نام پژوهشگر: محمد علی شریفی

تاثیر جهانی شدن بر قومیت گرایی )مطالعه موردی کردستان عراق 1991- 2008 (
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1389
  محمد علی شریفی   سعید وثوقی

چکیده: جهانی شدن یکی از مباحث مهم و جنجال برانگیز در دنیای معاصر است که متفکران و اندیشمندان برداشتهای متفاوتی از آن ارائه کرده اند. عده ای آن را پدیده ای با محوریت کشورهای غربی دانسته همچون غربی سازی ، فاعل آن را دنیای غرب می دانند. برخی جهانی شدن را روند مدرنیزاسیون خوانده اند و بعضی آن را پدیده ای پسامدرن و کاملا متمایز از دوره مدرن به شمار آورده اند. بعضی هم با توجه به گستردگی ابعاد جهانی شدن ، فشردگی جهان، افزایش وابستگی و درهم تنیدگی جهان، ادغام جنبه های اقتصادی در گستره ای جهانی و پهناور تر شدن گستره تاثیر گذاری و تاثیر پذیری کنش های اجتماعی به تبیین این پدیده پرداخته اند. در پژوهش حاضر تاثیر جهانی شدن بر قومیت گرایی مطالعه موردی کردستان عراق مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش جهانی شدن نه به عنوان یک وضعیت یا پروژه بلکه چونان فرایندی تدریجی و پایدار توصیف شده است که از گذشته ای دور یا نزدیک آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد، با این تفاوت که هر چه بر عمر آن افزوده می شود، شتاب و گستره آن هم بسیار افزایش می یابد در نظر گرفته شده است. در این پژوهش با بهره گیری از نظریات گیدنز و رابرتسون نحوه تاثیر گذاری جهانی شدن بر قومیت ها بررسی شده است .محور مطالعه حاضر تاثیرات ناشی از جهانی شدن بر قومیت گرایی در مورد کردستان عراق بعد از سال 1990، مخصوصا بعد از سالهای پس از جنگ سرد و جنگ اول خلیج فارس است. این پایان نامه دو هدف اصلی را دنبال می کند: 1-تبیین تاثیر جهانی شدن بر قومییت گرایی 2-تبیین قومییت گرایی در کردستان عراق با توجه به پدیده جهانی شدن نوع تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده است و با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای و با استفاده از مقالات و کتب و منابع اینترنت می باشد. در نهایت تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، نتایج ذیل را به همراه داشته است: 1- مسئله گرایشات سیاسی محلی گرا در کردستان عراق و وفاداری کردهای عراق به آداب و سنن خود، پدیده ای طبیعی وما قبل مدرن است، اما سیاسی شدن این وفاداری ها و بسیج گروهای کرد عراقی برای کسب خودمختاری و یا استقللال، یک پدیده مدرن است و در قرن بیستم ریشه دارد. 2- جهانی شدن کارکردی دو گانه دارد، یعنی در عین حال که موجب اتحاد و نزدیکی بیشتر بین هویت های مشترک می گردد، واگرایی و به جستجوی هویت متمایز رفتن را در میان جوامع افزایش می دهد. به عبارت دیگر نمی توان از جهانی شدن و یکپارچگی جهانی سخن گفت و از سوی دیگر هم نمی توان مطلقا با رویکردی تدافعی و جانبدارانه تاثیر حهانی شدن بر گسترش محلی گرایی و خاص گرایی رای داد.، بلکه جهان امروز صحنه همزیستی این دو گفتمان است. 3- جهانی شدن و به خصوص در قالب ماهواره و تلویزیون تاثیر عمیقی بر هویت سیاسی کردستان عراق داشته است و مسئله کردهای عراق را به موضوعی آشکار و واقعیتی عینی در جهان تبدیل نمود. رسانه ها نقش بسیار گسترده ای در نشان دادن رنج کردهای عراق بازی کردند و در نتیجه تهییج افکار عمومی جهان آمریکا ، سازمان ملل و دیگر کشورهای اروپایی مجبور به مداخله در امور عراق شده و منطقه پرواز ممنوع را در شمال عراق ایجاد نمودند که در نهایت زمینه ساز خودمختاری کردهای این منطقه گردید. 4-جنگ دوم خلیج فارس و حمله آمریکا و متحدانش به عراق در مارس 2003 که منجر به سقوط صدام حسین و تحول سیاسی در عراق شد، موقعیت کردها را نه تنها در شمال عراق بلکه در سطح دولت ملی بهبود بخشید. آنها توانستند پست ریاست جمهوری و وزارتخانه های عمده دولت عراق را به دست بگیرند و بر فرایند های سیاسی و شکل گیری نظام سیاسی جدید عراق تاثیر بگذارند. 5-جهانی شدن و فرایند های فرا ملی، فضای سیاسی منطقه را تغییر داده و عنصر هویت کردی را در سراسر کردستان عراق به شدت قومی کرده است و به دنبال آن پروژه های ملی گرایانه کردها نیز تحول پیدا کرده و با مفاهیمی چون دموکراسی، حقوق بشر، خودگردانی پیوند خورده است، و به دنبال تشکیل حکومت خود گردان کردها در شمال عراق فعالیت های فرهنگی و ارزش های کردی در تمام منطقه توسعه پیدا کرده است. کلید واژه ها: جهانی شدن، قومیت، هویت، هویت قومی، کردستان عراق

