نام پژوهشگر: فرناز کشاورزی ارشدی
مینا بروجردی مرجان جعفری روشن
هدف تحقیق تعیین رابطه ی بین باور های انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودنظم داده شده با خلاقیت در دانش آموزان سوم متوسطه ی شهر همدان با در نظر گرفتن جنسیت و گروه آموزشی بود.نمونه مورد مطالعه شامل 375 دانش آموز بود که از این تعداد، 186 نفر دختر و 189 نفر پسر بودند که از مجموع دانش آموزان دختر 80 نفر در رشته علوم تجربی، 31 نفر علوم انسانی و 75 نفر در رشته ریاضی و فیزیک مشغول تحصیل بودند و از مجموع دانش آموزان پسر 71 نفر در رشته تجربی، 64 نفر در رشته علوم انسانی، و 54 نفر در رشته ریاضی و فیزیک مشغول تحصیل بودند و با روش خوشه ای نمونه گیری شده بودند.اطلاعات از طریق پرسشنامه خلاقیت عابدی و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی در یادگیری (mslq) جمع آوری گردید و سپس با روش آماری رگرسیون چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد خلاقیت دانش آموزان با راهبردهای یادگیری خودنظم داده شده و باورهای انگیزشی رابطه مثبت دارد. و این دو متغیر متغیرهای پیش بین میزان خلاقیت دانش آموزان هستند.و همچنین نشان داد که خودنظم دهی باعث افزایش خلاقیت دانش آموزان رشته ی علوم تجربی،راهبردهای یادگیری خودنظم داده شده و ارزش گذاری درونی باعث افزایش خلاقیت دانش آموزان رشته ی علوم انسانی و استفاده از راهبرد های شناختی و کاهش اضطراب امتحان باعث افزایش خلاقیت دانش آموزان رشته ی ریاضی و فیزیک می شود. همچنین بین جنسیت دانش آموزان و خلاقیت آنها رابطه وجود داشت و میزان خلاقیت دانش آموزان دختر بیشتر از دانش آموزان پسر بود.
طاهره سلیمانیه نایینی فرناز کشاورزی ارشدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی، براساس بسته آموزشی، بر تطابق ادراک شده دانش آموزان نوجوان ناشنوا در مدارس استثنایی شهر تهران در سال های 1390-1389 انجام پذیرفت. با توجه به هدف پژوهش و برای بررسی فرضیه مربوط به آن، تمامی جامعه 69 نفری موجود در 4 مدرسه راهنمایی دخترانه استثنایی ناشنوایان به شکل تمام شماری برگزیده شدند و پس از گزینش تصادفی مدارس، دانش آموزان دو مدرسه (باغچه بان 2 و حضرت فاطمه «س») به عنوان گروه آزمایش و دانش آموزان دو مدرسه دیگر (نیمروز و نظام مافیه) به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. این دانش آموزان براساس پرونده موجود در مدرسه معلولیت دیگری غیر از شنوایی نداشته و افت شنوایی بالای 55 دسی بل داشتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی شامل شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی و روش آمار استنباطی یعنی تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزشی مهارت های اجتماعی در قالب دوازده جلسه آموزشی یکساعته طی 6 هفته برای دانش آموزان نوجوان دختری که در مدارس استثنایی تحصیل می کردند منجر به افزایش معنی دار تطابق ادراک شده ایشان شد. از بین حیطه های تطابق و کفایت، افزایش نمره در حیطه ارتباطی، تحصیلی و عاطفی ـ اجتماعی معنی دار بود.
مهسا فروغی فرناز کشاورزی ارشدی
هدف از این پژوهش مقایسه حافظه فعال و درک کلامی دانش آموزان دختر تک زبانه و دو زبانه شهر تهران بود. برای این منظور، 180 دانش آموز دختر 7 الی 9 ساله که شامل 60 دانش آموز تک زبانه (فارس زبان)، 60 دانش آموز دو زبانه (ترک- فارس) و 60 دانش آموز دو زبانه (فارسی – انگلیسی) بودند از پایه های اول، دوم و سوم دبستان با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از تست هوش وکسلر ویرایش چهارم (wisc- iv) برای مطالعه تأثیر دوزبانگی بر دو کارکرد شناختی (حافظه فعال و درک کلامی) استفاده گردید. نتایج نشان داد که عامل حافظه فعال (wmi) در دانش آموزان تک زبانه (فارس زبان) با دانش آموزان دو زبانه 1 (ترک- فارس) و دو زبانه2 (فارسی – انگلیسی) تفاوت ندارد ولی در عامل درک کلامی (vci) بین این سه گروه تفاوت معنادار دیده شد. همچنین نتایج نشان داد که دانش آموزان دختر دو زبانه 2(فارسی –انگلیسی) در خرده آزمون های استدلال کلامی و تشابهات مقیاس وکسلر( wisc- iv) عملکرد بالاتری نسبت به دانش آموزان دو زبانه 1(ترک- فارس) داشتند. در صورتی که در خرده آزمون های حساب و فراخنای ارقام و واژگان مقیاس وکسلر( wisc- iv) بین آنها تفاوت معنادار دیده نشد.
