نام پژوهشگر: عبدالکریم بهنیا
زهره چراغی فریدون اللهیاری
قنات یا کاریز یکی از روش های استحصال آب های زیرزمینی است. این سیستم سنتی تأمین و انتقال آب بر تاریخ سیاسی،اقتصادی واجتماعی یزد، به عنوان یکی از مناطق شاخص در نواحی خشک و نیمه خشک ایران تأثیر گذار بوده است. به منظور بررسی این اثرات، پژوهش حاضر با تکیه بر روش کتابخانه ای، میدانی و مصاحبه های شفاهی به تحلیل داده های تاریخی پرداخته و نقش قنات در حیات تاریخی یزد از دوره ایلخانان تا پایان دوران پهلوی اول یعنی در طول سال های 674-1320 ش /1295-1941 م را بر اساس اهداف ذیل مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهد: - شناخت نقش متقابل قنات و نظام حکومتی - تبیین نقش قنات در فعالیت های کشاورزی - شناخت و تبیین نظام های مالکیت، تقسیم و توزیع آب - تبیین تأثیر متقابل قنات و جامعه بر اساس اهداف مذکور نتایج به دست آمده در این پژوهش به ترتیب ذیل است: - بررسی ها نشان می دهند که هرچه حاکمان محلی از استقلال عمل و پایداری سیاسی بیشتری برخوردار بوده اند، وجه توفیقات آنان نسبت به بسط و توسعه قنوات بشتر بوده است و این امر توسعه اقتصادی را نیز در پی داشته است. - میزان آب حاصل از قنوات در یزد موجب محدودیت در سطح کشت گردیده و با افزایش جمعیت، شیوه های دیگر معیشت مانند تجارت و صنایع دستی خانگی رشد یافته است. محدودیت منابع آب بستر لازم را برای اقتصاد خرد در این مناطق ایجاد نموده است. - وقف یکی از عوامل مهم در توسعه، پایداری و نگه داری از قنوات محسوب می گردیده است و هم مالکیت افراد را تا حدی بیمه می نموده و موجبات پایداری این سازه های آبی را فراهم آورده است. - اداره قنوات به صورت غیر دولتی و با مشارکت سهام داران، مالکین و شاربین در طی قرون و اعصار انجام می شده است. موضوعی که کاربرد فرضیه شیوه تولید آسیایی را در مناطق فلات مرکزی ایران به چالش کشیده است
سعید شکری کوچک عبدالکریم بهنیا
از جمله اقداماتی که محققین برای کاهش خطر سیل در مناطق پایین دست مطرح می کنند مهار سیل در سر منشا آن می باشد، اما به دلیل وسعت حوضه های آبریز انجام عملیات اصلاحی به علت هزینه بالا و کمبود نیروی انسانی و تدارکات در سراسر حوضه امکان پذیر نیست. هدف از این پژوهش بررسی یک روش کاربردی و اصولی که ضمن شناسایی و اولویت بندی مناطق جهت عملیات اصلاحی که دارای بیشترین سهم در دبی اوج خروجی می باشند، نحوه عملکرد آن عملیات را در یک سیستم متقابل عمل و فرآیند با دیگر زیرحوضه ها بررسی و عکس العمل حوضه نسبت به بارش به صورت روآناب تعیین شود تا از انتقال مشکل سیلاب از نقطه ای داخل حوضه به نقطه ی دیگر جلوگیری و یا پیش بینی کند. برای رسیدن به اهداف پژوهش از روش تکرار حذف انفرادی زیرحوضه از مدل بارش- رواناب تهیه شده و همچنین تحلیل حساسیت سیل حوضه نسبت به تغییر برخی پارامترهای اثرگذار استفاده شد. نتایج نشان می دهد که سیلابی بودن (دبی اوج بیشتر) هر یک از زیرحوضه ها در محل خود توجیه مناسبی جهت انتخاب آن به منظور انجام هرگونه عملیات اصلاحی محسوب نمی شود بلکه اثر متقابل عوامل موثر مانند موقعیت مکانی زیرحوضه ها و تاثیر روندیابی در رودخانه اصلی نقش مهمی ایفا می کنند. بر اساس نتایج بدست آمده مشخص شد که زیرحوضه های واقع در میانه ی حوضه بیشترین سهم را در دبی اوج خروجی بر عهده دارند بنابراین توصیه می شود عملیات اصلاحی و کنترل سیلاب در این مناطق متمرکز شود و از اجراء این اقدامات در پایین دست و بالا دست ممانعت شود. همچنین آنالیز حساسیت زیرحوضه های آبریز نسبت به متغیرهای قابل کنترل از نظر مدیریتی نشان می دهد با اعمال اثرات روندیابی زیرحوضه ها در مقابل تغییرات این متغییرها، رفتارهای متفاوتی داشته اند. در بعضی موارد رفتار حوضه بر خلاف آنچه انتظار می رفت می باشد. به عنوان مثال با افزایش زمان تاخیر یا با کاهش شماره منحنی در بعضی از زیرحوضه ها باعث افزایش دبی اوج در پایین دست می شود، که این اثر ناشی از همزمان شدن دبی اوج زیرحوضه با سایر زیرحوضه ها می باشد.
