نام پژوهشگر: مجتبی محسنی
اولیاء علیجانپور مجتبی محسنی
کینین ترکیب شیمیایی با ارزشی از خانواده آلکالوئید ها می باشد که منشا طبیعی داشته و از پوست درخت سین کونا استخراج می شود. در این پروژه? نظر به اهمیت کینین در صنایع غذایی? دارویی و بهداشتی به بررسی تاثیر محیط شیمیایی بر رفتار نشر فلوئورسانس آن پرداخته ایم. این ترکیب در حلال آب در زیر نور لامپ uv نور آبی از خود ساطع می کند. شدت نور ساطع شده توسط کینین تحت تأثیر برخی از آمینواسید ها? آمین ها و رنگدانه ها قرار می گیرد? اما کربوهیدرات ها بر فلوئورسانس کینین بی تأثیر می باشند. بررسی های طیفی نشان داد که تأثیر آمین ها بر شدت فلوئورسانس این ترکیب به صورت کاهش شدت طیف ها در ناحیه طول موجی nm 700-300 بوده است. برخی از آمینواسیدها مانند آرژینین و لیزین شدت فلوئورسانس را کاهش و تعدادی دیگر مانند متیونین? گلوتامیک اسید و آسپارتیک اسید این شدت را افزایش می دهند. همچنین افزایش رنگدانه های کلسئین? رودامینb? لوسیژنین? کومارین و فلوئورسئین سبب کاهش شدت طیف ها در ناحیه طول موجی nm450- 300 و افزایش شدت در ناحیه طول موجی nm700 - 450 گردید. به منظور تعیین مقدار ترکیبات با اثر کاهش بر شدت فلوئورسانس کینین? نمودار اشترن- ولمر مربوط به ترکیب کینین در ناحیه فرونشانی گستره غلظتی بدست آمد. همچنین برای اندازه گیری ترکیبات با اثر افزایشی بر شدت فلوئورسانس کینین? با رسم نمودار i/i0 در مقابل غلظت ترکیبات با اثر افزایشی رابطه خطی پیشنهاد شد و روشی برای تعیین مقدار این ترکیبات معرفی گردید.
مرتضی پورتیموری محمد جواد چاییچی
محلول کلوییدی نانو نقره به روش کاهش شیمیایی از واکنش نیترات نقره با سدیم بوروهیدرید در مجاورت تری سدیم سیترات و پلی وینیل پیرولیدون تهیه شده است. با استفاده از طیف uv و تصویر tem از نمونه تهیه شده، اندازه نانو نقره تعیین شد. خاصیت میکروب کشی نانو ذرات نقره به دو روش mic و mbc در مقابل باکتری های گرم منفی ( اشریشیاکلی و سودوموناس آئروژینوزا) و باکتری های گرم مثبت ( باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس ) بررسی شد که در روش mbc، نانو نقره با غلظت ppm50 به طور کامل باکتری اشریشیاکلی و با غلظت ppm25 نیز به طور کامل باکتری های سودوموناس آئروژینوزا، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس را از بین برده است. همچنین در روش mic با غلظت ppm15 نانو نقره، باعث توقف رشد هر 4 باکتری فوق گردیده است. کلمات کلیدی: نانو نقره، طیف uv، تصویر tem، روش mic و mbc، باکتری های گرم منفی، باکتری های گرم مثبت
سیده مهدیه سیدی گله کلایی مجتبی محسنی
بیماریهای روانی گروه گستردهای از بیماریهای مختلف با علتهای گوناگون (استعداد ژنتیکی، آسیبهای هنگام تولد، قرارگیری در معرض استرس و فاکتورهای محیطی همچون عفونتهای ویروسی) هستند. حدس زده میشود عفونتهای ویروسی نقشی در اتیولوژی اختلالات روانی انسانها ایفا نمایند. ویروس بیماری برنا (bdv) به عنوان یکی از عوامل مسبب احتمالی بیماریهای روانی مطرح شده است. این ویروس سیستم عصبی مرکزی بسیاری از گونههای حیوانی را آلوده میکند و ممکن است ناهنجاریهای رفتاری مشابه با شیزوفرنی و اختلالات خلقی را ایجاد نماید. گروههای تحقیقاتی متعددی شیوع بالاتر و معنیداری از آنتیبادیهای سرمی bdv را در بیماران روانی نسبت به کنترلهای سالم گزارش نمودند. این فرضیه با یافتن rnaی ویروس بیماری برنا در لکوسیتهای خون محیطی(pbls) بیماران مبتلا به اختلالات روانی بیشتر حمایت شد. این موضوع هنوز هم بحث برانگیز است که آیا ویروس بیماری برنا انسانها را آلوده میکند و سبب اختلالات روانی میشود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین عفونت bdv و اختلالات روانی بویژه شیزوفرنی بود. در مطالعه حاضر ما حضور bdv p40 rna و bdv p24 rna را در سلولهای خون محیطی 30 بیمار شیزوفرنی و 15 داوطلب سالم به عنوان گروه کنترل از ناحیه مازندران، ایران را بررسی نمودیم. تمام بیماران براساس معیارهای تشخیصی طبقهبندی شده در کتابچه تشخیصی و آماری جامعه روانشناسی آمریکا- ویرایش چهارم dsm-iv تشخیص داده شدند. حضور bdv rna در سلولهای خونی افراد بوسیلهی rt-nested-pcr و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی برای p40 و p24 از ویروس بیماری برنا مورد بررسی قرار گرفت. اختصاصیت این واکنش از طریق تشابه اندازهی محصول pcr نمونهها با محصول pcr کنترل مثبت تایید گردید و نشان داده شد که این توالیها مربوط به bdv هستند. با استفاده از این روش تکثیر موفقیت آمیز rna اختصاصی bdv انجام شد و ما توانستیم bdv rna را در سلولهای خون محیطی 8 بیمار از 30 بیمار (%66/26) تشخیص دهیم. در حالی که توالیهای اسید نوکلئیک اختصاصی ویروس در نمونههای گروه کنترل تشخیص داده نشدند. در اینجا هیچ تفاوت معنی داری در سن و جنس بین بیماران و گروه کنترل و همچنین بین بیماران مبتلا به شیزوفرنی در حضور یا غیاب bdv مشاهده نشد. شیوع بالاتر و معنیدار bdv rna در سلولهای خون محیطی بیماران نسبت به افراد سالم میتواند به فهم ما از پاتوژنز این بیماریها کمک کند و این حقیقت را که احتمالا عفونت bdv فاکتوری دخیل در پاتوژنز بیماری شیزوفرنی در جمعیت ایرانی است را تائید می نماید.
