نام پژوهشگر: ابوالقاسم حسین پور
ابوالقاسم حسین پور علی تسنیمی
ضرورت مطالعهی ادبیات کلاسیک با رویکردی نوین به عناصر داستانی و جایگاه صحنه پردازی در این آثارمی طلبید که به بررسی و نقد و تحلیل صحنه پردازی و پیوند آن با دیگر عناصر داستان در گلستان و بوستان سعدی پرداخته شود. چگونگی به کارگیری آن در این آثار تجزیه و تحلیل شود و دلیل زیبایی حکایات و به ویژه صحنه پردازی آن ها هویدا گردد. این تحقیق از پنج فصل تشکیل شده است: فصل اول درباره ی ادبیات داستانی می باشد که در این فصل به بررسی داستان و عناصر آن و نیز جنبه های انواع داستان پرداخته شده است. در فصل دوم؛ سعدی و ویژگی های گلستان و بوستان از منظر مکاتب ادبی مورد کنکاش قرار گرفته. در فصل سوم به بررسی پیوند صحنه پردازی با دیگر عناصر داستان در گلستان پرداخته ایم. در فصل چهارم، پیوند صحنه پردازی با دیگر عناصر داستان در بوستان مورد بررسی قرار گرفته است. آخرین فصل پایان نامه، فصل پنجم می باشد که به نتیجه گیری صحنه پردازی و پیوند آن با دیگر عناصر داستان در بوستان و گلستان سعدی اختصاص داده شده است. آنچه در مطالعه ی این پژوهش کشف می شود و خواننده آن را در می یابد قلم توانای سعدی در صحنه پردازی حکایاتش است. چنانچه در خلال پژوهش هم گفته شده سعدی گاه حکایتی را در دو سطر چنان ماهرانه تصویر می کند که گویی آن صحنه جلو دیدگان ما در حال رخ دادن است، این در حالی است که از لحاظ تاریخی بیش از 700 سال با دوران سعدی فاصله داریم و عناصر داستان به معنا و شکل امروزی آن در زمان سعدی مرسوم نبوده است.بیش تر حکایات بوستان و گلستان از زاویه ی دید سوم شخص و گاهی هم اول شخص نقل شده اند.
ابوالقاسم حسین پور احمد نوحه گر
آبخیزداری یکی از روشهای مدیریت منابع طبیعی پایه بویژه منابع آب در مناطق خشک به شمار می رود. پژوهش حاضر با فرض اثر بخشی طرحهای آبخیزداری بر منابع آب زیرزمینی شکل گرفت. این تحقیق با هدف بررسی میزان اثربخشی طرح آبخیزداری احداث سد خاکی لاور فین برکمیت و کیفیت آب زیرزمینی دشت لاور فین در فاصله 60 کیلومتری شمال بندرعباس در ناودیسی به وسعت 24 کیلومترمربع انجام پذیرفت. شبکه پایش انتخاب شده جهت بررسی تغییرات کمی، تعداد 6 حلقه چاه پیزومتری است که در دشت لاور حفاری گردیده و سطح تراز آب زیرزمینی به صورت ماهیانه در این چاهها از سال 1371 تا بحال ثبت گردیده است. جهت بررسی های کیفی در محدوده دشت، نمونه برداری در دو فصل خشک و تر از چاههای انتخابی با پراکنش مناسب در سطح دشت انجام گرفت. علاوه بر آن از نتایج نمونه برداری های کیفی که در سطح دشت توسط شرکت آب منطقه ای برداشت شده است استفاده گردید. بر این اساس وضعیت سفره آب زیرزمینی در محدوده دشت از نظر کمی و کیفی تحت پایش دقیق قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از این است که روند نزولی سطح آب زیرزمینی، پس از احداث سد تغییر یافته و در مقایسه بین سالهای قبل و بعد از احداث سد، در سالهای با میزان بارندگی مشابه، افزایش سطح سفره به میزان 5/1 متر مشاهده میگردد. به نحوی که با جبران کسری مخزن، تغییرات ذخیره دینامیک مخزن در طی دوره بیلان (90-1380) ، سالانه برابر 159/0- میلیون مترمکعب بوده و سفره تقریبا به تعادل رسیده است. تحلیل نتایج کیفی نیز حاکی از تاثیر گذاری مثبت سد بر بهبود کیفیت آب زیرزمینی دشت لاور است. به طوری که روند تغییرات ec در محدوده بیلان تحت تاثیر سد، از مقادیر 5200 و 7200 میکروموس به ترتیب در قسمت های ابتدایی و انتهایی دشت در سالهای قبل از احداث سد، به مقادیر 3500 و 5500 میکروموس، پس از احداث سد، کاهش یافته است(مقایسه نقشه های هم افت و میانگین ec). نتایج این تحقیق نشان می دهد که با توجه به خشکسالی های موجود و کاهش بارندگیها، این سد در تغذیه سفره آب زیرزمینی و بهبود کمیت و کیفیت آن موثر بوده و امکان تثبیت سطح آب در یک تراز نرمال و حفظ کیفیت آبخوان را فراهم نموده است. لذا پیشنهاد می گردد با توسعه فعالیت های آبخیزداری با مکانیابی مناسب در اینگونه مناطق، بیلان منفی آبخوان های زیرزمینی جبران و با تعادل بخشی به این منابع، استمرار بهره برداری تضمین و تعادل اکولوژیک حوزه های آبخیز حفظ گردد.