نام پژوهشگر: مهدی تاج بخش
راضیه خلیل زاده جلال جلیلیان
به منظور بررسی تأثیر محلول پاشی عصاره کودهای آلی، بیولوژیکی و اوره بر ماش (لاین nm92) دو آزمایش جداگانه گلدانی و مزرعه ای انجام شد. آزمایش مزرعه ای در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در سال زراعی 1391-1390 به صورت طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد مطالعه شامل محلول پاشی کود بیولوژیکی نیتروکسین، محلول پاشی کود های آلی آمینواسید، گرین هام ، مسریز ، ناتریمن ان 2 ، بایوکراپ ال- 45 ، محلول پاشی عصاره کود گاوی، آب و شاهد بودند. بر اساس نتایج به دست آمده، بیشترین طول نیام (34/9سانتی متر)، پروتئین (68/24%)، عملکرد پروتئین (41/940 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد دانه (8/3810 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیکی (16198 کیلوگرم در هکتار) از تیمار محرک رشد مسریز و بیشترین وزن هزاردانه (58/60 گرم) از تیمار آمینواسید به دست آمد. بیشترین و کمترین شاخص برداشت در ماش به ترتیب در گیاهان محلول پاشی شده با نیتروکسین (75/23) و اوره (17/15) به دست آمد. در آزمایش گلدانی تیمارهای محلول پاشی به صورت طرح کاملاً تصادفی در4 تکرار اجرا گردید. نتایج نشان داد که اثر نوع کود بر رشد گیاه معنی دار بود به طوریکه تمام ویژگی های مورد بررسی به غیر از تعداد ریشه های فرعی تحت تأثیر محلول پاشی قرار گرفت. گیاهان محلول پاشی شده با اوره و عصاره کود دامی بالاترین ارتفاع گیاه، سطح برگ، وزن خشک ریشه و بوته، طول ساقه و ریشه، تعداد ریشه و حجم ریشه را نسبت به سایر تیمارهای محلول پاشی نشان دادند. همچنین بیشترین تعداد برگ و شاخه های فرعی و تعداد گره های ریشه به ترتیب در تیمار گرین هام و آمینواسید به دست آمد. در حالیکه کمترین گره های ریشه در محلول پاشی اوره و ناتریمن ان24 مشاهده شد.
سیدیعقوب موسوی برات قبادیان
منابع تولید بیودیزل شامل روغن های گیاهی خوراکی مانند کلزا، سویا و آفتاب گردان و روغن های گیاهی غیرخوراکی مانند کرچک و چربی های حیوانی و روغن های پسماند حاصل از پخت و پز می باشد که استفاده از روغن های گیاهی تازه به دلیل کاهش زمان واکنش راه بهتری برای تولید بیودیزل می باشد، اما استفاده از روغن های پسماند حاصل از پخت و پز به دلیل ارزان تر بودن راهی برای کاهش هزینه های مواد اولیه می باشد. روش های مهم تولید بیودیزل شامل پیرولیزیز، میکروامولسیون و ترانس استریفیکاسسیون می باشد. روش ترانس استریفیکاسیون روش مناسبی برای تولید بیودیزل است. در روش ترانس-استریفیکاسیون، روغن های گیاهی یا چربی های حیوانی با یک الکل(به طور معمول متانول) در دما و فشار پایین و در حضور کاتالیست بازی مثل هیدروکسیدپتاسیم و یا هیدروکسیدسدیم ترکیب می شوند که نتیجه واکنش استر (بیودیزل) و گلیسیرین خواهد بود. گلیسیرین به عنوان یک محصول جانبی با ارزش در صنایع داروسازی، آرایشی، صابون سازی، مواد غذایی و غیره کاربرد دارد[1]. در تحقیق حاضر برای تولید بیودیزل از چهار نوع روغن کرچک به همراه الکل های متانول و اتانول با استفاده از روش ترانس استریفیکاسیون استفاده شده است.
