نام پژوهشگر: عابد بدریان
حفیظ اله مومنی علیرضا کرمی گزافی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر انجام فعالیت های آزمایشگاهی مسئله محور بر پیشرفت تحصیلی شیمی دانش آموزان سال سوم دوره متوسطه و مقایسه آن با شیوه معمول بر سه متغیردانش، مهارت و نگرش انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق عبارت بود از کلیه دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه که در حال تحصیل درسال تحصیلی 88-87 که براساس آمار اداره آموزش و پرورش منطقه زرین شهر به تعداد 679نفر بودند . نمونه پژوهش از بین دانش آموزان در دسترس یکی از دبیرستان های زرین شهر از توابع استان اصفهان انتخاب گردید. به دلیل محدودیتهای پژوهشی از نمونه در دسترس که شامل 60نفر که به صورت دو کلاس 29 و 31 نفری در دو گروه آزمایش و گواه بود، در اجرای طرح استفاده شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات عبارتند از آزمون یادگیری و نگرش که در دو نوبت به صورت پیش آزمون و پس آزمون برگزار گردید.آزمون یادگیری شامل 20 سوال تستی از شیمی 3 و آزمایشگاه و نگرش سنج شامل 40 سوال که بر مبنای مقیاس لیکرت طراحی شده بود. همچنین آزمون مهارت شامل دو قسمت٬ یکی چک لیست مشاهده مهارت دانش آموزان و دیگری شامل 6 سوال تئوری می شد.روایی سوالات توسط تنی چند از اساتید شیمی، اساتید علوم تربیتی و دبیران شیمی مورد تائید قرار گرفت همچنین پایایی آزمون ها از طریق آزمون کرانباخ محاسبه گردید .پایایی آزمون یادگیری 0/72= α، مهارت 0/73= α و برای آزمون نگرش برابر 0/79= α بدست آمد.جهت تحلیل توصیفی داده ها از شاخصهایی نظیر درصد ،فراوانی ،میانگین وهمچنین از تست لوین و آزمون t جهت بررسی معناداری تفاوت گروهها در افزایش یادگیری، مهارت و بهبود نگرش دانش آموزان و همچنین معناداری تفاوت نمره یادگیری و نگرش دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین سبک حل مسئله و شیوه معمول انجام فعالیت های آزمایشگاهی در افزایش یادگیری تفاوت معناداری وجود ندارد اما سبک حل مسئله در افزایش مهارت و نگرش شیمی دانش آموزان موثر بوده است و بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر مثبت دارد.
ریحانه دباغیان امیری باهره عربشاهی
نظر به پیشرفت روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات، بدیهی است که تکنولوژی جدید میتواند نقش مهمی در یادگیری شیمی ایفا کند. این تحقیق برای بررسی اثرات انیمیشن های رایانه ای روی یادگیری پیوند کووالانسی در شیمی دوره متوسطه انجام شده است. این تحقیق با شرکت 52 دانش آموز از دبیرستان های شهر بابل در طول ششماهه دوم سال تحصیلی 87-1388 انجام شده است. مبحث پیوند کووالانسی برای 26 نفر از دانش موزان که گروه آزمایشی را تشکیل می دادند با روش انیمیشن تدریس انجام شد و برای 26 نفر دیگر از دانش آموزان که گروه کنترل را تشکیل می دادند تدریس با آموزش سنتی معلم محور انجام شد. ابزار اندازه گیری ها شامل آزمون هوش، آزمون مفهومی از اطلاعات پایه مرتبط با مبحث تدریس، پس آزمون برای هر دو گروه و نظرسنجی از گروه انیمیشن است. طرح پژوهش، طرح پس آزمون با گروه کنترل است. یافته ها ی این تحقیق نشان داد که دانش آموزان با انیمیشن های رایانه ای بهتر از تدریس سنتی مباحث درسی را آموختند. همچنین در بررسی های تکمیلی مشخص شد که بهره هوشی در یادگیری مباحث پیوند کووالانسی با انیمیشن های رایانه ای موثر نمی باشد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق پرسشنامه نظرسنجی دانش آموزان گروه انیمیشن نشان داد که دانش آموزان روش تدریس با انیمیشن های رایانه ای را بیشتر از روش سنتی دوست دارند.