نجمه محمدی فرناز کشاورزی ارشدی
مهارت در خواندن یکی از مهم ترین نیازهای یادگیری دانش آموزان در زندگی امروز است. این پژوهش با هدف مقایسه درک خواندن دانش آموزان دارای آسیب شنوایی در دو نظام آموزشی ویژه و تلفیقی انجام پذیرفت. روش پژوهش علی ـ مقایسه ای و مقطعی بود. گروه نمونه شامل 87 نفربود که در دو گروه متشکل از 40 دانش آموز دارای آسیب شنوایی در نظام آموزشی تلفیقی و 47 دانش آموز دارای آسیب شنوایی در نظام آموزشی ویژه قرار داشتند.آزمودنیهای دارای معیارهای ورود به پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی، از میان مدارس عادی و استثنایی مقطع راهنمایی انتخاب شدند. برای انجام پژوهش از یک زیرمقیاس آزمون خواندن دکتر کرمی نوری و دکتر مرادی و با دو شیوه اجرا 1- خواندن متن توسط معلم 2- خواندن متن توسط دانش آموزان استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری میانگین، انحراف معیار، t مستقل و manova مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین نمره درک خواندن دانش آموزان با آسیب شنوایی در دو نظام آموزشی ویژه و تلفیقی اول تا سوم راهنمایی تفاوت معنادار وجود داشت (01/0>p و05/0>p). همچنین در هر دو شیوه ی اجرا توسط معلم و دانش آموز، نمرات درک خواندن دانش آموزان با آسیب شنوایی در نظام ویژه، در پایه اول بیشتر از دانش آموزان تلفیقی است. و نمرات درک خواندن دانش آموزان تلفیقی پایه دوم در هر دو شیوه اجرا نسبت به پایه های دیگر تفاوت معنی دار نشان داد. درک خواندن دانش آموزان دارای آسیب شنوایی در هر دو گروه (ویژه و تلفیقی) درطول سه پایه تحصیلی نشانگر رشد مثبت بود. و درنهایت تفاوت معنی دار درک خواندن بین دانش آموزان ویژه و تلفیقی دیده شد، که می تواند موید نیاز ویژه آنهابه یکپارچه سازی آموزشی باشد. کلید واژه ها: ناشنوایی، درک خواندن، سیستم آموزش ویژه، سیستم آموزش تلفیقی
فاطمه میرزاشاعری سوزان امامی پور
چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): هدف از این پژوهش. رابطه سبک های دلبستگی و ادراک خود با نگرش به جنس مقابل در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی می باشد. شش فرضیه و یک سوال در این پژوهش مطرح شده است جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر وپسر مجرد دوره کارشناسی شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 90-89 دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی می باشند . روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است نمونه مورد بررسی در این تحقیق ، 297 نفر دانشجو می باشد که از میان دانشجویان ، به عنوان نمونه انتخاب شدند .کلیه آزمودنی ها با سه پرسشنامه مقیاس دلبستگی بزرگسالی (aai) هزن و شیور (1987 به نقل از بشارت، 1382) نگرش به جنس مقابل موحد و عباسی شوازی(1385)و مقیاس ادراک خود روزنبرگ مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که هرچه ادراک خود کمتر باشد سبک اجتنابی تر خواهد بود و برعکس ، همچنین هرچه ادراک خود فرد کمتر باشد سبک او دوسوگرا تر(اضطرابی تر) خواهد بود و برعکس.همچنین هرچه سبک فرد دوسوگراتر(اضطرابی تر) بیشتر باشد نگرش به جنس مقابل او مثبت تر خواهد بود و برعکس نتایج بدست آمده از آزمون سوال پژوهشی نشان می دهد سبک دوسوگرا(ناایمن)( اضطرابی) عامل تعیین کننده تری برای نگرش به جنس مقابل می باشد.
نازیلا کجوری مازندرانی فرناز کشاورزی ارشدی
هدف از تحقیق حاضر مقایسه سلامت عمومی و کیفیت زندگی در دختران 15 تا 18 ساله ناشنوا ، نابینا و عادی استان تهران است . جامعه آماری در این پژوهش کلیه دختران ناشنوا و نابینای 15 تا 18 ساله مراجعه کننده به مجتمع های بهزیستی استان تهران در سال 1389 می باشد که با استفاده از روش علی – مقایسه ای از سه گروه سی نفری به عنوان نمونه استفاده شد شامل سی نفر دختران عادی به عنوان گروه مقایسه و همتا با دو گروه سی نفره از دختران که به صورت در دسترس انتخاب شدند .در این پژوهش از دو آزمون استفاده شد ؛ پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه کیفیت زندگی. داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی و با استفاده از آزمون های پارامتریکِ تحلیلِ واریانس یک طرفه برای مقایسه گروه های مورد بررسی ، تجزیه و تحلیل شد. . بدین ترتیب تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد : بین سلامت عمومی گروه ناشنوا، نابینا و عادی تفاوت معنادار وجود دارد به نحوی که سلامت عمومی گروه ناشنوا ( با میانگین 51/07) از گروه نابینا ( با میانگین 37/27) کمتر بوده و همچنین سلامت عمومی این دو گروه از گروه عادی (با میانگین17/3) کمتر بوده است. از سوی دیگر تحلیل فرضیه دوم این پژوهش نشان می دهد که بین سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد به نحوی که کیفیت زندگی گروه ناشنوا( با میانگین42/83) از گروه نابینا ( با میانگین 70/10) کمتر بوده و همچنین کیفیت زندگی این دو گروه از گروه عادی ( با میانگین 89/27) کمتر بوده است.
گلزار کاکاوند سوزان امامی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارتهای مقابله ای حل مسئله (مسئله مدار) بر استرس تجربه شده و اضطراب در زنان ودختران آسیب دیده اجتماعی بود . بدین منظور از میان زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی شهر قزوین تعداد 45 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود . پرسشنامه استرس ادراک شده اضطراب در مراحل پیش آزمون و پس آزمون روی گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد . گروه آزمایش اول تحت آموزش مهارت حل مسئله و گروه آزمایش دوم تحت آموزش تنش زدایی قرار گرفتند و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد . نتایج پژوهش موید آن است که آموزش مهارت شیوه های حل مسئله و تنش زدایی درکاهش اضطراب و استرس در زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی موثر است. همچنین آموزش مهارت شیوه های حل مسئله و تنش زدایی در کاهش استرس تجربه شده در زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی موثر است.همینطور با توجه به نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر آموزش هر دو روش (تنش زدایی تدریجی ، مهارت های مقابله ای حل مسئله )در کاهش اضطراب و استرس تجربه شده در زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی موثر است . کلید واژه: تنش زدایی تدریجی ، مهارتهای مقابله ای حل مسئله، استرس تجربه شده ، اضطراب ، زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی .
فریده عسگری مژگان سپاه منصور
چکیده: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه امید به زندگی و رضایت شغلی بین کارکنان اداری و شیفتی کارکنان زندان اوین انجام شده است.این بررسی از نظر هدف پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری اطلاعات علی-مقایسه ای است.جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان اداری و شیفتی زندان اوین تشکیل داده است.نمونه آماری شامل 144نفر در بخش اداری و 123 نفر در بخش شیفی بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند.برای این منظور از دو پرسشنامه ،امید به زندگی اشنایدر با پایایی711/0 و رضایت شغلی jdi با پایایی 939/0 استفاده شده است.نتیجه بدست آمده نشان دهنده این است که بین امید به زندگی در کارکنان زن و مرد اداری و شیفتی زندان اوین تفاوت معنا دار وجود دارد. و امید به زندگی در کارکنان اداری بالاتر از کارکنان شیفتی است.امید به زندگی در کارکنان مرد بالاتر از کارکنان زن است و شیفتی بودن امید به زندگی زنان را نسبت به مردان بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد. رضایت شغلی در کارکنان اداری بالاتر از کارکنان شیفتی است. کلید واژه:اید به زندگی-رضایت شغلی-کارکنان اداری و شیفتی
مریم السادات میرصابری فیروزه کاوسی
هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودکنترلی بر افزایش عزت نفس و کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر ناشنوا 11-8 ساله استان سمنان بود. روش: جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر ناشنوا مدارس استثنایی استان سمنان و روش نمونه گیری از نوع تصادفی بود. بدین صورت که ازمیان کلیه دانش آموزان دختر ناشنوای مدارس استثنایی استان سمنان با اجرای پرسشنامه سنجش پرخاشگری، آزمون عزت نفس کوپر اسمیت و چک لیست خودکنترلی محقق ساخته 18 نفر از آنان که دارای پرخاشگری بالا و عزت نفس پایین بودند بعنوان گروه نمونه انتخاب شدند که به صورت تصادفی 9 نفر در گروه آزمایش و 9 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود.و از آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها و نتایج حاصل از مقایسه نمره های پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل نشان دهنده ی تأثیرگذاری تکنیک خودکنترلی بر افزایش عزت نفس و کاهش پرخاشگری گروه آزمایش بود.
