نام پژوهشگر: ژیلا امیرخانی
محدثه فلاحی ژاله فاضل
مقدمه : دیستوشی یکی از مشکلات شایع در زایمانها بوده و دارای عوارض بسیار مهم برای مادران از جمله مورتالیتی مادران بخصوص در کشورهای درحال توسعه می باشد. شیوع دیستوشی در حدود 8% از زایمانها تخمین زده می شود. نظر به تأثیر زایمان سخت بر روی نتایج بارداری و به منظور تعیین عوامل مستعد کننده آن، در این مطالعه به بررسی اثر فاصله گذاری بین حاملگی ها و بروز دیستوشی زایمانی در زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستانهای شهر تهران طی یک دوره 10 ساله پرداختیم.مواد و روشها: در این مطالعه که از نوع تحلیلی-مقطعی میباشد 210 نفر از زنان باردار مراجعه کننده جهت زایمان به بیمارستانهای شهر تهران طی سالهای 88-78 انتخاب شدند. زایمانهای صورت گرفته در دو گروه 105 نفری شامل زایمانهای طبیعی و زایمانهای همراه با دیستوشی مورد بررسی قرار گرفتند. تشخیص دیستوشی در زنان بر اساس معیارهای icd-9-cm داده شد. در تمامی زنان، فاصله بین بارداری ها بصورت تاریخ زایمان فعلی تا تاریخ زایمان قبلی منهای سن بارداری فعلی محاسبه شد و در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.آنالیز داده ها توسط نرم افزار آماریspss 16 صورت گرفت. نتایج : در گروه با زایمان طبیعی فاصله بین زایمانها در 13 مورد کمتر از 2 سال، در 28 مورد بین 2 تا 4 سال، در 22 مورد بین 4 تا 6 سال، در 17 مورد بین 6 تا 8 سال، در 11 مورد بین 8 تا 10 سال و در 14 مورد بیش از 10 سال و در گروه با زایمان همراه با دیستوشی در 13 مورد کمتر از 2 سال، در 17 مورد بین 2 تا 4 سال، در 19 مورد بین 4 تا 6 سال، در 18 مورد بین 6 تا 8 سال، در 20 مورد بین 8 تا 10 سال و در 18 مورد بیش از 10 سال بود.بدین ترتیب مشخص شد که فاصله گذاری بین زایمانی 4-2 ساله در گروه با زایمان طبیعی و 10-8 ساله در گروه با زایمان سخت از بیشترین شیوع برخوردار بودند.بحث: با استناد بر یافته های حاصل از این مطالعه، اینگونه استنباط می گردد که با افزایش فاصله گذاری بین بارداری ها، احتمال بروز دیستوشی زایمانی نیز افزایش می یابدوفاصله بین بارداریها بر دیستوشی تأثیر معنا دار دارد )001/0>p). از آنجایی که مطالعات مختلف فراوانی و عوامل مستعد کننده متفاوتی را گزارش نمودند و با توجه به این که تشخیص اختلالات زایمانی یکی از مهم ترین راه های کاهش مرگ و میر مادری و جنینی است، لذا می توان از نتایج این پژوهش در پیش بینی یک زایمان غیرطبیعی سود جست و جهت کاهش ابتلا به زایمان سخت و عوارض آن برنامه ریزی نمود.
