نام پژوهشگر: احمد فلاحی
احمد فلاحی محمد احسانی
این پژوهش با هدف آزمون مدل اثربخشی حمایت مالی از لیگ برتر و بررسی دیدگاه مدیران شرکت¬های حامی درباره حمایت مالی از لیگ برتر فوتبال ایران انجام شد. روش پژوهش از نوع پژوهش¬های آمیخته از نوع اکتشافی متوالی (ابتدا کیفی و سپس کمی) است. داده¬های پژوهش به صورت میدانی جمع آوری شد. جامعه پژوهش در دو بخش و شامل مدیران شرکت¬های حامی باشگاه¬های حاضر در لیگ برتر و تماشاچیان لیگ برتر فوتبال ایران (1390/1391) بود. در بخش اول 16 نفر از مدیران شرکت¬های حامی (کل شمار) و در بخش دوم نیز 515 نفر (فرمول کوکران برای تعیین حجم نمونه) از تماشاچیان لیگ برتر فوتبال در مطالعه شرکت داشتند. داده¬های مورد نیاز پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه محقق ساخته (پرسشنامه باز، پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی و پرسشنامه اثربخشی حمایت مالی) جمع¬آوری شد. روایی و پایایی پرسشنامه¬ها مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از تحلیل کیفی، فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp)، تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. تحلیل کیفی پرسشنامه¬های باز نشان داد که 7 ملاک مهم برای انتخاب باشگاه¬ها جهت حمایت مالی وجود دارد. ابزارهای ارتباطی حمایت مالی و گروه¬های هدف حمایت مالی نیز در 7 طبقه قرار گرفتند. اولویت¬بندی عوامل نشان داد که برخورداری از پوشش رسانه¬ای با وزن نسبی 26/0 و ارتباطات فردی مدیران (216/0) مهمترین ملاک¬های انتخاب باشگاه¬ها برای حمایت مالی هستند. استفاده از مزیت پوشش رسانه¬ای¬ (243/0) و در معرض دید تماشاچیان بودن (207/0) مهمترین ابزارهای ارتباطی؛ و عموم مردم (217/0) و بازار محصول (مشتریان کنونی و مشتریان بالقوه) (202/0) نیز مهمترین گروه¬های هدف حامیان مالی بودند. آزمون مدل نظری پژوهش نیز نشان داد که مدل پیشنهادی با اصلاحاتی جزئی از نیکویی برازش برخوردار است. مدل نشان می¬دهد که حمایت مالی از لیگ برتر موجب افزایش آگاهی از محصول، بهبود وجهه حامی مالی، مسئولیت پذیری اجتماعی و تمایل به خرید از حامی مالی می¬شود. همچنین آگاهی، وجهه حامی مالی، مسئولیت پذیری اجتماعی و سازگاری بر تمایل به خرید از حامی مالی تأثیر مثبت و رفتار منفی و بازاریابی کمین تأثیر منفی دارند. به طور کلی می¬توان بیان نمود که حمایت مالی از لیگ برتر از اثربخشی لازم برخوردار است.
احمد فلاحی هدایت الله نیکخواه
این پژوهش با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی به بازسازی معنایی ارزش های بین نسلی در میان ساکنان شهرستان رودبار جنوب از منظر جوانان و بزرگ سالان آن منطقه می پردازد. برای گردآوری داده های کیفی از تکنیک مصاحبه ی عمیق و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی از روش نظریه ی زمینه ای استفاده شده است. بر اساس روش نمونه گیری کیفی- هدفمند و نیز معیار اشباع نظری 15 نفر از جوانان 18- 29 ساله و همچنین 12 نفر از بزرگ سالان 40 سال و بالاتر شهرستان رودبار جنوب در این مطالعه شرکت کردند. مقولات عمده ی مربوط به درک و تفسیر ارزش های جوانان عبارت اند از: فشار هنجاری سنتی، افزایش سطح توقع خانواده ها، نفوذ رسانه های جمعی، مقایسه گرایی، رقابت جویی، خوداتکایی، تمایل به مدرن شدن، رفتار فراغتی، روحیه ی نوگرایی و احساس نارضایتی و نهایتاً ارزش رفاه طلب به عنوان مقوله هسته انتخاب گردید. همچنین مقولات مربوط به درک و تفسیر ارزش های بزرگ سالان شامل مقولات، فقدان آینده نگری، خویشاوندگرایی، تمایل به حفظ ارزش های سنتی، خیرخواهی، همگرایی با باورهای دینی، ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود، رسانه های جمعی و مقوله ی هسته بازاندیشی ارزشی انتخاب گردید. مقوله ی هسته نهایی در این پژوهش، ارزش رهایی بخش انتخاب گردید که با توجه به این مقوله جوانان و بزرگ سالان ارزش های بین نسلی را به مثابه ی ارزش های رهایی بخش درک و تفسیر کرده اند. ازیک طرف جوانان ارزش های خود را به مثابه ی رفاهی طلب و از طرف دیگر بزرگ سالان با ابراز ناخوشایندی از وضعیت موجود و افول ارزش های سنتی سعی در بازاندیشی ارزشی خوددارند. مقوله ی هسته نهایی مذکور در قالب یک مدل زمینه ای شامل، شرایط، تعاملات (استراتژی ها) و پیامدها ارائه شده است