لیلا خیاطان فریبا حسنی
هدف از این پژوهش مقایسه جو عاطفی خانواده و هوش کلامی در دانش آموزان adhd و عادی بود. برای این منظور 60 دانش آموز دختر 10 الی 12 ساله که شامل 30 دانش آموز دارای اختلال adhd و 30 دانش آموز عادی بودند، که به صورت نمونه در دسترس و تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیلبرن و تست هوش وکسلر ویرایش سوم بخش کلامی (wisc-r) بود. تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار spss انجام گرفت. نتایج آزمون های توصیفی و t استیودنت نشان داد که بین جو عاطفی خانواده دانش آموزان adhd و عادی تفاوت معناداری دیده نشد ولی بین هوش کلامی دانش آموزان adhd و عادی تفاوت معناداری وجود دارد.
سمیه عابدینی مزرعه فرناز کشاورزی ارشدی
حافظه فعال سامانه ذهنی است که کار اندوزش و پردازش موقتی اطلاعات را همزمان انجام می دهد. این حافظه نقشی بسزا در بسیاری از اعمال و تکالیف شناختی، مانند فهمیدن، اندیشیدن، محاسبه کردن، استدلال کردن و یادگرفتن ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکرد های حافظه فعال(دیداری- شنیداری) در کودکان عادی و دیرآموز انجام گرفته است. جامعه پژوهش متشکل از تمامی دانش آموزان دختر مدارس دوره ابتدایی شهر تهران است که در پایه های سوم، چهارم و پنجم ابتدایی، در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل هستند. نمونه آماری شامل 125 نفر بوده است که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. ابزار پژوهش حاضر شامل دو زیرآزمون از 15 مقیاس تست هوش وکسلر کودکان/ ویرایش چهارم wisc_iv در عامل حافظه فعال است یعنی 1- فراخنای ارقام یا حافظه عددی (شامل هر سه فرم مستقیم، معکوس و نمره کل) 2- حساب (حافظه کاری شنیداری/کلامی) ، همچنین از زیر مقیاس الحاق قطعات (برای ارزیابی حافظه کاری دیداری- غیرکلامی ) که در مقیاس تست هوش وکسلر کودکان/ ویرایش سوم بود ، و در نهایت از مقیاس جمله سازی (حافظه کاری دیداری /کلامی) که در کتاب فارسی دوره ابتدایی آمده است، استفاده شد. داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و نتایج نشان داده است که میان کارکرد های حافظه فعال در گروه دانش آموزان عادی و دیر آموز تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین کارکرد های حافظه فعال با توجه به پایه تحصیلی (پایه سوم، چهارم و پنجم) تفاوت معناداری وجود داشت. این نتایج می تواند کاربرد هایی برای آموزش و یادگیری اثر بخش داشته باشد که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است. کلید واژه ها: حافظه فعال، مقطع ابتدایی، دانش آموزان عادی، دانش آموزان دیر آموز
حمیدرضا اسماعیل پور مقدم مرجان جعفری روشن
هدف اصلی این پژوهش،بررسی و مقایسه باورهای معرفت شناختی و یادگیری خودتنظیم دانش آموزان دبیرستانی مدارس هوشمند و عادی بود. به منظور آزمون فرضیه ها نمونه ای شامل 600 دانش آموز دبیرستانی مدارس عادی و هوشمند شهرتهران به روش نمونه گیری چند مرحله ای،به طور تصادفی،انتخاب شدند. برای سنجش متغیر های پژوهش از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (ebq )و یادگیری خودتنظیمی بوفارد (srlq)استفاده شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و آزمون تی نمونه های مستقل تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که در مدارس هوشمند، بین مولفه های ذاتی دانستن توانایی یادگیری و سریع دانستن فرایند یادگیری با یادگیری خودتنظیم ،ودر مدارس عادی بین مولفه های ساده بودن دانش و سریع دانستن فرایند یادگیری با یادگیری خودتنظیم رابطه ی منفی ومعنی دار وجوددارد. همچنین در مولفه های اعتقاد به ساده بودن دانش و مطلق بودن دانش ویادگیری خودتنظیم، دانش آموزان مدارس هوشمند با دانش آموزان مدارس عادی تفاوت معنی داری دارند. این یافته ها نشان می دهد که ارتقاء و رشد باورهای معرفت شناختی دانش آموزان مدارس هوشمند وعادی می تواند سطوح خودتنظیمی آنان را بهبود بخشد و همچنین تحصیل در مدارس هوشمند و به تبع آن تغییر در محیط یادگیری و ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به عرصه آموزش و پرورش باعث بهبود خودتنظیمی دانش آموزان و همچنین رشد یافتگی باورهای معرفت شناختی آنان در ابعاد اعتقاد به ساده و مطلق بودن دانش می شود.