علیرضا بادینی باهره عربشاهی
هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان اثر بخشی آموزش مبتنی بر الگوی سازنده گرایی بر درک دانش آموزان از مفاهیم ترموشیمی، و انگیزش تحصیلی آن ها نسبت به درس شیمی می باشد. نمونه ای از جامعه آماری دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهر زاهدان با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. نمونه مورد مطالعه، دو گروه کنترل و دو گروه آزمایش دختر و پسر بودند. دو گروه آزمایش، یعنی یک گروه پسر و یک گروه دختر با رویکرد سازنده گرایی آموزش دیدند. و دو گروه کنترل دختر و پسر با روش سنتی تحت آموزش قرار گرفتند. بدین منظور، از چهار دبیر زن و مرد استفاده شد، به دو دبیر زن و مرد رویکرد سازنده گرایی آموزش داده شد. دو دبیر دیگر هم براساس روش سنتی به تدریس ترموشیمی پرداختند. این پژوهش کاربردی است و روش تحقیق آزمایشی با طرح پس آزمون با گروه کنترل می باشد. ابزار پژوهش آزمون پیشرفت تحصیلی ترموشیمی و پرسشنامه انگیزش تحصیلیism است. در پایان دوره از چهار گروه کنترل و آزمایش، آزمون پیشرفت تحصیلی ترموشیمی به عمل آمد. همچنین دانش آموزان به پرسشنامه انگیزش تحصیلی نیز پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی؛ میانگین و انحراف استاندارد از شاخص های آمار استنباطی نیز استفاده گردید. میانگین های گروه کنترل و آزمایش با هم مقایسه گردید، از آزمون t گروه های مستقل به منظور معنادار بودن تفاوت میانگین ها استفاده شد. نتایج آزمون tبیانگر این است که بین دانش آموزان آموزش دیده با روش سازنده گرایی و دانش آموزان آموزش دیده با روش سنتی، تفاوت از نظر درک مفهومی معنادار می باشد. یعنی دانش آموزانی که با روش سازنده گرایی آموزش دیده اند درک مفهومی بیشتری از مفاهیم ترموشیمی دارند. برای متغیر انگیزش تحصیلی نتایج آزمون t نشان داد بین دانش آموزانی که با روش سازنده گرایی آموزش دیده اند و دانش آموزانی که با روش سنتی آموزش دیده اند، تفاوت از نظر انگیزش تحصیلی معنا دار می باشد. یعنی دانش آموزانی که با روش سازنده گرایی آموزش دیده اند، انگیزش تحصیلی بیشتری دارند.
میترا آذربرزین باهره عربشاهی
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رویکرد کاوشگری بر میزان یادگیری و نگرش دانش آموزان در مبحث اصل لوشاتلیه در شیمی پیش دانشگاهی و مقایسه ی آن با رویکرد انتقالی است. جامعه ی آماری این تحقیق شامل دانش آموزان دختر رشته های تجربی و ریاضی منطقه یک شهر تهران در مقطع پیش دانشگاهی در سال تحصیلی 89-1388 با تعداد 486 نفر می باشد. در این پژوهش که با روش شبه آزمایشی صورت گرفت، از نمونه ی در دسترس استفاده شد. این نمونه شامل 50 دانش آموز بود که پس از همتاسازی، به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند و روش کاوشگری و انتقالی (مستقیم) بر آن ها اعمال گردید. طرح این تحقیق، از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای گرد آوری داده ها، از آزمون یادگیری و پرسش نامه ی نگرش سنج استفاده شد که پس از تأیید روایی و پایایی در دو نوبت، قبل و بعد از اجرای عمل آزمایشی به مرحله ی اجرا در آمد و داده ها جمع آوری گردید. به منظور تحلیل داده های آزمون، از آمار توصیفی و هم چنین برای مقایسه ی میانگین گروه ها از آزمون های t و در برخی موارد از آزمون غیر پارامتری معادل آن یعنی من – ویتنی u استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین رویکرد کاوشگری و انتقالی در افزایش یادگیری دانش آموزان در سطوح شناختی و فراشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین تفاوت بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون نگرش در گروه آزمایشی معنادار می باشد. به بیان دیگر، روش تدریس کاوشگری در افزایش یادگیری و نگرش دانش آموزان پیش دانشگاهی در مبحث اصل لوشاتلیه در درس شیمی، نسبت به رویکرد انتقالی، از اثر بخشی بیش تری برخوردار بوده است.