سید محمد سعید حامی عبدالکریم بهنیا
لزوم کنترل و نظارت بر میزان استخراج منابع آب زیر زمینی، به خصوص در مناطقی که از نظر اقلیمی جز مناطق کم باران به حساب می آیند، یک اصل مهم در استفاده پایدار از این منابع است. هدف از این پایان نامه بهینه سازی بهره برداری تلفیقی از آب های زیر زمینی و سطحی، با در نظر گرفتن ارتفاع مجاز سطح آب در آبخوان است. شبیه سازی آبخوان در محیط visual modflow انجام شده و بهینه سازی مسئله به کمک کد mgo صورت پذیرفته است. از ویژگی های این تحقیق ارتباط مستقیم مدل شبیه سازی با مدل بهینه سازی mgo می باشد. براساس نتایج به دست آمده، لازم است در برخی مناطق، به منظور جلوگیری از افت بیش از حد سطح آب زیرزمینی تغییراتی را در الگوی برداشت از آبخوان و همچنین مدیریت تلفیقی آب زیرزمینی و سطحی ایجاد کنیم. دشت نجف آباد به عنوان مطالعه موردی این پروژه انتخاب شد. آمار و اطلاعات چاه های برداشت، چاههای مشاهده ای، توپوگرافی دشت، میزان بارش، تغذیه و ... از آب منطقه ای اصفهان استخراج شده است. مدلسازی در حالت ماندگار برای سال آبی 83-82 و در حالت ناماندگار برای سال آبی 84-83 انجام شد. همچنین ضرایب هیدرولیکی بدست آمده برای سال آبی 85-84 صحت سنجی شد. سپس بهینه سازی بهره برداری از چاه های پمپاژ در نیمه شرقی دشت با هدف برداشت بیشینه از این چاه ها با در نظر گرفتن سطح مجاز آب زیرزمینی در این مناطق انجام شد. در آخر نیز با محدود کردن برداشت از آب زیرزمینی در مناطقی که کیفیت آب زیرزمینی نامناسب بود، و تامین این تفاوت از آب سطحی، سیاست بهره برداری تلفیقی از آب زیرزمینی جهت برداشت بهینه کمی با در نظر گرفتن اهداف کیفی پیشنهاد شد.
