نام پژوهشگر: ایوب مرادی
ایوب مرادی مهدی قمشی
رسوبگذاری در مخازن سدها امری اجتناب ناپذیر میباشد که آثار سوء آن در کاهش عمر مفید مخزن و تاسیسات سد بر کسی پوشیده نیست . رسوبگذاری در دریاچه پشت سد سبب کاهش تدریجی حجم دریاچه و در نتیجه کاهش عمر مفید آن میگردد. بنابراین بررسی هر چه بیشتر عوامل رسوب گذاری در مخازن و جنبه های مختلف آن لازم می باشد. از مهمترین عوامل رسوب گذاری در سدها جریان های غلیظ یا کدر می باشند که در تعریفی ساده جریان غلیظ به جریانی گفته می شود که سیالی درون سیال دیگر با چگالی متفاوت حرکت کند. عامل حرکت این گونه جریان ها اثر نیروی ثقل بر اختلاف چگالی می باشد. جریان های غلیظ در سدها بیشتر از نوع زیرگذر بوده و دارای سه بخش رأس، بدنه و نقطه غوطه وری می باشند. از پدیده های موجود در این نوع جریان ها، اختلاط یا ورود سیال پیرامون به درون جریان غلیظ می باشدکه بر اثر اختلاف فشار بین دو سیال و وجود تنش برشی در مرز مشترک دو سیال حاصل می گردد. یکی از پارامترهای بسیار موثر در تغییر هیدرولیک جریان غلیظ، تغییرات مقطع رودخانه در مخازن سدها می باشد بر این اساس در مطالعه حاضر به بررسی آزمایشگاهی کشش آب توسط جریان غلیظ در مقاطع همگرا غلیظ پرداخته شده است. علاوه بر این پروفیل های سرعت در بدنه جریان نیز مورد مطالعه قرار گرفته اند. آزمایشات با سه دبی (58/0 ،98/0 و28/1 لیتر بر ثانیه) و سه شیب (009/0، 0125/0و016/0) و سه غلظت ( 10،16و25گرم در لیتر) در فلومی شیب پذیر با سه زاویه همگرایی(16،8و25 درجه ) با استفاده از محلول آب و نمک به عنوان ماده غلیظ انجام پذیرفت که مجموعاً 81 آزمایش می باشند، در آزمایشگاه مدل های فیزیکی دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران صورت گرفت. اندازه گیری شامل سرعت در بدنه می باشد. وسیله اندازه گیری مورد استفاده سرعت سنج آکوستیک (dop2000) جهت اندازه گیری پروفیل های سرعت در بدنه جریان غلیظ و همچنین ec سنج برای اندازه گیری دما و ec جهت کنترل آزمایشات استفاده گردید. در بررسی پروفیل های سرعت در بدنه جریان غلیظ در مقاطع همگرا مشاهده گردید با افزایش شیب، دبی و غلظت سرعت بدنه افزایش می یابد و با افزایش زاویه همگرایی از مقدار سرعت کاسته می شود. به طور کلی نتایج نشان می دهند که با افزایش پارامترهای شیب و دبی وکاهش غلظت شدت اختلاط در مقاطع همگرا افزایش می یابد. جهت برآورد شدت اختلاط در بدنه جریان غلیظ در مقاطع همگرا بر اساس عدد ریچاردسون با استفاده از داده های آزمایشگاهی حاصل از این تحقیق روابطی استخراج گردید. در نهایت سعی شد تا با توجه روابط استخراج شده توسط سایر محققین که برای مقطع ثابت ارائه شده بود رابطه ای برای مقاطع همگرا و ثابت بدست آید که در برگیرنده شدت اختلاط در مقاطع ثابت( به ازای )و مقاطع همگرا باشد.
