نام پژوهشگر: اسماعیل چنگیزی اردهایی
سجاد رحمانی فلاح اسماعیل چنگیزی اردهایی
انقلاب مشروطه نقطه ی عطفی در تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران بود که ساختار حکومت استبدادی را متحول نمود. برای نخستین بار مباحثی مانند حاکمیت قانون، حقوق ملّت، مشارکت عمومی و محدودکردن قدرت پادشاه در اندیشه های سیاسی روشنفکران ایران مطرح شد و از طرف دیگر ظلم، فساد، ناکارآمدی حکومت قاجار، نفوذ بیگانگان، دادن امتیازات مختلف به غربی ها مالیات های سنگین و گرانی موجب نارضایتی اجتماعی گردید. هم زمان با این مسائل اعزام دانشجویان به اروپا، انتشار روزنامه های مختلف و گسترش مدارس جدید موجب آگاهی بخشی مردم گردید و دریافتندکه علّت اصلی پیشرفت غرب و عقب ماندگی ایران را می توانند در حاکمیت قانون در غرب و نبود آن در ایران جست وجو کنند. این نارضایتی ها از سطح نخبگان جامعه فراتر رفت و موجب بیداری عمومی و نارضایتی اجتماعی گردید و همین نارضایتی های اجتماعی و اقتصادی ضرورت تغییرات اساسی در نظام حکومتی و به دنبال آن انقلاب را لازم و ضروری می کرد. در نتیجه نارضایتی های اجتماعی و اقتصادی در ارتباط باهم دو عامل مهم در انقلاب مشروطه محسوب می شوند و نقش به سزایی در وقوع آن داشتند.
حامد بهمنی اسماعیل چنگیزی اردهایی
چکیده: ابوالاعلی مودودی (1979–1903) هندی ـ پاکستانی و سید قطب (1966– 1906) مصری، از متفکران برجسته ی اسلامی در قرن بیستم میلادی هستند. این رهبران جنبش احیا طلبی اسلامی، ضمن نگارش آثاری متعدد و قابل توجه، در صدد استقرار نظام اسلامی مورد نظر خویش بوده اند. افکار و اندیشه های آن ها از مرزهای جوامع محل زندگی شان فراتر رفته و بر اندیشه های رجال و جنبش های سیاسی ـ اجتماعی گوناگون در جهان اسلام، تأثیر بسزایی داشته است. در این پژوهش، از میان ابعاد متعدد فکری این اندیشمندان، به بیان اندیشه های سیاسی هر کدام و تطبیق آن ها با همدیگر، بسنده شده است. در ابتدا به بررسی اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و فکری حاکم بر جوامع آن ها پرداخته و ضمن آن به کارنامه ی عملی ابوالاعلی مودودی، یعنی تأسیس حزب جماعت اسلامی، همراه با فراز و فرود آن و پیوستن سید قطب به جریان اخوان المسلمین مصر، اشاره شده است. ارزیابی پایانی این گفتمان غالب جهان اسلام ـ عمدتاً رایج در دنیای عرب ـ که خود به نحوی متأثر و گاه متفاوت از نسل اول اصلاحگران قرن نوزدهم بوده است، همراه با نقد برخی از مفاهیم تأثیرگذار آن، پایان بخش پژوهش حاضر خواهد بود.
زهرا امیرخانی اسماعیل چنگیزی اردهایی
چکیده مقام و منصب وزارت در ایران پیشینه طولانی دارد، عرب ها که قوم بدوی و بدون پیشینه دیوان سالاری و مقام وزارت بودند، به تقلید از ایران عصر ساسانی برای اداره ی بهتر حکومت خود از مقام وزیر و نهاد وزارت استفاده کردند و ایرانیان در جایگاه وزارت در استقرارحکومت عباسیان نقش ویژه ای داشتند. وزیر جانشین خلیفه بود و در هر کاری قائم مقام وی محسوب می شد. کلیه کارهای لشکری و کشوری را اداره می کرد و اغلب وزرایی که در آن عصر سرکار بودند، موالی و ایرانی بودند.از ایرانیان وزیران برجسته ای بر سرکار آمدندکه با اقداماتشان خدمات شایانی برای دولت عباسیان انجام دادند، برمکیان، خاندان بنی سهل ازجمله این وزرا بودند. باگذشت زمان این نهاد دستخوش تغییراتی شد و با آغاز دوره دوم خلافت عباسی و پس از قتل متوکل خلیفه عباسی شکوه و قدرت تشکیلات اداری از بین رفت، به گونه ای که افراد لایق و کاردان از پذیرش وزارت سرباز زدند و عرصه برای افراد سودجو و نالایق فراهم شد . این پژوهش به مقایسه نهاد وزارت در دوره اول خلافت عباسی (232-132) با دوره دوم خلافت عباسی (332-232) می پردازد . نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که نهاد وزارت در دوره اول خلافت عباسی با توجه به قدرت بیشتر خلفا از ثبات و بیشتری نسبت به دوره دوم خلافت عباسی برخوردارداشته است .به گونه ای که در اواخر دوره دوم خلافت عباسی شاهد ظهور منصب امیرالامرایی به جای نهاد وزارت هستیم. واژه های کلیدی: خلافت عباسی، وزارت، برمکیان، بنی سهل ،امیرالامرایی