نام پژوهشگر: احمد غلامی
احمد غلامی علی قربان پور
به علت خواص فیزیکی و مکانیکی ممتاز و یگانه نانولوله های کربنی امروزه از آنها به عنوان یک تقویت کننده ایده آل برای کامپوزیت هایی با استحکام بالا و چگالی پایین استفاده می شوند. در این تحقیق به بررسی پایداری پیچشی مخزن استوانه ای جدار نازک از جنس نانوکامپوزیت پلیمری تقویت شده با نانولوله های کربنی تک جداره پرداخته ایم. جهت تحلیل سازه معادلات تعادل را با استفاده از اصل حداقل انرژی پتانسیل بدست آورده ، و معادلات کرنش-تغییر مکان را با استفاده از روابط غیر خطی دانل و تئوری برشی مرتبه سوم سازه های کامپوزیتی که در آن جابجایی ها غیر خطی و از مرتبه سه فرض گردیده است به دست آورده ایم. با فرض رفتار الاستیک، نانوکامپوزیت از قانون هوک پیروی می کند و جهت تعیین درایه های ماتریس سختی، ضرایب الاستیک نانوکامپوزیت را براساس مدل میکرومکانیکی بدست آورده ایم. با مدل میکرومکانیکی مواردی شامل نانولوله های کربنی مستقیم و منظم، نانولوله های کربنی با جایگیری تصادفی و نیز دو مدل انباشتگی را با در نظر گرفتن اثر کسر حجمی مورد بررسی قرار داده ایم. در نهایت با استفاده از روش المان محدود و تئوری غیر خطی عمومی (روش بودیانسکی) بار بحرانی کمانش پیچشی سازه را برای نسبت های مختلف شعاع به ضخامت، طول به شعاع، کسرحجمی از نانولوله، پارامترهای انباشتگی و زاویه چیدمان نانولوله در پلیمر بدست آورده ایم. نتایج حاصله نشان می دهد برای هندسه های یکسان پایدارترین حالت سازه هنگامی رخ می دهد که سازه از کامپوزیت چند لایه ساخته شود و برای بهبود رفتار پایداری سازه های تک لایه باید زاویه چیدمان نانولوله ها اختلاف کمتری با راستای محور استوانه داشته باشد. با افزودن درصدکمی نانولوله به پلیمر نیز، سازه بار بحرانی پیچشی بیشتری را تحمل می نماید اما باید کسر حجمی نانولوله از حد مجازی کمتر نباشد. با در نظر گرفتن اثر دو پارامتر انباشتگی هنگام جایگیری تصادفی نانولوله ها در پلیمر مشخص گردید که هر چقدر نانولوله در پلیمر یکنواخت تر توزیع گردد سازه رفتار پایدارتری خواهد داشت. اثر نقایص هندسی اولیه را بصورت تابعی در روابط سینماتیکی اعمال کرده ایم و هرچند با افزایش دامنه نقص اولیه، پوسته بار بحرانی کمتری را تحمل می نماید اما تاثیری چندانی در ناپایداری پیچشی سازه استوانه ای ندارد.
معصومه یزدانی مقدم احمد غلامی
در این پایان نامه دسته ای از گروه ها موسوم به گروه های هاپفین بررسی می شوند و پس از تعریف گروه آزاد و واریته گروه ها واریته ای از گروه ها ساخته می شود که در آن هر گروه آزاد غیر هاپفین است. برای ساختن این واریته نیاز به معرفی چند قانون است.در ضمن تعریف این قانون ها گروهی به صورت حدی ایجاد می شود وبا استفاده از مفاهیم گسترده هندسی ثابت می گردد این گروه آزاد و غیر هاپفین بوده و در این واریته قرار دارد. نگاشت های هندسی وانواع آن ها که مهمترین ابزار هندسی استفاده شده در این پایان نامه هستند بر پایه ی مفاهیم دیگر هندسی مانند فضای توپولوژی، رویه، حجره، تجزیه حجره ای و... تعریف می شوند .رابطه ای که میان مفاهیم عمیق هندسی ومفهوم گروه ونمایش آن وجود دارد بسیار جالب بوده و توسط دو قضیه اساسی برقرار می گردد.
معصومه کریمی منوچهر قلی پور شهرکی
این تحقیق به منظور بررسی ویژگی های نموی گیاه لوبیا چشم بلبلی در 6 تاریخ کاشت(20 اردیبهشت، 4 خرداد، 18 خرداد، 4 تیر، 20 تیر و 5 مرداد) طی سال زراعی 88-87 در مزرعه شرکت تعاونی تولید شهر بیارجمند اجرا شد. آزمایش در قالب بلوک های کامل تصادفی و به صورت کرت های خرد شده در 3 تکرار به اجرا درآمد. در این طرح اثر دو عامل مورد بررسی قرار گرفت. عامل اصلی، تاریخ کاشت(به عنوان مکان های مختلف با دما و طول روز متفاوت) در 6 سطح، عامل فرعی، واریته، در 2 سطح(واریته محلی بیارجمند و مشهد) بود. این آزمایش به منظور بررسی عکس العمل نمو فنولوژیکی و انتقال مجدد ماده خشک به دانه نسبت به دما و فتوپریود در تاریخ های مذکور کشت گردید. برای کمی کردن واکنش سرعت سبز شدن به دما و سرعت گلدهی به دما و طول روز از توابع متعددی استفاده شد که در بین آن ها مدل بتا برای پیش بینی زمان سبز شدن هر دو واریته و تابع بتا-نمایی منفی به عنوان تابع برتر برای پیش بینی زمان گلدهی هر دو واریته انتخاب شدند. ضمنا برای کمی کردن درصد انتقال مجدد به دانه نیز از مدل ساده خطی استفاده شد. با استفاده از توابع برتر، دمای پایه و مطلوب برای مرحله سبز شدن و دماهای پایه و مطلوب و طول روز بحرانی و ضریب حساسیت به طول روز برای مرحله گلدهی تعیین شدند. دمای پایه و مطلوب برآورد شده توسط مدل بتا برای مرحله سبز شدن در واریته بیارجمند به ترتیب، 32/8 و 48/24 درجه سانتی گراد و در واریته مشهد، 09/7 و 65/24 درجه سانتی گراد بود. دمای پایه و مطلوب برای مرحله گلدهی در واریته بیارجمند 39/11 و 44/22 و در واریته مشهد 37/9 و 84/21 درجه سانتی گراد محاسبه شد. مقدار دمای سقف در این مطالعه به طور ثابت 45 درجه سانتی گراد فرض شد. طول روز بحرانی و ضریب حساسیت به طول روز برآورد شده در گیاه لوبیا چشم بلبلی واریته بیارجمند به ترتیب 44/14 و 94/0- و در واریته مشهد 61/14 و 5/0 ساعت بود. حداقل تعداد روز از کاشت تا سبز شدن توسط مدل بتا در واریته بیارجمند 21/7 روز و درواریته مشهد 75/6 روز تخمین زده شد. در رقم بیارجمند، به ازای یک ساعت افزایش در طول روز، حدود 8/8 درصد کاهش انتقال مجدد ماده خشک ازساقه بدست آمد. این در حالی است که در رقم مشهد، درصد انتقال مجدد از ساقه به دانه واکنشی به تغییر طول روز نشان نداد. این عدم واکنش، برای دما نیز صادق بود. با افزایش دما به مقدار یک درجه سانتیگراد، درصد انتقال مجدد از ساقه در رقم بیارجمند به میزان 57/2 درصد رو به کاهش نهاد.
مهدی عشوری محمد میرزایی
مقره های زنجیره ای چینی بطور گسترده در خطوط انتقال فشار قوی مورد استفاده گرفته و در حین بهره برداری بطور پیوسته در معرض تنش الکتریکی قرار دارند. لذا محاسبه ی توزیع پتانسیل و میدان الکتریکی در طول مقره ها، از اهمیت زیادی در طراحی و توسعه ی خطوط انتقال برخوردار بوده و در تعیین عملکرد الکتریکی زنجیره مقره ها نقش به سزایی دارد. در این پژوهش به جهت بررسی و تعیین توزیع پتانسیل و همچنین شدت میدان الکتریکی در طول زنجیره مقره های چینی آویزان منصوبه در خطوط هوایی، یک خط هوایی با سطح ولتاژ 230 کیلوولت در نظر گرفته شده است. سپس برای رسیدن به اهداف مورد نظر و شبیه سازی زنجیره مقره در شرایط مختلف، از نرم افزار maxwell.v10 که بر اساس روش اجزای محدود می باشد استفاده گردید. تاثیر نوع اسکلت دکل، طول بازوی دکل، تعداد مقره ها و همچنین ابعاد کرونا رینگ بر توزیع پتانسیل و میدان الکتریکی و راندمان زنجیره ی مقره خط مذکور شبیه سازی و نتایج تحلیل گردیده است. همچنین، تاثیر شرایط محیطی شامل نیروی باد، رطوبت هوا و آلودگی بر توزیع ولتاژ و میدان الکتریکی بررسی شده است. نتایج به دست آمده از شبیه سازی ها برای تحلیل توزیع پتانسیل و میدان الکتریکی در طول مقره های زنجیره ای چینی، می تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار بهره برداران قرار دهد.
فریده غلامی احمد غلامی
چکیده ذرت گیاهی یکساله ، تک لپه، روز کوتاه ، تک پایه و یکی از دیرینه ترین گیاهان روی زمین می باشد.روش های زراعی معمولا به نوعی طراحی شده اند تا دریافت نور را از طریق پوشش کامل سطح زمین با تغییر الگوی کشت، تراکم گیاهی، فواصل گیاهان و بالا بردن سرعت گسترش برگ حداکثر نمایند.استفاده از الگوهای متفاوت کاشت روش امید بخشی در جهت افزایش عملکرد و کاهش هزینه تولید می باشد. به نظر می رسد یکنواخت سازی گیاهان به دلیل مساوی کردن فواصل و افزایش کارایی کاربرد منابع در جهت دستیابی به این هدف مفید خواهد بود. بنابراین اثر الگوی کاشت و تراکم گیاهی بر محصول، عمدتا به علت تفاوت در چگونگی توزیع انرژی خورشید می باشد. انتخاب تراکم بوته باید بر اساس یکسری از عوامل گیاهی و محیطی نظیر اندازه بوته، پنجه دهی، ورس، طول فصل رشد، زمان کاشت، آب قابل دسترس، فاصله کاشت و ... صورت پذیرد. در رابطه با جمعیت گیاهی در ذرت چنانچه تعداد کافی بوته در واحد سطح وجود نداشته باشد منابع محیطی موجود به طور کامل مورد بهره برداری قرار نمی گیرند و برعکس کاشت با تراکم های خیلی زیاد بدلیل افزایش رقابت درون و برون بوته ای در مراحل مختلف رشد موجب کاهش قابل ملاحظه عملکرد می شود. به نظر میرسد برخی از الگوهای کشت نقش مهمی جهت کنترل علف های هرز در مزارع کم بازده داشته باشند. اندازه کانوپی گیاهی یک نقش مهم در خفگی علف های هرز ایفا می کند به طوری که کشت گیاهان در ردیفهای باریک یا تراکم گیاهی بالا که بسته شدن کانوپی گیاهی در فصل رشد را تسریع می کند ، باعث کاهش تراکم علف هرز می شود (سورس و همکاران،1999 ). به طور کلی عملکرد کل ماده خشک گیاهان زراعی به عنوان تابعی از نور جذب شده در طول دوره رشد می باشد و راندمان استفاده از نور تحت تاثیر ساختار کانوپی است. پوشش کاملتر و تولید شاخص سطح برگ بیشتر در میزان جذب نور یک برتری محسوب شده که زمینه لازم را برای به حداکثر رساندن سرعت رشد گیاهی فراهم می کند. عملکرد دانه نیز تابعی از میزان کل ماده خشک تجمع یافته تا مرحله گرده افشانی است و به میزان انتقال مواد حاصل از فتوسنتز بعد از این مرحله بستگی دارد. عملکرد دانه در واحد سطح حاصل ضرب چند جزء می باشد که اجزای عملکرد نامیده می شوند. در ادامه اثر الگوهای کاشت بر عملکرد و اجزاء عملکرد به طور مفصل بحث خواهد گردید.
حمیده دزفولی زاده احمد غلامی
چکیده هدف اصلی این پایان نامه به دست آوردن تعمیمی از مفهوم درجه ی جابجایی یک گروه متناهی g ( که با نماد d(g) نشان می دهیم ) به مفهوم درجه ی جابجایی نسبی یک زیرگروه h از یک گروه g است. این کمیت که با نماد d(h,g) نشان می دهیم، درواقع احتمال تعویض شدن یک عضو از h با یک عضو از g است. به راحتی دیده می شود که d(g,g)=d(g) و d(h,g)=1 اگر وتنها اگر h مشمول در z(g) باشد. به علاوه n-امین درجه پوچ توانی نسبی زیرگروه h از گروهg را تعریف کرده و در انتها جند نتیجه در مورد آن ارائه می دهیم.
نجیمه السادات مغیث احمد غلامی
در این تحقیق خواستار به دست آوردن کران جدید برای نمای ضربگر شور p-گروه ها هستیم . نشان می دهیم نمایی از ضربگر شور از یک گروه توسط تابعی بر حسب نمای آن گروه کران دار می شود. به عنوان نتیجه نشان می دهیم نمای ضربگر شور هر گروه از نمای 4، 8 را عاد می کند واین کران بهترین کران ممکن است . با مفهوم رتبه ی نمای آشنا می شویم و نشان می دهیم p-گروه های قوی دارای رتبه ی نمای صفر یا یک هستند.
حورا فاتحی راد احمد غلامی
چکیده مجموعه ی تمام خودریختی های حافظ رده از گروه g را با نماد نشان می دهیم. در این تحقیق تمام گروه های متناهی g که برای آن ها بیشترین مقدار خود را اختیار می کند، دسته بندی می کنیم. اگر g یک گروه نابدیهی از مرتبه ی باشد آن گاه ثابت می کنیم : (1) همچنین تمام گروه های متناهی g به قسمی که تساوی در رابطه ی (1) برقرار باشد را دسته بندی می کنیم. در واقع نشان می دهیم تساوی در رابطه ی (1) برقرار است اگر و تنها اگر یکی از موارد زیر اتفاق بیفتد: • g یک گروه فوق ویژه از مرتبه ی باشد. • g یک گروه از رده ی پوچ توانی 3 و مرتبه ی باشد. • g یک گروه ویزه ی کمینا ایزوکلینیک با گروه w باشد و . • g گروهی از مرتبه ی و ایزوکلینیک با گروه باشد. کلمات کلیدی: خودریختی حافظ رده، گروه آبلی مقدماتی، گروه ویژه، گروه فوق ویژه، گروه کمینا، گروه تقریبا کمینا و ایزوکلینیسم.
زهرا شیرازی احمد غلامی
به منظور بررسی تاثیر نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم زمستانه آزمایشی در سال 1386 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار و 12 تیمار(11 تیمار مختلف کودی همراه با یک تیمار شاهد) به اجرا درآمد. در 5 تیمار مقادیر 50 و 100 و 150 و 200 و 250 کیلوگرم اوره در نظر گرفته شد که در تمامی آنها 50 کیلوگرم کود در مرحله کاشت و مابقی در ساقه روی به زمین اضافه شد. در 3 تیمار دیگر با مقادیر کودی 150 و 200 و 250 کیلوگرم اوره،50 کیلوگرم در مرحله کاشت و 50 کیلوگرم در گرده افشانی به صورت خاک کاربرد و مابقی در ساقه روی به زمین داده شد. در 3 تیمار دیگر با مقادیر 150 و 200 و 250 کیلوگرم اوره نیز مانند 3 تیمار قبلی کود استفاده شد، با این تفاوت که در مرحله گرده افشانی به جای کاربرد خاکی از محلول پاشی روی برگها استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که تاثیر تیمارهای مختلف کودی بر صفات: وزن خشک کل، ارتفاع بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت، تعداد سنبلچه در سنبله، طول محور سنبله، وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله، وزن سنبله و تعداد سنبله در متر مربع معنی دار بوده و صفات مزبور تحت تاثیر مدیریت های مختلف مصرف کود نیتروژن قرار گرفتند. حداکثر عملکرد دانه و وزن هزار دانه و شاخص برداشت و تعداد سنبلچه در سنبله در تیمار کودی 250 کیلوگرم و همراه با محلول پاشی در گرده افشانی حاصل شد و بیشترین وزن خشک کل بوته، وزن سنبله، طول محور سنبله، ارتفاع بوته و تعداد سنبله در متر مربع در تیمار کودی 250 کیلوگرم اوره با حداکثر کوددهی در ساقه روی (200کیلوگرم) به دست آمد.
زینب یزدان پناه احمد غلامی
اگرg یک گروه و n زیرگروه نرمال g باشد آن گاه (n,g) را یک زوج گروه می نامیم.دراین تحقیق مفهوم توسیع مرکزی وابسته و زوج پوششی را معرفی کرده و تحت شرایطی وجود زوج پوششی برای زوج گروه های (n,g) را نشان می دهیم.همچنین نشان می دهیم هر توسیع مرکزی وابسته به زوج (n,g) تصویر همریختی از یک زوج پوششی (n,g) است.سرانجام چند نابرابری برای ضربگر شور یک زوج گروه متناهی ارائه داده و کران بالای دقیقی برای مرتبه زیرگروه جابجاگر [n,g] از زوج گروه ها بر حسب مرتبه گروه های خارج قسمتی g/n و g/c(g به دست می آوریم.
شهرام حیدریان احمد غلامی
در سال 1940 فیلیپ هال به منظور رده بندی p-گروهها ی متناهی مفهوم ایزوکلینیسم را تعریف کرد. کمی بعد هال در یک مقاله کوتاه ایزوکلینیسم را به ایزولوژیسم نسبت به یک واریتهv تعمیم داد. در این رساله مفهوم n-ایزوکلینیسم و v-ایزولوژیسم را برای رده تمام زوجهای گروهها تعمیم می دهیم. پس از مطالعه جزییات این مفاهیم جدید، زوج گروههای تحویل ناپذیر خارج قسمتی و زیرگروهی را تعریف و نشان میدهیم چگونه یک زوج از گروهها با یک زوج از زیرگروهها یا با یک زوج از گروههای خارج قسمتی اش n-ایزوکلینیک است. همچنین ثابت می کنیم، هر زوج از گروهها با یک زوج تحویل ناپذیر از گروهها v-ایزولوژیک است. در پایان با استفاده از نتایج بدست آمده، نابرابری هایی را برای پایای بیر زوج گروهها بدست می آوریم.
