نام پژوهشگر: کامران چپی
عمران محمودی عبدالرضا بهره مند
چکیده سیل به عنوان یکی از بلایای طبیعی هر ساله خسارات جانی و مالی فراوانی را در سرتاسر جهان به بار می آورد؛ بنابراین یکی از دغدغه های مهم در هیدرولوژی شبیه سازی هیدروگراف سیل و بخصوص دبی پیک سیلاب ها می باشد. برای شبیه سازی هیدروگراف سیل، روش های زیادی وجود دارند؛ که با استفاده از داده های بارش- رواناب، شبیه سازی هیدروگراف را انجام می دهند. کمبود داده های بارش- رواناب در حوزه هایی که فاقد ایستگاه هیدرومتری می باشند باعث شده که محققان و پژوهشگران، به دنبال روش-هایی باشند که بتوانند بدون نیاز به اطلاعات، هیدروگراف سیل را برای حوزه شبیه سازی کنند. وجود ارتباط بین ژئومورفولوژی و هیدرولوژی از طریق خصوصیات فیزیکی حوزه از قبیل نسبت سطح، نسبت انشعاب، نسبت طول، طول آبراهه اصلی و شیب آبراهه اصلی، که از عوامل موثر در جریان یافتن آب در سطح حوزه ها می باشند؛ این امکان را فراهم می آورد. روش هیدروگراف واحد لحظه ای ژئوموفولوژی(giuh)، با استفاده از عوامل فیزیکی ذکر شده، پاسخ هیدرولوژی حوزه آبخیز را شبیه-سازی می کند. این مطالعه با هدف ارزیابی کارایی روش هیدروگراف واحد لحظه ای ژئوموفولوژی "وو" در شبیه سازی هیدروگراف سیل در حوزه شیرین دره در استان خراسان شمالی، انجام گردید. برای این کار، هشت واقعه بارش رواناب متناظر، در یک دوره زمانی10 ساله انتخاب گردید و سپس این کار به دو روش "ناش" و هیدروگراف واحد لحظه ای ژئوموفولوژی "روسو" انجام گرفت و کارایی روش giuh، به دو طریق "وو" و "روسو" و همچنین روش "ناش"، با استفاده از شاخص های مختلف، از جمله ناش-ساتکلیف، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش مذکور از دقت قابل قبولی در شبیه سازی هیدروگراف، دبی پیک، زمان تا اوج، حجم جریان و همچنین ابعاد و شکل هیدروگراف برخوردار است. متوسط معیار ناش ساتکلیف، برای روش های giuh وو، giuh روسو و ناش به ترتیب، 61/0، 11/0، 56/0- را نشان داد. کلید واژگان: giuh، نسبت انشعاب، نسبت طول، نسبت سطح، معیار ناش- ساتکلیف
مهرنوش اسدی حامد قادرزاده
مطالعه حاضر با هدف تخمین منافع اقتصادی شامل حفاظتی- زیستگاهی و تفریحی تالاب زریبار با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط انجام شد. از آن جایی که بیشتر کالا ها و خدماتی که توسط تالاب زریبار ارائه می شود غیربازاری است، روش انتخاب دوتایی تک بعدی برای تخمین ارزش های غیربازاری تالاب زریبار مورد استفاده قرار گرفت. یک بازار فرضی برای به دست آوردن جواب های بله و خیر با توجه به تمایل آن ها از طریق روش اهدا و روش ورودیه به منظور برآورد تمایل به پرداخت برای ارزش حفاظتی-زیستگاهی و تفریحی ایجاد شد. 477 پرسشنامه برای برآورد ارزش حفاظتی- زیستگاهی و 176 پرسشنامه به منظور برآورد ارزش تفریحی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد 18/69 و 5/54 درصد از افراد مورد مطالعه تمایل به پرداخت برای هر دو کارکرد داشتند. مقدارمیانگین wtp برای ارزش حفاظتی-زیستگاهی و تفریحی به ترتیب برابر 75/275010 و 5/17550 ریال محاسبه شد. ارزش حفاظتی- زیستگاهی و تفریحی سالانه این دریاچه بیشتر از 28/12 و 23/45 میلیارد ریال می باشد، که نشان دهنده اهمیت قابل توجه افراد منطقه و بازدیدکنندگان از دریاچه زریبار میباشد. نتایج نشان میدهد که متغیرهای میزان پیشنهاد و درآمد بازدیدکنندگان و افراد منطقه که از نظر آماری معنیدار شدهاند، مهمترین عوامل موثر در میزان wtp افراد منطقه و بازدیدکنندگان برای استفاده و بازدید از دریاچه زریبار می باشند. سن، عضویت در ngo و تعداد اعضای خانوار عوامل بعدی در تأثیرگذاری بر میزانwtp افراد منطقه و بازدیدکنندگان میباشد. از نظر مدیریتی، این مطالعه به نتایج امیدوار کنندهای دست یافتهاست. اول اینکه نشان میدهد مردم منطقه و بازدیدکنندگان تالاب زریبار چه مقدار به این اکوسیستم آبی توجه دارند. دوم اینکه یک wtp قابل توجهی جهت حمایت برای بهبود و توسعه تالاب ها وجود دارد.