شیوا کریم خانی فرناز کشاورزی ارشدی
هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر روش درمان رابطه والد- فرزند بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان ناسازگار ابتدایی شهر تهران بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر بود که در مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند و نشانه های اختلالات رفتاری را داشتند گروه نمونه به شیوه هدفمند انتخاب شدند ، که از میان آنها 30 نفر برگزیده شدند . برای بررسی وجود مشکلات رفتاری ناسازگارانه، از پرسشنامه آخن باخ استفاده شد، به این ترتیب که دانش آموزانی که یکی از مشکلات رفتاری ناسازگارانه از جمله پرخاشگری، اختلال سلوک، اختلال بیش فعالی – کم توجهی، افسردگی و اضطرابی را داشتند، وارد گروه نمونه شدند . از این گروه 30 نفری به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند و با استفاده از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بررسی انجام شد، به این ترتیب درمان رابطه والد- فرزند در طی 14 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد . نتیجه پژوهش نشان داد که روش درمان والد- فرزند (cprt) موجب کاهش نشانه های اختلالات رفتاری ناسازگار می گردد. کلید واژه ها : درمان رابطه والد-فرزندی /cprt ؛ اختلالات رفتاری
معصومه حمزه فرناز کشاورزی ارشدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تقویت مهارت های حرکتی بر رشد زبان دانش آموزان کم توان ذهنی دختر انجام شد. نمونه آماری دانش آموزان دختر کم توان 8 تا 12 سال مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1392-1391 شهر همدان بودند. آزمودنی ها به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای سنجش رشد زبان از آزمون رشد زبان و برای انجام تقویت مهارت های حرکتی از پروتکل تقویت مهارت های حرکتی محقق ساخته استفاده شد. از آزمودنی ها پیش آزمون رشد زبان گرفته شد و بعد از 10 جلسه تمرین و تقویت مهارت های حرکتی ، پس آزمون گرفته شد. برای آزمون معناداری تفاوت مشاهده شده بین زبان آوایی، نحوی و معنایی دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون وکنترل اثر نمره های پیش آزمون از تحلیل کوواریانس استفاده شد و نمرات هر دو گروه با هم در هر سه حیطه رشد آوایی ،رشد نحوی و رشد معنایی زبان بررسی شد. مقایسه و تجزیه و تحلیل داده های دو گروه آزمودنی ها نشان داد تقویت مهارت های حرکتی بر رشد زبان کودک در سه حیطه رشد آوایی، رشد نحوی و رشد معنایی تاثیر مثبت و معنا دار در سطح 05/0 دارد. کلید واژه ها: مهارت های حرکتی، رشد زبان،دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر
امینه نگهبان مهدیه صالحی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش اهصلاح حرکات کلیشه ای بر مهارتهای اجتماعی دانش آموزان نابینا بود. به این منظور تخداد 24 نفر از دانش آموزان پسر نابینا در پایه چهارم ابتدایی تا اول متوسطه بین سنین 10 تا 17 سال انتخاب شدند.به منظور اجرای آزمایش از پرسشنامه مهارت احتماعی نوجوان (tiss) ایندر بیتزن و فوستر به عنوان پیش آزمون-پس آزمون در دو گروه آزمایش و گواه اجرا گردید.سپس گروه آزمایش در طی 160 جلسه به مدت چهل روز تحت مشاهده،مداخله و آموزشهتی اصلاحی قرار گرفتند. پس از خاتمه دوره دو گروه با استفاده از پس آزمون با هم مقایسه شدند.جهت تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد.نتایج داده ها بعد از ثابت نگه داشتن اثرات نمرات پیش آزمون، تفاوت معناداری را در میانگین نمرات پس آزمون مهارتهای اجتماعی گروه آزمایش نشان داد و تاثیر آموزشهای اصلاحی بر افزایش مهارت اجتماعی گروه آزمایش تائید شد. واژکان کلیدی:حرکات کلیشه ای، مهارتهای اجتماعی، نابینایی.
پروانه بهروزمنش فرناز کشاورزی ارشدی
پژوهش حاضر به منظور مطالعه رابطه رفتارهای وابسته به حافظه فعال و خود تنظیمی با نشانه های نقص توجه و بیش فعالی است. جامعه آماری این پژوهش شامل والدین دانش آموزان مدارس دوره ابتدایی عادی و دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391بود. برای انتخاب گروه نمونه از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد و از بین دانش آموزان پایه های دوم سوم و چهارم نمونه ای به حجم 180نفر(90نفر دختر و 90نفر پسر) انتخاب و پرسشنامه های نقص توجه- بیش فعالی، رفتارهای وابسته حافظه فعال و خودتنظیمی بر روی والدین آنها اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی موسوم به همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین رفتارهای وابسته به حافظه فعال با مجموعه نشانه های نقص توجه و بیش فعالی رابطه معنا دار وجود دارد. همچنین بین رفتار خودتنظیمی و نشانه های نقص توجه، بیش فعالی و حافظه فعال رابطه معنا دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره با روش گام به گام نشان داد که حافظه فعال و خود تنظیمی به ترتیب با ضرایب 738/0و 393/0 می تواند نقص توجه را پیش بینی کند. کلید واژگان: نقص توجه، بیش فعالی، حافظه فعال، خودتنظیمی، دانش آموز
لادن استاد حسین مهدیه صالحی
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مولفه های مهارت تحرکی و جهت یابی و میزان سازگاری اجتماعی با احساس تنهایی دانش آموزان نابینای شهر تهران انجام شد. روش: در این پژوهش که از نوع همبستگی است 60 دانش اموز دختر و پسر 14 تا 20 سال که در مجتمع آموزشی نابینایان پسرانه شهید محبی و مجتمع اموزشی نابینایان دخترانه نرجس در سال تحصیلی 92- 1391 مشغول به تحصیل بودند به روش در دسترس به عنوان آزمودنی انتخاب شدند.برای سنجش میزان تحرک و جهت یابی از آزمون محقق ساخته س، برا ی ارزیابی سازگاری اجتماعی از آزمون بل و برای سنجش احساس تنهایی از آزمون ucla استفاده شد. یافته ها: مقایسه و تجزیه و تحلیل داده های آزمودنی ها نشان داد که تحرک و جهت یابی، سازگاری اجتماعی و احساس تنهایی در بین آزمودنی های دختر و پسر از تفاوت معناداری برخوردار نیست. همچنین بین سازگاری اجتماعی و تحرک و جهت یابی تفاوت معنادار دیده نشد . میزان همبستگی بین دو عامل سازگاری اجتماعی و احساس تنهایی در کل نمونه میزان این همبستگی در سطح 01/0 معنادار است . همچنینن میزان همبستگی بین دو عامل توانایی جهت یابی و احساس تنهایی ، در کل نمونه برابر 42/0 –است. میزان همبستگی بین سازگاری اجتماعی و توانایی جهت یابی در کل نمونه برابر 22/0- است که این رابطه معنادار نیست. کلید واژه ها: تحرک و جهت یابی، سازگاری اجتماعی، احساس تنهایی، نابینایی
زهره سادات معینی فرناز کشاورزی ارشدی
هدف این تحقیق بررسی رابطه جنبه های رفتاری- هیجانی حافظه فعال و نشانه های اختلال پردازش حسی با اختلالات رفتاری و مهارت های اجتماعی بوده است. روش تحقیق از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی (همبستگی) و از نظر هدف کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم تا ششم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 92-91 بوده است. تعیین حجم نمونه از طریق جدول «مورگان» برابر با 200 نفر برآورد شده است و برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه رفتارهای وابسته به حافظه فعال «دان»، پرسشنامه اختلال پردازش حسی (spd)، پرسشنامه اختلالات رفتاری «آخن باخ» و پرسشنامه مهارت اجتماعی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس با استفاده از نرم افزار آماری spss استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که رابطه ای بین مهارت های اجتماعی با رفتارهای وابسته به حافظه فعال و اختلال پردازش حسی وجود ندارد. رابطه بین انواع اختلال های رفتاری با رفتارهای حافظه فعال در سطح 01/0 معنادار است. بطوریکه کمترین همبستگی با مشکلات جسمانی و اضطراب و بیشترین میزان همبستگی با کمبود توجه بیش فعالی و همچنین مشکلات عاطفی دیده می شود. اختلال توجه/بیش فعالی 43 درصد، مشکلات عاطفی50 درصد و اختلال سلوک 55 درصد می توانند تغییرات رفتارهای حافظه فعال را تبیین کنند. رابطه بین اختلال پردازش حسی با رفتارهای وابسته به حافظه فعال در سطح 01/0 معنادار است. اختلال پردازش حسی 30درصد و خودتنظیمی 35 درصد تغییرات رفتارهای حافظه فعال را می توانند تبیین کنند. همچنین، هیچ تفاوت معناداری نیز بین سنین و پایه های مختلف تحصیلی دانش آموزان مورد مطالعه در نمرات رفتارهای حافظه فعال و اختلال پردازش حسی دیده نمی شود. واژگان کلیدی: حافظه فعال، اختلال پردازش حسی، اختلالات رفتاری، مهارت های اجتماعی.