حمیدرضا شاه حسینی مهدی برادران فیروزآباددی
امروزه، کاربرد مواد تنظیم کننده رشد گیاه به منظور کاهش اثرات منفی ناشی از تنش های مختلف مطرح شده است. اسید سالیسیلیک به عنوان یکی از این مواد موجب مقاومت گیاه به تنش های زیستی و غیر زیستی می شود. جهت بررسی این موضوع در گیاه چغندرقند آزمایشی در سال 1388 به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود انجام شد. فاکتور اصلی تنش کم آبیاری شامل 3 سطح 8، 12 و 16 روز آبیاری به ترتیب به عنوان عدم تنش، تنش ملایم و تنش شدید بود. فاکتورهای فرعی شامل 3 سطح محلول پاشی اسید سالیسیلیک در غلظت های صفر، 4/0 و 8/0 میلی مولار و دفعات محلول پاشی در دو سطح یک مرتبه (2 ماه پس از کاشت) و دو مرتبه (2 و 3 ماه پس از کاشت) بودند. تنش ملایم کم آبیاری موجب افزایش طول ریشه ذخیره ای شد در حالی که کمترین طول ریشه ذخیره ای مربوط به تیمار تنش شدید بود. بیشترین و کمترین قطر ریشه ذخیره ای به ترتیب در شرایط عدم تنش و تنش شدید حاصل شد. وزن خشک طوقه، برگ و دمبرگ، همچنین میزان آب نسبی برگ و دمبرگ در هر دو زمان قبل و بعد از آبیاری تحت تأثیر تنش کم آبیاری کاهش یافت. افزایش شدت تنش موجب کاهش معنی دار در کلروفیل برگ گردید. به طور متوسط در طول دوره رشد در شرایط عدم تنش 29/0 برگ و در شرایط تنش شدید 22/0 برگ در هر روز ظاهر گردید. با نزدیک شدن به انتهای فصل رشد، تأثیر سطوح تنش بر سرعت ظهور برگ کاهش یافت. کمترین سرعت اضمحلال برگ در شرایط عدم تنش حاصل شد. محلول پاشی برگ با بالاترین غلظت اسید سالیسیلیک (8/0 میلی مولار) بیشترین سرعت ظهور برگ (28/0 برگ در هر روز) را موجب شد. در مجموع کاربرد اسید سالیسیلیک سرعت اضمحلال برگ را کاهش داد، البته تفاوتی بین غلظت های اسید سالیسیلیک وجود نداشت. از بین رفتن برگ در گیاهانی که دو بار اسید سالیسیلیک دریافت کرده بودند در دوسوم ابتدای فصل کمتر از گیاهانی بود که یک بار محلول پاشی شدند. محلول پاشی با کمترین سطح اسید سالیسیلیک در مقایسه با شاهد منجر به افزایش 8/2 و 7/3 درصدی در مقدار آب نسبی برگ به ترتیب در اندازه گیری های قبل و بعد از آبیاری شد ولی دو برابر شدن غلظت محلول پاشی اثر منفی قابل توجهی داشت. تکرار دفعات محلول پاشی نیز مقدار آب نسبی برگ را کاهش داد. تنش ملایم کم آبیاری موجب افزایش عیار، قند قابل استحصال و راندمان استحصال قند شد. میزان پتاسیم ریشه در شرایط عدم تنش بیشتر از شرایط تنش بود. اثر متقابل تنش و دفعات محلول پاشی بر راندمان استحصال قند معنی دار شد. بیشترین مقدار آن در شرایط تنش ملایم و یک بار محلول پاشی مشاهده گردید. بیشترین قند ملاس از ریشه های قرار گرفته در معرض ترکیب های تیماری عدم تنش × یک بار محلول پاشی و تنش شدید × دو بار محلول پاشی حاصل شد. دو بار محلول پاشی با غلظت 4/0 میلی مولار به طور قابل توجهی هدر رفت قند ریشه به صورت ملاس را کاهش داده و موجب افزایش عملکرد شکر سفید گردید. بیشترین ماده خشک ریشه نیز مربوط به ترکیب تیماری تنش ملایم × یک بار محلول پاشی بود. تنش شدید کم آبیاری، شاخص سطح برگ، نسبت سطح برگ و نسبت وزن برگ را کاهش داد. همچنین کمترین میزان سطح ویژه برگ تا اواسط دوره رشد گیاه مربوط به شرایط تنش شدید بود.
اباذر حسنی قهرودی احمد غلامی
نشان می دهیم که اگر g یک گروه توانا و زیرگروه مشتق آن دوری باشد آنگاه اندیس مرکز توسط تابعی از مرتبه زیرگروه مشتق کران دار است. همچنین کران های دیگری نیز به همراه شرایطی دیگر بیان می شود. در جایی دیگر نشان می دهیم که q8 نمی تواند زیرگروه نرمال یک گروه توانا باشد و از آن نتیجه می گیریم که گروه کواترنیون های تعمیم یافته و گروه نیم دووجهی نمی توانند توانا باشند.
احمد غلامی محمد مهدوی
در همجوشی به روش محصور سازی اینرسی، در طول فاز تراکم می توان به یک چگالی بالا و دمای پایین در پلاسما دست پیدا کرد. در رویکرد اشتعال سریع، در حالت با چگالی بالا و دمای پایین، الکترون های پلاسما در حالت تبهگن می باشند. توان توقف یون ها به خاطر ممنوعیت گذار الکترون ها، نسبت به مقدار داده شده بوسیله فرمول کلاسیک کوچکتر می باشد. در حالت تبهگن گسیل تابش ترمزی با حالت کلاسیک کاملاً متفاوت و دمای اشتعال پایین تر از حالت کلاسیک می باشد. معادلات حاکم بررفتار پلاسمای تبهگن متفاوت از نوع کلاسیک می باشد، و این عامل اصلی در کاهش دمای اشتعال پلاسما است. در مطالعه برروی مدل استفاده شده در معادلات انرژی در قرص سوخت شبیه سازی شده d/tx/3hey در پلاسمای تبهگن، تأثیر توان های اتلافی برروی دمای اشتعال مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که در شرایط اولیه افزایش ناخالصی باعث افزایش دمای اشتعال و کاهش بهره انرژی می شود.
آرزو علی زاده پیمان کشاورز
بروز مشکلات فراوان زیست محیطی و اقتصادی در دفع پسماندهای شهری و نیز کاهش روز افزون مواد آلی خاک های کشور، موجب تولید و همچنین کاربرد بیشتر فراورده های کودی حاصل از پسماندهای شهری گردیده است. بر این اساس به منظور بررسی اثر کمپوست پسماند شهری بر برخی خصوصیات شیمیایی خاک و عملکرد گیاه گوجه فرنگی، این آزمایش در دو مرحله آزمایشگاهی خواباندن (انکوباسیون) و زراعی در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی (طرق) انجام شد. این طرح با سه نوع کود آلی کمپوست پودری، کمپوست گرانوله گوگردی و کمپوست گرانوله گوگردی با تیوباسیلوس در پنج سطح صفر، 15، 30، 45 و 60 تن در هکتار در سه تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد که عناصر کم مصرف آهن، مس، منگنز و روی خاک نسبت به مصرف کمپوست عکس العمل مثبت نشان داده و با افزایش مصرف کمپوست زیاد شدند، بطوری که بالاترین میزان متعلق به تیمار بالاترین میزان کمپوست ها بود. تفاوت بین سه نوع کود آلی به غیر از عنصر منگنز برای عناصر کم مصرف آهن، مس و روی در خاک معنی دار نبود. همچنین مصرف کمپوست، پ هاش خاک را کاهش داد ولی هدایت الکتریکی خاک و سولفات قابل استفاده خاک را افزایش داد ولی با گذشت زمان پ هاش افزایش و هدایت الکتریکی خاک کاهش یافت. کمپوست گرانوله گوگردی بیشترین تاثیر را بر کاهش پ هاش، افزایش هدایت الکتریکی خاک و سولفات قابل استفاده خاک داشته است. همچنین با افزایش مصرف کمپوست در خاک عملکرد گیاه افزایش یافت و حداکثر عملکرد گیاه با مصرف 45 تن کمپوست در هکتار و از کمپوست گرانوله گوگردی بدست آمد. بیشترین میزان آهن در برگ مربوط به تیمار شاهد و کمترین آن مربوط به تیمار 30 تن در هکتار بود. بیشترین غلظت مس نیز مربوط به تیمارهای 30 و 60 تن در هکتار بود و کمترین آن مربوط به تیمار شاهد بود. با افزایش مصرف کمپوست، غلظت روی در برگ نسبت به شاهد افزایش یافت ولی مقدار منگنز برگ کاهش یافت. تفاوت معنی داری بین سه نوع کود آلی بر غلظت آهن، مس، منگنز و روی وجود نداشت.
احمد غلامی
کشت مخلوط ارقام گندم، بویژه ارقامی که از نظر ارتفاع اختلاف دارند ممکن است موجب افزایش عملکرد شود. علت این امر ایجاد کانوپی موج دار و استفاده کارآمدتر از منابع محیطی به ویژه تشعشع است، که موجب افزایش عملکرد مخلوط نسبت به اجزای آن ها در کشت خالص می گردد. همچنین کشت مخلوط ارقام گندم به صورت جوی پشته ای علاوه برافزایش کارایی استفاده از آب،کانوپی موجی شکل ایجاد شده بر اثر اختلاف ارتفاع ارقام گندم را تشدید می کند . به همین منظور ، در سال زراعی 1388-1387 با استفاده از ارقام، استار( پاکوتاه)، چمران( متوسط) و کویر(پابلند) آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با دو روش کشت، مسطح و جوی پشته ای و نسبت کشت 50:50 به صورت کشت مخلوط ردیفی در 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین اهواز به اجرا درآمد. بر اساس نتایج حاصل از این بررسی حداکثر عملکرد در کشت مخلوط رقم استار(پاکوتاه) و کویر(پابلند) به صورت جوی پشته ای، که رقم پا کوتاه درون جوی و رقم پابلند روی پشته قرار دارد(تیمار شماره 10) بدست آمد، که مقدار آن برابر 3/546 گرم در متر مربع بود. ارزیابی کشت مخلوط با استفاده از شاخص نسبت برابری زمین(ler) برای تیمارها و ارقام مختلف انجام شد، بیشترین مقدار این شاخص در تیمار شماره ی 10 حاصل شد. این شاخص به ترتیب برای رقم استار37/1و برای رقم کویر 28/1بدست آمد.سایر شاخصهای زراعی نیز حاکی از مزیت این نوع ترکیب در مقایسه با سایر ترکیبات مخلوط و شیوه های کشت بود.
احمد غلامی سعید صحت
امروزه در اقتصاد کشورهای پیشرو، موازنه میان دانش و سایر منابع، به نفع دانش تغییر یافته است، به گونه ای که دانش به عاملی تعیین کننده در زندگی حتی بیش از زمین، کار و سرمایه تبدیل شده است. با وجود اینکه دانش به عنوان منبع مهمی برای بقای سازمان ضروری است و شرط موفقیت سازمان ها دستیابی به یک دانش و فهم عمیق در تمامی سطوح است، اما باز هم بسیاری از سازمانها هنوز به مدیریت دانش به طور جدی توجه نکرده اند. هدف از این تحقیق این است که رابطه بین قابلیت شرکتهای بیمه در بکارگیری مدیریت دانش را با اثربخشی سازمانی مورد بررسی قرار دهد که اطلاعات مورد نظر با استفاده از روش کتابخانه ای و توزیع پرسشنامه بین جامعه آماری بدست آمده است. .این پژوهش توصیفی تلقی می شود واز نوع همبستگی می باشد.و برای بررسی رابطه متغیرهای مستقل ( قابلیت های فراساختاری و فرایندی مدیریت دانش ) و متغیر وابسته ( اثربخشی سازمانی ) از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شده است . نتایج این تحقیق نشان دهنده این است که استفاده و سرمایه گذاری درقابلیت های مورد نیاز شرکت های بیمه در مدیریت دانش رابطه معنی دار و مثبتی با اثربخشی سازمان ها دارد، بررسی فرضیه های فرعی تحقیق نشانگر این است که متغیرهای فراساختاری مدیریت دانش( فرهنگ، تکنولوژی و ساختار) و قابلیت های فرایندی مدیریت دانش( کسب، تبدیل، کاربرد و حفظ دانش) رابطه ای مثبت و معنادار با اثربخشی سازمانی دارند. کلمات کلیدی: قابلیت های فراساختاری دانش، قابلیت های فرایندی دانش، اثربخشی سازمانی
امیر یونسیان پرویز رضوانی مقدم
به منظور بررسی تأثیر کودهای زیستی و آلی بر کمیت و کیفیت اسانس گیاه دارویی رازیانه (foeniculum vulgare mill)، آزمایشی با 11تیمار و 3تکرار ، به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 89-1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: 1-کود اوره(n) -میکوریزا گونه(glomus mosseae)(m1)، میکوریزا گونه(glomus intraradiceae) m2، کود گاوی(f)،میکوریزا گونهm1+میکوریزا گونهm2، کود اوره(n)+ مایکوریزا گونهm1، کود اوره(n) + میکوریزا گوتهm2، کود گاوی(f)+مایکوریزا گونهm1، کود گاوی(f)+مایکوریزا گونهm2، کود گاوی(f)+کود اوره(n)، شاهد(عدم استفاده از هر نوع کود)(c). تأثیر این تیمارها بر صفات تعداد چتر در بوته، وزن دانه در چتر ،وزن دانه در بوته، وزن خشک بوته، عملکرد اقتصادی، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و عملکرد اسانس معنی دار بود و بین تیمارها از نظر ارتفاع بوته،تعداد دانه در چتر، ، وزن هزار دانه و درصد اسانس اختلاف معنی دار وجود نداشت. نتایج مقایسات میانگین نشان داد که بیشترین وزن دانه در بوته (21/21گرم)، وزن خشک بوته (36/44گرم)، عملکرد اقتصادی (1764/90 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد بیولوژیک (3032 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد اسانس (24/64 لیتر در هکتار) در تیمار کود گاوی حاصل شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که بیشترین و کمترین درصد اسانس به ترتیب در تیمارهای شاهد ( 1/85%) و m1+m2) 1/25%)حاصل شد. مهم ترین ترکیبات تشکیل دهنده اسانس با استفاده از دستگاه gc و gcms شامل: آنتول، فنکون، لیمونن و استراگول تشخیص داده شدند و بیشترین میزان آنتول در اسانس(81/301%) و کمترین میزان فنکون(8/532%)، استراگول(3/05%) و لیمونن(3/231%) در تیمار m2 بدست آمد. با توجه به نتایج حاصل از این آزمایش تیمارکود گاوی دارای بیشترین تأثیر مثبت بر روی شاخص های کمی و عملکرد اسانس بر روی گیاه رازیانه بوده است.
امیر معصومی احمد غلامی
مصرف نهاده های شیمیایی در اراضی کشاورزی باعث ایجاد آلودگیهای زیست محیطی شده که از جمله مهمترین آنها آلودگی آب و خاک می باشد که در نتیجه آن سلامت انسان نیز در معرض خطر قرار می گیرد. به همین منظور طرحی جهت بررسی اثر ورمی کمپوست، کود شیمیایی نیتروژن و تلفیق آن دو بر خصوصیات کمی و کیفی در دو توده اصفهانی و همدانی گیاه دارویی گشنیز در سال 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود اجرا گردید. طرح آزمایشی مورد استفاده فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار بود. فاکتور کودی شامل 100% اوره، (ورمی کمپوست 3/33% و 6/66% اوره)، (ورمی کمپوست 6/66% و 3/33% اوره)، 100% ورمی کمپوست و تیمار شاهد (بدون کود) همچنین فاکتور دوم شامل 2 توده زراعی اصفهانی و همدانی بودند. طبق نتایج بدست آمده اثر متقابل تیمار کودی و توده زراعی در صفات عملکرد میوه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد اسانس و عملکرد اسانس معنی دار شد و طبق نتایج مقایسه میانگین بیشترین افزایش مربوط به سطح کودی (ورمی کمپوست 6/66% و 3/33% اوره) در توده اصفهانی و کمترین مقدار مربوط به شاهد (بدون کود) بود. تمامی صفات از جمله عملکرد و اجزا عملکرد تحت تاثیر تیمار کودی معنی دار شدند. که بیشترین افزایش معنی دار مربوط به سطح کودی (ورمی کمپوست 6/66% و 3/33% اوره) وکمترین آن مربوط به شاهد (بدون کود) بود. تاثیر دو توده زراعی تنها بر درصد اسانس معنی دار شد که توده همدانی بیشترین درصد اسانس را تولید کرد. صفات کیفی نیز واکنش های متفاوتی به دو توده زراعی، تیمار کودی و اثر متقابل آن دو نشان دادند. اثر متقابل توده و تیمار کودی در لینالول، مهمترین ترکیب تشکیل دهنده اسانس معنی دار شد. با توجه به نتایج، ورمی کمپوست می تواند جایگزین بخش عمده ای از کود اوره در زراعت گیاه دارویی گشنیز شده و گامی در جهت کشاورزی پایدار و حفظ محیط زیست برداشته شود.
عصمت محمدی احمد غلامی
قارچهای میکوریزا و باکتریهای حل کننده فسفات از جمله میکروارگانیسمهای مفید خاکزی هستند که میتوانند به عنوان یکی از انواع کودهای زیستی بخشی از احتیاجات غذایی گیاهان تلقیح شده را تأمین نمایند. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر کارایی میکوریزا (glomus intraradices) و باکتری حل کننده فسفات (کود زیستی فسفاته بارور-2) به همراه مصرف کود شیمیایی سوپرفسفات تریپل بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود رقم هاشم در سال زراعی 89-1388 در مزرعه آموزشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود به اجرا گذاشته شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. عامل اصلی شامل کود شیمیایی سوپر فسفات تریپل در سه سطح (0، 25 و 50 کیلوگرم در هکتار) و عامل فرعی به صورت فاکتوریل شامل تلقیح میکوریزا و باکتری حل کننده فسفات بود. میکوریزا در دو سطح، شامل تلقیح میکوریزا و عدم تلقیح میکوریزا و باکتری حل کننده فسفات در دو سطح شامل تلقیح باکتری و عدم تلقیح آن بود. نتایج نشان داد اثر تلقیح میکوریزا بر ارتفاع بوته، عملکرد بیولوژیک، وزن صد دانه، تعداد غلاف در بوته، درصد کلونیزاسیون ریشه و فسفر دانه معنیدار بود و باکتری حل کننده فسفات اثر معنیداری بر صفات مورد بررسی نداشت. همچنین افزایش کود فسفر به تنهایی موجب افزایش عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، فسفر قابل دسترس خاک، فسفر دانه و سطح برگ تک بوته گردید، اما درصد کلونیزاسیون ریشه با افزایش کود فسفر کاهش یافت. در این تحقیق، اثرات متقابل دو فاکتور کود فسفر و تلقیح میکوریزا بر روی تعداد غلاف در بوته و دو فاکتور کود فسفر و تلقیح باکتری حل کننده فسفات بر روی فسفر دانه و اثرمتقابل سهگانه فاکتورهای مورد آزمایش بر روی تعداد غلاف در بوته معنیدار گردید. با توجه به عملکرد مناسب میکوریزا در شرایط غیاب کود فسفر معادل مصرف 50 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی فسفاته میتوان نتیجه گرفت که در شرایط عدم استفاده از کود شیمیایی فسفر، میکوریزا قادر است سبب تأثیرات مثبتی بر صفات مورد بررسی شود و عملکردی معادل 50 کیلوگرم در هکتار کود فسفر داشته باشد. بنابراین چنین به نظر میرسد که در شرایط کاهش استفاده از کود فسفر (سیستمهای ارگانیک) میتوان استفاده از میکوریزا را در دستور کار قرار داد. کلمات کلیدی: نخود، کود فسفر، میکوریزا، باکتری حل کننده فسفات
نازیلا باقریان احمد غلامی
سیب زمینی به دلیل عملکرد بالا در واحد سطح و انرژی تولیدی آن نقش مهمی در تغذیه مردم جهان دارد و با توجه به جایگاه سیب زمینی و مصرف بی رویه کود ها و سموم شیمیایی، استفاده از ترکیبات آلی و کودهای زیستی اجتناب ناپذیر است. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر مصرف و روش های مصرف باکتری های محرک رشد و اسید هیومیک بر سیب زمینی به اجرا درآمد. تیمارهای این آزمایش شامل باکتری های محرک رشد سودوموناس فلورسنس و سودوموناس پوتیدا با سه روش مصرف خاک دهی، برگ مصرف و مصرف توأم همچنین اسید هیومیک با سه روش مصرف خاک دهی، برگ مصرف و مصرف توأم به همراه یک تیمار شاهد بود. نتایج آزمایش نشان داد، مصرف باکتری های محرک رشد و اسید هیومیک عملکرد، وزن خشک کل بوته، وزن خشک غده، وزن خشک اندام هوایی و ... را نسبت به شاهد افزایش داد. بررسی ها نشان داد، حداکثر میانگین تعداد برگ در بوته، وزن خشک برگ، ارتفاع ساقه و تعداد ساقه در تیمار مصرف توأم سودوموناس پوتیدا و مصرف توأم اسید هیومیک حاصل شد، همچنین حداکثر وزن خشک ساقه، وزن خشک کل بوته و وزن خشک اندام هوایی در تیمار مصرف توأم سودوموناس فلورسنس و مصرف توأم اسید هیومیک بدست آمد. بررسی عملکرد محصول نشان داد، تیمار مصرف توأم سودوموناس فلورسنس و مصرف توأم اسید هیومیک عملکرد را 9/2 برابر، وزن کل بوته را 6/4 برابر و وزن خشک غده را 1/3 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. با اجرای این پژوهش مشخص شد که روش مصرف باکتری های محرک رشد و اسید هیومیک بر ویژگی های مورد بررسی در سیب زمینی موثر بوده و بیشترین تأثیر در مصرف توأم بدست آمد.
