نام پژوهشگر: اکبر حسین زاده
اکبر حسین زاده احمد شعبانی
هدف پژوهش حاضر مقایسه و تعیین میزان کاربست مدیریت دانش در بین کارکنان کتابخانه های مرکزی، دانشکده ای، و بیمارستانی دانشگاه های علوم پزشکی اصفهان و تبریز بر اساس مدل هیسیگ است. مدل هیسیگ دارای چهار فرایند خلق، ذخیره، نشر، و بکارگیری دانش بود. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی است. جامعه پژوهش تمام کارکنان شاغل در کتابخانه های دانشگاه های مذکور (138 نفر) در سال 1389 می باشد. به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول نمونه گیری عمومی کوکران استفاده گردید، که تعداد 92 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. روش نمونه گیری، مبتنی بر تصادفی طبقه ای متناسب با حجم است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد که از مقیاس پنج درجه ای لیکرت استفاده شده است. روایی صوری محتوایی پرسشنامه توسط اساتید مجرب تایید و به منظور پایایی آن ضریب آلفای کرونباخ 949/0 استخراج گردید. داده های پژوهش با کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در سطح آمار توصیفی از فراوانی، درصد، میانگین، و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون های t تک متغیره، آزمون t مستقل، تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا)، آزمون لوین، و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بطور کلی میزان کاربست مولفه های مدیریت دانش بر اساس مدل هیسیگ در بین کارکنان کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با میانگین80/2 کمتر از حد متوسط و میزان کاربست مولفه های مدیریت دانش در بین کارکنان کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی تبریز با میانگین 90/2 در حد بالاتر از متوسط می باشد، اما نتایج آزمون t مستقل بیانگر این مطلب است که تفاوت معناداری بین میزان کاربست مدیریت دانش در بین دو جامعه مذکور وجود ندارد. همچنین بین هیچ کدام از متغیرهای مورد بررسی یعنی خلق، ذخیره، نشر، و بکارگیری دانش بر اساس آزمون t مستقل تفاوت معناداری بین دو جامعه مذکور مشاهده نشد. در بین کارکنان کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان میانگین میزان کاربست مولفه های خلق دانش با 012/3 در حد بالاتر از متوسط، ذخیره دانش با 51/2 در حد پایین تر از متوسط ، نشر دانش با 71/2 در حد پایین تر از متوسط، و بکارگیری دانش با 96/2 در حد بالاتر از متوسط می باشد و در بین کارکنان کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی تبریز میانگین میزان کاربست مولفه های خلق دانش با 06/3 بالاتر از متوسط ، ذخیره دانش با 56/2 در حد پایین تر از متوسط، نشر دانش با 87/2 در حد بالاتر از متوسط، و بکارگیری دانش با 12/3 در حد بالاتر از متوسط می باشد.
مختار شعری حسین فراهانی
چکیده : بیکاری و کمبود فرصت های شغلی از چالش های اصلی توسعه مناطق روستاها در کشور های در حال توسعه به شمار می آید. کاهش شاغلان بخش کشاورزی این واقعیت را نشان می دهد که در آینده، افزایش اشتغال در گرو ایجاد تنوع در سایر بخش های اقتصادی از جمله صنعت، خدمات و یا بخش های وابسته به بخش کشاورزی است. امروزه توجه به ایجاد اشتغال و تنوع شغلی در روستاها از مهم ترین راهکارهای توسعه روستایی محسوب می شود. بدین صورت که دامداری ها سنتی و نیمه صنعتی می تواند از طریق ایجاد اشتغال، توزیع درآمد و بهبود وضعیت روستاها جهت دست یابی به توسعه پایدار برای بهره برداری بهینه از منابع، نقش مهمی در توسعه روستایی داشته باشد. تحقیق حاضر به ارزیابی نقش اقتصادی و اجتماعی دامداری های سنتی و نیمه صنعتی در تنوع شغلی و توسعه پایدار روستایی با استفاده از دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه، مصاحبه و مشاهده) با رویکرد توصیفی-تحلیلی پرداخته است. تعداد نمونه های انتخاب شده برای تکمیل پرسش نامه، شامل 237 نمونه از خانوارهای ساکن در دهستان زمکان و 25 پرسش نامه از دهیاران و مسئولین بوده است. برای تحلیل پرسش نامه از نرم افزارspss جهت تحلیل های توصیفی (میانه، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t تک نمونه ای و دو نمونه ای، آزمون ویلکاکسون، آزمون رگرسیون و تحلیل مسیر) استفاده گردیده است. نتایج نشان داد که رشد و توسعه دامداری ها تأثیر مثبتی بر درآمد و اشتغال منطقه مورد مطالعه داشته است و همچنین باعث افزایش رفاه و بهبود دسترسی روستاییان به خدمات و امکانات زیر ساختی شده است به طوری که فعالیت دامداری ها با روند فعلی می تواند در دراز مدت به توسعه اقتصادی و اجتماعی ناحیه مورد مطالعه و افزایش سطح پایداری روستاهای منطقه بینجامد.