صفر نجفی عباس قنبری نیاکی
مقدمه: هیپوتالاموس مرکز اصلی تنظیم اشتها و تعادل انرژی است. فعالیت بدنی و ورزش قادر است تعادل انرژی را در جهت منفی شدن بر هم زند. پروتئین وابسته به آگوتی (agrp) یک پپتید اشتهاآور موثر بر تعادل انرژی است که به طور عمده از هسته های کمانی هیپوتالاموس ترشح می شود، اما گزارش ها از بیان آن در بافت های غیر هیپوتالاموسی اشاره دارد. روش ها: هدف بررسی اثر دویدن روی نوار گردان و بدون عصاره آبی میوه عناب بر غلظت agrp، گلیکوژن و atp در بافتی و پلاسمای موشهای صحرایی ماده بوده است. به این منظور، 28 سر موش صحرائی ماده به ? گروه عناب-کنترل (7 سر موش)، عناب-تمرین (7 سر موش)، سالین-کنترل (7 سر موش ) و سالین-تمرین (7 سر موش) تقسیم شدند. موشهای تمرین به مدت 6 هفته (پنج روز در هفته، به مدت 60 دقیقه و با سرعت 35 متر بر دقیقه)، روی نوارگردان دویدند. 72 ساعت پس از اتمام آخرین جلسه ی تمرین، بیهوش شده و بافت های کبد، هیپوتالاموس و پلاسما برای اندازه گیری غلظت agrp، گلیکوژن و atp جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی lsd، تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد agrp بافت کبد در گروه تمرین عناب در مقایسه با سایر گروه های تحقیق دارای بیشترین مقدار بود. همچنین agrp بافت هیپوتالاموس گروه های کنترل عناب دارای بیشترین مقدار بود. تحلیل داده های agrp، پلاسما نشان داد که گروه های کنترل سالین، دارای بیشترین مقدار بودند. تحلیل داده های گلیکوژن بافت کبد نشان داد که گروه کنترل سالین کمترین مقدار غلظت گلیکوژن بافت کبد را داشته، همچنین تحلیل داده های atp نشان داد که تمرین موجب افزایش سطوح atp کبد و پلاسما شده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که، برنامه تمرینی بکار گرفته شده در این پژوهش، قادر است تغییراتی در برخی از شاخصهای انرژی سلولی از جمله: غلظت گلیکوژن و agrp موجب شود. این احتمال وجود دارد که فعالیت مورد نظر به علت بالا بودن شدت فعالیت، تعادل منفی انرژی سلولی را موجب شده و در پاسخ به کاهش انرژی سلولی از جمله کاهش گلیکوژن ، افزایش agrp علاوه بر ترشح از هیپوتالاموس، در کبد و پلاسما نیز تظاهر می یابد. بنابراین شاید بتوان، کبد را به عنوان منبع agrp پلاسمایی به حساب آورد. از طرفی دیگر بالا بودن agrp کبدی، شاید بتوان گفت جزئی از سازوکار بازسازی منابع انرژی است که می تواند بیش خوری یا هایپرفاژیایی موضعی کمک کند. از طرفی انتظار می رفت که افزایش سطوح گلوکز ناشی از دریافت عصاره ی آبی میوه عناب که توانسته سطوح گلیکوژن و atp را تقریبا افزایش دهد. سطوح agrp ناشی از فعالیت را کاهش دهد، بلکه باعث ازدیاد سطوح agrp نیز شده، که این یافته شاید تاثیر مصرف عصاره ی آبی میوه عناب را بر افزایش نسبی و تنظیم agrp تایید می کند، که این نیز به نوبه خود میتواند نقش agrp را در تنظیم انرژی تقویت نماید. شاید بتوان میوه عناب را به عنوان ماده ای اشتهاآور تایید کرد.
محدثه صالح قمری محمد جواد چایچی
علاقه مندی زیادی در استفاده از بیولومینسانس، از زمان های دور، وجود داشته است. امروزه نیز این پدیده به دلیل کاربردهای بسیار در بیوتکنولوژی، پزشکی و صنایع غذایی به عنوان گزارشگر بیان ژن و بیوسنسورها، توجه شده است. بیولومینسانس عبارت است از تولید نور به وسیله یک ارگانیسم زنده، که به دلیل اکسیداسیون یک سوبسترا نظیر لوسیفرین توسط آنزیم لوسیفراز رخ می دهد. باکتری های نورافشان، فراوانترین ارگانیسم های بیولومینسانت هستند که اغلب در زیستگاه های دریایی یافت می شوند. تاکنون باکتری های نورافشان از مناطق دریایی سرتاسر جهان، ، جداسازی و شناسایی شده اند. در این پژوهش، نمونه های آب دریا از ایستگاه های متعدد سواحل جنوبی دریای مازندران، جمع آوری شد. باکتری های نورافشان با استفاده از محیط های کشت اختصاصی swb و swa جداسازی شد و ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی آن ها تعیین گردید. پس از گروه بندی جنس های مختلف باکتری های نورافشان بر اساس توالی ژن luxa، پرایمر های اختصاصی luxa طراحی و سنتز شد. با استخراج نوکلئیک اسید باکتری ها، واکنش زنجیره ای پلیمراز ژن luxa و 16s rdna، انجام شد. توالی ژن 16s rdna سویه های باکتری تعیین شد و درخت فیلوژنی با استفاده از نرم افزار های بیوانفورماتیک، رسم شد. تعداد 22 سویه ی باکتریایی نورافشان از آب دریای مازندران جداسازی شد که با آزمون های بیوشیمیایی، جنس ها متعلق به ویبریو، فوتوباکتریوم و آلی ویبریو بودند. همچنین واکنش زنجیره ای پلیمراز ژن luxa در باکتری های جدا شده توسط پرایمرهای اختصاصی luxa1، luxa2 و luxa3 انجام شد. نتایج توالی یابی ژن 16s rdna چهار سویه فوتوباکتریوم، همولوژی 99% را با فوتوباکتریوم لیوگناتی، نشان داد. نتایج تعیین جنس بر اساس آزمون های بیوشیمیایی و بررسی مولکولی واکنش زنجیره ای پلیمراز با پرایمر های اختصاصی luxa و نیز نتایج حاصل از توالی یابی ژن 16s rdna، با یکدیگر مطابقت داشت.