مهدی قیاسی مهدی تاج بخش
به منظور ارزیابی اثر تیمارهای مختلف پیش از کاشت بذر بر جوانهزنی و رشد گیاهچه سویا هفت مطالعه آزمایشگاهی و یک آزمایش مزرعهایی دو ساله ترتیب داده شد. آزمایش اول مطالعه تاثیر تیمارهای اسموپرایمینگ بذر با مانیتول، kcl، kh2po4، kno3 و پلی اتیلن گلیکول در چهار سطح پتانسیل اسمزی 0(شاهد)، 4/0-، 8/0-، 2/1- و 6/1- مگاپاسکال بود. در آزمایش دوم و سوم نیز تاثیر تیمارهای اسموپرایمینگ با مواد فوق بهجز مانیتول و kcl در پتانسیل اسمزی 2/1- مگاپاسکال بر بهبود جوانهزنی و رشد گیاهچه در شرایط تنش خشکی و شوری مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش چهارم و پنجم نیز مربوط به تاثیر تیمارهای پیش از کاشت بذر با محلولهای هومیوپاتیک اوره و آب دریاچه ارومیه بر ارتقاء جوانهزنی و رشد گیاهچه تحت شرایط وجود تنشهای مذکور بود. همچنین در آزمایش ششم و هفتم تاثیر تیمار پیش از کاشت بذر با محرکهای رشد ناتریمن، بایوکراپ و اکتیوسریال بر بهبود جوانهزنی و رشد گیاهچه سویا در شرایط تنش خشکی و شوری مورد ارزیابی قرار گرفت. در مطالعات آزمایشگاهی سطوح تنش خشکی که با استفاده از محلول پلیاتیلن گلیکول ایجاد شده گردیدند به ترتیب متشکل از 0 (شاهد)، 3-، 6- و 9- بار بود. همچنین تنش شوری نیز که با استفاده از نمک طعام ایجاد شده بود مشتمل بر پنج سطح 0(شاهد)، 4، 8، 12 و 16 دسی زیمنس بر متر بود. در آزمایش مزرعهایی نیز تاثیر تیمارهای پیش از کاشت بذر با امواج ماکروویو، محرک رشد بایوکراپ، kh2po4 ، پلی اتیلن گلیکول 6000 و محلولهای هومیوپاتیک آب دریاچه ارومیه و اوره بر عملکرد سویا در قالب سه رژیم آماری 60، 90 و 120 میلی متر تبخیر از تشتک کلاس آ استاندارد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد تیمارهای پیش از کاشت بذر به نحو موثری منجر به بهبود جوانهزنی و رشد گیاهچه سویا در شرایط وجود تنشهای شوری و خشکی میشود. همچنین این تیمارها در رژیمهای آبیاری مختلف مورد مطالعه در مقایسه با بذور تیمار نشده عملکرد و رشد بهتری را نشان دادند.
لیلا مومنی مهدی تاج بخش
به منظور بررسی تأثیر مواد محرک رشد و نیز روش های مختلف استعمال مواد محرک رشد ارگانیک بر عملکرد و اجزای عملکرد در ذرت سینگل کراس 704، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. مواد محرک رشد در چهار سطح (شاهد، magic crop،aminol_forte و micro rich) به عنوان فاکتور اول و تیمارهای مختلف نحوه استعمال به عنوان فاکتور دوم در دو سطح (پرایمینگ و محلول پاشی) در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اکثر صفات مورد مطالعه از جمله ارتفاع و قطر ساقه، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در بلال، درصد و عملکرد پروتئین، وزن هزار دانه، وزن خشک برگ و ساقه، وزن خشک بلال و چوب بلال، قطر بلال، شاخص برداشت و عملکرد کل تحت تأثیر تیمارهای مختلف مواد محرک رشد قرار گرفتند. همچنین اثر تیمارهای نحوه استعمال مواد محرک رشد روی ارتفاع بوته، وزن خشک بلال، وزن هزار دانه، عملکرد پروتئین، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنی دار شد. بیش ترین ارتفاع بوته (1/235 سانتی متر)، درصد پروتئین (08/14 درصد) و عملکرد پروتئین (182/2 تن در هکتار) از محلول پاشی محرک رشد aminol_forte به دست آمد. بیش ترین وزن خشک برگ و ساقه (315 گرم)، قطر بلال (733/5 سانتی متر)، تعداد ردیف در بلال (27/15) و عملکرد بیولوژیک (35/44 تن در هکتار) مربوط به محلول پاشی تیمارهای محرک رشد aminol_forte و micro rich بود. استعمال مواد محرک رشد به صورت محلول پاشی در کلیه صفات مورد مطالعه بر روش پرایمینگ برتری داشت. اثر متقابل بین تیمـارهای مواد محرک رشـد و نحوه استعمـال آن ها نشان داد کـه بیش ترین وزن هزار دانه (2/271 گرم)، عملکرد دانه (57/16 تن در هکتار) و شاخص برداشت دانه (34/36) مربوط به محرک رشد micro rich و تیمار استعمال مواد محرک رشد به صورت محلول پاشی بود.
