نام پژوهشگر: منظر سلطانی
طاهره صادقی منظر سلطانی
سعدی از بزرگترین شاعران اخلاقی ایران است که به عنوان مصلحی اجتماعی شناخته شده و کتاب بوستان آیین? تمام نمای جامعه اخلاقی، انسانی و آرمانی اوست. هدف سعدی در بوستان آموزش بهتر زیستن به تمام افراد جامعه، در هر سن، مقام و با هر طبق? اجتماعی، برای دستیابی به شادکامی و زندگی سالم است. او بیش از هر شاعر دیگری در زمین? ارائ? راهکارهایی برای بهبود رفتار و روابط انسانی سخن گفته و برای آن اهمیت بسزایی قائل است. سعدی رسیدن به جهان آرمانی را در کنترل رفتارهای انسانی می داند و به همین دلیل با بیان شخصیت های مختلف در حکایتهای بوستان و تحلیل رفتارهایشان به آموزش اخلاقی می پردازد. این پژوهش سعی دارد با نگاهی کاملاً تازه وکاربردی به تحلیل و بررسی رفتارهای شخصیت های حکایتهای بوستان بپردازد. بنابراین اندیشه ها و تفکّرات سعدی در بوستان براساس نظری? روانشناختی هوش هیجانی(emotional intelligence) مورد بررسی قرار گرفته است. هوش هیجانی به تعریف روانشناسان دربرگیرنده تمامی مهارتهای رفتاری، کنار آمدن با پیچیدگی های اجتماعی و تصمیم گیری های شخصی است که به نتایج مثبت و مطلوب می انجامد. امروزه روانشناسان در پی آموزش مهارتهایی هستند که افراد جامعه را قادر سازند بر هیجانهای خود غلبه کرده و آنها را کنترل کنند تا در ارتباط بین فردی و میان فردی، رفتاری از خود نشان دهند که به ایجاد موقعیت تنش زا منتهی نشود. در این پژوهش نشان داده می شود که تفکّر سعدی در سطح مطلوبی از هوش هیجانی قرار دارد. بنابراین مهارتها و راهکارهای ارائه شده در روانشناسی نوین برای غلبه بر هیجانها و کنترل آنها با مصادیق مهارتهای مقابله ای ارائه شده در بوستان مطابقت داده شده است که در بسیاری از موارد با یکدیگر همخوانی و یکسانی داشته اند. هدف این پژوهش اثبات این فرضیه است که مهارتهایی که سعدی در حدود هشتصد سال پیش در بوستان برای مقابله با هیجانهای بشری، کنترل آنها و در نهایت رسیدن به سلامت روانی، شخصیت سالم و جامعه ای آرمانی مطرح کرده است، امروزه روانشناسان به تازگی به آنها دست یافته، آن را هوش هیجانی نامیده و وجودش را در افراد جامعه نشان? سلامت روانی و تفکر بالغ دانسته اند و می کوشند آن امور را به جامعه بشری آموزش دهند. اثبات کاربردی بودن بوستان و اینکه این اثر صرفاً جنب? ذوقی و ادبی ندارد و می توان با یادگیری مهارتهای مقابله ای ارائه شده در آن و کاربرد آنها در زندگی روزمره به شادکامی حقیقی، زندگی مطلوب و جامعه ای آرمانی دست یافت، از دیگر اهداف این پژوهش است. همچنین در پایان این پژوهش میزان درصد پنج هیجان اصلی ارائه شده در بوستان، برای مقایسه و بیان اهمیت آنها از دیدگاه سعدی، به صورت نمودار ترسیم شده است.