احمدرضا عبدالهی پورارکی عبدالکریم بهنیا
چکیده گستردگی و جمعیت زیاد شهرها که از یک سو باعث مصرف هر چه بیشتر منابع آب و از سوی دیگر باعث آلوده شدن آنها میگردد نیاز به جمع آوری فاضلاب و تصفیه آن را بیش از پیش آشکار می سازد.لیکن اجرای شبکه های فاضلاب هزینه بر و بهره برداری از آنها دارای مشکلاتی است.هزینه عمده در اجرای شبکه های فاضلاب به دلیل عمق بالای آنها ایجاد میشود چرا که معمولا این شبکه ها به صورت ثقلی فاضلاب را جمع آوری می کنند و هزینه مهم دیگر قیمت لوله می باشد که با بزرگ شدن سایز لوله به صورت تصاعدی بالا میرود. نرم افزارهای مرسوم و مورد استفاده در طراحی ها هوشمندی لازم را نداشته و فاکتور هزینه را در محاسبات دخالت نمیدهند با توجه به اینکه با تغییر شیب و قطر و عمق در چارچوب قیود هیدرولیکی گزینه های بسیاری پیش روی طراح است همواره این چالش که کدام طرح از لحاظ اقتصادی برتر و از نظر هیدرولیکی پاسخگو میباشد وجود دارد. علاوه بر هزینه معضلی که در بهره برداری از شبکه های فاضلاب مجزا ممکن است به وجود بیاید اتصال ناودانهای پشت بام ساختمانها به شبکه است که هنگام بارندگی شبکه را دچار شک نموده و ممکن است سیستم تصفیه بیولوژیکی را نیز دچار مشکل نماید.در این تحقیق با استفاده از آمار اخذ شده از شرکت آبفای ارومیه با استفاده از نرم افزار یک تابع هزینه استخراج شده که هزینه متوسط را در مقابل شیب و قطر لوله به عنوان خروجی می دهد سپس با استفاده از الگوریتم ژنتیک (تابع ga در محیط متلب) مدلی طراحی شده است که قابلیت طراحی شبکه های فاضلاب با رعایت قیود هیدرولیکی و برخی الزامات اجرایی را با کمینه کردن هزینه دارا میباشد.مدل تهیه شده با حل مثالی با مدل pso (ازدحام ذرات) مقایسه شده و نسبت به آن 2% کاهش هزینه بیشتری انجام داد.با تایید صحت مدل بخشی از شبکه فاضلاب ارومیه توسط مدل مجددا طراحی و طرح موجود مقایسه گردید .نتایج نشانگر کاهش هزینه در حدود 14 %در این طرح بود. جهت تعیین اثر آب باران بر شبکه ها روشی برای محاسبه ماکزیمم دبی لحظه ای در حالت بارانی در این شبکه ها ارائه و دبیهای محاسبه شده مجددا به مدل معرفی و شبکه با لحاظ آب باران مجددا طراحی گردید. نتایج حاکی از آن است که در صورت اعمال آب باران در محاسبات افزایش هزینه ای در حدود 224% در حالت بهینه ایجاد خواهد شد.
فواد قادرمزی عبدالکریم بهنیا
: در همه گرایش های علم وجود یک سیستم اطلاعات هوشمند به منظور بررسی و تجزیه وتحلیل پارامترهای مختلف امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. افزایش تصاعدی جمعیت جهان، کاهش منابع طبیعی، تغییرات آب و هوائی، آلودگی های زیست محیطی، خشکسالی، سیل و زلزله از جمله مواردی هستند که بشر را همواره به چالش کشیده اند.روند رو به رشد توسعه و فعالیت های مختلف انسانی در زمینه کشاورزی، صنعت و برداشت معادن زیرزمیـنی، منـجر به ورود آلایـنده های مختلف از جمله عناصر سنگین به محیط زیســـت می گردد . استفاده بی رویه از کودها و سموم شیمیائی بدون هیچگونه اطلاعی از عواقب آن، اثرات جبران ناپذیر زیست محیطی را در پی خواهد داشت. مسلماً تاثیر این مسئله در مکـــان هائی که به لحاظ کشاورزی و وجود معادن از رونق چشم گیری برخوردار هستند دو چندان خواهد بود . در این پژوهش با وجود داده های برداشت شده از منابع مختلف تامین آب شرب، استفاده ازسیستم های اطلاعات جغرافیایی، قابلیت های نرم افزار arcgis در درون یابی و تهیه نقشه های گویا بررسی می شود. به طور کلی با ارائه این پایان نامه ، به کمک روش ارزیابی متقاطع، از میان دو روش فاصله وزنـی معکـوس و کریجینـگ بهتــــرین روش درون یـابی برای بـرآورد هر کـدام از پـارامترهای شیمیائی آب تعیین می شود، سپس کل منطقه با بهترین روش درون یابی پهنه بندی، و نقشه های کاربردی از وضعیت شیمیائی آب آشامیدنی شهرستان قروه تهیه می شود. براساس نتایج این پژوهش، مناسب ترین مدل برای5/37 درصد از پارامترهای شیمیائی آب، مـدل زمین آمار کریجینگ معمولی است، و برای 5/62 درصد سایر پارامترها نیز باید از مدل جبری فاصله وزنی معکوس استفاده کرد.