هدی ابراهیمی مجتبی محسنی
اتانول یک منبع سوخت تجدیدپذیر و ایمن می باشد که در دنیای کنونی تولید آن عمدتا بر پایه تخمیر میکروبی است. هدف این پژوهش جداسازی و شناسایی باکتری های تولید کننده اتانول و بهینه سازی شرایط رشد آنها می باشد و در نهایت جداسازی باکتری هایی با توانایی تولید بالای اتانول، به عنوان گزینه مناسب در صنعت می باشد. شرایط رشد سویه های جدا شده و تاثیر عواملی شامل درجه حرارت رشد، ph، زمان تخمیر، هوادهی، غلظت اولیه سوبسترا، منابع کربنی و نیتروژنی، بر تولید اتانول بررسی شد. باکتری های جداسازی شده از منابع طبیعی در محیط کشت مایع zsm غنی سازی شدند. در این پژوهش 32 باکتری تولید کننده اتانول جداسازی شد. باکتری های جداشده خالص سازی شدند و از نظر مورفولوژیکی و بیوشیمیایی بررسی شدند. در این تحقیق جداسازی باکتری ها از منابع طبیعی، و بهینه سازی شرایط رشد آن ها به منظور یافتن جدایه هایی با توان بالای تولید اتانول برای معرفی به صنعت، بوده است. در بررسی بهینه سازی منبع کربن 10 جدایه توانایی مصرف قند پنج کربنه زایلوز را داشتند. هنگام استفاده از منبع کربن زایلوز جدایه های zym5، zym3، zym6 و zym10 به ترتیب مقادیر 52/19، 01/11 و 00/15 و 00/12 گرم بر لیتر، اتانول تولید کردند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که باکتری های جداشده توانایی تولید اتانول را در هر دو شرایط هوازی و بی هوازی داشتند. بیشترین اتانول در هوادهی rpm150 و توسط zym7 به مقدار gl-1 90/7، تولید شد. در این مطالعه، بهترین دما برای رشد و تولید اتانول توسط باکتری های جداشده، °c 35-30 بود. بیشترین تولید اتانول توسط جدایه zym6 و در دمای °c 30، gl-128/6 اتانول سنجش شد. بنابراین شرایط بهینه برای تولید اتانول توسط جدایه ها شامل6 ph، دمای رشد °c 35، زمان تخمیر 24-48 ساعت و زایلوز و تریپتوفان به عنوان منبع مهم کربن و نیتروژن می باشد. شناسایی مولکولی ژن 16s rdna نشان داد که جدایه zym1، 95 درصد با استوباکتر پراکسیدانس و جدایه های zym2، zym3، zym5، zym6، zym7، zym8 و zym10 به ترتیب 99 درصد با استوباکتر اکیناونسیس، لاکتوباسیلوس پلنتاروم، ویسلا سایبریا، زایموموناس موبیلیس، لاکتوباسیلوس رامنوسوس و زایموموناس موبیلیس و جدایه های سویه های zym4 و zym9 به ترتیب دارای 98 درصد هومولوژی با استوباکتر فاباروم و استوباکتر پاستوریانوس همولوژی دارد.
سجاد فیروزیار مجتبی محسنی
چکیده سیانید ترکیبی سمی و بسیار خطرناک برای موجودات زنده است که به طور گسترده توسط بشر تولید شده و موجب آلودگی محیط زیست می شود. بهترین روش برای حذف سیانید موجود در پساب صنایع، تجزیه زیستی است. جداسازی باکتری های بومی تجزیه کننده سیانید از خاک آلوده و مطالعه توانایی آن ها در تجزیه سیانید، از اهداف این پژوهش بود. پس از جمع آوری نمونه های خاک، غنی سازی باکتری های تجزیه کننده سیانید در محیط کشت پایه حاوی 3/4 میلی مولار پتاسیم سیانید انجام شد. توانایی باکتری جدا شده در استفاده از سیانید به عنوان تنها منبع کربن و نیتروژن مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه سیانید و تولید آمونیاک در محیط کشت توسط روش پیکریک اسید و نسلر، سنجیده شد. برای بررسی سمیت ترکیبات مختلف سیانیدی بر رشد باکتری، از روش حداقل غلظت مهارکنندگی رشد استفاده شد. هم چنین توانایی باکتری جداشده در استفاده از ترکیبات مختلف سیانیدی، بررسی شد. شناسایی باکتری جدا شده به کمک بررسی مشخصات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و نیز آنالیز مولکولی، انجام شد. از خاک آلوده معدن طلا، سه باکتری با توانایی تجزیه سیانید به عنوان تنها منبع کربن و نیتروژن، جداسازی شد. این باکتری ها با عنوان جدایه mf1، mf2 و mf3نامگذاری شد. تمامی این جدایه ها توانستند سیانید محیط رشد را در شرایط قلیایی، پس از 40 ساعت تجزیه کند. هم چنین این جدایه ها توانایی تحمل بیش از 5 میلی مولار سیانید پتاسیم را داشت. نتایج نشان داد که کاهش غلظت سیانید با افزایش غلظت آمونیاک در محیط رشد و نیز رشد جدایه ها، ارتباط مستقیم داشت. هم چنین باکتری جداشده، توانایی استفاده از ترکیبات مختلف سیانیدی به عنوان تنها منبع کربن و نیتروژن را نشان داد. نتایج بررسی مشخصات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی بررسی توالی ژن 16s rdna و رسم درخت فیلوژنی نیز نشان داد که جدایه mf1 دارای 99 درصد هومولوژی با سراشیا نماتودیفیلا (serratia nematodiphila)، جدایه mf2 دارای 99 درصد هومولوژی با اسینتوباکتر پی تی یی (acinetobacter pittii) و جدایه mf3 دارای 99 درصد هومولوژی با باسیلوس سفنسیس(bacillus safensis). است. نتایج نشان داد باکتری های جدا شده، گزینه مناسبی برای تجزیه زیستی سیانید در شرایط قلیایی است. این باکتری می تواند برای تجزیه سیانید از پساب صنایع و مکان های آلوده، معرفی شوند
روژان سنبلی فاطمه رودباری
