نام پژوهشگر: معصومه مقدم

ارزیابی تغییرات کاربری اراضی در برنامه ریزی حمل و نقل درونشهری با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی (نمونه موردی شهر زنجان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1388
  معصومه مقدم   ابوالفضل مشکینی

چکیده شهر یک سیستم فضایی است که عناصر آن نسبت به همدیگر در ارتباط می باشند و به دلیل ماهیت سیستمی آن ، روابط متقابل پیچیده ای بین سیستم حمل و نقل شهری و محیط اقتصادی ، اجتماعی و کالبدی آن وجود دارد. از طرفی هدایت و ساماندهی اجزای مختلف شهر در چارچوب طرحهای شهری انجام می شود. جهت انجام برنامه ریزی حمل و نقل شهری نیازی به استفاده از داده های بخش های فوق الذکر می باشد. بدین ترتیب برنامه ریزی حمل و نقل شهری جزیی از برنامه ریزی فضایی شهری است که جنبه های سه گانه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را مورد توجه قرار می دهد. بدین ترتیب برنامه ریزی حمل و نقل شهری جزیی از برنامه ریزی فضایی شهر است که جنبه های سه گانه اجتماعی و اقتصادی و کالبدی را مورد توجه قرار می دهد.از طرفی کاربری اراضی شهری به دلیل ماهیت سیستمی شهر از طریق شبکه های ارتباطی و جریانهای ترافیکی آنها در ارتباط مستمر و متقابل هستند و به همین دلیل برنامه ریزی حمل و نقل شهری بعنوان موثرترین ابزار هدایت توشعه شهر و شکل دهی به محیط آن مطرح می باشند.با توجه به روابط متقابل و مستمر دو سیستم حمل و نقل شهری و سیستم کاربری اراضی شهری با یکدیگر این دو سیستم بعنوان دو جزئ تشکیل دهنده یک واقعیت و یا طرفین یک معادله محسوب میشوند.بدین ترتیب برنامه ریزی برای یک سیستم بدون توجه به سیستم های دیگر نه تنها نتیجه ای در بر ندارد بلکه باعث تشدید و بروز مشکلاتی نیز می گردد. فضای شهری عالیترین محل جابجایی است وتردد درشهر بیش از هر جای دیگر اساس زندگی است. به دلیل گسترش فناوریها و وسایط نقلیه تردد شهری در حال تغیر است و هر اندازه فضای شهر گسترش یابد،مسیر ها طولانی تر شود و هر چه سطح زندگی ارتقا پیدا کند تعداد سفرها رو به افزایش می گذارد. جابجایی و تردد شهری نیز بازتاب ساختار فضایی شهر است و نشان می دهد که قطب های فعالیت کجا قرار دارند ؟محورهای اصلی کدامند؟وچگونه این کانونهای فعالیت و شریانها طبقه بندی می شوند ؟ جریانهای عمده ترافیک به وسیله قطب های عمده فعالیت و مشاغل و نیز مسیر تجهیزات اساسی تردد که این جریانها را هدایت می کند،رهبری می شود. بدین ترتیب برنامه ریزی برای یک سیستم بدون توجه به سیستم حمل و نقل شهری نه تنها نتیجه ای در برندارد بلکه باعث تشدید و بروز مشکلاتی نیز می گردد.هدف کلی پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیرات کاربری اراضی شهری بر ترافیک و تردد درونشهری و نشان دادن ارتباط متقابل کاربری اراضی و حمل و نقل درونشهری است. توجه به ارتباط دوسویه این دو زیر سیستم شهری موجب افزایش ایمنی و کارایی شبکه ترافیکی، توزیع متناسب کاربریهای شهری با رعایت سلسله مراتب معابر، کاهش سفرها و کمک به برنامه ریزی و طراحی توأم شهر و شبکه خواهد شد. با توجه به مطالب فوق در این رساله ارتباط متقابل کاربری اراضی شهری و ترافیک با استفاده از دو مدل تحلیل شبکه ( به منظور بررسی جانمایی مناسب کاربریها بر اساس سلسله مراتب ساختاری) و شبکه های عصبی مصنوعی(به منظور پیش بینی حجم ترافیک در سالهای گذشته و سال 1392 با هدف برنامه ریزی و سیاست گذاری ترافیک) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که عدم مکانیابی صحیح و همگام با اصول سلسله مراتب ساختاری سبب اسجاد سفر اضافی در سطح شهر شده است و از سویی گسترش کاربریهای جاذب سفر در طی زمان دومین گره ترافیکی شهر را علاوه بر منطقه یک در منطقه سه به وجود خواهد آورد. این امر الزام برنامه و طرح های ترافیکی را در این منطقه نشان می دهد این برنامه ها بایستی همگام با تحولات برنامه های شهری و جلوگیری از تمرکز کاربریهای جاذب سفر در این منطقه انجام گیرد.