بهناز سعادت مهدی تاج بخش
چکیده: به منظور بررسی اثر برخی مواد ضد تعرق بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت سینگل کراس (704) تحت شرایط آبیاری محدود، آزمایشی در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی ارومیه به صورت اسپلیت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. فاکتور اصلی شامل محدودیت آبیاری در دو سطح (قبل از گلدهی و بعد از گلدهی) و فاکتور فرعی شامل مواد ضد تعرق در چهار سطح کائولین (6 درصد)، روغن کرچک (6 درصد)، کیتوسان (1/0 درصد) و شاهد (بدون مصرف مواد ضد تعرق) در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اثر تیمارهای محدودیت آبیاری و مواد ضد تعرق روی قطر ساقه، قطر بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد و عملکرد پروتئین، شاخص برداشت پروتئین، تعداد ردیف در بلال، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت دانه، تعداد دانه در بلال، وزن تر و خشک بلال، وزن تر و خشک گیاه، طول چوب بلال، تعداد برگ بالای بلال، وزن دانه در بوته، فاصله بلال از سطح زمین و میزان کلروفیل معنی دار گردید. بیشترین قطر بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و تعداد دانه در بلال از تیمار محدودیت آبیاری در مرحله بعد گلدهی به دست آمد این در حالی است که بیشترین درصد پروتئین، عملکرد پروتئین، تعداد ردیف در بلال، وزن دانه در بوته و کلروفیل متعلق به تیمار محدودیت آبیاری در مرحله قبل گلدهی بود. در بین تیمارهای محلول پاشی مواد ضد تعرق نیز بیشترین ارتفاع بوته (9/364 سانتی متر) ، طول بلال (55/15 سانتی متر)، وزن هزار دانه (16/283 گرم)، عملکرد دانه (1/ 1183کیلوگرم در هکتار)، درصد پروتئین (34/12)، عملکرد پروتئین (94/1457 کیلوگرم در هکتار)، تعداد دانه در ردیف (2/44)، تعداد ردیف در بلال (23/14)، عملکرد بیولوژیک (5/26203 کیلوگرم در هکتار)، تعداد دانه در بلال (95/694) و وزن کل دانه در بوته (17/163 گرم) از محلول پاشی ماده ضد تعرق کائولین به دست آمد. محلول پاشی ماده ضد تعرق کائولین باعث 71/19 ،7/8 ، 09/8، 1/31، درصد افزایش عملکرد دانه، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد پروتئین به ترتیب نسبت به تیمار شاهد گشته است. کلمات کلیدی: ذرت، تعرق، کائولین، کیتوسان، روغن کرچک
رویا کریمی مهدی تاج بخش
به منظور بررسی اثر محلول پاشی اسید سالسیلیک و سولفات روی بر برخی از خصوصیات کمی و کیفی سورگوم علوفه ای اسپیدفید، تحت شرایط خشکی، آزمایشی به صورت اسپلت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه انجام شد. تیمارها شامل تنش کم آبی به عنوان کرت اصلی در سه سطح کم آبی یک (آبیاری پس از رسیدن رطوبت خاک محدوده ریشه های کرت ها به 90% ظرفیت زراعی)، کم آبی دو و سه، (70 و 50 درصد ظرفیت زراعی ) و محلول پاشی به عنوان کرت فرعی در پنج سطح، شامل بدون محلول پاشی (شاهد)، محلول پاشی اسید سالسیلیک در دو سطح نیم و یک میلی مولار و سولفات روی در دوسطح 300 و 3000 میلی گرم در لیتر بود. نتایج نشان داد که تنش، به ویژه کم آبی سه باعث کاهش محتوای کلروفیل شد. خشکی برخی از خصوصیات کیفی از جمله فیبر خام، دیواره سلولی عاری از همی سلولز، پروتئین خام و خاکستر را نیز کاهش داد، و در مقابل موجب افزایش قابلیت هضم علوفه و قندهای محلول شد. همچنین تنش خشکی باعث کاهش معنی دار وزن خشک برگ، عملکرد علوفه، محتوای آب نسبی و شاخص سطح برگ شد و در مقابل نشت الکترولیت را افزایش داد. بیشترین میزان کلروفیل از محلول پاشی سولفات روی (300 و 3000 میلی گرم در لیتر) و سالسیلیک اسید نیم میلی مولار به دست آمد و کمترین مربوط به شاهد و اسید سالسیلیک یک میلی مولار بود. در مورد قند های محلول از نظر آماری، تیمار سولفات روی 3000 میلی گرم در لیتر بالاتر بود. بیشترین میزان قابلیت هضم از اثر متقابل بین کم آبی یک، دو و سه و محلول پاشی سولفات روی 3000 میلی گرم در لیتر حاصل شد. اثر متقابل سولفات روی 3000 میلی گرم در لیتر و کم آبی یک و دو بالاترین پروتئین خام را داشت. بهترین عملکرد علوفه مربوط به تیمار سولفات روی 3000 میلی گرم در لیتر و اسید سالسیلیک نیم میلی مولار بود.