زهره اکباتانی امیری حسن مکاریان
یکی از اساسی ترین راه های افزایش تولید برنج، تغذیه مناسب گیاه و کاربرد تکنیک های جدید می باشد. سیلیس عنصری مفید برای برنج می باشد که موجب افزایش کیفیت محصول و عملکرد آن می شود. از طرفی پتاسیم پس از نیتروژن، بیشترین نقش را در افزایش کمی و کیفی برنج ایفا می نماید. علف های هرز نیز از جمله عوامل خسارت زا برای برنج می-باشند که برکیفیت و عملکرد آن موثرند. لذا به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف محلول پاشی سیلیکات پتاسیم بر گیاه برنج (رقم شیرودی) در رقابت با علف های هرز، آزمایشی در معاونت موسسه تحقیقات برنج کشور در سال 1389 انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. تیمارها شامل محلول پاشی سیلیکات پتاسیم در 5 سطح با غلظت های مختلف در زمان های مختلف (صفر، 5/2 گرم در لیتر در پنجه زنی و ظهور خوشه و 5 گرم در لیتر در پنجه زنی و ظهور خوشه) به عنوان فاکتور اول و علف هرز در دو سطح (وجین و عدم وجین) به عنوان فاکتور دوم بودند. نمونه برداری ها از 10 روز پس از انجام محلول پاشی در مرحله ظهور خوشه آغازشد و به صورت هفتگی ادامه یافت. نتایج نشان داد که محلول پاشی با غلظت 5 گرم در لیتر سیلیکات پتاسیم در زمان ظهور خوشه، بیشترین تأثیر را در وزن خشک ساقه، طول خوشه، تعداد کل دانه، قطر میان گره پایین، ارتفاع گیاه و میزان سیلیس برگ در مرحله ظهور خوشه داشت. بالاترین شاخص سطح برگ و وزن هزار دانه از غلظت 5/2 گرم در لیتر در زمان ظهور خوشه و وجین علف هرز به دست آمد. همچنین محلول پاشی سیلیکات پتاسیم و دو برابر شدن غلظت آن به طور قابل توجهی تعداد خوشه در متر مربع و تعداد دانه در خوشه را افزایش داد. بیشترین عملکرد با میانگین 89/952 گرم در مترمربع در شرایط محلول پاشی با غلظت 5 گرم در لیتر در زمان ظهور خوشه و عدم وجین علف هرز ثبت شد. محلول پاشی با غلظت 5/2 گرم در لیتر در زمان پنجه زنی میزان پتاسیم ساقه را تا 81/5 درصد رساند. در شرایطی که گیاه در رقابت با علف هرز نبود بیشترین میزان سیلیس ساقه در اثر محلول پاشی با غلظت 5 گرم در لیتر در زمان ظهور خوشه به دست آمد. از طرفی وزن خشک علف های هرزی که در زمان پنجه زنی گیاه برنج محلول پاشی شده بودند، بیشتر از وزن خشک علف های هرز در تیمار محلول پاشی در ظهور خوشه بود. کلروفیل برگ و صفات کیفی اندازه گیری شده شامل درصد آمیلوز، قوام ژل و دمای ژلاتینی شدن تحت تأثیر سطوح مختلف محلول پاشی با سیلیکات پتاسیم و وجین علف هرز قرار نگرفت. در مجموع از لحاظ صفاتی که مورد بررسی قرار گرفت محلول پاشی با سیلیکات پتاسیم با غلظت 5 گرم در لیتر در زمان ظهور خوشه و وجین علف هرز نتایج بهتری را نشان داد.
روجا فرهودیان حسن مکاریان
چکیده به منظور بررسی تاثیر کودهای زیستی و آلی بر کیفیت و کمیت اسانس گیاه دارویی آویشن باغی(thymus.vulgaris) آزمایشی با 16 تیمار و 3 تکرار، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 89-1388 در مزرعه تحقیقاتی جهاد دانشگاهی ساری به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایش شامل، فاکتور اول: کود شیمیایی با 2 سطح (a0: عدم مصرف، a1: مصرف بر مبنای عرف محل) که بر این اساس مقدار 100 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، 50کیلوگرم در هکتار فسفر و 50کیلوگرم در هکتار پتاسیم مورد استفاده قرار گرفت. فاکتور دوم: کود نیتروکسین در 2 سطح شامل، b0: عدم مصرف، b1: مصرف بر مبنای توصیه شده). فاکتور سوم کود ورمی کمپوست در 4 سطح (c0: عدم مصرف،c1: 2تن در هکتار،c2: 4تن در هکتار، c3: 6تن در هکتار ورمی کمپوست) بود. استفاده از کود شیمیایی، کود ورمی کمپوست و کود نیتروکسین بر صفات ارتفاع بوته، وزن تر، وزن خشک و عملکرد اسانس معنی دار بود اما بین اثرات متقابل بر صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود نداشت. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که عملکرد اسانس در بوته های رشد کرده در شرایط مصرف کود نیتروکسین نسبت به عدم مصرف آن 30/5 درصد افزایش داشت، مصرف کود شیمیایی سبب افزایش 8/13 درصدی عملکرد اسانس در مقایسه با عدم مصرف آن شد، نتایج نشان داد نسبت به عملکرد اسانس تفاوت معنی داری بین سطوح 2 و 4 با 6 تن ورمی کمپوست مشاهده نشد. اما مصرف 6 تن در هکتار کود ورمی کمپوست در مقایسه با عدم مصرف آن کود عملکرد اسانس را 87/28 درصد افزایش داد. بیشترین میزان تیمول در شرایط تلفیق کود شیمیایی با 6تن ورمی کمپوست در هکتار(25/57%) مشاهده شد و کمترین میزان تیمول مربوط به مصرف کودی 2 تن ورمی کمپوست در هکتار(49/42%) بود. کلمات کلیدی: آویشن باغی، تیمول، ورمی کمپوست، نیتروکسین، کود شیمیایی
محمدرضا ملایی احمد غلامی
هدف از این پایان نامه بیان چندی لز روابط بین مفاهیم مطرح شده
علی انصوری سواری حمید عباس دخت
نتایج این بررسی نشان داد که با تلقیح میکوریزا، تیوباسیلوس و کاربرد گوگرد، ph خاک کاهش و عملکرد دانه، وزن بلال، تعداد دانه در بلال، ارتفاع ساقه، وزن 100 دانه (بجز میکوریزا)، عملکرد بیولوژیک، کلروفیل برگ و محتوای نسبی آّب برگ (بجز گوگرد) در مقایسه با شاهد به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین مقدار عناصر غذایی و روغن دانه تحت تأثیر عوامل مورد بررسی قرار گرفت. اثر میکوریزا و گوگرد نیز بر مقدار آهن و فسفر معنی دار شد. مقدار نیتروژن دانه فقط تحت تأثیر کاربرد گوگرد قرار و گوگرد دانه با کاربرد تیوباسیلوس افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشت. استفاده تیوباسیلوس سبب افزایش 2/12 درصد در مقدار گوگرد دانه ذرت گردید. درصد روغن دانه به طور معنی داری تحت تأثیر کاربرد تیوباسیلوس و گوگرد قرار گرفت. برهمکنش باکتری تیوباسیلوس و گوگرد تأثیر معنی داری را بر صفات مورد بررسی، بجز عملکرد بیولوژیک نشان داد. همچنین برهمکنش میکوریزا و تیوباسیلوس موجب کاهش معنی دار ph خاک و افزایش ارتفاع ساقه شد. کاربرد تیوباسیلوس و گوگرد موجب کاهش معنی داری در درصد کلونیزاسیون ریشه شد. همچنین برهمکنش میکوریزا و گوگرد و نیز تیوباسیلوس و گوگرد موجب افزایش معنی دار گوگرد دانه شدند. اثر متقابل قارچ میکوریزا و کود گوگرد تأثیر معنی داری بر آهن دانه داشت. همچنین اثر متقابل کاربرد تیوباسیلوس و گوگرد موجب افزایش معنی دار آهن دانه ذرت شد. در تحقیق حاضر امکان استفاده از مقادیر مختلف گوگرد پودری تلقیح شده با تیوباسیلوس به منظور کاهش ph خاک، بهبود تغذیه گیاه و افزایش عملکرد و اجزای عملکرد در خاک های قلیایی وجود دارد.
سلمان سلمان زاده احمد غلامی
به منظور ارزیابی تاثیر کاربرد کود زیستی بارور2، باکتری رایزوبیوم ژاپونیکوم و پرایمینگ بذر بر رشد و عملکرد سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در خرداد سال 1390 انجام شد. عامل کود زیستی بارور2 در دو سطح مصرف و عدم مصرف، عامل باکتری رایزوبیوم ژاپونیکوم در دو سطح تلقیح بذر و عدم تلقیح و عامل پرایمینگ در سه سطح شامل هیدروپرایمینگ، اسمو پرایمینگ وعامل شاهد(عدم پرایمینگ) اعمال شد. در این آزمایش تاثیر کود زیستی بارور2 بر صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد پروتئین، درصد روغن و شاخص برداشت معنی دار بود اما در سایر صفات اثر معنی داری نداشت. همچنین کاربرد باکتری رایزوبیوم ژاپونیکوم بر صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد پروتئین، درصد روغن و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. تاثیر پرایمینگ بر تمام صفات مورد بررسی بجز تعداد دانه در غلاف و شاخص برداشت معنی دار بود. اثرات متقابل کاربرد بارور2 و رایزوبیوم ژاپونیکوم نیز بر صفات تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته و درصد روغن معنی دار بود. اثرات متقابل بارور2 و پرایمینگ تنها بر روی صفت تعداد غلاف در بوته معنی دار بود. اثرات متقابل رایزوبیوم ژاپونیکوم و پرایمینگ نیز در صفت ارتفاع بوته، تعداد دانه در بوته، درصد پروتئین و درصد روغن معنی دار بود. همچنین اثرات متقابل بارور2، رایزوبیوم و پرایمنگ نیز بر روی صفت ارتفاع بوته، تعداد دانه در بوته، درصد پروتئین و درصد روغن معنی داربود. نتیجه گیری کلی از این آزمایش موید آن است که استفاده از کود زیستی بارور2 و باکتری رایزوبیوم ژاپونیکوم و تکنیک پرایمینگ سبب افزایش رشد و عملکرد در سویا شده و ضمن استقرار بهتر گیاه در محیط، سبب حفاظت محیط زیست از نهاده های مخرب کشاورزی می شود. کلمات کلیدی: سویا – کود زیستی بارور2- باکتری های محرک رشد– پرایمینگ – عملکرد
نعیمه بیطرفان حمید عباس دخت
استفاده از کودهای شیمیایی اگرچه ممکن است روی افزایش تولید موثر باشد ولی به دلیل کاهش مواد آلی و تجمع مواد سمی در خاک باعث تشدید بیماری و کاهش محصول میگردد.کودهای آلی با تأثیر بر روی پارامترهایی نظیر بافت خاک، ظرفیت نگهداری آب، و کاهش اسیدیته موجب اصلاح فیزیکی و شیمیایی خاک و بهبود شرایط آن میشوند. به همین منظور طرحی در جهت بررسی اثر ورمیکمپوست و میکوریزا و تلفیق آن دو بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه دارویی آویشن در سال 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود اجرا گردید. طرح آزمایشی مورد استفاده فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار بود. فاکتور ورمیکمپوست در چهار سطح (0، 2، 4، 6 تن در هکتار) و میکوریزا در سه سطح (بدون تلقیح، تلقیح با glomus mosseae و glomuse intraradices) بودند. طبق نتایج به دست آمده اثر متقابل ورمیکمپوست و میکوریزا بر درصد کلونیزاسیون، کلروفیل a، کلروفیل b، کارتنوئید، کلروفیل کل، درصد اسانس و عملکرد اسانس معنیدار شد. ارتفاع و عملکرد پیکرهی خشک نیز تحت تأثیر اثر اصلی ورمیکمپوست معنیدار شدند. که بیشترین افزایش معنیدار مربوط به سطح 6 تن در هکتار ورمیکمپوست و کمترین آن مربوط به شاهد بود. عامل میکوریزا تنها بر درصد کلونیزاسیون، کلروفیل b و کلروفیل کل معنیدار شد. مهمترین ترکیبات تشکیل دهنده اسانس تیمول و کارواکرول هستند که در این آزمایش تیمول تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت و همچنین کارواکرول در اسانس ساخته نشد. ولی اثر اصلی ورمیکمپوست و اثر متقابل ورمیکمپوست و میکوریزا بر عملکرد تیمول معنیدار شدند. از آنجایی که در زراعت گیاهان دارویی برای حفظ سلامت کیفی گیاه نبایستی از کودهای شیمیایی استفاده کرد با توجه به نتایج به دست آمده برای افزایش تولید آویشن میتوان ورمیکمپوست را جایگزین کودهای شیمیایی کرده تا گامی در جهت کشاورزی پایدار و سلامت محیط زیست برداشته شود.
یوسف محمدی حسن مکاریان
از بین عوامل محدود کننده رشد گیاهان، تنش خشکی مهمترین عامل غیر زنده است که تولید محصولات کشاورزی را محدود می سازد. امروزه کاربرد محلول های سازگار در کنترل تنش های محیطی از جمله تنش خشکی مورد توجه قرار گرفته است. از بین این مواد اسید آسکوربیک دارای خاصیت آنتی اکسیدانی ویژه ای می باشد. برای بررسی تاثیر اسید آسکوربیک بر خصوصیات گیاه سویا در شرایط تنش، آزمایشی در سال 1389 در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل 3سطح آبیاری (10، 15 و 20 روز یک بار) به عنوان فاکتور اصلی و 6 سطح اسید آسکوربیک (صفر، 5، 10، 15، 20 و 25 میلی مولار) به عنوان فاکتور فرعی در قالب طرح آزمایشی اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار سازماندهی شدند. تنش کم آبی موجب کاهش وزن خشک ساقه و برگ، وزن خشک کل، عملکرد، تعداد غلاف و تعداد دانه در غلاف شد که البته این کاهش در تنش 20 روز آبیاری تاثیر معنی داری نسبت به سایر سطوح آبیاری داشت. اثر تنش کم آبی بر ارتفاع بوته و وزن هزار دانه معنی دار نگردید. تنش کم آبی به ویژه تنش شدید موجب افزایش درصد پروتئین دانه و همچنین درصد خسارت وارده به غشای پلاسمایی و کاهش قطر ساقه، مقدار نسبی آب برگ، درصد پایداری غشای پلاسمایی، عملکرد پروتئین دانه، درصد و عملکرد روغن دانه و کلروفیل برگ شد. محلول پاشی با اسید آسکوربیک به ویژه غلظت 25 میلی مولار افزایش ارتفاع بوته، قطر ساقه، وزن خشک برگ، ساقه و کل گیاه، کلروفیل، درصد و عملکرد روغن و پروتئین دانه، عملکرد و اجزای عملکرد، مقدار نسبی آب برگ ، پایداری غشای پلاسمایی و کاهش خسارت غشا را به دنبال داشت. تنش شدید آبیاری بر شاخص نسبت وزن برگ اثر افزایشی و در سایر شاخص های رشد اندازه گیری شده اثر کاهشی داشت. در اکثر صفات مورد بررسی ترکیب تیماری 25 میلی مولار اسید آسکوربیک و عدم تنش آبیاری بیشترین اثر مثبت را از خود نشان داد.
یاسر غلامی احمد غلامی
امروزه به علت هزینه های فزاینده کودهای شیمیایی لازم است که جذب و مصرف عناصر غذایی از کارایی بالایی برخوردار باشد. سیلیس به عنوان یک عنصر ضروری برای گیاهان زراعی و یک منبع غذایی مهمی برای رشد و عملکرد برنج به شمار می رود که در صورت عدم جایگزینی کافی این عنصر، گیاه با کمبود سیلیس مواجه شده و باعث بروز اختلال تغذیه ای جدی در گیاه و عدم ثبات در پایداری مقاومت به آفات می گردد. در این راستا پژوهشی به منظور بررسی اثر دو منبع مختلف کود سیلیس در سه مقدار مصرف متفاوت بر رشد، عملکرد و تحمل به کرم ساقه خوار در رقم طارم-هاشمی و لاین 843 گیاه برنج انجام شد. این آزمایش در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات برنج کشور در آمل در سال 1390 به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا گردید. تیمارهای مورد آزمایش شامل رقم، در دو نوع لاین 843 (v1) و رقم طارم-هاشمی (v2)، منابع سیلیس در دو نوع 73% sio2 (s1) و بقایای معدن سیلیس سوادکوه 22% (s2) و مقدار مصرف سیلیس شامل سه سطح صفر (d1)، 250 (d2) و 500 (d3) کیلوگرم در هکتار (بر مبنای درصد سیلیس) بودند. نتایج این آزمایش نشان داد که لاین 843 در تمامی صفات به جز ارتفاع بوته، وزن هزار دانه و میزان تحمل به کرم ساقه خوار به طور معنی داری نسبت به رقم طارم-هاشمی دارای برتری بود و بین دو منبع کود سیلیس نیز در تمام صفات از لحاظ آماری اختلاف معنی داری وجود نداشت. نتایج مربوط به مقدار مصرف کود سیلیس نشان داد که تیمار 250 کیلوگرم در هکتار، بهترین تیمار مصرفی کود سیلیس در مزرعه می باشد. مصرف این کود باعث افزایش معنی دار سیلیس ساقه، سیلیس برگ، تعداد پنجه، سطح برگ پرچم، وزن خشک برگ، وزن هزار دانه و عملکرد و همچنین سبب کاهش معنی دار زاویه برگ دوم با ساقه و درصد آلودگی به کرم ساقه خوار شد. به طوری که این کود توانست سطح برگ پرچم را 14%، وزن خشک برگ را 3/15% و عملکرد گیاه را 9/14% افزایش دهد.