شیرکو ابراهیمی محمدی حمیدرضا صادقی
آگاهی از میزان آورد روان آب، رسوب معلق و مواد مغذی، درک فرآیند حمل و تغییرات زمانی و مکانی آن ها برای انجام اقدامات حفاظتی/ اصلاحی موثر امری ضروری است. لذا در این پژوهش با برداشت 2215 نمونه از فروردین 1390 تا اردیبهشت 1391، ضمن بررسی تغییرات زمانی و مکانی آورد روان-آب، رسوب معلق و مواد مغذی هفت ورودی اصلی دریاچه زریوار در استان کردستان، رابطه آب نمود، رسوبنمود و آلودگی نمود این ورودی ها نیز بررسی شد. نتایج بیان گر بیش ترین آورد روان آب، رسوب معلق و مواد مغذی در فصل بهار، بیش ترین آورد روان آب، نیترات، اورتوفسفات ذرّه ای و نیتروژن کجلدالی رسوب معلق از بخش شمالی آبخیز و آمونیوم و پتاسیم قابل استخراج رسوب معلق به صورت مشترک از بخش های غربی و شمالی حوزه آبخیز بود. در مجموع آورد سالانه جریان، رسوب معلق و مواد مغذی محلول و ذرّهای به ترتیب 9/9 میلیون مترمکعب، 734، 71 و 5 تن بود. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون حاکی از معنی دار بودن روابط دبی با غلظت رسوب معلق طی رگبارها (046/0>p) و مواد مغذی محلول در آب پایه (043/0>p) و عدم معنی داری روابط دبی و غلظت مواد مغذی محلول طی رگبارها (05/0<p) و هم چنین روابط غلظت رسوب معلق با مواد مغذی ذرّه ای (134/0<p) به استثناء اورتوفسفات ذرّه ای بود. نتایج نشان داد که تغییرات غلظت نیتریت و نیترات در طول و بین وقایع بارشی و هم چنین آمونیوم و اورتوفسفات محلول علی رغم تفاوت های رفتاری زیرحوزه ها معنی دار و پتاسیم در طول و بین وقایع بارشی در سطح اطمینان 95 درصد غیرمعنی دار بود. نتایج بررسی الگوهای پسماند بیان گر پاسخ های متفاوت زیرحوزه ها در رابطه با تغییرات غلظت رسوب معلق و مواد مغذی محلول و ذرّه ای نسبت به تغییرات دبی در طول رگبارها علی رغم غالبیت الگوهای پسماند پادساعت گرد مواد مغذی محلول و ساعت گرد رسوب معلق و اورتوفسفات ذرّه ای بود.
پروانه مجیدی امیر کرم
فرسایندگی، توانایی عامل فرساینده در جداسازی ذرات خاک را بیان میکند. این پژوهش به منظورتعیین شاخص فرسایندگی مناسب براساس مدلهای muslt,musles ;usle;rusle;uslem ,muslee انجام گرفت آزمایشهای صحرایی در ناحیه نیمه خشک در منطقهای به ابعاد187/3 هکتار در حوضه زوجی خامسان )نمونه با اصلاحات آبخیزداری و شاهد بدون اصلاحات آبخیزداری( در شهرستان کامیاران استان کردستان واقع در غرب ایران طی سالهای 1386-1390 انجام شد. در سطح منطقه 18 کرت استاندارد در دو حوضه انتخابی ایجاد شدند. مقدار رواناب و هدر رفت خاک در 16 رخداد باران منجر به رسوب طی دورهی 3 ساله اندازهگیری شدند. شاخص فرسایندگی در مدلهای یاد شده بر اساس دادههای باران و رواناب تعیین شد. بر اساس نتایج حاصل شده از مقایسات آماری بین مقادیر مشاهدهای و برآورد هدر رفت خاک، شاخص فرسایندگی مدل usle-m بیشترین همبستگی را با مشاهدات اصلی برای دادههای حوضه نمونه و شاهد دارد و همچنین فرض برابری میانگین مقادیر برآورد شده و میانگین مشاهدات اصلی برای دو حوضه نمونه و شاهد تنها در مدل musles پذیرفته میشود، بنابراین مناسب ترین شاخص برای پیشبینی هدر رفت خاک در رخدادهای گوناگون باران در منطقه musle-s است.
