نام پژوهشگر: مینا حسینی
مینا حسینی صالح قنادی
در این نوشتار بیان شد که قرآن از جذاب ترین شیوها به خصوص داستان برای بیان اهداف متعالی رسالتی، تربیتی و اجتماعی بهره گرفته است. قصص آن ویژگی هایی مانند واقعی و حقیقی بودن، پیام محوری و... دارند. این رساله داستان موسی و خضر را بررسی کرد، داستانی که تنها در قرآن آمده و در سایر کتب الهی ذکر نشده است و اسرار بسیاری از روابط پیچید? انسان ها با یکدیگر و جهان هستی و نیز افعال الهی با انسان به دور از مباحث انحرافی و غیر ضروری تحلیل نمود، زیرا داستان انبیاء ـ به ویژه این داستان که شبیه آن در مورد هیچ پیامبر دیگری دیده نمی شود ـ اوامر و قوانین الهی را به صورت ملموس روشن می کند، از این رو اهمیت توجه به آن را افزون می نماید. دیدار موسی و خضر که در عین کوتاهی اش، از قسمت های سرنوشت ساز زندگی موسی، آن پیامبر اولوا العزم بوده است و مانند سایر قصص از اسرائیلیات خالی نیست، اما با این وجود، ابعاد آموزنده ای دارد که با توجه به منابع معتبر کتب تفسیری و روایی و..، با دقت در رویکرد کلامی و تربیتی، در حدّ توان برخی از آنها تحلیل شد، به گونه ای که پاره ای از مباحث ساختگی نقد و بررسی گردید و به صورت مستقل و جامع با ساختاری جدید بدان نگریسته شد. روشن گشت که خضر پیامبری زنده است و مراد از زنده بودن او عمری طولانی داشتن است نه جاویدان؛ بنابراین حتی مهم ترین دلایل منکران حیات او قابل قبول نیست. رسال? حاضر ضمن بیان مراحل مختلف این داستان ـ از جستجو تا دیدار خضر و جدایی از اوـ، شبهاتی مطرح پیرامون آن را پاسخ داد، مانند نسیان موسی و یوشع و عدم تنافی آن با عصمت آنها، نفی استطاعت صبر از موسی، به وسیل? خضر، سرّ اعتراضات موسی بر افعال خضر و تفاوت علم و مأموریت آن دو، و شبهاتی در مورد افعال خضر و تأویل آنها. با دقت در سیر این داستان واضح شد مانند سایر قصه های قرآنی عبرت های فراوانی دارد که برخی از آنها بیان گردید مانند عبرت های اعتقادی، معرفتی در زمین? خداشناسی و راهنما شناسی، عبرت های اخلاقی و تربیتی برای فرد و اجتماع که از مهم ترین آنها آداب سیر و سلوک و استاد و شاگرد است. به امید آن که از کسانی باشیم که با رعایت عبرت های داستان، از نتایج سودمند آن در دنیا و آخرت بهره بریم. واژگان کلیدی: قصه، داستان، موسی، خضر، تبعیت، عصمت، قضاء و قدر، عبرت، تعلیم و تعلم.
مینا حسینی محمدرضا نوربالا
چکیده در این تحقیق انرژی برهم کنش بین مولکولی سامانه co-o2 با چندگانگی 3 بررسی شده است. ضمناً، با توجه به چندگانگی 3 سامانه مورد بررسی، لازم است از روش نظری qcisd(t) استفاده شود. لذا، محاسبات برای چند جهت گیری مختلف دو منومر نسبت به یکدیگر و با سطح نظری qcisd(t)/aug-cc-pvtz انجام شده است، برای این منظور شش حالت مختلف و 28 مقدار برای فاصله بین مونومرها با قدمهای 2/0 انگستروم بین ? 8/2 تا ? 10 اختیار شده است، همچنین طول دو مونومر ثابت فرض شده و در هر قدم بهینه شده است. منحنی های اصلاح نشده و اصلاح شده با سطح نظری qcisd(t)/aug-cc-pvtz در همه حالتها شکل متداول پتانسیل برهم کنش شامل بخش های دافعه ای وجاذبه ای را نشان می دهند که منجر به چاه پتانسیل می گردد. پارامترهای مربوط به منحنی های انرژی پتانسیل مانند عمق چاه پتانسیل de، موقعیت چاه پتانسیل re و پهنای آن در نیمه راه عمق ?r1/2 و همچنین قطر کره سخت مورد بررسی قرار گرفت. روش اصلاح از بالا به پایین (cp) برای حذف خطای بر هم نهی مجموعه پایه (bsse) برای تمام محاسبات به کار برده شد. با تصحیح cp، شکل منحنیهای انرژی پتانسیل برهمکنش و مقادیر مربوط به ?r1/2 و de بهطور قابل ملاحظه ای تغییر می کنند. در بخش بعدی این تحقیق، با روش qcisd(t)/aug-cc-pvtz سطوح انرژی پتانسیل بینمولکولی دقیقتری برای سامانه co-o2 محاسبه شده است. در محاسبه سطوح انرژی پتانسیل، طول پیوندی c-o و o-o آزاد گذاشته است تا در هر نقطه از فضای هندسهی مولکول بهینه شود، در این صورت دو منومر به بهترین حالت ممکن از نظر انرژی در فاصله مورد نظر کمپلکس قرار میگیرند. در جهتگیریهای مختلف دو منومر نسبت به یکدیگر، سطوح انرژی پتانسیل بینمولکولی اصلاح شده و اصلاح نشده محاسبه شدهاند و روند تغییرات عمق چاه پتانسیل de، موقعیت چاه پتانسیل re، پهنای آن در نیمه راه عمق ?r1/2 و قطر کره سخت منحنیهای پتانسیل مطالعه شده است. سطوح انرژی پتانسیل بینمولکولی بهدست آمده کاملاً به فاصله بینمولکولی r و جهتگیریهای مختلف دو منومر نسبت به یکدیگر بستگی دارند.