کاظم حمادی عبدالکریم بهنیا
طرح های توسعه منابع آب به منظور تأمین کلیه اهداف مورد نظر، برنامه ریزی دقیق و منسجمی لازم دارند. در نظر داشتن کلیه جوانب فنی طرح ها و نیز پیامدهای آن، پیچیدگی خاصی داشته که با آگاهی از مسایل، خصوصیات حاکم بر سامانه، بکارگیری ابزار مناسب و نگرش سیستمی قابل تجزیه و تحلیل هستند. موضوع ارزیابی سیلاب طرح از مدت ها پیش مورد بحث و مجادله علمی قرار گرفته است. این مسئله موضوعی دشوار، مهم و نگران کننده است. طرح ناقص سرریزها اغلب به دلیل تخمین های نادرست سیلاب طرح می باشد. ایمنی هیدرولوژیکی سد نیز توسط کافی بودن ظرفیت سرریز برای خروج جریان سیل کنترل می شود. تحلیل های آماری سدهای تخریب شده جهان نشان می دهد که بسیاری از سدها به دلیل ظرفیت نامناسب سرریزها دچار زوال و تخریب شده اند. بیش از 40 درصد سدهای تخریب شده دنیا به دلیل عدم توانایی سرریز های آن ها در عبور جریان سیل می باشد. محاسبه سیل طرح سدهای بزرگ، یکی از مهم ترین مراحل در مطالعات مهندسی سد محسوب می گردد. برای محاسبه سیل طرح روش های متعددی پیشنهاد شده است که مهم ترین این روش ها تحلیل فراوانی، تحلیل منطقه ای، مدل های بارش- رواناب، فرمول های تجربی، منحنی پوش سیلاب و استفاده از سیلاب های تاریخی می باشند. سیلاب طرح با استفاده از قوانین احتمال و داده های موجود، توسط تحلیل فراوانی قابل برآورد می باشد. طول سری آماری کوتاه و یا داده مفقود موجب بروز عدم قطعیت های برون یابی برآورد مناسب سیلاب طراحی می گردد. پس از انجام مطالعات سد مخزنی جره در حوضه آبریز رودخانه الله رامهرمز؛ سیلاب های بزرگ و در حد دبی طراحی سرریزهای آن به وقوع پیوسته است. اعمال این داده ها در سری سیلاب باعث تغییرات قابل توجهی در سیلاب طرح شده است. از سویی دیگر مدیریت مجزا یا جزیی نگری در منابع آب می تواند باعث زیان های اقتصادی, اجتماعی و زیست محیطی شوند. مدیریت جامع یا به هم پیوسته منابع آب به عنوان رژیم مدیریت منابع آب برای قرن بیست و یکم پذیرفته شده است. فقدان جامع نگری در مسائل حوضه آبریز باعث می شود تا طرح ها اهداف مختلف طراحی را تامین ننماید. از اهدف این تحقیق برآورد و ارزیابی سیلاب طرح سرریزهای سد مخزنی جره بر مبنای تکمیل سری آماری سیل در فاصله زمانی طراحی تا تدوین این تحقیق می باشد. همچنین با توجه به گستردگی موضوع جامع نگری در منابع آب، در این تحقیق سعی شده تا بخش مدیریت به هم پیوسته سیلاب در یک سامانه دارای مخزن و زیرحوضه های غیر تنظیمی و اندازه گیری نشده مورد بررسی قرار دهد. منطقه مورد مطالعه از سه زیر حوضه اعلاء، رودزرد و تلخ و نیز یک سامانه رودخانه ای بنام الله تشکیل شده است. رودخانه های اعلاء و تلخ در حال حاضر فاقد ایستگاه هیدرومتری و غیر تنظیمی می باشند و اطلاعی از چگونگی عملکرد هیدرولوژیکی، ترکیب و انتقال هیدروگراف سیل آن ها به پایین دست در دسترس نمی باشد. رواناب زیر حوضه رودزرد توسط سد مخزنی جره قابل تنظیم است. در این تحقیق ابتدا داده های مفقود و مشکوک سری آماری حداکثر لحظه ای سیلاب، تکمیل