هما ابراهیمی لقمان قهرمانی
اکوسیستم¬های مختلف از جمله جنگل، جنگل دست¬کاشت و مرتع بر روی برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی خاک تأثیرگذار هستند. اعمال مدیریت صحیح و کارآمد این اکوسیستم-ها مستلزم داشتن اطلاعات جامعی از این پارامترها به عنوان شاخص¬هایی مناسب جهت ارزیابی وضعیت خاک از نظر پایداری، نفوذ، وضعیت حرکت آب و املاح در خاک، ایجاد رواناب، سیل و فرسایش می¬باشد. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر اکوسیستم¬های جنگل¬کاری شده بر روی برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی خاک صورت گرفت. هدف از تحقیق حاضر مقایسه برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی (نفوذپذیری، هدایت هیدرولیکی اشباع، رطوبت خاک، جرم مخصوص ظاهری خاک، ph خاک، ec خاک، فسفر خاک، نیتروژن کل خاک و کربن آلی خاک) اکوسیستم¬های جنگل دست¬کاشت و مرتع می¬باشد. به این منظور یک حوضه¬ی آبخیز مرتع و دو حوضه¬ی آبخیز جنگل¬کاری شده با تراکم خوب (445 اصله در هکتار) و متوسط (262 اصله در هکتار) در مجاورت آن با شرایط فیزیوگرافی مشابه واقع در جنگل¬های دست¬کاشت حسن¬آباد سنندج انتخاب شدند. برداشت نمونه¬های مربوط به درصد رطوبت خاک و جرم مخصوص ظاهری خاک هر دو هفته یکبار در سه نقطه از هر حوضه¬ی آبخیز از 23 اسفند ماه 1391 تا 21 مرداد ماه 1392 انجام شد. آزمایش مربوط به شدت نفوذپذیری منطقه مورد مطالعه در یک تکرار در سه نقطه از هر حوضه-ی آبخیز صورت گرفت لازم به ذکر است که هدایت هیدرولیکی اشباع با استفاده از آزمایش شدت نفوذپذیری مورد محاسبه قرار گرفت. به منظور بررسی پارامترهای ph، ec، کربن آلی خاک، فسفر قابل جذب و نیتروژن کل خاک، سه نمونه از عمق 20-0 سانتی¬متری در هر حوضه¬ی آبخیز در 6 تکرار به صورت ماهانه برداشت شد. داده¬های جمع¬آوری شده در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از نرم¬افزارهای spss و excel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین سه حوضه¬ی مورد بررسی واقع در جنگل¬های دست¬کاشت سنندج از نظر جرم مخصوص ظاهری خاک و شدت نفوذپذیری اختلاف معنی¬داری وجود دارد و همچنین نتایج حاصل از تحقیقات نشان داد حوضه¬های آبخیز جنگل¬کاری شده با تراکم خوب با بیشترین شدت نفوذپذیری دارای بیشترین هدایت هیدرولیکی اشباع بوده و حوضه¬ی آبخیز مرتعی با کمترین شدت نفوذپذیری دارای کمترین هدایت هیدرولیکی اشباع است. میانگین درصد رطوبت جرمی خاک در اکثر زمان¬های اندازه¬گیری شده از سال، در حوضه¬ی جنگل¬کاری شده با تراکم خوب با اختلاف معنی¬داری در سطح 1 درصد بیشتر از حوضه¬ی مرتع بوده است. از نظر خصوصیات شیمیایی خاک اکثراً، بین سه حوضه¬ی آبخیز در سطح 1 درصد اختلاف معنی¬داری وجود دارد.