مهدی رمضان پور بابک ربیعی
ساختار ژنتیکی 31 جمعیت بابونه جمعآوری شده از مناطق مختلف ایران، با استفاده از پانزده ترکیب مختلف از نشانگرهای aflp که تعداد 237 نوار چندشکل تولید کردند، مورد ارزیابی قرار گرفت. از بین نشانگرهای مورد استفاده، نشانگر e41-m62 با 25 بیشترین و نشانگر e39-m93 با 11 نوار کمترین تعداد نوار چندشکل را ایجاد نمودند. علاوه بر آن، نشانگر e35-m93 و e40-m62 به ترتیب با تولید 15 و 17 نوار 100 درصد چندشکل بودند. برآورد تعداد آلل های مشاهده شده از 84/1 تا 2 به ترتیب برای نشانگرهای e35-m61 و e35-m93 و e40-m62 و تعداد آلل های موثر از 28/1 تا 68/1 به ترتیب برای نشانگرهای e41-m60 و e35-m61 متغیر بود. محاسبه تنوع ژنی نی و شاخص شانون نیز نشان داد که نشانگرهای e41-m60 با 2/0 و 34/0 به ترتیب کمترین تنوع ژنی نی و شاخص شانون را داشت، در حالی که بیشترین مقدار تنوع ژنی نی و شاخص شانون برای نشانگر e35-m93 به دست آمد. محتوی اطلاعات چندشکلی نشانگرها بین 37/0 تا 48/0 و نسبت چندگانه موثر بین 1/10 تا 6/19 متغیر بود. شاخص نشانگری از 4/4 تا 4/9 به ترتیب برای نشانگرهای e39-m42 و e40-m62 برآورد شد. تجزیه به مختصات اصلی نشان داد که دو مولفه اول مجموعا توانستند تنها 51/25 درصد از واریانس کل را توجیه نمایند که نشان دهنده ی توزیع مناسب نشانگرها در کل ژنوم بابونه برای تعیین تنوع بین جمعیت ها بود. تجزیه خوشه ای به روش upgma با استفاده از ضریب تطابق ساده نیز 31 جمعیت مورد مطالعه در دو گروه اصلی قرار داد که به ترتیب شامل پانزده و شانزده جمعیت بودند. تمامی نمونه های گروه اول از دو جنس matricaria و anthemis بودند که به غیر از دو نمونه anthemis sp-2 و anthemis sp-3 (به ترتیب از منطقه رستم آباد و امام زاده هاشم)، سایر نمونه ها از بانک ژن موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع یا شرکت پاکان بذر اصفهان تهیه شدند. در مقابل، تمامی نمونه های گروه دوم از سه جنس anthemis، tanacetum و tripelurospermum بودند که تمامی نمونه های جمع آوری شده از مناطق مختلف استان گیلان به همراه چهار جمعیت ارومیه، رودبار، یزد و رقم مجاری که همگی از بانک ژن تهیه شده و از جنس anthemis بودند، در این گروه قرار گرفتند. هم چنین تجزیه خوشه ای برای جمعیت های دو جنس ماتریکاریا و آنتمیس و دو گونه بابونه کبیر و بابونه کاذب به روش upgma با استفاده از ضریب تطابق ساده به طور جداگانه انجام گرفت. در ضمن هیچ تطابقی بین گروه بندی مولکولی حاصل و مناطق جغرافیایی نمونه ها مشاهده نشد.
سحر صلواتی کیومرث محمدی
قبل از استفاده از منبع، آگاهی از قابلیت و توان آن ضروریست تا سیاستگزاری و برنامه ریزی براساس توان منبع و به صورت پایدار انجام شود. پهنه بندی و ارزیابی توان زیست محیطی، فرآیندی برای تنظیم رابطه انسان با طبیعت و رفع تعارض بین کاربری های ممکن برای رسیدن به توسعه پایدار تلقی می گردد. در این تحقیق پهنه بندی و برنامه ریزی توسعه گردشگری جنگل (مطالعه موردی: منطقه اورامان) صورت پذیرفت. مرحله نخست با شناسایی منابع اکولوژیکی و اقتصادی - اجتماعی منجر به تهیه نقشه های منابع شد، سپس با تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده ها طی رویکرد ارزیابی چند معیاره با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی ahp و روش دلفی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی gis نقشه مناطق مستعد برای توسعه گردشگری جنگل تهیه شد. با استفاده از نقشه مطلوبیت منطقه از نظر توسعه برنامه ریزی گردشگری جنگل به 5 طبقه تقسیم شد. طبقه اول که بیشترین اولویت را دارد 46/16% از منطقه را به خود اختصاص می دهد و به ترتیب طبقه دوم 58/24%، طبقه سوم 60/21%، طبقه چهارم 40/17%، طبقه پنجم 96/22% از منطقه را شامل می-شوند. مناطق را از نظر توسعه گردشگری برای تفرج متمرکز و گسترده طرح ریزی گردید که 79/1% از منطقه به تفرج متمرکز طبقه2، 54/12% به تفرج گسترده طبقه1، 32/35% به تفرج گسترده طبقه2 و 02/53% به نامناسب اختصاص یافت. در مرحله نهایی با دخالت دادن شبکه جاده و ایجاد بافر 200 متری وضعیت جاده های موجود در منطقه مورد بررسی قرار گرفت به طوری که مشخص گردید که شبکه جاده فعلی موجود در منطقه دارای توان پوششی مناسب می باشد و در مناطقی که دارای قابلیت توسعه گردشگری می باشند وضعیت دسترسی مناسب است و می توان براساس طرح ریزی گردشگری جنگل شبکه جاده موجود در منطقه را بررسی کرد. به طوری که در این مطالعه طول کل جاده اصلی و فرعی موجود در منطقه 03/91 کیلومتر مشخص گردید، و از این مقدار در مناطق دارای تفرج متمرکز طبقه2، تفرج گسترده طبقه1 و تفرج گسترده طبقه2 به ترتیب 26/4، 09/23، 05/30 کیلومتر جاده اصلی و فرعی وجود دارد.
