نام پژوهشگر: غلامرضا ذوالفقاری
غلامرضا ذوالفقاری جهانبخش ثواقب
چکیده: ولایت شروان به دلیل موقعیت ممتاز جغرافیایی و ثروت سرشار نهفته در آن که نتیجه ی شکوفایی و رونق تجارت و کشاورزی بود، همواره این انگیزه را در دولت های همسایه ایجاد می نمود که به آن جا تازش داشته باشند. حکومت شروان شاهان از جمله حکومت های محلی ایرانی بود که بر این منطقه حکومت می کردند. با ورود اسلام به قفقاز، این ولایت نیز تابعیت اسلام را پذیرفت و اعراب توانستند سلاله ی شروان شاهی یزیدیان را تأسیس کنند، که به مرور این اعراب در فرهنگ اصیل ایرانی هضم شدند و علاوه بر حکومت شروان شاهی به بهرامیان و خاقانیان نیز اشتهار پیدا کردند. با تغییر رویه ی طریقت صفوی، از حالت «صوفیانه و انزواطلبی» به عرصه ی سیاسی و «دنیاطلبی و انزواگریزی» در زمان شیخ جنید، باعث تبعید او از اردبیل، که 11 سال به طول انجامیده گردید. شیخ جنید در طول این مدت توانست نیروی عظیمی از ترکان آناتولی را با خود همراه سازد، که به تبع آن باز شدن پای آن ها به عرصه ی سیاسی منطقه ی آذربایجان و شروان را به دنبال داشت. آذربایجان در این برهه از زمان زیر سلطه ی حکومت مقتدر قراقویونلوها بود. در این میان، موقعیت ممتاز جغرافیایی شروان به عنوان مدخل ورود به منطقه ی چرکس ها، نقش حیاتی در راستای اهداف شیوخ صفوی داشت، که در پی رسیدن به این آمال، برخوردهای نظامی چندی بین صفویان و شروان شاهان به وجود آمد. این درگیری ها باعث کشته شدن دو تن از شیوخ صفوی، جنید و پسرش حیدر گردید. همین عامل نقطه ی عطفی در مناسبات سیاسی و نظامی طرفین را تشکیل داد. با ورود شاه اسماعیل به عرصه ی سیاست، شروان نقطه ی شروع اقدامات سیاسی او و محل آزمایش توان نیروهایش گردید. در پی این زدوخوردها ولایت شروان تابع و خراج گذار صفویان شد. اما این رویه چندان طولی نکشید و در زمان شاه طهماسب اوّل ولایت شروان به یکی از ایالات ایران تبدیل شد. اما به دلیل ریشه دار بودن حکومت شروان شاهی در این ولایت باعث می گردد که صفویان برای اداره ی این سرزمین با چالش هایی از سوی احفاد شروان شاهی مواجه می شوند. این پژوهش از چند منظر به مناسبات سیاسی و نظامی صفویان با شروان شاهان می پردازد. یک مرحله، زمانی که هنوز دولت صفوی تشکیل نشده و صفویان فاقد حکومت مستقل با سرزمین مشخص بودند و شروان شاهان دارای قدرت متمرکز و از سوی قدرت های همسایه حمایت می شدند. دوم، زمانی که صفویان موفق به تشکیل دولت می شوند و بر ایران حکمرانی می کنند و دولت شروان شاهان موجودیت مستقل خود را از دست داد. از این زمان، تلاش های نافرجام بازماندگان سلاله ی شروان شاهی در راستای اعاده ی حکومت شروان شاهان صورت می گیرد. پژوهش حاضر می کوشد تا مناسبات سیاسی و نظامی صفویان با شروان شاهان را در طی این دو مرحله، دوره ی شیوخ و دوره ی پادشاهان بررسی و تحلیل نماید. واژگان کلیدی: شروان شاهان، شروان، صفویان