و اصلاح گردید. سپس از روش تحلیل فراوانی به منظور برآورد دبی های اوج استفاده شد. به منظور تحلیل سیلاب در زیرحوضه های فاقد آمار از تحلیل منطقه ای سیلاب و فرمول های تجربی استفاده شد. جهت تعیین هیدرو گراف سیلاب و سیل طرح از روش شاخص سیلاب استفاده گردید. با استفاده از تحلیل فراوانی، منطقه ای و روش هیدروگراف شاخص، هیدروگراف های سیل با دوره بازگشت مختلف برای زیرحوضه های مورد مطالعه محاسبه گردید. با مشخص شدن هیدروگراف های ورودی به سد مخزنی، نسبت به روندیابی سیل در مخزن با استفاده از مدل روندیابی hydrorout و متعاقب آن درسامانه رودخانه ای توسط مدل هیدرودینامیک mike11 در چهار سناریو مختلف اقدام گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که افزایش اندازه نمونه آماری سیلاب، علاوه بر تغییر نوع توزیع آماری داده ها، مقادیر برآوردی سیلاب را به شدت تحت تاثیر گذاشته است. در این مطالعه دبی اوج طراحی سرریز ها تا حد 97 درصد افزایش نشان می دهد. عمده اختلاف به افزایش تعداد مشاهدات و بزرگی وقایع سیلاب به وقوع پیوسته بعد از دوره طراحی سد بر می گردد. نتایج علاوه بر استفاده در سد جره، در برآورد سیلاب طرح سایر طرح های توسعه سدسازی درون حوضه ا ی و حوضه های آبریز مجاور کمک می نماید. دیگر نتایج تحقیق، نشان می دهند که سد مخزنی واقع در یکی از زیرحوضه ها، وظیفه کنترل سیلاب خود را به صورت محلی و به خوبی انجام می دهد. اما به دلیل عدم تحلیل سامانه حوضه آبریز به عنوان یک واحد هیدرولوژیکی و جامع نگری در مطالعات حوضه، برآیند کنترل سیلاب در خروجی سامانه در حد صفر می باشد. به عبارتی اگر همین مخزن در شاخه اعلاء اجرا و مورد بهره برداری قرار گیرد کارآیی سیستم به طور قطع مثبت خواهد بود. در هر حال مخزن به طور محلی وظایف خود را در خصوص کاهش دبی اوج و تأخیر در وقوع زمان اوج را به خوبی انجام می دهد؛ لیکن تأخیر ایجاد شده باعث می شود که هیدروگراف خروجی از مخزن سد با شرایط اوج هیدروگراف زیر حوضه مجاور (اعلاء) ترکیب شده و شرایط حاد تری از حالت طبیعی و بدون مخزن ایجاد نماید
پرویز حقیقت جو عبدالکریم بهنیا
برای تحلیل فراوانی ریزش های جوی، می توان از دو روش پارامتری و غیر پارامتری استفاده کرد. روش های معمول و مرسوم تحلیل فراوانی براساس روش های پارامتری استوار هستند. یکی از عیوب روش های پارامتری این است که فرض می کنیم داده ها یا مشاهدات از جامعه آماری با تابع چگالی احتمال معلوم هستند. فرض مذکور در بسیاری از حالات صحیح نیست. از معایب دیگر این روش ها، تغییرپذیری زیاد پارامترها در ارتباط با اندازه نمونه و اشکال در برآورد دقیق آنها است. یکی از راه حل های مقابله با مشکلات فوق الذکر استفاده از روش های غیرپارامتری است. در روش های اخیر فرض تبعیت داده ها از یک توزیع بخصوص مطرح نمی شود و شکل تابع چگالی و تابع توزیع تجمعی احتمال به وسیله داده ها تعیین می شود. در تحقیق حاضر، روش های پارامتری و غیر پارامتری برای تحلیل فراوانی ریزش های جوی ماهانه و سالانه بکار برده شده اند و نتایج حاصل با