نام پژوهشگر: کوروش مهرتاش
ریبوار کاوسی محمد جلال عباسی شوازی
باروری در سه دهه اخیر بیشترین تغیرات جمعیتی ایران را شکل داده است. چرا که میزان باروری کل کشور از 6.2 بچه به ازای هر زن در سال 1365، به 1.9 بچه به ازای هر زن در سال 1385 کاهش پیدا کرده است. کاهش باروری هر چند در تمام جمعیت ها و نیز استان های ایران مشهود بوده است اما گرووهای جمعیتی متفاوت بر حسب عواملی همچون قومیت، مذهب، سطح توسعه اقتصادی-اجتماعی و ... دارای سطوح متفاوت باروری با میزان برآورد شده برای کل کشور بوده اند. پایان نامه حاضر با استفاده از روش تحلیل ثانویه به بررسی باروری افتراقی بین 9 شهرستان از پنج استان (گنبدکاووس و مینودشت از استان گلستان، زابل و زاهدان از استان سیستان و بلوچستان، مریوان و دیواندره از استان کردستان، بوشهر و کنگان از استان بوشهر و شهرستان اسلامشهر از استان تهران)، با نمونه 7994 زن 15تا 49 ساله حداقل یکبار ازدواج کرده، می پردازد. به بیانی دیگر این رساله درپی این است که بر حسب تفاوت تاثیر، و شدت و ضعف حضور تعیین کننده های باروری در شهرستان های منتخب به بررسی تفاوت های باروری بین جمعیت های نمونه مذکور بپردازد. نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت های بارزی بین میانگین تعداد فرزندان زنده به دنیاآمده زنان شهرستان های منتخب وجود دارد. این تفاوت ها در مورد متغیرهای مستقل تحقیق نیز صادق بود. آزمون فرضیات تحقیق نشان داد که بیشترین تاثیر مستقیم بر باروری مربوط به متغیر سن ازدواج زنان است. بعد از این متغیر متغیر تحصیلات زن جزء تاثیرگذارترین متغیرها بوده است که به صورت غیر مستقیم بر باروری تاثیر گذاشته است. متغیر تحصیلات مرد و مرده زایی در برخی شهرستان های نمونه در تبیین تغیرات باروری نقش بسزایی داشته اند. اما در مورد وسایل پیشگیری از حاملگی باید اظهار داشت که به این دلیل که رفتار باروری با توجه به متغیر وابسته تحقیق(تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده)، در گذشته اتفاق افتاده است، ولی سئوال مربوطه، زمان حال را مورد پرسش قرار می دهد، لذا در برخی شهرستان های نمونه، عدم رابطه این متغیر بلافصل با باروری بدست آمد. در پایان در مدل کل تحقیق، در آزمون رگرسیون چندمتغیره، متغیر شهرستان به عنوان بستر اجتماعی-اقتصادی وارد تحلیل شد که برای 5 شهرستان، مریوان، دیواندره، اسلامشهر، زابل و زاهدان رابطه معنی داری با باروری داشت. اما میزان واریانس تبیین شده کل را فقط به اندازه 2 درصد افزایش داد بنابراین به نظر نمی رسد تاثیر قابل توجهی بر باروری داشته باشد. میزان واریانس تبیین شده مدل کل تحقیق بدون لحاظ کردن متغیر شهرستان، حدود 32 درصد بوده است که این میزان برای بوشهر حدود 26 درصد و برای شهرستان گنبدکاووس 49 درصد بوده است. که به نظر می رسد با توجه به تعداد کم متغیرهای مورد بررسی، متغیرهای بکاررفته در مدل تحقیق توانسته اند سهم قابل قبولی از تغییرات باروری را تبیین کنند. با توجه به اینکه میانگین سن ازدواج زنان مورد بررسی در این رساله تفاوت های بارزی با میانگین کشوری دارند، و این متغیر تاثیر مستقیمی بر افزایش یا کاهش باروری دارد، اهمیت دادن به زنان و نقش آنها در کانون برنامه های توسعه، توجه بیشتری را می طلبد. بکاربردن موانع قانونی بیشتر برای ازدواج های زودرس، توسعه تحصیلات دانشگاهی در مناطق کمتر توسعه یافته همچون زابل، زاهدان، مریوان و دیواندره و اشتغال زنان می تواند به کاهش باروری زنان این جمعیت ها و همگراتر شدن روند کاهش باروری کمک نماید.
