نام پژوهشگر: عبدالطیف قلی زاده
زهرا نقی زاده اصل اسماعیل درددی پور
در دهه های اخیر به منظور ارزیابی فسفر قابل استفاده گیاه در خاک روش های متعددی پیشنهاد شده است، اگر چه کاربرد این مواد در خاک هایی که خواص فیزیکی و شیمیایی مشابه دارند نتایج قابل قبولی را به دست می دهد اما در مورد خاک هایی که در آنها پ هاش، کربنات کلسیم، ماده آلی، اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن و آلومینیوم و سایر خواص متفاوت است قابل تعمیم نیست و این به خصوص در مورد خاک های ایران کاملا صدق می کند. علاوه بر این آگاهی از تغییرات شکلهای فسفر برای درک رفتار فسفر در خاکها ضروری است. لذا اهداف تحقیق حاضر شامل 1) تعیین بهترین عصاره گیر و سطح بحرانی آن در خاکهای جنوب گرگان رود و 2) تعیین شکل های مختلف فسفر، فراوانی و شکل غالب آنها در خاکهای غالب جنوب گرگان رود بودند. با توجه به خصوصیاتی از قبیل ph، درصد آهک و مقدار فسفر قابل جذب تعداد 20 نمونه از خاک های زیر کشت گندم در استان گلستان انتخاب گردید. فسفر خاک توسط عصاره گیرهای بی کربنات سدیم 5/0 مولار، بی کربنات آمونیوم- دی تی پی آ، بی کربنات سدیم- دی تی پی آ و کلرید کلسیم 01/0 مولار اندازه گیری شد. همچنین خاک های مورد نظر (20 نوع خاک) در آزمایش گلخانه ای با سه تکرار و سه سطح کود فسفر با منبع فسفات دی پتاسیم (0 (t1)، 11/11 (t2) و 22/22 (t3) میلی گرم در گلدان معادل 0، 50 و 100 کیلوگرم فسفر در هکتار) زیر کشت گندم قرار گرفتند. همچنین 100 کیلو گرم در هکتار کود ازت از منبع اوره در دو نوبت به گلدان ها اضافه شد. پس از گذشت دو ماه برداشت اندام های هوایی گیاه به صورت کف بر انجام و وزن خشک گیاهان، غلظت و جذب فسفر در اندامهای هوایی گیاه اندازه گیری شد. علاوه براین حد بحرانی فسفر به روش تصویری کیت و نلسون تعین شد. همچنین اشکال مختلف فسفر قبل و بعد از کشت در خاک های مورد مطالعه به روش عصاره گیری متوالی جیانگ و گو اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که توانایی عصاره گیرهای مختلف در استخراج فسفر را به ترتیب زیر بود: اولسن < بی کربنات سدیم – دی تی پی آ < بی کربنات آمونیوم – دی تی پی آ < کلرید کلسیم. معادله های رگرسیونی و روابط میان فسفر عصاره گیری شده توسط روش های مختلف نشان داد بین روش ها همبستگی معنی داری وجود داشت و ضریب تبین بین فسفر عصاره گیری شده با روش های اولسن و بی کربنات سدیم – دی تی پی آ، اولسن و بی کربنات آمونیوم – دی تی پی آ و بی کربنات سدیم – دی تی پی آ و بی کربنات آمونیوم – دی تی پی آ به ترتیب **91/0، **85/0 و **82/0 بود. هم فسفر قابل جذب و هم دی کلسیم فسفات همبستگی منفی و معنی داری با بعضی از ویژگیهای خاک مثل ph، ece، درصد رس و کربنات کلسیم معادل داشتند که همگی در سطح یک درصد معنی دار بودند، اما همبستگی بین ماده آلی با فسفر قابل جذب و دی کلسیم فسفات مثبت بود (p=0.01). علاوه بر این بین فسفر قابل جذب و شکل های دی کلسیم فسفات، اکتا کلسیم فسفات و فسفر پیوندی با اکسیدهای آلومینیوم نیز همبستگی معنی داری در سطح آماری یک درصد وجود داشت. همچنین شکل اکتا کلسیم فسفات با ph (در سطح پنج درصد) و با آهک (در سطح یک درصد) همبستگی منفی و با درصد شن و ماده آلی همبستگی مثبت داشت (p=0.05). به طور کلی توزیع اشکال مختلف فسفر در خاک های مورد مطالعه به صورت فسفر پیوندی با آپاتایت > اکسیدهای آلومینیوم > اکتا کلسیم فسفات > اکسیدهای آهن > دی کلسیم فسفات > فسفر محبوس در اکسیدهای آهن. تجزیه واریانس نشان داد که اثر کشت گیاه گندم بر تمامی اشکال فسفر خاک به جز فسفر محبوس در اکسیدهای آهن معنی دار بود. علاوه بر این مقایسه میانگین ها با آزمون دانکن در سطح احتمال 5 درصد نشان داد که از 20 خاک مورد مطالعه، فقط در چهار نمونه خاک ماده خشک گندم در تیمار t3 به طور معنی داری نسبت به تیمارهای t1 و t2 افزایش یافت. همچنین جذب فسفر توسط اندام های هوایی گندم در تیمار t3 به طور معنی داری بیشتر از تیمارهای t1 و t2 بود. به طوری که میانگین جذب فسفر در تیمار t2 نسبت به t1 191 درصد و در تیمار t3 نسبت به t2 و 80 درصد افزایش یافت.علاوه بر این حد بحرانی فسفر قابل جذب در این خاک ها به روش اولسن بر اساس روش تصویری کیت و نلسون 07/12 میلی گرم بر کیلوگرم تعین گردید.
ماهره سمندر عبدالطیف قلی زاده
گوگرد چهارمین عنصر مهم برای گیاهان و جزء ساختمان اسیدهای آمینه سیستئین و متیونین می باشد و نقش بسیار مهمی در درصد روغن و پروتئین گیاهان دانه روغنی دارد. هدف این طرح، بررسی اثرات سطوح مختلف کودی آمونیوم سولفات و روش کوددهی بر درصد روغن و درصد جذب گوگرد در کلزا بود. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. تیمار ها شامل 3 فاکتور: فاکتور اول منطقه در دو سطح (دهنه و صوفیان)، فاکتور دوم روش کوددهی در دو سطح (نواری و پخش) و فاکتور سوم سطح کودی در 6 سطح (100-80-60-40-20-0 کیلوگرم گوگرد در هکتار) از منبع سولفات آمونیوم بود. پارامترهای اندازه گیری شده شامل درصد روغن و درصد جذب گوگرد برگی کلزا (در دو مرحله روزت و گلدهی) بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر ساده سطح کود سولفات آمونیوم بر درصد جذب گوگرد برگی و درصد روغن در سطح 1% معنی دار شد. مقایسات میانگین داده ها نشان داد بالاترین درصد روغن کلزا در منطقه دهنه و با روش کوددهی نواری در سطح 40 کیلوگرم گوگرد در هکتار به دست آمد، بالاترین درصد جذب گوگرد در هر دو منطقه دهنه و صوفیان و با هر دو روش کوددهی، در سطح 100 کیلوگرم گوگرد در هکتار به دست آمد.