نام پژوهشگر: علیرضا رحمتی
علیرضا رحمتی پاییز عزمی
به منظور مقابله با اثرات محوشدگی، به تازگی نوع جدیدی از چندگانگی فضایی بنام چندگانگی مشارکتی مطرح شده است. این روش می توانددر واحدهای سیاری که بدلیل محدودیت اندازه و توان مصرفی،امکان استفاده از آرایه آنتن ها وجود ندارد، جهت دستیابی به مزایای چندگانگی مورد استفاده قرار گیرد. در این رساله،نوعی از چندگانگی مشارکتی بهنام چندگانگی مشارکتی کد شده مبتنی بر مدوله سازی جمع آثار را برای سامانه های ofdm کدنشده ی تک آنتنه معرفی می کنیم که از خاصیت فرانمونه برداری ذاتی در ofdm به منظور ایجاد مشارکت بین کاربران استفاده می نماید.جدا از سامانه های مشارکتی، یک فن جدید مبتنی بر قضیه ی نمونه برداری غیر یکنواخت، برای بازسازی نمونه های تخریب شدهدر سامانه های ofdmمعرفی خواهد شد. همان طور که نشان خواهیم داد، این فن آشکارسازیبهبود قابل ملاحظه ای در کارآیی با معیار احتمال خطا بر حسب بیت(ber)در کانال با محوشدگی شدید و یا در شرایط داشتن سیستمی با نقصان اطلاعات کانال (csi)در گیرنده ایجاد می کند.علاوه براین، با استخراج رابطه ی احتمال خطای جفتی(pep)برای فن آشکارسازی پیشنهادی، نشان داده می شود که استفاده از این روش می تواند منجر به تامین چندگانگی کامل در محیط فرکانس گزین شود. برای اولین بار در این رساله علاوه بر تحلیلber و pep، کمینه ی نرخ نمونه برداری جهت ارسال عاری از خطا، رابطه ی نرخ مشارکت با نرخ نمونه برداری، و نیزرابطه ی بسته ی ورودی-خروجی، علیرغم پیچیدگی تحلیل برای گیرنده ی بازگشتی غیر خطی،در شرایط مشارکتی و غیر مشارکتی استخراج می شود.
پگاه روحانی حسین مرادی
کشور ایران با میانگین بارش سالانه 250 میلی متر(کمتر از یک سوم میانگین جهانی) و نا مناسب بودن پراکنش زمانی و مکانی آن، در زمره کشورهای خشک و نیمه خشک جهان قرار دارد. از سوی دیگر با رشد جمعیت، گسترش شهر نشینی و توسعه بخش های اقتصادی، تقاضا برای آب روز به روز افزایش می یابد. حفظ و ذخیره سازی این منابع آب با اثرات مثبت و منفی مستقیم و غیر مستقیم بر محیط زیست همراه است که انجام مطالعات ارزیابی اثرات زیست محیطی روشی جهت شناخت اثرات مثبت و منفی ناشی از طرح، ارزشیابی اثرات و ارائه راهکارهایی جهت کاهش اثرات منفی و تقویت آثار مثبت می باشد. در این مطالعه به منظور تعیین کیفیت گزارش های ارزیابی اثرات زیست محیطی سدها و پروژه های انتقال آب موجود در سازمان حفاظت محیط زیست، با توجه به آخرین نظرات و پیشنهادات سازمان ها و کشورهای مختلف، چک لیست های بازنگری گزارش های ارزیابی سازمان محیط زیست آمریکا و اتحادیه اروپا، مطالعه چندگزارش نمونه و در نهایت با نگاهی جامع به شرح خدمات ارزیابی زیست محیطی سدها، فهرستی از معیارهایی که می بایست در بخش های گوناگون گزارش های ارزیابی لحاظ گردند، تهیه شده و بر مبنای وجود و یا عدم وجود این معیارها و کیفیت توصیف و تشریح آن ها در 86 گزارش انتخاب شده، امتیازدهی بر مبنای اعداد 4-1 صورت گرفت که نتایج نشان می دهد، حداکثر امتیاز مربوط به بخش توصیف پروژه پیشنهادی و گزینه های فنی و مکانی و حداقل امتیاز مربوط به پیش بینی اثرات پروژه بر محیط زیست بیولوژیک می باشد. میانگین کیفیت بخش های گوناگون مجموع گزارش ها که در واقع نمایانگر کیفیت کلی گزارش های بازنگری شده است، برابر با 3/2 به دست آمد، این میانگین بدین معنا است که به طور متوسط در گزارش های ارزیابی موجود در سازمان محیط زیست تنها 57% معیارهایی که به صورت تئوری می بایست در بخشهای گوناگون گزارش ها مد نظر قرار گیرند، مورد توجه قرار گرفته است. لازم به ذکر است اگر گزارش ها تک به تک مورد بررسی قرار گیرند، 44 گزارش کیفیتی پایین تر از میانگین، 36 گزارش کیفیتی بالاتر از میانگین و 6 گزارش کیفیتی برابر با میانگین دارند. از سوی دیگر بررسی گزارش ها در بازه زمانی 11 ساله (از سال 1380 تا 1390) حاکی از عدم تغییر قابل ملاحظه در کیفیت گزارش های ارزیابی با گذشت زمان می باشد. در بخش عمده ی گزارش های بازنگری شده نقاط ضعف فنی و تکنیکی مشاهده گردید، از سوی دیگر محدودیت های مالی و زمانی و محدودیت دسترسی پذیری به اطلاعات و آمارهای به هنگام، علمی و مستند و فقدان الگو و چهارچوب تدوین شده برای تهیه گزارش های ارزیابی صحت نتایج نهایی ارزیابی و تصمیم گیری های مبتنی بر آن ها را در هاله ای از ابهام فرو می برد. بنابراین می توان اذعان نمود مجریان طرح ها بیشتر از دیدگاه اقتصادی به پروژه ها نگاه کرده و لحاظ فاکتورهای زیست محیطی برای آن ها چندان قابل توجه نمی باشد. لذا تدوین الگو و دستورالعملی واحد برای تهیه گزارش های ارزیابی و سخت گیری بیشتر کمیته ارزیابی در تأیید گزارش ها الزامی است. کلمات کلیدی: مطالعات ارزیابی اثرات زیست محیطی سدها و پروژه های انتقال آب ایران، کیفیت گزارش های ارزیابی، چک لیست های بازنگری گزارش های ارزیابی ، امتیازدهی گزارش های ارزیابی