ناصر امینی نقده حسین یحیی زاده
نگرش به مهاجرت به عنوان یکی از پیش زمینه های اساسی شکل گیری روند مهاجرت می باشد. زیرا هیچ تصمیمی در خلا گرفته نمی شود، بلکه متاثر از عوامل و زمینه های متعددی می باشد. شکل گیری نگرش به مهاجرت در ذهن افراد نیز تحت تاثیر عوامل متعددی می باشد و زمینه های اجتماعی- فرهنگی گوناگون منجر به نگرش های متفاوتی نسبت به مهاجرت در بین ساکنان یک منطقه می شود. در این پژوهش به بررسی عوامل فرهنگی- اجتماعی مرتبط با نگرش به مهاجرت در بین جوانان 20 تا 29 ساله ی ساکن شهر نقده، پرداخته شده است. داده های مورد نیاز در این تحقیق به روش پیمایشی و با استفاده از توزیع پرسشنامه در بین 381 نفر از جوانان شهر نقده، جمع آوری شده است. بر اساس نتایج حاصل، از بین 17 فرضیه مورد آزمون، تعداد ده فرضیه تحقیق تایید شدند و هفت فرضیه هم رد شد. فرضیه رابطه بین متغیرهای داشتن آشنا و خویشاوند در خارج از کشور؛ داشتن آشنا و خویشاوند در شهرهای دیگر ؛ تجربه ی سکونت در شهرهای دیگر؛ سن؛ میزان نیاز به احترام؛ میزان نیاز به کسب ثروت؛ میزان نیاز به پیشرفت؛ میزان ارتباط با آشنایان در دیگر شهرها؛ بین نگرش والدین به مهاجرت؛ میزان استفاده از اینترنت و رسانه های خارجی با نگرش به مهاجرت از نقده معنی دار شده است. بررسی تاثیر متغیرهای مستقل با استفاده از معادله رگرسیون گام به گام حاکی از این است که رگرسیون گام به گام تا مرحله هشتم پیش رفته و در مرحله هشتم، متغیرهای میزان نیاز به کسب ثروت، نظر والدین نسبت به مهاجرت، میزان نیاز به پیشرفت، اشتغال(شاغل=1)، میزان استفاده از رسانه های خارجی، تحصیلات پدر، میزان ارتباط با آشنایان در خارج از نقده و داشتن خویشاوند در خارج از کشور، وارد معادله شده اند و بقیه از معادله خارج شده اند. این متغیرها در نهایت حدود 58 درصد از تغییرات متغیر امید به آینده را تبیین کرده اند.
پگاه روشان شمال حسن سرایی
چکیده ندارد.
سعیده شهبازین کوروش مهرتاش
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر عوامل اقتصادی – اجتماعی، بهداشتی و جمعیتی موثر بر مرگ اطفال کمتر از یکسال در دو درصد از سرشماری ایران در سال 1385، در چارچوب نظریه های ارائه شده می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش مطالعه اسنادی و بهره گیری از داده ها و منابع موجود در این زمینه می باشد جامعه آماری مورد بررسی کل جمعیت زنانی است که اظهار داشته اند در 365 روز قبل از سرشماری دارای یک تولد زنده بوده اند،22041 زن، و نمونه مورد بررسی 796 زن از همان زنان و خانوارهای آنان است که دارای تجربه مرگ طفل کمتر از یکسال بوده اند. میزان مرگ اطفال کمتر از یکسال در نمونه سرشماری 1385 به روش مستقیم32 درهزار و به روش غیرمستقیم 33 درهزار برآورد شده است. نتایج و یافته های حاصل از تحقیق نشان می دهد سن مادر، وضع فعالیت والدین، تحصیلات والدین و محل اقامت از عوامل تاثیر گذار بر مرگ اطفال کمتر از یکسال است در حالیکه عوامل جنسیت، بعدخانوار و دسترسی خانوارها به امکانات و تسهیلات بهداشتی تاثیری بر مرگ اطفال کمتر از یکسال ندارند. با توجه به عوامل مورد بررسی و رویکرد نطری مورد استفاده در این تحقیق میتوان اظهار داشت که اتخاذ یک رویکرد ترکیبی در تحلیل مرگ نوزادان کمتر از یکسال، تبیین مناسب تری را برای توضیح مرگ نوزادان کمتر از یکسال در ایران فراهم خواهد آورد.