سیده نیلوفر شریف شیخ الاسلامی فرناز کشاورزی ارشدی
پژوهش حاضر که از نوع روش تحقیق علی – مقایسه ای یا پس رویدادی بود با هدف مقایسه مهارت های حرکتی کودکان ناشنوا و عادی شهر تهران انجام شد. روش: در این تحقیق 40 دختر ناشنوا و 40 دختر عادی 10 تا 7 ساله که در پایه اول تا چهارم ابتدایی سال تحصیلی 1392-1391 مشغول به تحصیل بودند، به روش تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. برای سنجش مهارت حرکتی آزمودنی ها از پرسشنامه ازورتسکی استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که در دو حیطه ی حرکات ظریف و ظریف - تعادلی و همچنین مهارت حرکتیِ کلی بین دو گروه کودکان ناشنوا با کودکان عادی ، با 99% اطمینان تفاوت معنادار وجود دارد و فرضیه پژوهشی تایید می شود و تنها در مهارت های حرکتی درشت-کلی تفاوت معنادار دیده نمی شود . همچنین نتایج پژوهش نشان داد در حیطه رشد حرکتی درشت- کلی ، در حیطه رشد حرکتی ظریف و در حیطه رشد حرکتی ظریف - تعادلی اولا با افزایش سن کودکان ، مهارت های حرکتی آنها در هر دو گروه بیشتر می شود و همچنین در تمامی پایه های تحصیلی میانگین نمرات آزمون مهارت های حرکتی کودکان عادی بیشتر از کودکان ناشنوا است. کلید واژه ها: مهارت های حرکتی، ناشنوا
سکینه زاده حسین مجرد منصوره شهریاری
بر اساس دیدگاه اسلاوین (1991) یادگیری مشارکتی در بالا بردن پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مفید است به شرط این که گروه ها بر اساس یادگیری متوسط اعضا تقویت شود (به نقل از سیف، 1380). هدف از این تحقیق بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان چهارم ابتدایی بود، در این تحقیق از دو کلاس 30 نفره به عنوان گروه آزمایش و کنترل استفاده شد (این پژوهش با روش آزمایشی انجام شد). ابتدا از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای یک مدرسه انتخاب و سپس دو کلاس انتخاب شدند. اول از دو گروه پیش آزمون ریاضی به عمل آمد و سپس گروه آزمایش بمدت یکماه تحت آزمایش یادگیری مشارکتی قرار گرفتند و سپس از هر دو گروه کنترل و آزمایش پس آزمون ریاضی به عمل آمد. نتایج پیش آزمون و پس آزمون ریاضی دو گروه محاسبه و از آزمون t مستقل برای مقایسه میانگین تفاضل نمرات ریاضی دو گروه استفاده شد. فرضیه پژوهش مبنی بر تأثیر برنامه ی یادگیری مشارکتی بر پیشرفت نمرات دانش آموزان تأیید شد
عاطفه خزاعی سوزان امامی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین باورهای انگیزشی و سبکهای تفکر با اضطراب امتحان بود. به همین منظو راز بین هنرجویان دختر هنرستانهای شهرری در سال تحصیلی 92-91 ، نمونهای به حجم 158 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شد. برای اندازه گیری باورهای انگیزشی هنرجویان از پرسشنامه mslq ، برای اندازه گیری سبکهای تفکر از پرسشنامه استرنبرگ – واگنر و برای اندازه گیری اضطراب امتحان از پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون و به منظور تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد، نتایج نشان داد که : رابطه سبک تفکر اجرایی و ارزش گذاری درونی با اضطراب امتحان مثبت و معنا دار بود و رابطه خودکارآمدی با اضطراب امتحان منفی ومعنادار بود به طوری که با افزایش خودکارآمدی اضطراب امتحان کاهش می یابد.
زینب محبی راد فرناز کشاورزی ارشدی
هدف: با توجه به نقش برجسته طرحواره ها و سبک های فرزند پروری در شکل گیری اختلالات رفتاری، مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه رابطه طرح واره های والدی، سبک های فرزند پروری و اختلالات رفتاری فرزندان در خانواده های تک فرزند و چند فرزند انجام شد. روش پژوهش: طرح تحقیق از نوع توصیفی و علی-مقایسه ای است و جامعه آماری آن را مادران دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی مناطق 3و6 شهر تهران که در دو گروه تک فرزند و چند فرزند تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 160 نفر از آنها انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک فرزندپروری ادراک شده یانگ و فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و سیاهه رفتاری آخن باخ/ فرم والد بود. یافته های پژوهش: نتایج حاصله، نشان دهنده بالا بودن نمره میانگین در تمامی طرح واره های والدی در گروه تک فرزند نسبت به گروه چند فرزند است. بطوری که تمامی طرح واره های والدی در دو گروه تک فرزند و چند فرزند دارای اختلاف معنی دار بود. در شیوه های فرزند پروری، کنترل بیش از حد در بچه های چند فرزند بالاتر از تک فرزند بود، ولیکن شیوه فرزند پروری بازدارنده در گروه تک فرزند بالاتر از گروه چند فرزند بود. اختلالات رفتاری در دو گروه خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت معنی داری نداشتند.
