نام پژوهشگر: محمدصادق تقی زاده
فرزانه فرامرزی محمدصادق تقی زاده
به منظور بررسی اثر کشت مخلوط گندم: تریتیکاله و جو: تریتیکاله بر جمعیت علف های هرز تحت تأثیر دو سطح نیتروژن یک آزمایش مزرعه ای در مزرعه تحقیقاتی اگرواکولوژی دانشکده داراب، دانشگاه شیراز در سال زراعی 92-93 انجام شد.تیمارها به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار مرتب شد. تیمارها شامل پنج نسبت متفاوت کشت گندم: تریتیکاله شامل: 100: ، 75: 25 ،50:50 ، 25: 75 ، 0: 100 و چهار نسبت متفاوت کشت جو: تریتیکاله شامل: 100: 0 ، 75: 25، 50: 50 ، 25: 75 و دو سطح کود نیتروژن شامل 100 و 200 کیلوگرم در هکتار بود.
احمدرضا شاکری محمدصادق تقی زاده
به منظور بررسی تاثیرات زمان و روش کاربرد کود نیتروژن بر رشد و نمو، پراکنش بذر و رقابت علف-پشمکی (bromus tectorum l.) با گندم زمستانه(triticum aestivum l.)، یک آزمایش مزرعهایی در سال زراعی 91-92 در مزعهایی واقع در شهرستان خرمبید در استان فارس انجام شد. آزمایش با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی و بصورت فاکتوریل و با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل روش کاربرد کود نیتروژن به دو روش( پخش سطحی و کودآبیاری) و تقسط کود به پنج صورت((0، 0، 0)،(0، 1، 0)،(0، 2/1، 2/1)،(3/1، 3/1، 3/1)،(2/1، 2/1، 0)) بود. نتایج حاصل نشان داد که تاثیر تقسیط کود نیتروژن بر گیاه علف پشمکی معنیدار بود. بدین صورت که بیشترین ارتفاع ، تعداد بذر و وزن خشک در تیمار تقسیط به صورت(0، 1، 0) آمد اما در مورد صفت تعداد پنجه بیشترین تعداد در تیمار(0، 2/1، 2/1) ثبت شد و همین تیمار نیز بر زمان پراکنش بذر علفپشمکی تاثیرگذار بود و بر اساس سیستم واحد حرارتی(gdd) زمان پراکنش را نسبت به تیمار شاهد4/59 درجه روز به تعویق انداخت. در مورد گندم تیمار تقسیط به صورت(0، 2/1، 2/1) اثر معنی داری بر وزن بذر و عملکرد بیولوژیک و همچنین غلظت نیتروژن در دانه و کاه و کلش گندم داشت و باعث افزایش این خصوصیات در گندم شد. اما شاخص برداشت گندم در تیمار تقسیط(0،1،0) به بیشترین حد خود در این آزمایش رسید. روش کاربرد کود نیتروژن تنها بر تعداد پنجه در علفپشمکی و همچنین غلظت نیتروژن در دانه و کاه و کلش گندم اثر معنی داری داشت. بدین صورت که تیمار کودآبیاری باعث افزایش غلظت نیتروژن در دانه و کاه و کلش گندم و پخش سطحی تعداد پنجه را در علف پشمکی افزایش دادند
محمدصادق تقی زاده عوض کوچکی
کشت مخلوط ردیفی ویلیامز و srf450 با نسبتهای مختلف بذر (0: 1، 3:1، 1:1، 3:1و 1:0) و تراکمهای 26، 36 و 61 بوته در مترمربع با استفاده از ی آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1372 مورد بررسی قرار گرفت . با افزایش تراکم از 26 به 61 بوته در مترمربع درصد جذب تشعشع و شاخص سطح برگ (lai) افزایش یافت . بیشترین میزان درصد جذب تشعشع مربوط به کشت خالص رقم srf450 بود و با افزایش نسبت این رقم در مخلوط درصد جذب تشعشع افزایش یافت . کشت خالص رقم ویلیامز دارای بیشترین میزان شاخص سطح برگ (lai) بود. با افزایش تراکم ارتفاع، تعداد گره، فاصله میانگره ساقه اصلی و فاصله محل تشکیل اولین غلاف تا سطح خاک افزایش یافت ولی تعداد و مجموع طول شاخه های فرعی کاهش یافت . با افزایش تراکم، تعداد غلاف ، تعداد دانه و وزن دانه در هر گیاه کاهش یافت ، ولی وزن صد دانه افزایش نشان داد. کلیه اجزا عملکرد - رقم ویلیامز به جز وزن صد دانه در کشت مخلوط کاهش یافت . متوسط تعداد دانه در هر غلاف تحت تاثیر تراکم واقع نشد. بیشترین میزان شاخص برداشت غلاف و شاخص برداشت کل گیاه مربوط به رقم ویلیامز در کشت خالص بود. با افزایش تراکم عملکرد دانه در واحد سطح افزایش یافت . با افزایش نسبت رقم srf450 در مخلوط عملکرد کل کاهش یافت و بیشترین عملکرد دانه به رقم ویلیامز در کشت خالص بود (3810/5 کیلوگرم در هکتار). عملکرد رقم srf450 هم در کشت مخلوط و هم در کشت خالص کمتر از رقم ویلیامز بود. این امر ناشی از دیررس بودن رقم srf450 بود بطوریکه بخش زیادی از غلاف ها آن فرصت کافی برای پر کردن دانه نداشتند. بطور کلی نسبت برابری زمین (ler) برای تیمارهای کشت مخلوط کمتر از یک بود. با افزایش تراکم میزان ورس افزایش یافت و بیشترین درجه ورس مربوط به کشت خالص رقم srf450 بود و با افزایش نسبت این رقم در مخلوط میزان ورس زیاد شد. با افزایش تراکم درصد پروتئین دانه زیاد شد و بر عکس درصد روغن کاهش یافت . درصد پروتئین دانه رقم ویلیامز هم در کشت خالص و هم درکشت مخلوط بیشتر از رقم srf450 بود و با 39/49 درصد پروتئین در کشت خالص در مرتبه اول قرار داشت . رقم srf450 با 20/98 درصد روغن در مخلوط 1:1 در مرتبه اول قرار داشت و کمترین درصد روغن دانه مربوط به رقم ویلیامز در کشت خالص بود.