ربابه جعفرزاده باهره عربشاهی
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش مفاهیمی از استوکیومتری واکنشهای شیمیایی با رویکرد sts بر رشد تحصیلی دانش آموزان متوسطه بود. در این مطالعه همچنین تاثیر آموزش شیمی با رویکرد sts ، بر نگرش دانش آموزان نسبت به علم شیمی نیز بررسی شد. در این پژوهش از طرح گروه های نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و دانش آموزان شرکت کننده در گروه گواه به صورت سنتی و دانش آموزان شرکت کننده در گروه آزمایشی با رویکرد sts آموزش دیدند. تعداد دانش آموزان شرکت کننده در این پژوهش 40 نفر بود که 18 نفر از آنها در گروه آزمایش و 22 نفر دیگر در گروه گواه حضور داشتند. جامعه ی آماری این پژوهش دانش آموزان دوره ی سوم متوسطه شهرستان خلخال بود. در این طرح از شیوه نمونه گیری در دسترس استفاده به عمل آمد و دانش آموزان در محیط طبیعی خود ( کلاس درس ) مورد مطالعه قرار گرفتند. اجرای متغیر مستقل حدود 30 روز طول کشید. از آزمون های آماری مختلفی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. آزمون های آماری تی – استودنت مستقل و همبسته یکی از مهمترین آزمون هایی بود که در بررسی درستی فرضیه ها بکار گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت چندانی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دو گروه دیده نمی شود. بررسی داده های حاصل از پرسش نامه ی تغییر در نگرش نشان می دهد که شیوه ی آموزش شیمی با رویکرد sts موجب بهبود نگرش دانش آموزان نسبت به علم شیمی شده است.
سولماز فرج الهی عدل علیرضا کرمی گزافی
هدف این پژوهش بررسی امکانات موجود و مورد نیاز استفاده از آزمایشگاه، عوامل تسهیل کننده و موانع استفاده از آن در آموزش شیمی دوره متوسطه استان اردبیل می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و برای طراحی پرسشنامه ابتدا چهار سری سوال از امکانات موجود، امکانات مورد نیاز، عوامل تسهیل کننده و موانع استفاده از آزمایشگاه در آموزش شیمی گردآوری شد. گویه ها ی پرسشنامه با استفاده از منابع مرتبط و در مقیاس پنج درجه ای لیکرت طرح شد. برای بررسی روایی سوالات از مصاحبه های تخصصی با استاد راهنما، استاد مشاور و افراد صاحب نظر (7 نفر) کمک گرفته شد و پایایی سوالات با استفاده از روش آلفای کرونباخ (78/0=?) بدست آمد. نمونه مورد مطالعه 17 نفر از مدیران، 22 نفر از دبیر ان شیمی و 350 نفر از دانش آموزان دبیرستان های استان اردبیل می باشند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تست لوین و آزمون t) در نرم افزار آماری spss استفاده شده است. آزمون t نشان داد در سطح اطمینان 95 %، سه گروه مدیران و دبیران شیمی و دانش آموزان در مورد استفاده از آزمایشگاه در آموزش شیمی نظر مثبت دارند اما از دید آنها وضعیت امکانات موجود به طور معنی داری از امکانات مطلوب ضعیف تر می باشد همچنین میانگین عوامل تسهیل کننده و موانع با عدد 5/3 مقایسه شد و در هر سه گروه مدیران، دبیران و دانش آموزان در اکثر گویه ها اختلاف معنی داری دیده شد. این نتیجه گیری بیانگر آن است که این عوامل از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند و با تقویت عوامل تسهیل کننده و رفع عوامل محدود کننده مورد بررسی، می توان استفاده از آزمایشگاه را در مدارس امکان پذیر کرد.