فریما قناعت ژیلا امیرخانی
مقدمه : مصرف فلوکستین با اثر بر روی سیتوکروم p450 و ایجاد تاثیراتی بر آنزیمهای مربوطه منجر به اختلال در عملکرد هورمون استروژن و به هم خوردن نظم قاعدگی در زنان می گردد. لذا با توجه به اهمیت این موضوع، در این مطالعه به بررسی اثر مصرف فلوکستین در ایجاد اختلالات نظم قاعدگی در زنان پرداختیم.مواد و روشها: در این مطالعه که از نوع تحلیلی-مقطعی میباشد 200 نفر از زنان مراجعه کننده به بیمارستانهای تابعه دانشگاه آزاد اسلامی تهران طی سالهای 89-88 در دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند. گروه اول (مورد) شامل زنانی بودند که طی حداقل 3 ماه اخیر از داروی فلوکستین بصورت روزانه با دوز 20 ، 40 یا 80 میلی گرم استفاده کرده بودند و گروه دوم بعنوان گروه کنترل سابقه ای از مصرف فلوکستین طی 3 ماه اخیر نداشتند. میزان ابتلا به اختلالات نظم قاعدگی در زنان دو گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. داده ها توسط نرم افزار آماریspss 16 صورت گرفت. نتایج : در گروه زنان مصرف کننده فلوکستین 85 نفر دارای قاعدگی منظم و 15 نفر دارای قاعدگی نامنظم و در گروه کنترل 93 نفر دارای قاعدگی منظم و 7 نفر مبتلا به اختلال در نظم قاعدگی بودند که اختلاف آماری معنی داری با p=0.001 میان دو گروه در این زمینه وجود داشت.نتیجه گیری: مصرف فلوکستین منجر به افزایش میزان بروز اختلالات نظم قاعدگی در زنان در مقایسه با گروه کنترل شده که میزان بروز آن با افزایش دوز مصرفی دارو، افزایش می یابد.
نگین عطار رکسانا دارابی
مقدمه: ناهنجاری های مادرزادی یکی از مهمترین اختلالاتی هستند که نیازمند شناسایی زودرس بویژه در اوایل بارداری می باشند. آزمون های مورد استفاده در این زمینه afp، hcg و استریول هستند که در مجموع به آنها triple test گفته می شود. به منظور افزایش حساسیت، امروزه از آزمون quadruple که تلفیقی از سه آزمون مذکور بعلاوه سنجش سطح اینهیبین a می باشد، استفاده می شود. از آنجاییکه تاکنون در خانم های ایرانی، مطالعه ای در این زمینه انجام نشده،بر آن شدیم تا در این مطالعه به بررسی فراوانی کوادرپل تست های غیرطبیعی در زنان باردار مراجعه کننده به آزمایشگاه نیلو در بهار 1389 بپردازیم. روش مطالعه: در این مطالعه، 2592 نفر مراجعه کننده به آزمایشگاه نیلو جهت انجام کوادرپل تست در طی بهار 1389 وارد شدند. بیماران مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتیجه در چک لیست ثبت شد. آنالیز اطلاعات توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: طبق آزمون anova، ارتباط معنی داری بین سن با نتایج آزمون bhcg و inhibin a وجود داشته است . (05/0> p) طبق آزمون anova، ارتباط معنی داری بین گراوید با نتایج آزمون های چهارگانه وجود نداشته است . (05/0> p)اما ارتباط معنی داری بین عوارض بارداری با کلیه نتایج آزمون های چهارگانه وجود داشته است. همچنین هرچه تعداد مارکرهای غیرطبیعی بیشتر باشد ارتباط قویتری با پیامدهای نامطلوب بارداری پیدا میکند. (05/0> p) بحث و نتیجه گیری:طبق بررسی انجام شده در این تحقیق 14 نوزاد مبتلا به سندرم داون وجود داشت که حدود 40% آنها مادران زیر 35 سال داشتند.در جمعیت مورد مطالعه ما شیوع سندرم داون 1:200 بدست آمد ،16% از افراد ریسک مثبت کاذب و یک نفر ریسک منفی کاذب داشت. نسبت افرادی که با t21 risk مثبت دچار سندرم داون شدند1:27 می باشد. صرفنظر از وجود مارکرهای غیرطبیعی، هر فرد با t21 risk>1:250 کاندید آمنیوسنتز می باشد که از این 14 نفر،13 نفر t21 غیرطبیعی داشتند و یک نفر هم مارکرهای غیرطبیعی داشت، یعنی با توجه به عدد t21 به تنهایی تست های چهارگانه 93% قدرت تشخیص دارد.
لیلا کریمی ژیلا امیرخانی
چکیده ندارد.