ازاده غلامی کوروش مهرتاش
کشور ایران از نظر جمعیت شناختی جمعیت آن در حال گذار جمعیتی است .مطالعه حاضر برای نشان دادن تأثیر عوامل اقتصادی اجتماعی بر روند مرگ و میر استانهای کشور طی سالهای 1365 تا 1385 صورت گرفته است. روش تحقیق در این مطالعه تحلیل ثانویه داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن سالهای 1335 تا 1385و همچنین میزانهای مرگ و میر در متون گوناگون بوده است . یافته های تحقیق نشان دادکه هم متغیر های اجتماعی و هم متغیرهای بهداشتی بر روند کاهش مرگ و میر استانهای کشور طی سالهای مورد مطالعه در ایجاد تفاوت سطح مرگ و میر هر دو جنس موثر بوده اند.
سمیرا رستمی کوروش مهرتاش
تحقیق حاضر به بررسی برخی از جلوه های مهم گذار دوم جمعیت در منطقه دو و هجده شهر تهران به عنوان نمایندگان مناطق بالا و پایین شهر تهران، پرداخته است. نمونه آماری زنان ازدواج کرده ای که حداقل پنج سال از زمان اولین ازدواج آن ها سپری شده است، می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز با توجه به فرمول نمونه گیری، نمونه ای با حجم 384 نفری انتخاب و با استفاده از مصاحیه ساخت مند اجرا گردیده است. جهت بررسی جلوه های گذار دوم جمعیت، نظریات ون دکا، لستاق و سولسونا در رابطه با گذار مطرح و در نهایت با توجه به جامعیت بیشتر نظریه ون دکا، این نظریه انتخاب و فرضیات تدوین و به آزمون گذاشته شد. از نظر ون دکا متغیرهایی نظیر افزایش میزان طلاق، تمایل به بی فرزندی قطعی، افزایش سقط جنین و... از جلوه های مهم ورود به گذار دوم جمعیتی است که هر کشوری که این متغیرها را در خود تجربه می نماید وارد این دوره ی جمعیتی شده است و کشورهایی که برخی از این ها را دارند در حال ورود به گذار محسوب می شوند. در این تحقیق با استفاده از نمونه گیری خوشه ای با زنان مورد نظر مصاحبه به عمل آمد که جمع آوری داده ها، نتایج ذیل را به همراه داشته است: نتایج حاصل از اجرای آزمون های مختلف نشان داد که، شهر تهران به صورت کامل وارد گذار دوم جمعیت نشده اما در برخی جنبه ها به گذار ورود داشته است، چرا که در اغلب متغیرهای مورد بررسی میانگین این متغیرها کمتر از متوسط بوده و تنها در دو متغیر افزایش تمایل به طلاق (32/3) و کاهش میزان اجباری بودن ازدواج (31/2) شاهد تغییرات قابل توجه می باشیم. در سایر متغیرها نظیر تمایل به بی فرزندی، سن ازدواج، تمایل به سقط جنین و... شاهد افزایش های مطرح شده در نظریات ون دکا نمی باشیم. البته شایان توجه می باشد که برخی از متغیرها در دو منطقه تفاوت چشمگیری داشته است به طوری که در متغیرهای استفاده از ابزارهای پیشگیری، تمایل به طلاق و...، منطقه دو که از مناطق پیشرفته شهر تهران می باشد در مرتبه ی بالاتری نسبت به منطقه 18 که از مناطق کمتر توسعه یافته است، قرار دارد. با این تفاوت به نظر می رسد با پیشرفت کشورمان سایر شهرها نیز به مانند منطقه دو تهران در این متغیرها رشد چشمگیری پیدا خواهد نمود و به عبارتی این تغییر یعنی ورود کشورمان به گذار دوم جمعیتی با توجه به وضعیت روبه رشد کشور و همچنین تغییرات تدریجی نظیر استفاده از ابزارهای پیشرفته پیشگیری از بارداری، افزایش روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده و... بایستی سیاست گذاران ارشد جمعیتی تدابیر مناسبی جهت مقابله و کاهش اثرات سوء ورود به این گذار اندیشیده و راهکارهای آن را عملی نمایند.