مهدی تاج بخش
سورگوم یکی از غلات مهمی است که در دنیا کشت شده و به طور گسترده در تغذیه دام و صنعت استفاده می شود. به منظور بررسی تأثیر محلول پاشی مواد نانو و مواد محرک رشد روی عملکرد و اجزاء عملکرد سورگوم علوفه ای رقم اسپیدفید، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی تحت شرایط مزرعه ای با شش تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقات کشاورزی نازلو در سال 1392 اجرا شد. تیمارهای مورد آزمایش عبارت بودند از: مسرایز، اوره، میکروریچ، سولفات روی، کلات آهن و شاهد. بر پایه نتایج آزمون تجزیه واریانس داده های صفات مختلف مشخص شد که اثر تیمارهای محلول پاشی مواد نانو و محرک رشد روی تمام صفات به -جز عرض پرچم برگ معنی دار گردید. بیشترین عملکرد علوفه خشک از تیمار محلول پاشی اوره (47/39 تن در هکتار) به دست آمد که اختلاف آماری معنی داری با تیمار محلول پاشی کلات آهن (93/37 تن در هکتار) نداشت و کمترین عملکرد علوفه خشک نیز از تیمار شاهد (21 تن در هکتار) به دست آمد. بالاترین ارتفاع بوته از تیمار محلول پاشی مسرایز به دست آمد که اختلاف آماری معنی داری با تیمارهای محلول پاشی اوره و کلات آهن نداشت و هم چنین پایین ترین ارتفاع بوته نیز از تیمار شاهد به دست آمد. بیشترین تعداد پنجه از تیمار محلول پاشی مسرایز و بیشترین طول غلاف برگ مربوط به تیمار محلول پاشی میکروریچ بود. بیشترین قطر ساقه نیز در تیمارهای محلول پاشی مسرایز و میکروریچ مشاهده شد. بیشترین درصد نیتروژن، پتاسیم و فسفر از تیمار محلول پاشی اوره به دست آمد. بالاترین مقدار آهن و قند محلول از تیمار محلول پاشی کلات آهن به-دست آمد. بیشترین درصد پروتئین از تیمار محلول پاشی میکروریچ به دست آمد که اختلاف معنی داری با تیمارهای سولفات روی و اوره نداشت و هم چنین کمترین درصد پروتئین نیز مربوط به تیمار شاهد بود. این نتایج نشان داد که محلول پاشی نانو کود و محرک رشد می تواند روش موثر و مفیدی در افزایش عملکرد و اجزای عملکرد سورگوم علوفه ای باشد.
سعید حق نظری مهدی تاج بخش
چکیده ندارد.
یلدا مومن زاده مهدی تاج بخش
چکیده ندارد.
احمد کریمی مهدی تاج بخش
چکیده ندارد.
سیمین عظیمی مهدی تاج بخش
چکیده ندارد.
هادی خرسندی مهدی تاج بخش
چکیده ندارد.
فرامرز رحیمی کریم آباد مهدی تاج بخش
چکیده ندارد.
مجید سارایی مهدی تاج بخش
به منظور تعیین مهمترین خصوصیات مرفولوژیک موثر بر عملکرد دانه نخود، آزمایشی در سال 1378 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه، به مرحله اجرا درآمد. در این آزمایش 6 ژنوتیپ نخود به همراه ارقام ilc 482 ، جم ، 31 - 60 - 12 و رقم محلی قزوین در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد مقایسه قرار گرفتند. ژنوتیپ های مورد بررسی اختلاف معنی داری را از نظر عملکرد دانه نشان دادند. همبستگی عملکرد دانه با تعداد شاخه های فرعی، تعداد نیام در بوته ، تعداد دانه در نیام، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت مثبت و معنی دار بود. نتایج این بررسی حاکی از آن است که خصوصیاتی مانند عملکرد بیولوژیک ، شاخص برداشت ، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در نیام، وزن صد دانه و شاخه های فرعی(اولیه و ثانویه) را می توان به عنوان شاخص هایی در جهت بهبود عملکرد دانه در نخود معرفی نمود.