زهره ممی زاده شاهین شاهسونی
چکیده: کشاورزی پایدار به عنوان یک نظام زراعی شامل رهیافت هایی است که وابستگی کشاورزان به برخی نهاده های کشاورزی را کاهش می دهد و منجر به افزایش سودمندی مزرعه،کاهش تخریب محیط زیست و تعادل بین نسل ها می گردد. ورمی کمپوست اصلاح کننده خصوصیات فیزیکی ، شیمیایی و بیولوژیکی خاک می باشد. باکتری تیوباسیلوس باعث افزایش قابلیت جذب برخی عناصر غذایی مانند روی، آهن، گوگرد و به ویژه فسفر می گردد. گوگرد علاوه بر نقش تغذیه ای خود از طریق اصلاح ph و افزایش قابلیت جذب عناصر غذایی گیاه می تواند موجب افزایش رشد و تثبیت نیتروژن در گیاه شود. به منظور بررسی برهمکنش گوگرد، باکتری تیوباسیلوس و ورمی کمپوست بر روی برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و برخی خصوصیات زراعی سویا،این طرح در تابستان 1389 در زمین زراعی واقع در روستای تمرقره قوزی واقع در شهرستان کلاله به صورت آزمایش اسپلیت پلات فاکتوریل، بر روی گیاه سویا رقم dpx انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که از صفات زراعی ارتفاع بوته در سطح 5% و عملکرد، درصد روغن دانه و پروتئین دانه در سطح یک درصد معنی دار گردید. از صفات خاکی مورد بررسی ازت، درصد رطوبت وزنی، گچ و آهک در سطح 5 درصد و پتاسیم قابل جذب، تخلخل، وزن مخصوص ظاهری و فسفر قابل جذب در سطح یک درصد معنی دار گردید. اثرات متقابل هر سه عامل بر روی ارتفاع گیاه، عملکرد، پروتئین، تخلخل خاک، وزن مخصوص ظاهری، گچ و فسفر قابل جذب خاک معنی دار است. کاربرد همزمان ورمی کمپوست و تیوباسیلوس به همراه 5/0 تن در هکتار گوگرد بیشترین تاثیر را در فسفر قابل جذب خاک به میزان ppm 7/22، گچ خاک به میزان 3/1%، پروتئین دانه به میزان 4/43% و تخلخل به میزان 8/54% داشت. کاربرد همزمان ورمی کمپوست و تیوباسیلوس به همراه 1000 کیلوگرم گوگرد بیشترین تاثیر را در عملکرد گیاه به میزان 3/4003 کیلوگرم در هکتار داشت و کاربرد همزمان ورمی کمپوست به همراه 1000 کیلوگرم گوگرد بیشترین تاثیر را در ارتفاع گیاه به میزان 6/58 سانتی متر داشت. کاربرد 1000 کیلوگرم گوگرد در صورت عدم کاربرد ورمی کمپوست و تیوباسیلوس بیشترین تاثیر را در وزن مخصوص ظاهری خاک (به میزان cm3/ gr29/1) داشت؛ از طرف دیگر کاربرد ورمی کمپوست و تیوباسیلوس به همراه 500 کیلوگرم کود گوگرد کمترین تاثیر را در وزن مخصوص ظاهری (cm3/ gr17/1) داشت. در اثر کاربرد همزمان ورمی کمپوست و تیوباسیلوس میزان روغن دانه 42/20%، در اثر کاربرد ورمی کمپوست با 500 کیلوگرم گوگرد میزان روغن دانه 31/20% و در اثر عدم کاربرد تیوباسیلوس و گوگرد میزان روغن دانه 45/20% گردید. کاربرد ورمی کمپوست به همراه 500 کیلوگرم گوگرد باعث در اثر کاربرد ورمی کمپوست به همراه 500 کیلوگرم گوگرد رطوبت وزنی 7/8% گردید، و در اثر کاربرد همزمان ورمی کمپوست و تیوباسیلوس میزان آهک خاک 19/6% گردید. با توجه به نتایج بدست آمده استفاده از کودهای بیولوژیک ( در اینجا ورمی کمپوست و تیوباسیلوس) در کنار کود گوگرد باعث بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و صفات زراعی سویا شده است.
زهره محمدابادی علی رضا اشرفی
رده بندی گروه هایی که در برخی از شرایط نظریه گروه صدق می کنند از مسایل مهم نظریه گروه های متناهی است. ما در این رساله همه گروه هایی متناهی غیر حل پذیر را که در رابطه k(g)=|?_e (g)|+2 را تعیین می کنیم که در آن متظور از k(g) تعداد کلاس تزویج و مجموعه مرتبه های عناصر گروه است. به علاوه با استفاده از مرتبه گروه کرانی برای تعداد رده های تزویج یک گروه متناهی بدست آورده ایم. ما ثابت کرده ایم که اگر g گروهی غیر آبلی و متناهی و n نرمال در g چنان باشد که g/nآبلی و p کوچکترین عدد اولی باشد که مرتبه g را عاد می کند آن گاه: (|g|-|z(g)|)/(|n|)+|z(g) |?k(g)?(|g|-|z(g)|)/p+|z(g)| سپس پایای بیر تعمیم یافته زوج گروه ها و برخی نامساوی هایی که در آن صدق می کند را مورد بررسی قرار داده ایم. در انتها با معرفی vایزولجیسم زوج گروه ها و زوج گروه vپوچتوان شرایطی را بدست آورده ایم که تحت آن پایای بیر تعمیم یافته یک زوج گروه می تواند بدیهی باشد.
الهه سادات رضویان عباس بیابانی
به منظور بررسی عکس العمل نخود به تلقیح با گونه های مختلف قارچ میکوریزا تحت مدیریت های مختلف آبیاری، آزمایشی در سال زراعی 90-1389 بهصورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه دانشگاه صنعتی شاهرود انجام شد. عامل اصلی مدیریت آبیاری در چهار سطح و شامل آبیاری کامل، قطع آبیاری در مرحله 50 درصد گل دهی، قطع آبیاری در مرحله 50 درصد غلاف دهی، قطع آبیاری در مرحله 50 درصد پرشدن دانه و عامل فرعی تلقیح با قارچ مایکوریزا در سه سطح و شامل تلقیح با گونه glumos mossea، تلقیح با گونه glumos intraradicesو عدم تلقیح بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد، اثر تنش خشکی بر روی ارتفاع گیاه، تعداد شاخه، وزن خشک بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن 100 دانه، عملکرد دانه، شاخص برداشت، درصد پروتئین، عملکرد پروتئین، مقدار فسفر و عملکرد فسفر معنی دار بود، بیشترین ارزش در صفات مذکور جز در مورد درصد پروتئین در شرایط آبیاری کامل به دست آمد. اثر تلقیح با میکوریزا بر روی صفات مذکور بجز تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در غلاف و درصد پروتئین دانه معنی دار بود. بیشترین مقدار صفات در شرایط استفاده از گونه g. mossea بدست آمد و کمترین مقادیر مربوط به تیمار عدم تلقیح بود. اختلاف معنی داری بین تلقیح با گونه های g. mosseaو g. intraradices از نظر ارتفاع گیاه، تعداد شاخه و شاخص برداشت از نظر آماری مشاهده نشد. کلمات کلیدی: نخود، تنش خشکی، میکوریزا، عملکرد دانه، پروتئین
سید محمدعلی حسینی احمد غلامی
در این پایان نامه شکل جدیدی از نمایش های حل پذیر تظریف شده برای گروه های چنددوری را توصیف می کنیم. این نمایش ها با تظریف یک سری از زیرگروه های نرمال با خارج قسمت های آبلی بدست آورده می شوند. این نمایش ها می توانند به طور موثر به وسیله نگاشت های نمایش توصیف شوند که این نگاشت ها ساختمان داده پایه ای برای تعریف یک گروه چنددوری در سیستم های جبری-رایانه ای مانند gap و magma را می دهند. علاوه بر اینکه نمایش های حل پذیر تظریف شده را مطالعه می کنیم, یک محک سازگاری برای آنها نیز بدست می آوریم. بکارگیری نمایش حلپذیر تظریف شده در حالت سازگارش نشان می دهد که از روش های موجود برای گروه های چنددوری سریع تر است.
فاطمه مهقانی مهدی برادران فیروزآبادی
از جمله راهکارهایی که گیاهان به منظور کاهش اثرات منفی ناشی از تنش به کار میگیرند تجمع ترکیبات آلی سازگار میباشد. تنظیم اسمزی از اعمال مهمی است که این ترکیبات به هنگام تنش انجام میدهند. ساکارز یکی از انواع این ترکیبات است که در شرایط تنش تجمع مییابد که میتواند به عنوان یک محافظ اسمزی عمل نماید. به جهت بررسی محلولپاشی ساکارز بر برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک لوبیا چشم بلبلی (vigna sinensis l.) تحت شرایط کم آبیاری آزمایشی مزرعهای در سال 1390 به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود اجرا شد. فاکتور اصلی تنش کم آبیاری شامل سه سطح 8، 12 و 16 روز آبیاری به ترتیب به عنوان عدم تنش، تنش ملایم و تنش شدید بود. فاکتورهای فرعی شامل 3 سطح محلولپاشی ساکارز در غلظتهای 15، 30 و 45 گرم بر لیتر و زمان محلولپاشی (مرحله رشد رویشی و پرشدن دانه) بودند. اولین و دومین محلول پاشی به ترتیب 36 و 56 روز پس از کاشت انجام شد. نتایج نشان داد افزایش فواصل آبیاری موجب کاهش وزن خشک غلاف، شاخص سطح برگ، تعداد غلاف در بوته، عملکرد، محتوای آب نسبی و عملکرد پروتئین و افزایش قطر ساقه، پایداری غشای پلاسمایی و قندهای محلول برگ گردید. اثر متقابل تنش و غلظت ساکارز بر کلیه صفات مورد مطالعه به جزء قطر ساقه، وزن هزار دانه، تعداد دانه در غلاف، فسفر دانه و پروتئین دانه معنیدار بود. بیشترین میزان وزن خشک برگ (56/136 گرم در متر مربع) و شاخص سطح برگ با میانگین معادل (68/1) از شرایط عدم تنش و محلولپاشی با غلظت 30 گرم بر لیتر ساکارز به دست آمد. بیشترین عملکرد (24/0 کیلوگرم در متر مربع) از ترکیب تیماری عدم تنش و غلظت 45 گرم بر لیتر ساکارز حاصل شد. از دلایل افزایش مشاهده شده در عملکرد در این ترکیب تیماری افزایش تعداد غلاف در بوته بود. افزایش فواصل آبیاری موجب افزایش میزان قند های محلول برگ شد. به طوری که گیاهانی که با فواصل 12 و 16 روز آبیاری نسبت به گیاهان آبیاری شده در 8 روز افزایش 74/55 و 45/77 درصدی نشان دادند. غلظتهای ساکارز بر درصد پروتئین دانه معنی دار بود. از محلولپاشی با غلظت 45 گرم بر لیتر ساکارز بیشترین درصد پروتئین دانه حاصل شد که نسبت به غلظت های 30 و 15 گرم بر لیتر 39/0 و 52/1 درصد بیشتر بود. در نهایت بررسی ترکیبات تیماری مختلف نشان داد که محلولپاشی با غلظت 45 گرم بر لیتر ساکارز در شرایط عدم تنش و تنش شدید در اکثر صفات عملکرد بهتری داشت.
صفیه عرب حمیدرضا اصغری
امروزه کاربرد مواد آنتی اکسیدان و تنظیم کننده رشد گیاه به منظور کاهش اثرات منفی ناشی از تنش های مختلف مطرح شده است. اسید آسکوربیک و سدیم نیتروپروساید از جمله این مواد هستند که موجب مقاومت گیاه به تنش-های زیستی و غیر زیستی می شوند. جهت بررسی این موضوع در گیاه گلرنگ آزمایشی در سال 1390 به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود انجام شد. فاکتور اصلی تنش کم آبیاری شامل 2 سطح 8 و 16 روز آبیاری به ترتیب به عنوان عدم تنش و تنش بود که بعد از استقرار کامل بوته ها اعمال گردید. فاکتورهای فرعی شامل 3 سطح محلول پاشی سدیم نیتروپروساید در 3 غلظت صفر، 50 و 100 میکرو مولار و محلول پاشی اسید آسکوربیک در 3 سطح صفر، 10 و 20 میلی مولار در مرحله گلدهی بودند. در 63 و 65 روز پس از کاشت به ترتیب محلول پاشی با سدیم نیتروپروساید و اسید آسکوربیک انجام شد و یک هفته بعد محلول پاشی تکرار گردید. در این آزمایش تنش کم آبیاری موجب کاهش وزن طبق بارور، وزن خشک کل، تعداد شاخه فرعی فرعی در بوته، قطر طبق، وزن مغز دانه و تعداد دانه در طبق شد. با تأخیر در آبیاری محتوای نسبی آب برگ و شاخص پایداری غشاء نیز کاهش یافت. تعداد طبق نابارور در بوته، تعداد دانه پوک در بوته و نسبت پوسته به مغز در شرایط تنش افزایش یافت. محلول پاشی اسید آسکوربیک موجب افزایش وزن طبق بارور، قطر طبق و تعداد طبق در بوته گردید. تعداد طبق نابارور، تعداد دانه پوک در بوته، محتوای نسبی آب برگ و شاخص پایداری غشاء با کاربرد اسید آسکوربیک کاهش یافت. مشاهده شد که کاربرد 20 میلی مولار این ماده موجب افزایش معنی دار 69/0 درصدی پروتئین دانه نسبت به شاهد گردید. وزن طبق بارور، وزن خشک کل، قطر طبق، وزن هزار دانه و شاخص پایداری غشاء از جمله صفاتی بودند که با کاربرد سدیم نیتروپروساید به طور معنی داری افزایش یافتند. درصد پروتئین دانه با کاربرد بالاترین سطح این ماده (100 میکرو مولار) حدود 1 درصد افزایش یافت. عملکرد دانه نیز در این سطح از سدیم نیتروپروساید 2/13 درصد بیشتر از تیمار شاهد بود. سدیم نیتروپروساید صفات تعداد طبق نابارور در بوته و نسبت پوسته به مغز را کاهش داد. نتایج نشان داد استفاده همزمان از 100 میکرو مولار سدیم نیتروپروساید و 20 میلی مولار اسید آسکوربیک بیشترین وزن خشک طبق بارور را به خود اختصاص داد که نسبت به شاهد 1/35 درصد افزایش نشان داد. زمانی که اسید آسکوربیک با غلظت 10 میلی مولار محلول پاشی شد استفاده از سدیم نیتروپروساید با غلظت 100 میکرو مولار موجب کاهش وزن دانه پوک شد. در نهایت در محدوده پژوهش انجام شده ترکیب تیماری 20 میلی مولار اسید آسکوربیک به همراه 100 میکرو مولار سدیم نیتروپروساید را می توان به عنوان بهترین ترکیب تیماری معرفی کرد.
صدیقه صفایی مهدی برادران فیروز آبادی
امروزه برای داشتن یک سیستم کشاورزی پایدار، استفاده از نهاده هایی که جنبه های اکولوژیکی سیستم را بهبود بخشند و مخاطرات زیست محیطی را کاهش دهند، ضروری به نظر می رسد. این مطالعه به منظور مقایسه کود آلی کمپوست و کود شیمیایی اوره بر برخی صفات گیاه گلرنگ در قالب یک آزمایش مزرعه ای به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. هجده تیمار این آزمایش شامل فاکتور کمپوست در سه سطح (0، 1125 و 2250 کیلوگرم در هکتار)، فاکتور کود اوره در سه سطح (0، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار) و فاکتور رقم گلرنگ (دو رقم گلدشت و فرامان) بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که کمپوست موجب افزایش وزن خشک اجزای گیاه از جمله برگ، طبق، ریشه و وزن خشک کل، ارتفاع اولین شاخه از زمین، قطر طبق، شاخص سطح برگ، عملکرد و اجزای عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، کلروفیل a، b و کاروتنوئید، میزان روغن و پروتئین و آهن دانه شد. بیشترین وزن هزاردانه به میزان 905/62 گرم با مصرف 1125 کیلوگرم در هکتار کمپوست به دست آمد. مصرف کود کمپوست به مقدار 2250 کیلوگرم در هکتار سبب افزایش سطح برگ که عاملی تأثیر گذار در رشد و عملکرد گیاهی است، می گردد. اثر اصلی کود نیتروژنه بر وزن خشک گیاه، شاخص سطح برگ، تعداد طبق در بوته، عملکرد بیولوژیک، کلروفیل a و b و میزان پروتئین دانه معنی دار بود. در بین سطوح مختلف کاربرد کود نیتروژنه، سطح 100 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژنه بیشترین درصد فسفر، کلسیم و نیتروژن دانه را دارد. بیشترین درصد روغن دانه معادل 66/31% با مصرف 100 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژنه به دست آمد. اجزای عملکرد تحت تأثیر اثر رقم قرار گرفتند. نتایج مقایسه میانگین نشان می دهد که رقم گلدشت نسبت به رقم فرامان دارای قطر طبق، میزان نیتروژن دانه و درصد پروتئین بیشتری بود و توانست محتوای کلروفیل b بیشتری در برگ های وسط تولید نماید. در رقم فرامان تعداد شاخه فرعی فرعی بیشتری ایجاد شد و از آن جا که در گلرنگ تمام شاخه به طبق منتهی می شوند، این رقم در افزایش تعداد طبق و در نتیجه عملکرد موفق تر خواهد بود. این رقم به طور میانگین با تعداد 05/26 عدد طبق، تعداد طبق بارور بیشتری تولید نمود و وزن هزار دانه بالاتری نیز داشت. در بین ارقام، در دانه رقم فرامان میزان بیشتری کلسیم وجود داشت که نسبت به رقم گلدشت معنی دار شد. نتایج حاصل از مقایسه میانگین اثر متقابل کمپوست و کود نیتروژنه نشان دهنده بالاترین درصد پروتئین دانه به میزان 36/29% در تیمار کاربرد توأم 2250 کیلوگرم کمپوست همراه با 100 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژنه است. برای افزایش تولید در زراعت گلرنگ، لازم است از منابع آلی مانند کمپوست استفاده شود تا ضمن افزایش مقدار ماده آلی خاک، به ایجاد توسعه پایدار در کشاورزی کمک شود. می توان گفت مصرف کمپوست با تأثیر بر برخی صفات گلرنگ علاوه بر بهینه سازی میزان مصرف کودهای شیمیایی از بروز عوارض منفی ناشی از مصرف زیاد آن جلوگیری می کند و از هزینه های تولید نه تنها در کوتاه مدت بلکه در بلند مدت به دلیل بهبود ساختار فیزیکوشیمیایی و بیولوژیکی خاک، کاسته و افزایش درآمد زارعین را به همراه دارد. به نظر می رسد استفاده از کودهای آلی از جمله کمپوست دارای فوایدی می باشد که قابلیت جایگزینی بخشی از مصرف کودهای شیمیایی در زراعت گلرنگ را دارا است.