سازمان جهانی بهداشت چاقی را به عنوان یک اپیدمی جهانی معرفی کرده است .چاقی در ارتباط با چندین عامل است, چاقی ناشی از عوامل عفونی اخیرا بسیار مورد توجه قرار گرفته است.افزایش وزن بدن و چربی زایی در مدل های حیوانی عفونی شده با ویروس دوقطبی کانین،ویروس مرتبط با رووس، آدنوویروس انسانی 36 (ad36،smam-1)و ویروس بیماری برنا مشاهده شده است.به دلایل اخلاقی امکان عفونت آزمایشگاهی انسان با میکروب های کاندید شده امکان پذیر نمی باشد. بنابراین در نبود شواهد مستقیم ،شواهد غیر مستقیم از منابع و مسیر های مختلف نیاز است.ویروس بیماری برنا، ویروس rna دار،یک پارچه،و تک رشته ای است که به عنوان عامل افزایش سریع وزن بدن با توسعه ی سندرم چاقی بدون هیچ نشانه ی بارز عصبی در لوویس رت هایی که تحت تزریق درون رگی این عامل قرار گرفته اند، مشاهده شده است.اگرچه bdv0یک ویروس حیوانی است اما برخی تحقیقات آن را در ارتباط با بعضی اختلالات عصبی در انسان می داند. بر اساس این شواهد ترغیب شدیم تا تحقیقاتی را در زمینه امکان تاثیر bdv در بروز چاقی در انسان بررسی کنیم. در طی این تحقیق،که برای اولین بار در ایران انجام شده است، حضور rnaویروسی p40و p24در 43 فرد چاق که bmiبالای 30 داشتند و 23 فرد با وزن نرمال به عنوان کنترل با کمک روش nested rt-pcr در سلول های خون محیطی شان که بطور انتخابی از آزمایشگاه های مختلف استان مازندران(بابلسر،قائم شهر) درون لوله های حاوی ماده ی ضد انعقاد جمع آوری شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. این نمونه ها به آزمایشگاه دانشگاه مازندران منتقل شد.rnaاین نمونه ها با کمک کیت استخراج تجاری مورد استخراج قرار گرفت و سپس واکنش ترانس کریپتاز معکوس، جهت تولید cdnaصورت گرفت. برای تایید کمیت و کیفیت تولید cdna ،آنالیز pcrباپرایمرگلیسر آلدهید 3 فسفات دهیدراژناز(gapdh) به عنوان کنترل داخلی صورت گرفت. محصولات pcrسپس در ژل 1% آگارز لود و در ادامه با اتیدیوم بروماید رنگ آمیزی شد.طول باندp40 در ست اول pcr726کیلوجفت باز ومحصول ست دوم 447 کیلو جفت باز بود. طول باند p24 ست اول 539کیلو جفت باز و محصول ست دوم 392کیلو جفت باز بود، که به ترتیب در 7و 2 فرد با اضافه وزن مشاهده شد. این نتایج نشان داد که bdv rna با فراوانی بالایی برابر با16/2% و باp value برابر با 0/038 (0.05 pvalue >) در افراد چاق وجود داشت که در مقابل در افراد کنترلی حضور rna ویروسی مشاهده نشد. در نتیجه دیدگاه جدیدی در مورد درمان چاقی از طریق درمان ضد ویروسی و روش های جلوگیری و مدیریت بهتر چاقی پیشنهاد می شود که ممکن است در آینده جایگزینی برای روش های بسیار سخت رژیمی که عموما غیر موفق اند باشد.
بهاره آقاخانی موسی قائمی
در این پژوهش ترکیبات جدید دی آمین و دی نیترو دارای حلقه های ایمیدازول وفلورن سنتز شدند. ترکیب 2- (2- کلرو- 5- نیتروفنیل) - 4, 5- دی فنیل ایمیدازول(i) توسط واکنش بین بنزیل و 2 – کلرو -5 – نیترو بنزآلدهید در حضور آمونیوم استات و اسید استیک سنتز شد. از واکنش بین ترکیب (i) و4،?4-(9- فلورن – 9،9- دی ایل) دی فنول در حلال dmac و پتاسیم کربنات ، ترکیب 2،2َ- ((((9- فلورن- 9،9- دی ایل) بیس (4،1- فنیلن)) بیس( اکسی)) بیس( 3-نیترو- 6،1-فنیلن)) بیس (4،5-دی فنیل- 1- ایمیدازول) (ii) سنتز شد. با احیا کاتالیستی ترکیب (ii)،حاوی گروه های نیترو توسط pd/c در حضور هیدرازین هیدرات/ اتانول رفلاکس شده و ترکیب 4،4َ- (((9- فلورن- 9،9- دی ایل) بیس (4،1- فنیلن)) بیس( اکسی)) بیس( 3-( 4،5- دی فنیل – 1- ایمیدازول- 2- ایل) آنیلین) (iii) سنتز شد. خصوصیات و ساختارهای این ترکیبات جدید توسط روش های اسپکتروسکوپی و آنالیز تجزیه عنصری بررسی شده است. . این طرح از ساختار شیمیایی دی آمین به منظور دستیابی به سنتز پلی آمیدها و پلی ایمیدها با حلالیت، استحکام گرمایی و خصوصیات نوری خوب اهمیت بنیادی و اساسی دارند. ویسکوزیته ذاتی این پلی آمیدها در محدوده dl/g 76/0-51/0 قرار دارند. مقادیر tg پلی آمیدها در محدودهc°330-226 قرار دارند. با توجه به دمای کاهش 10% که در محدوده c°466-396 در هوا و در محدوده c°492-419 درنیتروژن است، این پلیمرها پایداری حرارتی خوب نشان دادند. قابلیت نشر نور فلورسانس این پلی آمیدها توسط ساختار شیمیایی آنها با بازده کوانتومی در محدوده %35-9 قرار می گیرد. این پلیمرها پیک های نشری فلوئورسانس را در ناحیهnm 467-419 در حالت محلول و در ناحیه nm473-417درحالت فیلم نشان دادند و می توانند برای کاربردهایی در دستگاه های نشر نور انتخاب شوند. ویسکوزیته ذاتی پلی ایمیدها در محدوده dl/g71/0-51/0 و مقادیر tg آنها در محدودهc°331-258 قرار دارند. با توجه به دمای کاهش 10% که در محدوده c°485-401 در هوا و در محدوده c°521-446 درنیتروژن است، این پلیمرها پایداری حرارتی خوب نشان دادند. قابلیت نشر نور فلورسانس این پلی ایمیدها توسط ساختار شیمیایی آنها با بازده کوانتومی در محدوده %25-8 و در ناحیهnm 469-422در حالت محلول و در ناحیهnm 476-428در حالت فیلم می باشد. فعالیت آنتی باکتریایی این پلیمرها به همراه واسطه های (ii) و (iii) علیه باکتری های گرم مثبت و گرم منفی تحقیق شده است.
