نام پژوهشگر: شهریار شهیدی
سعیده فرج نیا شهریار شهیدی
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کنندگی عملکرد جنسی و کیفیت ارتباط بر تعهد زناشویی در بین زوجین بود. بر این اساس گروه نمونه ای شامل 115 زوج (230 نفر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار این پژوهش پرسشنامه های کیفیت ارتباط زوجین (خوشکام، 1385)، تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) و پرسشنامه محقق ساخته عملکرد جنسی زناشویی بود. داده های پژوهش با روش محاسبه ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد بین هر سه متغییر پژوهش رابطه مثبت معنادار وجود دارد و بر اساس تحلیل رگرسیون گام به گام، بین نقش پیش بینی کنندگی کیفیت ارتباط و عملکرد جنسی بر تعهد زناشویی، توان پیش بینی کنندگی بیشتری برای کیفیت ارتباط در مقایسه با عملکرد جنسی بدست آمد. همچنین از بین مولفه های عملکرد جنسی، تنها مولفه تحقق جنسی و از بین مولفه های کیفیت ارتباط، تنها مولفه سبکهای ارتباطی دارای نقش پیش بینی کنندگی برای تعهد شخصی زناشویی بودند. در مقایسه بین زوجین نیز، بین تعهد زن با عملکرد جنسی خودش و عملکرد جنسی و تعهد همسرش، و بین تعهد شوهر با تعهد زن و عملکرد جنسی خودش رابطه مثبت معنادار بدست آمد. که از این بین برای زنان به ترتیب متغییرهای تعهد شوهر و عملکرد جنسی زن، و برای مردان تنها تعهد زن دارای نقش پیش بینی کنندگی برای تعهد زناشویی بود.
مصطفی سلیمی عصمت دانش
چکیده ندارد.
محسن دوستکام شهریار شهیدی
چکیده ندارد.
بهناز ذال شهریار شهیدی
چکیده ندارد.
یوخابه محمدیان شهریار شهیدی
چکیده ندارد.
اکبر صادقی شهریار شهیدی
چکیده ندارد.
گوهر نظری بولانی عصمت دانش
چکیده ندارد.
علی تیرگانی شهریار شهیدی
چکیده ندارد.
زهرا کرمانی مامازندی عصمت دانش
چکیده ندارد.
مصطفی جعفری شهریار شهیدی
چکیده ندارد.
محمد قنبرزاده شهریار شهیدی
چکیده ندارد.
شهریار شهیدی پروین قاسمی
تاکید این مقاله بر آئین گرائی مرگ در آثار اصلی همینگوی که شامل رمان و داستان کوتاه است معطوف می باشد. نقد آثار همینگوی که در دهه 90 پس از یک دهه افول جان تاره ای به خود گرفته بود. دلمشغولی وی با مرگ و آئین گرائی را محصول تجارب تلخ دوران کودکی وی می دانست و منتقدان وی در واقع از رویکردی تاریخی- سنتی در نقد آثار وی بهره می جستند. این مقاله با طرح استدلال های قوی به تقابل با الگوهای فکری سنتی درخصوص همینگوی برخاسته و به معرفی دو دیدگاه در ارتباط با آثار می پردازد. مقاله حاضر بر این ایده پنهان در آثار همینگوی صحه می گذارد که آگاهی از مرگ ابتذال زندگی روزمره را در هم می شکند و آزادی از قید و بند عوام زدگی را به دنبال دارد. مرگ که در ادبیات دوره های پیشین به واژه ای مهجور بدل شده بود در آثار وی ضمن حصول یک بار معنائی ظریف سرانجام تبدیل به اصلی ترین نماد محدودیت انسان می شود. موضع دومی که در این تحقیق اتخاذ شده آن است که درونی کردن و هویت انسانی بخشیدن به مرگ می تواند حالت سرکوبگرانه و محدودکننده مرگ بر آزادی انسان را از وی سلب نماید. در این مقاله شواهد کافی در تائید دو نظریه فوق الذکر از منابع و آثار اصلی بکار گرفته شده است و سرانجام این تحقیق ضمن پرداختن به مقوله مرگ از زاویه فلسفی با صبغه ای احساسی و امیدی هرچند کم فروغ به رستگاری انسان پایان می پذیرد.