محبوبه قیاسوند احمد غلامی
در پایان نامه ابتدا معرفی گروه های n- پوچ توان می پردازیم. همچنین بعضی از قضایای اصلی در زمینه ی گروه های پوچ توان را برای چنین گروه هایی بررسی خواهیم کرد. سپس به بررسی خواص ضربگر شور تعمیم یافته در واریته گروه های پوچ توان از رده حد اکثر c می پردازیم. که تعمیمی از کار فیلیپ هال در سال 1940 وم.ر. جونز در سال های 1972 و 1973 است ({6}) و ({7}). همچنین فرمولی برای محاسبه ضربگر c- پوچ توان گروه های آبلی متناهی بررسی خواهیم کرد، که این تعمیمی از کار شور در سال 1970 می باشد. ({11} و{12} و {13}).
سمانه سالاری مقدم بجستانی احمد غلامی
در این پایان نامه مفهوم n- ایزوکلینیسم را روی همه زوج گروه ها بسط می دهیم، سپس مطالبی از مفهوم ایزوکلینیسم را بررسی کرده و بعضی شرایط معادل روی دو زوج از گروه ها که n- ایزوکلینیک هستند را معین می کنیم. بعلاوه زوج ریشه ای گروه ها، زوج ایزوکلینیسمی گروه ها و زوج های تحویل ناپذیر زیرگروهی و خارج قسمتی را برای یک زوج از گروه ها تعریف کرده و نتیجه می گیریم که هر زوج دارای یک زوج از گروه های خارج قسمتی n- ایزوکلینیکی با آن است و نشان می دهیم که هر کلاس هم ارزی، تحت شرایطی در کوچکترین زوج ریشه ای گروه ها قرار می گیرد.
پروین حجازی راد احمد غلامی
این پژوهش با بررسی تاثیر همزیستی قارچ میکوریزا، باکتری تیوباسیلوس و کود گوگرد بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه سیر، در مزرعه پژوهشی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال 1390 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. در این پژوهش هر تکرار شامل12 کرت و جمعاً 36 کرت بود. تیمارهای مورد بررسی عبارتند از تلقیح میکوریزا (m)، تیوباسیلوس (t)، m+t، 75 کیلوگرم گوگرد در هکتار (75s)، 75s +m، 75s +t، 75s +m+t، 150 کیلوگرم گوگرد در هکتار (150 s)، 150s +m، 150s +t، 150s +m+t. نتایج این آزمایش نشان داد که کاربرد ترکیب تیماری 150 کیلوگرم گوگرد در هکتار همراه با تیوباسیلوس و میکوریزا به طور معنی داری عملکرد و اجزای عملکرد را تحت تاثیر قرار دادند. ترکیب تیماری 75 و 150کیلوگرم گوگرد در هکتار همراه میکوریزا به ترتیب باعث افزایش 31 و 68 درصدی عملکرد خشک غده نسبت به شاهد شدند. تلقیح قارچ میکوریزا و 150 کیلوگرم گوگرد در هکتار به طور معنی داری باعث افزایش میزان جذب فسفر شد. نتایج به دست آمده از این بررسی نشان داد که بیشترین مقدار کلونیزاسیون ریشه از تیمار میکوریزا به دست آمد که در نتیجه اعمال این تیمار کلونیزاسیون ریشه معادل 70 درصد حاصل شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که افزودن گوگرد و باکتری تیوباسیلوس میزان گوگرد خاک را نسبت به شاهد 122 درصد افزایش داد. کاربرد تیوباسیلوس و گوگرد موجب کاهش معنی داری در درصد کلونیزاسیون ریشه شد. تلقیح باکتری تیوباسیلوس همراه با 75 و 150 کیلوگرم گوگرد در هکتار بر روی ارتفاع ساقه، عملکرد خشک غده، تعداد سیرچه، قطر غده، کلروفیلa، کارتنوئید، عملکرد اسانس، فسفر و گوگرد خاک، وزن های خشک سیرچه، ریشه، ساقه، ساقه گل دهنده، برگ و وزن تر غده اثر معنی داری داشتند. به طور کلی نتایج این تحقیق حاکی از این است که کاربرد گوگرد و باکتری تیوباسیلوس و میکوریزا در سطوح مختلف گوگردی تاثیر مثبتی بر صفات رشدی و خصوصیات کیفی گیاه داروئی سیر داشت.
لیلا آزاد احمد غلامی
در این تحقیق ولتاژ شکست عایق های گازی خالص در میدان های یکنواخت، نسبتاً غیر یکنواخت و غیر یکنواخت مورد بررسی قرار گرفته است و عواملی چون نوع میدان، فاصله هوایی، فشار گاز، جنس الکترود، تاثیر ناهمواری و انحنای سطح الکترود بر ولتاژ شکست و نیز اثر پوشش اضافی در بهبود وضعیت ولتاژ شکست مطالعه شده است. در این پایان نامه، با استفاده از نرم افزار ansys که مبتنی بر تیوری اجزای محدود می باشد، یک شیوه جدید برای بررسی پدیده شکست الکتریکی در عایق های گازی ارایه شده است. در این تحقیق، گازهای sf6، نیتروژن و دی اکسید کربن به عنوان عایق و الکترودهای صفحه-صفحه، گوی-گوی و سوزن-سوزن جهت ایجاد میدان های متفاوت استفاده شده است. در آخر، نتایج بدست آمده از روش نرم افزاری با نتایج به دست آمده از تست های آزمایشگاهی بایکدیگر مقایسه شده و مشاهده شد نتایج از تطابق خوبی بایکدیگر برخوردارند.
حسن سلیمانی امیری احمد غلامی
گستره کاربرد پست های gis به خاطر مزیت های متعدد آن ها از قبیل کوچک سازی پست ها، مشخصه های ضد آلودگی، قابلیت اعتماد بالا و عدم نیاز به تعمیر و نگهداری متوالی، در حال توسعه می باشد. یکی از پدیده هایی که فواصل عایقی داخل محفظه بسته را در این نوع پست ها مورد تهدید قرار می دهند، وقوع اضافه ولتاژهای بسیار سریع می باشد که این نوع اضافه ولتاژها معمولا در اثر عملکرد کلیدزنی سکسیونرهای پست بوجود می آیند. مدل سازی پست های gis و عناصر و تجهیزات آن ها جهت شبیه سازی اضافه ولتاژهایی بسیار سریع در این پست ها، هدف این پایان نامه می باشد. مدل هایی که برای این امر به کار می روند باید با محدوده فرکانسی اضافه ولتاژهای بسیار سریع که معمولا بین khz 100 تا mhz 50 می باشد، مطابقت داشته باشند. در این پایان نامه، روش جدیدی موسوم به روش کابل با محفظه لوله ای برای مدل سازی شین و محفظه gis ارایه گردیده است که اشکالات و نقایص روش متداول یعنی استفاده از مدل خط با پارامترهای گسترده را رفع می نماید. با استفاده از شبیه سازی یک پست gis 500 کیلوولتی، به بررسی اضافه ولتاژهای بسیار سریع و عوامل موثر بر بیشینه دامنه آن ها پرداخته شده است. همچنین پست gis 132 کیلوولتی اروندکنار، با بکارگیری روش کابل با محفظه لوله ای مدل سازی گردیده و بیشینه دامنه اضافه ولتاژهای بسیار سریع در این پست، مورد محاسبه قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که با ازدیاد ولتاژ باقیمانده کنتاکت سمت بار سکسیونر در حال کلیدزنی و همچنین با افزایش طول شینی که در سمت بار این سکسیونر قرار دارد، دامنه اضافه ولتاژهای بسیار سریع در نقاط مختلف پست gis افزایش می یابد. این نتایج، نقش مثبت تجهیزات حفاظتی مانند برق گیرهای پست و موج گیرها را بر کاهش دامنه اضافه ولتاژهای بسیار سریع به اثبات می رسانند. با محاسبه ولتاژ گذرای محفظه و بیشینه دامنه آن در نقاط مختلف پست gis 132 کیلوولتی اروندکنار، مشاهده گردید که با کاهش امپدانس اتصال زمین محفظه و افزایش تعداد این اتصالات، امکان کاهش دامنه ولتاژ گذرای محفظه در حد قابل قبول فراهم می باشد. بیشترین دامنه اضافه ولتاژهای بسیار سریع در پست 500 کیلوولتی برای ولتاژ باقیمانده 1- پریونیت، به 3/2 پریونیت و در پست 132 کیلوولتی اروندکنار برای حالت بدون ولتاژ باقیمانده به 74/1 پریونیت نسبت به ولتاژ فاز به زمین پست رسیده است.
تقی صمیمی اصل صادق جمالی
خازن ها عموما در شبکه های توزیع به منظور جبران توان راکتیو به کار می روند. آنها قادرند تلفات توزیع و انتقال را کاهش داده و ضریب قدرت کل شبکه را بهبود دهند. یک مزیت عمده جایابی خازن این است که مقدار var مورد نیاز قابل انتقال در سطوح ولتاژ بالا را کاهش می دهد. خازن ها همچنین کمک می کنند پروفیل ولتاژ در محدوده قابل قبولی واقع شود. مقدار سود حاصل از خازن ها وابسته به چگونگی نصب آنها در سیستم توزیع بستگی دارد. در این مقاله مسیله جایابی بهینه خازن ها جهت جبران توان راکتیو شبکه های توزیع با استفاده از الگوریتم کلونی مورچه مورد بررسی قرار گرفته است. در این روش دو جدول فرمون که متفاوت از هم می باشند توسط الگوریتم فراهم شده است. مورچه ها راه حل های تصادفی را بر اساس جداول فرمون تولید می کنند. جداول فرمون به صورت پریودیک بروزمی شوند بنابراین در هر مرحله فرمون های بهتری به وجود می آیند به کمک این روش می توان مکان و اندازه بهینه خازن ها را در سیستم های توزیع شعاعی تعیین نمود به طوری که تلفات توان کاهش یافته و پروفیل ولتاژ اصلاح گردد. راه حل پیشنهادی بر روی شبکه تست نمونه 13 باسه ieee اعمال شده و نتایج حاصل مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
تقی سامی احمد غلامی
در این پروژه برای تخمین عمر عایقی کابل های فشار قوی از روش های تحلیلی (ریاضی) و شبکه عصبی استفاده شده است. در تخمین عمر عایقی به روش تحلیلی، در یک مطالعه موردی عمر کابل های فشار قوی با عایق های پلی اتیلن کراس لینک و لاستیک اتیلن پروپیلن تحت تنش های الکتریکی-حرارتی، تغییرات بار و گذارهای حرارتی تخمین زده شده است. برای این منظور از مدل الکتریکی-حرارتی مناسب و مدل احتمالی ویبول استفاده شده است. عمر کابل های مذکور در شرایط وجود گذارهای حرارتی و عدم وجود آن ها پیش بینی شده است. برای محاسبه گذارهای حرارتی از شبکه دو حلقه حرارتی استفاده شده است. حلقه اول مربوط به لایه های نازک کابل و حلقه دوم به لایه ضخیم محیط اطراف کابل(خاک) مربوط است. نتایج بدست آمده حاکی از تاثیر شدید تغییرات بار روی کابل لاستیک اتیلن پروپیلن است. بطوری که عمر کابل نسبت به عمر نامی به شدت کاهش پیدا می کند. صحت نتایج بدست آمده در مقایسه با نتایج موجود در مراجع اصلی به اثبات رسیده است. در تخمین عمر عایقی به روش شبکه های عصبی مصنوعی، عمر عایقی کابل های فشار قوی با عایق پلی اتیلن کراس لینک تحت تنش های حرارتی، الکتریکی و الکتریکی -حرارتی تخمین زده شده است. برای ابن منظور ابتدا با استفاده از تست های عملی انجام گرفته در مراجع، عمر عایق های الکتریکی تحت تنش های حرارتی، الکتریکی بدست آمده و با برازش منحنی غایق ها در دماها و شدت میدان الکتریکی مختلف محاسبه شده است. داده های بدست آمده برای آموزش و تست شبکه های عصبی بکار رفته است. ورودی های شبکه عصبی، دما، شدت میدان الکتریکی، مقاومت حرارت خاک، مقاومت حرارتی لایه های کابل انتخاب شده اند. مقایسه نتایج شبکه عصبی با داده های بدست آمده از تست عملی و برازش منحنی نشان دقت مناسب شبکه های عصبی مصنوعی بکار رفته داشته است.
زهرا شبانی محمد بنایان اول
برگها اندامهای اصلی فتوسنتزکننده هستند و تولید سطح برگ از عوامل مهم در جهت انتقال انرژی و فرآیند تجمع ماده خشک در گیاه زراعی میباشد. سطح برگ یکی از مهمترین متغیرهایی است که در بررسی رشد و شبیهسازی و بسیاری از فرآیندهای فیزیولوژیکی و اکولوژیکی از جمله فتوسنتز، تعرق و بیلان انرژی مورد استفاده قرار میگیرد و متغیری کلیدی برای مطالعات فیزیولوژیکی است از این رو، شبیهسازی دقیق و صحیح تغییرات زمانی شاخص سطح برگ ، اولین ضرورت در کلیه مدلهای شبیهسازی رشد گیاهان زراعی است. نیتروژن و کربن نیز از جمله عناصری هستند که نقش بسزایی در رشد و نمو گیاهان دارند. بنابراین تعیین روابط دقیق و سادهای که بتوانند سطح برگ گیاهان را مدلسازی کنند، در مدلسازی رشد گیاهان نقش بسزایی دارد. برای این منظور آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1389 بر روی گیاه دارویی موسیر انجام شد. آزمایش در قالب فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو عامل نیتروژن (در چهار سطح 100، 200، 250، 300 کیلوگرم در هکتار) و وزن غده موسیر (10-20گرم و 20-30گرم) در 3 تکرار انجام گرفت. برای تخمین سطح برگ این گیاه ابعاد برگ (طول و عرض برگ)، وزن خشک بوته و برگ اندازهگیری و درجه حرارت تجمعی لازم با استفاده از داده های هواشناسی محاسبه شد. جهت بدست آوردن بهترین مدل برای تخمین سطح برگ گیاه موسیر، از روابط مختلفی شامل مدل حاصل از رابطه بین ابعاد برگ و سطح برگ، رابطه بین درجه روز رشد و تغییرات سطح برگ با استفاده از تابع بتا، مدلسازی سطح برگ با در نظرگرفتن اثر کربن روی سطح برگ و ایجاد رابطه سطح برگ با میزان نیتروژن ورودی استفاده گردید. بین تمام مدلهای مورد ارزیابی در این آزمایش مدل (+0.999(w2 la=0.00005(w2)2، دقیقترین تخمین )0/0msd= ,1 r2=) و مــــــدل کمترین دقت را در تخمین )742/92msd= ,733/0 r2=) سطح برگ موسیر داشتند. در این میان مدل پیشبینیکنندهی اثر نیتروژن روی سطح برگ دقت (49/4% ,rmse=999/0 r2=) بیشتری نسبت به مدل اثر کربن (44/39%rmse= ,733/0 r2=) داشت.
سمانه اسفندیاری احمد غلامی
خرفه گیاه دارویی است که در بسیاری از کشورها به عنوان ضد فشار خون و ضد دیابت شناخته می شود. خرفه دارای ترکیبات زیادی شامل اسید اگزالیک، آلکالوئیدها، اسید چرب امگا 3، کومارین ها و فلاونوئیدها است. به منظور بررسی اثر چند نوع خاک پوش و مدیریت بهینه سیستم های کودی شیمیایی، ارگانیک و بیولوژیک بر صفات آگرواکولوژیک خرفه، آزمایشی طی سال زراعی 91- 90 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. در این آزمایش، سه خاک پوش پلاستیک تیره، کلش گندم و بدون خاک پوش به عنوان عامل اول و پنج سیستم کودی به صورت: 1- سیستم کود شیمیایی (s1) (فسفات تریپل و سولفات پتاسیم هر کدام150 کیلوگرم در هکتار و اوره 300 کیلوگرم در هکتار) 2- سیستم تلفیقی کود شیمیایی (s2) (فسفات تریپل و سولفات پتاسیم هر کدام150 کیلوگرم در هکتار و اوره 300 کیلوگرم در هکتار با کودهای بیولوژیک نیتروکسین که دارای باکتریهای ازتوباکتر است و کود بارور 2 دارای باکتری های تثبیت کنننده فسفر است) 3- سیستم کود مرغی(s3) (8 تن در هکتار)4- سیستم تلفیقی کود مرغی(s4) (کود مرغی 8 تن در هکتار با کودهای بیولوژیک نیتروکسین و کود بارو 2) 5- سیستم تلفیقی کود گاوی(s5) (کود گاوی 20 تن در هکتار با کودهای بیولوژیک نیتروکسین و کود بارور 2) به عنوان فاکتور دوم مورد بررسی قرار گرفتند. در چین اول نتایج نشان دادند که اثرکود مرغی و تلفیق سیستم کود مرغی با کودهای بیولوژیک میزان وزن خشک و تر بوته، ساقه و برگ، طول و قطر ساقه و میزان کلروفیل را به طور معنی داری افزایش داد. در چین دوم و سوم سیستم شیمیایی تلفیقی (s2) بیشترین میزان وزن خشک و تر بوته، ساقه و برگ، طول و قطر ساقه و میزان کلروفیل را داشت. به طورکلی در هر سه چین تلفیق کود گاوی با کودهای بیولوژیک بیشترین تعداد و وزن علف هرز ودرصد روغن برگ وکمترین میزان وزن خشک و تر بوته، ساقه و برگ، طول و قطر ساقه میزان کلروفیل و درصد پروتئین برگ را تولید نمود. خاک پوش پلاستیک مشکی در چین اول و دوم بیشترین وزن خشک و تر بوته، ساقه و برگ، بیشترین طول و قطر ساقه، میزان کلروفیل و درصد پروتئین کمترین تعداد و وزن علف هرز و درصد روغن برگ را دارا بود. اما این خاک پوش در چین سوم تولید مناسبی نداشت. هم چنین نتایج نشان داد که چین سوم بیشترین وزن خشک بوته و ساقه و برگ را در بین تمام چین ها تولید نمود. در کل این نتایج نشان دهنده امکان استفاده از تلفیق کودهای مرغی و بیولوژیک به همراه کودهای شیمیایی در مدیریت تلفیقی گیاه خرفه برای یک تولید سالم و پایدار هستند.
