نام پژوهشگر: امین راهپیما
وحیدرضا حسینی امین راهپیما
چکیده هدف: ارزیابی روش جراحی گسترش جانبی ریج با تکنیک استوتوم (ridge split) وکارگذاری هم زمان ایمپلنت دندانی درنواحی بی دندانی آتروفیک فک فوقانی و فک تحتانی. مواد و روش:25 بیمار جهت انجام روش جراحی گسترش جانبی ریج باتکنیک ridge split انتخاب شدند.81 ایمپلنت دندانی در38 ناحیه بی دندانی در دو فک کارگذاشته شد.از(cerasorb)به عنوان بیومتریال، جهت پرکردن فضای ایجاد شده بین دو کورتکس استخوانی استفاده شد. ایمپلنت(submerged)مورد استفاده قرار گرفت و 3ماه بعدازجراحی ، healing cap قرارداده شد.عرض استخوان به طور مستقیم قبل وبعد ازجراحی به کمک کالیپر اندازه گیری شد.بیماران پس از گذشت 6ماه ازانجام فانکشن ایمپلنت ،مجددا موردارزیابی قرار گرفتند. نتایج: متوسط عرض ریج قبل از جراحی(pre split) mm 34/0 ±27/3،بعدازجراحی( post split) mm 43/0 ± 30/5 و متوسط میزان افزایش عرض ریج mm21/0 ± 03/2 بود.وضعیت همه ایمپلنت ها پس از گذشت 6ماه از انجام فانکشن مطلوب بود. نتیجه گیری:تکنیک جراحی ridge split درفک فوقانی وفک تحتانی نتایج قابل پیش بینی دارد ودرصورتی که درانتخاب بیمار مناسب وجزئیات اجرای تکنیک دقت شود ?زمان انتظاربین جراحی وشروع درمان پروتزی می تواند به3ماه کاهش یابد. کلمات کلیدی:ridge splitting،ایمپلنت دندانی?ریج آتروفیک
حامد نعمتی رضوانی سعیده خواجه احمدی
چکیده مقدمه: در ناحیه دهان و فک و صورت عوامل گوناگونی از جمله تروما و پاتولوژی ها می توانند منجر به از دست رفتن بافت های موضع شوند. در این موارد ممکن است نیاز به بازسازی نواقص ایجاد شده در کف دهان، زبان، کام، استخوان آلوئولار و یا نواحی از اوروفارنکس باشد که برای این منظور از روش های مختلفی می توان استفاده نمود. یکی از شایعترین روش های بازسازی استفاده از انواع فلپ های عضلانی- مخاطی مانند فلپ های جزیره ای عضله ای-مخاطی بوکسیناتور است. تاکنون از فلپ های جزیره ای عضله ای-مخاطی بوکسیناتور به منظور بازسازی های نسج نرم به عنوان بافت جایگزین و یا در بازسازی های نسج سخت به عنوان پوششی برای گرفت های استخوانی استفاده گردیده است ولی هیچگونه مطالعه ای جهت ارزیابی مشخصات آناتومیک این فلپ و واریاسیون های موجود در طول پایه و مساحت فلپ صورت نگرفته است. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی خصوصیات فوق در فلپ جزیره ای عضله ای-مخاطی بوکسیناتور با پایه تحتانی بود. مواد و روش کار: مطالعه حاضر بر روی 13 جسد انسانی تازه صورت گرفت. در دو سمت گونه این اجساد برش های لازم برای ایجاد فلپ جزیره ای عضله ای-مخاطی بوکسیناتور با پایه تحتانی ایجاد گردید. سپس این فلپ از طریق یک برش خارج دهانی در زیر بوردر تحتانی ماندیبل خارج گردید. طول پایه فلپ در این حالت با استفاده از یک خط کش فلزی اندازه گیری شد. سپس بار دیگر طول پایه پس از آزاد سازی شریان فاسیال از غده بزاقی ساب ماندیبولار توسط قطع شاخه ساب منتال اندازه گیری شد. همچنین مساحت سطح مخاطی فلپ، حضور شریان و یا ورید فاسیال در پشت فلپ جزیره ای و نیز تعداد نفوذ کننده های عروقی )پرفوراتور ها( نیز بررسی و اندازه گیری شدند. به منظور آنالیز داده ها از آزمون های paired sample t-test و independent sample t-test در نرم افزار spss نسخه 11/5 با درجه اطمینان 95% استفاده شد. نتایج: در بررسی 26 سمت مورد مطالعه، میانگین طول پایه فلپ در دو سمت در حالتی که شاخه های تحت فکی شریان فاسیال بریده نشده تفاوت آماری معناداری نداشتند )0.05 > p-value(. زمانی که شاخه های تحت فکی شریان فاسیال بریده شده بودند، افزایش معناداری در طول پایه فلپ در هر دو سمت مشاهده شد )0.05 < p-value(. در حالی که میانگین طول پایه فلپ در این حالت و نیز میزان افزایش طول پایه در دو سمت دارای تفاوت آماری معناداری نبود )0.05 > p-value(. تفاوت آماریمعناداریمیاندوسمتازنظرمیانگینمساحتفلپمشاهدهنشد )0.05>p-value(.در6 فلپ تنها شریان فاسیال وجود داشت و در باقیمانده فلپ ها هم شریان و هم ورید فاسیال موجود بودند. همچنین مشاهده شد که از هر شریان فاسیال 2 الی 3 پرفوراتور در فلپ نفوذ کرده بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از مطالعه حاضر می توان بیان نمود که فلپ عضلانی مخاطی بوکسیناتور با پایه تحتانی دارای طول پایه مناسب برای بازسازی کف دهان و زبان می باشد که این طول می تواند به میزان قابل ملاحظه با جدا نمودن شریان فاسیال از غده بزاقی ساب ماندیبولار افزایش یابد.