ساره بهزادی پور فرناز کشاورزی ارشدی
چکیده: این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی مداخله شناختی - رفتاری مدیریت استرس، و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای در زنان مبتلا به سرطان پستان اجرا شد. چهل و پنج زن (20 تا 50 ساله) مبتلا به سرطان پستان به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه تقسیم شدند. هر سه گروه به پرسشنامه های کیفیت زندگی (آرنسون و دیگران، 1993) و راهبردهای مقابله ای (لازاروس و فولکمن، 1984) قبل و بعد از اجرای درمانگری که در قالب 10 جلسه 120 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شد، پاسخ دادند. داده های به دست آمده از طریق آزمون کوواریانس یک طرفه بین گروهی تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که هر دو مداخله استفاده از سبک مقابله مسئله محور را افزایش و سبک مقابله هیجان محور را کاهش دادند. با توجه به اندازه اثر ها تاثیر مداخله شناختی – رفتاری مدیریت استرس در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری بر استفاده از سبک مسئله محور بیشتر از مداخله شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی است. ولی تاثیر دو مداخله بر کاهش استفاده از سبک هیجان مدار در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری یکسان بود. علاوه بر این، هر دو گروه مداخله شناختی – رفتاری مدیریت استرس و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پس آزمون و پیگیری در راهبردهای مقابله ای جستجوی حمایت اجتماعی، مسئولیت پذیری، مسئله گشایی برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری و در راهبردهای مقابله ای رویارویی، دوری گزین، فرار- اجتناب و خویشتنداری در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری ایجاد کرده اند. با توجه به اندازه اثرها تاثیر درمان شناختی – رفتاری مدیریت استرس بر افزایش و کاهش استفاده از راهبردهای مقابله ای مد نظر بیشتر از مداخله ذهن آگاهی بود. تنها اثر دو مداخله بر افزایش استفاده از راهبرد مقابله رویارویی در مرحله پیگیری یکسان بود. همچنین هر دو مداخله شناختی- رفتاری مدیریت استرس و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پس آزمون و پیگیری حیطه کلی سلامت/ کیفیت زندگی و مقیاس عملکردی نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری و در پس آزمون و پیگیری مقیاس علائم به پیش آزمون کاهش افزایش معناداری ایجاد کردند. تاثیر مداخله ذهن آگاهی بر افزایش مقیاس عملکردی هم در پس آزمون و هم در پیگیری بیشتر از مداخله مدیریت استرس بود. در دو مقیاس دیگر تاثیر دو مداخله هم در پس آزمون و هم در پیگیری یکسان بود. بحث و نتیجه گیری: در مجموع می توان هر دو روش مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را برای بهبود سبک ها و راهبردهای مقابله ای و همچنین کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید و موثر دانست، اما با توجه به نتایج به دست آمده از پژهش حاضر می توان گفت که مداخله شناختی? رفتاری مدیریت استرس تاثیر بیشتری داشته و مفید تر به نظر می رسد واژه های کلیدی: درمان شناختی- رفتاری مدیریت استرس، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، کیفیت زندگی، راهبردهای مقابله ای، سرطان پستان.
میترا پنبه چی فریبا حسنی
هدف پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش مدیریت والدین بر اساس برنامه فرزند پروری مثبت در کاهش شدت علائم اختلالات رفتاری کودکان پیش دبستانی انجام شده است. روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه مورد مطالعه آن کودکان پیش دبستانی شهر تهران است. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد و مادران 40 نفر ز کودکانی که بر اساس سیاهه رفتاری کودک (cbcl) مبتلا به اختلال رفتاری تشخیص داده شده بودند، انتخاب شده به دو گروه آزمایش (20=n) و کنترل (20=n) تقسیم شدند . سپس برنامه فرزند پروری مثبت به مدت دو ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل داده¬ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش فرزند پروری مثبت، کاهش معناداری درنمرات شدت علائم اختلالات رفتاری (اختلالات برون سو، اختلالات درون سو، نافرمانی مقابله جویانه و اضطراب) پیدا کرده است. (01/0< p). نتایج نشان داد که آموزش برنامه فرزند پروری مثبت سبب کاهش نشانه های اختلالات رفتاری (اختلالات برون سو، اختلالات درون سو، نافرمانی مقابله جویانه و اضطراب) می شود.
الناز کرمی فرناز کشاورزی ارشدی
این پژوهش با هدف بررسی میزان اثربخشی اجرای بخشی از برنامه های آموزشی مهارت های زندگی (مهارت حل مساله و مدیریت هیجان ) بر کاهش اضطراب و پرخاشگری نوجوانان دوره راهنمایی ، و با روش نیمه تجربیِ پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام پذیرفت . نمونه ی پژوهش شامل 40 نفر دانش آموز دختر دوره راهنمایی بود که به شیوه خوشه ای چندمرحله ای تصادفی از بین دانش آموزان دختر راهنمایی های شهر تهران انتخاب شدند و بطور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه واگذاری شدند . گروه آزمایش ، درطی ده جلسه 90 دقیقه ای آموزش مهارت حل مساله و مدیریت هیجان را دریافت کردند . نتایج تحلیل کوواریانس داده های حاصل از پیش آزمون - پس آزمون نشان داد که آموزش مهارت حل مساله و مدیریت هیجان به طور معناداری بر کاهش اضطراب و پرخاشگری دانش آموزان موثر بوده است. کلید واژه : اضطراب ، پرخاشگری ، مهارت حل مساله ، مدیریت هیجان .
فاطمه نصرآبادی فرناز کشاورزی ارشدی
چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): هدف این پژوهش بررسی اثربخش آموزش مهارتهای اجتماعی بر اضطراب و سازگاری دانش آموزان دوره متوسطه یک پایه هفتم شهر تهران بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی و به صورت پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش-آموزان دختر دوره ی متوسطه ی یک پایه هفتم شهر تهران که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بودند. که به روش هدفمند خوشه ای انتخاب شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه اضطراب اسپنس (نسخه کودکان). و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینگ و سینا (1993) بود. برای انتخاب گروه نمونه دانش آموزانی که نمرات بالایی در پرسشنامه اضطراب اسپنس و همچنین نمرات بالایی از پرسشنامه سازگاری به دست می آورند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. متغیر مستقل در این پژوهش، آموزش مهارتهای اجتماعی بود که به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارتهای اجتماعی به میزان معناداری باعث کاهش اضطراب و افزایش سازگاری در دانش-آموزان شده است. کلید واژه ها: آموزش مهارتهای اجتماعی، اضطراب، سازگاری عاطفی، اجتماعی و آموزشی.
مهسا کیانی فرناز کشاورزی ارشدی
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای حافظه فعال بر بهبود عملکرد تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی است . روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود . به این منظور 20 دانش آموز با مشکلات یادگیری ریاضی در پایه های سوم تا پنجم ابتدایی به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند ( 10 دانش آموز در گروه آزمایش و 10 دانش آموز در گروه گواه ) . ابزارهای مورد استفاده دراین پژوهش شامل آزمون ریاضیات ایران کی مت(1381) و سه خرده آزمون فراخنای ارقام ، حساب و توالی حرف- عدد از مقیاس هوشی کودکان وکسلر-4 بود. گروه آزمایش به مدت 15 جلسه ی 30 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای حافظه فعال قرار گرفتند و داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حافظه فعال می تواند عملکرد تحصیلی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی را در درس ریاضی و نیز در خرده آزمون های حساب و توالی حرف-عدد بهبود بخشد .