ارزیابی تغییرات کاربری اراضی با تکید بر حمل و نقل درونشهری با استفاده از شبکه های عصبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1388
  معصومه مقدم   ابوالفضل مشکینی

چکیده شهر یک سیستم فضایی است که عناصر آن نسبت به همدیگر در ارتباط می باشند و به دلیل ماهیت سیستمی آن ، روابط متقابل پیچیده ای بین سیستم حمل و نقل شهری و محیط اقتصادی ، اجتماعی و کالبدی آن وجود دارد. از طرفی هدایت و ساماندهی اجزای مختلف شهر در چارچوب طرحهای شهری انجام می شود. جهت انجام برنامه ریزی حمل و نقل شهری نیازی به استفاده از داده های بخش های فوق الذکر می باشد. بدین ترتیب برنامه ریزی حمل و نقل شهری جزیی از برنامه ریزی فضایی شهری است که جنبه های سه گانه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را مورد توجه قرار می دهد. بدین ترتیب برنامه ریزی حمل و نقل شهری جزیی از برنامه ریزی فضایی شهر است که جنبه های سه گانه اجتماعی و اقتصادی و کالبدی را مورد توجه قرار می دهد.از طرفی کاربری اراضی شهری به دلیل ماهیت سیستمی شهر از طریق شبکه های ارتباطی و جریانهای ترافیکی آنها در ارتباط مستمر و متقابل هستند و به همین دلیل برنامه ریزی حمل و نقل شهری بعنوان موثرترین ابزار هدایت توشعه شهر و شکل دهی به محیط آن مطرح می باشند.با توجه به روابط متقابل و مستمر دو سیستم حمل و نقل شهری و سیستم کاربری اراضی شهری با یکدیگر این دو سیستم بعنوان دو جزئ تشکیل دهنده یک واقعیت و یا طرفین یک معادله محسوب میشوند.بدین ترتیب برنامه ریزی برای یک سیستم بدون توجه به سیستم های دیگر نه تنها نتیجه ای در بر ندارد بلکه باعث تشدید و بروز مشکلاتی نیز می گردد. فضای شهری عالیترین محل جابجایی است وتردد درشهر بیش از هر جای دیگر اساس زندگی است. به دلیل گسترش فناوریها و وسایط نقلیه تردد شهری در حال تغیر است و هر اندازه فضای شهر گسترش یابد،مسیر ها طولانی تر شود و هر چه سطح زندگی ارتقا پیدا کند تعداد سفرها رو به افزایش می گذارد. جابجایی و تردد شهری نیز بازتاب ساختار فضایی شهر است و نشان می دهد که قطب های فعالیت کجا قرار دارند ؟محورهای اصلی کدامند؟وچگونه این کانونهای فعالیت و شریانها طبقه بندی می شوند ؟ جریانهای عمده ترافیک به وسیله قطب های عمده فعالیت و مشاغل و نیز مسیر تجهیزات اساسی تردد که این جریانها را هدایت می کند،رهبری می شود. بدین ترتیب برنامه ریزی برای یک سیستم بدون توجه به سیستم حمل و نقل شهری نه تنها نتیجه ای در برندارد بلکه باعث تشدید و بروز مشکلاتی نیز می گردد.هدف کلی پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیرات کاربری اراضی شهری بر ترافیک و تردد درونشهری و نشان دادن ارتباط متقابل کاربری اراضی و حمل و نقل درونشهری است. توجه به ارتباط دوسویه این دو زیر سیستم شهری موجب افزایش ایمنی و کارایی شبکه ترافیکی، توزیع متناسب کاربریهای شهری با رعایت سلسله مراتب معابر، کاهش سفرها و کمک به برنامه ریزی و طراحی توأم شهر و شبکه خواهد شد. با توجه به مطالب فوق در این رساله ارتباط متقابل کاربری اراضی شهری و ترافیک با استفاده از دو مدل تحلیل شبکه ( به منظور بررسی جانمایی مناسب کاربریها بر اساس سلسله مراتب ساختاری) و شبکه های عصبی مصنوعی(به منظور پیش بینی حجم ترافیک در سالهای گذشته و سال 1392 با هدف برنامه ریزی و سیاست گذاری ترافیک) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که عدم مکانیابی صحیح و همگام با اصول سلسله مراتب ساختاری سبب اسجاد سفر اضافی در سطح شهر شده است و از سویی گسترش کاربریهای جاذب سفر در طی زمان دومین گره ترافیکی شهر را علاوه بر منطقه یک در منطقه سه به وجود خواهد آورد. این امر الزام برنامه و طرح های ترافیکی را در این منطقه نشان می دهد این برنامه ها بایستی همگام با تحولات برنامه های شهری و جلوگیری از تمرکز کاربریهای جاذب سفر در این منطقه انجام گیرد.