مرتضی مسعودی گزی حسن پوربابایی
این مطالعه با هدف تأثیر تغییرات ارتفاع از سطح دریا بر جوامع گیاهی آوندی در ارتفاعات میان¬بند کردکوی در استان گلستان صورت گرفته است. به همین منظور منطقه مورد مطالعه با توجه به دامنه ارتفاعی مورد نظر (1700-500 متر ارتفاع از سطح دریا) به شش طبقه ارتفاعی تقسیم شد. فواصل بین طبقات ارتفاعی 200 متر از هم در نظر گرفته شد. برای هر طبقه ارتفاعی 8 قطعه نمونه و در مجموع 48 قطعه نمونه در نظر گرفته شد. قطعات نمونه در عرصه به منظور پراکنش بهتر بصورت تصادفی منظم پیاده شدند. سپس نوع گونه¬ها بررسی شدند و چیرگی- وفور برای گونه¬های درختی (در قطعات نمونه 10آری) و علفی (در قطعات نمونه 100 متر مربعی) با معیار براون- بلانکه برآورد شد. از داخل قطعات نمونه برداشت شده تعداد 60 گونه گیاهی متعلق به 37 خانواده و 55 جنس شناسایی گردید. بررسی شکل زیستی گیاهان به روش رانکایر نشان داد که همی کریپتوفیت¬ها با 43 درصد (26گونه) و کریپتوفیت ها با 22 درصد (13) گونه، اشکال رویشی غالب منطقه را تشکیل می¬دهند. از نظر کوروتیپ گونه¬های گیاهی، براساس روش زهری، بیشترین غنای گونه¬ای (40 درصد، 24 گونه) به ناحیه رویشی اروپا- سیبری تعلق دارد. طبقه بندی پوشش گیاهی منطقه براساس آنالیز دوطرفه گونه¬های شاخص انجام گرفت. جوامع گیاهی شناخته شده با شاخص اهمیت گونه ارزش گذاری و نامگذاری شدند. براساس نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل-های جامعه شناسی گیاهی، 5 جامعه راش- سیکلامن، راش- کارکس، راش- سرخس نر و راش- گالیوم در منطقه مورد مطالعه تشخیص داده شد که جامعه راش- سرخس نر در دو طبقه ارتفاعی ظاهر شد. بررسی شاخص¬های تنوع گونه¬های گیاهی و عوامل توپوگرافی بین گروهها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و مقایسات چند دامنه توکی انجام گرفت. نتایج نشان داد که از نظر شاخص¬های تنوع زیستی و عوامل توپوگرافی تفاوت معنی¬دار آماری وجود دارد و در بین عوامل توپوگرافی، ارتفاع از سطح دریا تنها ویژگی تغییرپذیر بین گروهها بود. بررسی مدل توزیع فراوانی گونه¬ها نشان داد که فراوانی در لایه¬های درختی و علفی، هردو از مدل نرمال لگاریتمی پیروی می¬کنند.
ایوب مرادی عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر باهدف بررسیاثربخشیمشاورهگروهیمبتنیبرشیوهتحلیلارتباطمتقابلبرن(ta)برسازگاریشغلیوتعهدسازمانی انجام شد. روش تحقیق به صورت نیمه تجربی میدانی باپیش آزمون و پس آزمونو گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت پتروشیمی بیستون است که درسال 1392 بهکاراشتغالداشتند که با استفادهازروشنمونه گیریتصادفیساده 30 نفرانتخابوبه طورتصادفیدردوگروهآزمایش (15 نفر)وگواه(15 نفر) گماردهشدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه سازگاری شغلی پورکبیریان (1386) و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر (1997) است. اطلاعات تحقیق با استفاده از نرم افزار spss و با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره (ancova) و چندمتغیره(mancova) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط محاوره ای (ta) بر سازگاری شغلی و تعهد سازمانی تأثیر مثبت معنی داریداشتهاست (05/0?p) و (01/0?p). کلیدواژه ها: تحلیل ارتباط محاوره ای، سازگاری شغلی، تعهد سازمانی.