نسترن شامعلی نیا فرناز کشاورزی ارشدی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی اختلال های خوردن و سبک های فرزند پروری در کودکان دارای اضطراب و کودکان عادی است. در این پژوهش یک گروه نمونه به حجم 59 نفر دانش آموز عادی و یک گروه نمونه دیگر به حجم 62 نفر دانش آموز دارای علائم اضطرابی، از دانش آموزان دختر پایه ی اول تا سوم ابتدایی از طریق نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند. طرح تحقیق از نوع علّی-مقایسه ای است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آزمون t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه دانش آموزان عادی و اضطرابی از لحاظ میزان اختلال خوردن تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین در دو سبک منطقی و سهل گیر تفاوت معنا داری بین دو گروه دانش آموزان عادی و اضطرابی دیده نمی شود اما در سبک مستبد بین دو گروه تفاوت کاملا معنا دار دیده می شود. به علاوه نتایج نشان داد که بین نمرات اختلال خوردن با سبک های فرزند پروری در هیچ یک از دو گروه ارتباط معنا داری وجود ندارد و مقادیر ضرایب همبستگی نیز بسیار ضعیف است. در این پژوهش ارتباط معنا داری بین نمرات اضطراب و سبک های فرزند پروری مشاهده نشد و مقادیر ضرایب همبستگی نیز بسیار ضعیف بود.
صدیقه رضایی فرناز کشاورزی ارشدی
هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی کارآمدی آموزش کتب مهارت های زندگی در خود استقلالی دانش آموزان کم توان ذهنی ذهنی دوره متوسطه حرفه ای شهر تهران بود در همین راستا هدف مورد نظر بررسی تاثیر آموزش کتب مهارت های زندگی بر میزان خود استقلالی دانش آموزان کم توان ذهنی ذهنی در دوره متوسطه حرفه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش معلمان دانش آموزان کم توان ذهنی ذهنی شاغل در مراکز متوسطه حرفه ای شهر تهران در سال تحصیلی 92-91 بوده اند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین مناطق آموزش و پرورش شهر تهران شش منطقه و از هر منطقه یک مرکز به صورت تصادفی انتخاب گردید . تعداد کل معلمان 46 نفر بودند که 19 نفر پایه اول ، 17 نفر پایه دوم و 10 نفر پایه سوم را تدریس می کردند . و تعداد دانش آموزان آموزش دیده توسط این معلمان 256 نفر بودند که 114 نفر آنان دختر و 142 نفر آنان پسر بودند . ابزار مورد استفاده در این پژوهش ، پرسشنامه محقق ساخته که توسط کارشناسان سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور و گروه تالیف کتب مهارتهای زندگی مورد تایید قرار گرفته است و برای هر دو جنس و سه پایه تحصیلی در دوره متوسطه حرفه ای به صورت جداگانه استفاده شده است. سپس فرضیه¬های پژوهش با آزمون¬های آماری (تحلیل واریانس و آزمون tمستقل) مناسب در بخش تحلیل استنباطی داده¬ها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش کتب مهارت های زندگی (راهنمای معلم) بر خود استقلالی این دانش آموزان تاثیر معناداری داشته است . به طوری که در دو مهارت آشپزی ، نظافت و مراقبت ، در بین دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد اما بهداشت و ایمنی در بین دختران و پسران تفاوت معنادار وجود دارد و در پسران بیشتر است . همچنین نتایج هر سه مهارت در بین پایه های تحصیلی نشان داد که آشپزی در پایه دوم ،نظافت و مراقبت در پایه دوم و بهداشت و ایمنی در پایه سوم بیشترین افزایش را داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش آموزش مهارتهای زندگی به عنوان بخش ضروری و اصلی برنامه روزانه می تواند با عث افزایش خود استقلالی در دانش آموزان کم توان ذهنی در دوره متوسطه حرفه ای شود.
سمیه صالحی زاده فرناز کشاورزی ارشدی
چکیده هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان اثربخشی آموزش خودکنترلی با کمک اجرای نمایش عروسکی بر کاهش رفتارهای نافرمانی و پرخاشگری در کودکان دارای نافرمانی مقابله ای است و با روش نیمه تجربیِ پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام پذیرفت. نمونه ی پژوهش شامل 27 نفر دانش آموز دختر دوره اول دبستان بود که به شیوه خوشه ای چند مرحله ای از بین دانش آموزان دختر دوره اول دبستان (پایه های اول تا سوم) شهر اراک انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه واگذار گردیدند. گروه آزمایش، طی ده جلسه 30 دقیقه ای آموزش مهارت های خودکنترلی با روش اجرای نمایش عروسکی را دریافت کردند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه؛ پرسشنامه آخنباخ فرم والد cbcl جهت سنجش رفتارهای نافرمانی و پرخاشگری و عروسک دستکشی برای اجرای نمایش های عروسکی بوده است. نتایج تحلیل کوواریانس برای داده های حاصل از پیش آزمون- پس آزمون نشان داد که آموزش مهارت های خودکنترلی با روش اجرای نمایش عروسکی به طور معناداری بر کاهش پرخاشگری و علائم نافرمانی مقابله ای دانش آموزان گروه گواه موثر بوده است. کلیدواژه: مهارت های خودکنترلی، پرخاشگری، نافرمانی مقابله ای، نمایش عروسکی.
لیلا نداف فرد فرناز کشاورزی ارشدی
هدف از این پژوهش مقایسه رفتارهای کارکرد اجرایی، خودتنظیمی رفتاری-هیجانی و خودتنظیمی تحصیلی در سه گروه دانش آموزان دارای افت در ریاضی و خواندن و گروه دارای افت در هردو بود . برای این منظور بر اساس آخرین گزارش معلم دارای افت تحصیلی در ریاضی یا خواندن شناخته شدند و به عنوان گروه نمونه در پژوهش انتخاب شدند که شامل 150 نفر از پسران دارای افت تحصیلی بودند . از این تعداد 135 پرسشنامه قابل قبول بدست آمد. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (brief)، پرسشنامه خودتنظیمی رفتاری-هیجانی گراتز (2004)(ders) و مقیاس خودنظم جویی تحصیلی (ریان و کانل، 1989) بود که اعتبار و روایی بالایی دارند. داده های بدست آمده از پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس یکراهه در نرم افزار spss تحلیل شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین سه گروه در دو متغیر رفتارهای کارکرد اجرایی و خود تنظیمی رفتاری-هیجانی وجود نداشت وفرضیه های اول و دوم پژوهش رد شد. اما در خودتنظیمی تحصیلی بین سه گروه تفاوت معناداری مشاهده شد که بر طبق آن فرضیه سوم تأیید شد.