حسین معافی باهره عربشاهی
هدف تحقیق حاضر یافتن پاسخ این سوال است که آیا امکان استفاده روش سطوح مختلف تفکر ( ماکروسکوپی ، مولکولی و نمادی ) در تدریس شیمی 3 و آزمایشگاه در دوره متوسطه در شهر تهران، وجود دارد ؟ این تحقیق پیمایشی است و برای جمع آوری اطلاعات مورد نظر ، مبادرت به طرح چهار سوال کلی در چهار موضوع :" امکانات موجود درمدارس "،" امکانات مورد نیاز برای استفاده از روش سطوح تفکر در تدریس" ، "عوامل تسهیل کننده" و" موانع احتمالی موجود در آموزشگاه " شده است و پر سشها گویه های محقق ساخته ای در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت می باشند که روایی و پایایی آنها تایید شده است. موضوع از دید دبیران شیمی شهر تهران ، بررسی شده و برای آزمون فرضیه صفر میانگین ها ، آزمون t-test ، آزمون سطح معنی داری و دیگر آماره های آزمون ، مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که دبیران شیمی در مورد استفاده از روش سطوح تفکر ، نظر مثبت دارند. اما از دید گاه آنها امکانات موجود در مدارس ، کافی نیست؛ ساختار فیزیکی کلاسها نا مناسب ، تعداد دانش آموزان در یک کلاس زیاد ، بودجه ی مدارس برای تأمین امکانات نا کافی و کتب درسی برای این منظورنا مناسب می با شند. علاوه بر این ، توجه زیاد مسولان و مدیران به درصد قبولی و نمرات بالا و عدم ارزش گذاری به روشهای فعال یاددهی – یادگیری ، نبود متخصص آزمایشگاهی و تکنسین ماهر در سخت افزار و نرم افزار های آموزشی و کمبود ساعات درس شیمی برای پرداختن به آزمایشگاه ، کارهای عملی و بر نامه های رایانه ای ، از دیگر موانعی است که برای تدریس به روش سطوح تفکر ، باید مر تفع گردد.
پروین بازقندی سعید ضرغامی
هدف پژوهش حاضر پیشنهاد اصول و روش هایی برای آموزش شیمی بر مبنای بررسی دیدگاه فایرابند درباره چیستی علم و چگونگی پیدایش و گسترش آن بوده است. برای دستیابی به این هدف از روش های کاوش فلسفی، تحلیل تطبیقی و نیز قیاس عملی بهره گرفته شده است. بر همین اساس و در پاسخ به پرسش نخست پژوهش که "فلسفه شیمی چیست؟" نتایج در سه بخش هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی شیمی تبیین شده است و در پاسخ به پرسش دوم پژوهش که "رابطه فلسفه شیمی با آموزش آن چیست؟" استلزام های بررسی فلسفه شیمی برای آموزش شیمی در مواردی چون تربیت معلم و عناصر برنامه درسی شیمی بویژه روش های آموزش آن پیشنهاد شده است. اما در پاسخ به پرسش سوم پژوهش که "بر بنیاد بررسی نظریه فایرابند درباره چیستی علم و چگونگی پیدایش و گسترش آنچه اصل ها و روش هایی را می توان در آموزش شیمی پیشنهاد کرد؟ تبیین شده است که از سویی نقش پیشینی تجربه حسی در شکل گیری علم پذیرفتنی نیست و از سوی دیگر نمی توان پیدایش و گسترش علم را بر اساس چند قاعده ساده روش شناختی توضیح داد. بر چنین زمینه هایی، برخی اصل ها برای آموزش شیمی همانند فهم نظریه های شیمی در بستر تاریخی، قیاس ناپذیری و ابطال ناپذیری در کنار آزمون پذیری نظریه ها با توجه به ملاک هایی چون انسجام، میزان سازگاری با وضعیت های تجربی پسین و تقریب های جسورانه، آزادی فراگیر در پژوهش در قلمرو شیمی ورای باور همگانی و نظریه های موجود و بر اساس تمایلات زیبایی شناسانه، متافیزیکی و حتی مذهبی و آموزش مفهومی به جای آموزش فرمولی و نیز برخی روش های مربوطه پیشنهاد شده اند.