ایمان اکبری احمد غلامی
آلودگی¬های محیط زیست و به ویژه آلودگی منابع آب و خاک حاصل از استفاده بی رویه¬ی از کود¬های شیمیایی، سبب آلوده شدن منابع غذایی و به خطر انداختن سلامت جامعه انسانی شده¬اند. یکی از راهکارهای مناسب برای بهبود کیفیت محصولات کشاورزی، خاک و حذف آلاینده¬ها، بکارگیری کودهای زیستی در تولید محصولات می¬باشد. بر این اساس به منظور بررسی تأثیر قارچ مایکوریزا، ورمی کمپوست و اسید هیومیک بر کمیت و کیفیت گیاه دارویی رازیانه، آزمایشی در سال 1391 در مزرعه تجاری واقع در شهرستان دامغان انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گردید. فاکتورهای آزمایش شامل قارچ مایکوریزا (تلقیح و بدون تلقیح با قارچ glomus intraradices)، ورمی کمپوست در سه سطح (0، 4 و 8 تن در هکتار) و اسید هیومیک در دو سطح (محلول پاشی و عدم محلول پاشی) بودند. نتایج نشان داد که اثر کاربرد قارچ، ورمی کمپوست و اسید هیومیک بر ارتفاع، تعداد چتر، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، عملکرد و درصد اسانس معنی دار بود. قارچ مایکوریزا عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد اسانس را به ترتیب به میزان 8.5 ، 20 و 21 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. اثر متقابل قارچ و ورمی کمپوست روی تعداد دانه در چتر، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و درصد اسانس معنی دار بود. هم چنین اثر سه جانبه قارچ مایکوریزا، ورمی کمپوست و اسید هیومیک بر روی ارتفاع، عملکرد بیولوژیک، عملکرد اسانس و درصد اسانس اثر معنی داری داشت. مهم ترین ترکیبات تشکیل دهنده ی اسانس با استفاده از دستگاه gc و gc/ms شامل: آنتول، فنکون، لیمونن و استراگول تشخیص داده شدند و بیشترین میزان آنتول در اسانس (891/75%) و کمترین میزان فنکون (234/8%)، استراگول (221/3%) و لیمونن (012/3%) در تیمار v3m2h2 بدست آمد.
شیما کریمی فرد منوچهر قلی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر قارچ میکوریزا و امواج التراسونیک بر صفات کمی و کیفی گیاه دارویی سیاه دانه (nigella sativa l.) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهرود در سال 1391 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در 3 تکرار به اجرا در آمد. فاکتورهای آزمایش شامل قارچ میکوریزا در سه سطح عدم تلقیح (m1)، تلقیح به میزان توصیه شده در بروشور (m2)، تلقیح به میزان دو برابر مقدار توصیه شده در بروشور (m3) و امواج التراسونیک در پنج سطح صفر(f1)، 3 (f2)، 5 (f3)، 7 (f4) و 9 دقیقه (f5) در معرض تابش امواج با فرکانس 42 کیلو هرتز می¬باشد. طبق نتایج بدست آمده اثر متقابل قارچ میکوریزا و امواج التراسونیک بر ارتفاع ساقه، تعداد کپسول در بوته، درصد اسانس و روغن دانه معنی دار شد. صفات عملکرد دانه، وزن هزار دانه، کلونیزاسیون ریشه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت تحت تأثیر اثر اصلی میکوریزا معنی دار شدند. گیاهان تلقیح شده با میکوریزا بیشترین افزایش را به خود اختصاص دادند و بین سطوح تلقیح اختلاف معنی داری وجود نداشته است. عملکرد اسانس نیز تحت تأثیر میکوریزا قرار گرفت به طوری که بیشترین عملکرد اسانس در تیمار تلقیح مضاعف میکوریزا بدست آمد. اثر اصلی امواج فراصوت نیز باعث افزایش در عملکرد دانه، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد اسانس گردید. به طوری که بیشترین افزایش معنی دار مربوط به تیمار 5 و 7 دقیقه امواج فراصوت بود. تعداد دانه در کپسول تحت تأثیر هیچ یک از تیمارها در این آزمایش قرار نگرفت. در این پژوهش مشخص شد که تلقیح میکوریزا و همچنین تیمار 5 و 7 دقیقه فراصوت به منظور بهبود رشد و عملکرد سیاه دانه مفید می¬باشد.
دنیا نوذری راد حسن مکاریان
آهن دارای نقش حیاتی در سلول های گیاهی و جانوری است. با توجه به نظریه پیدایش نانوکودها، به نظر می رسد چنانچه در کاربرد آن ها در عرصه کشاورزی آهن به فرم نانو در گیاهان زراعی محلول پاشی گردد، علاوه بر جذب بیشتر آن توسط گیاه در فرآیندهای حیاتی گیاه نیز نقش موثرتری نسبت به آهن معمولی ایفا نماید. البته مشکلاتی در جذب این عنصر توسط برگ وجود دارد که امید است با استفاده از مواد افزودنی مناسب این مشکل نیز مرتفع گردد. به همین منظور آزمایشی در جهت ارزیابی تأثیر محلول پاشی نانو آهن همراه با مواد افزودنی بر رشد و عملکرد لوبیا سبز در دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهرود در سال 1391 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل محلول پاشی اکسید آهن در پنج سطـح (صفر، 25/0 معمولی، 5/0 معمولی، 25/0 نانو و 5/0 نانو بر حسب گرم در لیتر) و مواد افـزودنی در سه سطح (صفر، d.g adjuvant و rcp-5) بودند که به صورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. اعـمال تیمارها 55 روز بعد از کـشت و در مرحله شروع گل دهی صورت گـرفت. نتایج نشان داد بیش ترین وزن خشک غلاف در ترکیب تیماری نانو آهن 25/0 × d.g adjuvant مشاهده شد که نسبت به تیمار شاهد از افزایشی معادل 86/54 درصد برخوردار بود. بالاترین عملکرد زمانی حاصل شد که ماده افزودنی d.g adjuvant در سطح صفر آهن محلول پاشی گردید. این در حالی بود که وزن خشک غلاف و عملکرد در سطح 5/0 نانو آهن بدون ماده افزودنی به صورت معنی داری کاهش یافت شاید این امر به دلیل بالا بودن تعداد دانه در غلاف (80/5 دانه در غلاف) در این ترکیب تیماری باشد. بالاترین مقادیر آهن برگ (311 میلی گرم در کیلوگرم) و آهن غلاف (47/51 میلی-گرم در کیلوگرم) در سطح 25/0 آهن معمولی همراه شده با d.g adjuvant به دست آمد. نانو آهن 5/0همراه با rcp-5 و نانو آهن 5/0 بدون استفاده از مواد افزودنی به ترتیب با 40/19 و 30/19 درصد بالاترین میزان پروتئین را نشان داند. در تیمار 5/0 آهن معمولی بالاترین کاروتنوئید و آب نسبی برگ مشاهده شد. به طور کلی در حیطه این آزمایش مشاهده شد آهن معمولی به ویژه در غلظت بالا تأثیر بیش تری بر صفات مـورد بررسی داشت و ترکیب نانو آهن با ماده افـزودنی rcp-5 و آهن معمولی با d.g adjuvant بهتر بود.
رضا میرساوه حمید عباس دخت
به منظور توصیف الگوهای تغییرات مکانی بانک بذر و گیاهچه علف های هرز تحت تاثیر روش های مختلف خاکورزی پژوهشی در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات جهاد کشاورزی سبزوار با استفاده از روش های ژئواستاتیستیک انجام شد. نمونه برداری از بانک بذر علف های هرز قبل از عملیات خاک ورزی و نمونه برداری از جمعیت گیاهچه های علف هرز بعد از اعمال روش های خاکورزی دو بار دیسک عمود بر هم، یک بار دیسک، کولتیواتور و گاوآهن برگردان دار در چهار مزرعه در محل تقاطع شبکه ای به ابعاد 6 ×6 متر صورت گرفت. پیوستگی تغییرات مکانی متغیرها، با استفاده از توابع واریوگرام بررسی و نقشه های توزیع برای بانک بذر و گیاهچه ها ترسیم شد. نتایج حاصل از برازش واریوگرام ها و ترسیم نقشه ها نشان داد که بذور علف های هرز در سطح مزارع بسته به گونه دارای الگوهای توزیع لکه ای ضعیف(همبستگی مکانی صفر) تا بسیار قوی(همبستگی مکانی 3/84%) بودند. خاکورزی به روش دو بار دیسک عمود بر هم باعث بیشترین درصد جوانه زنی(54/0درصد) در بذور علف های هرز گردید، درحالیکه شخم با کولتیواتور کمترین درصد (26/0درصد) جوانه زنی بذور را به همراه داشت. خاکورزی با دوبار دیسک نقش کمی در جابجایی افقی بذور علف هرز داشت درحالیکه یک بار دیسک باعث جابجایی لکه های متراکم گیاهچه نسبت به لکه های متراکم بذر در بانک بذر خاک گردید. خاکورزی با گاوآهن برگردان دار نقش اندکی در جابجایی افقی بذور داشت و همبستگی بسیار قوی بین توزیع جمعیت بانک بذر و گیاهچه ها در این تیمار بدست آمد. خاکورزی با استفاده از کولتیواتور تاثیری در جابجایی بذور علف های هرز نداشت. کمترین همبستگی مکانی(صفر) بین بانک بذر و گیاهچه های علف هرز، به خاکورزی به روش یک بار دیسک مربوط بود. نقشه های حاصل از درونیابی کریجینگ، توزیع لکه ای ظهور علف های هرز را تایید کرد. بطور کلی نتایج نشان داد که روش های خاک ورزی تاثیر متفاوتی در جابجایی بذور علف های هرز داشته و متعاقبا در توزیع گیاهچه ها تاثیر گذارند. بنابراین، تهیه نقشه های بانک بذر و گیاهچه ها می تواند اطلاعات موثری را جهت طراحی برنامه های مدیریتی علف های هرز فراهم کند.
فهیمه دشت پیما حسن مکاریان
جهت ارزیابی اثر پرایمینگ در مزرعه و تلقیح باکتری تیوباسیلوس و مصرف سطوح مختلف کود گوگرد بر عملکرد و اجزاء عملکرد سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک¬های کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود اجرا گردید. فاکتورها شامل پرایمینگ و باکتری تیوباسیلوس و مصرف کود گوگرد گرانوله آلی بود. پرایمینگ در 2 سطح شامل: عدم پرایم و پرایم در مزرعه و عامل باکتری در 2 سطح شامل: مصرف و عدم مصرف و کود گوگرد گرانوله آلی در 3 سطح شامل: عدم مصرف، 150 کیلوگرم در هکتار (مصرف توصیه شده)، 225 کیلوگرم در هکتار (5/1 برابر مصرف توصیه شده). نتایج نشان داد اثرات اصلی پرایمینگ، تلقیح باکتری تیوباسلیوس و مصرف گوگرد گرانوله آلی به طور معنی¬داری بر صفات تعداد غلاف در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، ارتفاع بوته، درصد روغن، درصد پروتئین و درصد گوگرد دانه معنی¬دار بود. اثرات متقابل گوگرد و تلقیح باکتری تیوباسیلوس بر صفات درصد فسفر دانه و درصد گوگرد و میزان کلروفیل b در سطح 1 درصد معنی¬دار شد. کلمات کلیدی: سویا، تیوباسیلوس، گوگرد گرانوله آلی، عملکرد
مهسا مهرپویا احمد غلامی
گسترش مواد تلقیحی بر مبنای استفاده از میکروارگانیزم¬های تحریک کننده¬ی رشد گیاه کلید آینده کشاورزی پایدار خواهد بود. مصرف نهاده¬های شیمیایی در اراضی کشاورزی باعث ایجاد آلودگی¬های زیست محیطی شده که از جمله مهمترین آنها آلودگی آب و خاک می¬باشد که در نتیجه آن سلامت انسان نیز در معرض خطر قرار می¬گیرد. به همین منظور طرحی جهت بررسی تأثیر همزیستی قارچ میکوریزا و باکتری مزوریزوبیوم در شرایط تنش کم آبیاری بر رشد و عملکرد لوبیا چشم بلبلی، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1391 به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 16 تیمار و 3 تکرار اجرا گردید. عوامل مورد تحقیق شامل قارچ میکوریزا (glomus intraradices) در دو سطح (تلقیح m2 و عدم تلقیح m1)، باکتری مزوریزوبیوم (mesorhizobium) در دو سطح (تلقیح b2 و عدم تلقیح b1) و چهار سطح تنش کم آبیاری (d) شامل: (1d (بدون قطع آبیاری)، 2d (قطع آبیاری در مرحله 50 درصد گلدهی)، 3d (قطع آبیاری در مرحله 50 درصد غلاف¬دهی) و 4d (قطع آبیاری در مرحله 50 درصد پرشدن دانه)) بودند. نتایج این بررسی نشان داد که سطوح مختلف تنش کم آبیاری موجب کاهش ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد انشعابات جانبی، فاصله اولین غلاف از سطح زمین، طول غلاف، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، شاخص سطح برگ، پایداری غشای پلاسمایی، عملکرد و شاخص برداشت گردید ولی بر سایر صفات اندازه¬گیری شده (تعداد گره، وزن تر گره، وزن خشک گره، درصد همزیستی میکوریزایی، کلروفیل برگ و فسفر خاک) اثر معنی¬داری نشان نداد. ترکیب تیماری تنش و قارچ نیز بر فاصله اولین غلاف از سطح زمین، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک غلاف، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و پایداری غشای پلاسمایی معنی¬دار بود ولی بر سایر صفات اندازه¬گیری شده اثر معنی¬داری نداشت. برهمکنش تنش و باکتری اختلاف معنی¬داری در صفات فاصله اولین غلاف از سطح زمین، تعداد غلاف در بوته، وزن خشک غلاف، عملکرد دانه، شاخص برداشت، تعداد گره، وزن تر گره و شاخص سطح برگ نسبت به نمونه شاهد نشان داد. کاربرد میکوریزا نیز سبب افزایش معنی¬داری در درصد همزیستی میکوریزایی لوبیا چشم بلبلی شد. در تحقیق حاضر امکان استفاده از همزیستی قارچ و باکتری به منظور کاهش خسارات ناشی از تنش کم آبیاری، افزایش عملکرد و اجزای عملکرد وجود دارد.
محبوبه صرامی حمید عباس دخت
جهت ارزیابی اثر تلقیح باکتری برادی ریزوبیوم جاپونیکوم و سطوح تقسیط شده کود اوره بر عملکرد و اجزای عملکرد سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک¬های کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 91 در دانشگاه صنعتی شاهرود اجرا گردید. فاکتورها شامل باکتری برادی-ریزوبیوم جاپونیکوم و تقسیط کود اوره بود. عامل باکتری در 2 سطح شامل : مصرف و عدم مصرف و کود اوره در 7 سطح شامل : a-عدم مصرف،b -50 کیلوگرم همزمان با کاشت ،c -100 کیلوگرم همزمان با کاشت،d -150 کیلوگرم همزمان با کاشت ،e -25 کیلوگرم پس از استقرار کامل+ 25 کیلوگرم در مرحله پر شدن دانه، f-50 کیلوگرم پس از استقرار کامل+50 کیلوگرم در مرحله پر شدن دانه، g- 75 کیلوگرم پس از استقرار کامل + 75 کیلوگرم در مرحله پر شدن دانه بودند. نتایج نشان داد اثرات اصلی باکتری برادی ریزوبیوم جاپونیکوم و تقسیط کود اوره بر تمام صفات مورد مطالعه اثر معنی¬داری داشت. همچنین اثر متقابل تلقیح با باکتری و تقسیط کود اوره روی تمام صفات مورد مطالعه (به استثنای عملکرد دانه و تعداد غلاف در بوته) اثر معنی¬داری داشت. بیشترین تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، درصد پروتئین، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، عملکرد بیولوژیک از تیمار کودی 75 کیلوگرم اوره در هکتار پس از استقرار کامل+ 75 کیلوگرم اوره در هکتار در مرحله پر شدن دانه بدست آمد. بیشترین عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در غلاف، درصد پروتئین، کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل از ترکیب تیماری تلقیح و سطح کودی 75 کیلوگرم اوره در هکتار پس از استقرار کامل+ 75 کیلوگرم اوره در هکتار در مرحله پر شدن دانه بدست آمد. بیشترین مقدار وزن هزار دانه و درصد روغن از ترکیب تیماری تلقیح و عدم مصرف کود اوره بدست آمد.
شمس الدین طاهری لداری احمد غلامی
در دهه های اخیر به علت به کارگیری روز افزون ادوات الکترونیک قدرت همچون دیودها، مدارات یکسو کننده، ترانزیستورها و غیره، به علت ماهیت غیر خطی این بارها، شکل موج های حریان و ولتاژ دچار اعوجاج شده و مولفه های هارمونیکی ایجاد می شوند. یکی از تجهیزات گران قیمت شبکه قدرت، ترانسفورماتور بوده که به تعداد زیاد از آن استفاده می گردد. آلودگی شبکه قدرت به هارمونیک، باعث می شود تا این تجهیز در معرض آثار سوءآن قرار گرفته بطوریکه ضمن افزایش تلفات ترانسفورماتور موجبات افزایش درجه حرارت آن را نیز فراهم می سازد که این موضوع یکی از مسائل مهم و نگران کننده در زوال و کاهش عمر عایقی ترانسفورماتئر و از طرفی یکی از دغدغه های اصلی مدیریت محسوب می گردد. در این پایان نامه سعی بر آن است تا ضمن معرفی منابع تولید کننده هارمونیک در شبکه، آثار سوء آن بر تجهیزات مهم شبکه از قبیل موتورهای الکتریکی، خطوط انتقال، بانک های خازنی و ترانسفورماتورهای بررسی گردد. در این پایان نامه ابتدا توزیع میدان مغناطیسی و تلفات ترانسفورماتور از طریق روش اجزاء محدود در بخش های مختلف ترانسفورماتور تعیین می گردد. و در ادامه از آنجایی که مهمترین تاثیر هارمونیک بر ترانسفورماتور، افزایش تلفات آن بوده از این رو مدلی از ترانسفورماتور جهت محاسبه تلفاتآن تحت شرایط هارمونیکی ارائه شده است که جهت نشان دادن صحت و دقت مدل مذکور، نتایج تلفات بدست آمده از طریق مدل یا تلفات محاسبه شده از طریق استاندارد ieee مورد مقایسه قرار گرفته است. در ادامه از طریق مدل های حرارتی مناسب دمای بالای روغن و نقطه داغ ترانسفورماتور تحت بارهای هارمونیکی مورد بررسی قرار گرفته و تاثیر هارمونیک بر میزان افزایش دمای ترانسفورماتور شبیه سازی شده است. افزایش دمای نقطه داغ بیشتر از حد مجاز موجب کاهش عمر مفید ترانسفورماتور می گردد بطوریکه جهت حفظ عمر قابل انتظار ترانسفورماتور می بایست میزان بارگذاری آن اصلاح گردد. از این رو جهت تعیین میزان بارگذاری ترانسفورماتور تحت بار سینوسی الگوریتمی ارائه شده است که تحت این الگوریتم، ترانسفورماتور عمر قابل انتظار خود را دارا خواهد بود. همچنین تحت شرایط هارمونیکی میزان حد اکثر بارگذاری ترانسفورماتور تعیین شده است.