امید مرادی کامران چپی
تغییر اقلیم تأثیر فراوانی بر شاخص های اقتصادی و اجتماعی مردم به ویژه روستانشینان داشته است. شدت این اثرات در دو ده? گذشته نسبت به دهه های پیشین افزایش یافته است. در این پژوهش به بررسی کاهش بارش و روند افزایش نسبی درج? حرارت طی دور? آماری 20 ساله در شهرستان سنندج پرداخته شده است. در این پژوهش آثار تغییر اقلیم بر وضعیت اشتغال، درآمد، سرمایه گذاری و تولید در بخش کشاورزی، باغداری و دامداری، مهاجرت، میزان رضایت از وضعیت موجود، الگوی مصرف بهره برداران از منابع آب، وضعیت غذایی، روند کاهش محصولات زراعی، باغی و دامی و سایر شاخص های اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام مطالعه ضمن بهره گیری از یک چارچوب مفهومی و داده های تکمیلی که از مراکز مورد نیاز جمع آوری شد، داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه و استفاده از روش های مختلف آمار توصیفی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که تغییر اقلیم علاوه بر خروج نیروی کار از بخش کشاورزی، باغداری و دامداری، باعث مهاجرت های موقت و دائم از روستاها شده است. درآمد اغلب خانوارها از بخش کشاورزی و باغداری کاهش قابل توجهی یافته و میزان تولید و سرمایه گذاری در آنها نیز تنزل یافته است. در بخش منابع آب، الگوی مصرف بهره برداران تغییر کرده و بهره برداری از منابع آب سطحی کاهش و بهره برداری از آب های زیرزمینی افزایش یافته است. در بخش دامداری، تولیدات دامی روستاهای منطق? سنندج به دلیل روند کاهشی تعداد دام ها در سال های اخیر به شدت کاهش یافته است، به طوری که سبب تبدیل دامداران از وضعیت تولید کنندگی به وضعیت مصرف کنندگی شده است. علاوه بر کشاورزان، باغداران و دامداران، سایر مردم روستاها نیز که دارای شغل های آزاد هستند و وظیف? تأمین نیازهای مردم روستا را بر عهده دارند، تحت اثرات تغییر اقلیم به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفته اند و وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان نیز همانند سایر مردم روستا نامناسب شده است. در رابطه با ماندن مردم در روستاها و ادامه فعالیت های زراعی، باغی و دامداری باید خاطر نشان کرد که در صورت ثابت ماندن یا وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی و اجتماعی تحت تأثیر تغییر اقلیم، بیشتر روستانشینان تصمیم به مهاجرت دائمی و موقت در آینده خواهند داشت. کلمات کلیدی: تغییر اقلیم، شاخص های اقتصادی و اجتماعی، خانوارهای روستایی، کشاورزی، باغداری و دامداری، الگوی مصرف منابع آب، سنندج.
صباح صالحی علیرضا ایلدرومی
فرآیند بارش _ رواناب هر حوزه آبریز، به طور عمده تحت تأثیر شرایط هیدرولوژیکی،ژئومورفولوژی و اقلیم منطقه است. میزان توزیع و نوع بارش، پوشش گیاهی، خصوصیات فرایند تجمع و ذوب برف، خصوصیات لایه خاک و سازندهای زمین شناسی از عمده عواملی هستندکه میزان رواناب و مولفه های بیلان آب حوزه را تحت تأثیر قرار می دهند. در تحقیق حاضر شبیه سازی رواناب با استفاده از مدل ابزار ارزیابی آب و خاک، (swat) بر اساس داده های جمع آوری شده از حوضه آبخیز سد گرین که سطحی برابر با 22 کیلومتر مربع را شامل می شود به صورت روزانه انجام گرفت. هدف اصلی در این تحقیق آزمون کارایی مدل swat و قابلیت استفاده از آن در شبیه سازی رواناب حوضه آبخیز سد گرین،در شدت¬های مختلف بارندگی می¬باشد. واسنجی مدل برای دوره آماری 2002 تا 2007، و اعتبار سنجی نیز برای سال¬های 2008 تا 2010 انجام شد،شاخص های ارزیابی مختلفی برای بررسی دقت شبیه سازی مورد استفاده قرار گرفت که در این بین دقت شبیه سازی روزانه با استفاده از شاخص نش_ساتکلیف در دوره واسنجی 59/0 و با شاخص r2 61/0 و دوره اعتبار سنجی به ترتیب 0/63 و 0/64 بدست آمد. شاخص rmse برای بارش¬های سبک و سنگین نیز به ترتیب برابر 27/0 و 57/0 می¬باشد.