نام پژوهشگر: محمد علی عباسیان چالشتری
حسین همت زاده محمد علی عباسیان چالشتری
علارغم اهمیت فضایل "عقلانی" (یا "معرفتی") در معرفت شناسی های افلاطون و ارسطو (از میان دیگر فیلسوفان)، بیشتر آثار اخیر در معرفت شناسی، متمایل به تمرکز بر روی سوالاتی از قبیل "معرفت چیست؟" و "چگونه فرد می تواند به آن دست یابد؟" می باشند. معرفت شناسان فضیلت گرا، این سوالات معروف را رها نمی کنند، بلکه به یک شیوه جدیدی – با تمرکز بر روی "فضایل عقلانی" و سپس با تمرکز بر روی "شخصیت فاعل عقلانی"- به آن مسائل می پردازند. آنها متفق القول اند در اینکه مفهوم فضیلت عقلانی، استحقاق داشتن نقش مهم و بنیادین در معرفت شناسی را داراست. با این حال، آنها پیرامون صفاتی که به عنوان فضایل عقلانی محسوب می شوند، منقسم شده اند. "وثاقت گرایان فضیلتی" فضیلت عقلانی را به عنوان (تقریباً) هر صفت موثق یا منجرشونده-صدق یک شخص درک می کنند. آنها به عنوان موارد نمونه ای فضیلت عقلانی چیزهایی از قبیل حافظه، درون نگری، ادراک حسی و دلیل را ذکر می کنند. در مقابل، "تکلیف گرایان فضیلتی" فضایل عقلانی را به عنوان اوصاف شخصیت عقلانی ممتاز – یا اوصاف یک عالِم یا محقّقِ موفق - درک می کنند، اوصافی از قبیل انصاف عقلی، ذهنیت باز و روشن، توجه عقلانی، کمال، شجاعت و ... . ما با توصیف مختصری از معرفت شناسی رایج آغاز خواهیم کرد، و سپس برخی از موضوعاتی که در معرفت شناسی فضیلت گرا مورد بحث قرار گرفته اند را به اختصار شرح خواهیم داد. برخی از این موضوعات، موضوعاتی هستند که بطور عام ذهن معرفت شناس را مشغول خود ساخته اند، در حالی که دیگر موضوعات بطور خاص از معرفت شناسی فضیلت گرا ناشی می شوند.
محمد رضا لطفی یزدی حمید رضا ضیایی
این پژوهش به بررسی مبانی فرا اخلاقی قاعده زرین می پردازد و تلاش می نماید که نشان دهد که این قاعده از طریق اصلی به نام کلیت پذیری دارای ریشه های فرا اخلاقی در معناشناختی ، شناخت شناسی و هستی شناسی اخلاق می باشد. حوزه این پژوهش بطور عام اخلاق شناسی و بطور خاص فرا اخلاق می باشد ، همچنین نوع پژوهش بنیادی می باشد. از یافته های پژوهش می توان به طور خلاصه به ریشه ی فرا اخلاقی قاعده ی زرین یعنی کلیت پذیری اشاره نمود ، همچنین در معناشناسی اخلاق می توان به تطابق و سازگاری بعضی از نظریات معناشناختی با کلیت پذیری اشاره کرد و در شناخت شناسی اخلاق نیز به موضوع مربوط به چالش شک گرایی با کلیت پذیری و در آخر نیز تضاد کلیت پذیری با نسبی گرایی و جدایی نیست گرایی با کلیت پذیری در هستی شناسی اخلاق اشاره نمود.