حدیث روئینه فرناز کشاورزی ارشدی
هدف پژوهش حاضرتعیین "اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی و درک مطلب دانش آموزان کم توان ذهنی" است. پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با پیش آزمون –پس آزمون –گروه کنترل می باشد. 20نفر از دانش آموزان پسر کم توان ذهنی دوره ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل خرده آزمون درک مطلب(wisc-iv)وپرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام والیوت(فرم معلم)وآموزش نظریه ذهن(تکلیف جابجایی غیر منتظره ومحتویات غیر منتظره)بود. ابتداپیش آزمون درک مطلب از هردو گروه گرفته شد و پرسشنامه مهارت های اجتماعی(فرم معلم)برای هردوگروه تکمیل گردید. سپس آموزش نظریه ذهن به مدت 8 جلسه به دانش آموزان گروه آزمایش ارائه گردید.گروه کنترل هیچ آموزشی در این زمینه دریافت نکردند و هر دو گروه در جریان آموزش های معمول مدرسه قرار گرفتند. در مرحله پس آزمون برای هر دو گروه، زیرآزمون درک کلامی و پرسشنامه مهارت های اجتماعی تکمیل گردید. داده های به دست آمده، با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش نظریه ذهن اثرمعناداری بربهبودمهارت های اجتماعی ودرک مطلب دارد(001/0> p).
منوچهر باقری مصلح آبادی فرناز کشاورزی ارشدی
چکیده هدف پژوهش حاضر ، مقایسه شیو ه های فرزند پروری و سبک های اسنادی والدین در دانش آموزان با نشانه های نافرمانی مقابله ای و دانش آموزان عادی. روش پژوهش حاضر : مطالع? حاضر از نوع علّی – مقایسه ای است .جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان پسر سال اول دردوره دوّم دبیرستان منطقه14 تهران بود و نمونه ای به حجم 100 نفر از مادران و دانش آموزان با نشانه های لجبازی- نافرمانی ومادران نوجوانان عادی انتخاب گردیدو از لحاظ سن ، سطح تحصیلات و وضعیت اقتصادی همتا سازی شد. ابزارپژوهش شامل سیاه? مشکلات رفتاری آخنباخ (فرم گزارش والدین (cbcl به عنوان ابزار غربالگری؛ پرسشنامه شیو ه های فرزند پروری دیانا باوم ریند و همچنین پرسشنامه سبک اسنادی (asq) پیترسون و سلیکمن (1984)بود.یافته ها: یافته های این پژوهش با بهره گیری از آزمون آماری بیانگر آن بود که بین شیو ه های فرزند پروری مادران دو گروه پژوهش در الگو های تربیتی مقتدرانه ، مستبدانه در(p<0/05 )تفاوت معنی داری وجود داشت.البته در الگوی تربیتی سهل گیرانه تفاوت معنی دار نبود.مادران نوجوانان اختلال لجبازی – نافرمانی نسبت به مادران نوجوانان عادی بیشتر از شیو? فرزند پروری مستبدانه و کمتر از شیو? فرزندپروری مقتدرانه استفاده می کردند ؛ نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد، مادران ،دانش آموزان مبتلا به اختلال لجبازی – نافرمانی در اسناد درونی – بیرونی ، اسناد کلی- اختصاصی و پایدار – ناپایدار با گروه عادی تفاوت معنی داری داشتند ، به این ترتیب که این مادران سبک بدبینانه بیشتری نسبت به گروه عادی داشتند و در سطح (p<0/05 )تفاوت معنی دار بود. کلید واژه ها: سبک های فرزند پروری؛ سبک های اسنادی ؛نشانه های لجبازی – نافرمانی
فهیمه زارعی فرناز کشاورزی ارشدی
این پژوهش با هدف مقایسه نمرات مکانیسم های دفاعی بین مادران چهار گروه از کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی صورت گرفت. برای پیشبرد اهداف پژوهش از بین مدارس کودکان استثنایی برای هر یک از گروه های مربوط به کودکان استثنایی ناشنوا، نابینا، عقب مانده ذهنی، و مبتلا به اتیسم تعداد 150 مادر مراجعه کننده و علاقه مند به شرکت در پژوهش (هر گروه 30 نفر) انتخاب شدند. همچنین یک گروه معادل با این گروه ها از نظر سن از بین مدارس عادی انتخاب شد و این 5 گروه از مادران به پرسش نامه 40 سوالی مکانیسم های دفاعی (dsq-40) پاسخ دادند. برای تحلیل فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج پژوهش گویای این بود که از بین 12 مکانیسم دفاعی رشد نایافته نمرات مادران کودکان استثنایی در مکانیسم های دفاعی دلیل تراشی، فرافکنی، انکار، لایه سازی، پرخاشگری منفعل، جابجایی به طور معنی داری از نمرات مادران عادی بالاتر بود. همچنین نتایج پژوهش فعلی گویای این بود که در تمامی مکانیسم های دفاعی رشد یافته نمرات مادران کودکان عادی بالاتر از نمرات کودکان استثنایی است. در مورد مکانیسم های روان آزرده نیز به جز مکانیسم دفاعی تشکل واکنشی نمرات مادران کودکان استثنایی بالاتر از نمرات مادران کودکان عادی بود. یافته های بدست آمده با تکیه بر نظریه های مکانیسم های دفاعی بحث شدند.
زهرا رمضان زاده چافوچائی الهه محمد اسماعیل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مهارت های بینایی – حرکتی دانش آموزان عادی با دانش آموزان اختلال یادگیری خواندن و ریاضی انجام شده است . جامعه آماری پژوهش را تعداد 78 دانش آموز دختر و پسر (عادی ، حساب نارسا ، نارساخوان) مقطع سوم و چهارم دبستان شهر تهران تشکیل می دهند که با آزمون مهارت های بینایی حرکتی (test of visual motor skills - revised) مورد ارزیابی قرار گرفته اند . 26 نفر از دانش آموزان بدون تشخیص اختلال ، از دو مدرسه منطقه 6 تهران انتخاب شدند و 52 نفر دانش آموزان را مراجعین به مراکز مشکلات یادگیری وابسته به آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران که اختلال یادگیری ریاضی و خواندن داشتند ، تشکیل می دادند . نتایج تحلیل واریانس در ارتباط با سه گروه مورد پژوهش نشان داد که گروه ها از نظر مهارت های بینایی – حرکتی با (f = 2/1753)و درجه آزادی df = 2 تفاوت معنا داری دارند . اما در مقایسه دو به دو گروه ها ، نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد که مهارت بینایی – حرکتی دانش آموزان حساب نارسا و نارساخوان تفاوت معنادار دارند ولی گروه حساب نارسا با نارسا خوان تفاوت معناداری ندارند . یافته ها این امکان را می دهد که جهت جلوگیری از بروز مشکلات و یا افت عملکردهای کودکان و دانش آموزان به این مهارت ها توجه بیشتری شود . واژگان کلیدی:مهارت های بینایی – حرکتی ، دانش آموزان عادی ، اختلال یادگیری خواندن ، اختلال یادگیری ریاضی.