یکدیگر مقایسه شده اند. روش های غیرپارامتری مورد استفاده در این پژوهش، روش های هسته و سری فوریه هستند که با روش های معمول پارامتری یا به عبارت دیگر با توزیع های مرسوم و کلاسیک نظیر نرمال، لگاریتم نرمال دو و سه پارامتری، گامای دو پارامتری، پیرسون و لگاریتم پیرسون نوع سه و مقادیر حدی نوع یک یا گمبل مقایسه شده اند. یکی از نیازها در هنگام کاربرد روش هسته، محاسبه پارامتر هموارکننده است که در اینجا از چهار روش برای برآورد آن استفاده شده است. روش های مذکور شامل همروایی کمترین مربعات، شیتر- جونز، آداموسکی، و قانون سر انگشتی هستند. در تحقیق حاضر توابع هسته نرمال (گوسی)، لگاریتم نرمال، مثلثی و مستطیلی با یکدیگر مقایسه گردیدند. به منظور دستیابی به اهداف این پژوهش، آمار بلند مدت بارندگی های ماهانه و سالانه ایستگاه های قدیمی ایران شامل بوشهر، اصفهان، مشهد، تهران و جاسک تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج بدست آمده نشان می دهند که از بین شیوه های مورد استفاده، روش غیرپارامتری با تابع هسته لگاریتم نرمال برای برازش به بارندگی های ماهانه مناسب تر است، زیرا دارای کمترین میزان انحراف از داده های مشاهده شده یا به عبارت دیگر دارای حداقل مقادیر متوسط انحراف نسبی و متوسط مربع انحراف نسبی می باشد. همچنین از بین کلیه روش های مورد مطالعه در این پژوهش، روش غیرپارامتری سری فوریه بهترین برازش را به بارندگی های سالانه نشان داد. نتیجه گیری کلی این است که روش های غیرپارامتری برازش بهتری هم بر بارندگی های ماهانه و هم بر بارندگی های سالانه دارند و بنابراین برای برآورد چندک ها مناسب تر هستند.
زینب فلاح قوچان سعید برومندنسب
در کشور ایران نزولات جوی ناکافی و کمبود شدید منابع آب از مهمترین معضلات رشد و تولید محصول در گیاهان زراعی به شمار می¬رود. بنابراین بررسی راهکارهای مقابله با تنش خشکی از اهم تحقیقات می¬باشد. از راه¬های جبران کمبود آب خصوصاً در زمان رشد می¬توان به استفاده از روش¬های آبیاری با راندمان بالا، بهبود خصوصیات فیزیکی خاک و کاربرد برخی مواد اصلاح کننده نظیر پلیمرهای سوپرجاذب (superabsorbent polymers) اشاره نمود. برای تعیین تأثیر کاربرد پلیمر سوپرجاذب در کاهش اثرات تنش خشکی، تحقیقی در منطقه اهواز و روی خاک نیمه سنگین مزرعه آزمایشی دانشکده مهندسی علوم¬آب دانشگاه شهید چمران اهواز تحت شرایط آزمایشگاهی به مورد اجرا در آمد. در آزمایش مقادیر : صفر 1، 2 و 3 گرم در کیلوگرم به همراه فواصل آبیاری 7 روز، روی ضریب آبگذری آشباع خاک و ظرفیت نگهداشت رطوبت در دو نقطه ظرفیت زراعی و نقطه پژمردگی دائم بررسی شد. در این تحقیق چهار سطح کاربرد پلیمر در سه تکرار در داخل ستون¬های خاک به ارتفاع 60 سانتیمتر به کار رفت. در پایان دو ماه آبیاری، آزمایش ضریب آبگذری به روش بار افتان انجام شد و ظرفیت نگهداشت رطوبت توسط دستگاه صفحات فشاری اندازه¬گیری شد. همچنین در بخش دوم درجه تورم پلیمر با آب با شوری متفاوت بررسی شد. نتایج نشان داد ضریب آبگذری اشباع خاک بین سطح 0/1 درصد