قدسیه سلیمانی لیلا نظری
کمپلکس های نیکل (ii)، مس (ii) و آهن (iii) به صورت [ml2](clo4)2 برای کمپلکس های مس (ii) و نیکل (ii) و [ml2](clo4)3 برای کمپلکس آهن (iii) ساخته شده اند، l یک لیگند سه دندانه ی نا متقارن 2-(2-آمینواتیل) ایمینو -3- بوتانون اکسیم می باشد که با واکنش های همزمان تراکمی سنتز شده است. خواص تجزیه ای و دیگر ویژگی های وابسته به خواص فیزیکی و شیمیایی کمپلکس ها شناسایی شدند. مطالعه ی اطلاعات بلور شناسی کمپلکس های نیکل و مس حاوی لیگند سه دندانه-ی مشتق شده از دی استیل منوکسیم نشان می دهد که نیکل (ii) و مس (ii) در مرکز یک ساختار هشت وجهی انحراف یافته قرار دارند و با دو نیتروژن آمینی دهنده، دو ایمین دهنده و دو اتم نیتروژن مربوط به گروه اکسیم پیوند یافتند که بخش های مختلف لیگند را تشکیل می دهند. فعالیت ضد باکتریایی کمپلکس-های نیکل و مس در برابر باکتری های گرم مثبت و گرم منفی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که کمپلکس ها به عنوان یک آنتی باکتری باعث تأخیر در رشد باکتری ها می شوند و این تأثیر بر باکتری های گرم مثبت بیشتر می باشد.
سحر حارومار مجتبی محسنی
پدرین یکی از قویترین سمومی است که توسط سوسک پدروس تولید می شود و در اثر تماس با پوست افراد سبب بروز درماتیت خطی می شود. این ترکیب با مهار سنتز پروتئین و dna ، مرگ سلولهای طبیعی و نیز سلول های غیر طبیعی را به همراه دارد. هدف از این مطالعه استخراج و بررسی فعالیت درماتیتی پدرین از سوسک پدروس فوسیپس، جداسازی باکتری همزیست مرتبط با بیوسنتز پدرین و بررسی مولکولی جدایه تولید کننده پدرین می باشد. سوسک پدروس فوسیپس از شهرستان های بابلسر و قائمشهر، جمع آوری شد و استخراج پدرین انجام شد. برای تایید حضور پدرین در عصاره خام استخراج شده، از کروماتوگرافی لایه نازک استفاده شد. بررسی اثر درماتیتی پدرین استخراج شده، با تماس عصاره به پوست حیوان آزمایشگاهی انجام شد. برای جداسازی باکتری موثر در بیوسنتز پدرین، پیکر له شده سوسک پدروس در محیط کشت انتخابی سودوموناس آگار کشت داده شد. جدایه با بررسی مورفولوژی و تولید پیگمان منتشره سبز رنگ انتخاب شد. تولید پدرین، توسط جدایه در محیط کشت بررسی شد. بررسی مولکولی جدایه mh1 با واکنش زنجیره ای پلیمراز ژن های 16s rdna و ژن pedf انجام شد. نتایج کروماتوگرافی لایه نازک عصاره خام استخراج شده نشان داد لکه ای با 22/0=rf روی کاغذ کروماتوگرافی مربوط به پدرین است. فعالیت درماتیتی پدرین استخراج شده با بروز علائمی مانند تورم، قرمزی و خارش شدید پوست آغاز شد و به تدریج با ترشحات پوستی و نکروز اپیدرمی سطح آسیب دیده همراه بود که موید حضور پدرین می باشد. برای اولین بار باکتری همزیست سوسک پدروس جداسازی شد و mh1 نامگذاری شد. بررسی ویژگیهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی جدایه mh1 نشان داد این باکتری متعلق به جنس سودوموناس میباشد. بررسی توالی ژن rdna 16s و آنالیز فیلوژنتیک نشان داد، جدایه mh1 با 99 درصد همولوژی متعلق به جنس و گونه سودوموناس آئروژینوزا است. این نتایج ضمن تایید حضور باکتری متعلق به جنس سودوموناس در سوسک پدروس، نشان می دهد باکتری جداشده از سوسک پدروس فوسیپس استان مازندران، می تواند به صورت فعال در شرایط آزمایشگاهی در محیط کشت غنی شده، پدرین تولید کند. تولید پدرین نوید بخش استفاده گسترده از آن در تحقیقات سرطان شناسی و نیز به عنوان داروی ضد سرطان در درمان بیماران است.