شیدا عبادی قهرمانی منوچهر قلی پور
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر امواج آلتراسونیک و کود بیولوژیک نیتروکسین بر رشد و عملکرد گیاه لوبیا چشم بلبلی، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1391 به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا گردید. تیمار ها شامل امواج آلتراسونیک در پنج سطح شاهد (f1)، 2 (f2)، 4 (f3)، 6 (f4) و 8 دقیقه (f5) در معرض تابش امواج با فرکانس 42 کیلو هرتز و کود بیولوژیک نیتروکسین در سه سطح شاهد (b1)، تلقیح به میزان توصیه شده مندرج در بروشور (b2) و تلقیح به میزان دو برابر مقدار توصیه شده مندرج در بروشور (b3) می باشد. نتایج این بررسی نشان داد که تلقیح باکتری های محرک رشد (ازتوباکتر و آزوسپریلوم)، ارتفاع گیاه، تعداد گره، تعداد شاخه های فرعی، تعداد غلاف و دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک ،کلروفیل برگ و درصد پروتئین، نیتروژن و روغن دانه را به طور معنی داری در مقایسه با شاهد افزایش داد. امواج آلتراسونیک نیز موجب افزایش ارتفاع گیاه، فاصله اولین غلاف از سطح خاک، تعداد گره، تعداد شاخه های فرعی، وزن 100 دانه، وزن خشک ساقه، روغن دانه، سطح برگ تک بوته، کلروفیل برگ و عملکرد بیولوژیک در مقایسه با شاهد شد. همچنین اثر متقابل کود بیولوژیک نیتروکسین و امواج آلتراسونیک بر ارتفاع ساقه، فاصله اولین غلاف از سطح خاک، تعداد گره، تعداد شاخه های فرعی، سطح برگ تک بوته، وزن خشک غلاف، برگ و ساقه و کلروفیل برگ معنی دار شد. در این آزمایش مشخص شد کاربرد کود نیتروکسین و همچنین تیمارهای 4 و 6 دقیقه امواج آلتراسونیک به منظور افزایش و بهبود رشد و عملکرد لوبیا چشم بلبلی مفید می باشد.
هاشم نعیمی نوشهر منوچهر قلی پور
از آنجائیکه خشکی به عنوان یکی از مهمترین عوامل محدود کننده¬ی رشد و تولید گیاهان زراعی شناخته شده و موجب تغییر در برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه می¬شود، استفاده از تکنولوژی¬های جدید و غیر مخرب جهت کاهش خسارات ناشی از تنش¬¬های محیطی و افزایش عملکرد از راه حل¬های نوین در کشاورزی محسوب می¬شود. جهت بررسی این موضوع در گیاه لوبیا چشم بلبلی آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهرود در سال 1392 به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در3 تکرار اجرا گردید. تیمارها شامل سه سطح تنش خشکی شاهد- آبیاری کامل، قطع آبیاری از مرحله خمیری شدن دانه به بعد، قطع آبیاری از مرحله گلدهی به بعد و امواج آلتراسونیک در پنج سطح شاهد، 2، 4، 6 و 8 دقیقه در معرض تابش امواج با فرکانس 42 کیلو هرتز می¬باشد. نتایج این بررسی نشان داد که اعمال تنش خشکی در مرحله گلدهی موجب کاهش وزن خشک غلاف، ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد گره ساقه، سطح برگ، تعداد شاخه¬های فرعی، تعداد شاخه¬های فرعی درجه 2، فاصله اولین غلاف از سطح خاک، طول غلاف، وزن صد دانه، تعداد غلاف در متر مربع، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و موجب افزایش درصد انتقال وزن خشک ذخیره شده و پروتئین دانه گردید. همچنین اعمال تنش خشکی در مرحله خمیری شدن دانه به بعد موجب افزایش فسفر و پتاسیم دانه گردید. از لحاظ آماری تنش خشکی در مرحله گلدهی و خمیری شدن دانه به بعد در شاخص برداشت، درصد پروتئین دانه در یک سطح آماری قرار گرفتند. پرتودهی بذور لوبیا چشم بلبلی با امواج آلتراسونیک تأثیر مثبت معنی¬داری بر وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد گره ساقه، تعداد شاخه¬های فرعی درجه 2، فاصله اولین غلاف از سطح خاک، وزن خشک غلاف، تعداد دانه دربوته، عملکرد دانه، پتاسیم دانه، فسفر دانه و پروتئین دانه گردید. اثر متقابل امواج آلتراسونیک و تنش خشکی بر قطر ساقه، ارتفاع بوته، فاصله اولین غلاف از سطح خاک، تعداد شاخه¬های فرعی درجه 2، تعداد غلاف در متر مربع، تعداد دانه در بوته و فسفر دانه معنی¬دار شد. به جز فسفر دانه، گیاهانی که با هیچ گونه تنشی مواجه نبودند و با امواج آلتراسونیک پرتودهی شده بودند میزان بیشتری از این صفات را به خود اختصاص دادند.
علیرضا گیلانی علی درخشان شادمهری
به منظور بررسی اثر تنش کم آبیاری، قارچ مایکوریزا و مقادیر مختلف سوپرجاذب بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی کنجد(sesamum indicum l.) آزمایشی با استفاده از اسپیلیت پلات فاکتوریل و در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 91 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود انجام شد. سطوح تیمار آبیاری براساس تبخیر تجمعی از تشت تبخیرشامل (i1)80 میلی متر تبخیر، (i2)160 میلی متر تبخیر و (i3)240 میلی متر تبخیر به عنوان کرت اصلی و فاکتورهای فرعی مقادیر سوپرجاذب با سه سطح صفر، 100 و 200 کیلوگرم در هکتار (z0, z1, z2) و قارچ مایکوریزا در دو سطح بدون تلقیح (m0) و تلقیح (m1) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد کلیه صفات مربوط به عملکرد و اجزای عملکرد دانه به جز شاخص برداشت، درصد روغن و درصد پروتئین دانه در رژیم های مختلف آبیاری تفاوت معنی داری داشتند، همچنین تمام صفات به جز شاخص برداشت، درصد روغن، کلروفیل a و سرعت رشد در مرحله پنجم نمونه گیری تحت تأثیر سوپرجاذب قرار گرفتند، به طوری که بیشترین مقدار صفات اندازه گیری شده از سطح 200 کیلوگرم سوپرجاذب در هکتار بدست آمد. همچنین صفاتی نظیر شاخص سطح برگ، محتوی نسبی آب، کلروفیل a، کلروفیل b و سرعت رشد مراحل اول تا سوم نمونه گیری گیاه تحت تاثیر تلقیح قارچ مایکوریزا واقع شد؛ تفاوت معنی داری داشتند. اثر متقابل آبیاری و سوپر جاذب تاثیر معنی داری بر روی ارتفاع، بیوماس، محتوی آب نسبی، کلروفیل a و سرعت رشد در مرحله چهارم نمونه گیری گیاه داشت. همچنین بر همکنش آبیاری و سوپرجاذب و مایکوریزا تاثیری معنی دار بر صفات درصد روغن ، کلروفیل a و مرحله سوم نمونه گیری سرعت گیاه داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که امکان استفاده از مقادیر مختلف پلیمر سوپرجاذب و قارچ مایکوریزا برای افزایش عملکرد و اجزای عملکرد گیاه و جلوگیری از اثرات سوء تنش های کم آبیاری وجود دارد.
مریم داودی احمد غلامی
چکیده به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف محلول پاشی فوسین (کود نیتروژن) در مراحل مختلف فنولوژی بر عملکرد و اجزاء عملکرد برنج ( رقم هاشمی)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و 36 کرت، در مزرعه ای واقع در شهرستان چالوس در سال زراعی 1391 اجرا گردید. سه سطح کود فوسین به میزان: صفر (شاهد)، سه و پنج لیتر در هکتار و چهار مرحله مختلف فنولوژی شامل: پنجه زنی، ساقه رفتن، سنبله دهی، پر شدن دانه در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که در بین صفات مورد مطالعه، ارتفاع گیاه، طول و عرض برگ پرچم، تعداد کل پنجه و پنجه بارور، تعداد کل دانه، تعداد دانه پوک و عملکرد دانه تحت اثر تیمار مقادیر مختلف کود نیتروژن و مراحل مختلف فنولوژی اثر معنی داری را نشان دادند. اما وزن هزار دانه تحت تأثیر کود نیتروژن و مراحل مختلف مصرف کود قرار نگرفت و اثر معنی داری از خود نشان نداد. حداکثر عملکرد دانه از مصرف 5 لیتر در هکتار فوسین برابر(2/289گرم در مترمربع) و کمترین میزان عملکرد از عدم مصرف فوسین برابر (5/265گرم در متر مربع) بدست آمد. همچنین حداکثر و حداقل عملکرد دانه برای مراحل مختلف مصرف کود، به ترتیب در زمان های پنجه زنی (289گرم درمترمربع) و سنبله دهی(253گرم درمترمربع) مشاهده گردید. بیشترین عملکرد دانه تحت اثر متقابل مقادیر کود فوسین× مراحل مختلف رشد برای تیمار f2t1 (مصرف 5 لیتر فوسین در زمان پنجه زنی) برابر (336گرم در مترمربع) بدست آمد زیرا حداکثر تعداد کل پنجه، پنجه بارور و تعداد کل دانه تحت تأثیر همین تیمار قرار گرفتند و کمترین آن برای تیمار f0t3 (عدم مصرف کود در زمان سنبله دهی) برابر(235گرم در مترمربع) حاصل گردید.
احمد غلامی کوروش محمدی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تعارضات زناشویی، صمیمیت زناشویی و عملکرد خانواده زنان متاهل کمتر از بیست سال با بالاتر از بیست سال صورت گرفت.
مریم سیفی احمد غلامی
امروزه کاربرد مواد آنتی اکسیدان و محلول های سازگار با گیاه به منظور کاهش اثرات منفی ناشی از تنش های مختلف مطرح شده است. اسیدآسکوربیک و اسیدسالیسیلیک از جمله این مواد هستند که موجب مقاومت گیاه به تنش های زیستی و غیر زیستی می شوند. جهت بررسی این موضوع در گیاه کدو تخم کاغذی آزمایشی در سال 1392 به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهرود انجام شد. فاکتور اصلی تنش کم آبیاری شامل 3 سطح 6، 9 و 12 روز آبیاری به ترتیب به عنوان عدم تنش، تنش ملایم و تنش شدید بود که بعد از استقرار کامل بوته ها اعمال گردید. فاکتورهای فرعی شامل ترکیب محلول پاشی اسیدآسکوربیک در 3 غلظت صفر، 15و 30 میلی مولار و محلول پاشی اسیدسالیسیلیک در 2 سطح صفر، 0/4 میلی مولار می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد اثر تنش کم آبیاری به غیر از وزن صد دانه و درصد روغن بر کلیه صفات مورد بررسی معنی داری بود. با افزایش شدت تنش اغلب صفات کاهش یافت به غیر از درصد پروتئین، پرولین و تعداد دانه نارس که با افزایش سطح تنش این صفات افزایش یافت. اثر اسیدآسکوربیک موجب افزایش وزن تر دانه، تعداد دانه در کدو، وزن خشک دانه، عملکرد بذر، عملکرد روغن، درصد روغن، پرولین و کاروتنوئید شد. کاربرد 0/4 میلی مولار اسیدسالیسیلیک اثر معنی داری بر روی وزن تر دانه، وزن خشک دانه، عملکرد بذر، کاروتنوئید و محتوای آب نسبی برگ داشت و موجب افزایش صفات اندازه گیری شده گردید. بیشترین عملکرد روغن و کاروتنوئید در محلول پاشی 30 میلی مولار اسیدآسکوربیک در شرایط عدم تنش مشاهده شد. بوته های که محلول پاشی 0/4 میلی مولار اسیدسالیسیلیک در شرایط عدم تنش دریافت کرده اند دارای کاروتنوئید و محتوای آب نسبی برگ بیشتری بودند. کاربرد همزمان اسیدآسکوربیک و اسیدسالیسیلیک موجب افزایش درصد روغن و محتوای آب نسبی برگ گردید. بوته هایی که محلول 30 میلی مولار اسیدآسکوربیک و 0/4 میلی مولار اسیدسالیسیلیک در شرایط عدم تنش دریافت کرده ند دارای بیشترین کلروفیل کل و کلروفیل a بودند. در نهایت در محدوده پژوهش انجام شده کاربرد تیمار اسیدآسکوربیک و اسیدسالیسیلیک نه تنها در شرایط تنش ملایم و شدید بلکه در شرایط عدم تنش موجب بهبود عملکرد گردید.
ملیکا نورمحمدی حمیدرضا اصغری
به منظور بررسی تاثیر کاربرد باکتری ریزوبیوم، تیوباسیلوس و سطوح مختلف کود نیتروژن بر صفات کمی و کیفی لوبیا چشم بلبلی، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود واقع در بسطام بصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل کاربرد ریزوبیوم و تیوباسیلوس ( تلقیح و عدم تلقیح )، چهار سطح کود نیتروژن (0-70- 140- 210 کیلوگرم هکتار) در شرایط حضور و عدم حضور علف های هرز بود. این آزمایش نشان داد اثر متقابل سه گانه نیتروژن، کاربرد ریزوبیوم و تیوباسیلوس بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن 100 دانه، تعداد برگ، تعداد دانه در بوته، کلروفیل a، کلروفیل b، کارتنوئید و آب نسبی در شرایط وجین و بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد غلاف، وزن 100 دانه، تعداد برگ، تعداد دانه در بوته، کلروفیل a، کارتنوئید و آب نسبی در شرایط غیر وجین معنی¬دار بود. بیشترین میزان عملکرد دانه در شرایط وجینتیمار کاربرد کود نیتروژن210 کیلوگرم و تلقیح ریزوبیوم و تیوباسیلوسبه میزان375/763 کیلوگرم در هکتار و 5/17درصد افزایش نسبت به تیمار شاهد داشت، کمترین عملکرد دانه مربوط به تیمار عدم کاربرد کود نیتروژن و عدم تلقیح ریزوبیوم و تیوباسیلوس به میزان 642/190 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. بیشترین عملکرد دانه در شرایط عدم وجین تیمار کاربرد کود نیتروژن به میزان 210 کیلوگرم در هکتار و تلقیح ریزوبیوم و تیوباسیلوس عملکرد دانه 500 کیلوگرم در هکتار بدست آمد و 89/24 درصد افزایش نسبت به تیمار شاهد داشت. کمترین عملکرد دانه مربوط به تیمار عدم کاربرد کود نیتروژن و عدم تلقیح ریزوبیوم و تیوباسیلوس به میزان 558/160 کیلوگرم در هکتار بود. بیشترین میزان عملکرد بیولوژیک در شرایط وجین تیمار کاربرد کود نیتروژن به میزان210 کیلوگرم در هکتار و تلقیح ریزوبیوم و تیوباسیلوس 344/1789 کیلوگرم در هکتار بدست آمد که نسبت به تیمار شاهد 63درصد افزایش نشان داد. کمترین عملکرد بیولوژیک مربوط به تیمار عدم کاربرد کود نیتروژن و عدم تلقیح ریزوبیوم و تیوباسیلوس به میزان 634/780 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. بیشترین میزان عملکرد بیولوژیک در شرایط عدم وجین تیمار عدم کاربرد کود نیتروژن و تلقیح ریزوبیوم و عدم تلقیح تیوباسیلوس به میزان 625/1230 کیلوگرم در هکتار و نسبت به تیمار شاهد 5/22 درصد افزایش مشاهده شد. کمترین عملکرد بیولوژیک مربوط به تیمار عدم کاربرد کود نیتروژن و عدم تلقیح ریزوبیوم و تیوباسیلوس به میزان 85/750 کیلوگرم در هکتار بدست آمد.
مهری جعفری بجدنی حسن مکاریان
به منظور بررسی و مقایسه تأثیر اسموپرایمینگ و هیدروپرایمینگ در سطوح مختلف گوگرد گرانوله بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت رقم سینکل کراس 704، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال 92-1391 در مزرعه تحقیقا تی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهرود در شهر بسطام اجرا شد. در این آزمایش فاکتورهای مورد مطالعه شامل هیدروپرایمینگ ( پرایم و عدم پرایم)، اسمو پرایمینگ ( پرایم و عدم پرایم) و مصرف کود گوگرد گرانوله در سه سطح شاهد(عدم مصرف کود گوگرد)، 200 و 400 کیلوگرم گوگرد گرانوله در هکتار در شرایط حضور و عدم حضور علف های هرز بود. نتایج نشان داد اثر متقابل دوگانه هیدروپرایمینگ و کاربرد 200کیلوگرم کود گوگرد گرانوله درهکتار بیانگر افزایش معنی دار ارتفاع بوته، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در شرایط وجین و ارتفاع بوته در شرایط عدم وجین نسبت به شاهد بود. اثر متقابل سه گانه تیمار هیدروپرایمینگ × اسموپرایمینگ × گوگرد در شرایط وجین توانست محتوای کلروفیل(عدد(spad ، کلروفیلb ,a ، کل، وزن صد دانه و در شرایط عدم وجین کلروفیل b,a،کل، وزن خشک علف های هرز باریک برگ و پهن برگ را به طور معنی داری نسبت به شاهد افزایش دهد. بیش ترین عملکرد دانه در شرایط وجین مربوط به اثر متقابل تیمارهیدروپرایمینگ × عدم اسموپرایمینگ به میزان 5487کیلوگرم در هکتار بود که نسبت به اثر متقابل تیمار عدم هیدروپرایمینگ × عدم اسموپرایمینگ 29 درصد افزایش داشت و با اثر متقابل تیمارهیدروپرایمینگ × اسموپرایمینگ اختلاف معنی داری نداشت. بیش ترین عملکرد دانه در شرایط عدم وجین مربوط به اثر متقابل تیمار هیدروپرایمینگ × اسموپرایمینگ به میزان 4598 کیلوگرم در هکتار بود که نسبت به اثر متقابل تیمار عدم هیدروپرایمینگ × عدم اسموپرایمینگ 48/36 درصد افزایش داشت. بیش ترین عملکرد بیولوژیک در شرایط وجین مربوط به اثر متقابل تیمار هیدروپرایمینگ ×200کیلوگرم گوگرد گرانوله در هکتار به میزان 13540 کیلوگرم در هکتار بود که نسبت به شاهد 5/21درصد ا فزایش داشت و با اثر متقابل تیمارهیدروپرایمینگ ×400کیلوگرم گوگرد گرانوله درهکتار اختلاف معنی داری نداشت. بیش ترین عملکرد بیولوژیک در شرایط عدم وجین مربوط به اثر متقابل تیمار هیدروپرایمینگ × اسموپرایمینگ به میزان 11170 کیلوگرم در هکتار بود و نسبت به اثر متقابل تیمار عدم هیدروپرایمینگ × عدم اسموپرایمینگ 07/19درصد ا فزایش داشت. بیش ترین شاخص برداشت در شرایط وجین مربوط به اثر متقابل تیمار هیدروپرایمینگ × 200کیلوگرم گوگرد درهکتار به میزان 15/38درصد بود و نسبت به شاهد 88/10درصد افزایش نشان داد. کمترین میزان شاخص برداشت نسبت به شاهد 29/0 درصد کاهش نشان داد. بیش ترین میزان شاخص برداشت با اثر متقابل تیمار هیدروپرایمینگ ×400کیلوگرم گوگرد گرانوله در هکتار اختلاف معنی داری نداشت. به طور کلی بر اساس نتایج این آزمایش اثر متقابل دوگانه هیدروپرایمینگ همراه کاربرد 200کیلوگرم کود گوگرد در هکتار را می توان به عنوان بهترین تیمار با بهترین صفات عملکرد و اجزای عملکرد و مقابله با علف های هرز معرفی نمود.