امیدعلی همتی مهدی تاج بخش
نتایج حاصل نشان می دهد که در هر سه رقم با افزایش فاصله بین و درون ردیف (کاهش تراکم بوته در واحد سطح) ارتفاع بوته، و ماده خشک کل در هکتار کاهش پیدا کرده ولی قطر ساقه، تعداد دانه بلال، تعداد دانه در ردیف ، تعداد ردیف دانه، وزن هزار دانه و وزن خشک گیاه افزایش یافته است . صفات درصد چوب بلال، شاخص برداشت و میزان پروتئین دانه تحت تاثیر الگوی کاشت و تراکم بوته قرار نگرفتند. در بین ارقام، رقم ksc 647 با عملکرد دانه 8933 کیلوگرم در هکتار نسبت به دو رقم دیگر برتری داشت .
جلیل شفق مهدی تاج بخش
به منظور ارزیابی اثر تراکمهای مختلف بوته بر روی عملکرد و اجزای عملکرد در ارقام مختلف گندم بهاره، آزمایشی در سال زراعی 78-1377 در مزارع تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز واقع در اراضی کرکج، به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. کرتهای اصلی به شش رقم گندم، بنامهای فلات، قدس، چمران، داراب 2، تجن و بک کراس روشن و کرتهای فرعی به چهار سطح تراکم 400، 450، 500 و 550 بوته در متر مربع اختصاص یافت. ارزیابی نتایج در بررسی میانگین های مربوط به تراکم نشان داد که با افزایش تراکم بوته در واحد سطح، پاره ای از صفات گندم (در سطوح تراکم)، از قبیل طول سنبله اصلی، تعداد برگ در ساقه فرعی، قطر ساقه اصلی، طول سنبله های فرعی، تعداد سنبلچه در سنبله فرعی، تعداد دانه در سنبله اصلی، تعداد دانه در سنبله فرعی، عملکرد بیولوژیک ده بوته به طور معنی داری کاهش یافت؛در هر شش رقم مورد بررسی تراکم 550 بوته در مترمربع بیشترین عملکردهای دانه، کاه و بیولوژیک را تولید کردند. عملکرد دانه بیشتر در سطوح بالای تراکم بوته را در درجه اول می توان به افزایش تعداد سنبله در مترمربع و در درجه دوم تعداد دانه در سنبله نسبت داد.
سولماز کاظم پور آذر مهدی تاج بخش
به منظور بررسی تاثیر مواد ضد تعرق بر روی بعضی خصوصایت رویشی، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت هیبرید 704 تحت آبیاری محدود، آزمایشی در سال 1379 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه، به صورت طرح بلوک کامل تصادفی در چهار تکرار انجام گرفت. تیمارها عبارت بودند از آترازین 400ppm ، پارافین یک درصد، پارافین + سیتوویت 2 درصد و به نسبت 3 به 1، موم 10 درصد و تیمار شاهد که در آن هیچ ماده ضدتعرقی استفاده نشد. این مواد در دو مرحله، مرحله اول 60 روز بعد از کاشت و مرحله دوم در زمان گرده افشانی بکار برده شدند. بعد از مصرف این مواد، فواصل آبیاری از 7 روز به 12 روز اضافه شد. نتایج نشان داد که مواد ضدتعرق بکار رفته موجب افزایش ارتفاع بوته، تعداد گره در بوته، طول میانگره ها و قطر ساقه شدند و این افزایش در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. ولی در رابطه با تعداد گره، فقط تیمار آترازین با شاهد اختلاف معنی دار داشت. این مواد موجب افزایش طول برگ پرچم و عرض برگ پرچم شدند ولی این افزایش معنی دار نبود. همچنین، موجب افزایش وزن چوب بلال شدند که این افزایش در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. تاثیر این مواد بر عملکرد و اجزای عملکرد نیز بارز بود. به طوری که موجب افزایش تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در هر ردیف، وزن پانصد دانه، عملکرد دانه گردیدند و اختلاف حاصل در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. ولی در مورد تعداد دانه در هر ردیف فقط تیمار آترازین با تیمار شاهد اختلاف معنی داری داشت و در مورد عملکرد دانه، تیمار پارافین با تیمار شاهد اختلاف معنی داری نشان نداد. در ضمن این مواد بر روی تعداد بلال در هر بوته تاثیری نداشتند. مواد بکار رفته همچنین، موجب افزایش عملکرد بیولوژیکی و شاخص برداشت گردیدند و این اختلاف در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. در مورد عملکرد بیولوژیکی فقط تیمار آترازین با تیمار شاهد اختلاف معنی داری نشان داد. مواد ضدتعرق مصرفی موجب کاهش پروتئین دانه ها شدند و این اختلاف نسبت به تیمار شاهد در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود.