نام پژوهشگر: عباس نعمتی
مهدی یادگاری عباس فهیمی فر
یکی از قالبهای برنامه سازی تلویزیون تله فیلم است ورویکرد سازمان به این نوع قالب روبه افزایش می باشد.و متاسفانه این تولید انبوه باعث افت شدید کیفیت این نوع برنامه شده است. در این پژوهش دلایل این افت کیفیت بررسی می شود بر اساس سوابق کاری افراد مصاحبه شده اعم ازافرادی که دارای تجربه تلویزیونی می باشند و افرادی که به هردلیلی دارای اثر تلویزیونی نمی باشند این افراد در صنف های مختلف کارگردانی ، تهیه کنندگی ، سناریست و منتقد اتنخاب شده و با توجه به دید گاهها و دلایل آنها واز طرفی با تحلیل و بررسی تمام آثار تولید شده در سال 86 ( 97 فیلم )و تهیه نمودارها بر اساس کیفیت آثار و عوامل فنی آنها وقیاس نظرات مصاحبه شده و تبدیل اطلاعات کیفی آثار تولید شده سال 86 به نمودارها و جداول کمی بصورت تحلیلی و علت و معلولی در نهایت به یک سری نتایج دسترسی پیدا کردیم. مزایاومحدودیتهای تولید انبوه تله فیلم در تلویزیون از این قرارند.مهمترین مزیت ،جذب جوانان مستعد و فارغ التحصیلان دانشگاهی هنر و ایجاد حس رقابت و میدان دادن به تجربه های نو می باشدو عمده محدودیتها را می توان به طولانی بودن فرآیند و زمان تصویب ،پایین بودن قیمت فیلمنامه ، سنتی بودن شیوه برآورد ها ، خرید فیلمهای تلویزیونی خارج از سازمان ، فقدان سیستم نظام تولید انبوه ، نبودن مدیر فیلمهای تلویزیونی در شبکه ها و عدم توجه به ظرفیت واقعی تولید اشاره کرد. کلیدواژه ها : تله فیلم، آسیب شناسی ، تولید.
عباس نعمتی احمد علی حیدری
در این رساله به نظریه ی هابز و لاک درباره ی رابطه ی کلیسا و دولت در چهارچوب فلسفه ی آنها پرداخته می شود، به این هدف که نخست نشان داده شود که نظریه پردازی درباره رابطه کلیسا و دولت، خود یک امر فلسفی یا دست کم بخشی از فعالیت فلسفی آن فیلسوفان به شمار می آید، دوم اینکه علل اختلاف در نظریه پردازی این دو علی رغم نزدیکی برخی مبادی فلسفی و تشابه وضعیت سیاسی و تاریخی نشان داده شود، و سوم امکانی برای سنجش و ارزیابی نظریه آنها فراهم شود، بدین طریق که مبانی فلسفی نظریه ی هر یک از آنها آنگاه که باهم مقایسه شود دارای انسجام می باشند یا خیر. بنابراین در فصل نخست، با طرح نظریه ی هابز در خواهیم یافت که آن نظریه ی بر پایه ی یک یگانه انگاری ماده باورانه استوار شده است. با بررسی روش هابز مبانی و پیامدهای آن و کاربست آن در تبیین سیاست و دین خواهیم دید که چه نسبتی میان روش هابز و یگانه انگاری ماده باورانه او وجود دارد و چرا در نظریه ی او دولت بر کلیسا چیره می شود و سپس به ارزیابی روش هابز و توان تبیین گرش در رابطه با تبیین زندگی انسان می پردازیم تا امکانی برای نقد و ارزیابی نظریه ی وی فراهم آوریم. در فصل دوم، به نظریه ی لاک خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که چگونه لاک بر پایه ی نظریه ی تساهل، رابطه ی کلیسا و دولت را صورتبندی می کند و سپس بیان خواهیم داشت که نظریه ی تساهل لاک بر چهار بنیاد فلسفی که ما آنها را در این جا، بنیادهای هستی شناختی (دوگانه انگاری هستی انسان)، معرفت شناختی (محدودیت های معرفتی)، دینی (دین اختیاری و فردی) و سیاسی (دولت با حدود حاکمیت محدود) می نامیم، استوار شده است. با توجه به بررسی این بنیادها از سویی علل اختلاف آن دو فیلسوف را نشان خواهیم داد و از سوی دیگر با مقایسه این بنیادها با هم نشان خواهیم داد که آنها به عنوان عناصر نظریه ی تساهل با هم در تناقض می باشند. در پایان در بخش نتیجه گیری در پرتو بررسی های انجام یافته در نظریه ی هابز و لاک در چهارچوب مبانی فلسفی آنها، به این نتیجه خواهیم رسید که هر دو نظریه فاقد انسجام می باشند و ناپذیرفتنی هستند.