احسان نظرزاده زارع مسلم منصورلکورج
در کار حاضر، سنتز نانو کامپوزیت های رسانای الکتریکی بر پایه فوران، پیرول، آنیلین و مشتقاتش و عوامل تقویت کننده مانند نانو ذرات fe3o4، نانو لوله های کربنی عاملدار، کوپلیمر سنتزی و پلیمرهای طبیعی در نسبت های مولی مختلف با استفاده از روش های متنوع توصیف می گردد. در هر مورد نانو کامپوزیت های رسانای الکتریکی مربوطه تهیه شد و به وسیله دستگاه های مادون قرمز تبدیل فوریه (ft-ir)، اشعه ماوراء بنفش- مرئی (uv-vis)، پراش اشعه ایکس (xrd)، کالریمتری روبش تفاضلی (dsc)، و تجزیه وزن سنجی حرارتی (tga)، مغناطیس سنج ارتعاشی نمونه (vsm)، میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) و میکروسکوپ الکترونی روبشی نشر میدانی (fesem) شناسایی شدند. هدایت الکتریکی نانو کامپوزیت ها با روش چهار نقطه ای اندازه گیری شد. فعالیت های بیولوژیکی نانو کامپوزیت ها مانند ضداکسایشی، ضد باکتریایی و زیست تخریب پذیری به ترتیب با استفاده از 2و2- دی فنیل 1-پیکریل هیدرازیل (dpph)، باکتری های گرم مثبت و منفی و روش دفن در خاک مورد بررسی قرار گرفتند. نانو کامپوزیت ها رسانای الکتریکی پس از آن به عنوان سوبسترا برای تثبیت هموگلوبین (hb) مورد استفاده قرار گرفتند و رفتارهای بیو الکتروشیمیایی آنها مورد مطالعه قرار گرفت. در بخش اول، نانو کامپوزیت های رسانای الکتریکی از پیرول، پارافنیلین دی آمین در حضور نانو ذرات fe3o4، کوپلیمر اصلاح شده پلی(استایرن-متناوب- مالئیک انیدرید) با استفاده از سدیم دودسیل سولفات (sds) به عنوان امولسیون ساز آنیونی و آمونیوم پرسولفات (aps) به عنوان یک اکسیدان از طریق پلیمریزاسیون امولسیونی ساخته شد. نتایج نشان داد که نانوکامپوزیت به دست آمده دارای خواصی نظیر: رسانایی بالا، پایداری حرارتی مناسب، خواص مغناطیسی و بیوالکتروشیمیایی خوب می باشند. در بخش دوم، نانو کامپوزیت های رسانای الکتریکی از فوران و نانو ذرات fe3o4 ، نانو لوله کربنی عاملدار به روش پلیمریزاسیون اکسیداسیون شیمیایی درجا در نیترو متان و در دمای اتاق با استفاده از آهن (iii) کلرید بدون آب (fecl3) به عنوان یک اکسیدان تهیه شدند. نتایج نشان داد که نانوکامپوزیت های تهیه شده خواص فیزیکی و بیولوژیکی بهتری را نسبت به پلی فوران نشان دادند. از سوی دیگر، از آنجایی که ترکیب یک پلیمر زیست تخریب پذیر طبیعی با یک پلیمر مصنوعی قابلیت های بسیار عالی را در مواد کاربردی پیشرفته به ارمغان می آورد، در بخش سوم، نانو کامپوزیت های رسانای الکتریکی زیست تخریب پذیر بر پایه پلیمرهای رسانا / پلیمرهای طبیعی، با روش پلیمریزاسیون درجا از پیرول و آنیلین در حضور دکسترین فعال شده در محیط اسیدی سنتز و بررسی شدند. نتایج نشان داد که نانوکامپوزیت های رسانای تهیه شده دارای خواص بیولوژیکی نظیر: زیست سازگاری، ضد باکتریایی، ضد اکسایشی و زیست تخریب پذیری خوب می باشند در بخش پایانی، کوپلیمرهایی از پیرول و آنیلین با ساختار هالو توسط اکسیداسیون مخلوط مونومر از طریق پلیمریزاسیون امولسیونی با استفاده از تریتون 100x- به عنوان یک سورفاکتانت غیر یونی و آمونیوم پرسولفات به عنوان یک اکسید کننده تهیه شدند. سپس نانو کامپوزیت های الکترو مغناطیس سه جزئی بر پایه پلی (پیرول-کو- آنیلین) و آلژینیک اسید مغناطیسی با استفاده از پلیمریزاسیون امولسیونی در نسبت های متفاوتی از مواد اولیه ساخته شدند. نتایج fesem وtem نشان داد کوپلیمر و نانوکامپوزیت تهیه شده دارای ساختار حفره ای توخالی می باشد. علاوه بر این نانوکامپوزیت به دست آمده از پلی (پیرول-کو- آنیلین) و آلژینیک اسید مغناطیسی دارای خواص جالبی مانند: رسانایی بالا، پایداری حرارتی خوب و خواص زیستی مناسب می باشند.
محبوبه جوزائی محمد جواد چایچی
در این پروژه لیگند بازشیف چهاردندانه ی متقارن بیس(سالیسیل آلدیمیناتو) یا سالن (salen) و هم چنین کمپلکس های نیکل (ii) و مس (ii) به صورت [m(ii)(salen)] و منگنز (iii) به صورت (clo4) [mn(iii)(salen)] سنتز شده اند. واکنش تهیه لیگند به صورت یک واکنش تراکمی هم زمان بوده که طی آن محصول ایمینی تولید شد. ترکیبات با روش های طیفی ir، nmr و تجزیه عنصری شناسایی شدند. اثر نورتابی شیمیایی ترکیبات در سیستم لومینول- هیدروژن پراکسید و همچنین سینتیک واکنش آنها توسط نرم افزار kinfit مورد بررسی قرار گرفت. همه ی ترکیبات مورد مطالعه در این سیستم از خود نورتابی شیمیایی نشان داده و باعث افزایش شدت نورتابی شدند. مطالعه روی فعالیت ضد باکتریایی ترکیبات سنتزی علیه دو نوع باکتری گرم مثبت و گرم منفی نشان داد که همه ی ترکیبات اثر ضد باکتریایی دارند و این اثر درکمپلکس منگنز (iii) نسبت به لیگند و سایر کمپلکس ها بیشتر است.