سمیه یوسف آبادی احمد غلامی
خشکی یکی از تنش های محیطی بوده که روی اکثر مراحل رشد، ساختار و فعالیت های گیاهی آثار مخرب و زیان آوری وارد می سازد. امروزه کاربرد سا لیسیلیک اسید به عنوان یکی از هورمون های گیاهی در افزایش مقاومت گیاهان به تنش هایی همچون خشکی افزایش یافته است. آزمایش پیش بینی شده برای این تحقیق فاکتور یل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار می باشد. فاکتورها شامل: محلول پاشی سا لیسیلیک اسید شامل چهار سطح0(، 5/0، 1و 5/1 میلی مولار) و تنش خشکی در سه سطح عدم تنش، تنش ملایم و تنش شدید(6، 12و 18روز آبیاری) بود. محلول پاشی یک هفته قبل از گلد هی انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که اثر تنش کم آبیاری در کلیه صفات مورد بررسی در سطح احتمال 1 درصد معنی دار شد. با افزایش شدت تنش اغلب صفات مورد بررسی کاهش یافته به غیر از میزان پرو لین در برگ که با افزایش سطح تنش این صفت افزایش می یابد. همچنین کلرو فیلb در شرایط تنش شدید نسبت به تنش ملایم افزایش یافت. محلول پاشی سا لیسلیک اسید بر سطح برگ و مقدار روغن دانه تاثیری نداشت. در بین سطوح سالیسیلیک اسید، محلول پاشی بوته ها با 1 میلی مولار سا لیسیلیک اسید موجب افزایش صفات ارتفاع، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، عملکرد دانه، میزان کلرو فیلa،b، کارتنوئید ها و میزان پرو لین شد. بوته ها یی که محلول پاشی 1 میلی مولار سا لیسیلیک اسید در شرایط بدون تنش را دریافت کرده اند دارای تعداد دانه در کپسول، کلرو فیلa، کارتنو ئید بیشتری بوده اند. اما در وزن هزار دانه بوته ها یی که با صفر میلی مولار سا لیسیلیک اسید در شرایط بدون تنش محلول پاشی شده بودند دارای بیشترین وزن هزاردانه شدند. در نهایت کاربرد سا لیسیلیک اسید در شرایط تنش کم آبیاری سبب بهبود اغلب صفات کمی و کیفی گیاه می شود.
کامیار فرخی سعدآبادی حمید عباس دخت
با توجه به ضرورت استفاده از کودهای زیستی، مضرات کودهای شیمیایی و نیاز مبرم به افزایش بهره-وری از سطح زمین در دسترس، آزمایشی به صورت فاکتوریل با هدف بررسی تأثیر کودهای بیولوژیک شامل باکتری های رایزوبیوم (در 2 سطح تلقیح و عدم تلقیح) و تیوباسیلوس (در 2 سطح تلقیح و عدم تلقیح) و کود گرانوله ی گوگرد (در 3 سطح صفر، 65 و 130 کیلوگرم در هکتار) بر اجزای عملکرد و برخی صفات کمی و کیفی سویا رقم m9 طراحی و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا شد. بر اساس نتایج، بیشترین تعداد دانه در بوته (75/83) در تیمار کاربرد همزمان رایزوبیوم و تیوباسیلوس بدست آمد. مقدار کلروفیل کل در تیمار تلقیح با رایزوبیوم (26/0 میلی گرم در گرم برگ تازه) نسبت به شاهد (2/0 میلی گرم در گرم) تفاوت معنی داری نشان داد. مقدار کلروفیل کل در نمونه های تلقیح شده با تیوباسیلوس (22/0 میلی گرم) دارای اختلاف معنی دار با شاهد (2/0) بود. در مورد درصد پروتئین سویا رقم m9 نیز اثرات اصلی استفاده از باکتری رایزوبیوم و تیوباسیلوس و کاربرد گوگرد، معنی دار شدند. مقدار روغن تحت تیمارهای به کاربرده شده معنی دار نشد. تلقیح سویا رقم m9 با رایزوبیوم سبب افزایش معنی دار شاخص سطح برگ (9/3) نسبت به شاهد (7/3) به میزان 12/5 درصد شد. تلقیح تیوباسیلوس نیز سبب افزایش 1/9 درصدی مقدار شاخص سطح برگ نسبت به شاهد شد. عملکرد و اجزای اصلی عملکرد سویا شامل تعداد غلاف در بوته، وزن هزاردانه، تعداد دانه و عملکرد بیولوژیک کل در اثر تلقیح هردو باکتری رایزوبیوم و تیوباسیلوس و استفاده از 130 کیلوگرم گوگرد در هکتار، بیشترین مقدار را در بین سایر تیمارهای مورد استفاده در این مطالعه داشتند و این نتایج مناسب بودن این تیمارها را برای رشد سویا نشان می دهند. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده و بهبود اکثر صفات مورد بررسی، بهترین تیمار برای تولید سویا رقم m9 در منطقه شاهرود، استفاده همزمان از باکتری های تیوباسیلوس و رایزوبیوم و نیز مصرف 65 کیلوگرم گوگرد در هکتار، می باشد.
محدثه محمودی احمد غلامی
امروزه به دلیل مشخص شدن عوارض جانبی داروهای شیمیایی، رویکرد عمومی به مصرف داروهای گیاهی روز به روز درحال افزایش است. از طرفی استفاده از سیستم¬های زراعی کم¬نهاده و ابداع شیوه¬های نوین مدیریت بهره¬برداری از منابع به منظور دستیابی به اهداف کشاورزی پایدار اهمیت ویژه¬ای پیدا کرده و از همین رو، استفاده از کودهای زیستی به منظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش عملکرد گیاهان یک مسئله مهم در جهت حرکت به سمت کشاورزی پایدار می-باشد. کودهای زیستی در حقیقت ترکیبی شامل انواع مختلف ریز موجودات آزادزی بوده که توانایی تبدیل عناصر غذایی اصلی از فرم غیرقابل دسترس به فرم قابل دسترس طی فرایندهای بیولوژیکی را دارا می¬باشند. این آزمایش به منظور بررسی اثر ورمی¬کمپوست، قارچ میکوریزا آرباسکولار و ازتوباکتر بر عملکرد و اسانس گیاه نعناع فلفلی (mentha piperita l.) بدون استفاده از کودهای شیمیایی به صورت اسپیلت پلات فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار بر روی گیاه نعناع فلفلی صورت گرفت. تیمارهای مورد بررسی شامل ورمی¬کمپوست به عنوان فاکتور اصلی در 3 سطح v0(عدم¬مصرف ورمی¬کمپوست)، v1(مصرف 3 تن ورمی¬کمپوست در هکتار) و v2(مصرف 6 تن ورمی¬کمپوست در هکتار) و ترکیبات تیماری قارچ میکوریزا آرباسکولار و باکتری ازتوباکتر به عنوان فاکتورهای فرعی، که میکوریزا آرباسکولار در 2 سطح m0(عدم¬مصرف میکوریزا) و m1( مصرف میکوریزا) و ازتوباکتر هم در دو سطح a0( عدم¬مصرف ازتوباکتر) و a1( مصرف ازتوباکتر) بودند، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در شهرستان ماهدشت انجام پذیرفت. نتایج آزمایش نشان داد که اثر ساده ورمی¬کمپوست بر صفات کلونیزاسیون و درصد اسانس در سطح 5% معنی¬دار شد. بررسی میانگین¬ها نشان می¬دهد که مصرف 6 تن در هکتار ورمی¬کمپوست بهترین عملکرد را برای صفاتی که ورمی¬کمپوست برای آنها معنی¬دار بدست آمد داشته است که باعث افزایش 22/58 و 19/25 درصدی به ترتیب برای کلونیزاسیون و درصد اسانس نسبت به شاهد گردید. دلیل این امر را اینگونه می¬توان بیان کرد که ورمی کمپوست به دلیل بهبود خصوصیات میکروبی و بیولوژیکی محیط کشت و نیز تنظیم ph آن و افزایش معنی¬دار ظرفیت نگهداری آب باعث عملکرد بهتر گیاه می¬شود. اثر ساده قارچ میکوریزا آرباسکولار هم فقط برای صفت کلونیزاسیون در سطح 1% معنی¬دار بدست آمد و باعث افزایش 24/19 درصدی کلونیزاسیون نسبت به شاهد شد. باکتری ازتوباکتر هم برای مقدار منتون اسانس نعناع فلفلی در سطح 5% معنی¬داری از خود نشان داد؛ ولی بر خلاف تصور باعث کاهش 32/47 درصدی منتون نسبت به شاهد گردید. اثرات متقابل میکوریزا آرباسکولار و ازتوباکتر و همچنین ورمی¬کمپوست و ازتوباکتر به ترتیب برای صفات کلونیزاسیون(در سطح 1%) و مقدار منتون اسانس نعناع فلفلی (در سطح 5%) معنی¬دار بدست شد.
عفیفه نیسی مهدیه پارسائیان
، به منظور بررسی تاثیر مدیریت خاکورزی همراه با پیش تیمار بذر با سالسیلیک اسید بر خصوصیات زراعی و عملکرد ذرت در شرایط همزیستی میکوریزایی، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 93-1392 به صورت آزمایش اسپلیت پلات فاکتوریل (2×2×3) و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل سه سطح خاکورزی به صورت (گاوآهن برگردان دار+ دیسک + فاروئر)، (دیسک + فاروئر) و (چیزل + فاروئر) به عنوان عامل اصلی و ترکیب تیماری پیش تیمار بذر با اسید سالیسیلیک، تلقیح با قارچ میکوریزا گونه glomusmossea به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند.
هاجر شریفی احمد غلامی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر مدیریت خاکورزی همراه با پیش تیمار بذری سالسیلیک اسید بر خصوصیات زراعی و عملکرد سورگوم در شرایط همزیستی میکوریزایی در سال زراعی 1393-1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهرود به اجرا در آمد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. در این تحقیق عامل اصلی سطوح مختلف عملیات خاکورزی در سه سطح شامل1)خاکورزی رایج (گاوآهن برگرداندار، دیسک و فاروئر)، 2) خاکورزی متوسط (دیسک و فاروئر)، 3) خاکورزی حداقل (چیزل و فاروئر) بود و ترکیب سطوح پرایم (پرایم و عدم پرایم بذور با اسید سالیسیلیک 1/0 نرمال) و همزیستی میکوریزا ( تلقیح و عدم تلقیح) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند.
مرتضی حسینی مصطفی حیدری
از آنجائیکه خشکی به عنوان یکی از مهمترین عوامل محدودکننده ی رشد و تولید گیاهان زراعی شناخته شده و موجب تغییر در برخی خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه می شود، استفاده از تکنولوژی های جدید و غیر مخرب جهت کاهش خسارات ناشی از تنش های محیطی و افزایش عملکرد از راه حل های نوین در کشاورزی محسوب می شود. همچنین استفاده از پیش تیمار بذور توسط محلول های مختلف پرایم به بذور گیاهان جهت افزایش سرعت و درصد جوانه زنی کمک نموده و در نهایت باعث استقرار بهتر و سریع تر گیاهچه ها می گردد. جهت بررسی این موضوع پژوهشی در مرحله آزمایشگاهی با هدف تأثیر پیش تیمار اسید سالیسیلیک بر جوانه زنی و خصوصیات رشد گیاهچه ذرت در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهرود در سال 1392 به صورت اسپلیت پلات و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا گردید.
زهرا شرکایی احمد غلامی
در این پایان نامه گروه جدیدk(g,n) معرفی می کنیم و سپس با استفاده از این گروه گروه( k ?(g,n بدست می اوریم و خواص ابلی متناهی پوچ توان و...... را در مورد این گروه بررسی می کنیم و در ادامه توسیع مرکزی جهانی را تعریف می کنیم و نشان می دهیم گروههای از مرتبه فرد دارای پوشش طبیعی هستند.
جواد ایرانپرست احمد غلامی
با توجه به افزایش روز افزون مصرف انرژی الکتریکی،لزوم چاره اندیشی در جهت پاسخگویی به نیاز مذکور بیش از پیش اهمیت می یابد. در این خطوط انتقال انرژی کلاسیک به دلیل محدودیت در ساختار و طرفیت انتقال توان، تنها قادر به تامین بخشی از انرژی مورد نیاز می باشند و همین امر موجب گردیده است که به روشهای گوناگون در جهت انتقال مقادیر بیشتری از انرژی الکتریکی با کیفیت مطلوب چاره اندیشی گردد. در این میان خطوط مدرن با دارا بودن امپدانس موجی کمتر و قدرت طبیعی بالاتر نسبت به خطوط کلاسیک مشابه، قابلیت انتقال توان مذکور را با افت ولتاژ و تلفات انرژی کمتر دارا می باشند، ضمن اینکه عموما به دلیل کاهش فاصله ایزولاسیون میان فازها در خطوط مدرن،ابعاد آنها نسبت به خطوط کلاسیک کوچکتر است و به همین سبب به خطوط فشرده نیز موسوم شده اند. شایان ذکر است نوع دیگری از خطوط که اساس طراحی آنها به صورت فشرده به دلیل قیمت بالای زمین محل احداث آنها و یا عبور آنها از داخل مناطق شهری و مسکونی با فضای کم است ، نیز وجود دارد که به خطوط تلسکوپی موسوم می باشند. در این پروژه، علاوه بر مرور مشخصات کلی خطوط انتقال کلاسیک و معرفی خطوط مدرن، به طرح یک خط کلاسیک نمونه که در حال حاضر در کشورمان در جال بهره برداری است ، به صورت مدرن پرداخته شده است و به کمک نتایج حاصله، مقایسه فنی و اقتصادی میان دو خط صورت گرفته است . چنانچه نتایج نشان می دهند مشخصات و رفتار الکتریکی خط مدرن طرح شده نسبت به حالت کلاسیک به نحو چشمگیری بهبود یافته است ، به طوریکه نسبت توان نامی به توانن طبیعی خط در برخی از حالات ، به کمتر از واحد رسیده است . همچنین مقایسه در خط مذکور از لحاظ اقتصادی نشان می دهد که خط مدرن دارای هزینه احداث کمتری نسبت به خط کلاسیک بوده و مهمتر اینکه میزان تلفات اهمی و کروما در آن کاهش یافته است که موجب صرفه جویی ملی در هزینه خط می گردد. نهایتا با توجه به نتایج بدست آمده در مورد این خط و بررسی مشکلات احتمالی در مسیر احداث خطوط مدرن در کشورمان، چنین نتیجه گیری شده است که احداث این خطوط در کشورمان کاملا امکان پذیر بوده و به صرفه بود و مقادیر زیادی در افت انرژی سالیانه خطوط صرفه جویی خواهد شد.
محمد میرزایی احمد غلامی
خطوط هوایی انتقال نیرو، غالبا" در معرض پدیده جهش هادی قرار دارند طوری که باعث می شود خسارات مکانیکی شدیدی به سازه های خط وارد آید. علاوه بر این باعث کاهش فاصله فازها یا فاصله فاز با زمین می گردد که نتیجه آن قطعی و ایجاد مشکلات فراوان برای خطوط است . لذا در طراحی خط می بایست به این پدیده سوء توجه خاص گردد. به عبارتی می بایست حداکثر جهش هادی را در شرایط منطقه برآورد نمود. لذا در این پایان نامه، مکانیزم کامل حرکت جهشی هادی و وسایل مقابله با آن تشریح می گردند. علاوه بر این از مدل پارامتر متمرکز هادی(با یک و دو درجه آزادی) که معادلات حرکت حاکم بر چنین سیستمی، از دسته معادلات دیفرانسیل غیرخطی است استفاده شده و با روش های مختلفی مورد تحلیل قرار گرفته است .
احمد غلامی مجتبی رفیعیان
نتایج تحقیق به شرح ذیل است: 1-شکل گیری و توسعه نقاط سکونتی پیرامون کلان شهر تهران درارتباط تنگاتنگ با تغییر و تحولات شهر تهران و بالاخص تمرکز سرمایه گذاری و توسعه برون زای مراکز صنعتی در طول راههای اصلی منتهی به شهر مرکزی بوده است. 2-توسعه و گسترش سکونتگاههای پیرامون شهر تهران درارتباط مستقیم با توسعه راههای ارتباطی در پهنه منطقه کلان شهری تهران بوده است و عمدتا سکونتگاههای جبهه غربی و جنوب غربی منطقه کلان شهری تهران با توجه به وجود شبکه های ارتباطی گسترده و اقلیم مناسب از رشد و توسعه بیشتری برخوردار بوده اند.
احمد غلامی
اثرات فیزیولوژیکی و ژنتیکی سه موتاژن شیمیائی شناخته شده بهنامهای سدیم آزید (sa)، اتیل متان سولفات (ems) و دی اتیل سولفات (des) روی بذرهای دو رقم جو، یکی رقم هیمالیا و دیگری رقم ترش 537 مورد آزمایش قرار گرفت . بذرها در دو نوبت متوالی تحت تاثیر موتاژنهای فوق قرار گرفتند. در فاصله دوترتمان متوالی بذرها را خشک کرده یا بصورت خیسی نگاهداری شدند. درنسل اول جوانه زدن، ارتفاع نهال، میزان عقیمی، مقدار بذر و وزن هزار دانه و در نسل دوم موتاسیون کلروفیلی اندازه گیری شد. بطورکلی رقم ترش 537 حساسیت کمتری نسبت بمواد مورد استفاده نشان داد تا رقم هیمالیا، اما موتاسیون کلروفیلی برای هر دو رقم وقتی همزمان کشت شده بودند یکسان بود. بدین علت بازده موتاسیون برای جو ترش 537 بیشتر بوده است . در دوره اول کاربرد موتاژنهای فوق، sa حداکثر و des حداقل بازده و موتاسیون را تولید کردند. خشک کردن بذرها باعث ازدیاد فرکانس موتاسیون در نسل دوم شد. در دوره دوم کاربرد موتاژنها ems حداکثر و des حداقل بازده موتاسیون را دارا بودند. بطورکلی sa در هر دو ترتمان متوالی، حداکثر و des حداقل مقدار موتاسیون را تولید کردند. حداکثر موتاسیون در ترکیب متوالی دو ترتمان با خشک کردن بذرها در فاصله دو ترتمان بدست آمد. صفات اندازه گیری شده در نسل اول و موتاسیون کلروفیلی در نسل دوم به طور معنی داری همبستگی منفی داشتند. ترکیب ems و des بطور مستقل، ولی ترکیبهای sa با ems یا des بطور انتگونیستیک واکنش نشان دادند.