محمدرضا مهدوی پور باهره عربشاهی
چکیده ندارد.
جلال الدین زنگنه باهره عربشاهی
چکیده ندارد.
عسکری حسینی علیرضا کرمی گزافی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی الگوی انجام فعالیت های آزمایشگاهی با سبک کاوشگری و حل مسأله در یاددهی-یادگیری شیمی دورة متوسطه انجام شد. به همین منظور موضوعاتی از قبیل پیوند ئیدروژنی، گرانروی، انواع واکنش های شیمیائی و قابلیت انحلال پذیری مواد در یکدیگر برای دانش آموزان سال سوم تجربی در محل آزمایشگاه با استفاده از این الگو تدریس شد و سپس تغییر احتمالی متغیرهای پیشرفت تحصیلی، نگرش و علاقه دانش آموزان و علاقه دبیران در مقایسه با روش تدریس سنتی (سخنرانی) مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این کار کسب معیاری مناسب برای انتخاب روش تدریس برتر بوده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیة دانش آموزان سال سوم متوسطه و دبیران شیمی شهرستان بابل تشکیل می دهند که حجم نمونه انتخاب شده برای دانش آموزان شامل دو مدرسه و در هر مدرسه دو کلاس و در هر کلاس 37 دانش آموز بوده که در این پژوهش شرکت نموده اند. از طرفی حجم نمونه مربوط به معلمان 27 نفر می باشد. ابزارهای گردآوری اطلاعات عبارتند از آزمون علمی یا پیشرفت تحصیلی، پرسشنامه نگرش سنج دانش آموزان و پرسشنامه نگرش سنج معلمان بوده که در انتهای دوره از آنها به عمل آمده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص هائی نظیر میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون وبرای بررسی معنی داری تفاوت گروه های آزمایش و گواه برای متغیرهای ذکر شده از آزمون t استفاده شده است. نتایج تحقیق اثبات 5 فرضیه بوده است به این معنی که بین روش تدریس با الگوی انجام فعالیت های آزمایشگاهی و روش تدریس سنتی (سخنرانی) در افزایش دانش (یادگیری- توانائی در حل مسأله و کاوشگری)، علاقه و نگرش دانش آموزان و علاقه دبیران اختلاف معنی داری وجود دارد.
طالب عبدی نژاد باهره عربشاهی
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش زمینه محور سینتیک شیمیایی بر رشد تحصیلی دانش آموزان دوره ی پیش دانشگاهی بود. در این مطالعه همچنین تاثیر آموزش زمینه- محور بر نگرش دانش آموزان نسبت به علم شیمی نیز بررسی شد. در این پژوهش، از طرح گروه های نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد و دانش آموزان شرکت کننده در گروه گواه بصورت سنتی و دانش آموزان شرکت کننده در گروه آزمایشی بصورت زمینه- محور آموزش دیدند. تعداد دانش آموزان شرکت کننده در این پژوهش 40 نفر بود که 19 نفر از آنها در گروه آزمایشی و 21 نفر دیگر در گروه گواه حضور داشتند. جامعه ی آماری این پژوهش دانش آموزان دوره ی پیش دانشگاهی منطقه ی اصلاندوز مغان بود. در این طرح از شیوه نمونه گیری در دسترس استفاده به عمل آمد و دانش آموزان در محیط طبیعی خود( کلاس درس) مورد مطالعه قرار گرفتند. اجرای متغیر مستقل حدود 50 روز طول کشید. از آزمون های آماری مختلفی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. آزمون آماری تی- استودنت مستقل و همبسته یکی از مهمترین آزمون- هایی بود که در بررسی درستی فرضیه ها بکار گرفته شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که تفاوت چندانی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دو گروه دیده نمی شود. بررسی داده های حاصل از پرسش نامه ی تغییر در نگرش نشان داد که شیوه ی آموزش زمینه- محور موجب بهبود نگرش دانش آموزان نسبت به علم شیمی شده است.