فاطمه یارمحمدی مجتبی محسنی
چکیده بحران جهانی انرژی و این واقعیت که روزی سوخت های فسیلی به اتمام خواهند رسید، تولید اتانول از منابع ارزان قیمت را به عنوان جایگزینی برای سوختهای فسیلی، انکارناپذیر ساخته است. یکی از مسائل مهمی که در زمینه تولید اتانول توسط باکتری ها وجود دارد استفاده از منابع کربنی ارزان قیمت می باشد. در میان منابع کربنی، جلبک ها ( ماکرو و میکرو جلبک ها) نیز به طور بالقوه برای تولید مقدار قابل توجهی از زیست توده به عنوان مواد خام استفاده می شوند و سوبسترا مناسب برای تولید بیواتانول هستند. لذا مطالعه تولید اتانول به کمک منابع ارزان قیمت از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این پژوهش توانایی استفاده از منابع کربنی ارزان شامل جلبک اسپیروژیرا، کلادوفورا و گیاه آبزی آزولا برای تولید اتانول توسط باکتری های زایموموناس بومی جدا شده، ارزیابی شد. هم چنین بهینه سازی شرایط تولید از قبیل دما، ph، هوادهی و غلظت سوبسترا مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از دو جدایه زایموموناس 6zym و10zym و زایموموناس موبیلیس و سه نوع منبع کربنی ارزان قیمت شامل جلبک اسپیروژیرا، کلادوفورا و گیاه آبزی آزولا استفاده شد. بعد از هیدرولیز منابع کربنی توسط اسید و باز، باکتری به آن ها افزوده شد و مقدار اتانول تولید شده سنجیده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که باکتری های زایموموناس با مصرف قند موجود در جلبک ها توانایی تولید اتانول را دارند. جدایه های 6zym و10zym و زایموموناس موبیلیس توانستند در محیط کشت حاوی جلبک کلادوفورا هیدرولیز شده با اسید کلریدریک 30 درصد در زمان 72 ساعت به ترتیب مقدار 47/6 و 147/15 و 946/14 گرم برلیتر اتانول تولید کنند. هم چنین نتایج این تحقیق نشان داد که در دمای بهینه تولید اتانول توسط باکتری ها 35 درجه سانتی گراد و مقدار 85/14گرم بر لیتر اتانول می باشد. بنابراین شرایط بهینه برای تولید اتانول توسط سویه های زایموموناس با استفاده از منابع کربنی ارزان قیمت شامل: 5 ph=، غلظت 15درصد جلبک کلادوفورا هیدرولیز شده با هیدروکلریدریک اسید و دمای 35 درجه سانتی گراد و زمان تخمیر 48 تا 72 ساعت می باشد.
مینا توسل مجتبی محسنی
با افزایش مقاومت دارویی چند جانبه در میکروارگانیسم های بیماری زا، مطالعه برای جستجو و یافتن ترکیبات ضد میکروبی جدید و موثر در حال افزایش است. باکتری های دریازی به ویژه گونه های باسیلوس، منبع غنی از متابولیت های ثانویه ی مناسب با فعالیت ضد میکروبی هستند. در پژوهش حاضر رسوبات بستر دریای مازندران برای جستجوی گونه های باسیلوس تولید کننده فرآورده های طبیعی ضد میکروبی، بررسی شد. رسوبات مناطق مختلف سواحل دریای مازندران جمع آوری شد. برای جداسازی باسیلوس، نمونه های رقیق شده در محیط کشت غنی تلقیح شد و در دمای 30 درجه سانتی گراد گرماگذاری شد. غربالگری اولیه جدایه های باکتریایی به روش کشت متقاطع علیه باکتری های گرم مثبت و گرم منفی انجام شد. هم چنین فعالیت ضد میکروبی عصاره خام استخراج شده از جدایه های منتخب باسیلوس به روش انتشار از دیسک کربی- بائر انجام و قطر هاله توقف رشد تعیین شد. از رسوبات دریا، تعداد 19 جدایه باسیلوس، جداسازی شد و برای فعالیت ضد میکروبی، بررسی شدند. در غربالگری اولیه، تعداد هفت جدایه باسیلوس، فعالیت ضد باکتریایی خوبی علیه باکتری های مورد آزمایش نشان دادند و به عنوان جدایه های منتخب شناسایی شدند. نتایج غربالگری ثانویه عصاره خام جدایه ها نشان داد که فعالیت خوب ضد باکتریایی و ضد قارچی داشتند. بررسی مشخصات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی جدایه ها و نیز تعیین توالی ژن 16s rdna نشان داد که جدایه mt6 با 37/98 درصد همولوژی به بروی باسیلوس لتروسپروس، mt7 با 03/99 درصد همولوژی به باسیلوس لیکنی فرمیس، جدایه mt15 با 49/99 درصد همولوژی به باسیلوس مجاونسیس، جدایه mt18 با 71/98 درصد همولوژی به لیزینی باسیلوس فوزی فرمیس و جدایه mt24 با 81/99 درصد همولوژی به باسیلوس آریوس بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بستر دریای مازندران دارای پتانسیل بالقوه ای از تنوع گونه های باسیلوس تولید کننده فرآورده های طبیعی با فعالیت ضد میکروبی می باشد و نیازمند مطالعات بیشتر است.
شیما سادات معقول مجتبی محسنی
امروزه آلاینده های سمی همه جا یافت شده و باعث آسیب های زیست محیطی می شوند. آلودگی محیط زیست به فلزات سنگین به یکی از عمده ترین مشکلات زیست محیطی تبدیل شده است. نیاز به ابزار های موثر برای تخمین خطر انتشار آلاینده های آلی و معدنی در محیط زیست، منجر به توسعه ی آشکارساز های بسیار حساس برای مواد سمی شده است. از آنجا که ارزیابی های مبتنی بر حیوانات، گیاهان و جلبک ها هزینه بر، وقت گیر و نیازمند به حجم بزرگی از نمونه است، مطالعات اخیر به مزایای سنجش های سریع، تجزیه پذیر و مقرون به صرفه ی باکتریایی برای ارزیابی سمیت تاکید کرده اند. باکتری های نورافشان ساطع کننده ی سطح پایدار و بالای لومینسانس تحت شرایط مساعد، به دلیل ویژگی منحصر به فردشان در ارزیابی سمیت به شدت مورد علاقه هستند. بنابراین باکتری های نورافشان به طور گسترده برای ارزیابی سمیت آلاینده های شیمیایی مورد استفاده قرار می گیرند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی سمیت برخی از فلزات سنگین با استفاده از باکتری نورافشان جدا شده از دریای مازندران بود.
