نام پژوهشگر: محمد جمشیدی
محمد جمشیدی ناصر هادیان
با وقوع حوادث 11 سپتامبر 2001، استراتژی کلان دولت ایالات متحده به وضوح تهاجمی شد. بدین ترتیب، واشنگتن با تلفیق اهداف آرمانگرایانه و ابزارهای سخت عملا به یک هژمون تجدیدنظر طلب در نظام بین الملل تبدیل شد. در حالیکه غالبا در تبیین علل این تغییر رویکرد استراتژیک به متغیرهای سیستمیک رجوع می شود اما این پژوهش به دنبال آن است که با تمرکز بر محیط داخلی جامعه ایالات متحده این واقعیت را تبیین نماید. جنبش مذهبی و اجتماعی راست مسیحی یکی از بازیگران اصلی صحنه داخلی ایالات متحده محسوب می شود که اگرچه نقش آفرینی سیاسی آن به دوره ریگان و دهه 1980 بازمی گردد اما در دوره بوش پسر فعال ترین نقش را در تاریخ خود ایفا نموده است. این جنبش با داشتن پیوندهای متعدد شخصی و سازمانی با هیات حاکمه آمریکا در دوره بوش توانست نقش بسیار جدی در تهاجمی شدن پاسخ واشنگتن به حملات 11 سپتامبر بازی کند. این پایان نامه در بخش ها و فصل های متعدد به بررسی میزان و سازوکار اثرگذاری جنبش راست مسیحی بر مولفه های استراتژی کلان آمریکا در دوره پس از 11 سپتامبر می پردازد. بر این اساس آنچه از مجموعه بررسی ها در حوزه مبارزه با تروریسم، جنگ عراق، حمایت از اسرائیل، بازتعریف مفهوم اسلام به عنوان یک دین، سازمان ها و معاهدات بین المللی، و دموکراسی استنتاج می شود آنست که جنبش راست مسیحی در عین حمایت از تهاجمی شدن استراتژی کلان آمریکا موجب ایدئولوژیک شدن آن نیز شد و بدین ترتیب، با فاصله گرفتن واشنگتن از واقع گرایی و عقلانیت مبتنی بر هزینه- فایده، استراتژی تهاجمی را پیگیری کرد که نهایتا موجب از بین رفتن پشتوانه داخلی آن در ایالات متحده و شکست جمهوریخواهان در انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا در سال 2006 شد.