نام پژوهشگر: مهین موسوی
مهین موسوی عبدالرضا مظاهری
همه کردارهای بشر ریشه در پندار و ایدئولوژی دارد؛ بنابراین خصلت ناپسندی همچون بدبینی، خودپسندی و خود بزرگ بینی یا احساس قدرت طلبی و برتری جویی و نیز داشتن تعصّب نژادی و ملّی و بی اعتقادی به حقوق ذاتی و کرامت دیگر انسان ها و بالاتر از همه، بی ایمانی و فقدان اعتقاد واقعی و راستین به خدا و آخرت که از نگاه دینی، نوع کامل «جاهلیت»، یعنی بی فرهنگی و توّحش فرهنگی است، همه و همه، اجزای موثر پدیده ی آتش افروزی و تخریب نوع دوستی و بر هم زدن عدالت و بی-اعتنایی به سلامت جامعه ی ملّی و بین المللی است. از طرفی عدالت جویی، عدالت خواهی، حق گویی برای ایجاد و برقراری صلح و عدالت سابقه ای به بلندای تاریخ دارد و در این راه بسیاری از انبیاء، اولیاء، امامان و صالحان برای به دست آوردن عدالت و ایجاد جامعه ای بر اساس صلح،آشتی،نوع دوستی و آرامش، جان خود را تقدیم کرده اند. در این راستا با توجه به اهمیت موضوع، در این پایان نامه کوشش شده است که ابتدا زندگینامه و ویژگی سخن و زبان شعر عطار و مختصری از آثار شیخ عطار نیشابوری که گویای افکارش می باشد پرداخته شود و در ادامه به تعریفی از نوع دوستی و صلح طلبی، تعریف واژه دوست، که در کتاب آسمانی و کلام ائمه هم به آن اشاره شده مورد توجه قرار گرفته است. سپس جلوه هایی از نوع دوستی و صلح طلبی و اندیشه های زرین و پیام های اخلاقی شیخ فریدالدین عطار نیشابوری و دیگر بزرگان و عارفان و تأثیر آن در جامعه بشری امروز با رویکرد دینی پرداخته است. کلید واژه ها: نوع دوستی، صلح طلبی، آرامش و آشتی
مهین موسوی مسعود روحانی
این نوشتار پژوهشی است بر پایه ی تطبیق دو آثار ارزشمند سیرالعباد الی المعاد حکیم سنایی غزنوی و منطق الطیر شیخ عطار نیشابوری که سیر روح ملکوتی و موانع آن را در سفر روحانی وعرفانی مورد بررسی قرار داده و به بازشناسی بن مایه های فکری آنها می پردازد. این دو منظومه که آثاری جذاب با درون مایه های رمزی و تمثیلی هستند، افق های تازه از فرهنگ و ادب و عرفان را به روی علاقمندان می گشایند. موضوع این دو منظومه که شرح تمثیلی و رمزی سفر روح ملکوتی از اسفل السافلین یا عالم خاک تا به اعلی علیین یا عالم پاک است، به زبان رمزی شرح داده شده است. عشق، عایت و مدار خلقت وجود آدمی است، زیرا که روح انسانی بازگشت و اتصال به مبدأ و منشأ اصلی خویش را می جوید . این عشق با انقطاع از ماسوی شروع می شود و به اتحاد و اتصال معشوق منتهی می گردد. حکیم سنایی به راهنمایی پیر، سفری را آغاز می کند و تلاش می نماید تا راه پالایش را به آدمی نشان دهد و او را از عالم مادی عبور داده و به کمال برساند. سیرالعباد داستان سفر عروج روح، رستاخیز و تولدی در خلاقیت و معنویت است. منطق الطیر شیخ عطار، حماسه ی نمادینی است برای عروج روح که به شیوه ی سمبلیک به موضوع های گوناگون سلوک و مقامات می پردازد و راه سالکان را برای رسیدن به هدف والا و مرتبتی برتر به تصویر در می آورد. در این منظومه پرندگان (سالکان طریقت) که نماد جان ما هستند، پس از گذشتن از هفت وادی (طلب، عشق، معرفت ، استغنا، توحید، فقر و فنا) که سیر جاده ی متعالی است و انسان را از منزلگاه نفس تا معراج روح بال می برد، از فراسوی زمان و مکان ها می گذرند تا با در نظر داشتن مقصدی عالی به سوی نور پرواز کنند و تمام فاصله هایی را که بین وجود محدود متناهی و هستی لایتناهی وجود دارد، طی کنند . دیگر پرندگان، غمگین و ماتم زده باز می مانند و این همان سالکان طریقی هستند که نمی توانند از مهالک وعقبه های سخت بگذرند و درمانده می شوند و از رسیدن به مرتبت اعلی باز می مانند، بدین گونه سیرالی الله، عبور از منازل بسیار را بر سالک ناگزیر می کند. در این زمینه انسان ها باید به نفس مطمئنه برسند ودر ضمیر آئینه مانندشان همه چیز و همه کس را به وضوح ملاحظه کنند، زیرا جهان هستی تجلی و جلوه ی دوست است. در هر دو منظومه برای تفهیم و اثبات یکی از مهم ترین مبانی عرفان و تصوف که وحدت وجود می باشد، مفاهیمی بلند و شایان توجه عرضه شده است.