مینا حسینی محمود علایی طالقانی
شهر کرمانشاه با وسعتی معادل 100000 کیلومتر مربع در سطح یک دشت بین کوهی قرار گرفته است که پهنای آن به 10 کیلو متر و طول آن به بیش از 40 کیلو متر میرسد. جهت گیری شهر، شمالغربی –جنوب شرقی و تابع روند عمومی ناهمواریهای زاگرس است. هدف از این تحقیق، شناسایی فرایندهای مخاطره آمیز در محدوده شهر کرمانشاه است. همچنین شناسایی مناطقی که تحت تاثیر مخاطرات طبیعی همراه با نوع مخاطره در حال حاضر و در آینده مورد تهدید قرار خواهند گرفت. در راستای شناسایی مخاطرات طبیعی( ریزش، گسل، سیل و آبگرفتگی )، با اندازه گیری های میدانی و فرمول تجربی به سنجش و ارزیابی پرداخته شده است. سپس با استفاده از شاخص های اصلی توان محیطی، با تاکید بر پارامترهای ژئومورفواوژیک منطقه از روش تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس (topsis ) جهت اولویت بندی سیستم های ژئومورفیک منطقه استفاده شده است. طی این فرایند پس از تفکیک واحدهای ژئومورفیک منطقه(واحد کوهستانی شمالی و جنوبی ، دشت سر ، دشت هموار ، دشت فرسایشی ، دشت سیلابی و مئاندر) با استفاده از شاخص های اصلی ژئومورفیک در قالب 8 شاخص (ریزش ، گسل ، سیلاب ، آبگرفتگی ، شیب ، جنس خاک ، زمین شناسی و کاربری اراضی ) به اولویت بندی آنها جهت انتخاب واحد مناسب توسعه در شهر کرمانشاه پرداخته شد. نتایج نشان دادکه منطقه دشت آبرفتی(b2 ) دارای کمترین مقدار شاخص بدست آمده (349/0 ) اما نزدیک ترین اولویت جهت توسعه آتی شهر و منطقه آبراهه اصلی (d) دارای بیشترین مقدار شاخص بدست آمده (521/0) اما دورترین اولویت است. این اولویت ها با توجه به مقدار عددی شاخص های بدست آمده از مدل تاپسیس است. نسبت شاخص عددی منطقه b2)) در حدود دو برابر منطقه (d) است و این مقدار بیانگر فاصله معنی دار در تعیین اولویت توسعه آتی شهر می باشد که باید از دید مدیران شهری دور نماند. واژگان کلیدی : ژئومورفولوژی، کرمانشاه، توسعه کالبدی، مدل topsis-1-
مینا حسینی کیومرث فرحبخش
معنویت ازجمله عوامل مهم و تأثیرگذار بر بهزیستی روانی افراد است و به افراد برای مقابله با رویدادهای زندگی کمک می کند. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مولفه های معنوی بر بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با روش نمونه گیری داوطلبانه از طریق فراخوان، تعداد 20 نفر به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه آزمایش، 8 جلسه کلاس های آموزشی مولفه های معنوی(هدف و معنای زندگی، ارتباط با خدا و توکل) برگزار شد. برای سنجش بهزیستی روانی از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف(1989) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد و بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار مشاهده گردید(05/0>p، 89/21=f). شواهد به دست آمده در این پژوهش حاکی از آن است که آموزش مولفه های معنوی بر افزایش بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار موثر است. به همین جهت لازم است مولفه های معنوی به منظور بهبود سطح بهزیستی روانی زنان سرپرست خانوار مورد توجه قرار گیرند.
مینا حسینی علی حسین نجفی ابرندآبادی
چکیده ندارد.