نام پژوهشگر: علی اشرف جعفری
راضیه جهانباز توتکله علی اشرف جعفری
آگروپایرون یکی ازگیاهان مقام به تنش های حیاتی وغیرحیاتی می باشد و نقش مهمی در تولید علوفه در مراتع دارد. تنوع ژنتیکی براساس نشانگرهای مختلف نقش کلیدی در عملیات اصلاح نبات دارد و یکی از شاخص ها جهت انتخاب والدین میباشد. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و دستیابی به جمعیت های پرمحصول در سهگونه آگروپایرونa. cristatum)، a. pectinoform و a. desertorum) تعداد 15جمعیت در قالب طرح بلوک?های کامل تصادفی، در ایستگاه تحقیقاتی البرز کرج مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد ارزیابی شامل درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، تاریخ ظهورسنبله و تاریخ گردهافشانی، ارتفاعبوته، تعداد ساقهدربوته، طولسنبله، عملکرد?علوفه خشک، عملکردبذر، وزن هزاردانه و محیط تاجپوشش بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت بین گونهها و بین ژنوتیپها از نظر کلیه صفات ارزیابیشده، در سطوح احتمال 1 و 5 در صد اختلاف معنی دار بود. نتایج نشان داد که میانگین ژنوتیپهای گونه a. pectinoform زودرس با عملکرد?بذر بیشتر 175 کیلوگرم در هکتار دارای دانهدرشتتر دارای درصد و سرعت جوانهزنی بیشتری بود. در حالی که میانگین صفات در دو گونه دیگر کموبیش مشابه بود، با این وجود گونه a. cristatum دیررستر با سنبله فشردهتر و دارای تاجپوشش کوچکتری و وزن هزاردانه کمتری بود. ضریب همبستگی بین عملکرد?بذر با صفات تاریخگلدهی و تاریخ گردهافشانی منفی و معنیدار بود که نشان دهنده تولید بذر بیشتر در جمعیتهای زودرس بود. عملکردعلوفه با صفات تاریخ گردهافشانی، ارتفاعگیاه، تعدادساقه و محیط تاجپوشش مثبت و معنیدار بود .ضریب همبستگی بین وزن هزاردانه با درصد جوانهزنی مثبت و با تعدادساقه منفی و معنیدار بود. بر اساس نتایج رگرسیون گامبهگام ،صفات تاریخ گردهافشانی، محیط تاجپوشش، ارتفاع?گیاه و سرعت جوانهزنی با ضریب تبیین 78 درصد بیشترین تغییرات تولید علوفه را توجیه نمودند. در حالی که برای عملکردبذر صفات عملکردعلوفه، تعدادساقه و سرعت جوانهزنی موارد مدل نهایی شدند. با تجزیهخوشه?ای به روش حداقل واریانس ward، ژنوتیپ ها در 4 گروه مجزا قرارگرفتند. در کلاسترها 1و4 ژنوتیپها به درستی گروه بندی شدند ولی در کلاستر دو، ژنوتیپهای متعلق به گونههای a. cristatum و a. desertorumدر مجاور هم قرارگرفتند. با استفاده از از تجزیه به مولفههای اصلی مقادیر حاصل شده از مولفهها1 تا4 از یک بیشتر بوده و به ترتیب 27 ،24 و 21 و10 درصد و مجموعا 83درصد از کل واریانسها را توجیه نمودند. در مولفه اول صفات تاریخگلدهی، تاریخ گردهافشانی و عملکردعلوفه با ضرایب منفی و وزن هزاردانه با ضریب مثبت از اهمیت بیشتری برخوردار بودند. در مولفه دوم صفات عملکردبذر، تعداد ساقهدربوته و محیط تاجپوشش، در مولفه سوم، خصوصیات جوانهزنی بذر و در مولفهچهارم ارتفاعگیاه و طولسنبله ضرایب بردارهای ویژه بیشتری داشتند. درگروه بندی ژنوتیپها بر اساس دو مولفه اصلی اول و دوم با تجزیه کلاستر مطابقت داشت. از الکتروفورز پروتئینهای کل گیاه برای تنوعژنتیکی استفادهشد. 40 باند مشاهدهگردید. تعدادی از باندها در همه جمعیتها مشترک بودند، در حالیکه تعدادی از باندها مخصوص یک جمعیت خاص بودند. وزنمولکولی باندها از 25089 تا 155129 متغیر بود. جمعیت c-فلاورجان با 38 باند بیشترین تعداد باند و جمعیت c-اصفهان1 با 22 باند کمترین تعداد باند را به خود اختصاص داد. دو باند نادر در میان جمعیتهای مختلف مشاهدهشد که مربوط بهc -اصفهان2 و c-چادگان میباشد. همبستگی بین ماتریس فاصلههای ژنتیکی و جغرافیایی بهوسیله آزمون مانتل ثابت نشد و ضریب همبستگی بین آنها از نظرآماری معنیدار نگردید(36/0 p=005/0r2=)، این مسئله نیز نشان دهنده عدم وجود شیب محیطی در گوناگونی پروتئین های کل است. نتایج تجزیهواریانس(amova)50% تنوع بین جمعیتها و 44%تنوع درون جمعیتها را نشان داد که این خود نشان دهنده تنوع زیاد بین و درون جمعیتهای این سه گونه از آگروپایرون میباشد. از آنجایی که ایران مرکز تنوع آگروپایرون است، چنین تنوع بالایی در ویژگی های مختلف این گیاه دور از انتظار نمی?باشد. بنابراین در برنامه?های اصلاحی می?بایست تنوع ژنتیکی جمعیت های آگروپایرون بوسیله استفاده از والدین مختلف افزایش یابد. افزایش اساس ژنتیکی برای اصلاح می?تواند به?وسیله کاربرد سیستماتیکی ژرم?پلاسم که الگوی پروتئینی متفاوتی داشته و ویژگی کمی بهتری دارند حاصل گردد. کلید واژهها :آگروپایرون agropyron، تنوعژنتیکی، پروتئینهایکل، sds-page