مجید دشتی منظر سلطانی
چکیده: غزلیات شمس از نظر معنایی و تأویلی تفاوتی گسترده و شگفت انگیز با شعر دیگر شاعران دارد.سخنان مولانا از آنجا که از بیخودی و نا آگاهی بر می آید گاه وارد ساحتی می شود که درک معانی آن دشوار و دست نیافتنی است و از سویی دیگردارای معانی شگفت و متناقض و حیرت آفرین می باشد.گستردگی و عظمت تأویل در آن ها به اندازه ای است که به هیچ رو نمی توان تأویل و معنایی خاص برای آن ها منظور نمود.مولانا طبیعت واجزای آن را چون مومی در دست گرفته و هرآن گاه که آبشار معانی در بافتی وحی گونه بر وی وارد شود،برای انتقال این معانی شگرف،از آن ها سود می جوید.بی پایان بودن معانی و کمبود ابزار بیان، مولانا را به این سمت سوق داده است که اجزای طبیعت را به شکلی رمزگونه و با تأویل های مختلف مورد استفاده قرار بدهد.همچنین در خلال ابیات شورانگیز و نوجویانه وی هم اندیشی های بحث برانگیز وقابل توجهی با مکاتب هنری((امپرسیونیسم))و((سوررئالیسم))در نگاه به طبیعت پیرامون و تغییر درک انسان ها نسبت به آن مشاهده می شود.این نوشته بر آن است تا حد توان ،اسباب و گونه های کاربرد اجزای طبیعت توسط مولانا در غزلیات شمس را موردبررسی قرار بدهد.به علاوه می کوشد تا هم اندیشی های مشترک مولانا و دو مکتب نام برده را تا حدی آشکار و تبیین بنماید.
سید علی بنی فاطمی منظر سلطانی
در این پژوهش،کوشیده شده تا مشترکات ذهنی اندیشمندان روان شناسی قرن اخیر و برخی اندیشه های مولانا جلال الدین محمد بلخی، عارف و شاعر سده قرن هفتم هجری مورد بررسی قرار گیرد تا نسبت های گوناگون هنر شعر و اندیشه وی با روانکاوی به گونه ای آشکارتر تبیین گردد. پژوهنده، در نظر دارد با معرفی مکانیزم های دفاع روانی و تاریخچه آن ها، ابتدا منشأ، هدف و ساختارشان را مشخص نماید و سپس با تطبیق داستان های مثنوی با آن ها، فن قصه گویی شگرف ناخودآگاه مولانا را در پرداخت شخصیت های حکایاتش ارزیابی کند. در حقیقت فرایندهای روانی را بیشتر متوجه اشخاص قصه های او می نماید و کمتر به روانکاوی خود مولوی می پردازد. نسبت روانکاوی و قصه نیز از موضوعات مطرح شده دراین نوشتار است که در واقع درآمدی بر متن اصلی تلقی می شود و چون زبان قصه زبان مردم عادی است؛ بهترین وسیله برای انتقال تجربیات روانی شعرا و نویسندگان به مخاطبانشان تلقی می گردد. عمده این انتقال تجربه بر پایه مکانیزم های دفاعی رخ می دهد. بنابر این دراین مجموعه کوشش شده تا با ارائه « عین های داستانی » از مثنوی و عرضه مثال های روشن از سازوکارهای مختلف روانی، گستره شفاف، دقیق و موثق تری از رابطه ادبیات و فرایندهای روانکاوی تبیین گردد. به عبارتی واضح تر ابتدا بیست و هشت مکانیزم مشهور که مورد بحث روانکاوان است؛ در بخش های مجزا معرفی شده و پایان هر بخش، شواهد داستانی مثنوی مربوط به آن سازوکار، فهرست وار بیان گردیده و سپس در فصل بعد بیست قصه گزینش شده از نظر مکانیزم های به کار رفته در آن مشروحاً گزارش می شود. از آن جا که مکانیزم های دفاع روانی، واکنش های ناخودآگاه آدمی اند، همه به یک نسبت در رفتار شخصیت های داستانی قصه ها، ظهور و بروزی یکسان ندارند. بنابر این، در مجموعه حاضرضمن تحلیل قصه های مثنوی با استفاده از نظریات روانکاوی سعی شده به این پرسش پاسخ داده شود که تاکید زیاد بریک نوع مکانیزم ویژه آیا می تواند معنای خاصی داشته باشد یا نه؟ علاوه بر این پراکندگی یا دامنه استفاده از ابزارهای روانی در سرتاسر مثنوی به لحاظ مدت زمان طولانی سرایش آن آیا می توانسته با خیز و فرودهای زندگی شخصی مولانا تلائم داشته باشد؟ پژوهشگر در عین حال، تلاش دارد برخی مکانیسم های نوین همچون « سخت رویی » را که در آثار روان پژوهان، کمتر مد نظر بوده،کانون توجه قرارداده و از این رهگذر اهمیت چنین فرایندی را در حوزه نقد و ادب برجسته تر سازد.
فریبا بردبار غلامعلی فلاح
قارون، یکی از شخصیت های تاریخی و داستانی در ادبیات فارسی است که تاثیر نسبتاً زیادی در متون مختلف داشته است. اولین حضور او در کتب دینی است و بعد از آن می توان انعکاس سیمای او را در متون تاریخی و ادبی مشاهده کرد. این انعکاس بیشتر متأثر از شخصیت عبرت آموز اوست. او در متون دینی به عنوان شخصیتی سرکش و طغیانگر در تقابل با موسی(ع) حضور یافته است. اما حضور او در متون ادبی تنها به این ویژگی او ختم نمی شود و ما با ابعاد مختلف شخصیت و زندگی او در آثار ادبی مواجه هستیم. در این پژوهش کوشیده ایم تا حد امکان، با استفاده از منابع درجه اول سیمای قارون را در متون دینی، تفاسیر و تاریخ بررسی کنیم. در بخش بعدی این پایان نامه که هدف اصلی این پژوهش است به شناسایی ابعاد سیمای قارون در متون ادبی منظوم و منثور تا قرن هشتم پرداخته ایم.
سمیه دشتی منظر سلطانی
مولوی یکی از بزرگترین و برجسته ترین عرفا و شعرای ایران است که در آثار خود به مسئله اخلاق و چگونگی پرورش صفات نیکو در خویش و رسیدن به تعالی و کمال پرداخته است. از جمله مسائل اخلاقی که مولانا انسان ها را به آن دعوت می نماید، ایثار و فداکاری است. می توان ایثار را از نظر مولانا در مثنوی معنوی و فیه ما فیه به دو بخش تقسیم نمود : 1. ایثار انسان نسبت به خدا و در راه او که به وسیله جهاد با نفس و فنای در حق نمود پیدا می کند. 2. ایثار انسان ها نسبت به یکدیگر که شامل زکات، صدقه، انفاق، هدیه و ... می شود. مولانا آدمی را به ایثار و نیکی نسبت به یکدیگر فرامی خواند و او را از نتایج نیکوی آن آگاه می سازد. همچنین وی انسان را به جهاد با نفس و پیکار با صفات مذموم و در نتیجه آن فنای در حق دعوت می نماید که از بالاترین درجات سیر و سلوک است. می توان گفت ایثار و آثار روحی و روانی آن در وجود آدمی و نتایج فردی و اجتماعی اش از نظر مولوی با دیدگاه علم روان شناسی نوین قابل مقایسه است و نقاط مشترکی با یکدیگر دارند. از آنجایی که ایثار از زیر مجموعه های علم اخلاق است و در اثر مبارزه با نفس و شهوت ایجاد می شود؛ و چون مولانا یکی از بهترین و ارزنده ترین شاعران عارف است در این تحقیق ایثار از نظر علم اخلاق و عرفان بررسی می شود. همچنین به دلیل آنکه مولوی در آفرینش آثار خود به قرآن و حدیث نگاه ویژه ای داشته و از این دو بسیار مدد جسته است؛ دیدگاه قرآن و احادیث پیامبر اکرم (ص) و روایات ائمه اطهار (ع) جستجو می شود. و در پایان، موانع ایثار که سبب جلوگیری از این عمل حسنه می شود، از نظر مولانا بررسی می شود و آن موانع شامل مال و دنیا دوستی، بخل و حرص می شود که مولوی انسان ها را به ترک این صفات مذموم دعوت می نماید و آثار سوء و علت پیدایش آنها را بیان می دارد. کلید واژه : ایثار، مثنوی معنوی، فیه ما فیه، انسان، اخلاق.
فاطمه بوستانی فرد منظر سلطانی
چکیده فانتزی از مهمترین و پرکاربردترین قالبهای ادبی داستان های کودکان و نوجوانان در عصر حاضر است. قالبی که به نویسنده امکان می دهد با خلق فضای خیال انگیز، رمزآلود، هراس آور ، جادویی و تخیلی مخاطب را درگیر تجارب خارق العاده و شگفت انگیز کند تا علاوه بر لذّت و خوشی به تعریف جدیدی از جهان هستی برسد. از جمله ویژگی های کتاب های کودکان این است که به عنوان وسیله های مناسب برای رشد تخیل از آنان استفاده می شود. با توجه به خصوصیات ذهنی کودکان و رغبت های خاص آن ها در گروههای سنی مختلف می توان نتیجه گرفت که آنها اغلب به دنیایی تخیلی و داستان هایی تخیلی علاقه خاصی دارند. وقتی داستان شروع می شود کم کم موضوع و حوادث داستان آشکار می شود و شخصیتها مطابق افکار و احساسات خود ایفای نقش می کنند. داستان کودک بدوی این امکان را می دهد که تا حدی خود را در تجربیات شخصیت های داستان سهیم بداند و به تخیل بپردازد. تخیل و خیال در این متون نباید پیچیده و دشوار باشد. چرا که کودک از تفکر و ذهنی ساده برخوردار است. درونمایه و موضوع در داستانهای کودکان باید آنان را در درک عمیق خود، همذات پنداری با شخصیتهای داستان و چگونگی مواجهه با مشکلات آن یاری رساند. عناصر «بن مایه»، «درونمایه» و «موضوع» و نقش و کارآیی آنها در ادبیات جایگاه ویژهای دارد. این کارایی در ادبیات کودکان و نوجوانان نیز از زوایای مختلف قابل بررسی است و سبب نقد و تحلیل بهتر اثر می شود. بررسی و تحلیل بن مایه، درونمایه و موضوع در داستان های فانتزی تألیفی برای گروههای سنی کودک و نوجوان که در فاصله سالهای 1381تا1390 از سوی شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان آثار خوب برای آنها معرفی شده اند. میزان موفقیت نویسندگان در این زمینه بررسی شده است. به نظر می رسد گونه فانتزی از نوع جانوری؛ گروه سنی الف و ب – ب و ج ؛ درونمایه روانشناختی و اجتماعی؛ موضوعات دوستی و کمک، هویت، مرگ و زندگی؛ و بنمایه استفاده از الگوهای ادبی کهن و حیوانات و اشیاء سخنگو پرکاربردترین عنوان ها در داستان های فانتزی این دوره را به خود اختصاص داده اند. احمدرضا احمدی، شکوه قاسم نیا، فریبا کلهر، سوسن طاقدیس، سرور کتبی از نویسندگان برجسته این دوره هستند. واژه های کلیدی: فانتزی , ادبیات کودکان , داستان , بن مایه , درونمایه
صبرعلی محمدی عصمت خویینی
زبان یک پدیده? اجتماعی است و همگام با تحوّلات اجتماع بشری دچار تحوّل می شود تا با صورت تغییریافته? جامعه منطبق شود و پاسخگوی نیازهای تازه باشد. تولد واژگان جدید و متروک شدن برخی واژگان از اصول مسلّم تحوّلات زبانی است.زبان فارسی به جهت ساختارترکیبی برای آفرینش واژگان نو از شیوه های مرکب سازی استفاده می کند .امّا تاریخ تحوّلات آن نشان داده که این زبان در ساخت فعل به عنوان یکی از اقسام واژه کمتر موفق بوده است؛ لذا، ضروری به نظر می رسد که راههای مختلف برای گسترش این حوزه از زبان بررسی شود تا برغنای ذخایر واژگان این زبان افزوده گردد.یکی از این راها استفاده از ذخایر واژگانی فعلی کهن و الگوبرداری از ساخت های کهن فعلی است. عطار در قرن ششم ازانواع مختلف ساختارهای فعلی(ساده،پیشوندی، مرکب، پیشوندی مرکب، عبارت فعلی وگروه فعلی)برای غنا بخشیدن به آثارخود بهره برده است.با گذشت زمان تغییر و تحولاتی دربعضی ازساختارها صورت گرفته است.به عنوان مثال برخی از فعل های ساده ( چخیدن، نیوشیدن و...) دیگردر زبان علمی امروز به کارنمی رود و دیگربا وجوداینکه افعال لازم یک شخصه درآثارعطاربه کار نرفته است امروزه استفاده از این نوع ساختار فعلی گسترش یافته است. به نظر می رسد عطار در استفاده از ساختارهای عبارت فعلی واصطلاحات کنایی در حوزه? عرفان وسیروسلوک نو آوری کرده است که شاعران پس عطار از این روش وی تأثیر پذیرفته اند.
امیر درواری حکیمه دبیران
ناصرخسرو از بزرگترین شاعران زبان فارسی است که با شیوه متمایز خود در شاعری، جایگاهی ویژه در تاریخ ادبیات فارسی یافته است. در میان آثار فارسی منظوم به جا مانده از شاعران اسماعیلی، پس از دیوان ناصرخسرو، دیوان نویافته قائمیات- اثرمحمود کاتب- از مهمترین این آثار است. با اینکه هر یک از این دو دیوان متعلّق به شاخه ای متفاوت از مذهب اسماعیلی و دو دوره مختلف از دوران حیات آن هستند، امّا هر دوی آنها به نحوی دارای نقش سیاسی و اجتماعی برای این مذهب بوده اند. یعنی آنکه این آثار منظوم وظیفه یک رسانه را برای اهداف سیاسی و اجتماعی مذهب اسماعیلی بر دوش داشته اند. از این رو دو اثر مذکور در ابعاد مختلف با هم قابل مقایسه اند. یکی از مباحث قابل توجه در این گونه آثار موسیقی شعر آنهاست. با مقایسه موسیقایی این دو اثر متوجه تفاوت های بسیاری در جلوه های مختلف موسیقی شعر آنها می شویم. بیشتر تفاوت ها در موسیقی بیرونی آنهاست. در دیوان ناصرخسرو اوزان کوتاه و ناهموارجایگاهی خاص دارند، حال آنکه در دیوان قائمیات بیشتر اشعار در اوزانی بلند و روان سروده شده اند. بیشترین همانندی دو شاعر نیز توجه ویژه آنها به موسیقی کناری شعر است؛ ناصرخسرو از راه غنی ساختن قوافی و شاعر دیوان قائمیات با آوردن ردیف های اسمی و طولانی. در موسیقی درونی نیز دو دیوان تفاوت ها و همانندی هایی دارند، اما اهمیت موسیقی درونی و همچنین موسیقی معنوی در این آثار به اهمیت دو جنبه دیگر موسیقی شعر نیست. این تحقیق فارغ از اینکه نشان دهنده تفاوت های موسیقایی در دو اثر مذکور است، به نقش اساسی موسیقی شعر برای انتقال معانی در آنها اشاره دارد. هر یک از دو شاعر مورد نظر با به کار گیری نظام موسیقایی خاص خود دو چهره متفاوت از خویش به نمایش می گذارند. قطعا وضعیت استقرار مذهب اسماعیلی در حوزه اجتماعی عصر دو شاعر بر انتخاب این نظام موثر بوده است. موسیقی شعر ناصرخسرو ترسیم کننده مردیست تنها و رانده شده که در صدد اثبات حقانیت خویش است و در پس موسیقی شعر دیوان قائمیات نیز می توان مردی را یافت که با طیب خاطر شعر می سراید و از ایام کامروایی سخن می گوید.
سمانه نعمتی منظر سلطانی
این پژوهش درباره تجلّی مفاهیم واصلاحات دینی درشاهنامه است. دراین پایان نامه مفاهیمی همچون ایزد، یزدان، خداپرستی، ادیان مختلف به همراه مفاهیم واصطلاحات مرتبط باآن ادیان و...بررسی شده است،تا به این وسیله مشخص شود توجه وعلاقه فردوسی به مفاهیم دینی، چرا و به چه میزان بوده است. درآغاز باید بیان کردکه فردوسی به مفاهیم دینی وادیان مختلف محترمانه نگریسته وبه هیچ کدام دروغ نبسته است. پژوهش حاضردر5 فصل تنظیم شده است: فصل اول:(آفریدگار)شامل؛ ایزدویزدان، یکتاپرستی ودینداری، دعا و نیایش، یادخدا درهنگام جلوس شاهان، سرآغازنامه ها با حمدالهی، توکل وامید، خدا فریادرس است،شکرگزاری،آغاز کار با نام خدا، آوردن نام خدا به هنگام دیدن شگفتی، داشتن بیم از خداوند و.... فصل دوم:(ادیان وپیامبران(الهی وغیرالهی))شامل؛ اسلام، بت پرستی، برهمایی، زرتشتی، مانویت،آیین مزدک، مسیحیت، یهودیت ومسایل مربوط به این ادیان و نیزپیامبران الهی وغیرالهی چون حضرت محمد، ابراهیم، اسماعیل،خضر، زرتشت، عیسی، مانی، مزدک و.... فصل سوم:(احکام وعبادات واصطلاحات دینی)شامل؛ پارسا،اماکن مقدس عبادی، تأثیرقرآن و حدیث برشاهنامه، سحر، روزه، شایست ها، ناشایست ها، معاد و جهان دیگر، نماز و زیرمجموعه های این موارد. فصل چهارم:(آیین ها، باورها واعتقادات)شامل؛ ازدواج، امدادغیبی، پاداش، پیشگویی، جادو، خواب ورویا، دیو، سوگند،سیمرغ، فرّ، مکافات، تقدیرو... فصل پنجم:(فرشتگان و جنیان)شامل؛ فرشته، جنّ، ابلیس، اهریمن، جبرییل، سروش، اسرافیل، هاروت و ماروت و عزراییل. و درپایان نیز به نتیجه گیری این پژوهش پرداخته می شود.
حمید فسائی حکیمه دبیران
منازل و مقامات از جمله موضوعاتی است که در عرفان اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در بیشتر آثار عرفا، این موضوع در بابی مستقل و یا به طور ضمنی مورد بحث قرار گرفته است. برخی از ایشان راه رسیدن به وصال حق و کمال انسانی را عبور از این منازل می دانند. سابقه این روش به مکاتب عرفانی قبل از اسلام باز می گردد، چرا که حرکت منزل به منزل پیش از آن در مکاتب عرفانی هند و چین وجود داشته است. عرفا در معرفی و تعداد منازل اختلاف نظر دارند و هر کدام بر اساس ذوق خود روشی را برگزیده اند. یکی از آثاری که بدین روش انسان را از مقامات عرفانی سیر می دهد تا به خود شناسی و به تبع آن شناخت پروردگار برسد منطق الطیر عطار نیشابوری است. عطار در این کتاب، هفت وادی را پیش روی سالک قرار می دهد تا با عبور از آنها سالک به کمال انسانیت و قرب الهی که غایت مراد و منتهای آرزوی وی است نائل آید. در این پژوهش پیشینه و سابقه منازل و مقامات تا زمان عطار و همچنین میزان و نحوه استفاده او از این عنوان بررسی می گردد.
لیلا مجید حبیبی عراقی حکیمه دبیران
در این پژوهش به خوانش و بررسی چهار اثر برگزیده تعلیمی از متون داستانی کلاسیک فارسی؛ کلیله و دمنه، مثنوی معنوی، گلستان، بوستان در جهت همخوانی آنها با ویژگیهای و اهداف داستاهای فکری در برنامه فلسفه برای کودکان پرداخته شد. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای و قیاسی استفاده شده است و با ذکر مقدمه ای در باب غنای داستانی گنجینه ادبیات فارسی و بررسی ویژگهای اساسی داستانهای فلسفی طبق اصول مطرح شده توسط سردمدارن این جریان: متیو لیپمن، فیلیپ کم وآن مارگارت شارپ، چهار معیار اصلی برای داستانهای فلسفی تدوین شد به این قرار: 1.محتوای فلسفی، 2.مهارتهای فکری، 3.کندوکاو پذیری 4.شیوه پایان بندی. بر اساس این چهار معیار اساسی حدود 98 داستان متناسب با اهداف برنامه فلسفه برای کودکان گزینش شد. نتیجه حاصل از این بررسی نشان داد در متون داستانی مذکور داستانهایی متناسب با اهداف داستانهای فلسفی یافت میشوند که حداقل یک مفهوم فلسفی را در برداشته باشند و به لحاظ سایر ویژگی ها (مهارتهای فکری، کندوکاو پذیری شیوه پایان بندی) بر حسب شاخصهای مدون در متن، در حد متوسط با اهداف داستانهای فلسفی تناسب دارند.
شهریار مشکین دائم هشی منظر سلطانی
سنایی نخستین شاعری است که شعرهایی سروده¬است که جز در قلمرو عرفان معنای دیگری ندارد؛ یعنی هدف و قصد گویندة آن¬ها تصوّف است و به¬ویژه جهان¬بینی تصوّف را در آثار خود شکل¬بخشیده¬است. هیچ اندیشه¬ای از اندیشه¬های مرکزی عالم تصوّف وجود¬ندارد که رگه¬هایی از آن در شعر سنایی – به¬خصوص در حدیقه – انعکاس¬نیافته¬باشد و از این حیث، حدیقة سنایی را که نقطة شروع مثنوی¬های تعلیمی– عرفانی فارسی است، دایره المعارف تصوّف نامیده¬اند. این پژوهش سعی در شناخت این حکیم الهی از طریق بررسی اندیشه¬های عرفانی وی در حدیقه دارد. در فصل چهارم رساله، فرهنگ موضوعی حدیقه شامل همة موضوعات اعمّ از عرفانی و غیرِ آن نیز ارائه¬شده¬است که ازجمله کارهایی است که تا امروز انجام¬نشده¬است. نتایج به¬دست¬آمده ازین تحقیق، جایگاه سنایی را به¬عنوان شاعری دوران¬ساز در میان نوابغ بی¬همتای عالم ادب و عرفان: عطّار و مولوی مشخّص¬می-کند و نشان¬می¬دهد که سنایی با واردکردنِ تجارب عرفانی و روحانی عارفان و زاهدانِ پیش از خود که به¬صورت منثور در آثاری چون اللّمع، قوت¬القلوب، رسالة قشیریّه و احیاء علوم-الدّین عرضه¬شده¬بود، حال و هوای تازه¬ای را در ساختار سنّتی و ازپیش¬شناخته¬شده و تجربه¬شدة شعر فارسی دمیده¬است.
اکرم عنبر مرتضی میرهاشمی
چکیده ندارد.