شناسایی مولکولی گونه های غالب شپشک های سپردار (hemiptera: diaspididae) مرکبات در شرق استان گیلان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1390
  محبوبه عبدالهی بروجنی   رضا حسینی

شناسایی شپشک¬های سپردار به صورت سنتی بوسیله اختلافات مورفولوژیکی حشرات ماده بالغ صورت می¬گیرد. از این رو شناسایی نمونه¬های نا¬بالغ، صدمه¬دیده و جنس نر امری بسیار مشکل بوده و کنترل این آفات دچار مشکل خواهد شد. در این مطالعه از روش dna بارکدینگ برای شناسایی گونه های غالب شپشک¬های سپردار یافت شده در شرق استان گیلان استفاده شد. بدین منظور، نمونه برداری¬های مکرر در بهار و تابستان سال 1389 از باغات آلوده مرکبات در شرق استان گیلان به عمل آمد. و پس از جمع¬آوری برگ های آلوده به شپشک و انتقال به آزمایشگاه؛ از آن¬ها اسلایدهای میکروسکوپی تهیه گردید و با استفاده از کلیدهای شناسایی مربوطه، شناسایی مورفولوژیکی انجام شد. بر این اساس، پنج گونه شپشک سپردار شامل aonidiella citrina، lepidosaphes beckii، lepidosaphes gloverii، parlatoria pergandii و chrysomphalus dictyospermi گونه¬های غالب در این منطقه هستند. سپس به منظور شناسایی مولکولی شپشک¬ها و اختصاص یک بارکد منحصر به فرد به هر گونه، یک توالی 649 جفت بازی از ژن میتوکندریایی سیتوکروم اکسیداز زیرواحد یک (coi) با استفاده از جفت پرایمر pcof1 و lepr1 تکثیرو توالی¬یابی شد و توالی¬ها در بانک ژن ثبت گردید. مقایسه قسمت¬های تکثیر شده این ژن ما را قادر به شناسایی گونه¬های مذکور نمود. نتایج مطالعه حاضر ثابت کرد که dna بارکدینگ ابزاری قابل اعتماد برای شناسایی شپشک¬های سپردار است.