علیرضا رحمتی محمدرحیم رهنما
طرح استراتژی توسعه شهری، رویکرد راهبردی است که هم اکنون در بسیاری از کشورهای جهان و به خصوص کشورهای در حال توسعه با استقبال مواجه شده است. در حالیکه که طرح-های جامع و تفصیلی که سند توسعه شهر در کشور ما محسوب می-شوند بیشتر نقش بازدارنده داشته و نقش هدایت کنندگی آنها بسیار کمرنگ است، اما طرح های استراتژیک می توانند شهرداری-ها و نهادهی مردمی را از حالت انفعال بیرون آورند و به آنها نقشی فعال و هدفمند در جهت توسعه شهر اعطا نمایند. شهر بابلسر با توجه به مشکلاتی که در راه توسعه داشته است طرح های جامع از رفع این مشکلات ناتوان بوده اند و به همین دلیل نیاز به طرح های استراتژیک برای رفع این مشکلات مشهود است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی _ تحلیلی و در دو بخش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. اطلاعات میدانی در قالب پرسشنامه از سه جامعه آماری؛ مسولین شهری(50 نفر)، شهروندان (320) و نخبگان شهری(50 نفر) بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spssو آزمون تحلیل واریانس یک طرفه(anova) استفاده شده است. نتایج نشان می-دهد؛ که از نظر گروه های مختلف شهری، شهر بابلسر به لحاظ شاخص هایcds در وضعیت چندان مطلوبی قرار ندارد و همچنین نتایج حاصل از آزمون آنوا نیز نشان می دهد که بین نظرات گروه های مختلف شهری(مسولین، شهروندان، نخبگان شهری) به لحاظ شاخص های cds تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل swot نیز نشان می دهد که شهر بابلسر نسبت به شاخص-هایمدلcds در موقعیت تهاجمی قرار می گیرد. در ادامه استراتژیهایی جهت توسعه شهر ارائه شده اند و در نهایت بوسیله ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (qspm) اقدام به اولویت بندی استراتژی ها شد. که استراتژی تقویت زیرساختهای بخش گردشگری با تأکید بر بهره برداری بهینه از جاذبه های طبیعی و تاریخی موجود، با امتیاز 3.15 در اولویت اول جهت توسعه شهر بابلسر در آینده قرار گرفت.
مهرنوش بهمنی خسرو ابراهیم
چکیده ندارد.
علیرضا رحمتی پاییز عزمی
چکیده ندارد.
علیرضا رحمتی بها الدین نجفی
هدف اصلی این مطالعه، تعیین اثر سیاستهای مداخله ای دولت بر رشد عرضه محصولات کشاورزی طی دوره زمانی 77 -1363 می باشد که برای نیل به آن، ابتدا اشکال مختلف نرخ حمایت به عنوان معیاری جهت برآورد مداخلات محاسبه شده است. سپس با استفاده از مدل تعدیل جزئی نرلاو، توابع عرضه چهار محصول اساسی کشاورزی شامل گندم، برنج، چغندرقند و پنبه برآورد گردیده و معیار نرخ حمایت به عنوان یکی از متغیرهای توضیحی موثر بر عرضه وارد مدل شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که بطور کلی در دوره مورد مطالعه، انواع شاخصهای قیمت محصولات کشاورزی، در مقایسه با شاخص قیمت بخش غیرکشاورزی، روند یکسانی نداشته و در اوائل دوره مورد مطالعه شاخصهای بخش کشاورزی وضعیت بهتری داشته اند، ولی از ابتدای دهه 70، این روند معکوس شده است. همچنین محاسبه نرخهای حمایت برای چهار محصول مورد مطالعه بیانگر آنست که به استنثای برنج که در برخی سالها نرخ حمایت مثبت داشته، سایر محصولات از عدم حمایت برخوردار بوده اند. بررسی اثر متغیرهای نرخ حمایت روی عرضه محصولات فوق نشان داد که در غالب موارد، این متغیرها تاثیر معنی داری روی عرضه محصولات نداشته و یا کشش عرضه نسبت به تغییرات آنها بسیار پایین بوده و فقط در محصول چغندرقند، این متغیرها با کشش بوده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که موفقیت دولت در ایجاد انگیزه در کشاورزان در جهت افزایش تولید محدود بوده و تجدیدنظر در سیاستهای موجود در جهت تقویت انگیزه تولید، توصیه شده است.