نام پژوهشگر: حسین رامشی

رابطه ی بین میزان تجمع فلزات مس، کادمیوم و سرب با مکان یابی پمپ nka وکانال یونی nkcc در اندامهای مختلف صدف مروارید ساز محار (pinctada radiata)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1390
  اسما محمدکرمی   صابر خدابنده

عملیات اکتشافات نفتی، نقل و انتقالات نفتی، پساب صنایعی چون پتروشیمی، فلز کاری و بروز جنگ های مختلف باعث حضور انواع آلودگی ها از جمله آلودگی فلزات سنگین در خلیج فارس شده است. تاثیر فلزات سنگین بعلت وارد شدن آنها به ستون آب و اتصال به ذرات رسوبی بر روی کفزیان این منطقه می تواند بر هم زننده ی تعادل زیستی آنها با ایجاد آشفتگی در تنظیم یونی و اسمزی موجود شود. از جمله گونه های کفزی با ارزش و بومی منطقه ی خلیج فارس، صدف مروارید ساز محار (pinctada radiata, leach 1814) است که در سالهای اخیر کاهش اندازه، شکننده شدن پوسته و کاهش جمعیت آن گزارش شده است. در این مطالعه رابطه ی تجمع فلزات سنگین (سرب، کادمیوم و مس) با آسیب های بافتی و تعیین اختلالات فیزیولوژیک مربوط به تنظیم یونی به روش ایمنوهیستوشیمی با استفاده از مکان یابی آنزیم na+/k+ atpase و کانال یونی - na+/k+/2cl و اندازه گیری شدت تابش آنها در نمونه های صدف محار از ایستگاه های کیش، هندورابی، بوشهر و نخیلو در اندام های منتل، برانش، ماهیچه و باقیمانده احشا صدف مذکور بررسی شد. نمونه های ایستگاه های هندورابی و نخیلو بیشترین و نمونه های ایستگاه کیش کمترین میزان تجمع فلزات کادمیوم و سرب را داشتند، که می تواند بعلت نزدیکی این دو ایستگاه با تاسیسات نفتی جزیره ی لاوان باشد همچنین بروز آسیب بافتی در اندام منتل نمونه های نخیلو و اندام برانش ایستگاه هندورابی می تواند در ارتباط با تجمع این آلاینده ها باشد. مکان یابی آنزیم na+/k+ atpase و کانال یونی- na+/k+/2cl برای اولین بار در نرمتنان انجام گرفت و نتایج نشان داد سلول های مختلفی در اندام منتل و برانش صدف محار ایمنوفلوئورسنت بوده و مقایسه میزان شدت تابش این فلوئورسنت که بیانگر میزان حضور این کانال ها ی پروتئینی می باشد نشان داد که حضور این کانال ها می تواند تحت تاثیر تجمع این فلزات قرار گیرند. بیشترین شدت تابش فلوئورسنت (میزان حضور این کانال ها) در نمونه های ایستگاه کیش بود که می تواند در ارتباط با کم بودن حضور نسبی این فلزات در این ایستگاه باشد. کاهش میزان حضور این کانال ها و فعالیت آنها می تواند سبب اختلال در تعادل یونی خصوصا یون کلسیم شده و زمینه را برای کاهش سایز و شکنندگی پوسته و نهایتا کاهش ذخایر این صدف مهیا کند. . به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که پمپ سدیم-پتاسیم و کانال هم انتقال na+/k+/2cl با استفاده از آنتی بادی های t4 ، ?5 و fitc در منتل و برانش صدف محار قابل مکان یابی هستند. بیشترین میزان تجمع فلزات سنگین مربوط به کادمیوم و سرب در ایستگاه های هندورابی و نخیلو بوده و در میان اندام ها، اندام ماهیچه بیشترین تجمع فلزات را در تمام ایستگاه ها نشان می دهد. تجمع فلزات می تواند سبب بروز آسیب بافتی در برانش گردد. میزان حضور na+/k+ atpase و na+/k+/2cl در منتل و برانش این صدف می تواند تحت تاثیر تجمع فلزات مورد بررسی باشد.

فعالیت های تغذیه ای خیار دریایی holothuria parva در واکنش به سیکل روزانه و تغییرات محیطی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هرمزگان - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1392
  آسیه محمدیان رزکناری   احسان کامرانی

تغذیه نقش مهمی در رشد خیار دریایی دارد. استفاده از ذرات موجود در رسوبات توسط خیار دریایی ناشی از تعامل عوامل زیستی و غیرزیستی می¬باشد و دستیابی به اطلاعات بیشتر درباره فعالیت های تغذیه¬ای خیار دریایی می¬تواند گام مهمی برای توسعه آبزی پروری آن باشد. بدین منظور، در تحقیق حاضر تأثیر تغییرات نوری ، شوری و درجه حرارت بر روی فعالیت های تغذیه¬ای و سیکل نقب¬زدن روزانه خیار دریایی holothuria parva با نام علمی (holothuria (selenkothuria) parva krauss in lampert, 1885) مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین پارامترهای تغذیه¬ای (شاخص روده¬ای، مواد آلی، بازده جذب) در سه تیمار نوری (روشنایی مطلق، تاریکی مطلق، سیکل طبیعی نور)، دو تیمار شوری (40 و 35 قسمت در هزار) و دو تیمار دمایی (30 و کمتر از 30 درجه سانتیگراد) محاسبه گردید، تا بتوان شرایط مناسب از نظر نور، شوری و دما را برای پرورش خیار دریایی h. parva تعیین نمود. نتایج نشان داد، سیکل نقب¬زدن روزانه خیار دریایی h. parva با تغییرات نوری، شوری و دمایی تحت تأثیر قرار گرفت. همچنین تفاوت معنی¬داری در میزان شاخص روده¬ای و مواد آلی در بین تیمارهای نوری مختلف مشاهده گردید. به طوریکه بیشترین میزان شاخص روده¬ای در بخش¬های ابتدایی (016/0±052/0)، میانی (021/0±086/0) و انتهایی (02/0± 084/0)، بیشترین میزان مواد آلی در بخش¬های ابتدایی (98/0±18/4)، میانی (41/0±07/5) روده خیار دریایی و همچنین بیشترین بازده جذب (08/10± 03/47) در دوره روشنایی مطلق مشاهده گردید. نتایج بررسی تیمار شوری و دمایی نشان داد، بیشترین میزان شاخص روده¬ای در بخش¬های ابتدایی (009/0±092/0)، میانی (006/0±085/0) ، بیشترین میزان مواد آلی در بخش-های ابتدایی (68/0±03/7)، میانی (02/1±25/5) و انتهایی (39/0±57/8) روده خیار دریایی و همچنین بیشترین بازده جذب (02/13±91/40) برای شوری 40 قسمت در هزار و دمای 30 درجه سانتیگراد محاسبه گردید. برآیند کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد، خیار دریایی h. parva در شرایط نوری روشنایی مطلق ، شوری 40 قسمت در هزار و دمای 30 درجه سانتیگراد دارای تغذیه بهتری می¬باشد.