توسعه روشهای تصمیم گیری چند معیاره مکانی برای تعیین کاربری و پوشش مطلوب سرزمین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1389
  محمد کریمی   محمد علی شریفی

تخصیص کاربری، یکی از اجزای اصلی برنامه ریزی فضایی محسوب می شود که بخش عمده ای از تحقیقات را در این رابطه به خود اختصاص داده است. تاثیر پویای عوامل مختلف محیطی، اقتصادی و اجتماعی در مقیاسهای مختلف مکانی و زمانی، فرایند تخصیص کاربری را به یک فرایند پیچیده تبدیل نموده است. هدف از انجام این تحقیق، توسعه و پیاده سازی روشی جدید جهت مدلسازی تخصیص انواع کاربری به صورت همزمان در سطح منطقه ای می باشد. روش توسعه داده شده در این تحقیق شامل سه مدل اصلی 1) ارزیابی یکپارچه تناسب اراضی، 2) محاسبه تقاضای مورد نیاز و 3) تخصیص کاربری ها می باشد. در مدل اول با استفاده از تلفیق فاکتورهای موثر محیطی، اقتصادی و اجتماعی، شامل توان اکولوژیکی، دسترسی، همسایگی و محدودیتها، تناسب نسبی هر عرصه از سرزمین برای کاربریهای مختلف تعیین می گردد. در مدل دوم، با استفاده از روندها و سناریوهای مطرح، مساحت موردنیاز انواع کاربریها به تفکیک واحد تقاضا محاسبه می گردد. در نهایت، در مدل سوم، با استفاده از میزان تناسب، تقاضا، کاربری و پوشش موجود و قوانین تغییر کاربری، تخصیص کاربری در هر عرصه از سرزمین انجام می گردد. در این تحقیق، فرایند تخصیص کاربری با استفاده از پیاده سازی و توسعه مجموعه ای از روشها و مدلها در محیط سیستم اطلاعات مکانی مدلسازی گردید که در این خصوص می توان به پیاده سازی مدل توان اکولوژیکی مخدوم، به عنوان یک مدل مبتنی بر منطق بولین، در یک سیستم استنتاجگر فازی، محاسبه دسترسی به مجموعه زیرساخت ها و مراکز عمده جمعیتی و صنعتی با استفاده از روابط تجربی موجود و آنالیز شبکه، توسعه روش اتوماسیون سلولی با استفاده از متغیرهای زبانی به منظور مدلسازی اثر همسایگی و تعامل میان کاربریها، بهبود روشهای تصمیم گیری چند معیاره جهت ارزیابی یکپارچه تناسب، به کارگیری رگرسیون آماری در محاسبه تقاضا با لحاظ شدن دو سیاست توزیع متمرکز و غیر متمرکز و در نهایت توسعه یک الگوریتم پیکسل مبنا با روند تدریجی جهت تخصیص کاربری مناسب اشاره نمود. در این تحقیق تست و ارزیابی فرایند با استفاده از داده های شهرستان برخوار و میمه واقع در استان اصفهان دوره های زمانی 1377-1365 و 1384-1377 انجام گرفت و با لحاظ نمودن سال 1384 به عنوان سال مبنا، فرایند تخصیص برای کاربری های سکونت گاه شهری، سکونت گاه روستایی، صنعت و کشاورزی در سالهای 1395 و 1400 مد نظر قرار گرفت. به منظور ارزیابی مدل توسعه داده شده، از ماتریس جدولی متقاطع، شاخصهای کاپا مبنا، شاخص سازگاری و روش تطابق موقعیت نزدیک استفاده گردید. نتایج ارزیابی نشان داد که شاخص سازگاری و روش عدم تطابق موقعیت نزدیک نسبت به شاخص های کاپا مبنا دارای انطباق بیشتری با واقعیت می باشد و مقادیر محاسبه شده برای شاخص های مذکور در این تحقیق نسبت به دقت مدلهای متداول موجود، دارای دقت مناسبی هستند. مقایسه کمی مساحت کاربری ها در پیاده سازی مدل مخدوم با دو منطق بولین و فازی نشان داد که در منطق فازی، نمایش و تحلیل تغییر تدریجی میزان توان اکولوژیکی هر عرصه از سرزمین واضح تر است. نتایج این تحقیق نشان داد که مدلسازی تعامل میان کاربریها در قالب متغیرهای زبانی ساده تر و راحت تر انجام می گیرد و نسبت به روشهای موجود دارای انطباق بیشتری با واقعیت می باشد. نتایج کمی پیاده سازی روش ارائه شده نشان داد که به کارگیری ساختار شعاعی دارای دقت بهتری از ساختار درختی و به کارگیری توام شاخص های تراکم محلی و فاکتور غنی شدگی به نسبت دارای نتایج دقیق تری از شاخص غنی شدگی به تنهایی می باشد. این امر نشان می دهد که با تعریف شاخص مکانی واقعی تر می توان دقت مدلسازی را بهبود بخشید. نتایج این تحقیق، برنامه ریزان و سیاستگذاران را در خصوص برنامه ریزی اسکان جمعیت و استقرار فعالیت ها در فضا کمک می نماید. لازم به توضیح است که در مدل توسعه داده شده، به منظور ساده سازی فرایند مواردی مانند اکتفا کردن مدلسازی تقاضا به افزایش مساحت کاربریها، مدلسازی تقاضا با استفاده از رگرسیون آماری و تخصیص انواع کاربریها به صورت کلاسهای کلی مد نظر قرار گرفت. مدلسازی همزمان افزایش و کاهش سطح بعضی از کاربری ها، تعیین و کالیبراسیون مساحت موردنیاز کاربریها با استفاده از شاخص های جمعیتی و اقتصادی، لحاظ نمودن تخصیص کاربریها در سطوح مختلف و تکمیل ارزیابی دقت نتایج مدلسازی با توجه به دقت و صحت داده های ورودی و دقت مراحل مختلف فرایند تخصیص کاربری از جمله مواردی می باشند که نیاز به مطالعات تکمیلی دارد.