وزنی با شاهد، 0/1 درصد وزنی با 0/2 درصد وزنی و 0/2 درصد وزنی با 0/3 درصد وزنی تفاوت معنی داری مشاهده نشد و بین تیمار شاهد با 0/2 درصد وزنی، شاهد با 0/3 درصد وزنی و 0/1 درصد وزنی با 0/3 درصد وزنی تفاوت معنی¬داری مشاهده شد. همچنین ظرفیت نگهداری رطوبت در ظرفیت زراعی، بین تیمار شاهد با 0/1 درصد وزنی و 1/0 درصد وزنی با 0/2 درصد وزنی تفاوت معنی داری مشاهده نشد و بین تیمارهای شاهد با 0/2 درصد وزنی، شاهد با 0/3 درصد وزنی، 0/1 درصد وزنی با 0/3 درصد وزنی و 0/2 درصد وزنی با 0/3 درصد وزنی تفاوت معنی¬داری مشاهده شد. ظرفیت نگهداری رطوبت در حد پژمردگی دائم، بین تیمارهای شاهد با 0/1 درصد وزنی، شاهد با 0/2 درصد وزنی و 0/1درصد وزنی با 0/2درصد وزنی تفاوت معنی داری مشاهده نشد و بین تیمارهای شاهد با 0/3 درصد وزنی، 0/1 درصد وزنی با 0/3 درصد وزنی و 0/2 درصد وزنی با 0/3 درصد وزنی تفاوت معنی¬دار مشاهده شد. با توجه به نتایج به دست آمده، کاربرد سطح 0/3 درصد وزنی پلیمر در منطقه اهواز توصیه می گردد. همچنین بیشترین درجه تورم متعلق به آب مقطر بود و با افزایش میزان شوری، درجه تورم کاهش پیدا کرد.
مصطفی باروت زاده عبدالکریم بهنیا
بر اساس عکس های ماهواره ای (1989) از 6/4 میلیون هکتار مساحت خوزستان بیش از 270 هزار هکتار تحت پوشش تپه های ماسه ای و ماسه زارها قرار دارد. این تپه ها در 71 لکه ماسه ای پراکنده و عمده ترین آنها در مجاورت رودخانه دائمی کرخه قرار دارند. دستگاههای دولتی به منظور جلوگیری از تحرک و فعالیتهای تخریبی تپه های ماسه ای تاکنون بیش از 50 هزار هکتار از این عرصه ها را با استفاده از روش های مختلف تثبیت کرده اند و بنظر می رسد شرایط مناسبی برای فعالیتهای زراعت جنگل (agroforestry) در این عرصه ها فراهم شده است . دستیابی به اهداف حفاظتی و تولیدی بدون مشارکت مردمی پرهزینه و ناپایدار بوده و فراهم ساختن زمینه مناسب جهت مشارکت عمومی مستلزم ارائه الگوی تولیدی با بازده اقتصادی مناسب می باشد و با توجه به اهمیت مدیریت مصرف آب در تپه های ماسه ای در قالب طرح آزمایشاتی مربع لاتین ضمن بررسی امکان زراعت سیب زمینی، کارآیی روش های آبیاری قطره ای، پاششی و جویچه ای لز نظر راندمان مصرف آب با توجه به نفوذپذیری خاک و تاثیر این روش ها در تغییرات پارامترهای رشد گیاه مورد بررسی قرار گرفت . نتایج بدست آمده نشان داد: -1 زراعت سیب زمینی با توجه به فصل کاشت و خصوصیات فیزیکی بستر موفقیت آمیز بوده و میتواند عملکرد اقتصادی مناسبی داشته باشد. -2 روش آبیاری قطره ای نسبت به سایر روش های مورد استفاده از نظر راندمان مصرف آب در تولید محصول کاملا برتری دارد. -3 روند تغییرات پارامترهای رشد از جمله سرعت رشد محصول (cgr)، ماده خشک گل (tdm)، ماده خشک برگ (ldm) و ماده خشک غده (tudm) و ... این برتری را تایید می کند. -4 با توجه به پایین بودن شاخص سطح برگ (lai) در کلیه تیمارهای آبیاری، انتظار می رود با اصلاح فواصل کاشت متداول بتوان محصول بیشتری نسبت به میانگین عملکرد حاصله (16/25 تن در هکتار) به دست آورد.