ایوب مرادی علی نجفی نژاد
تغییر در سیاست و نوع استفاده از عرصه های طبیعی کشور مشکلی است که از گذشته های دور گریبان گیر کشورهای در حال توسعه و به ویژه ایران شده است. شیوه های بهره برداری اراضی، تخریب مناطق جنگلی و مرتعی، رهاسازی اراضی و توسعه مناطق مسکونی از جمله عواملی هستند که بر شدت جریان، شدت فرسایش و تولید رسوب منطقه اثر می گذارند. به همین دلیل آگاهی از میزان اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی دبی و بار معلق یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. در مطالعه حاضر برای بررسی این اثرات از مدل نیمه توزیعی swat در آبخیز گالیکش استان گلستان (از زیر حوضه-های گرگان رود) به مساحت تقریبی 39 هزار هکتار برای شبیه سازی، واسنجی و اعتبار سنجی و در نهایت بهینه سازی پارامترهای موثر بر دبی و بار معلق در یک دوره 27 ساله مورد استفاده قرار گرفته است. برای تولید نقشه های کاربری اراضی از سه دوره تصویر ماهواره لندست در سال های 1987، 2000 و 2013 برای استفاده شد. در این مطالعه از روش sufi2 برای واسنجی و اعتبار سنجی مدل استفاده شد. معیار ناش- ساتکلیف (ns) به عنوان تابع هدف برای دبی و بار معلق در مرحله واسنجی (1990-2007) به ترتیب 63/0 و 61/0 به دست آمد که با توجه به دامنه های تفسیری مورد استفاده در تحقیقات گذشته، قابل قبول ارزیابی شد. برای بررسی اثر تغییرات کاربری اراضی بر میزان رواناب و رسوب تمام ورودی های مدل به غیر از کاربری اراضی ثابت فرض شد و نتایج نشان داد که تغییرات کاربری اراضی از سال 1987 تا 2013 موجب افزایش رواناب سطحی به میزان 40/1 میلی متر و افزایش غلظت رسوب به میزان 2 تن در هکتار در سال شده است. همچنین با در نظر گرفتن 3 سناریوی کاربری اراضی در گرایش های مثبت، حد واسط و منفی، مشخص گردید که با مدیریت رو به بهبود کاربری در گرایش مثبت میزان رواناب و رسوب به ترتیب 77/4 میلی متر و 64/5 تن در هکتار کاهش و در گرایش منفی با حرکت به سوی قهقرا میزان رواناب و رسوب منطقه به ترتیب 19/4 میلی متر و 1/9 تن در هکتار در سال افزایش می یابد. لذا مدیریت اراضی برای جلوگیری از روند تخریب و افزایش رواناب و رسوب و همچنین جلوگیری از کاهش حجم آب زیرزمینی بسیار ضروری به نظر می رسد.
ایوب مرادی محمد حسن حسن زاده نیری
چکیده ندارد.
ایوب مرادی حسین عقیقی
چکیده ندارد.
ایوب مرادی حسن دیانت نژاد
در این پژوهش رویشهای تالاب امیرکلایه واقع در بخش شمال لاهیجان و با فاصله 2 کیلومتری از جنوب دریای خزر، مورد بررسی قرار گرفت . در این منطقه 74 گونه گیاهی از تالاب و اطراف آن جمع آوری و شناسایی شد. جوامع گیاهی منطقه بر اساس مکتب براون بلانکه (braun - blanquet) با استفاده از برنامه رایانه ای آنافیتو (anaphyto) تعیین گردیدند. در این برنامه بریا تجزیه و تحلیل داده های جامعه شناسی گیاهی از دو روش تجزیه و تحلیل داده های جامعه شناسی گیاهی از دو روش تجزیه و تحلیل ارتباطهای عاملی (analyse factorielle des correspondance) و رده بندی سلسله مراتب بالا رونده (classification assendent hierarchique) استفاده می شود. بر این اساس 15 جامعه گیاهی تشخیص داده شد. بررسی زیستگاه هر یک از جوامع گیاهی نشان می دهد که عمق آب ، بار مواد غذایی (eutrophy) و پناهگاه (shelter) نقش مهمی در پراکنش این واحدهای رویشی دارند. رویدادشناسی و شکل زندگی و رشد آنها مورد بررسی قرار گرفت . نتایج نشان می دهد که از میان 48 گونه گیاهی موجود در محدود حفاظت شده تالاب ، 22/9 درصد غوطه ور، 10/4 درصد شناور و 66/7 درصد برآمده از آب هستند. نقشه رویش گیاهی تالاب امیرکلایه با استفاده از عکسهای هوایی سیاه و سفید به مقیاس 1:6500 و 1:20000 و نقشه های جای نگاری 1:5000 و برداشتهای چهره شناختی به روش den hartog, kuchler و segal در مقیاس 1:5000 با ترکیبی از علایم و رنگ ترسیم شد.