پردازش داده های پتانسیلی ماهیانه ماهواره های grace جهت تعیین تغییرات پارامترهای میدان ثقل زمینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1389
  الهه مختاری   محمد علی شریفی

ماموریت ماهواره های دو قلو جاذبی grace از سال 2002، تغییرات زمانی میدان جاذبه زمین را در مقیاس جهانی زیر نظر گرفته است. فیلتر یا نرم کردن داده های grace یک کار ضروری در جهت کاهش سهم مولفه های طول موج کوتاه میدان جاذبه و در نتیجه دستیابی به سیگنال های قابل اعتماد جاذبی و متغیر در زمان می باشد. اپراتورهای میانگین گیری (فیلترها) به دو دسته عمده ریاضی و تصادفی تقسیم می شوند. فیلترهای ریاضی به شعاع میانگین گیری وابسته بوده و نیازی به اطلاعاتی در مورد ساختار سیگنال و نویز موجود در داده ندارند. در مقابل، اپراتورهای تصادفی که به آن ها فیلترهای بهینه نیز می گویند، از یکسری اطلاعات اضافی (مانند ساختار سیگنال مطلوب، برآوردی از نویز موجود در داده و ...) استفاده می کنند تا اینکه بهترین تصمیم در مورد تفکیک سیگنال و نویز صورت گیرد. در این پایان نامه، اپراتورهای میانگین گیری کامل و گوسین از نوع فیلترهای ریاضی و فیلتر بهینه وینر از نوع فیلترهای تصادفی استفاده شده است. یکی از ساده ترین راه های رویارویی با خطاهای موجود، برش دادن سری هارمونیک های کروی تا درجه خاص می باشد. این روش را میانگین گیری کامل می نامند. ضرایب وزن فیلتر گوسین با استفاده از رابطه بازگشتی جکلی محاسبه می شود. فیلتر وینر بر مبنای اعمال شرط مینیمم مجموع مربعات اختلاف های میان سیگنال های ورودی انتخابی و سیگنال های خروجی فیلتر شده متناظر طراحی شده است. ایجاد شرط مینیمم مجموع مربعات نیاز به اطلاعاتی در مورد توان طیفی سیگنال های هارمونیک جاذبی انتخابی و نویز موجود در آن ها دارد که از متوسط درجه توان طیفی داده های grace قابل استخراج هستند. نشان داده شده است که فیلتر بهینه وینر، فیلتر پایین گذری است که به طورکلی به فیلتر گوسین شبیه می باشد. همچنین، ضرایب وزن مربوط به این سه فیلتر بر روی 55 ماه از داده های ماهیانه جاذبی grace اعمال شده و تغییرات کلی ذخیره آب درمنطقه ایران بر آورد شده است. نتایج حاصل با تغییرات کلی ذخیره آب به دست آمده از مدل هیدرولوژیکی gldas یعنی تغییرات پوشش برف به علاوه رطوبت خاک به همراه تغییرات سطح آب های زیرزمینی حاصل از داده های چاه های پیزومتری در سطح ایران، مقایسه شده است. نتیجه اینکه، استفاده از روش میانگین گیری کامل، روش مناسبی برای حذف خطاهای داده های grace نمی باشد. اگر چه، یکی از مزایای روش وینر در مقایسه با فیلتر گوسین طراحی فیلتر بهینه وینر بر اساس اطلاعات حاصل از اندازه گیری می باشد، نتایج نشان می دهند که تغییرات کلی سطح آب برآمده از داده های grace بعد از اعمال فیلتر گوسین، تطابق بهتری را با تغییرات کلی سطح آب برآمده از مشاهدات gldas به علاوه تغییرات سطح آب های زیرزمینی، به همراه دارد.

