نام پژوهشگر: محمود طاوسی
صدرالدین طاهری محمود طاوسی
هنر امپراتوری هخامنشی را هنری فرانژادی خوانده اند، اما ارتباط آن با هنر اقوام تشکیل دهنده امپراتوری هنوز نیازمند واکاوی است. این پژوهش تلاش دارد با بررسی ریشه برخی از نقشمایه های رایج در هنر هخامنشیان (درخت زندگی، گاو، شیر، گوپت، شیردال، یورش شیر به گاو) مسیری که این کهن الگوها برای پذیرش و پایدار شدن در هنر امپراتوری گذرانده اند از خاستگاه ابتداییشان در محدوده تمدنهای کهن فلات ایران و سرزمینهای همجوار (میانرودان، مصر، آناتولی، اورارتو، دره سند و...) پیگیری کند و تغییرات آنها را در این رهگذر و دلایل سیاسی و اجتماعی پایه ریزی این روند را کمابیش روشن سازد. وامداری فرهنگهای گوناگون ساکن در این سرزمین از یکدیگر به گونه ایست که بررسی هرکدام از آنها به تنهایی نمی تواند روشنگر مفهوم یک بن مایه باشد. گستره تاریخی آثار موزه ای گردآمده و بررسی شده در این نوشتار، از عصر نوسنگی تا دوره هخامنشی را در بر می گیرد. داده های پژوهش در پی یک بررسی کتابخانه ای و موزه ای و در دو دسته گردآوری شده اند: نخست نوشتارهای کهن اساطیری و دوم آثار هنری بازمانده از این فرهنگها. روش پژوهش، مقایسه تطبیقی نقش مایه ها و بررسی تحلیلی نوشتارها بوده است. به نظر می رسد دیپلماسی آسان گیری دینی و بهره بردن از رسوم، نمادها و تواناییهای همه ساکنان امپراتوری در آفرینش یک فرهنگ فرانژادی سبب شد تا این سرزمین پهناور پس از دو هزاره نبرد پیاپی، دورانی از آرامش به درازای یک سده را تجربه کند و بستر شکل گیری هویت ملت ایران گردد.
مهدی صحراگرد محمود طاوسی
چکیده تاریخ روند مستمر رویدادهاست و ذهن انسان برای درک و ارزیابی بهتر آن را به اجزایی کوچک پیوسته و یکنواخت تقطیع و از یکدیگر متمایز می کند. در تاریخ هنر روشهای مختلفی برای طبقه بندی وجود دارد که دوره، سبک، مکتب، جنبش، و گرایش معروف ترین آنهاست. طبقه بندی به هر روشی که باشد نیازمند مرجع یا اعتباری مخصوص است. تاریخ بر اساس هر روش که طبقه بندی شود روایتش نیز متفاوت است. یکی از نکاتی که در طبقه بندی بسیار اهمیت دارد بیشترین انطباق مرجع طبقه بندی با خصوصیات آن هنر و چگونگی تحولات آن است. برای طبقه بندی تاریخ هنرهای ایران نمی توان از مبانی طبقه بندی تاریخ هنر مغرب زمین استفاده کرد زیرا منطبق با خصوصیات هنر ایران نیست. از این رو در این رساله که موضوعش طبقه بندی تاریخ خوشنویسی است مبانی ای بومی برای طبقه بندی جستجو، معرفی و تبیین می شود. از آنجا که طبقه بندی امری اعتباری و حاصل ذهن مورخ است پس روشهای طبقه بندی تاریخ خوشنویسی را باید از دل گزارشهای تاریخی استخراج کرد. به همین سبب متون به جا مانده در باب خوشنویسی و کتابت از گذشته، که منابع درجه اول تاریخ خوشنویسی خوانده می شود، به روش توصیفی (تحلیل محتوا) گردآوری و مطالعه شد. این منابع از نظر ماهیت به چند دسته تقسیم می شود: آداب نامه های مشق و دبیری، تذکره ها، دیباچه مرقعات، و رسالات خوشنویسی. در این نوشتار ابتدا روشهای طبقه بندی تاریخ خوشنویسی از این منابع استخراج و مرجع هر یک شناسایی شد که به طور کلی همه آنها در چهار دسته قرار می گیرد: طبقه بندی به اعتبار زمان (سبک دوره، عصر سلاطین)، مکان (سبکهای منطقه ای و کتابت خانه های درباری)، ویژگیهای صوری (گونه شناسی، انواع سبک)، و کسان (خوشنویسان و حامیان). سپس مبانی هر یک از این روشها تبیین شد و در ذیل هر باب نقاط قوت و ضعف شان نیز بیان شد. در نهایت چنین نتیجه می شود مورخان خوشنویسی برای روایت تاریخ می توانند به یکی از این سه روش عمل کنند: استفاده هدف دار از هر یک از این روشها بر مبنای نیاز مورخ؛ استفاده از مفیدترین روش طبقه بندی که عبارت است از طبقه بندی به اعتبار مکاتب خوشنویسی؛ ترکیبی از چند روش. نتیجه نهایی این تحقیق طراحی روشی ترکیبی است بر مبنای گونه شناسی براساس اقلام، دوره بندی به اعتبار تصرف در قواعد کتابت، سبکهای منطقه ای، و مکاتب. واژگان کلیدی: تاریخ خوشنویسی، طبقه بندی تاریخ هنر، دوره، سبک، مکتب، گونه شناسی، منابع درجه اول.