سمیه گلستانی کوروش مهرتاش
در سال های اخیر با وجود کاهش اساسی و مستمر مرگ و میر کودکان زیر پنج سال، در حال حاضر این میزان در کشورهای در حال توسعه در مقایسه با کشورهای توسعه یافته بالاست . شاخص مرگ ومیر کودکان نشان دهنده احتمال مرگ یک فرزند زنده بدنیا آمده در یک سال مشخص، قبل از رسیدن به سن 5 سالگی می¬باشد به بیان واضحتر، این شاخص از تقسیم تعداد مرگ و میر کودکان کمتر از پنج سال یک جامعه در طول یکسال به تعداد جمعیت زیر پنج سال آن جامعه در همان سال بدست می آید و حاصل آن در 1000 ضرب می شود. در ایران مرگ و میر کودکان در مقایسه با کشورهای توسعه یافته خیلی بالاست. بعنوان مثال طبق گزارش سازمان ملل مقدار شاخص میزان مرگ و میر کودکان زیر پنج سال در سال 2008 برای ایران 32 در هزار بوده است در حالیکه مقدار این شاخص در همین سال برای کشور توسعه یافته¬ی ژاپن 4 در هزار بوده است. همچنین مرگ و میر کودکان زیر پنج سال برحسب توسعه¬یافتگی استان ها و مناطق مختلف کشور متفاوت می باشد. مطابق با گزارش مرکز آمار ایران در سال 1375 احتمال مرگ و میر کودکان در استان سیستان و بلوچستان 47 ودر استان های تهران و گیلان 25 بوده است. از آن جاییکه استان های گیلان و سیستان بلوچستان به ترتیب از استان هایی هستند که پایین ترین و بالاترین احتمال مرگ و میر کودکان را دارند در این مطالعه به مقایسه ی تأثیر هریک از عوامل اقتصادی_ اجتماعی و جمعیتی بر مرگ و میر کودکان در این دو استان پرداخته ایم. به منظور ترسیم مدل تحقیق از چارچوب تحلیلی موسلی و چن استفاده شده است. در این مدل عوامل اقتصادی اجتماعی در قالب سطوح سه گانه اجتماع، خانواده و فرد، از طریق عوامل بلافصل بر مرگ و میر کودکان اثر می گذارند.
رضا فیض آبادی کوروش مهرتاش
چکیده ندارد.
یونس دانش شهلا کاظمی پور
چکیده ندارد.
افسانه مرادپور حسن سرایی
در این تحقیق ابتدا تعداد افراد در "خانوارهای موسسه ای" ، ساختار جمعیتی آنان و نیز نحوه توزیع آنان در مناطق مختلف کشور در هر یک از سرشماری های عمومی (از سال 1345 تا سال 1385) مطالعه و بررسی شده و سپس روند تغییرات ایجاد شده در ویژگی های جمعیتی این خانوارها طی دهه های متوالی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است . یافته های تحقیق حاکی از آن است که تعداد "جمعیت موسسه ای" کشور طی سال های 85-1345، 7 برابر گردیده و بیشترین میزان این روند افزایشی در جمعیت گروه های کودکان، جوانان 24-15 ساله، زنان و سالمندان (خصوص در دهه اخیر) صورت گرفته است. به عنوان مثال سهم تعداد کودکان زیر 15ساله در "جمعیت موسسه ای" از5/5 درصد در سال 1345 به11/7 درصد در سال 1385 افزایش یافته است. این ارقام در جمعیت زنان در مدت زمان مشابه نیز به ترتیب برابر با 5/8 و 30/7 درصد بوده است. نحوه توزیع "جمعیت موسسه ای" در سطح استان های مختلف کشور نیز طی چهار دهه گذشته تغییرات زیادی نموده و همزمان با کاهش تراکم این جمعیت در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، حجم جمعیت موسسه ای در روستاها افزایش یافته است، به طوری که سهم جمعیت روستایی از کل "جمعیت موسسه ای" کشور از 6 درصد در سال 1345 به 32 درصد در سال 1385 رسیده است، که برخی از دلایل این روند افزایشی را می توان ایجاد و گسترش موسسات بهزیستی، آموزشی، درمانی و اداری در روستاها دانست. به طور کلی باید گفت که به دلیل عدم دسترسی کلیه افراد نیازمند (از جمله زنان و کودکان آسیب دیده اجتماعی) به موسسات جمعی و برخورداری از حمایت های لازم، وجود ابهام و نارسایی در برخی از تعاریف به کار برده شده و نیز عدم هماهنگی در به کارگیری شیوه های اجرایی در سرشماری های متفاوت، ارقام به دست آمده در برخی از زیر مجموعه های موسسات گروهی به طور کامل نمایانگر افرادی که بر اساس تعاریف سازمان ملل تحت شمول جمعیت موسسه ای قرار می گیرند نبوده و به نظر می رسد که در صورت بر طرف نمودن موانع و مشکلات موجود در مراحل اسکان و سرشماری افراد مورد نظر، شاهد افزایش آمار مربوط به برخی از گروه ها در موسسات جمعی خواهیم بود.