منظر سلطانی عبدالحسین زرین کوب
در این تحقیق ابتدا کوشش شده است تعریفی نسبتا جامع از تذکره و تاریخ ادبیات و تفاوت آن دو ذکر شود و برای تدوین و تالیف تاریخ ادبیات طرحی پیشنهاد گردد. تاریخ ادبیات نویسی به مفهوم امروزی همراه با سایر تحولات ادبی تحت تاثیر تحقیقات مستشرقان از 1285 ش . (مشروطه) به بعد در ایران شروع شده است و چون تا سال 1332 ش . مرحله ای از کمال خود را پشت سرگذاشته است ، این دوره مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است . برای دستیابی به نتیجه مطلوب دوره مذکور به 5 دهه تقسیم شده و در هر دهه، پس از تبیین وضع آن دوره، مهمترین آثار پدیده آمده در این زمینه نقد و بررسی شده و محاسن و معایب هر یک ذکر و در پایان نتیجه گیری شده است ، در نهایت نتیجه کلی تحقیقات بیان گردیده است . پژوهش حاضر نشان می دهد که تاریخ ادبیات نویسی ابتدا - از 1285 تا 1294 ش . - به صورت شکل تکامل یافته تذکره ها آشکار شده است با این تفاوت ارزنده تحلیلی و انتقادی در آغاز و پرهیز از کلی گویی از امتیارات چشمگیر آن است که تاریخ ادبیات فارسی تالیف محمدحسین فروغی در ابتدای این دهه، نمونه بارز آن است . پس از آن، در دهه دوم - از 1295 تا 1304 ش . - عباس اقبال آشتیانی در سال 1302 ش . تاریخ ادبیات خود را بر مبنای بررسی آغاز ظهور نثر فارسی پس از اسلام به صورت تحقیقی تالیف کرده است . در دهه سوم - از 1305 تا 1314 ش . - تحقیقات ادبی شکوفا شده که جنبه اقتصادی و تحلیلی آنها از خصوصیات آثار این دهه است ، ضمن آنکه از جهت فراگیری مطالب نیز این تحقیقات از دوره های پیش کاملتر هستند، گستردگی مباحث ، توجه به نظم و نثر - بر خلاف ابتدای دوره - بررسی ادبیات پیش از اسلام ایران، بیان تاثیر اوضاع اجتماعی و سیاسی بر ادبیات و ... از امتیازات آن اثار است ، حتی تذکره نویسی هم با شیوه انتقادی و به دور از تعابیر مبالغه آمیز، در این دوره رواج می یابد. از تالیفات ماندگار این دهه، سخن و سخنوران از استاد فروزانفر است که همچنان مرجع محققان ادبی است نا گفته نماند که اوج تاثیر مستشرقان در این دوره نمایان است . در دهه چهارم - 1315 تا 1324 ش . - تحقیقات در زمینه مذکور، اندکی کاهش می یابد، اما توجه خاص به نثر و بررسی تحلیلی و انتقادی آن نمایان است ، سبک شناسی نثر فارسی از محمدتقی بهار اثر ارزنده این دوره است ، بخشی از آثار دهه چهاردم و بیشتر آثار دهه پنجم - از 1325 تا 1332 ش . - برای دبیرستانها تالیف شده اند و تا حد زیادی موضوع و مباحث آنها همانند آثار دهه پیش است که البته از حیث روش تحقیق و تالیف شده اند و تا حد زیادی موضوع و مباحث آنها همانند آثار دهه پیش است که البته از حیث روش تحقیق و تالیف به پای آن آثار نمی رسند. به طور کلی در دهه های مورد بررسی محققان ادبی استادان دانشگاه بوده اند و انگیزه اصلی آنان در تالیف تاریخ ادبیات تهیه متون درسی برای دانشجویان دانشگاهها بوده است . در پایان طرحی پیشنهادی برای تالیف تاریخ ادبیات بر مبنای هدف ، موضوع، روش تحقیق و اشتمال، ارائه شده و درباره جزئیات هر یک مطالب لازم به تفصیل بیان شده است .