
سلیمان یوسف علیزاده محمدحسین جمشیدی
چکیده ندارد.
محمدحسین جمشیدی
چکیده ندارد.
محمدحسین جمشیدی جواد طباطبایی
امام شهید سید محمدباقر صدر براساس موازین عقلی و واقعگرایی و بررسی مکاتب سیاسی موجود و وضعیت جهان معاصر در پی طرح شالوده فلسفه نوینی در اندیشه سیاسی اسلام است . بزعم او مشکل اساسی اندیشه سیاسی معاصر را بحران نظام جامع اجتماعی - سیاسی تشکیل می دهد،و ریشه این بحران به عدم اتکای نظامهای سیاسی معاصر به تفسیر صحیحی از واقعیات زندگی انسان برمی گردد. لذا جهان نیازمند بینشی است که مبتنی بر تفسیر صحیح و مطلوبی از جهان هستی و بویژه انسان باشد . مبنای نظری اندیشه سیاسی صدر "توحید" است که از آن سه اصل"حاکمیت مطلقه الهی"، "سنن حاکم برجهان" و "آزادی انسان" ناشی می شود. انسان به دلیل دارا بودن عقل و آزادی بر سرنوشت خویش حاکم گشته است . صدر از چنین حاکمیتی با نام "استخلاف " یا "خلافت انسان" یاد می کند . بر مبنای تئوری خلافت انسان تمام افراد درایجاد حکومت دارای حق برابرند و هیچکس را بر دیگری امتیازی نیست . در این اندیشه، سیاست دانش رساندن انسان به سعادت است و لذا با اخلاق پیوندی ناگسستنی دارد همانگونه که شاءنی از شوون دین - به مفهوم فطری - و لذا جزئی جدایی ناپذیر از آن می باشد. خطتشریعی "گواهی"، ضامن حفظ خط تکوینی "خلافت انسان" از انحراف و لغزش است . مبنای خط گواهی را عصمت پیامبر و امام معصوم تشکیل می دهد ولی در زمان غیبت ، مرجع عام منتخب مردم عهده دار نظارت بر خط خلافت انسان می گردد.. نظریه خلافت انسان، ناقض اصل تغلب و سلطه است بعلاوه نصب حاکم یا فقیه در اندیشه او جایی از اعراب ندارد و نظارت مرجع نیز مطلقه نمی باشد. صدر حکومت را جز رعایت شوون امت بر اساس دو اصل "مصلحت عمومی امت " و "مصلحت اسلام" نمی داند. بنابراین میزان مشروعیت حکومت موردنظر او -حکومت ترکیبی (شورایی - نظارتی) یا جمهوری اسلامی - را همین دو اصل تعیین می کند. مبنای مصلحت عمومی، عقل و مبنای مصلحت اسلام شرع است بدون آنکه میان آنها تعارضی وجود داشته باشد. زیرا شرع، عقل مدون و عقل، شرع نامکتوب است . به همین جهت صدر چونان اسلاف صالح خویش ابونصر فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق، و صدرالدین شیرازی با نفی تغلب به سیاستی فاضله و حقیقیه می اندیشید.
عباس صالحی نجف آبادی محمدحسین جمشیدی
یکی از مسائل اجتناب ناپذیر دولتها از جمله دولتهای دینی، شیوه برخورد دولتها با مخالفان سیاسی می باشد. سوال اصلی پژوهش در پی بررسی شیوه برخورد امام علی (ع) و امام خمینی(ره) با مخالفان سیاسی است. اهمیت موضوع از این جهت است که هر نظام سیاسی و گروهی سعی می کند، دیدگاهها و اعمال خود را با گزینش بعضی از قسمتهای زندگی سیاسی امام علی و امام خمینی توجیه کند.