سودابه السادات هاشمی امرئی حمیدرضا مردانی
در این پایان نامه، سه کمپلکس از لیگند بازشیف مشتق شده از سالیسیل آلدهید و آنیلین در حضور یون های فلزی مس(ii)، نیکل(ii) و روی(ii) تهیه و با استفاده از روش های طیف سنجی الکترونی 1hnmr , ir و 13cnmr شناسایی شدند. فعالیت کاتالیزی ترکیبات تهیه شده، در حضور نور مرئی مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت ضدباکتریایی آن ها در شرایط آزمایشگاهی برعلیه گونه های باکتری مختلف و در قیاس با دو آنتی بیوتیک جنتامیسین و کلرامفنیکل مورد مطالعه قرار گرفت
مهین تاج صالحی سروک مجتبی محسنی
سیانید ترکیب شیمیایی پایداری است که برای انسان و حیوانات بسیار سمی است. این آلاینده ممکن است به اشکال مختلف و با فعالیت های صنعتی وارد محیط زیست شود، بنابراین حذف یا تجزیه سیانید به ترکیبات غیر سمی بسیار حائز اهمیت می باشد. هدف از این تحقیق جداسازی و بررسی باکتری تجزیه کننده سیانید از خاک آلوده می باشد. شرایط رشد سویه جدا شده و تاثیر عواملی شامل درجه حرارت رشد، ph، هوادهی، مقدار تلقیح، افزودن منابع کربن و نیتروژن بر تجزیه سیانید، تحمل باکتری نسبت به فلزات سنگین بررسی شد. پس از نمونه برداری از خاک آلوده، باکتری تجزیه کننده سیانید به روش غنی سازی در محیط کشت حداقل حاوی سیانید، جداسازی شد. در این مطالعه یک باکتری تجزیه کننده سیانید جداسازی شد و با استفاده از صفات مورفولوژیکی و آزمون بیوشیمیایی، شناسایی شد. سنجش تجزیه سیانید به روش رنگ سنجی پیکریک اسید و سنجش تولید آمونیاک به روش رنگ سنجی نسلر انجام شد. جدایه توانایی بالایی در تجزیه سیانید و تولید آمونیاک داشت به طوری که توانست مقدار 46/2 میلی مولار سیانید موجود در محیط حداقل را در مدت زمان 36 ساعت به طور کامل تجزیه و 65/1 میلی مولار آمونیاک تولید کند. نتایج نشان داد جدایه توانایی استفاده از ترکیبات مختلف سیانیدی به عنوان تنها منبع کربن و نیتروژن را داشت. همچنین جدایه توانایی بالایی در تحمل غلظت های بالایی از فلزات سنگین داشت به طوری که قادر بود 9 میلی مولار فلز روی، 6 میلی مولار فلز کادمیوم و 5/7 میلی مولار فلز نیکل را تحمل کند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که باکتری جدا شده در شرایط غنی شده توانایی تجزیه کامل مقدار 46/2 میلی مولار سیانید را مدت زمان 26 ساعت داشت. بهترین دما، ph، هوادهی، مقدار تلقیح برای تجزیه سیانید توسط باکتری جدا شده به ترتیب 39 درجه سانتی گراد، 6، rpm220، 300 میکرولیتر بود. شناسایی جدایه با بررسی صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژی بررسی شد. نتایج نشان داد جدایه متعلق به جنس باسیلوس بود. همچنین شناسایی مولکولی جدایه با تعیین توالی ژن 16s rdna انجام شد توالی نوکلئوتیدهای جدایه با توالی نوکلئوتیدهای موجود در بانک اطلاعاتی ژنی مقایسه شد. سپس درخت فیلوژنی آن رسم گردید. بررسی توالی ژن 16s rdna و رسم درخت فیلوژنی نشان داد که جدایه ms با همولوژی 99 درصد به باکتری باسیلوس مجاونسیس شباهت داشت. نتایج این تحقیق نشان می دهد باکتری جدا شده از خاک معدن طلا، گزینه مناسبی برای حذف زیستی سیانید در شرایط اسیدی است و می تواند برای حذف سیانید از پساب صنایع و خاک های آلوده، استفاده شود.
مجتبی محسنی
چکیده ندارد.
مجتبی محسنی علی محمد حق شناس
رساله حاضر ترجمه فصل هفتم و هشتم از کتاب "واجشناسی بالینی" اثر پاملا گرون ول می باشد. در این پژوهش پس از بررسی واجشناسی طبیعی، اصول زیر به منظور دست یازیدن به مقاصد واجشناسی بالینی پیشنهاد شده است : تهیه توصیفی از الگوهای تلفظی که توسط گوینده بطور نامنظم بکار برده شده است . تعیین اختلافات بین الگوهایی که بوسیله گویندگان بطور طبیعی و بطور نامنظم بکار رفته است . ارزیابی کاربردهای ارتباطی در الگوهای گفتاری نامنظم . تهیه متدی ساده از تغییرات ارزیابی و از تحلیل مجدد بعد از یک برنامه درمانی و یا در یک فاصله زمانی . اصول اساسی که باید ماخذ درمان اختلالات گفتاری قرار گیرد عبارتند از: 1) تشخیص بین اهداف درمانی واجشناسی و آوایی و نشانه هایی که از ناتوانی آوایی لازم برای روشهای درمانی متفاوت از نظر اختلالات متکی بر واجشناسی بدست می آید. 2) درمان بایستی صرفا اصلی باشد که در برنامه های پیش بینی شده به تناسب نیازهای فرد مریض تعیین شود، همانطوریکه بوسیله تحلیل واجشناختی و ارزیابی نشان داده شده است . 3) نظام دهی واجشناختی و ... .