آنالیز گرادیان های جاذبی ماهواره هایgrace برای بازیابی میدان ثقل زمین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1389
  مهروز خادمی   محمد علی شریفی

بازیابی میدان جاذبه زمین در مقیاس جهانی به صورت ضرایب هارمونیک کروی با استفاده از مشاهدات ماهواره های اختصاصی ثقل سنجی، به روش های مختلفی صورت می گیرد. برای بازیابی از روش اندازه گیری شتاب و روش انتگرال انرژی استفاده شده است. در این دو روش، محاسبه بردار شتاب و سرعت ماهواره برای بازیابی میدان جاذبه با استفاده از روش های مشتق گیری عددی ضروری می باشد. روش های مشتق گیری نیوتن، اسپیلاین و تیلور و فوریه برای محاسبه مشتقات (بردار شتاب و سرعت) بکار گرفته شده اند. مشاهدات دینامیکی شبیه سازی شده ماهواره grace در میدان متأثر از مدل ژئوپتانسیلی egm96 مورد استفاده قرار گرفته اند و با استفاده از روش های مذکور ضرایب ژئوپتانسیلی تا درجه و مرتبه 70 بازیابی شده اند. همچنین تأثیر white noise و colored noise و نیز مشاهدات اشتباه نیز در روش های مشتق گیری بررسی شده اند. در نهایت نتایج به صورت اختلاف ارتفاعات ژئوئید و degree variance نسبت به ضرایب مدل egm96 نمایش داده شده اند. بهترین نتیجه در ارتباط با اختلاف ارتفاعات ژئوئید در ایران در بازیابی به روش شتاب مربوط به روش تیلور می باشد که ماکزیمم و مینیمم این اختلاف به ترتیب و متر می باشد. در روش انتگرال انرژی نیز بهترین نتیجه مربوط به روش نیوتن می باشد که ماکزیمم و مینیمم این اختلاف ارتفاع به ترتیب و سانتی متر می باشد. برای مشاهدات بدون نویز روش انتگرال انرژی نتایج دقیقتری را نسبت به روش شتاب با داشتن انحراف معیار کوچکتر داشته است. در بازیابی میدان جاذبه به روش شتاب روش اسپیلاین بیشترین دقت را نشان داد اما در روش انتگرال انرژی نتایج وابسته به نوع داده ها می باشد یعنی برای داده های آغشته به white noise روش نیوتن بیشترین دقت را داشته وبرای داده های بدون نویز و نیز داده های آغشته به colored noise روش تیلور بیشترین دقت را داشته اند. اما این شرایط برای outlier ها کاملاً متفاوت می باشد بدین معنا که در بازیابی به روش مشاهدات شتاب، روش تیلور بیشترین دقت را داشته و در روش انتگرال انرژی روش اسپیلاین.